✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 281
  • دیروز: 1103
  • 7 روز قبل: 10131
  • 1 ماه قبل: 26360
  • کل بازدیدها: 811867

 



کرامت امام رضا در حق دزد

تو تبریز و قبل انقلاب یه گروه تصمیم گرفتن برن پابوس امام رضا ، رئیس کاروان چند روز قبل حرکت تو خواب دید که امام رضا فرمودند داری میای ابراهیم جیب بر رو هم باخودت بیار.

((ابراهیم جیب بر کی بود؟؟؟؟: از اسمش معلومه دزد مشهوری بود تو تبریز که حتی کسی جرئت نمی کرد لحظه ای باهاش همسفربشه چون سریع جیبشو خالی می کرد!!!))

حالا امام رضا در خواب بهش گفته بودند اینو با خودت بیارش مشهد،!!!

رئیس کاروان با خودش گفت خواب که معتبر نیست تازه اگه من اونو بیارم کسی تو کاروان نمیمونه همه استعفا میدن میرن یه کاروان دیگه پس بیخیال!!!

اما این خواب 2 شب دیگه هم تکرار شد و رئیس چاره ای ندید جز اینکه بره دنبال ابراهیم

رفت سراغشو بگیره که کجاس، بهش گفتند تو محله دزدا داره میچرخه برو اونجا از هر کی سوال کنی نشونت میده

بالاخره پیداش کرد ! گفت ابراهیم مییای بریم مشهد(ولی جریان خوابو بهش نگفت)ابراهیم گفت من که پول ندارم تازه همین 50 تومن هم که دستم میبینی همین الان از یه پیرزن دزدیدم، ! رئیس گفت عیب نداره تو بیا من پولتم میدم

فقط به این شرط که حین سفر متعرض کسی نشی بعد که رسیدیم مشهد، آزادی!

ابراهیم با خودش گفت باشه اینجا که همه منو میشناسن نمیشه دزدی کرد بریم مشهد یه خورده پول کاسب شیم

کاروان در روز معینی حرکت کرد وسطای راه که رسیدن دزدای سر گردنه به اتوبوس حمله کردن و جیب همه و حتی ابراهیم که جلوی انوبوس نشسته بود رو خالی کردن وبعدم از اتوبوس پیاده شدن و رفتن!

اتوبوس که قدری حرکت کرد و در حالی که همه گریه میکردن که دیگه پولی برای برگشت ندارن ابراهیم یکی یکی همه رو اسم میبرد و بهشون میگفت از شما چقدر پول دزدیدن و بهشون میداد!!!!!

رئیس گفت ابراهیم تو اینهمه پول از کجا اوردی؟؟؟

ابراهیم خندید و گفت وقتی سر دسته دزدا داشت از ماشین پیاده میشد همون لحظه جیبش رو خالی کردم و اونم نفهمید و از اتوبوس پیاده شد!!!!

همه خوشحال بودن جز رئیس کاروان که زد زیر گریه و گفت ابراهیم میدونی واسه چی آوردمت؟؟

چون حضرت به من فرمودن،،،، حالا فهمیدم حکمت اومدن تو چی بوده؟؟

ابراهیم یه لحظه دلش تکون خورد گفت یعنی حضرت هنوز به من توجه داره؟؟؟؟

از همونجا گریه کنان تا مشهد اومد و یه توبه نصوح  کنار قبر حضرت کرد و بعدم با تلاش و کار حلال،، پولایی رو که قبلا دزدیده بود میفرستاد تبریز و حلالیت می طلبید و در اخر هم تو همین مشهد الرضا (ظاهرا مکانش نامعلومه) به رحمت خدا رفت…
دلم لک زده…
مشهد…
نیمه های شب…
روبروی ایوان طلا…
روی فرشهای دوست داشتنی صحن…
خیره به گنبد طلا…
نسیم خنک ….
و اشک…اشک…اشک…

موضوعات: جوادالائمه(ع), اهل بیت(ع)  لینک ثابت




آیا میدانید بعد از فوت شخص رشد موها تا چندین ماه متوقف نمیشود؟. آيا ميدانيد بعد از فوت تنها قسمت چپ مغز تا هفت دقیقه زنده میماند و تمام گذشته خود را بصورت یک خواب مرور میکند!…لا حول ولا قوة إلا بالله. ایامیدانید پس ازمرگ تنها عضوی ک تا ۳ روز زنده است گوش هست ب همین علت هنگام مرگ تلقیین خوانده میشود ، سبحان اله آایامیدانیدملک الموت حضرت عزرائیل؛در شبانه روز 360بار ب تو نگاه میکند؛ آیا میدانید که حضرت عزراءیل روزی۵بار وارد خانه شما میشود و به دیوار تکیه میدهد؟؟ و منتظر امر خداوند است برای قبض روحت؛پس سعی کن هنگامی که تو را تحت نظر دارد مرتکب معصیت نشوید.

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




حکم اسلام در رابطه با روابط سالم بین دختر و پسر چیست؟

پاسخ اجمالی از نظر اسلام زن و مرد دو موجودی هستند که مکمل یکدیگرند و خداوند مهربان آنها را برای همدیگر آفریده است، یکی از نیازهایی که زن و مرد به همدیگر دارند ، نیاز جنسی است. اما برآورده شدن این نیاز باید در چهارچوب قوانین و دستورات اسلام باشد تا به گوهر پاکی و عفت طرفین هیچ گونه خدشه ای وارد نشود. از نظر شرع مقدس اسلام، هر گونه ارتباط بین دختر و پسر، قبل از ازدواج، اعم از ارتباط مستقیم و غیر مستقیم، اگر با قصد لذت (جنسی) باشد یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه در آن ارتباط وجود داشته باشد، جایز نبوده و اشکال دارد. اما ارتباط شغلی و حرفه ای و علمی و تحصیلی، اگر باعث فتنه و مفسده نشود و موازین شرع در آن رعایت شود، اشکال ندارد.

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




اما حق همسايه پس بر تو واجب است كه حافظ منافـع او در غيابش و حافظ كرامت او در حضورش باشي؛ و در هردو حال (حضور و غياب )يار و مددگار او باشي براي يافتن عيبهاي او تجسس نكن و اگر ناخود آگاه و بـدون قصد متوجه عيبي در او شدي ؛ چون دژ محكم و پردهء زخيمي باش وعيب او را بپوشان طوريكـه هيچ كس به هيچ عنوان متوجه آن عيب از ناحيهء تو نشود .
در گرفتاري تنهايش نگزار و اگر خداوند به او نعمتي عطا كرد حسد نورز؛ لغزشهايش را ببخش و از خطاهايش درگزر ؛ اگر گاهي از روي ناداني حركت نادرستي نسبت بـه تو انجام داد با حلم وبردباري برخورد كن و هميشه با او در صلح و صفا باش .
مگزار ديگران او را بد گويند و بديها و عيبهاي او را اينجا و آنجا نقل نمايند ؛ از خيانت به او ممانعت كن و اگر كسي حرف بدي يا سخن زشتي را به او نسبت داد باور نكن . با همسايه ات معاشرت نيكو و انساني داشته باش . و قوتي نيست مگر به خداوند متعال .

متن عربی:
وأما حق الجار فحفظه غائبا و كرامته شاهدا و نصرته و معونته فى الحالين جميعا لا تتبع له عورة ولا تبحث له سوء(ة) لتعرفها؛ فإن عرفتها منه عن غير إرادة منك ولا تكلف ؛ كنت لما علمت حصنا حصينا وسترا ستيرا؛ لوبحثت الاسنة عنه ضميرا لم تتصل إليه لإ نطوائه عليه . لا تستمع عليه من حيث لا يعلم . لا تسلمه عند شديدة ولا تحسده عنــد نعمة . تقيـل عثرته وتغفر زلته . ولا تدخر حلمك عنه إذا جهل عليك ولا تخرج أن تكون سلما له ترد عنه لسان الشتيمة وتبطل فيه كيد حامل النصيحة و تعاشره معاشرة كريمة ؛ و لا حول ولا قوة الا بالله .

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




اما حق همسايه پس بر تو واجب است كه حافظ منافـع او در غيابش و حافظ كرامت او در حضورش باشي؛ و در هردو حال (حضور و غياب )يار و مددگار او باشي براي يافتن عيبهاي او تجسس نكن و اگر ناخود آگاه و بـدون قصد متوجه عيبي در او شدي ؛ چون دژ محكم و پردهء زخيمي باش وعيب او را بپوشان طوريكـه هيچ كس به هيچ عنوان متوجه آن عيب از ناحيهء تو نشود .
در گرفتاري تنهايش نگزار و اگر خداوند به او نعمتي عطا كرد حسد نورز؛ لغزشهايش را ببخش و از خطاهايش درگزر ؛ اگر گاهي از روي ناداني حركت نادرستي نسبت بـه تو انجام داد با حلم وبردباري برخورد كن و هميشه با او در صلح و صفا باش .
مگزار ديگران او را بد گويند و بديها و عيبهاي او را اينجا و آنجا نقل نمايند ؛ از خيانت به او ممانعت كن و اگر كسي حرف بدي يا سخن زشتي را به او نسبت داد باور نكن . با همسايه ات معاشرت نيكو و انساني داشته باش . و قوتي نيست مگر به خداوند متعال .

متن عربی:
وأما حق الجار فحفظه غائبا و كرامته شاهدا و نصرته و معونته فى الحالين جميعا لا تتبع له عورة ولا تبحث له سوء(ة) لتعرفها؛ فإن عرفتها منه عن غير إرادة منك ولا تكلف ؛ كنت لما علمت حصنا حصينا وسترا ستيرا؛ لوبحثت الاسنة عنه ضميرا لم تتصل إليه لإ نطوائه عليه . لا تستمع عليه من حيث لا يعلم . لا تسلمه عند شديدة ولا تحسده عنــد نعمة . تقيـل عثرته وتغفر زلته . ولا تدخر حلمك عنه إذا جهل عليك ولا تخرج أن تكون سلما له ترد عنه لسان الشتيمة وتبطل فيه كيد حامل النصيحة و تعاشره معاشرة كريمة ؛ و لا حول ولا قوة الا بالله .

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




- مطهریّن طهارت و پاکیزگی اهمیت زیادی در زندگی فردی و اجتماعی انسانها دارد و اسلام نیز تأکیدات زیادی بر این موضوع کرده است. اسلام از همه لحاظ دینی کامل است که حتی به بهشت انسان نیز اهمیت داده است تا آنجا که رسول خدا می فرماید: «پاکیزگی نیمی از ایمان است». و نیز در جایی دیگر فرمود: «بد بنده ای است بنده چرکین و آلوده». و حضرت علی می فرماید: «جامه پاکیزه حزن و اندوه را بر طرف می سازد و مایه ی پاکیزگی نماز است».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: « وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحبّ الْمُحْسِنِينَ ؛ و در راه خدا، انفاق كنيد! و (با ترك انفاق،) خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد! و نيكى كنيد! كه خداوند، نيكوكاران را دوست مى‏دارد».
احسان از ریشه ی «حسن» گرفته شده است در کتب اخلاقی نیز برای احسان تعاریفی ذکر شده، از آن جمله«خدا را آنگونه پرستش کنی که گویی او را می بینی گر چه تو او را نمی بینی و او تو را می بیند».
گفته شده که منظور از نیکوکاری در این آیه شریفه، اقتصاد و میانه روی است، نیکوکاران همان معتقدان و میانه روان اند.
چنانچه حضرت علی می فرماید: «باحسانِ تُملکُ القلوبُ ؛ با نیکی کردن، دلها تصرف می شود».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





توکل درجه ای از درجات دین و مقامی از مقامات مردم بالیقین است. بالاتر از این، توکل از عالیترین درجات مقربین است و اثبات آن از طریق علم غیر ممکن است. انسان باید در پی آن مکانی باشد که خداوند دارنده آن را دوست داشته باشد، چون کسی که محبّوب خدا واقع شود، به آتش غضب او گرفتار نمی شود، و از مقام قرب او دور نمی شودو پرده و مانعی میان او و خدایش نمی ماند.
خداوند متعال در قرآن می فرماید: « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ …فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحبّ الْمُتَوَكِّلِينَ ؛ به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى‏شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در كارها، با آنان مشورت كن! اما هنگامى كه تصميم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توكل كن! زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد.».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





خداوند عزوجل در قرآن کریم در مورد صابران چنین می فرماید: « وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحبّ الصَّابِرِينَ ؛ چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ كردند! آنها هيچ‏گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مى‏رسيد، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسليم ندادند); و خداوند استقامت‏كنندگان را دوست دارد.».
برای واژه ی صبر تعابیر گوناگونی ذکر شده و گفته شده: «صبر آن است که فرق نکند میان حال نعمت و محنت به آرام نفس در هر دو حال، و صبر سکون نفس است در بلا».
پیامبر اکرم فرمود:«الصَّبرُ ثَلاثةُ صَبرٌٌ عِندَ المُصیبةِ وَ صَبرٌ عَلَی الطاعةِ وَ صَبرٌ عَنِ المَعصیَةِ؛ صبر سه گونه است: صبر به هنگام مصیبت و صبر در طاعت و صبر در دوری از معصیت».
صبر از عالیترین صفات و ملکات انسانی است که قرآن آن را بسیار ستایش کرده است و در هفتاد مورد به آن ترغیب فرموده است، تا آنجا که در مورد آن می فرماید: « إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ؛ آن از اموری است که باید بر آن ثابت بود».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





برای اینکه انسان بداند، چگونه راه محبّت را طی کند، در سوره ی آل عمران فرمود: «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحبّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحبّبْكُمُ اللّهُ ». اگر محبّ و دوستدار خدا هستید و. گر ایشتان به سمت «الله» است، پیرو حبّیب الله است، پیرو حبّیب الله باشید. و رسول خدا اسوه ی محبّت و دلیل طی راه محبّت و راه فطری است، او الگوی محبّت و تولی حق است، و با تبعیت از حبّیب الله می توان ، محبّوب خدا شد.
قرآن کریم بهترین راه وصول به هدف را راه محبّت خداوند می داند، که همان راه فطرت است، اگر چه ممکن است انسان در تطبیق محبّوب حقیقی اشتباه کند؛ اما تنها مبدأیی را که انسان می طلبد، همان مبدأیی است که غنی محض علیم محض، حکیم محض، قدیر محض، و زنده ای است که مرگ ندارد: «وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ» .

