✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 271
  • دیروز: 1129
  • 7 روز قبل: 10069
  • 1 ماه قبل: 26679
  • کل بازدیدها: 810764

 



 

  هرکس چهل باربلا فاصله و بدون تکلم رو به قبله با وضو در شب جمعه یا روز جمعه ، سوره مبارکه والضحیٰ را بخواند ، به هر نیت شرعی که باشد خواهد رسید

 

 ختومات مقدم ص 251

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

اگه برای هر دقیقه یه دلار در نظر بگیریم، کشتنِ وقت کشتنِ هزینه نیست، خودکُشیه ..!!

وقتم برام مهمّه !من یه رُبع در خدمت شما هستم؛ میگن خودشو میگیره، بذار بگن ..!

امام علی(ع): المرءُ ابنُ اسّاعة.

ساعت یعنی لحظه. إنَّ عمرک وقتک الّذی أنت فیه.

امیر مؤمنان(ع): عُمرِ تو، مُهرِ سعادت توست و سعادتِ تو در گروِ اوست اگر، آن را در راه طاعت پروردگار مصرف کرده باشی !!

 امیر مؤمنان(ع):

اغتنم الفرصة قبل أن تکونَ غصّة. فرصت یعنی همون چیزی که داری؛ ما چیزی تحتِ عنوانِ شانس نداریم. شانس مالِ سکولارها و لائیک هاست. ذیل آیه ی شریفه ی «وَ ابْتَغ فِیمَا ءَاتَاک اللَّهُ الدَّارَ الاَخِرَةَ وَ لا تَنس نَصِیبَک مِنَ الدُّنْیَا …»(قصص/77)

 

از امیر مؤمنان سؤال شد. حضرت فرمود: این آیه یعنی و لا تنسَ صحتک و قدرتک و فراغک و شبابک و نشاطک أن تَطلُبَ به الآخرة !

 

اگه میخوای ارزش 10 سال رو بفهمی، برو از کسی که از همسرش جدا شده بعدِ 10 سال عمر بپرس!

ارزش 4 سالو از یه فارغ التّحصیل؛

2سالو از یه سرباز؛

1سالو از یه دانش آموز تجدیدی؛

9ماهو از خانم باردار !

1ماهو از مادری که نوزادش زودرس به دنیا میاد میمیره !

 1هفته رو از سردبیرِ یک هفته نامه؛

1 روزو از روزنامه !

1دقیقه رو از کسی که از پرواز جا مونده ! 

دکتر میگه اگه یه دقیقه زودتر میرسوندی زنده میموند؛

1ثانیه رو از کسی که از تصادف جونِ سالم بِدَر میبره؛

کمتر از ثانیه رو از قهرمان المپیک …!

 

بررسیِ دانشمندان در یه عمرِ 60 تا 70 ساله: 8 روز از عمر صرفِ بستنِ بند کفش. 1 ماه واسه انتظار سبز شدن چراغ راهنمایی و رانندگی، ذکر بگو، تو دلت بگو، رفتار مردمو آنالیز کن.

گرفتن شماره ی تلفن: 1 ماه. 3 ماه از عمر آپارتمان نشینها در آسانسور، در شهرای بزرگ. مسواک زدنِ عادی: 3 ماه. انتظار برای آمدن اتوبوس: 5 ماه. استحمام: 6 ماه تا 1 سال.

خوردن و آشامیدن: 4 تا 5 سال. تماشای تلویزیون: 10 تا 15 سال، سریالای تکراری و … ؛ الآن اینترنت زیاد شده، تلویزیون کم شده،

از 4 تا سؤالِ اون دنیا، 2 تاش عمر و جوانی!

ِ20 سال از 60 سال: خواب. اگه طرف از خوابِ روزش 1 ساعت کم کنه، چقدر میُفته جلو…!

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

✍شیطان به حضرت یحیی گفت:

می خواهم تو را نصیحت کنم.

حضرت یحیی فرمود: می خواهم بدانم طبقات مردم نزد شما چگونه اند.

 شیطان گفت: مردم از نظر ما به سه دسته تقسیم می شوند:

1- عده ای مانند شما معصومند، از آنها مأیوسم و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر نمی کند.

 

2- دسته ای هم برعکس، در پیش ما شبیه توپی هستند که به هر طرف می خواهیم می گردانیم

 

3- دسته ای هم هستند که از دست آنها رنج می برم؛ زیرا فریب می خورند؛ ولی سپس از کرده خود پشیمان می شوند و استغفار می کنند و تمام زحمات ما را به هدر می دهند. دفعه دیگر نزدیک است که موفق شویم؛

 

اما آنها به یاد خدا می افتند. و از چنگال ما فرار می کنند. ما از چنین افرادی پیوسته رنج می بریم.

 

 کشکول ممتاز، ص 426

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

 

مرحوم فشندی تهرانی مي گويد:

«در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده ،به همراه همسرم بر می گشتم .در راه ،آقایی نورانی را دیدم که داخل صحن شده ،قصد دارند به طرف مسجد بروند.

با خود گفتم :این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده و [حتماً]تشنه است.به طرف سید رفتم و ظرف آبی را به ایشان تعارف کردم . [سید ظرف آب را گرفت و نوشید ]و ظرف آن را برگرداند در این حال عرضه داشتم :آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود!

آقا فرمودند :«شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ،ما را نمی خواهند. اگر بخواهند ،دعا می کنند و فرج ما می رسد».

این سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالي فرجه)را زیارت کرده ام و حضرتش ،امر به دعا کرده است»

منبع:

شیفتگان حضرت مهدی (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


...


 

 گروهی از بچه ها در نزدیکی دو ریل راه آهن، مشغول به بازی کردن بودند. یکی از این دو ریل قابل استفاده بود ولی آن دیگری غیرقابل استفاده. تنها یکی از بچه ها روی ریل خراب شروع به بازی کرد و پس از مدتی روی همان ریل غیرقابل استفاده خوابش برد. سه بچه دیگر هم پس از کمی بازی روی ریل سالم، همان جاخوابيدند.

قطار در حال آمدن بود و سوزنبان تنها می بایست تصمیم صحیحی بگیرد …

سوزنبان می تواند مسیر قطار را تغییر داده و آن را به سمت ریلغیرقابل استفاده هدایت کند و از این طریق جان سه فرزند را نجات دهد و نتها يك کودک قربانی این تصمیم گردد و یا می تواند مسیر قطار را تغییر نداده و اجازه دهد که قطار به راه خود ادامه دهد.

سوال: اگر شما به جای سوزنبان بودید در این زمان کوتاه و حساس چه نوع تصمیمی می گرفتید؟

بیشتر مردم ممکن است منحرف کردن مسیر قطار را برای نجات سه کودک انتخاب کنند و يك کودک را قربانی ماجرا بدانند که البته از نظر اخلاقی و عاطفی شاید تصمیم صحیح به نظر برسد اما از دیدگاه مدیریتی چطور …؟

در این تصمیم، آن کودک عاقل به خاطر دوستان نادان خود (سه کودک دیگر) که تصمیم گرفته بودند در آن مسیر اشتباه و خطرناک (ریل سالم) بازی کنند، قربانی می شود.

این نوع تصمیم‌گیری معضلی است كه هر روز در اطراف ما، در اداره، در جامعه و در… اتفاق می افتد، دانایان قربانی نادانان قدرتمند و  زورمند و تصمیم گیرنده می‌شوند.

اگرچه هر چهارکودک مکان نامناسبی را برای بازی انتخاب کرده بودند ولی آن کودک تنها قربانی تصمیم اشتباه آن سه کودک دیگر که آگاهانه تصمیم به آن کار اشتباه گرفته بودند شد. اما با این تصمیم عجولانه نه تنها آن کودک بی گناه و عاقل جانش را از دست داد بلکه زندگی همه مسافران را نیز به خطر انداخت زیرا ریل از کار افتاده منجر به واژگون شدن قطار گردید و همه مسافران نیز قربانی این تصمیم شدند و نتیجه این تصمیم چیزی جز زنده ماندن سه کودک احمق نبود.

زندگی کاری همه مدیران پر است از تصمیم گیری های دشوار که با عدم اتخاذ تصمیمات صحیح به سبک مدیریتی، به پایان زندگی مدیریتی خود خواهید رسید.

به یاد داشته باشید آنچه که درست است همیشه محبوب نیست… و آنچه که محبوب است همیشه حق نیست!

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




ﺍﺯ ﻋﺎﻟﻤﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ:

ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻋﻘﻞ ﮐﺴﻲ ﭘﻲ ﺑﺮﺩ

 

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:ﺍﺯﺣﺮﻓﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ.

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ:

ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﻪ ؟

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:

ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻋﺎﻗﻞ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﺪ.!

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




داستان بیمه خدایی

 

  دو تاجر یکی از کویت و دیگری از عربستان، بسیار با هم دوست و صمیمی بودند، اسلام آنان را به هم نزدیک کرده بود و به یکدیگر محبت می ورزیدند،  مانند دو برادر که هر کدام آنچه را به خود می پسندید به او نیر می پسندید.

 

  تصمیم گرفتند در تجارت با هم شریک شوند تا این دوستی پایدار و بارور گردد، خداوند نیز در این طرح اقتصادی آنها را موفق کرد. آنان نمونه ای عالی از برادری راستین و مستحکم اسلامی بودند، تجارتشان توسعه و گسترش یافت، طرح هایشان زیاد شد و به فضل خدا سود فراوانی به سوی آن ها سرازیر گردید.

 

  روزی با یکدیگر نشسته بودند و صحبت می کردند.

  تاجر کویتی گفت: چرا تجارتمان را بیمه نکنیم؟

  دوستش در جواب گفت:چرا تجارت را بیمه کنیم؟!

  کویتی گفت: بیشتر کالاهای ما از راه دریا می آید وخیلی آسیب پذیر است، اگر خدای ناکرده برای کالای تجاری اتفاق بدی بیفتد ضرر نمیکنیم زیرا سازمان بیمه قیمت کالا را می پردازد ، تو در این مورد چه می گویی؟

 دوستش گفت: آیا نمیدانی که ما برای حفظ اموال خود قرار داد بیمه بسته ایم.

  گفت: با چه کسی؟

  دوستش گفت: با خداوند عزّ وجلّ

  کویتی گفت: و چه خوب کارسازی است، ولی احتیاط لازم است.

  دوستش گفت: آیا ما زکات این تجارت را نمی پردازیم؟

  دوستش گفت: بلی چنین است.

  گفت: بنابراین ترس به خود راه مده، این قوی ترین نوع بیمه بر تجارت ماست، بر خدا توکل و پریشان مباش .

 

⛴ روزها گذشت و تجارتشان نیز در حال رشد و شکوفایی بود. روزی یکی از کشتی ها که بار زیادی را حمل می کرد و کالای این دو تاجر از جمله‌ی آنها بود قبل از رسیدن به بندر دچار حادثه شد .

  وقتی خبر این حادثه با آنها رسید با سرعت خود را به اسکله رساندند و در آنجا منتظر عملیات گروه نجات ایستادند، یکی از آنها بسیار آرام و مطمئن بود، ولی دیگری کمی مضطرب و پریشان به نظر می رسید .

 

  دوستش گفت: پریشان نباش، خدا با ماست .

 

  بعد از عملیات نجات همگی غافلگیر شدند زیرا تمام کالا های تجاری غرق شده و از بین رفته بود ، جز کالاهای این دو نفر که سالم و بدون هیچ گونه ضرر  زیانی از کشتی بیرون آورده شد.

 دوستش گفت: آیا من به شما نگفتم که کالای تجاری ما نزد کسی بیمه است که هیچگاه امانت و ودیعه نزد او از بین نمیرود؟

  گفت: دوست من تو راست گفتی.

  دوستش گفت: سوگند به خدا اعتماد من به خداوند هرگز دستخوش تزلزل نشد و هرگز احساس ترس و اضطراب ننمودم ، و با تمام وجود باور داشتم که خداوند کالای ما را نجات خواهد داد.

اطمینان من بدین سبب بود که ما به طور کامل و مرتب زکات اموال خود را باطیب خاطر و اعتماد کامل می پردازیم، و این بزرگترین بیمه و قوی ترین امنیت است.

  گفت: من هم چنین بودم اما کمی ترس داشتم .

  دوستش گفت: نترس و باور کن که هرکس با خدا باشد خداوند با اوست.

 

 اما چگونه آن حادثه پیش آمد و چطور تمام کالای تجاری غیر از کالای آن دو تاجر غرق شد؟!!

 

 

 جریان از این قرار بود :

  هنگام بارگیری کشتی کیسه های آرد بسیار اطراف کالاهای این دو تاجر گذاشته شده بود، وقتی کشتی غرق شد، آب شروع به نفوذ و سرایت در داخل کشتی نمود  و تمام اموال را نابود کرد به جز کالای این دو تاجر که آب به آنها نرسید، به سبب این که کیسه های آرد سدی محکم و مانع از رسیدن آب شدند، زیرا هنگامی که آب به کیسه های آرد رسید و مقداری از آن را خمیر کرد، خمیر مانند دیواری محکم از نفوذ و رسیدن آب به کالاها جلوگیری کرد، و به اذن و اراده ی خداوند آب به آنها نرسید.

 

  درحقیقت ایمان و یقین و باور این دو تاجر به خداوند ، ایمانی راستین و محمن بود که هرگز متزلزل نشد، آنان با پرداخت زکات، حق خداوند نسبت به خود را ادا نمودند.

  این خود بزرگترین و قوی ترین بیمه و ضمانت بود که خداوند به وسیله ی آن مالشان را نگه داشت.

 

  خداوند می فرماید: وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ (اعراف:156)

 

«و رحمت من هم همه چيز را در برگرفته ، آن را براي كساني مقرّر خواهم داشت كه پرهيزگاري كنند و زكات بدهند و به آيات ما ايمان بياورند .»

 

  رسول خدا  می فرماید:

  با پرداختن زکات، اموالتان را بیمه کنید.

  با صدقه بیمارانتان را مداوا کنید.

  و با دعا و نیایش خود را برای مقابله با بلا و گرفتاری آماده سازید.

(روایت از طبرانی)

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 نکات_زندگی

 

. ترسناك ترین جاى جهان ذهن شماست.

 

. عمل باشید نه عكس العمل، صدا باشید نه انعكاس صدا.

 

. مراقب بدن خود باشید ، زیرا تنها جایى است كه تا آخر عمر در آن زندگى مى كنید.

 

. اجازه ندهید رفتار دیگران آرامش درونى شما را بهم بزند.

 

. آرزو كردن براى اینكه جاى شخص دیگرى باشید، یعنى نادیده گرفتن خودتان.

 

. ارزش شما با رفتار دیگران با شما ، تعیین نمى شود.

 

. اگر كسی كار اشتباهی انجام داد ، همه خوبی هایش را فراموش نكنیم.

 

. قهرمان بودن یعنى ایمان به خود، وقتى دیگران به شما اعتقادى ندارند.

 

. كسانى كه در گذشته زندگى مى كنند ، آینده خود را محدود مى كنند.

 

. هیچ یك از ما برنده یا بازنده به دنیا نیامده ایم، انتخاب كننده به دنیا آمده ایم.

 

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




یا اباعبدالله الحسین (ع) … 

 

پرچمت را هر کجا دیدم دویدم یا حسین

زیر این پرچم همیشه خیر دیدم یا حسین

 

من زمین گیــرم ولی تو دستگیرم بوده ای

غیر خوبی از شما چیزی ندیدم یا حسین

 

هر کسی که ذکرتان را گفت ، آقای من است

از کســی که دور بود از تو بُـریـدم یا حسین

 

کودکــی ام خوب یادم هســت که بارِ نخست

از لب بابــای خود نامت شنیــــدم یا حسین

 

خاطـــرات کــربلا هر لحظه همراه من است

یاد لحظه لحظه اش آهی کشیدم یا حسین

 

یاد باد آن روزگـــاری که میان صحنتـــان

چون کبوتر دور گنبد می پریــدم یا حسین

 

بهتریـــن ایام عمــرم در حرم بود و گذشت

حــال ، اما از فراقش من خمیدم یا حسین

 

#خاطرات_کربلا_یادش_بخیر

#می_کشی_مرا_حسین

 

 

موضوعات: ادبیات شعری اهل بیت(ع)  لینک ثابت




گرگ و لک لک…

 

 

گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود

بدنبال کسی می گشت که آن را در آورد

 

تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد

تا او را نجات دهد

و در مقابل گرگ مزدی به لک لک بدهد

 

لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد

و استخوان را درآورد

و طلب پاداش کرد

 

گرگ به او گفت :

همین که سرت را سالم

از دهانم بیرون آوردی برات کافی است

 

 

✔️ وقتی به فرد نالایقی خدمت میکنی

تنها انتظارت این باشد که

گزندی از او نبینی

 

✔️  دنیا پر از تباهی است

نه بخاطر آدمهای بد

بلکه بخاطر سکوت آدمهای خوب

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




چرا بعضی از بچه ها پرحرف هستند؟

 

 

 یکی از مهم ترین علت های پر حرفی در کودکان حس کنجکاوی و تمایل به دانستن همه چیز است. وقتی فرزندمان ما را سوال پیچ می کند و پشت سر هم سوالات عجیب و غریب می پرسد، لازم است با صبر و حوصله به سوال های کودک پاسخ دهیم و این روحیه پرسشگری را در او تقویت نماییم. اگر جواب سوالی را نمی دانید، به او بگویید که «من نمی دانم، بهتر است در کتاب جواب آن را پیدا کنیم» یا «در اینترنت جستجو کنیم» و به او کمک کنید تا پاسخ سوالش را پیدا کند.

 

 یکی دیگر از مهمترین علت های پرحرفی در کودکان، نیاز به جلب توجه است.

 

 

 شاید تاکنون بارها توجه کرده باشید، زمانی که مادران با تلفن به مدت طولانی صحبت می‌کنند یا در جمعی مشغول صحبت هستند و از کودکشان غافل می‌شوند، کودک با صحبت کردن طولانی یا پرسش‌های مکرر سعی می‌کند که توجه مادر را به خود جلب کند. روان‌شناسان ریشه این نوع واکنش‌های رفتاری کودک را جلب توجه والدین می‌دانند.

 

 گاهی ترس کودکان نیز به زیاد صحبت کردن آنها منجر می‌شود. این اتفاق بویژه در سنین پایین و برای کودکانی که شب‌ها از تنها خوابیدن در اتاق خود می‌ترسند، اتفاق می‌افتد. چنین کودکانی از والدینشان می‌خواهند که کنار آنها بمانند تا با آنها صحبت کنند.

 

 حسادت نیز بخصوص پس از به دنیا آمدن فرزند جدید در خانواده، برای کودکان بالای سه سال، می‌تواند عاملی برای زیاد صحبت کردن و جلب توجه والدین محسوب شود.

 

 در بسیاری موارد، زیاد حرف زدن حتی در بزرگسالان نیز وسیله‌ای برای پوشش پریشان احوالی روحی یا نگرانی‌های درونی است. اگر والدین به فرزندشان به اندازه کافی توجه کنند و برایش به طور اختصاصی وقت بگذارند، اما باز هم فرزندشان به طور غیرعادی صحبت کند، باید به دنبال ریشه‌های روانی قضیه بگردند. نباید فراموش کرد که گاهی نیز کم حرف زدن کودکان می‌تواند نشانه‌ای از بروز افسردگی در آنها باشد

 

موضوعات: اخلاقی و تربیتی  لینک ثابت




فرشته ها به زن بی حجاب میخندند!!

 

  ↫ رسول خدا صلی الله علیه و آله از حضرت جبرئیل علیه السلام سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند ؟

 

 

 ⇠ جبرئیل علیه السلام فرمود :

 

المرأه البارزه  إذا ماتت فیسجّی قبرها حتّی یسوّی علیه اللّبن لئلّا یطّلع علی حجمها، فتضحک‏ الملائکه و تقول: حین کانت مشتهاه فما سجّیتموها، و الآن صارت منفّره فسجّیتموها … ؟! (۱)

 

ترجمه :

 

↫ یکی از آنجاهای که فرشتگان می خندند ، زمانی است که زن بی حجاب و بدحجابی می میرد و بستگان او را در قبر می گذارند ، و روی آن زن را با خشت و خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود .

 

فرشتگان می خندند و می گویند :↝↝↝

 

تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می کرد و به گناه می انداخت

 

 ( پدر و برادر و شوهرش و … از خود غیرت نشان ندادند ) و او را نپوشاندند ،

  ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می پوشانند .

 

 بیان نکات↝↝↝

 

 ↫ یکی از چیزهایی که باعث میشه انسان کمتر طرف گناه برود یاد مرگ است .

 

↫ اگر همیشه به یاد داشته باشیم که قرارست یک روز از این دنیا برویم ، یکروزی میاد که ما هم زیر خروارها خاک دفن میشویم این خود سدی ایجاد می کند.

↫ پس هر چند شاید بی حجابی برای بعضی از خانم ها تبدیل به عادت شده است ، با یادآوری قبر و مرگ می توانیم هوای نفس خود را کنترل نموده و مواظب حجاب و حیا و عفاف خودمان باشیم .

 

منبع : (۱) مواعظ العددیه صفحه ۹۰

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

نحوه ی حساب و کتاب گناهانِ زمان جاهلیت، قبل از ظهور اسلام

گروهي از مسلمانان به حضور پيامبر (صلی الله علیه و آله) آمدند و گفتند:
اي رسول خدا! آيا مردي از ما به خاطر گناهاني كه در زمان جاهليت انجام داده و سپس مسلمان شده، كيفر مي گردد؟!

رسول خدا در پاسخ فرمود: اگر كسي از شما پس از مسلمان شدن، اسلام نيك داشت و باور ايمانش درست بود، خداوند او را به خاطر گناهاني كه در زمان جاهليت انجام داده، كيفر نمي كند.

 ولي اگر اسلامش نيكو نشده و باور ايمانيش، درست نگشته باشد، خداوند او را هم به خاطر گناهان قبل از اسلامش مجازات مي كند و هم به خاطر گناهان بعد از اسلامش، كيفر مي نمايد…

اصول کافی، باب انه لايؤاخذ المسلم بما عمل في الجاهلية، حديث 1 ص 461 - ج 2.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




‌#استادمون_همیشه_میگفت :

هر وقت #دلت از #آدمای دنیا گرفت حتمآ یه سر برو بالای #کوه تا یه #درسی و بهت #یادآوری کنه

بلند #داد بزن پژواک #صداتو خواهی شنید ، گر بخواهی #ناله کنی ، آن هم #ناله سر خواهد داد

گر #آواز خوانی ، صدای #آواز خواهد پیچید

گر #دعا کنی ، صدای #برگشت دعا و شکرهایت #آرامت خواهد کرد

و اگر #ناسزاو شکایت کنی ، #آشفته_تر میشوی

و این است قانون #انعکاس ، که گویند هر چه کنی به #خود کنی …

خوبی کنی سهمت خوبی خواهد بود
و بدی گر کنی از این دنیا بدی میگیری .

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




یک قانون فیزیکی میگه که :

هر ذره در حال ساطع کردن مدام انرژی از خودشه

#انرژی بدن من و شما قابل هدایت به یک سمت مشخص است.

اگر به چیز مشخصی فکر کنیم انرژی ما به سمت اون چیز مشخص میره

خیلی وقت ها میشه که به کسی زنگ می زنیم و میگه:
– “چه خوب شد زنگ زدی!”
– ” داشتم بهت زنگ می زدم!”
– “داشتم بهت فکر می کردم!”
– “حلال زاده!”
– “دل به دل راه داره!”

این همون فرستادن انرژی به سمت کسیه که داریم بهش فکر میکنیم.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 امروز روز بهترین هاست.
روز دوباره برخواستن،
روز دوباره فریاد زدن …

 پرهای عقاب گونه ی خود را باز کن.