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





راه تحصیل محبّت و تقویت آن، پاک نمودن قلب از شواغل دنیوی و وابستگی ها به دنیا، و بریدن از دنیا و حرکت به سوی خداست.
و این هم با فکر و ذکر خدا میسر است و با اخراج محبّت غیر او از قلب، تکمیل می گردد، زیرا قلب چون ظرفی است که تا آب را از آن خالی نکنی ظرفیت قبول سرکه را ندارد، و خدا، در درون هیچ کس دو قلب قرار نداده.
حاشا که غیر عشق حدیث دگر کنیم یک حرف خوانده ایم که یک عمر بر کنیم.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




محبّت خدا به بنده، به این معنی است که حجابها را از قلبش بر می دارد تا با چشم دل او را ببیند و برای نیل به مقام والای قرب خویش، توانش می بخشد و باطن او را از غیر خود تطهیر می کند. هر مانعی را که بین او و مولایش فاصله اندازد، از وجودش محو می کند، تا جز با حق و از حق نشنود، جز با حق نبیند و جز با حق نگوید؛ چنان که در حدیث قدسی آمده است: «بنده ام پیوسته با نوافل به من تقرب می جوید، تا به جایی می رسد که من دوستش می دارم و چون دوستش بدارم، خود همان گوشش می شود که با آن می شنود و همان چشمش می شوم که با آن می بیند و همان زبان که با آن سخن می گوید» .

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




بنده ای که خدایش را دوست دارد، به هر چیزی که نشان از او دارد، مهر می ورزد، یکی از نشانه های محبّت بنده به خداوند این است که، انسان هر چه را به ذات اقدس او مربوط می شود، مثل پیامبران، امامان و قرآن دوست دارد. پیامبر اکرم در روایتی فرمودند: «احبّوا الله لما یغذوکم به من نعمه و احبّونی لله تعالی ؛ خدا را دوست بدارید برای آنکه از نعمتهایش، شما را تغذیه می کند و مرا به خاطر خدا دوست بدارید».
کسی که دوستدار خداست، همه ی مردم را دوست می دارد، زیرا همه آفریدگان خدایند.
دید مجنون را یکی روزی که گشت او همی گرد سگی در طرف دشت
خاک پای او همی برداشتی گه به دیده گه به سر بگذاشتن
گفت ای مجنون چه باشد این جنون این چه فن است از جنون ای ذی فنون
گفت مجنون از جنونم نیست این این سگ سر منزل لیلی است این
چونکه این سگ اندر آن کو آشناست خاک پایش طوطیای چشم ماست.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




حضرت امیرالمؤمنین می فرماید: «دنیایی که شما را ترک می کند پیش از اینکه شما را ترک کند، شما آن را ترک کنید: «و آمرکم بالرفض لهذه الدنیا التاکة لکم» . در مثلها نیز آمده است: «عزل» از مقام به منزله ی طلاق مردان و حیض کارگزاران است: «العزل طلاق الرجال و حیض العمال» . انسان هم سرانجام روزی از دنیا و لذایذ و مقامهای آن عزل و محروم می شود، از این رو قرن دنیا را، خانه ی فریب و نیرنگ معرفی می کند.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





قرآن کریم در مورد محبّت می فرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحبّونَهُمْ كَحبّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حبّا لِّلّهِ ؛ بعضى از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مى‏كنند; و آنها را همچون خدا دوست مى‏دارند. اما آنها كه ايمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشركان نسبت به معبودهاشان،) شديدتر است.». چون هیچ زیبایی به اندازه ی خدا جمیل نیست و هیچ معرفتی به اندازه معرفت او کمال نیست و هیچ انسانی نیز به اندازه ی مؤمن، عارف نیست. از این رو هیچ انسانی به اندازه ی مؤمن، عاشق و محبّ نیست محبّت شدت پذیر است و اگر چه کمیت ندارد ولی دارای کیفیت است؛ محبّت «وزن» ندارد ولی شدت وجودی دارد و «وزین» است.
در نبردهایی که بین مردان با ایمان و مشرکان و کافران در طول تاریخ، اتفاق افتاده است، مؤمنان همواره پیروز بوده اند، و این بدان دلیل است که ایستادگی و مقاومت در سایه ی علاقه، همان ایستادگی در پرتو معرفت است.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




دوپسربچه‌کنارجاده‌ای‌راه‌می‌رفتندکه‌چشمشان‌به‌دو‌دبه‌شیرافتادکه‌برای‌فروش‌به‌شهر‌می‌بردند‌.پسرها

از‌روی‌شیطنت‌درهر‌دبه‌ای‌قورباغه‌ای‌را‌انداختند‌ودرآنهارا‌گذاشتند.قورباغه‌اولی‌هرچه‌‌کردنتوانست‌در‌

دبه‌را‌بازکند‌تسلیم‌شدودرشیرفرورفت‌وغرق‌شد.اماقورباغه‌دوم‌،هرچه،کردنتوانست،در‌دبه‌را‌بازکند.

اماناگهان‌فکری‌به‌ذهنش‌رسید،دانست‌که‌به‌حکم‌غریزه‌شناکردن‌بلد‌است‌ومی‌تواند‌خودش‌را‌روی‌شیر

شناور‌نگهدارد.اینگونه‌بود‌وقتی‌شیرفروش‌به‌شهررسیدودر،دبه‌را‌برداشت‌از‌آن‌بیرون‌جست‌وجان‌به‌

سلامت‌برد.

توجه‌داشته‌باشیدبرنده‌هرگز‌تسلیم‌نمی‌شودوکسی‌که‌تسلیم‌شدهرگزبرنده‌نمی‌شود.

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




دوپسربچه‌کنارجاده‌ای‌راه‌می‌رفتندکه‌چشمشان‌به‌دو‌دبه‌شیرافتادکه‌برای‌فروش‌به‌شهر‌می‌بردند‌.پسرها

از‌روی‌شیطنت‌درهر‌دبه‌ای‌قورباغه‌ای‌را‌انداختند‌ودرآنهارا‌گذاشتند.قورباغه‌اولی‌هرچه‌‌کردنتوانست‌در‌

دبه‌را‌بازکند‌تسلیم‌شدودرشیرفرورفت‌وغرق‌شد.اماقورباغه‌دوم‌،هرچه،کردنتوانست،در‌دبه‌را‌بازکند.

اماناگهان‌فکری‌به‌ذهنش‌رسید،دانست‌که‌به‌حکم‌غریزه‌شناکردن‌بلد‌است‌ومی‌تواند‌خودش‌را‌روی‌شیر

شناور‌نگهدارد.اینگونه‌بود‌وقتی‌شیرفروش‌به‌شهررسیدودر،دبه‌را‌برداشت‌از‌آن‌بیرون‌جست‌وجان‌به‌

سلامت‌برد.

توجه‌داشته‌باشیدبرنده‌هرگز‌تسلیم‌نمی‌شودوکسی‌که‌تسلیم‌شدهرگزبرنده‌نمی‌شود.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




درآخرالزمان‌خیلی‌از‌مردم‌مثل‌گرگ‌می‌شوند،پادشاهان‌وحاکمان‌درنده‌می‌شوند،طبقه‌متوسط‌مردم‌به‌‌

فکر‌خوردن‌هستندوفقیران‌همچون‌مُددها‌میباشند.(منتخب‌الاثرص۴۳۷)

سرخوش‌ازاینم‌که‌یارم‌می‌رسد‌‌‌

فصل‌شادی‌بهارم‌می‌رسد

موضوعات: جوادالائمه(ع), دینی مذهبی  لینک ثابت




قال‌النبی(ص):الولدسیدسبع‌سنین‌وعبدسبع‌سنین‌ووزیرسبع‌سنین

رسول‌اکرم‌(ص)فرمود‍:فرزندآدم‌درهفت‌سال‌اول‌زندگی‌آقاوسیدودرهفت‌سال‌دوم‌بندهٔ‌فرمانبردار

ومطیع‌پدرومادراست‌ودرهفت‌سال‌سوم‌وزیرخانواده‌ومشاورپدرومادراست.

 

گویی‌رسول‌اکرم‌بااین‌عبارت‌کوتاه‌به‌پیروان‌خود‌می‌فهماند‌که‌خانواده‌به‌منزله‌یک‌کشورکوچک‌است‌وپدرومادرهیأت‌حاکمه‌آن‌کشور‌هستند،

کودکان‌تاوقتی‌صغیرند‌وبه‌رشدعقلی‌نرسیده‌اندنمی‌تواننددرتصمیم‌های‌اساسی‌خانواده‌اظهارنظرکنند،تنهاوظیفه‌آنان‌فرمانبرداری‌‌ازاوامرپدرومادروبه‌کاربستن‌دستورهای‌عاقلانهٔ‌آنان‌است.ولی‌موقعی‌که‌بالغ‌می‌شوندبایدیک‌قسمت‌ازمسئولیت‌ادارهٔ‌این‌کشوررابه‌عهده‌بگیرند،بایدمانندیک‌وزیردرشورای‌عاای‌

خانواده‌شرکت‌نمایندوبه‌نوبهٔ‌خوداظهار‌نظرکنندوافکارشان‌موردتوجه‌هیأت‌حاکمه‌یعنی‌والدین‌قرار‌گیرد.

موضوعات: اخلاقی و تربیتی  لینک ثابت




زبیده‌همسرهارون‌الرشیدقرآن‌بسیارگران‌قیمت‌‌داشت‌که‌‌آن‌را‌بازروزیور‌وجواهرات‌تزیین‌کرده‌بودو


علاقهٔ‌فراوان‌به‌آن‌قرآن‌داشت.یک‌روزهنگامی‌که‌آن‌قرآن‌را‌تلاوت‌می‌کردبه‌آییک‌روزهنگامی‌که‌آن‌قرآن‌را‌

تلاوت‌می‌کردبه‌آیهٔ‌«لن‌تنالوا‌البرّحتی‌تنفقواممّاتحبون»رسید.باخواندن‌این‌آیه‌‌درفکرفرورفت‌وباخود

گفت‌هیچ‌چیزی‌مثل‌قرآن‌نزدمن‌محبوب‌نیست‌وبایدآن‌‌را‌در‌راه‌خدا‌انفاق‌کنم‌،کسی‌را‌به‌دنبال‌جواهرفروشی‌فرستاد،وتزیینات‌وجواهرات‌آن‌را‌فروخت‌وبهای‌آن‌را‌دربیابانهای‌حجاز،برای‌تهیهٔ‌آب‌موردنیاز

بادیه‌نشینان‌مصرف‌کرد‌که‌می‌گویندامروزهم‌بقایای‌آن‌‌چاه‌ها‌وجود‌دارد‌وبه‌نام‌او‌نامیده‌می‌شود.

موضوعات: اخلاقی و تربیتی  لینک ثابت




حضرت‌امام‌صادق(ع)فرمود:مردی‌یهودی‌ازمحلی‌که‌پیغمبر(ص)بااصحاب‌تشریف‌داشتندگذشت،

،گذشت‌گفت‌:السام‌علیک‌آن‌جناب‌پاسخ‌داد:علیک«برتوباد».اصحاب‌عرض‌کردند:این‌مردگفت:مرگ‌

برشماباد.فرمودمن‌هم‌گفتم:برتوباد.سپس‌فرمود:«پشت‌این‌شخص‌راماری‌سیاه‌خواهدگزیدو‌می‌میرد

»یهودی‌به‌راه‌خود‌رفت‌،پشتهٔ‌بزرگی‌هیزم‌جمع‌آوری‌نمود،طولی‌نکشیدکه‌بازگشت،وقتی‌خواست‌ازمحل

پیامبربگذردبه‌‌اوفرمود:«پشته‌ات‌رازمین‌بگذار»هیزمهارابرزمین‌نهاد،دیدندمارسیاهی‌چوبی‌رابه‌دندان

گرفته.ازاوسؤال‌فرمود:«امروزچه‌‌کردی»؟عرض‌کردکاری‌نکردم‌،هیزم‌راجمع‌نمودم،دوگرده‌نان‌داشتم‌

یکی‌راخودم‌خوردم‌ودیگری‌را‌به‌مستمندی‌صدقه‌دادم‌فرمود:«باهمان‌صدقه‌جلوگیری‌ازمرگش‌شد»

«الصدقة‌تدفع‌میتة‌السوءعن‌الأنسان»؛صدقه‌مرگ‌ناگهان‌وناروا‌را‌ازانسان‌برمی‌گرداند.

موضوعات: جوادالائمه(ع), اخلاقی و تربیتی  لینک ثابت




درحدیثی‌‌‌آمده‌روزی‌پیامبراکرم«ص»ازکوچه‌ای‌عبور‌می‌کردند‌جمعی‌از‌مردم‌را‌دیدندکه‌در‌نقطه‌ای

مجتمع‌اند‌ازعلت‌آن‌سوال‌کردند.عرض‌کردنددیوانه‌ای‌است‌که‌اعمال‌جنون‌آمیز‌وخندآورش‌مردم‌را

متوجه‌خودساخته،پیامبر«ص‌»آنهارا‌به‌سوی‌خودفمتوجه‌خودساخته،پیامبر«ص‌»آنهارا‌به‌سوی‌خود

فراخواندوفرمود‌می‌خواهیددیوانهٔ‌واقعی‌به‌شمامعرفی‌کنم‌؟همه‌خاموش‌شدندوباتمام‌وجود‌شان‌

گوش‌می‌دادند،فرمود:«کسی‌که‌باغرورراه‌می‌رود‌وپیوسته‌به‌دوطرف‌خود‌نگاه‌می‌کند،پهلوهای‌خود‌

راباشانه‌خودحرکت‌می‌دهد( غیرازخودرانمی‌بیندواندیشه‌اش‌ازخودش‌فراتر‌نمی‌رود) کسی‌که‌مردم‌

به‌خیرامیدندارندوازشراو‌درامان‌نیستند،دیوانه‌واقعی‌اوست،امااین‌راکه‌دیدیدیک‌بیماراست».

موضوعات: جوادالائمه(ع), اخلاقی و تربیتی  لینک ثابت




درحدیثی‌‌‌آمده‌روزی‌پیامبراکرم«ص»ازکوچه‌ای‌عبور‌می‌کردند‌جمعی‌از‌مردم‌را‌دیدندکه‌در‌نقطه‌ای

مجتمع‌اند‌ازعلت‌آن‌سوال‌کردند.عرض‌کردنددیوانه‌ای‌است‌که‌اعمال‌جنون‌آمیز‌وخندآورش‌مردم‌را

متوجه‌خودساخته،پیامبر«ص‌»آنهارا‌به‌سوی‌خودفمتوجه‌خودساخته،پیامبر«ص‌»آنهارا‌به‌سوی‌خود

فراخواندوفرمود‌می‌خواهیددیوانهٔ‌واقعی‌به‌شمامعرفی‌کنم‌؟همه‌خاموش‌شدندوباتمام‌وجود‌شان‌

گوش‌می‌دادند،فرمود:«کسی‌که‌باغرورراه‌می‌رود‌وپیوسته‌به‌دوطرف‌خود‌نگاه‌می‌کند،پهلوهای‌خود‌

راباشانه‌خودحرکت‌می‌دهد( غیرازخودرانمی‌بیندواندیشه‌اش‌ازخودش‌فراتر‌نمی‌رود) کسی‌که‌مردم‌

به‌خیرامیدندارندوازشراو‌درامان‌نیستند،دیوانه‌واقعی‌اوست،امااین‌راکه‌دیدیدیک‌بیماراست».

موضوعات: جوادالائمه(ع), اخلاقی و تربیتی  لینک ثابت




دربارۀ آیندۀ جهان سه دیدگاه کلی مطرح می باشد که دیدگاه سوم باور دارد که بشر روزبه روزبه رشد عقلانی، عاطفی، فکری، فرهنگی و دینی می رسد وآیندۀ جهان، مملو ازسعادت ،کمال، راستی، پاکی است و بشر به وسیلۀ کسب آگاهی های علمی، فلسفی و معرفتی حقیقت را کشف می نماید وحیات انسانی والهی را در پیش خواهد گرفت. بینش قرآنی و اعتقاد به ظهور منجی موعود، دیدگاه سوم را تأیید می کند، آیاتی که در قرآن دربارۀ مصلح جهانی آمده سرشار از خوش بینی وامیدواری به آیندۀ بشراست.
با این پیش فرض باید گفت که انتظار دو گونه است: منفی ومثبت، زمانی که بصورت منفی منتظریم بدبینی تاریخی داریم، چون معتقدیم که نظام زندگی در استقرار وتقویت و توسعه فساد است،اما اگر بصورت فعال ومثبت منتظر باشیم به تاریخ وآینده آن خوش بین هستیم، زیرا باور داریم که در نظام جبری تاریخ پیروز قطعی؛ عدالت است واین امر نشان می دهد که اعتقاد به انتظار منفعل وانتظارفعال چقدر با هم متضادند.

مذاهب می گویند: بشریت در آینده به درجه ورتبتی خواهد رسید که تابعیت از هوا وهوس وتابعیت از فرد را به کناری خواهد گذارد. همه تابع قانون خواهند شد ، آن هم قانون خدایی که درآن کینه جویی، بدخواهی، بالا بردن فردی به ناحق وفرو گذاردن حق کسی مطرح نباشد. اسلام دربارۀ آینده دیدگاه روشنی دارد. مستندات آن از سوی وحی است وبا خرافات وجعلیات آمیخته نشده است، زمان آن به ما نزدیکتر از دیگر مذاهب است واطلاعات ما از آن دیدگاه بیشتر و روشنتر است. بصورت خلاصه و مختصر می توان گفت بینش اسلام متوجه سیر صعودی وتکامل جامعه است؛ بینشی که در این زمینه هست، بینش انقلابی و ویرانگر نسبت به فساد وشورانگیز در امت برای ایجاد آن جامعه نمونه ومورد نظر است.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





«لَقَد اَرسَلنا رُسُلاً بِالبَّیِنات وَاَنزَّلنا مَعَهُم اَلکتاب وَالمیزانَ لِیَّقومُ الناسُ بِالقِسطِ» (سوره حدیدآیه 25)
یکی از مهمترین آرمانهای جامعۀ بشری که محرومان و ستم دیدگان ،از دیرباز منتظر تحقق آن بوده اند،بر پای عدالت فراگیر در سراسر جهان و درهمۀ ابعاد حیات اجتماعی است. در کتب آسمانی و رهنمودهای ارزشمند پیشوایان دینی، نوید آمدن مصلحی جهانی و ایجاد حکومت عدل جهانی و حاکمیت صالحان بر زمین داده شده است و در بسیاری از احادیث، تأکید شده که«حکومت عدل جهانی» به دست آن حضرت ایجاد خواهد شد. در حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: مژده می دهم شما را به مهدی او در زمانی که اختلاف و دگرگونی در میان مردم پدید آید و شایع شود و همواره زمین دچار زلزله شود، در میان امت من قیام می کند و زمین را پر از عدل و قسط می کند، آنگونه که پر از جور و ستم شده باشد؛ تمام ساکنان آسمان و زمین، از او راضی خواهند بود، و ثروت را به درستی در میان همۀ انسانها تقسیم می کند.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





وقتی از امام جواد راجع به جانشینان ایشان سؤال شد به معرفی ائمۀ پس از خود پرداختند و وقتی که به نام مبارک امام عصر رسیدند گریه شدیدی کردند وفرمودند : «بعد از حسن (ع) پسرش قائم به حق وهمان شخصی است که انتظاراو را می کشند». راوی پرسید: ای پسر رسول خدا(ص) ؛ چرا ایشان قائم نامیدند؟ فرمود: «لأنهُ یَقوُمُ بَعدَ ذِکرهِ وَارتدادِ أَکثَر القائلین بامامتهِ»
زیرا او قیام می کند پس از آنکه یادش می میرد و بیشتر کسانی که به امامت او قائل بودند از این امر بر می گردند. اگر هدف از خلقت را منحصراً بندگی خدا آن هم و فقط از طریق معرفت به امام هر زمان واطاعت از او بدانیم که اعتقاد راسخ شیعه همین است، با یک نگاه گذرا به وضعیت زندگی فردی و اجتماعی معاصر به عمق فاجعه پی خواهیم برد. که آیا بسیاری از ما مقصد خلقت را فراموش نکرده ایم؟ دنیا برایمان به هدف تبدیل نشده است؟ جای اصل وفرع در زندگی هایمان عوض نشده است؟ آیا اینگونه نیست که عملاً برای دنیا اصالت و اعتبار قائل می شویم و آخرت و معنویت را فرع می پنداریم؟و… بسیاری از ما غیبت امام برایمان عادی شده است، جای خالی امام را حس نمی کنیم.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





انتظارامری فطری است وبرای همگان درهر قوم وآیینی که باشند وجود دارداما انتظارهای معمولی که در جریان زندگی افراد وحتی جامعه ها وجود دارد هراندازه بزرگ و با اهمیت باشد در مقایسه با انتظار موعود جهانی، کوچک وبی مقدار است زیرا که انتظارظهور او ویژگی های خاص خود را دارد، ازجمله: انتظاری است که از ابتدای عالم آغاز شده است یعنی از زمانهای بسیار دور، انبیاء واولیاء نوید ظهور او را داده اند ودر زمانهای نزدیکتر،همه امامان ما،آرزوی روزگار دولت اوراداشتند. امام صادق(علیه سلام) فرمود: اگر او را درک می کردم، تمام عمر به او خدمت می کردم و همینطور انتظار مهدی- عجل الله تعالی فرجه شریف – انتظار مصلح جهانی است، انتظار حکومت عدل وتحقق همه خوبیهاست. در این انتظار، بشریت چشم به راه است تا آنچه را براساس فطرت پاک خدایی، در آرزوی آن بوده وهیچگاه به صورت کامل به آن دست نیافته است ببیند. مهدی (عج) همان است که عدالت، معنویت، برادری، برابری، عمران وآبادی زمین وامنیت وصلح وعصر شکوفایی عقل ودانش رابرای انسانها به ارمغان می آورد و برچیدن بساط استعمار وبردگی انسانها ونفی هرگونه ستم وستمگری ورهایی اجتماع از انواع فسادها اخلاقی، ره آورد حاکمیت اوست. انتظار مهدی انتظاری است که تنها با فراهم شدن زمینه های شکوفایی آن خواهد شکفت و آن زمانی است که همۀ انسانها درطلب منجی ومصلح آخرالزمان باشند تا با همکاری وهمیاری یارانش علیه بدیها قیام کند. نه اینکه تنها با معجزه کارجهان را سامان دهد،انتظار مهدی(عج) درمنتظرانش شوق یاری و همراهی او را ایجاد می کند وبه انسان هویت وحیات می بخشد واو را از پوچی وبی هدفی نجات می دهد .

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




بانویی به حضور حضرت امام صادق آمد و عرض کرد من زن «مُتَبتّله» (وارسته و تارک دنیا) هستم.
حضرت فرمود: منظورت از این جمله چیست؟
بانو گفت: ازدواج نمی کنم.
حضرت فرمود: چرا ازدواج نمی کنی.
بانو گفت: می خواهم دارای فضیلت اخلاقی (زهد و وارستگی) شوم.
حضرت امام صادق فرمود: برو و از این تصمیم دست بردار، اگر ترک ازدواج فضیلت اخلاقی باشد، حضرت زهرا(س) سزاوارتر از تو بود که برای آن فضیلت ، ترک ازدواج کند؛ زیرا هیچ بانویی مانند حضرت فاطمه(س) برای بدست آوردن فضیلت اخلاقی ، از دیگران سبقت نگرفته است.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





در قرآن کریم “ایمان” معیار اصلی انتخاب همسر است، چنان که خداوند در آیه ی 221 سوره بقره می فرماید:
« وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَـئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ… ؛ و با زنان مشرك و بت‏پرست، تا ايمان نياورده‏اند، ازدواج نكنيد! (اگر چه جز به ازدواج با كنيزان، دسترسى نداشته باشيد; زيرا) كنيز باايمان، از زن آزاد بت‏پرست، بهتر است; هر چند (زيبايى، يا ثروت، يا موقعيت او) شما را به شگفتى آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت‏پرست، تا ايمان نياورده‏اند، در نياوريد! (اگر چه ناچار شويد آنها را به همسرى غلامان باايمان درآوريد; زيرا) يك غلام باايمان، از يك مرد آزاد بت‏پرست، بهتر است; هر چند (مال و موقعيت و زيبايى او،) شما را به شگفتى آورد. آنها دعوت به سوى آتش مى‏كنند ; و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى‏نمايد، و آيات خويش را براى مردم روشن مى‏سازد; شايد متذكر شوند!».
بر اساس این آیه شریفه، ازدواج با زن و مرد مشرک تحریم شده و تنها در صورت ایمان آوردن آنان صحیح است و در غیر این صورت، خداوند می فرماید: « ازدواج با كنيز باايمان،بهتر از زن آزاد بت‏پرست است» و علت تحریم نیز « أُوْلَـئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ». عنوان شده است. یعنی «آنان معاشران خود را، بخصوص اگر معاشرت از نظر زناشویی باشد که شدت تأثیر و تأثر آن بیشتر و عمیقتر است، به طرف بت پرستی و روحیات ناپسندی که از بت پرستی سرچشمه می گیرد دعوت می کنند که سرانجامش آتش قهر خداست». لذا می بینیم که در قرآن کریم بر اساس آیه ی «یا ایها الذین آمنوا… و لا تمسکوا بعصِم الکوافر…». مردان مسلمان باید در اولین روزی که به اسلام در می آیند زنان کافر خود را رها کنند چه این زنان، مشرک باشند یا یهودی و مسیحی یا مجوسی».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





در قرآن کریم و همین طور در روایات اسلامی ازدواج اهمیت فراوانی دارد، چنان که در قرآن کریم می خوانیم: « وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ؛ مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را; اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز مى‏سازد; خداوند گشايش‏دهنده و آگاه است!».
در این آیه شریفه خداوند انسان را به ازدواج تشویق کرده و علاوه بر آن که می فرماید: دختران و پسران را نکاح کنید، به غلامان و کنیزان نیز توجه کرده است و نکاح آنان را نیز تشویق می کند که این نشانگر اهمیتی است که قرآن کریم برای اصل ازدواج قائل است.استاد مطهری در تفسیر این آیه می نویسد: خداوند با این آیه به ازدواج تشویق نموده و می فرماید که حتماً پسر و دختر باید ازدواج کنند و با عزوبت و تجرد در هر شکلی، بر خلاف مسیحیت ، مخالف است.
در تفسیر دیگری آمده است: کلمه نکاح در این آیه به معنای تزویج و اَیامی جمع اَیم به معنای پسر و دختر عزب است.
مفهوم آیه این است که از طریق کمک های مالی،پیدا کردن همسر مناسب ، تشویق به ازدواج و بالاخره پا در میانی برای حل مشکلاتی که معمولاً در این مورد بدون وساطت دیگران انجام پذیر نیست مقدمات ازدواج را فراهم سازید.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