 و به بلندای گیتی پرواز کن…

 تو محشری دوست پر قدرتم…

 تو آتشفشانی از جنس عشق و امید هستی…

 امروزت را زندگی کن بخاطر تمام آنانی که در کنارت هستند…

 امروزت را عاشقانه پرواز کن در آسمان قلبت…

 تو تولدی دوباره یافتی در امروز .
تولدت مبارک ای مهربان …

 یه حس خوب ،
یه روز خوب ، همه اینها
آرزوی منه برای شما دوست عزیزم

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ذهن را سرشار از موفقیت و پیروزی نماییم….

انسان‌هایی در صحنه زندگی و کار موفق و پیروز خواهند شد که در ابتدا این موفقیت و پیروزی را در ذهن خود ترسیم کرده و با تصویری کاملاً روشن و شفاف به سمت تحقق اهدافشان حرکت نمایند،
و اطمینان داشته باشند که پیروز خواهند شد.
آنچه را که ذهن بتواند تصور و باور کند قابل دستیابی است، به شرطی که با ذهنیتی همواره مثبت توأم باشد و افکار منفی آن را مخدوش نکند،
پس بیاییم مسیر زندگی خود را بر مبنای باورهای مثبت و یک روحیه عالی طراحی کرده و با امید زیباتر شدن زندگی خود و اطرافیانمان ، از فرصت‌های طلایی زندگی نهایت استفاده را نماییم.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




در خانه ای که آدم ها یکدیگر را دوست ندارند
بچه ها نمی توانند بـــــزرگ شوند !
شایـد قـــد بکشند ،
اما بال و پـــــر نخواهند گرفت !
میدونید خونه ﻛجاست؟
خونه یعنی احترام و درک متقابل
خونه یعنﻰ جایﻰ ﻛه وقتﻰ بهش فﻜر میﻜنﻰ یه لبخند بیاد رو لبات
خونه یعنی آرامش و امنیت
خونه یعنﻰ یه استﻜان چاﻯ گرم در ﻛنار ﻛسانی ﻛه دوستشون دارﻯ
خونه یعنی فضایی خالی از خشم
خالی از دود
خالی از قرص خواب واسترس
خونه یعنﻰ وقتﻰ واردﺵ میشﻰ لبخند بزنی و لبخند ببینی
یه خونه خوب متراﮊﺵ بالا نیست؛
وسعت قلب آدماﺵ زیاده

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت





 

روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر می‌کرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و به سرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.
عارف به حضور شاه شرف‌یاب شد. شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود. استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: “بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آن‌ها سپری کن.”


شاهزاده با تمسخر گفت: “من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! ” عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوش‌های آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.
سپس دومین عروسک را برداشته و این بار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد. او سومین عروسک را امتحان نمود و تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش می‌رفت، از هیچ‌یک از دو عضو یادشده خارج نشد.

استاد بلافاصله گفت :”جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته.”
شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: “پس بهترین دوستم همین نوع سومی است و من هم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود.”
 
عارف پاسخ داد: “نه!” و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آن را به شاهزاده داد و گفت: “این دوستی است که باید به دنبالش بگردی”
شاهزاده تکه نخ را برگرفت و امتحان نمود. با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت :”استاد اینکه نشد!”
عارف پیر پاسخ داد: “حال دوباره امتحان کن”.
برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد. شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقی ماند!
استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: “شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و کی ساکت بماند.”
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




داستان ایرانی

در تاریخ آمده است، برسم قدیم روزی شاه عباس کبیر دراصفهان بخدمت عالم زمانه “شیخ بهائی” رسید پس ازسلام و احوال پرسی ازشیخ پرسید:

در برخورد با افراد اجتماع ” اصالت ذاتیِ آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان” ؟
 
شیخ گفت: هرچه نظر شما باشد همانست ولی به نظر من “اصالت” ارجح است.

و شاه بر خلاف او گفت: شک نکنید که “تربیت” مهم تر است !

بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچ یک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند بناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند .

فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ و برقی نبود مهمانخانه سخت تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند!
درهنگام شام ، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت دیدی گفتم “تربیت ” از “اصالت ” مهمتر است ما این گربه های نا اهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت “تربیت” است
 
شیخ درعین اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند!!!
شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت: این چه حرفیست فردا هم مثل امروز و امروز هم مثل دیروز!!! کار آنها اکتسابی است که با تربیت و ممارست وتمرین زیاد انجام می شود…

ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند.

لذا شیخ فکورانه به خانه رفت.او وقتی از کاخ برگشت بی درنگ دست بکار شد، چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد.فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت. تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان .

شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرفهایش میدید زیر لب برای شیخ رجز میخواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد.
در آن هنگام، هنگامه ای به پا شد یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال واین یکی جنوب…

واین بار شیخ دستی برپشت شاه زد و گفت: شهریارا ! یادت باشد اصالت گربه موش گرفتن است گرچه “تربیت” هم بسیار مهم است ولی"اصالت” مهم تر!

یادت باشد با “تربیت” میتوان گربه اهلی را رام و آرام کرد ولی هرگاه گربه موش را دید به اصل و “اصالت” خود برمیگردد.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




رازمثلها
سر شاخه نشسته و بیخش را می بری
 

یکی بود یکی نبود . دزدی بود که به باغ میوه ای رفته و مشغول دزدی بود . باغ خلوت بود و با خیال راحت از درختی بالا رفت و مشغول چیدن میوه ها شد . صاحب باغ از راه رسید و فریاد زد : آهای نامرد . بالای درخت چه می کنی؟ دزد که نمی دانست او صاحب باغ است گفت: نامرد خودتی، می بینی که مشغول کار در باغ خود هستم! صاحب باغ گفت: «حالا دیگر این جا باغ خودت هم شد؟ الان به حسابت می رسم».
 

دزد برای این که خودش را از تک و تا نیندازد چاقویی از جیب درآورد و مشغول بریدن شاخه ای شد که روی آن نشسته بود . و به صاحب باغ گفت: «عمو برو پی کارت می بینی که شاخه های اضافی را می برم» صاحب باغ خنده اش گرفت و گفت: «خجالت بکش . دروغ نگو . من صاحب باغم» دزد بیچاره بدجوری توی تله افتاده بود .
 

دوباره صاحب باغ گفت: بیا پایین . عقل هم خوب چیزی هست تو داری همان شاخه ای را می بری که رویش نشسته ای . از آن بالا روی زمین می افتی . دزد بیچاره فهمید که خراب کاری کرده خجالت کشید و از درخت پایین آمد و صاحب باغ هم دیگر چیزی به او نگفت او هم سرش را پایین انداخت و رفت .
از آن به بعد هر وقت کسی به کاری دست بزند که نتیجه اش جز ضرر رساندن به خودش نداشته باشد می گویند: «سر شاخه نشسته و بیخش را می بری»

#سرشاخه_نشسته_وبیخش_رامی_بری

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


...


‌ ‌ شخصی مادر پیری داشت و از پیری او رنج میبرد.او تصمیم عجیبی درباره مادر خود گرفت.

او تصمیم گرفت مادر خود را بر فراز کوهی رها کند تا شاید کسی او را با خود ببرد و یا این که عمر او همان جا به پایان رسد.
روز انجام کار فرا رسید.او مادر خود را سوار بر ویلچری کرد و بر فراز کوه گذاشت و هنگام پایین آمدن از کوه مادرش او را این گونه هشدار داد :
“پسرم مواظب خودت باش هنگام پایین آمدن از کوه آسیب نبینی.”
پسرک ماتش برده بود.او مادر خود را رها کرده بود ولی مادرش هنوز نگران او بود . پسرک برگشت و مادر خود را بوسید و با مادرش به خانه بازگشت و از کار خود پشیمان گشت.

گوش جان مى‏سپاريم به واژگانى كه از ميان لبان معطر و پاكيزه‏ى مادر - به عنوان دعا - براى فرزند خود سرريز مى‏گردد

وقتى كوچك بودى
تو را با رواندازهايى مى‏پوشاندم
و در برابر هواى سرد شبانه محافظت مى‏كردم
ولى حالا كه برومند شده ‏اى
و دور از دسترس،
دستهايم را بهم گره مى‏كنم
و تو را با دعا می‏پوشانم !

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




”بهلول و ملک و سلطنت“

روزی بهلول بر هارون‌الرشید وارد شد.

خلیفه گفت: مرا پندی بده!

بهلول پرسید: اگر در بیابانی بی‌آب، تشنه‌گی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعه‌ای آب که عطش تو را فرو نشاند چه می‌دهی؟

گفت : … صد دینار طلا.

پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟

گفت: نصف پادشاهی‌ام را.

بهلول گفت: حال اگر به حبس‌البول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی، چه می‌دهی که آن را علاج کنند؟

گفت: نیم دیگر سلطنتم را.

بهلول گفت: پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است، تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی.

#حکایات_بهلول

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




#زندگی

 

زندگي را با چيزهاي بسيار ساده،پر بايد كرد. ساده ها سطحي نيستند.
خريد چند سيب ترش مي تواند به عمق فلسفه ملاصدرا باشد. مشكل ما اين نيست كه براي شيرين كردن زندگي،معجزه نمي كنيم،مشكل ما اين است كه همان قدر كه ويران مي كنيم،نمي سازيم، همان قدر كه كهنه مي كنيم،تازگي نمي بخشيم،همان قدر كه دور مي شويم،باز نمي گرديم،همان قدر كه آلوده مي كنيم،پاك نمي كنيم،همان قدر كه تعهدات و پيمان هاي نخستين خود را فراموش مي كنيم،آن ها را به ياد نمي آوريم،همان قدر كه از رونق مي اندازيم،رونق نمي بخشيم. مشكل اين است كه از همه روياهاي خوش آغاز دور مي شويم و اين دور شدن به معناي قبول سلطه ي بي رحمانه ي زمان است.

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




#قدرت_ایمان

 

زنی که در حومه شهر زندگی می کرد می خواست خانه و اثاثیه اش را بفروشد. زمستان بود و چنان برف سنگینی باریده بود که تقریبا محال بود که هیچ ماشین یا کامیونی بتواند تا در خانه اش برسد. منتها چون از خدا خواسته بودکه اثاثیه اش را به کسی که خدا می خواست و به قیمتی که خدا صلاح می دانست برایش بفروشد ، از ظواهر امر دل نگران نبود. اثاثیه اش را برق انداخت و آماده فروش وسط اتاق گذاشت . وقتی مرا دید گفت : حتی از پنجره به بیرون نگاه نکردم تا انبوه برف را ببینم یا سوز سرما را احساس کنم. تنها به وعده های خدا توکل کردم و بس!

مردم نیز به گونه ای معجزه آسا اتومبیل خود را تا در خانه اش رساندند و نه تنها اثاثیه خانه ، حتی خود خانه نیز بی آنکه کارمزدی به هیچ بنگاه معاملات ملکی پرداخت شود به فروش رفت.
ایمان هرگز از پنجره به بیرون نمی نگرد تا انبوه برف را ببیند تا سوز سرما را احساس کند.
ایمان برای برکتی که طلبیده است تدارک می بیند و بس.

#فلورانس_اسکاول_شین

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﮐﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ها

ﻧﺎﺩﺭ ﺷﺎﻩ ﺍﻓﺸﺎﺭ ﺟﻨﮕﻬﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺷﺖ…
ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮕﻬﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺣﺪﺍﺕ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺑﻪ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﻫﯿچ ﮑﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﯿﻦ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮﯾﻦ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻧﯽ ﺯﺍﺭﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺭﺩﻭ ﺯﺩﻩ ﯾﮏ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺻﻠﺢ ﻣﻮﻗﺖ ﺍﻣﻀﺎ ﮐﻨﻨﺪ…
ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﮔﺎﻥ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯﺍﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﺧﻂ ﻣﺮﺯﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﺩﺭ ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﺑﯽ ﮐﺎﺭ ﻧﻨﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺻﺪﺩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻂ ﻣﺮﺯﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﺒﺮﺩ…

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻧﯽ ﺯﺍﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﻫﻮﺍ ﺧﻨﮏ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺻﺪﻫﺎ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﻗﻮﺭ ﻗﻮﺭ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﺤﺚ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺎﺩﺭ ﺑﺎ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺍﺯ ﺳﻔﺮﺍﯼ ﺭﻭﺱ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻂ ﻣﺮﺯﯼ ﺭﺍ ﻃﺒﻖ ﻣﯿﻞ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺭﻭﯼ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻫﻤﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻧﺎﺩﺭ ﺑﺎ ﺧﺸﻢ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺯﯾﺮﺵ ﮔﻔﺖ:
ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺑﮕﻮ ﺷﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺳﺎﮐﺖ ﻧﺸﻮﻧﺪ ﻧﺴﻞﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻡ .
ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﻭﺱ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻋﺠﺐ ﺷﺎﻩ ﺍﺣﻤﻖ ﻭ ﻣﻐﺮﻭﺭﯼ… ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ…
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﺮﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺠﻠﺲ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﻣﺘﻦ ﻗﺮﺍرﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﮐﺖ ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺸﺎﻥ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ…
 
ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﺣﻀﺎﺭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﻤﺘﺮ ﻭ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯿﮑﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﻭ ﻧﯽ ﺯﺍﺭﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺣﮑﻢ ﻓﺮﻣﺎ ﺷﺪ ﻭ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ…
ﺳﻔﺮﺍﯼ ﺭﻭﺱ ﮐﻪ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺧﻂ ﻣﺮﺯﯼ ﭼﺎﻧﻪ ﻧﺰﺩﻧﺪ، ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩند…
ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻔﺮﺍ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻧﺎﺩﺭ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﭼﻄﻮﺭ ﺳﺎﮐﺖ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﻭﺯﯾﺮ ﮔﻔﺖ: ﻗﺒﻠﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﻓﻮﺭﺍ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﺩﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻧﺪ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻫﺮ ﻗﻄﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺳﺮ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﻧﯽ ﺯﺍﺭﻫﺎ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻣﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﺭﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ ﺷﺪﻧﺪ.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




#قهر_با_خود

 

به شیوانا خبر دادند که یکی از شاگردان قدیمی اش در شهری دور از طریق معرفت دور شده و راه ولگردی را پیشه کرده است. شیوانا چندین هفته سفر کرد تا به شهر آن شاگرد قدیمی رسید. بدون اینکه استراحتی کند مستقیماً سراغ او را گرفت و پس از ساعتها جستجو او را در یک محل نامناسب یافت.
مقابلش ایستاد؛ سری تکان داد و از او پرسید: تو اینجا چه میکنی دوست قدیمی؟ !!
شاگرد لبخند تلخی زد و شانه هایش را بالا انداخت و گفت: من لیاقت درسهای شما را نداشتم استاد! حق من خیلی بدتر از اینهاست! شما این همه راه آمده اید تا به من چه بگویید؟
شیوانا تبسمی کرد و گفت: من هنوز هم خودم را استاد تو میدانم. آمده ام تا درس امروزت را بدهم و بروم.
شاگردِ مأیوس و ناامید، نگاهش را به چشمان شیوانا دوخت و پرسید: یعنی این همه راه را به خاطر من آمده اید؟ !!
شیوانا با اطمینان گفت: البته! لیاقت تو خیلی بیشتر از اینهاست .

درس امروز این است:
هرگز با خودت قهر مکن.
هرگز مگذار دیگران وادارت کنند با خودت قهر کنی.
و هرگز اجازه مده دیگران وادارت کنند خودت، خودت را محکوم کنی.
به محض اینکه خودت با خودت قهر کنی دیگر نسبت به سلامت ذهن و روان و جسم خود بی اعتنا میشوی و هر نوع بیحرمتی به جسم و روح خودت را میپذیری.
همیشه با خودت آشتی باش و همیشه برای جبران خطاها به خودت فرصت بده.
تکرار میکنم: خودت آخرین نفری باش که در این دنیا با خودت قهر میکنی …
درس امروز من همین است.
 
شیوانا پیشانی شاگردش را بوسید و بلافاصله بدون اینکه استراحتی کند به سمت دهکدهاش بازگشت. چند هفته بعد به او خبر دادند که شاگرد قدیمیاش وارد مدرسه شده و سراغش را میگیرد. شیوانا به استقبالش رفت و او را دید که سالم و سرحال در لباسی تمیز و مرتب مقابلش ایستاده است.
شیوانا تبسمی کرد و او را در آغوش گرفت و آرام در گوشش گفت:
اکنون که با خودت آشتی کرده ای یاد بگیر که از خودت طرفداری کنی.
به هیچکس اجازه نده تو را با یادآوری گذشته ات وادار به سرافکندگی کند.
همیشه از خودت و ذهن و روح و جسم خودت دفاع کن.
هرگز مگذار دیگران وادارت سازند، دفاع از خودت را فراموش کنی و به تو توهین کنند.
خودت اولین نفری باش که در این دنیا از حیثیت خودت دفاع میکنی.
درس امروزت همین است!

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




#گوش_کن

از حکیمی پرسیدند که چرا گوش دادنت از سخن گفتنت بیشتر است؟
گفت: چون به من دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دو برابر آنچه می گویم، می شنوم.

کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی،
چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی،
از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند،
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




زن ها موجوداتی هستند كه اگر
دوستتان داشته باشند
فقط كافیست وقتی اسمتان را صدا میزنند
به جایِ “جانم” ، بگویید : “بله” !
تا بزنند زیر گریه…
شما را به خدا این چیزها را بفهمید!
دل زنها روزی هزار بار می لرزد و می ریزد و خالی میشود
شما را به مردانگیتان وقتی دیوانه می شوند و بی خودی بهانه می گیرند،
فقط بغلشان كنید و برای هیچ چیز راه حل نشانشان ندهید!…

#نکته
#بهش_توجه_کن

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




گِله ها را بگذار
ناله ها را بس کن
روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود
تا بجنبیم تمام است ، تمام

بهار را دیدی، که به برهم زدنِ چشم گذشت
یا همین سال جدید

این شتاب عمر است
من و تو باورمان نیست که نیست!
زندگی گاه به کام است و بس است
زندگی گاه به نام است و کم است
زندگی گاه به دام است و غم است
چه به کام و چه به نام و چه به دام
زندگی معرکه ی همت ماست …
زندگی می‌گذرد …

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 کفش هایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم ،من زنده ام و زندگی ،ارزشِ رفتن دارد….

آنقدر می روم تا صدای پاشنه هایم گوشِ ناامیدی را کر کند
خوب میدانم که گاه کفشها، پاهایم را میزند ، میفشرد و به درد می آورد
اما من همچنان خواهم رفت
زیرا زندگی ارزشِ لنگان لنگان رفتن را نیز دارد…

ماندن در کار نیست
گذشته های دردناک را رها میکنم
و به آینده ی نامعلوم نمی اندیشم
ولی این را میدانم
گذشته با آینده یکسان نیست
زندگی نه ماندن است نه رسیدن
زندگی به سادگی رفتن است به همین راحتی
زندگی چقدر آسان است…
زندگی ارزشِ لنگان لنگان رفتن را نیز دارد…

زندگی را میگویم؛
اگر بخواهی از آن لذت ببری
همه چیزش لذت بردنی است…
اگر بخواهی از آن رنج ببری
همه چیزش رنج بردنی است…
کلید لذت و رنج دست توست…

قصد داشتم دستِ اتفاق را بگیرم ، تا نیفتد،
اما امروز فهمیدم که اتفاق خواهد افتاد.
این ما هستیم که نباید با او بیفتیم…

#سافار” روانشناس بزرگ ایتالیایی

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




تا به حال به آپارتمان دقت کردی
سقف زندگیه یکی، کف زندگی دیگریست!!!!
دنیا به طور شگفت آوری شبیه یک آپارتمان است ؛
سقف آرزو های یکی، کف آرزو های دیگریست…
چارلی چاپلین میگه:
آدم خوبــــــــــی باش
ولی
وقتت رو
برای اثباتش به دیگران
تلف نکن …. !
همیشه آنچه که درباره ” من ” میدانی باور کن ,
نه آنچه که پشت سر “من” شنیده ای
” من ” همانم که دیده ای نه آنکه شنیده ای…….!

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ آﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ‌ﺁﯾﺪ

ﺍﮔﺮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﯽ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﯼ …

اگر می‌توانی ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺗﺎﺑﺎﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ

ﻭ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺖ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﻭ ﺑﺨﻨﺪﯼ …

ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯﺕ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮ

ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻦ !

ﻭ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ

ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﻄﻤﺌﻨﯽ

ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ نده

ﻭ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ …

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




  #انگیزشی

تو را نمی دانم،
اما من دلم روشن است
به تمام اتفاقات خوب در راه مانده،
به تمام روزهای شیرین نیامده،
به لبخندی که یک روز بر لبمان می نشیند،
به اجابت شدن دعاهایمان،
به برآورده شدن آرزوهایمان،
به محو شدن غمهای دیرینه مان.

من دلم روشن است.
یک روز کسی از راه می رسد،
پای حرفهایش می ایستد
و دیگر ترس از دست دادنش را به دلهایمان راه نخواهیم داد.

روزی از راه می رسد
و ما برای یک روز هم که شده آنچنان که باید، زندگی می کنیم.
آری،
من دلم روشن است…

 

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

خداوند بهترین شنونده است

  نیازی به فریادکشیدن یا
بلند گریه کردن نیست

 او آرامترین نیایش دل های
پاک را نیز می شنود

 هر لحظه برایم از خدا
نجوا کنان حاجت بخواه

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




انسان ها شبیه هم عمر نمی کنند
یکی زندگی می کند
یکی تحمل
انسان ها شبیه هم تحمل نمی کنند
یکی تاب می آورد
یکی می شکند
انسان ها شبیه هم نمی شکنند
یکی از وسط دو نیم می شود
دیگری تکه تکه
تکه ها شبیه هم نیستند
تکه ای یک قرن عمر می کند
تکه ای یک روز …

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




سه چیز است ..

که نمیتوان آن‌ها رابازگرداند
“حرف” پس ازگفتن!!!
“موقعیت” پس ازپایان یافتن!
و “زمان” پس از گذشتن!
آگاهانه زندگی کنیم,
متفکرانه حرف بزنیم
و قدر لحظه‌ها را بدانیم

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




دنیا آنقدر جذابیت های رنگارنگ دارد،
که تا آخر عمر هم بدوی
چیزهای جدیدی هست،
که هنوز می توانی حسرتشان را بخوری!
پس یک جاهایی در زندگی
ترمز دستی ات را بکش
بایست و زندگی کن …


 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




«پیش از ﺍﯾﻨﮑﻪ ” ﻋـﺎﺑـﺪ” ﺑﺎﺷﯽ،
” ﻋـَﺒﺪ” ﺑـﺎﺵ !
ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ ۶۰۰۰ ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ،
ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ
“ﻋـَﺒـﺪ ” ﻧـﺸﺪ …
ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳـﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧـﺪﺍﺭﺩ؛
ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺑﺒـﯿﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﭼﻪ ﻣﯽﺧـﻮﺍﻫﺪ، ﻧﻪ ﺩﻟﺖ …»

علامه حسن زاده آملی


ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




خدایا…
امروز دلم را به تو می سپارم
دلی که همچون یک دفتر
پر است از غم، دلتنگی، گناه و آرزو
خدای من…
با دستان مهربانت قلمی به دست گیر
و به لطف خود
پاک کن گناهانم را
خط بزن غم هایم را
تایید کن آرزوهایم را
و دلی رسم کن در دفتر دلم
به بزرگی دریا…
 
 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




 
بندگی در گرو حالِ دعا داشتن است
پادشاهی جهان عشقِ رضا داشتن است

من بدم از در خود رد بکند می میرم
حسِّ آقایی سلطان به گدا داشتن است

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 مـقَـنِّـی را دیده‌ای؟!
کارش تکراری است؛
هی کلنگ میزند…
اما در واقع هر کلنگی که میزند یک قدم به آب نزدیک‌تر میشود.
ظاهر نماز هم تکرار است، اما در واقع پرواز است، از پله‌های نردبان بالا رفتن است.
درست است که پله‌ها تکراری است اما هر کدام، یک قدم انسان را به بام نزدیک میکنند.
نماز چنین چیزی است؛
روزی ۵ نوبت به باند پرواز می‌روید و پر می‌کشید.
هر نوبت یک پرواز جداگانه است، یک عروج است؛
یک کلنگ زدن.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

حضرت صادق (علیه السّلام) به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: خدای تعالی فرموده است: کسی که به یکی از دوستان من اهانت کند، به تحقیق خود را برای جنگ با من آماده کرده است.