مضمون‌روایتی‌ازامام‌علی«ع»است‌که‌می‌فرماید:‌ذکرخداویادخدا‌نیکوست‌اما‌نیکوتراین‌است‌که‌در‌

حال‌معصیت‌،انسان‌به‌یاد‌خدا‌بیفتد.مانندحضرت‌یوسف‌«ع»که‌وقتی‌زلیخاپس‌از‌بستن‌همه‌درها‌خطاب‌‌

به‌آن‌حضرت‌گفت:اینجاجزمن‌وتوکس‌دیگری‌نیست‌.حضرت‌یوسف‌فرمود‌خدا‌هست.پس‌درهرحال‌‌به

یادخداباشیم‌تاخداهم‌به‌یادماباشد‌همان‌گونه‌که‌قرآن‌کریم‌می‌فرماید:فاذکرونی‌اذکزکم.پس‌مرا‌یاد‌

کنید«تا»شمارا‌یادکنم‌.شمادرتتهایی‌به‌یادمن‌باشیدتامن‌درجمع‌به‌یادشماباشم.شمادردنیا‌به‌یادمن‌باشی

تامن‌در‌قبروآخرت‌شمارا‌یادکنم.امااگرشمامرافراموش‌کنیدمن‌هم‌معامله‌فراموش‌شدگان‌را‌با‌شما‌می‌کنم


نسوالله‌فانساهم‌‌‌انفسهم‌سوره‌حشرآیه۱۹

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




ازامام‌صادق‌علیه‌السلام:وقتی‌عمل‌نیکی‌انجام‌می‌دهیدشمارا‌به‌مانسبت‌می‌دهندو‌می‌گویند:هذا‌

جعفری.ماسربلندوسرافرازمی‌شویم.وقتی‌هم‌عمل‌ناپسندی‌‌انجام‌می‌دهیدبازهم‌می‌گویند‌هذا‌جعفری

وماسرافکنده‌می‌شویم.سپس‌می‌فرمایند:کونوالنا‌زیناولاتکونواعلیناشیناای‌شیعیان‌زینت‌ماباشید‌نه‌

سبب‌سرافکندگی‌ما.چقدربرای‌مادردآوراست‌که‌این‌بزرگواران‌به‌سبب‌داشتن‌پیروانی‌چون‌ما‌سرافکنده‌

وناراحت‌شوند.

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت


...



در کتب لغت، در معنای غضب آمده: «جوشش و غلیان خون قلب برای انتقام است». برخی معتقدند غضب به حالتی نفسانی اطلاق می شود که انسان اراده انتقام و مجازات دارد، و وقتی خشم انسان برانگیخته می شود، و انسان به هیجان می آید، می خواهد به طرف مقابل ضرر برساند.
و از لحاظ روان شناسی، کیفیتی نفسانی است که از حس صیانت ذات ریشه می گیرد و می گویند حالت تعرض موجود زنده است، برای مقابله و معاوضه با عواملی که منافع و مصالح او را تهدید می کند.
البته غضب درجات و اقسامی دارد که برخی پسندیده و برخی مورد ذم و نکوهش واقع شده است.
به گفته حضرت مسیح(ع) ریشه خشم نکوهیده، خود بینی و گردن فرازی و حقیر شمردن مردم است.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





مرض به معنی ناخوشی و اختلال، خواه در مزاج و خواه در روح انسان است. در کتاب وجوه قرآن “تفلیسی” آمده، مرض در قرآن بر چهار وجه است:
1- مرض به معنی شک، در آیات 10 بقره، 125 توبه و 20 سوره محمد(ص):
«فی قُلوُبِهم مَرَضٌ»
«وَ أمَّا الَّذینَ فی قُلوُبِهم مَرَضٌ».
«رَأیتَ الَّذینَ فی قُلوُبِهم مَرَضٌ».
2- مرض به معنای نابکاری کردن، در آیات 32 احزاب و 60 همان سوره:
« فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ ».
«وَ فی قُلوُبِهم مَرَضٌ».
مرض به معنای بیماری، در آیات، 184بقره، 91 توبه و 61 نور و 17 فتح:
«فَمن کانَ مِنکُمْ مَریضاً»
« لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاء وَلاَ عَلَى الْمَرْضَى ».
« وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ ».
اما قلبی که از جهت معنوی مریض است، علائمی دارد از جمله دچار رین (زنگ زدگی)، ختم و طبع (مهر خوردن)، غشاوه (حجاب)، ضیق (قساوت)، کری و کوری، زیغ (انحراف) و سرانجام موت می گردد

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





در منابع روایی، به نقل از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) در باره قلب، سلامتی آن و آفاتی که بر آن وارد می شود، راه مبارزه با این آفات، حالات و ویژگیهای آن، سخنان زیبا و ارزشمندی به چشم می خورد.
یک دسته از این روایات در مورد دگرگون شدن و تغییر پذیری قلب است، از جمله حدیثی که از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده که فرموده اند: «قلب را از این رو قلب نامیده اند که منقلب و دگرگون می شود. حکایت دل، حکایت پری است که در یک دشت به بیخ درختی آویخته و باد آن را زیر و رو می کند.
و باز در حدیث دیگری از قول ایشان آمده: «دلها میان دو انگشت خداست و آن را زیر و رو همی کند».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





اجتماع سالم و سالم سازی اجتماع نیز در تمام زمینه ها به سلامت زندگی کمک می کند همان طور که مولاعلی (ع) فرمود: «وقتی محیط اجتماع آلوده و ناپاک شد سجایای انسانی و فضائل اخلاقی بی رونق و زیان آور و بر عکس رذایل و نا پاکی در جامعه رایج و سود بخش می شود».
نیز فرمود: «آداب و رسوم زمان خودتان را با زور به فرزندان خویش تحمیل نکنید زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





یکی دیگر از آفات زبان و یا بیماری هایی که باعث فساد فرد و اجتماع می گردد، سخن چینی یا نمامی است.
نمامی به معنای دو به هم زنی، به این معناست که شخص افشای سر و پرده دری کند و سخن چین کسی است که حرف دیگری را به کسی که سخن در درباره اش گفته شده، می رساند که گوینده خوشی ندارد اشار کند؛ مثلاً یکی به دیگری می گوید: فلانی درباره تو این چنین سخن ناروایی گفت.
دو به هم زنی، از افعال قبیح و از شنیع ترین اعمالی است که ممکن است از شخص سر بزند، زیرا بر اساس روایات معصومین(ع): «شخص سخن چین در واقع قاتل سه نفر است؛ خودش، کسی که از او سخن چینی می کند و کسی که پیش او این سخنان بیان می گردد».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





اضطراب و نگرانی از آینده، تأثر و افسوس بر گذشته از جمله موانعی است که اگر بروز کند، عزم و تصمیم را در هم می شکند. این دو مانع باعث می شوند که انسان از فرصت موجود نتواند حداکثر استفاده را برای پیروزی ببرد و فرصت را از دست بدهد.
مبتلایان باید سعی کنند فکر گذشته و آینده ای را که هنوز نیامده از صفحه دل بزدایند و آن دو خاطر مزاحم را به دست فراموشی بسپارند. باید به خود بقبولانند که گذشته هر چه بود گذشت و افسوس بر آن تنها اثرش این خواهد بود که فرصت حال هم از دست برود.
حضرت علی (ع) می فرماید: «افسوس های گذشته را در دل خود بیدار مکن که تو را از آمادگی پیروزیهائی که در پیش داری باز می دارد».
و نیز می فرماید: «غصه فردای نیامده را بر امروزت تحمیل مکن و بار روز حاضرت را سنگین منما».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




ازتو به یک اشاره.....
موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




هر کجا کم آوردی…..حوصله نداشتی…گرفته بودی…پول نداشتی…..کار نداشتی…..باطریت تموم شد…..تسبیح را بردار صد مرتبه بگو استغفرالله وربی واتوب الیه.آروم میشی ..استغفار آثار فوق العاده زیادی داره وفقط برای آمرزش گناه وتوبه….

 

                                                                    “مرحوم ایت الله بهجت”

 

امام علی (ع):استغفار روزی را زیاد  می کند…..

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




دعا می کنم ……

برای تو…

برای خودم….

برای همه…..

کسی چ می داند…..

شاید خدا دسته جمعی نگاهمان کرد….دعا میکنم برای دلهایمان….برای چشم هایمان…..برای گریه وخندهایمان ……

دعا میکنم….مهربان خدای من….میدانم  که تا آسمان راهی نیست……ولی تا آسمانی شدن راه بسیار است…

این دستهای خالی به سوی تو بلند میشود…..ما بی سلیقه ایم… طلب آب ونان میکنم…تو خود ای خزانه دار بخششها ..بهترین ها را برایمان مقدر کن…

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




احکام شرعی روز:حکم تلفظ نماز
موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




ابلیس‌به‌حضورحضرت‌موسی‌‍«ع‌»آمدوعرض‌کرد‌آیامی‌خواهی‌توراهزاروسه‌پند‌بیاموزم؟جبرئیل‌نازل‌شدو
عرض‌کردای‌موسی‌خداوند‌می‌فرماید:هزارپنداوفریب‌است‌،امّاسه‌پنداورابشنو‌حضرت‌به‌شیطان‌گفت‌سه‌پند
ازهزارپندت‌بگو.ابلیس‌گفت:۱-چنانچه‌درخاطرت‌،انجام‌دادن‌کارنیکی‌راگذراندی،برای‌انجام‌آن‌شتتاب‌کن‌وگرنه
توراپشیمان‌می‌کنم.۲-اگربازن‌بیگانه‌ونامحرم‌نشستی‌،ازمن‌غافل‌مباش‌که‌تورابه‌زناوادار‌می‌کنم.
۳-چون‌خشم‌وغضب‌برتومستولی‌شدجای‌خودرا‌عوض‌کن‌وگرنه‌فتنه‌به‌پامی‌کنم.
پندهای‌جاودان،صفحه‌۱۵۵

موضوعات: اخلاقی و تربیتی  لینک ثابت




داخل سجاده ام یک یاس کم دارم بیا
روبه سوی قبله ام،احساس کم دارم بیا

لایق نام سرود انتظارت نیستم!
باهمه شرمندگی شاید که یارت نیستم!

دارم امید که در خیل دعایت جا شوم
کاش من هم جزء بعضی ها شوم

 

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




حَسرَتِ کَربُبَلا دَر دِلِ مَن پِنهانیست؛

مَن ندانَم کِه چِه اَندازِه زِ عُمرَم باقیست؛

 

کَربَلا گَر نَشُدَم دَعوَت اَز این بارِ گُناه ٬

ضامِنِ مَن بِشَوَد ضامِنِ آهو کافیست..؟

 

الهم الرزقنی زیارةقبرالحسين ( ع )

 

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




در جریان جنگ جمل مردی دچار تردید با خود می گوید چطور ممکن است شخصیت هایی مانند طلحه وزبیر بر خطا باشند؟!! درد دل خود را با خود علی علیه السلام درمیان می گذارد واز حضرت می پرسد که مگر ممکن است چنین شخصیت های عظیم وبی سابقه ای بر خطا روند؟!
حضرت فرمودند:تو سخت در اشتباهی تو کار را واژگونه کرده ای ، تو به جای اینکه حق وباطل را مقیاس عظمت وحقارت شخصیت ها قرار دهی ،
عظمت ها وحقارتهارا که قبلا با پندار خود فرض کرده ای مقیاس حق وباطل قرار داده ای ،تو می خواهی حق را با مقیاس افرادبشناسی!!برعکس رفتارکن!اول خود
حق رابشناس آن وقت اهل حق را خواهی شناخت، خود باطل را بشناس آنوقت اهل باطل را خواهی شناخت آن وقت دیگر اهمیت نمی دهی که چه کسی طرفدار حق است وچه کسی طرفدار باطل واز خطا بودن آن شخصیت ها در شگفت وتردید نخواهی بود


(کتاب سیری در نهج البلاغه /شهید مطهری /صفحه 18و19 )

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




یاد آن شاعر دلداده بخیر
که دمادم میگفت …
خبر آمد خبری در راه است…
سرخوش آن دل که از آن آگاه است…
ولی ای کاش خبر می آمد
که خدا میخواهد پرده از غیبت مهدی زمان بر دارد
پرده از روزنه ی عشق و امید…
پرده از راز نهان بردارد
کاش روزی خبر آید که تسلای دل خلق خدا
از فراسوی افق می آید
مهدی،آن یوسف گم گشته ی زهرا و علی…
از شب هجر به کنعان دلم
می آید…
یا صاحب الزمان الزمان

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻤﻊ ﺟﻤﻊ ﻫﺎﺷﻤﯿﻮﻥ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎﻩ ﺑﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﯿﻮﻥ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﯿﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﯿﺮ ﺣﯿﺪﺭ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﻣﯿﺮ ﻟﺸﮑﺮ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﯿﺪﺭﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭘﯿﮑﺎﺭ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺮ ﻭ ﺳﻘﺎ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﺎﻩ ﺑﯿﺖ ﺷﻌﺮ ﺍﯾﺜﺎﺭ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺮ ﻭ ﺳﻘﺎ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻮﺭ ﻣﺼﺒﺎﺡ ﻫﺪﺍﯾﺖ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺸﺘﻪ ﯼ ﺭﺍﻩ ﻭﻻﯾﺖ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﯿﺮﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧُﺮﺩﺳﺎﻟﯽ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﻣﻮﻟﯽ ﺍﻟﻤﻮﺍﻟﯽ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎﻩ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﻣﺪﯾﻨﻪ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺳﮑﯿﻨﻪ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺳﺖ، ﺩﺳﺖ ﺣﯽّ ﺩﺍﻭﺭ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﻥ ﺛﺎﺭﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻈﻬﺮ ﮐﻞ ﺣﻘﺎﯾﻖ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﺏ ﺣﺎﺟﺎﺕ ﺧﻼﯾﻖ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻻﻟﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺻﺤﺮﺍ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻌﻠﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺩﺭﯾﺎ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻟﻨﮕﺮ ﻓُﻠﮏ ﻭﻻﯾﺖ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﺗﺎ ﺑﯽ ﻧﻬﺎﯾﺖ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺑﯽ ﺳﺮ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺸﺘﻪ ﯼ ﺻﺪ ﭘﺎﺭﻩ ﭘﯿﮑﺮ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﺏ، ﺑﺎﺏ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻋﻈﻢ
ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺠﺴﻢ
ﺍﺭﺙ ﺍﺩﺏ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺍﻡ ﺍﻟﺒﻨﯿﻦ ﺩﺍﺷﺖ
ﺍﺭﺙ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﺩﺍﺷﺖ
ﻋﺒﺪ ﺧﺪﺍ ﺍﺑﻦ ﻭ ﺍﺥ ﻭ ﻋﻢّ ﻭﻟﯽ ﺑﻮﺩ
ﺭﻭﯼ ﻋﻠﯽ ﭘﺸﺖ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺑﻦ ﻋﻠﯽ ﺑﻮﺩ
ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﺻﺪ ﻟﺸﮕﺮﺵ ﺑﻮﺩ
ﺁﺧﺮ ﺩﻋﺎﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺑﻮﺩ
ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺗﺶ ﺗﺎﺏ ﻭ ﺗﺒﺶ ﺑﻮﺩ
ﺁﺏ ﺑﻘﺎ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﺩﺍﻍ ﻟﺒﺶ ﺑﻮﺩ

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




توصیه آیت الله بهجت برای درمان حواس پرتی در نماز

 

شما هم مثل من شاید بارها مشکلاتتان سر نماز حل شده باشد. و این جای تاسف دارد. من که از حضرت حق به خاطر این همه بی‌ادبی شرمنده‌ام. آخر می‌دانید، خود من اصلا خوشم نمی‌آید کسی با من حرف بزند اما حواسش جای دیگری باشد. من که عددی نیستم، حالا حساب کنید آن طرف خداوند جهانیان، تبارک و تعالی باشد. (فکر کنم جا دارد که همین الان به خاطر اسائه ادب های گذشته یک استغفر الله بگوییم!)

آیت الله العظمی آقای بهجت قدس الله نفسه الزکیه کلامی دارند درباره حضور قلب در نماز که خیلی مهم است، این را گوش کنید، ان شاء الله در نمازتان تفاوت به وجود می آید، من را هم دعا می کنید.

مفاد کلامشان این است که در مسئله حضور قلب یک ورود داریم یک توقف. ورود چیست؟ ببینید یک وقت افکار خودشان می آیند، ورود افکار دست ما نیست، مولوی این افکار را به زنبور تشبیه کرده، زنبور خودش می آید تو که دعوتش نکرده ای. شما فردا مهمان دارید، ده پانزده نفر را دعوت کرده اید، حالا دارید نماز می خوانید این فکر مهمانی مثل زنبور می آید وارد مغز می شود،"فردا مهمان دارم"، ولی توقف با خودت است، می توانی توقف نکنی، وقتی آمد “راست می گوید ها، مهمان داریم، سالادش چه طور باشد، به کدام مهمان خانه بگویم، چطور باشد ..” اینها با خودت است، دیگر خراب نکن، ایشان می فرمودند که اینها که بی اختیار می آید مضر نیست، اما توقف دست ماست، آنجا دیگر فکرت را عوض کن و ادامه نده.

بعضی ها روی فکری که می آید متوقف می شوند، مثلا “من فردا بروم پیش فلان کس پول قرض بگیرم"،خب این می آید،[روی فکر متوقف می شود] یک وقت می بیند دارد می گوید السلام علیکم، در دفتر این آقا است! دارد برایش چک می نویسد، همه نمازش شد همین، این نشد. یادتان باشد آیت الله بهجت درباره حضور قلب در نماز می فرمایند، ورود دست ما نیست اما توقف در اختیار ماست.

بنده این مطلب را به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) حاشیه میزنم و آن این است که اگر به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) عمل شود ممکن است به تدریج افکاری که بدون اختیار می آیند کمتر شوند و آن حال حضور و توجه تمام نماز را بگیرد. (درس اخلاق آیت الله فاطمی نیا)

 

موضوعات: اخلاقی و تربیتی  لینک ثابت




توصیه از آیت الله وحید برای درمان حواس پرتی در نماز

وضو را باتوجه و حضور قلب انجام دهد. از امام رضا(علیه السلام) روایت شده که وضو، موجب طهارت و تزکیه‌ دل است (وسائل الشیعه 1/367 ابواب وضو باب1 حدیث 9)

دوم: در عظمت نماز و در روایاتی که درباره‌ نماز وارد شده تأمّل نماید.

سوم: مانند کسی نماز بخواند که گویا با نماز وداع می‌کند و دیگر فرصت نماز خواندن را نخواهد یافت.

چهارم: وقتی روبه قبله می‌نماید سعی کند که دنیا و مافیها و خلق و آنچه به آن مشغولند را فراموش نماید و قلب خود را از آنها تهی کند.

پنجم: به معانی نماز توجه نموده و نماز را با تأنّی و آرامش بخواند.

ششم: اینکه بداند از آن هنگام که وارد نماز می‌شود، تا آن لحظه‌ای که از نماز خارج می شود، خدای تعالی به او رو کرده و نظر می‌ کند و ملکی بالای سر او ایستاده و می‌گوید: ای نمازگزار اگر می‌دانستی چه کسی به تو نظر می‌نماید و با چه کسی مناجات می‌کنی هرگز از او روی بر نمی‌گرداندی و ابداً از جای خود بر نمی‌خاستی.

هفتم: بداند که در حال نماز از بالای سرش تا کرانه‌ی آسمان، رحمت خدا براو سایه انداخته و ملائکه الهی از اطراف او تا افق سماء او را در بر گرفته‌اند.

هشتم: آنچه در نماز مکروه است به جا نیاورید و به آنچه فضیلت نماز را می افزاید اهتمام نمائید مثل انگشتر عقیق به دست نمودن و لباس پاکیزه پوشیدن و خود را خوشبو کردن و شانه و مسواک زدن.

منبع:
بخش اخلاق وعرفان اسلامی تبیان

موضوعات: اخلاقی و تربیتی  لینک ثابت




حدیث مفاخره حضرت امیرالمومنین علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها

شيخ فقيه ابوالفضل شاذان بن جبرئيل قمى رحمه الله در كتاب «فضائل» نقل كرده است:

در خبرى وارد شده است كه اميرالمؤمنين عليه السلام روزى با حضرت زهرا عليها السلام نشسته بودند و خرما تناول‏ مى‏ نمودند، بين آن دو بزرگوار گفتگوئى جالب و شنيدنى صورت گرفت كه آن را ذكر مى‏ كنيم:

على عليه السلام فرمود:

اى فاطمه ؛ همانا پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم مرا بيشتر از تو دوست دارد.

فاطمه عليها السلام فرمود: اين عجيب است، چگونه شما را بيشتر دوست دارد در حالي كه من ميوه قلب او و شاخه اى از شاخسار او هستم، و آن حضرت فرزندى غير از من ندارد؟!

على عليه السلام فرمود: اى فاطمه ؛ اگر گفته مرا نمى ‏پذيرى و مرا تصديق نمى‏كنى به همراه من نزد پدرت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بيابرويم تا از خودش پرسش كنيم.

آن دو بزرگوار به اتّفاق محضر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم رسيدند، صدّيقه كبرى عليها السلام شروع به سخن كرد و عرض كرد: اى رسول‏ خدا ؛ كداميك از ما دو نفر را بيشتر دوست دارى، مرا يا على را؟

پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: أنت أحبّ وعليّ أعزّ منك.

تو نزد من محبوب‏تر و على عليه السلام عزيزتر است.

در اين هنگام سرور و مولاى ما على عليه السلام فرمود: آيا برايت نگفتم: من فرزند فاطمه باتقوا هستم؟

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر خديجه كبرى هستم.

على عليه السلام فرمود: من فرزند صفايم.

فاطمه‏ عليها السلام فرمود: من دختر سدرة المنتهايم كه بالاترين مكان در بهشت است.

على عليه السلام فرمود: من افتخار عالميان هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه نزد خدا آن قدر تقرّب يافت كه فاصله اش با او به قدر فاصله دو كمان يا كمتراز آن بود.

على عليه السلام فرمود: من فرزند زنهاى پاكدامن هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر زنان صالحه و مؤمنه ام.

على عليه السلام فرمود: خادم و خدمتگزار من جبرئيل است.

فاطمه عليها السلام فرمود: خطبه عقد مرا در آسمان راحيل خوانده است، و فرشتگان گروهى بعد از گروه ديگر به من خدمت‏ مى ‏كنند.

على عليه السلام فرمود: من در محلّ دور دست و بلندمرتبه اى تولّد يافته ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من در رفيع اعلى تزويج شدم و عقدم در آسمان واقع شد.

على عليه السلام فرمود: من لواء حمد را به دوش دارم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر كسى هستم كه او را به آسمانها بالا بردند.

على عليه السلام فرمود: من فرزند آن مرد نيكوكار و درست‏كردار از ميان مؤمنان هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر آخرين پيامبر الهى هستم.

على عليه السلام فرمود: من طبق ظاهر قرآن و فرمان آن شمشير كشيده و با كافران جنگيده ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دارنده علوم باطن قرآن هستم.

على عليه السلام فرمود: من درختى هستم كه از طور سينا خارج شد.

]فاطمه عليها السلام فرمود: من مقصود از آن شجره طيّبه هستم كه همواره ثمره و ميوه‏ هاى گوارا دهد.

على عليه السلام فرمود: و من گفتگو كننده با آن اژدها هستم.(1)]

فاطمه عليها السلام فرمود: و من درختى هستم كه ثمره و ميوه اش حسن و حسين هستند.

على عليه السلام فرمود: من مثانى يعنى سوره حمد و قرآن حكيم هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر پيغمبر كريم و بزرگوارم.

على عليه السلام فرمود: من نبأ عظيم يعنى آن خبر بزرگ هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر پيامبر راستگو و امين‏ام.

على عليه السلام فرمود: من ريسمان محكم پروردگارم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه از همه مردمان بهتر و برتر است.

على عليه السلام فرمود: من شير شجاع جنگها هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من كسى هستم كه خدا به خاطر او گناه بندگان را بيامرزد.

على عليه السلام فرمود: من بخشنده آن انگشترم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر سرور عالميانم.

على عليه السلام فرمود: من بزرگِ فرزندان هاشم و سرور آنها هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر محمّدم كه خداوند او را از ميان بندگانش برگزيده است.

على عليه السلام فرمود: من آن پيشوائى هستم كه خدا از او خشنود است.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر سرور رسولان و فرستاده شدگان الهى هستم.

على عليه السلام فرمود: من سرور اوصياء و جانشينان رسولانم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر پيغمبر عربى هستم كه از ميان اعراب برانگيخته شد.

على عليه السلام فرمود: من آن دلير مردى هستم كه شجاعان را به هلاكت افكنده ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر احمد هستم كه پيامبر الهى است.

على عليه السلام فرمود: من قهرمان باورع و پارسايم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه شفاعت مى‏كند و شفاعتش نزد خدا پذيرفته مى‏ گردد.

على عليه السلام فرمود: من تقسيم كننده بهشت و دوزخم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر محمّدم كه خدا او را به پيغمبرى اختيار كرده است.

على عليه السلام فرمود: من كشنده جنّيان سركش هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من دختر فرستاده آن خداوند حاكم و فرمانرواى عالم هستم.

على عليه السلام فرمود: من برگزيده خداوند مهربانم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من بهترينِ زنان و برگزيده شده از ميان آنان مى‏باشم.

على عليه السلام فرمود: من گفتگو كننده با اصحاب رقيم هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه رحمت الهى بود و براى اهل ايمان فرستاده شد و به آنها بسيار لطف ومهربانى داشت.

على عليه السلام فرمود: من كسى هستم كه خداوند مرا در قرآن خود نفس محمّد صلى الله عليه وآله وسلم قرار داده است و فرموده است:

«وَأنْفُسَناوَأنْفُسَكُم»(2).

فاطمه عليها السلام فرمود: و من كسى هستم كه درباره اش در ضمن همان آيه فرمود: «وَنِساءَنا وَنِساءَكُم وَأبْناءَناوَأبْناءَكُم»(3)، مراد از «نساءنا» يعنى «زنان خودمان» من هستم.

على عليه السلام فرمود: من به شيعيانم قرآن آموخته ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من كسى هستم كه خدا دوستانم را از آتش رها مى‏كند.

على عليه السلام فرمود: من كسى هستم كه شيعيانم از دانش من مى‏نويسند.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من كسى هستم كه از درياى دانش او با مشت بر مى‏ دارند.

على عليه السلام فرمود: اسم مرا خداوند از اسم خود برگرفته است، او عالى يعنى بلندمرتبه و من على هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: اسم من نيز از اسم خدا گرفته شده است، او فاطر يعنى آفريننده و من فاطمه ام.

على عليه السلام فرمود: من مايه حيات و زندگى جان اهل عرفان و معرفتم.

فاطمه‏ عليها السلام فرمود: من راه نجات آنها هستم كه به خوبيها و معنويّات مايلند.

على عليه السلام فرمود: من گنج بى‏نيازى ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: من كلمه نيكو و مجموعه خوبى ‏ها هستم.