 قال الله تبارک و تعالی: مَن أهان لی ولیاً فقد أرصد لمحاربتی.
(باب من أذی المسلمین و احترقهم ح3)
*واژه های اخلاقی از اصول کافی*
  

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




حق و حقیقت معیار و ملاک مسافر حق است.
او نسبت به حق و حقیقت یکپارچه غیرت است.
او از همه چیز خود می گذرد تا به حق خدشه ای وارد نشود و همه هستی خود را در این راه گذاشته. از هیچ تلاشی برای حفظ و پاسداشت حقیقت فروگذار نمی کند.
هرچند حقیقت، خود حفاظ و سلاح اوست.

او خود را پیش از هر کارزاری در راه حق قربانی کرده است.

چرا که او بواقع یک مبارز حق است.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


♦️روایت کرده اند که حضرت علی علیه السلام در تبیین این اندیشه مشهور، که

«عالم هستی در روح بی حد آدمی مندرج است »

فرمود: دوای تو در توست و خود نمی دانی،
و درد تو در توست و خود نمی بینی،
و تو کتاب مبینی هستی که حروفش هرچه را که پنهان است آشکار می سازد،
و تو خود را جرم کوچکی می پنداری و حال آن که جهان بزرگ تری در تو منطوی است:

«دوائک فیک و ما تشعر و دائک منک و ما تنظر و انت الکتاب المبین الذی باحرفه یظهر المضمر و تحسب انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر» .

این اندیشه های علی علیه اسلام را مولوی در قالب زیر باز می گوید:

چیست اندر خم که اندر نهر نیست

چیست اندر خانه که اندر شهر نیست

این جهان خم است و دل چون جوی آب

این جهان حجره است و دل شهر عجاب

#مثنوی/دفتر چهارم

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




…حلاج عادت داشت فریاد بکشد:
“انالحق”
مرشدش جنید به اوگفت درست می گویی, من نیز می دانم خدا هستم. ولی این را مخفی کن.
زیرا مردم متعصب و دیوانه اند,آنان قادر به تحمل این نیستند…

منصور گفت: سعی میکنم ولی لحظاتی هستند که این من نیستم که انالحق می کشم! من یک شاهد هستم و کاری از من ساخته نیست.توصیه ات را می پذیرم ولی قول نمی دهم که فریاد نکشم. او کوشید ولی موفق نشد, او هرجا مردمانی رنجور,عصبی و پریشان را می دید, فریاد نکشیدن برایش غیر ممکن می شد و می گفت: نگران نباشید, من خدا هستم و شما نیز خدا هستید.شما فقط درخوابید, بیدار شوید ولی بیدار کردن مردمان خفته کار آسانی نیست!!
آنان منصور را به قتل رساندند…

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

  حضرت امام محمدباقر از امير المومنين(علیه السلام) روايت فرموده: هنگامی كه آيت الكرسی نازل شد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود آيه الكرسی آيه ای است كه از گنج عرش نازل شده و زمانی كه اين آيه نازل گشت هر بتی كه در جهان بود با صورت به زمين خورد.
در اين زمان ابليس ترسيد و به قومش گفت: “امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشيد تا من عالم را بگردم و خبر بياورم.
ابليس عالم را گشت تا به شهر مدينه رسيد مردی را ديد و از او سوال كرد: “ديشب چه حادثه ای اتفاق افتاد” مرد گفت “رسول خدا فرمود: ” آيه ای از گنج های عرش نازل شد كه بت های جهان به خاطر آن آيه همگی با صورت به زمين خوردند. ابليس بعد از شنيدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن ها خبر داد.

  پيامبر(ص) به حضرت علی (ع) فرمود: “يا علی! من سيد عربم - مكه سيد شهر هاست - كوه سينا سيد همه كوه هاست - جبرئيل سيد همه فرشتگان است - فرزندانت سيد جوانان اهل بهشتند - قرآن سيد همه كتاب هاست - بقره سيد همه سوره های قرآن است - و در بقره يك آيه است كه آن آيه ۵۰ كلمه دارد و هر كلمه ۵۰ بركت دارد و آن آيت الكرسی است.

  امام كاظم (علیه السلام) فرمود: از بعضی پدران بزرگوارم شنيدم كه كسی داشت سوره حمد را مي خواند پس حضرت فرمود: هم شكر خدا را به جای آورد و هم به پاداش رسيد. بعد حضرت شنيد كه سوره توحيد می خواند فرمود: ايمان آورد و ايمنی به دست آورد و سپس شنيد كه سوره قدر می خواند فرمود: راست گفت و آمرزيده شد و بعد شنيد كه آيت الكرسی می خواند فرمود: خداوند خالق امان نامه برايش فرو فرستاد.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


...


لقمان حکیم، مدتی برده کسی بود که چندین غلام داشت، ولی از میان آنان، لقمان را بسیار دوست می داشت؛ تا آن جا که هرگاه می خواست غذا بخورد، ابتدا آن را برای لقمان می برد تا میل کند و بعد برای تبّرک، باقی مانده غذای او را با میل و اشتیاق می خورد.

در یکی از روزها خربزه ای برای ارباب لقمان هدیه آوردند. ارباب در محضر لقمان نشست و آن خربزه را قطعه قطعه نمود و به لقمان داد. لقمان قاچ های خربزه را از او می گرفت و با میل و اشتها می خورد و وانمود می کرد که بسیار شیرین است. وقتی ارباب مشاهده کرد که لقمان خربزه را با اشتها می خورد، همه خربزه را که هجده قارچ بود به او داد و یک قاچ برای خود برداشت.

هنگامی که ارباب آن یک قاچ خربزه را به دهان گذاشت، دریافت که مانند زهر، تلخ است و از تلخی آن گلویش سوخت و حالش به هم خورد. به لقمان گفت: چگونه این خربزه تلخ را خوردی، می خواستی عذر و بهانه ای بیاوری و آن را نخوری!؟

لقمان پاسخ داد: تو ماه ها و سال ها به من غذاهای شیرین و گوارا و مطبوع داده ای، اکنون که یک بار تلخ شده، آیا سزاوار است من آن را نخورم و به آن اعتراض کنم و نمک دان شکن گردم

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

شخصی بالای درختی رفت و شاخه های آن را محکم می تکاند و میوه ها را می خورد و بر زمین می ریخت.
صاحب باغ آمد و گفت :
خجالت بکش، داری چکار میکنی !!؟؟
آن شخص با گستاخی گفت :
بنده ای از بندگان خدا میخواهد میوه ای از باغ خدا بخورد ، اینکار چه ایرادی دارد ؟؟
صاحب باغ دید بحث و مجادله با او فایده ای ندارد پس (ایبک) غلام ترک خود را صدا زد و گفت :
آن چوب و طناب را بیاور تا جواب مناسبی به این دزد بدهم .
سپس دست و پای او بستند و صاحب باغ محکم با چوب او را مضروب کرد.
دزد می گفت :
آخر از خدا حیا کن چرا من بی گناه را می زنی ؟؟
صاحب باغ جواب داد :
من که کاره ای نیستم . بنده خدایی دارد با چوب خدا بر تن بندهء دیگر خدا میزند.

دزد که نمی توانست شدت ضرب و شتم صاحب باغ را تحمل کند ، گفت :
از بهانه تراشی های جبریانه توبه کردم و اعتراف می کنم که در کارهای آدمیان ،
اختیار است ،اختیار است،اختیار.

از زبان مولانا :
آن یکی می‌رفت بالای درخت
می‌فشاند آن میوه را دزدانه سخت

صاحب باغ آمد و گفت ای دنی
از خدا شرمیت کو چه می‌کنی

گفت از باغ خدا بندهٔ خدا
گر خورد خرما که حق کردش عطا

عامیانه چه ملامت می‌کنی
بخل بر خوان خداوند غنی

گفت ای ایبک بیاور آن رسن
تا بگویم من جواب بوالحسن

پس ببستش سخت آن دم بر درخت
می‌زد او بر پشت و ساقش چوب سخت

گفت آخر از خدا شرمی بدار
می‌کشی این بی‌گنه را زار زار

گفت از چوب خدا این بنده‌اش
می‌زند بر پشت دیگر بنده خوش

چوب حق و پشت و پهلو آن او
من غلام و آلت فرمان او

گفت توبه کردم از جبر ای عیار
اختیارست اختیارست اختیار

اختیارات اختیارش هست کرد
اختیارش چون سواری زیر گرد

اختیارش اختیار ما کند
امر شد بر اختیاری مستند

حاکمی بر صورت بی‌اختیار
هست هر مخلوق را در اقتدار

تا کشد بی‌اختیاری صید را
تا برد بگرفته گوش او زید را

لیک بی هیچ آلتی صنع صمد
اختیارش را کمند او کند

اختیارش زید را قدیش کند
بی‌سگ و بی‌دام حق صیدش کند

آن دروگر حاکم چوبی بود
وآن مصور حاکم خوبی بود

هست آهنگر بر آهن قیمی
هست بنا هم بر آلت حاکمی

نادر این باشد که چندین اختیار
ساجد اندر اختیارش بنده‌وار

قدرت تو بر جمادات از نبرد
کی جمادی را از آنها نفی کرد

قدرتش بر اختیارات آنچنان
نفی نکند اختیاری را از آن

خواستش می‌گوی بر وجه کمال
که نباشد نسبت جبر و ضلال

چونک گفتی کفر من خواست ویست
خواست خود را نیز هم می‌دان که هست

زانک بی‌خواه تو خود کفر تو نیست
کفر بی‌خواهش تناقض گفتنیست

امر عاجز را قبیحست و ذمیم
خشم بتر خاصه از رب رحیم

گاو گر یوغی نگیرد می‌زنند
هیچ گاوی که نپرد شد نژند

گاو چون معذور نبود در فضول
صاحب گاو از چه معذورست و دول

چون نه‌ای رنجور سر را بر مبند
اختیارت هست بر سبلت مخند

جهد کن کز جام حق یابی نوی
بی‌خود و بی‌اختیار آنگه شوی

آنگه آن می را بود کل اختیار
تو شوی معذور مطلق مست‌وار

هرچه گویی گفتهٔ می باشد آن
هر چه روبی رفتهٔ می باشد آن

کی کند آن مست جز عدل و صواب
که ز جام حق کشیدست او شراب

جادوان فرعون را گفتند بیست
مست را پروای دست و پای نیست

دست و پای ما می آن واحدست
دست ظاهر سایه است و کاسدست

مثنوی معنوی. دفتر پنجم
حضرت مولانا در این حکایت، ضمن بیان بحثی در خصوص جبر و اختیار، میفرماید :
ارادهء مطلقهء الهی ، نافی ارادهء انسانی نیست ، پس هر کس مسئول اعمال خویش است و توسل جستن به بهانه های جبریانه قابل قبول نیست زیرا انتظار هر تکلیفی متناسب با مقدورات ، امری کاملا معقول و مقبول است ، بطوری که حتی از حیوان نیز توقع داریم که در حد مقدورات خود امور محوله را به انجام رساند تا چه رسد به انسان ؛
چنان که خر و استر اگر طبق انتظار صاحب خود حرکت نکنند سیخونک میخورند پس وای به حال کسی که به بهانهء جبر خود را از مسئولیت معاف می کند

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


...


حضرت مولا علی علیه السلام فرمودند:

لَا تُؤَاخِ مَنْ يَسْتُرُ مَنَاقِبَكَ وَ يَنْشُرُ مَثَالِبَكَ.

با کسی که خوبی‌هایت را می‌پوشاند و بدی‌هایت را آشکار می‌کند ، دوستی نکن.