على عليه السلام فرمود: من مراد از «حواميم» (يعنى سوره‏هائى كه با حا و ميم شروع مى‏ شود) هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر «طواسين» (يعنى سوره ‏هائى كه با طا و سين شروع مى ‏شود) مى‏ باشم.

على عليه السلام فرمود: توبه آدم را خداوند به خاطر من از او پذيرفت.

فاطمه عليها السلام فرمود: مرا نيز آدم واسطه قرار داد تا خدا توبه اش را قبول كرد.

على عليه السلام فرمود: من به منزله كشتى نوح هستم، هر كس به او پيوست نجات يافت.

فاطمه عليها السلام فرمود: من هم در اين ادّعا با تو شريكم.

على عليه السلام فرمود: من طوفان آن يعنى ريزش باران شديدى كه باعث غرق شدن و هلاكت آن گرديد هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من خشم آن هستم كه باعث تلاطم دريا و ايجاد جز و مدّ است.

على عليه السلام فرمود: من آن نسيمى هستم كه براى حفظ آن كشتى فرستاده شد.

فاطمه عليها السلام فرمود: من سرچشمه نهرهاى آب، شير، شراب و عسل در بهشت هستم.

على عليه السلام فرمود: من طور يعنى جبل سينا هستم كه خدا با موسى در آنجا تكلّم فرمود و داراى رفعت و عظمت خاصّى بوده ‏است.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من آن كتاب مسطور هستم كه خدا با دست قدرتش در آن نوشته است.

على عليه السلام فرمود: من آن صفحه گشوده شده ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من بيت المعمورم كه كعبه اهل آسمان است و در اطرافش فرشتگان طواف مى‏ كنند.

على عليه السلام فرمود: من سقف مرفوع يعنى آسمان هستم در عظمت و بلندى مرتبه.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من درياى آتش‏بار هستم.

على عليه السلام فرمود: من داراى علم تمام پيغمبرانم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر سرور همه رسولانم كه از ابتداى آفرينش فرستاده شده اند.

على عليه السلام فرمود: من آن چاه متروكه و آن قصر محكم بلند ارتفاع هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: شبّر و شبير يعنى حسن و حسين عليهما السلام از من هستند.

على عليه السلام فرمود: من بعد از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بهترين مخلوق آفريدگارم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من نيكوكار پارسا هستم.

در اين هنگام پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به فاطمه عليها السلام فرمود:

با على ؛ گفتگو مكن، او دلائل محكم و بيان روشن دارد.

فاطمه عليها السلام فرمود: من دختر كسى هستم كه قرآن بر او نازل شده است.

على عليه السلام فرمود: من پر از علم و برى از شركم.

فاطمه عليها السلام فرمود: من ستاره اى هستم كه مى‏درخشد.

پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: على عليه السلام صاحب مقام شفاعت در قيامت است.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من بزرگ بانوى روز قيامت هستم، سپس به رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم عرض كرد: شما حمايت و پشتيبانى ازپسرعموى خود نكنيد، و مرا با او واگذاريد.

على عليه السلام فرمود: من پدر فرزندان محمّد صلى الله عليه وآله وسلم و برگزيده او هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من گوشت و خون او هستم.

على عليه السلام فرمود: من مجموعه صحيفه هاى آسمانى ام.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من مجموعه شرافت و بزرگوارى ام.

على عليه السلام فرمود: من ولىّ پروردگارم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من لاغر اندامى نيكو هستم.

على عليه السلام فرمود: من نور آفرينش و روشنائى آن هستم.

فاطمه عليها السلام فرمود: و من فاطمه زهرايم.

آنگاه پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به فاطمه اش فرمود:

يا فاطمة ؛ قومي وقبّلي رأس ابن عمّك، فهذا جبرئيل وميكائيل واسرافيل وعزرائيل مع أربعة آلاف من ‏الملائكة يحامون لعلي عليه السلام وهذا أخي راحيل ودردائيل مع أربعة آلاف من الملائكة ينظرون بأعينهم.

اى فاطمه ؛ برخيز و سر پسرعمويت على عليه السلام را ببوس، در اينجا چهار فرشته مقرّب خداوند يعنى جبرئيل و ميكائيل واسرافيل و عزرائيل با چهار هزار فرشته حمايت از على مى‏ نمايند و او را پشتيبانى مى ‏كنند، و اين برادرم راحيل و دردائيل باچهار هزار فرشته ديگر براى ديدن اين مناظره اجتماع كرده اند.

بعد از فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم، حضرت زهرا عليها السلام برخاست و سر مبارك اميرالمؤمنين علىّ بن ابى‏طالب عليه السلام را در مقابل پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم بوسيد و گفت:

اى اباالحسن ؛ به حقّ رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از پيشگاه پروردگار و از ساحت مقدّس شما و پسر عمويت عذرخواهى مى ‏كنم.

امام عليه السلام عذر آن حضرت را پذيرفتند و در خاتمه فاطمه عليها السلام دست پدر را بوسیدند.

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




صلوات: تنها دعايي هست كه حتما مستجاب مي شود.
صلوات : بهترين هديه از طرف خداوند براي انسان است.
صلوات : تحفه‌اي از بهشت است.
صلوات : روح را جلا مي‌دهد.
صلوات : عطري است كه دهان انسان را خوشبو مي‌كند.
صلوات : نوري در بهشت است.
صلوات : نور پل صراط است.
صلوات : شفيع انسان است.
صلوات : ذكر الهي است.
صلوات : موجب كمال نماز مي‌شود.
صلوات : موجب كمال دعا و استجابت آن مي‌شود.
صلوات : موجب تقرب انسان است.
صلوات : رمز ديدن پيامبر در خواب است.
صلوات : سپري در مقابل آتش جهنم است.
صلوات : انيس انسان در عالم برزخ و قيامت است.
صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است.
صلوات : انسان را در سه عالم بيمه مي‌كند.
صلوات : از جانب خداوند رحمت است و از سو فرشتگان پاك كردن گناهان و از طرف مردم دعا است.
صلوات : برترين عمل در روز قيامت است.
صلوات : سنگين‌ترين چيزي است كه در قيامت بر ميزان عرضه مي‌شود.
صلوات : محبوب‌ترين عمل است.
صلوات : آتش جهنم را خاموش مي‌كند.
صلوات : فقر و نفاق را از بين مي‌برد.
صلوات : زينت نماز است.
صلوات : بهترين داروي معنوي است.
صلوات : گناهان را از بين مي‌برد.

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




قشنگترین لذت زندگی:

بهت بگن بیا بریم کربلا….

وسط بین الحرمین سلام بدی….

ندونی بری حرم امام حسین یا حضرت عباس…..

پای برهنه تو بین الحرمین راه بیفتی…..

برسی ورودی حرم حضرت عباس…..

پشت در حرم بایستی و سلام بدی…..

با چشم پر اشک اذن دخول بخونی…..

بلند شی و بری روبروی ضریح بایستی…..

سرتو بندازی پایین و با خجالت بگی فکرنمیکردم بیاریم اینجا…..

به حضرت عباس بگی خیلی اقایی…..

بری یه بوسه به ضریح بزنی و اشک بریزی…..

بیای عقبتر و یه زیارت بخونی…..

بگی اجازه میدی برم پابوس داداشت…..

دوباره پابرهنه تو بین الحرمین راه بیفتی و زیر لب بگی از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد

حسین…….

امیدوارم قشنگترین لذت زندگی نسیبتون بشه

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




یه بنده خدایی می گفت:
بچه ها سعی کنید شهید بشید
اونم از نوع گمنام….

بعد ادامه داد:
قشنگ ترین تصویر این شهادت شما سنگ قبر شماست
روی سنگ قبرتون می نویسن:
(شهید گمنام _____ فرزند سیدعلی)

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




شعری زیبا از صابر خراسانی:

یادتان هست همه عین برادر بودند؟
تاجر و کارگر انگار برابر بودند…

یادتان هست چه شوری همه جا برپا بود؟
عجم و ترک و لر و کرد و عرب آنجابود…؟

یادتان هست همه گوش به فرمان بودند…؟
سینه چاک سخن پیر جماران بودند…؟

یادتان هست که میگفت اگر پُرباریم…
همه را از نمک ماه محرم داریم…؟

یادتان هست که ازحیله دشمن میگفت…
یادتان هست که ازپیله دشمن میگفت…؟

گفت دلداری دشمن دلتان را نبرد…
مثل طوفان زده ها، حاصلتان را نبرد…!

جنگ، جنگ است فقط رنگ عوض میگردد…
نقشه ها درپی هرجنگ عوض میگردد…

جنگ آنروز اگر موشکی و سرکش بود…
آتش فتنه امروز، پر از ترکش بود…!

“جنگ امروز، به دنبال اصول دین است…”
این همان زخم قدیمیست، ببین چرکین است…!

چشم واکن اخوی، خوب ببین یارکجاست…
نخل بسیار، ولی میثم تمارکجاست…؟

اَیْنَ عمار کجایید جوانان وطن…؟
اَیْنَ عمار بیایید جوانان وطن…

ما محال است که از بیعتمان برگردیم…
تاکه مثل پسر فاطمه بی سر گردیم…!

بعداز شام سیه بال، سحر می آید…
{ یوسف گم شده، دارد ز سفر می آید…}

یادتان هست که مدیون شهیدان هستیم…؟
اهل جمهوری اسلامی ایران هستیم…

❇ اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج ❇

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




سلام ما به لبخند شهیدان

به ذکرِ رویِ سربندِ شهیدان

 

سلام ما به گُم نامانِ لشگر

به تسبیحاتِ یا زهرایِ معبر

 

همان هایی که عمری نذر کردند

اگر رفتند دیگر بر نگردند

 

سلام ما به خاکی که بهشت است

به رویِ آن به خطِ خون نوشت است

 

به نقدِ جان بیا بازارِ معشوق

تنِ بی سر بیا دیدارِ معشوق

 

به هرکس اشک و سوز و آه دادند

هم او را پایِ سفره راه دادند

 

دوکوهه السلام ای خاکِ غربت

مناجاتِ حسینیه همت

 

دوکوهه خسته و دلگیر هستم

خجل از یار و سر به زیر هستم

 

دوکوهه این دلم خیلی گرفته

برایِ دیدنِ لیلی گرفته

 

دوکوهه شهرِ ما شهرِ خدا نیست

کسی با غربت ما آشنا نیست

 

دوکوهه زندگی ها زندگی نیست

کسی دیگر به فکر بندگی نیست

 

دوکوهه قلب آقا را شکستند

همه دنبالِ دنیایِ خود هستند

 

دوکوهه مهدیِ زهرا غریب است

میانِ خیمه در صحرا غریب است

 

دوکوهه تا که می گیرد دل ما

رویم آرام تا بهشت زهرا

 

دوکوهه هرشبِ جمعه به زاری

رود هرکس کنارِ یک مزاری

 

دوکوهه آمدم پیشت بمانم

برایت روضۀ زهرا بخوانم

 

دوکوهه سینه زن ها را صدا کن

میان داری نما و کوچه واکن

 

دوکوهه کوچه گفتم وای کوچه

چه می دانیم از معنایِ کوچه

 

دوکوهه راهِ مادر را گرفتند

تمام ِ هستِ حیدر را گرفتند

 

دوکوهه مادرِ ما داد می زد

میانِ شعله ها فریاد می زد

 

دوکوهه پیکرِ او ضربه ها خورد

به واللهِ لگد را بی هوا خورد

 

دوکوهه پهلویِ مادر شکسته

قلافی بازویِ مادر شکسته

 

دوکوهه خاک بر چادر نشسته

علی را می کشیدند دست بسته

 

دوکوهه خوب شد فضه رسید و ….

به دور فاطمه چادر کشید و ..


دوکوهه اهل خانه اهل دردند

همان جا محسن اش را دفن کردند

 

دوکوهه کن دعا مهدی بیاید

گره از ابروی مادر گشاید

موضوعات: شهدا  لینک ثابت




در قیامت نوبت حساب و کتاب مِثقالَ ذَرّه هاست!

درشت ها که حساب کردن ندارند !

مِثقالَ ذَرّه که میگویند
یعنی همان چند لحظه ای که

بوی عطر زنی تمام مردی را بهم میریزد !

مِثقالَ ذَرّه که میگویند
یعنی همان چند لحظه ای که شخصی

به نامحرمی لبخند میزند
ولی فکرش ساعت ها درگیر همان
یک لبخند است !
. مِثقالَ ذَرّه
حساب و کتاب زمانی است که

با همسرش بلند میخندند
وجوان مجردی هم درهمان حوالی آنهاراباحسرت نگاه میکند!…
.
مِثقالَ ذَرّه
حساب کردن زمانی است که
در پایان صحبت هایش با نامحرم

به خیال خودش از روی ادب، جانم و قربانت میپراند،
و رابطه ای را به همین اندازه سرد میکند !
.
مِثقالَ ذَرّه
یعنی همان چند لحظه ای که

با فروشنده ای نامحرم, احساس صمیمیت میکند!…
و…..

قدر این ها پیش ما خیلی کوچک است
و به حساب نمی آید !
اما مِثقالَ ذَرّه که میگویند امثال
همین هاست !
همین کارهای کوچکی که
مثل ضربه ی اول دومینو خیلی کوچک است
اما انتهایش را روزی که پرده ها کنار رفت
خواهیم دید !