عيون الحكم و المواعظ (لليثی) ، ص: ۵۱۹.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

مولانا علی عليه السلام:

النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا

مردم دشمن آن چیزی هستند که نمی‌دانند.

Imam Ali ibn Abu Talib (PBUH) said: People are enemies of what they do not know.

نهج البلاغه حکمت ۴۳۸
 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




‌﷽

   براي انسان ها منشاء
همدردي، مهرباني، عشق و صميميت باش
وهمه را عفو كن . نه فقط به اين دليل كه
نتيجه عملت به سويت باز گردد.
به اين دليل اين كار را بكن كه انسان هاي
بي شماري، به تو نياز دارند و تو در دنياي
خودت، تنها كسي هستي كه مي تواني با
قدرت خداگونه درونت، دوباره آنان را متولد
و قدرتمند كنی.
از انسان ها تعريف و تمجيد كن و به آن ها
اعتماد به نفس بده. از كوچكترين كار خوب
انسان ها قدرداني كن. به آن ها با گرمي،
حرارت و عشق، توجه عميق نشان بده و
كاری‌كن تاخود رازيبا، بزرگ، قهرمان‌قدرتمند
و مهم تلقي كنند.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 عقل و عشق دو تاموجود نیستند بلکه عشق همان عقل است. عقل متخصص اینست که حدچیزها را معین کند، عشق درعالم نامتناهی است. درحقیقت وقتی عقل به عشق برسد نامتناهی می شود و دست ازعقل بودن خودش برمی دارد. عقل که قبلش کمی محدود بوده و تجزیه و تحلیل می کرده وقتی ازاینها خلاص شد تبدیل به عشق می شود که عشق عالم نامحدود است.

 
(قمشه ای)
 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




اگر فردا آخرین روز دنیا باشد جالب است
تمام خطوط تلفن دنیا پر میشود از جمله هایی مانند:
“همیشه دوستت داشتم” , ” عاشقتم”
” هیچ وقت نتوانستم بگویم دوستت دارم” , ” مرا ببخش ”
“اولین و آخرین عشقم تو بودی ” و

هزاران نفر برای دیدن کسی که دوست دارند حاضر هستند کل داراییشان را بدهند برای اینکه وقت دیدن طرفشان را لحظه ای داشته باشند

خیلی ها پشیمان میشوند که چرا خیانت کردند،
خیلی ها دنبال گرفتن یک بخشش ساده میروند

کاشکی هر روز
روز آخر بود تا ما انسان ها قدر لحظات زندگی را میفهمیدم!
قدر یکدیگر را میدانستیم
کاشکی به جای لج بازی و یا غرور بیجا، لحظه ای را با عشق سپری میکردیم

لحظه ای باور کن
فردا
زندگی
و دنیا
تمام میشود…

  

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




‍ فرق آرامش و آسایش چیست؟

آسایش یک امر بیرونی و آرامش یک پدیده ی درونیه مردم ممکنه خیلی تو آسایش باشند اما معدود افرادی هستن که درآرامش زندگی میکنن

آسایش یعنی راحتی در زندگی که با امکانات و ثروت خوب و زیاد به دست میاد هرچی دلشون بخواد میخرن هر کجا خواستن میرن و …

آرامش رو کسانی دارن که از درون سالم و سلامتند شاید بی چیز باشن امادلشون خوشه به اونچه دارن راضین چه خوب میشد که ما در عین آسایش، آرامشم همرامون بود!
آرامش+آسایش=خوشبختی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





پدري فرزند خود را خواند

دفتر مشق او را كه بسيار تميز و مرتب بود نگاه كرد و گفت:

فرزندم چرا در اين دفتر كلمات زشت و ناپسند ننوشتي و آن را كثيف نكردي؟

پسر با تعجب پاسخ داد:

چون معلم هر روز آن را نگاه مي كند و نمره مي دهد.

پدر گفت: دفتر زندگي خود را نيز پاك نگاه دار، چون معلم هستي

هر لحظه آن را مي نگرد و به تو نمره مي دهد.

ألَم يَعلَم بأنَّ اللهَ يَري

سوره: علق آيه: ۱۴

« آيا انسان نمي داند كه خدا او را مي بيند »

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




دکتر الهی قمشه ای:

سوال کرد که از نماز فاضلتر چه باشد. یک جواب آنکه گفتیم جان نماز به از نماز، مَعَ تقریرِه.
جواب دوم که ایمان به از نماز است، زیرا نماز پنج وقت فریضه است و ایمان پیوسته، و نماز به عذری ساقط شود و رخصت تأخیر باشد.
و تفضیلی دیگر هست ایمان را بر نماز که ایمان به هیچ عذری ساقط نشود و رخصت تأخیر نباشد و ایمان بی نماز منفعت کند، و نماز بی ایمان منفعت نکند - همچون نماز منافقان .
و نماز در هر دینی نوع دیگر است، و ایمان به هیچ دینی تبدیل نگیرد؛ احوال او و قبلۀ او و غیره متبدل نگردد.
و فرقهای دیگر هست، به قدر جذب مستمع ظاهر شود. مستمع همچون آرد است پیش خمیر کننده؛ کلام همچون آب است در آرد: آن قدر آب ریزد که صلاح اوست.

برگرفته از کتاب «گزیدۀ فیه ما فیه – مقالات مولانا»
تلخیص، مقدمه، و شرح: حسین الهی قمشه ای

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





 

فراموش نکن که :

انسان مانند رودخانه است؛
هر چه عمیق‌تر باشد آرامتر است.

انسان بزرگ بر خود سخت می‌گیرد
و انسان کوچک بر دیگران.
انسان قوی از خودش محافظت میکند،
و انسان قوی‌تر از دیگران.

و قطعاً این قدرت را فقط میتوان در پناه پروردگار داشت.
هرکس که به او نزدیک‌تر است، قدرتمندتر است،
آرامتر و متواضع تر است.

و تابش نور او را میتوان در تمامی جوانب زندگی‌اش دید…

درمحضر مولانا

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




یکی از بحر وحدت گفت اناالحق یکی از قرب و بعد و سیر زورق

مراد از بحر وحدت یعنی مستغرق بحر وحدت .
معرفت حقیقی آن است که سالک در بحر وحدت مستغرق گردد. ذات احدیت مانند دریایی است و انسان کامل مانند قطره ای ازاین دریاست که تعیّن یافته است. در معرفت حقیقی قطره به دریـــا می رسد و در آن غرق می شود و در این حالت قطره و دریا یکی می شود.
بعضی از اولیاء الله اباب سکرند و در حالت مستی اسرار الهی را که در دل پاکشان ظهور نموده افشا می کنند و از جهت بیخودی آن چه برایشان ظاهر گشته است فاش می نمایند. پس معنی مصرع اول این بیت چنین خواهد بود:
بعضی از اولیاء الله که ارباب سکرند ،نمی توانند راز داری کنند و اسرار الهی را فاش می نمایند. این ها وقتی مستغرق بحر وحدت می شوند یعنی شناخت حقیقی پیدا می نمایند و مانند قطره ای به دریای وحدت متصل می شوند، خود را حقیقت دریا می یابند و در حالت مستی می گویند که من عین دریا هستم و به عبارتی دیگر کلمه اناالحق به زبان می رانند و می گوید من عین خدا هستم .
بعضی دیگر از اولیاء الله در حالت سکر و صحو یعنی مستی و هشیاری هستند و این ها مامور به ارشاد غیرمی باشند از حالت استغراق خود خبر می دهند تا سبب تشویق طالبان راه حقیقت گردند.
این عده با وجود اینکه در دریای وحدت مستغرقند ولی چون هشیار هستند برای کسانی که در ساحل می باشند برای اینکه آن ها را به لذت این غرق شدن آشنا کنند الزامات این شناور شدن در دریا را بیان می کنند. بنابراین در مورد مراتب قرب ، بعد و سیر زورق مطالبی می گویند تا طریق روندگان راه طریقت معلوم گردد. این طریق شامل سه مرحله بعد ، قرب و سیر زورق است .
بعد یعنی دور بودن از مبداء حقیقی در این حالت سالک هنوز مقید به قیود صفات بشری و لذات نفسانی است و از حقیقت حال بی اطلاع است.
قرب یعنی نزدیک بودن به مبداء حقیقی و عبارت است از سیر قطره به طرف دریا و اتصال به آن یعنی وصول به مقصود هستی و اتصاف به صفات الهی .
زورق به معنای کشتی است و هر تعیین از تعینات صوری و معنوی مانند زورقی در بحر وحدت است و به قول شاعر « در بحر عشق جمله جهان هم چو زورق است» ولی سیر این کشتی فقط برای انسان کامل میسر است یعنی انسان کامل است که می تواند امواج کثرات را که مانند منازلی هستند سیر کند و خود را به مقام وحدت و یا به مقام قرب برساند.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




شیطان را گفتند كه چه قشری را دوست داری؟
گفت: دلالان
گفتند: ‌چرا؟
گفت: از بهرآن كه من به سخن دروغ از ایشان خرسند بودم،
ایشان سوگند دروغ نیز بدان افزودند!!

#عبیدزاکانی

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




‌﷽

   شادي وخوشبختي كه به ديگران ميبخشی،
به شكل انرژي از توخارج ميشود، به آيينه های
كائنات برخوردميكند و باقدرت وسرعت‌چندين
برابر و به ميزان صدها برابر به سمتت شتاب
می گيرد و باز مي گردد.
وقتي به ديگران كمك مي كني و سنگيني بار
مسائل آن ها را كه براي تو، سهل و درحقيقت
هيچ محسوب ميشود،كاهش ميدهي، قلبت
از سرور و بزرگي و عظمت و جوانمردي لبريز
مي شود.
زيباترين لحظات زندگي ات، لحظاتي است كه
شادي وخوشبختي را به ديگران منتقل ميكني
وحضورخدا را از درونت برای ديگران واضح
و آشكار مي كنی.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

پنهان نبود خطائى از ديد خداى
گر نيك نموده‏اى بظاهر منماى‏
مردان نكو بصيرت خويش بهند
نيكيش نمودار شود هر دو سراى‏

بهترين پارسايان پنهان كنند اعمال نيكوى خويش را از ظاهر و بباطن مردى نكو می‏باشند و صورت ظاهر نگويند و ننمايانند كه رفتارى نيك انجام داده‌‏اند، چنانكه اعمالى نيك را بگفتن و نماياندن احتياجى نيست كه عموم بدانند زيرا با دانستن اين كه خويش را نشان داده‌‏اى از تو روى گردانند مگر نه آنكه خواهى خداوند از اعمال تو باخبر گردد بدان و آگاه باش كه خداوند متعال از كوچكترين حركت عصب بدستور مغزت اطلاع داشته و هر عمل زشت و ناپسند، نيك و عفيفى را خواهد ديد و بحساب خواهد آورد، نيز پارسايانى كه در پنهانى اعمال نيكى انجام دهند بهترين پارسايانند و هم چنان خداوند سرافرازشان نمايد در هر دو جهان، كه در دنيا پارسا و حصورند در چشم مردمان و در آخرت از عذاب وجدان خويش پاك و برى از آتش دوزخ.
امام علی(ع) نهج البلاغه

پس نيست هيچ خطا و نجابتى پنهان از نظر الهى چنانكه اگر نيكى نموده‌‏ایى تظاهر بر آن مكن چون نيكوكاران درست و حقيقى بظاهر ننمايانند اعمال نيك خويش را چنانكه میدانند اجرشان را خداوند در هر دو سراى خواهد داد،
و تو اى مؤمن در هيچ عمل نيكى كه انجام می‏دهى تظاهر مكن كه اجرش را نخواهى برد به
آن اندازه پنهان بودن نيكی.‏ات.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

به نام خداوند بی نهایت بخشنده و مهربان
بسم ا..ّ. الرّحمن الرّحیم

الهی، ای با خبر از حال و روز من

ای رقم زننده ی تقدیرم

کجای فرصت و عمر ایستاده ام، نمی دانم

کجای راه تو ام؟

در فراز می روم یا در نشیب، نمی دانم

چه کسب کرده ام؟

از خوبُ و بدِ کار وُ کارنامه ام، بی خبرم

 

الهی، هنوز به رازِ “کیستمِ” خود ْ پی نبرده ام

هنوز از کشف سِرّ ِ “چرا آمدم” ناموفق ام

الهی، در کار خود فرو مانده و در راهْ مانده ام

احوالِ این زمانِ من، احوالِ یونس است

 

الهی، یونس چه کرد که در دل ماهی اسیر شد؟

یونس چه گفت که از دل ماهی نجات یافت؟

او صادقانه تو را خواند وُ گفت:

“سـُبحان تویی و جز تو هیچ خدایی نیست”

پس خاشعانه به کرده ی خود اعتراف کرد:

که “به درستی من از زُمره ی ستمکاران ام”

 

الهی، احوال اینکِ من، احوال یونس است

پس صادقانه در نزد تو معترف اَم

به نفْس خود ظلم کرده ام، به ظلمت اَش بـُردم

و ظلمتِ این حال، آثار آن ظلم است

 

الهی، به ظلمِ خودْ کردۀ خویش معترف ام

به بطنِ ماهیِ تقدیر در افتادم

ای برآرنده ی روز از دل شب

راهِ بیرونْ شـُـویی به من بنما

الهی، الهی، الهی

“سـُـبحانـَـکَ یا لا اله الّا اَنت”

“به درستی که از ستمکاران ام”

 

الهی، نگاه تو نور راه من است

ای هدایت کننده ام، نگاه تو کو؟

مسیر راه و نگاهم دچار تاریک است

ای نگاه وُ نور خدا مرا دریاب

“سـُـبحانـَـکَ یا لا اله الّا اَنت”

“به درستی که از ستمکاران ام”

 

الهی، دست تو ریسمان نجات من است

ای رهاننده ام، نجات وُ دست تو کو؟

از دست رفته های من بسیارند

ای دست تو نجات خدا، مرا دریاب

“سـُـبحانـَـکَ یا لا اله الّا اَنت”

“به درستی که از ستمکاران ام”

 

الهی، عفوهای تو آرزویِ توبه های من است

ای تو بسیار بخشنده، عفو وُ رحم تو کو؟

به امید لطف های تو دلگرم اَم

ای شفاعت گـَرَم، مرا دریاب

“سـُـبحانـَـکَ یا لا اله الّا اَنت”

“به درستی که از ستمکاران ام”

 

آمین یا ربّ العالمین

 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت


...


حضرت علی(ع) :

زندگی کردن با مردم اين دنيا همچون دويدن در گله اسب است …
تا می‌تازی، با تو می‌تازند.
زمين که خوردی، آنهايی که جلوتر بودند، هرگز برای تو به عقب باز نمی‌گردند
و آنهايی که عقب بودند، به داغ روزهايی که می‌تاختی تو را لگدمال خواهند کرد!
در عجبم از مردمی که بدنبال دنيايی هستند که روز به روز از آن دورتر می‌شوند
و غافل‌اند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیک‌تر می‌شوند …

《نهج‌البلاغه》

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




‌﷽

 منتظر اعجاز خدا در زندگیت باش.
غمگین نباش، چرا که خوشبختی می تواند
از درون تلخ ترین روزهای زندگی شما زاده
شود.
باورکن در تقدیر هر انسانی معجزه ای از
طرف خدا تعیین شده که قطعا در زندگی در
زمان مناسب نمایان خواهد شد.
به سوی هدفت محکم و استوار قدم بردار
و تمام تلاش خودت را بکن.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 گرچه تمامی چهارده معصوم علیهم السّلام باب رحمت و مجرا و واسطه فیوضات و نعم مادّی و معنوی الهیند و در رابطه با تمامی نیازها به هر یک از آنها می‌توان توسّل جست، لکن به موجب برخی روایات، توسّل به هر یک از آن بزرگواران برای حاجت‌های خاصّی زمینه فراهم‌تری دارد.
از جمله توسّل به رسول خدا و فاطمه زهرا و حسنین علیهم السّلام برای حاجات اخروی.
توسّل به امیرالمؤمنین علیه السّلام برای انتقام از دشمن ستمگر.
توسل به امام سجّاد علیه السّلام برای نجات از ستم سلاطین و شرور شیاطین.
توسّل به امام باقر و امام صادق علیهما السّلام برای حاجات اخروی و نیل به توفیق طاعت و رضوان الهی.
توسّل به امام کاظم علیه السّلام برای دستیابی به عافیت.
توسّل به امام رضا علیه السّلام برای نجات از مشکلات و گرفتاری‌ها و سلامتی در سفرهای زمینی و دریایی.
توسّل به امام جواد علیه السّلام برای طلب نزول رزق.
توسّل به امام هادی علیه السّلام برای نیل به توفیق قضای نوافل و نیکی به برادران ایمانی و انجام طاعت الهی.
توسّل به امام عسکری علیه السّلام برای حاجات اخروی.
و توسّل به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف، در شرایطی که سختی چنان فزونی یابد که کارد به استخوان برسد.

کتاب ره توشه دیدار
تالیف استاد مهدی طیب
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


مولانا علے علیہ السلام مے‌فرمایند:

اِزهَدْ في الدُّنيا و اعزِفْ عَنها ، و إيّاكَ أن يَنزِلَ بكَ المَوتُ و أنتَ آبِقٌ مِن ربِّكَ في طَلبِها فتَشقى

بہ دنيا بى اعتنا باش و از آن دورى كن و مبادا مرگ در حالى بہ سراغت آيد كہ [چون بنده‌اى فرارى] از خداوندگارت در طلب دنيا گريختہ باشى و در نتيجہ ، بدبخت شوى!

غررالحکم

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

عمل خالص يعني عملي كه فاعل آن در انجام آن عمل در پي هدف و غرض خاصي نيست و محرك خارجي هم او را به عمل وا نداشته است، مثل فعل خداوند كه صرفا به اقتضاي كمال و جمال خود، كار مي كند و فعلش بي غرض است و با اختيار و خواست خود نيز انجام مي دهد و كسي او را وادار نساخته است.
عمل خالص از دو كس سر مي زند؛ غني مطلق و فقير مطلق.
فقيري هم كه فقرش قابل رفع نيست، فعلش بي غرض است.
به تعبير ديگر، در بين انسان ها عمل خالص و بي غرض از دو كس سر مي زند؛ فرد ديوانه و عبد كامل.
لقاء خدا نتيجه ي عمل خالص است.
(فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملاً صالحاً و لا يشرك بعبادة ربه احداً): پس هر كس اميد و آرزوي ديدار پروردگارش را دارد بايد كار شايسته انجام دهد و احدي را در بندگي پروردگارش شريك قرار ندهد.

عارف بالله حاج اسماعيل دولابي
مصباح الهدي، صفحه 235 - 236 
تأليف استاد مهدي طيب
️ 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


...


درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:
شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم.
خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی.
پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام.
این را بگفت و روانه شد.
خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.

از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی,
از کسی مخواه که دارد و می ترسد که از او بخواهی.

“خواجه عبدالله انصاری”

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




عارفی را پرسیدند :

زندگی به ‘’ جبر ‘’ است یا به ‘’ اختیار ‘’ ؟

پاسخ داد :
امروز را به ‘’ اختیار ‘’ است…
تا چه بکارم …

اما
فردا ‘’جبر ‘’ است… چرا که به ‘’ اجبار ‘’ باید درو کنم هر آنچه را که دیروز به ‘’اختیار'’ کاشته ام

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 آنان که به من بدی کردند، مرا هوشیار کردند…

 آنان که به من خوبی کردند، به من مهر و وفا آموختند…

 آنان که به من انتقاد کردند، به من راه و رسم زندگی آموختند…

 آنان که به من بی اعتنایی کردند، به من صبر و تحمل آموختند…

 پس خدایا!
به همه اینان که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند، خیر و نیکی دنیا و آخرت عطا کن. »
.
 شهید دکتر مصطفی چمران

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 ریاضت و ذکر و عبادت در دیدگاه شیخ الرئیس ابن سینا 

شیخ الرئیس بو علی سینا در فصل سوم از نمط نهم اشارات می فرماید : عبادت، نزد غیر عارف، نوعی معامله است گویا چنین انسانی در دنیا کاری انجام می دهد، و پاداش آن را در آخرت دریافت کند. این اجرت چیزی نیست، جز ثوابی که خداوند در آخرت به این بندگان عنایت می فرماید.
این فلسفه عبادت غیر معارف است، اگر از غیر عارف بپرسید، شما چرا عبادت می کنید در پاسخ خواهد گفت برای به دست آوردن پاداش الهی؛ او چیزی غیر از این و برتر از این را باور ندارد و یا به تعبیر بهتر، ثواب الهی مهم ترین چیزی است که این گونه افراد به دنبال آن هستند.
آن گاه ابن سینا در ادامه، عبادت عارف را بیان می کند و فلسفه عبادت را از نظر عارف توضیح می دهد و می فرماید: فلسفه عبادت از دید عارف، آن است که عبادت در حقیقت نوعی ریاضت است و شخص عارف با عبادت، هم خودش را - که پراکنده است - جمع می کند و همش یک چیز می شود، شخص عارف با عبادت، قوای متوهمه و متخیله خود را تربیت می کند. عارف با عبادت، قوه خیالش را عادت می دهد و آن ها را از غرور و توجه به امور دنیایی به سوی حق می کشاند و از کثرات منصرف می کند و به طرف حق توجه می دهد تا هنگامی که سر و باطن عارف به حق رو می کند، این قوای تربیت شده در برابر باطن و سر عارف تسلیم باشند و با باطن و سر عارف به کشمکش برنخیزند، در نتیجه سر و باطن عارف، فارغ از هرگونه مزاحمتی، متوجه به تابش نور حق باشد.

این ریاضت و عبادت، همین طور ادامه می یابد تا عارف با توجه به ملکه ای که کسب کرده، هرگاه خواست از سوی حق، مورد تابش نور واقع شود بدون مزاحم به این کار بپردازد و قوای خیال برای او مزاحمتی ایجاد نکنند؛ بلکه افزون بر این، کمک هم بکنند و با این کمک کردن ها، عارف را در سلک پاکان و ملکوتیان قرار دهند.

ابن سینا در این عبارات، هدف و فلسفه عارف را از عبادت بیان می کند، عارف در عبادت هایی که می کند، دنبال تربیت نفس خویش و تقویت روح خود است، دنبال این است که چگونه از این عبادات نردبانی بسازد تا به لقاء الله برسد، دنبال این است که با عبادت، خودش را به حقیقت وصل کند، او دنبال این نیست که با این عبادت ها به حور و قصور برسد؛ او می گوید:
من که امروزم، بهشت نقد حاصل می شود - وعده فردای زاهد را چرا باور کنم

من که با این عبادت ها در همین دنیا به وصل حق می رسد، بهشت من همین است که نقدا او را به دست می آورم و نیازی نیست این عبادت ها را برای بهشت نسیه حور و قصور انجام دهم.

 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




‍ عاشق که می شوی، خیالِ تو یعنی حکومت دوست…

در واقع خدا و عشق هم معنی هستند. زندگی با عشق همان زندگی با خداست. شناخت عشق، شناخت خداست. هیچ دلیلی برای وجود خداوند بجز عشق نیست، همچنین هیچ راهی برای پرستش او به غیر از عاشق شدن وجود ندارد.

خدای من همان خداییست
که بدون هیچ انتظاری همه را دوست دارد
و وفادارترین معشوق هم اوست
که انسان را پس از همه خطاها
و دل دادن به دنیا و اهل دنیا
در آغوش عشق میپذیرد …

اگر عشق ورزيدن به يك شخص
تا اين حد زيباست،
عشق ورزيدن به كل هستي…
چقدر زيباتر خواهد بود….