 

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




اگر خدا کفیل رزق است …………..غصه چرا؟

اگر رزق تقسیم شده است………….حرص چرا؟

اگر دنیا فریبنده است…………اعتماد به آن چرا؟

اگر بهشت حق است…………تظاهر به ایمان چرا؟

اگر جهنم حق است…………..این همه ناحق چرا؟

اگر حساب حق است…………جمع مال حرام چرا؟

اگر قبر حق است……….ساختمان های مجلل چرا؟

اگر قیامت حق است………….خیانت به مردم چرا؟

اگر دشمن انسان شیطان است……پیروی از او چرا؟

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




طلاییه کجاست!!!!!!
بگم؟
جاییه که دست حسین خرازی فرمانده پیروزلشکر14 ازتنش جداشد.
اونجاجاییه که سرنازنینه حاج ابراهیم همت سردار خیبرازتنش جداشد.
اونجاجاییه که حاج مهدی باکری وقتی ردمیشدشب عملیات جنازه برادرش حمیدباکری افتاده ولی رد شدو رفت،بچه هاهرچی فریادزدندحاجی جنازه حمیدوبرگردونیدعقب ودرآخربه اصرارفرمانده پشت بیسیم گفت ایناکه اینجاافتادن همه حمیدباکرین کدومشونوبرگردونم.خواهرباکری میگه ماسه تابرادرداشتیم هرسه تاشون شهیدشدندهیچ کدومشون برنگشتند.یکی علی باکری بودزمان طاغوت ساواک شاه علی مارودستگیرکردندتیکه تیکه کردندوهیچی ازجنازش به مانرسید.داداش حمیدماروهم که مهدی توخیبرجاگذاشتورفت.خوده آقامهدیم تووصیت نامش نوشته بودخدایاازتومیخام وقتی کشته میشم جسدم پیدانشه تا من ی وجب ازخاک این دنیارواشغال نکنم که توعملیات بعدی جنازش افتاد تودجله جنازشوآب برد هیچکدوم ازسه برادر برنگشتن….

موضوعات: شهدا  لینک ثابت




چطور حضرت مثل يک مرد 40 ساله ظهور مي کند ؟

گويا مراد شما اين است که چگونه ممکن است حوادث روزگار باعث تغيير چهره و شکسته شدن صورت و ناتواني جسمي حضرت نميشود؟ در پاسخ بايد گفت: به نظر ميآيد علت اصلي، خواست و قدرت الهي است. بدين معنا که خداوند از طريق اعجاز و خرق عادت، حالت جواني را در وجود حضرت مهدي(ع) قرار داده است. براي اين مطلب از قرآن ميتوان نمونه آورد.
خداوند در قرآن کريم در سوره بقره آيه 259 داستان بزرگ مردي از بني اسرائيل(گويا عزير بوده است) را ذکر ميکند که بر روستايي عبور ميکرد در حالي که ويران شده و مردمان آن مرده بودند و استخوانهايشان در معابر در حال پوسيده شدن بود. او گفت: خداوند چگونه اينها را زنده ميکند؟ خداوند صد سال او را ميراند و جان حيوان(الاغ) او را نيز گرفت ولي طعام او را به حال خود سالم باقي نگه داشت.
پس از صد سال که دوباره او را زنده کرد به او يادآور شد از بين رفتن و حيات دوباره خود و حيوانش را و سالم نگاه داشتن طعامش را . ” فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ “يک غذا حدودا يک هفته سالم ميماند. صد سال 5200 هفته است پس خدا 5200 برابر عمر غذا، آن را سالم و به صورت عادي نگه داشته است. او ميتواند امام را نيز به حالت يک جوان حفظ کند.
البته از لحاظ طبيعي نيز ممکن است، يک فرد بتواند طراوت و جواني خود را حفظ کند اگر بر رموز علمي آگاهي داشته باشد و علم نيز اين امر را ممکن پذير بداند بر اين فرض ، امام چون علم کامل دارد ميتواند از قواعد علمي نيز مدد بگيرد.

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




 امام مهدي وجوود جسماني دارند يا نوراني؟

حضرت وجود جسماني دارند. البته طبق برخي روايات و معارف اسلامي پيشوايان غير از اين بدن جسماني داراي حقايق نوراني هستند. در روايتي از پيامر اكرم(ص) آمده است:"اول چيزي كه خداوند خلق كرد، نور من بود” (بحار الانوار، ج1، ص97)
و نيز فرمود: “اي سلمان! اوصياي من را مي‌شناسي و آن دوازده نفري كه خداوند براي امامت بعد از من انتخاب كرده است؟ گفتم: خدا و رسولش داناترند، فرمود: اي سلمان! خداوند مرا از نور خود خلق كرد و مرا خواند، پس اطاعت كردم. و خلق كرد از نور من علي را پس خواند او را و او اطاعت كرد. و خلق كرد از نور من و علي، نور فاطمه را پس خواند او را و او اطاعت كرد. و خلق كرد از نور من و علي و فاطمه، حسن و حسين را، پس آن دو را خواند و آن دو اطاعت كردند. پس نام گزارد ما را به پنج اسم از اسامي خود: خدا محمود است و من “محمد” خدا عالي است و اين “علي” خدا فاطر است و اين “فاطمه” خدا داراي “احسان” است و اين حسن و خدا “محسن” است و اين حسين. سپس خلق كرد خدا از ما از صلب حسين(نور حسين) نه امام را،چ پس خواند آنان را و آنان اطاعت كردند".(بحار الانوار، ج15، ص9).
البته اين حرف بدين معني نيست كه آنها بدن مادي نداشتند؛ بلكه وقتي خداوند اراده كرد كه در دنيا زندگي كنند، آنان را در صلب حضرت آدم(ع) قرار داد تا اينكه در زمان خاص با بدن مادي به دنيا آيند(بحار الانوار، ج15، ص7). ما با توجه به ادله عقلي و نقلي فراوان، معتقد هستيم حضرت مهدي(عج) در سال 255 هـ.ق به دنيا آمدو بنابراين داراي وجود جسماني است. دليل‌هاي فراواني مانند داستان ولادت و مادر ايشان، غيبت و چگونگي آن، وجود حجت در هر زما در زمين و … در اين زمينه وجود دارد.

 

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




به حجابت مغرور باش…دختر زیبای سرزمین من..
به حجابت مغرور باش دختر زیبای سرزمین من
سرت را بالا بگیر و به حجابت مغرور باش ای دختر زیبای سرزمین من.

سیاهی چادرت می ارزد به قرمزی هزاران لب و گونه آرایش شده.

پس به حجابت افتخار کن، به چادرت افتخار کن.

و بی توجه به اینکه چه درباره ات بگویند.

بدان که زیباترین هستی.

بگذار که نجابتت مایه فخر خداوند باشد از داشتن چنین بنده ای .