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




“ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ …”

ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ ﻭ
ﺍﻫﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ،…
ﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ
ﺑﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﭙﯿﭻ،…
ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﭼﻪ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺎﻗﯽ؟
ﻣﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ
ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ
ﺑﺎﻗﯽ ﻫﻤﻪ هیچ
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده‌ام
این بار من یک بارگی از عافیت ببریده‌ام

دل را ز خود برکنده‌ام با چیز دیگر زنده‌ام
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده‌ام

ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیده‌ام

دیوانه کوکب ریخته از شور من بگریخته
من با اجل آمیخته در نیستی پریده‌ام

امروز عقل من ز من یک بارگی بیزار شد
خواهد که ترساند مرا پنداشت من نادیده‌ام

من خود کجا ترسم از او شکلی بکردم بهر او
من گیج کی باشم ولی قاصد چنین گیجیده‌ام
از کاسهٔ استارگان وز خون گردون فارغم
بهر گدارویان بسی من کاسه‌ها لیسیده‌ام

من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده‌ام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیده‌ام

در حبس تن غرقم به خون وز اشک چشم هر حرون
دامان خون آلود را در خاک می مالیده‌ام

مانند طفلی در شکم من پرورش دارم ز خون
یک بار زاید آدمی من بارها زاییده‌ام

چندانک خواهی درنگر در من که نشناسی مرا
زیرا از آن کم دیده‌ای من صدصفت گردیده‌ام

در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیده‌ها منزلگهی بگزیده‌ام

تو مست مست سرخوشی من مست بی‌سر سرخوشم
تو عاشق خندان لبی من بی‌دهان خندیده‌ام

من طرفه مرغم کز چمن با اشتهای خویشتن
بی‌دام و بی‌گیرنده‌ای اندر قفس خیزیده‌ام

زیرا قفس با دوستان خوشتر ز باغ و بوستان
بهر رضای یوسفان در چاه آرامیده‌ام

در زخم او زاری مکن دعوی بیماری مکن
صد جان شیرین داده‌ام تا این بلا بخریده‌ام

چون کرم پیله در بلا در اطلس و خز می روی
بشنو ز کرم پیله هم کاندر قبا پوسیده‌ام

پوسیده‌ای در گور تن رو پیش اسرافیل من
کز بهر من در صور دم کز گور تن ریزیده‌ام

نی نی چو باز ممتحن بردوز چشم از خویشتن
مانند طاووسی نکو من دیبه‌ها پوشیده‌ام

پیش طبیبش سر بنه یعنی مرا تریاق ده
زیرا در این دام نزه من زهرها نوشیده‌ام

تو پیش حلوایی جان شیرین و شیرین جان شوی
زیرا من از حلوای جان چون نیشکر بالیده‌ام

عین تو را حلوا کند به زانک صد حلوا دهد
من لذت حلوای جان جز از لبش نشنیده‌ام

خاموش کن کاندر سخن حلوا بیفتد از دهن
بی گفت مردم بو برد زان سان که من بوییده‌ام

هر غوره‌ای نالان شده کای شمس تبریزی بیا
کز خامی و بی‌لذتی در خویشتن چغزیده‌ام

#مولانا

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




‌﷽

  به كل عالم عشق بورز تا خدا تو را به
حاكميت دنيا برساند. خدا بسيار عاشق تر
از آني است كه فكر ميكني.
او بسيار بخشنده تر از آني است كه خيال
مي كني. او بسيار بسيار مهربان تر از آن
است كه تصورش را مي كني.
او تمام مهرباني ها و عشق عالم را يكجا بر
سر تمام آفريده هايش مي بارد .

خدا در برابر اشتباهات انسان ها، دوباره و
دوباره راهنمايي مي كند. و آن قدر به عشق ورزيدن و راهنمايي ادامه مي دهد تا به راه
درست و الهي مبدا وجودشان هدايت شوند.
او درتمام لحظات در حال راهنمايي تمام بنده هايش به راه نعمت و بركت است
او بامهرباني و عشقش در درون توست و از
درون تو، اين همه مهرباني و عطوفت و لطف
بيكران خدايي‌اش را به بنده.هايش ارزاني
مي كند.
خدا در هر لحظه و هر ثانيه به بخشش آدميان مشغول است .
خدا حتي هنگامي كه به سوي او برگردي، اشتباهات تو را به سكوي پرتاب به اوج موفقيت ها تبديل مي كند.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

بر دوست يكرنگ تو گر بود خطا
با نيكى و عفو خويش تنبيه‏ش نما
شرمنده ز تو كدورت از قلبش پاك‏
نيكو بودت دوستى مملو ز وفا

با نيكى و محبت خود دوست چون برادر و يكرنگت را سرزنش نما و چون بدى از او ديده و خطايى از او سرزد با بخشش و عفو چشم پوشى كن كه او چون تو انسان است و هر قدر كه خوى پليد داشته باشد بر اثر بخشش و عفو تو محبتت را در دل گيرد و دوستى يك رنگ و با وفا گردد، چون اگر سرزنش خويش را با نيكى بر او بنمايى شرمنده و خجل گشته و ديگر خطايى نظير آن مرتكب نگردد و نيز ترا از خويش برتر شمارد و سخنانت و اعمالت را شايسته و نيكو داند، همچنين بخشيدن خطا موجب افزايش دوستى و محكم‏.بودن عهد وى گشته و كدورت از قلب او زدوده و دوستى او حقيقى و خواهان تو گردد.
امام علی (ع) نهج البلاغه

پس: از دوستان يكدل و پاك و يكرنگ تو چون خطايى سرزد بهتر آن است كه بر او نيكى نموده خطايش را گذشت دهى و چون چنين كنى از تو شرمنده گشته و كدورت و دشمنى از قلب او پاك شود و دوست بسيار خوب تو خواهد بود كه وجودش مملو از محبت و وفادارى گردد.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


‌﷽

  عارفی!..قصر و پدر و مادر و همسر و همه
را در جستجوی حقیقت ترک کرد بعد از سالها
به خانه برگشت…وقتی همسرش سوال کرد:
آیا چیزی که دنبالش بودی در همین جا و در
کنار خانواده ات پیدا نمیشد ؟
عارف جواب داد : من پس ازسالها تلاش این
نکته را فهمیدم که…..
“جز بی كران درون انسان “
نه جايی برای رفتن هست و نه چيزی برای
جستن ….

  

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




‌﷽

 از هر فرصتی برای مهربانی کردن استفاده
کنید.
هدیه دادن، بخشیدن مبلغ اندکی به نیازمندان،
کمک به یک نابینا در عبور از خیابان و هر عمل
کوچک یا بزرگ دیگری، در کل نفس عمل مهم
است نه ظاهر آن.
هرروز وهرلحظه بهوش باشید تا از هر فرصتی
برای کمک به دیگران استفاده کرده و دنیا را به
مکان بهتری تبدیل کنید.
کوچک ترین کارها حتی اگر قدردانی کردن از
دیگری باشد لذت و خوشی را وارد زندگیتان
می کند.
احساسات مثبت خود را پنهان نکنید، با
دوستان و خانواده تان از احساسات واقعی
و عشقتان نسبت به آنها سخن بگویید. ابراز
احساس را به فردا موکول نکنید شاید فردایی
وجود نداشته باشد.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


جناب عين القضات می فرماید:

دريغا آنچه به صفات بشريت تعلّق دارد ، چون اكل و شرب و جماع و نوم، … است
طايفه خواص اين صفات را به کلّ از خود نفی كنند.

آنها به خودشان نگويند: خورديم و خفتيم،
بلكه گويند: بخورد و بخفت و گرسنه است و تشنه است.
ارباب بصيرت را اين احوال به طريق مشاهدات معلوم شده است.
و بدانستند كه جان راكب است و قالب مركوب،
چون كسی اسب را علف دهد و او خورد،
هرگز نسبت خوردن اسب با خود نكند.

اين قوم روا ندارند انتساب خوردن و خفتن با خود كردن،
بدان كه حقيقت ذات انسان چيزی ديگر باشد و آنچه خورد و خسبد چيزی ديگر.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 
  ایمان اولش و وسطش و آخرش صبر است…

  حاجتت را مخفی کن و غم و غصه ات را بپوشان که خالقت می بیند و قیمتی است. شادی هایت را آشکار کن.

 

  وقتی راه پیدا شد، اول صبر است. با صبر و استقامت می توانی به مقصد برسی. اصلا ایمان اولش و وسطش و آخرش صبر است.

  دیدن هر چیزی وقت و اجلی دارد. زودتر یا دیرتر از آن، دیدن ممکن نیست. خداوند فرمود: «إذا جاء اجلهم فلا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون»: وقتی که اجل آنها آمد، نه یک لحظه تأخیر می کنند و نه یک لحظه پیش می افتند.

عارف بالله حاج اسماعیل دولابی
مصباح الهدی، صفحه 233
تألیف استاد مهدی طیب

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





بشنو از نی چون حکایت می‌کند
از جدایی‌ها شکایت می‌کند
سخن را از نی باید شنید، از آن کس که نیست؛ آن کس که هست از هواهای خود می‌گوید و حدیث نفس می‌کند و حکایت او شکایت از محرومیت‌ها و ناکامی‌های خاکی اوست. یا حکایت توفیقات وهمی و خیالی که او را معجب و مغرور می‌کند و به جور و ستم وامی‌دارد.
اما آن کس که بندبند وجودش را از هواهای خویش خالی کرده و چون نی لب خود بر لب معشوق نهاده و دل به هوای او و نفس او سپرده است، حکایتی دیگر و شکایتی دیگر دارد.

گر نبودی با لبش نی را سمر
نی جهان را پر نکردی از شکر
انبیا از جنس نی بودند. چون به هوای دل خویش سخن نمی‌گفتند، چنان که در قرآن در صفت رسول اکرم آمده است:

«و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی»
او از هوای دل خویش سخن نمی‌گوید
و این (قرآن) نیست مگر آنچه به او وحی شده است.

بدین بیان، نی مقام انسان کامل یا کمال مرتبه انسانی است که در آن مرتبه شخص هرچه گوید همان است که معشوق در او دمیده و هرچه کند همان است که فرمانش از معشوق رسیده است.

از وجود خود چو نی گشتم تهی/ نیست از غیر خدایم آگهی
چونکه من من نیستم، این دم ز هوست/ پیش این دم هر که دم زد کافر اوست
گرچه قرآن از لب پیغمبر است/ هر که گوید حق نگفته، کافر است
دو دهان داریم گویا، همچو نی/ یک دهان پنهانست در لب‌های وی
یک دهان نالان شده سوی شما/‌های و هویی برفکنده در سما
لیک داند هر که او را منظر است/ کاین زبان این سری هم زان سر است
دمدم این نای از دم‌های اوست/‌های و هوی روح از هیهای اوست

انبیا و اولیا و قدیسان عالم که این همه سخنان شکربار از ایشان در بازار عالم پخش شده است همه در اثر پیوند با لب‌های شکرین آن شاهد یکتا به مقام شکرفروشی رسیده‌اند.

شکر فروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را (حافظ)

و این تمثیل نی شدن برای رسیدن به درک حقایق اشیا در همه فرهنگ‌های باستانی با تصویرهای گوناگون به چشم می‌خورد. چینیان معتقدند که تا کسی نی نشود نمی‌تواند نی را بکشد. و این بخصوص در کار هنر همه جا مصداق دارد که تا کسی از خودبینی و خودرایی و نفس‌پرستی رها نشده باشد و بوی خوش عشق به مشام جان او نرسیده باشد و خلقش چون نفس صبا لطیف و عطرآگین نشده باشد، در هیچ هنری بخصوص شعر به کمال نمی‌رسد. به عبارت دیگر آفرینش هنری در گرو مستی است که بیان دیگری از همان نی شده است.

عزلم به هوشیاری نمکی ندارد‌ای جان/ قدحی دو موهبت کن چون ز من غزل ستانی
(دیوان شمس)

شر و شور دوران فکنند مستان
سر هوشمندان، هنری ندارد
(الهی قمشه‌ای)

در این مستی و رفع حجاب خودپرستی است که شاهد زیبایی به هنرمند رخ می‌نماید و بازتاب آن مشاهده به‌صورت هنر ظاهر می‌گردد.

غزال خویش به من ده غزل ز من بستان
نمای چهره شعری و شعر تازه ببین
(دیوان شمس)

بنابراین، معنای دیگر بشنو از نی این است که سخن مست را بشنو که گفته‌اند مستی و راستی:
چو رازها طلبی در میان مستان رو
که راز را سر سرمست بی‌حیا گوید
(دیوان شمس)

#دکتر