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در سخنراني‌ها و مناسبت‌هاي مختلف به آسيب‌شناسي مشکلات فراروي جوانان براي ازدواج پرداخته‌اند.
به گزارش پايگاه خبري «تيک» (Tik.ir)، ايشان معتقدند موانع «فرهنگي»، بخش قابل توجهي از اين مشکل اجتماعي را به خود اختصاص داده است و جوانان، خانواده‌ها و مسئولان مربوط بايد در جهت رفع اين موانع تلاش کنند.
ايشان در آخرين اظهار نظر رسمي درباره‌ي اين موضوع در ديدار دانشجويي ماه رمضان امسال فرمودند: «بعضى از تصورات و سنت‌هاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اينها دست‌‌وپاگير است، مانع از رواج ازدواج جوان‌ها است؛ اين سنت‌ها را بايد عملاً نقض کرد. شما که جوانيد، مطالبه‌‌گريد، پرنشاطيد، پيشنهادکننده‌‌ى نقض خيلى از عادت‌ها و سنت‌ها هستيد، به نظر من اين سنت‌هاى غلطى را هم که در زمينه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بايستى شماها نقض کنيد.»
متن زير به هشت مورد از اين سنت‌هاي غلط که مورد تصريح رهبر انقلاب اسلامي قرار گرفته، مي‌پردازد:
۱. مهريه سنگين
کساني که مهريه‌ي بالا براي خانمشان قرار مي‌دهند، به جامعه ضرر مي‌زنند. خيلي از دخترها توي خانه مي‌مانند، خيلي از پسرها بي‌زن مي‌مانند، به‌خاطر اين‌که اين چيزها وقتي در جامعه رسم شد، سنت و عادت شد، به جاي «مَهرُ السّنّة»، به جاي اين‌که مهر پيغمبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) سنت باشد، وقتي مهر جاهلي سنت شد، اوضاع، اوضاع جاهلي خواهد شد.
مهريه‌ي سنگين مال دوران جاهليت است. پيامبر اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) آن را منسوخ کرد. پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) از يک خانواده‌ي اعياني است. خانواده‌ي پيغمبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله)، تقريباً اعياني‌ترين خانواده‌ي قريش بودند. خود ايشان هم که رئيس و رهبر اين جامعه است. چه اشکالي داشت دختر به آن خوبي که بهترين دختران عالم است و خداي متعال او را «سيدة النّساء العالمين» قرار داد «مِن الاَوّلينَ و الآخِرين»، با بهترين پسرهاي عالم که مولاي متقيان است مي‌خواهند ازدواج کنند، مهريه‌ي ايشان زياد باشد؟ چرا ايشان آمدند و اين مهريه‌ي کم را قرار دادند که اسمش «مَهرُ السُّنَّة» است.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۴/۲/۲۸
مهريه هر چه کمتر باشد، به طبيعت ازدواج نزديکتر است، چون طبيعت ازدواج معامله که نيست، خريد و فروش که نيست، اجاره دادن که نيست، زندگي دو انسان است. اين ارتباطي به مسائل مالي ندارد. ولي شارع مقدس يک مهريه‌اي را معين کرده که بايد يک چيزي باشد. اما نبايد سنگين باشد. بايستي عادي باشد جوري باشد که همه بتوانند انجام دهند.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۴/۵/۱۸
بعضي خيال مي‌کنند مهريه‌ي سنگين به حفظ پيوند زناشويي کمک مي‌کند. اين خطاست. اشتباه است. اگر خداي ناکرده اين زن و شوهر نااهل باشند، مهريه‌ي سنگين هيچ معجزه‌اي نمي‌تواند بکند.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱
بعضي از خانواده‌هاي طرف عروس مي‌گويند که ما مهريه‌ي آن‌قدر بالا نمي‌خواهيم ولي خانواده‌ي داماد براي پز دادن و تفاخر مي‌گويند نه نمي‌شود! چند ميليون يا فلان‌قدر. خب اينها همه دوري از اسلام است. هيچ کس با مهريه‌ي بالا خوشبخت نشد. اين‌هايي که خيال مي‌کنند اگر مهريه نباشد ازدواج دخترشان متزلزل خواهد شد، ‌ اين‌ها اشتباه مي‌کنند. ازدواج اگر چنان‌چه با محبت بود، ‌ با وضعيت درست بود، بي‌مهريه هم متزلزل نمي‌شود. ولي اگر چنان‌چه بر مبناي خباثت و زرنگي و کلاهبرداري و فريب و اين چيزها بود، مهريه هر چقدر هم که زياد باشد، مرد بدجنس زورگو، کاري خواهد کرد که بتواند از زير بار اين مهريه هم فرار کند.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۵/۹/۴
من از مردم سراسر کشور خواهش مي‌کنم که آن قدر مهريه‌ها را زياد نکنند. اين سنت جاهلي است. اين کاري است که خدا و رسول (صلي‌الله‌عليه‌وآله) در اين زمان بخصوص، از آن راضي نيستند. نمي‌گوييم حرام است. نمي‌گوييم ازدواج باطل است. اما خلاف سنت پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) و اولاد ايشان و ائمه‌ي هدي (عليهم‌السلام) و بزرگان اسلام است. خلاف روش اين‌هاست و به‌خصوص در زمان ما که کشور احتياج دارد به اين‌که همه‌ي کارهاي صحيح، آسان شود، هيچ مصلحت نيست که بعضي ازدواج‌ها را اين‌طور مشکل کنند.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۳/۹/۲
۲. جهيزيه سنگين
من گمان مي‌کنم اين‌که در جهيزيه‌ي حضرت زهرا (عليهاالسلام) اين قدر سادگي رعايت شد… اين حد را حفظ کردند. اين يک جنبه‌ي نمادين داشت. براي اين‌که بين مردم مبنا و پايه‌اي باشد براي عمل به آن، تا دچار اين مشکلاتي که بر اثر زياده‌روي‌ها پيش مي‌آيد، نشوند.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۷/۴/۱۸
بعضي از خانواده‌هاي عروس، خودشان را اذيت مي‌کنند و به زحمت مي‌اندازند و اگر پول هم ندارند به زحمت پول تهيه مي‌کنند. اگر پول دارند خرج زيادي مي‌کنند، براي اين‌که يک جهيزيه‌ي مفصل پر زرق و برقي را مثلاً در اختيار دخترشان بگذارند.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۷/۱۲/۲۸
جهيزيه‌ي زياد، هيچ دختري را خوشبخت نمي‌کند و هيچ خانواده‌اي را به آن آرامش و سکون و اعتماد لازم نمي‌رساند. اينها زواياي زندگي است. فضولِ زندگي است و جز دردسر و اسباب زحمت و اسباب مشکل فايده‌اي ندارد.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۵/۹/۱۸
مبادا برويد پول قرض کنيد، جهيزيه درست کنيد. مبادا خودتان را به زحمت بيندازيد. مبادا خانواده‌تان را به زحمت بيندازيد. مبادا خيال کنيد که دخترتان اگر جهيزيه‌اش کمتر از دختر همسايه و قوم و خويش بود، اين سرشکستگي است.
خطبه‌ي عقد ۱۳۸۱/۳/۲۹
بعضي‌ها سعي مي‌کنند که براي جهيزيه بزنند روي دست همه‌ي قوم و خويش‌ها و همسايه‌ها و دوست و آشناها که اين هم غلط است… بايد نگاه کنيد ببينيد که چه چيزي درست است، چه چيزي حق است آن را انجام بدهيد. چه چيزي حق است؟ يک خانواده‌ي دو نفره يک وسايلي لازم دارند که يک زندگي ساده‌اي داشته باشند.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۹/۸/۳
انواع و اقسام ريخت و پاش‌ها، زياده‌روي‌ها، کارهاي غلط، جهيزيه‌هاي سنگين. همه‌جور چيزي را حتماً بايد بخرند، بياورند توي جهيزيه بگذارند، که اقلّاً يک چيز بيشتر از آن دختر خاله‌اش، يا نمي‌دانم خواهرش، يا آن همسايه‌شان يا آن همکلاسي‌شان داشته باشد. اينها از آن غلط‌هاي بسيار موذي و آزاردهنده است، براي خود انسان و براي مردم. خيلي از دخترها نمي‌توانند به خانه‌ي بخت بروند، خيلي از پسرها نمي‌توانند ازدواج کنند، به خاطر همين چيزها. به خاطر همين گرفتاري‌ها. اگر ازدواج آسان بود، اگر مردم آن‌قدر سخت‌گيري نکرده بودند، بعضي‌ها اگر مهريه‌شان سنگين نبود، اگر اين جهيزيه‌هاي جاهلانه نبود و پدر و مادرها به خيال خودشان براي اين‌که مبادا دل دخترشان بشکند، خودشان را به آب و آتش نمي‌زدند، اين گرفتاري‌ها براي خيلي از خانواده‌ها پيش نمي‌آمد.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۲/۱۰/۲۶
از اول، بعضي‌ها همه‌ي ريز و درشت و لازم و غير لازم را براي دخترشان به عنوان جهيزيه فراهم مي‌کنند که مبادا از دختر فلاني، از نمي‌دانم دختر عمويش، يا از خواهرش يا از جاريش مثلاً کمتر باشد. اينها درست نيست. اين کارها غلط است. اسباب زحمت شماست. آن هم زحمتي که هيچ اجري پيش خدا ندارد، مايه‌ي تشکر هم نمي‌شود.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۸/۹/۲
نگذاريد جهيزيه‌ها را سنگين کنند. دخترها نگذارند. عروس‌ها شما نگذاريد. پدر و مادرها هم اگر مي‌خواهند، شما نگذاريد.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۳/۹/۲۳
مادرهاي عروس‌ها در تهيه‌ي جهيزيه دست نگه دارند، خيلي افراط و اسراف نکنند. نگويند حالا مثلاً دخترمان است، دلش مي‌شکند. نه. دخترها خوبند. دخترها نمي‌خواهند. ما بيخود نبايد دل آن‌ها را بکشانيم به اين سمت که هر چيز قشنگ و لوکس و… حتماً بايد برايش تهيه شود.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۹/۱۱/۱۶
۳. تجملات زياد
تجملات براي يک جامعه، مضر و بد است. آن کساني که با تجملات مخالفت مي‌کنند، معنايش اين نيست که از لذت‌ها و خوشي‌هايش بي‌اطلاعند، نه! آن را کاري مضر براي جامعه مي‌دانند. مثل يک دارو يا خوراکي مضر. با تجملات زيادي، جامعه زيان مي‌کند. البته در حد معقول و متداول ايرادي ندارد. اما وقتي که همين‌طور مرتب پاي رقابت و مسابقه به ميان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز مي‌کند و به جاهاي ديگر مي‌رود.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۰/۴/۲۰
مگر کساني که با تجمل عروس و داماد مي‌شوند خوشبخت‌ترند؟ چه کسي مي‌تواند چنين چيزي را ادعا کند؟ اين کارها جز اين‌که يک عده جوان را، يک عده دختر را حسرت به دل کند و زندگي را بر اين‌ها تلخ نمايد، اگر نتوانستند آن‌جور آن‌ها هم عروسي بگيرند تا ابد حسرت به دل بمانند يا اصلاً نتوانند عروسي بگيرند. چيز ديگري نيست… تا آمدند دخترش را بگيرند، چون دستش خالي است، اين دختر بماند توي خانه. اين پسر دانشجو يا کارگر يا کاسب ضعيف، همين‌طور غير متأهل بماند.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۳/۹/۲۳
۴. اسراف
برخي، اسراف مي‌کنند. مي‌ريزند و مي‌پاشند. در اين روزگار که فقرايي در جامعه هستند، کساني هستند که اوليات زندگي هم درست در اختيارشان نيست، اين کارها اسراف است، زيادي است، بيخود است. هر کس بکند خلاف است.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۲/۶/۱۱
بعضي از مردم با اين کاري که مي‌شود با آن ثواب برد، گناه مي‌برند. با اسراف‌هايي که مي‌کنند، با خلاف‌هايي که انجام مي‌دهند، با آميختن اين عمل حَسن و حسنه به کارهاي حرامي که انجام مي‌دهند. حرام همه‌اش هم اين نيست که محرم و نامحرم و اين چيزها باشد. آنها هم البته حرام است، اما ريخت و پاش زيادي هم حرام است. اسراف حرام است. سوزاندن دل مردمي که ندارند در مواردي واقعاً حرام است. زياده‌روي کردن، ‌ حرام و حلال کردن براي اين‌که بتواند جهيزيه‌ي دخترش را فراهم کند، اينها حرام است.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۶/۱۱/۹
بنده راضي نيستم از کساني که با خرج‌هاي سنگين و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر ديگران مشکل مي‌کنند. البته با جشن و شادي و مهماني موافقيم ولي با اسراف مخالفيم.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۴/۵/۲۴
۵. خريد از مکان‌هاي معروف به گراني
اين دختر خانم‌ها که مي‌خواهند جهيزيه درست کنند، براي خريد اسباب سر عقد و جهيزيه، توي اين دکان‌هاي گران‌قيمت بعضي از جاهاي تهران، آن محلات گران‌قيمت که معروف است – نمي‌خواهم البته اسم بياورم – من مي‌شناسم کجاهاست که دکان‌هايش معروف است به جنس گران، اصلاً طرف آنها پا نگذارند. بروند آن جاهايي که معروف به گراني نيست. اين‌طور نباشد که داماد بيچاره را دنبالشان راه بيندازند براي خريد عروس و خريد عقد. متأسفانه از اين کارها مي‌کنند.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۲/۳/۱۹
۶. هتل‌ها و سالن‌هاي پرخرج
اين هتل‌ها و سالن‌ها و جشن‌هاي پُرخرج را رها کنيد. ممکن است توي يک سالني هم کسي جشن بگذارد اما ساده، مانعي ندارد. من نمي‌خواهم بگويم حتماً، چون بعضي خانه‌هايشان جا ندارد يا امکاناتش را ندارند ولي اسراف نکنيد.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۳/۱۰/۲۷
عروسي و عقد و شادي چيز خوبي است. حتي پيامبر اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) هم براي دختر مکرمه‌ي‌ خودشان مجلس عروسي گرفتند، شادي کردند و مردم شعر خواندند. زن‌ها دست زدند و خوشي کردند. اما نبايد در اين مجلسِ عقد و عروسي و اينها اسراف انجام بگيرد. يکي از اسراف‌ها همين مجالس عقد و عروسي گران‌قيمت است. در هتل‌ها، در اين سالن‌هاي گران‌قيمت مجالس درست مي‌کنند. مبالغ زيادي شيريني و ميوه و خوراکي حرام مي‌شود، از بين مي‌رود، روي زمين ريخته مي‌شود و ضايع مي‌گردد. براي چه؟ براي چشم و هم چشمي!؟ براي عقب نماندن از قافله‌ي اسراف!؟
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۲/۱/۵
عروسي شيرين، آن عروسي‌اي نيست که توي آن خيلي خرج مي‌شود و اسراف زياد در آن مي‌شود. عروسي شيرين، عروسي صميمانه است. صميمانه که بود، عروسي شيرين مي‌شود. ولو مختصر باشد. يک اتاق دو اتاق توي خانه، قوم و خويش، دوست و آشنا و رفيق دور هم بنشينند، اين مي‌شود عروسي. اين ميهماني‌هاي مفصل و سالن‌هاي آن‌چناني يا توي هتل‌ها، خرج‌هاي زياد، جنس‌هاي گران براي مهماني، اينها هيچ مناسب نيست. نمي‌گويم ازدواج را باطل مي‌کند، نه! ازدواج درست است. اما اينها محيط جامعه و محيط زندگي را تلخ مي‌کند.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۷/۹/۱۲
مگر سابق که اين سالن‌ها نبود، اين چيزها نبود، توي دو تا اتاق کوچک جشن مي‌گرفتند، مهمان‌ها مي‌آمدند شيريني مي‌خوردند، ازدواج‌ها بي‌برکت‌تر از امروز بود؟ عزت دخترها مگر کمتر از امروز بود، حالا بايد حتماً بروند توي اين سالن‌هاي بزرگ. عيبي ندارد، من مخالفتي نمي‌کنم با اين سالن‌ها. من با «تشريفات» مخالفم. حالا بعضي مي‌روند توي هتل، از آن کارهاي غلط است که لزومي ندارد.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۶/۷/۳۰
بعضي خيال مي‌کنند که تشريفات و تويِ هتلِ چنين و چنان رفتن، سالن‌هاي گران گرفتن، خرج‌هاي زيادي کردن، ‌ عزت و شرف و سربلنديِ دختر و پسر را زياد مي‌کند. نخير عزت و شرف و سربلندي دختر و پسر به انسانيت و تقوي و پاکدامني و بلندنظري آن‌هاست، نه به اين چيزها…
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱
۷. لباس عروس گران‌قيمت
بعضي‌ها لباس عروس گران‌قيمت مي‌خرند. نه! چه لزومي دارد. حالا لباس عروس مي‌خواهند، بعضي‌ها لباس عروس را مي‌روند کرايه مي‌کنند. چه مانعي دارد؟ ننگ دارد؟ نه! چه ننگي؟ چه مانعي دارد؟ بعضي‌ها اين را ننگ مي‌دانند. ننگ اين است که انسان يک پول گزافي بدهد، يک چيزي بخرد که يک بار آن را مصرف کند، بعد بيندازد دور. يک بار مصرف! آن هم با اين وضعي که بعضي مردم دارند.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۴/۱۰/۴
۸. به رخ کشيدن ثروت‌ها
اگر چنان‌چه در ازدواج بحث ماديات عمده شد، اين معامله‌ي عاطفي و روحي و انساني تبديل خواهد شد به معامله‌ي مادي. اين معامله‌هاي گران، اين جهيزيه‌هاي سنگين، اين چشم و هم‌چشمي‌ها و اين به رخ کشيدن ثروت‌ها و پول‌ها – که برخي از افراد غافل و بي‌خبر مي‌کنند – ازدواج را در واقع خراب مي‌کنند. لذاست که در شرع مقدس مستحب است مهريه کم گرفته شود که «مَهرُ السّنّة» مورد نظر است.
خطبه‌ي عقد ۱۳۷۷/۱۲/۱۳
* ازدواج را آسان کنيد
من به همه‌ي مردم در سراسر کشور توصيه مي‌کنم که ازدواج‌ها را آسان کنند. بعضي‌ها ازدواج را مشکل مي‌کنند. مهريه‌هاي گران و جهيزيه‌هاي سنگين ازدواج را مشکل مي‌کند… خانواده‌ي پسرها توقع جهيزيه‌هاي سنگين بکنند. خانواده‌ي دخترها براي چشم هم‌چشمي ديگران جهيزيه‌ها را و تشريفات را و مجالس عقد و عروسي را رنگين‌تر بکنند. چرا؟ اثر اين را مي‌دانيد چيست؟ اثر اين کارها اين است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانه‌ها مي‌مانند، کسي جرئت نمي‌کند به ازدواج نزديک شود.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




امام‌صادق«ع»فرمود‌تعجب‌‌می‌کنم‌ازکسی‌که‌فرار‌می‌کنداز‌چهارچیز‌چگونه‌به‌طرف‌‌چهار
چیزنمی‌رود:۱-تعجب‌می‌کنم‌از‌کسی‌که‌از‌چیزی‌خائف‌است‌به‌این‌جمله‌قرآن‌ملتجی‌نمی‌شود:
حسبناالله‌ونعم‌وکیل‌زیرحق‌تعالی‌پشت‌سراین‌آیه‌می‌فرماید.فانقلبوا‌بنعمة‌من‌الله‌وفضلٍ‌لّم‌
یمسهم‌سوء‌۲-وتعجب‌می‌کنم‌ازکسی‌که‌ازچیزی‌غمگین‌است‌وبه‌کلمه‌طیبه‌‌لااله‌أنت‌سبحانک‌
إنی‌کنت‌من‌الظالمین‌متوسل‌نمی‌شود‌زیرا‌پروردگار‌متعالی‌درعقب‌این‌آیه‌وذکر‌می‌فرماید‌:و
نجیناه‌من‌الغم‌وکذلک‌ننجی‌المومنین‌‌۳_ وتعجب‌می‌کنم‌از‌کسی‌که‌دیگران‌بخواهند‌به‌او‌مکری‌برسانند‌واورا‌اذیت‌کنندواو‌نمی‌گوید‌أفوض‌
أمری‌‌إلی‌الله‌إن‌الله‌بصیربالعباد‌تا‌او‌از‌مکرایمن‌شود‌زیرا‌پروزدگارمعتال‌می‌فرماید:فوقاه‌الله‌
سیئات‌مامکروا‌۴_وتعجب‌می‌کنم‌ازکسی‌که‌دنیا‌وزینت‌دنیا‌را‌بخواهد‌ونمی‌گوید‍:ماشاءالله‌لا
قوة‌إلا‌بالله‌زیرا‌خدای‌متعال‌پس‌از‌این‌جمله‌از‌قول‌آن‌شخص‌می‌گوید‍:فعسی‌‌ربی‌أن‌یوتین‌خیرا
خصال‌شیخ‌صدوق‌صفحه‌۲۰۶

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت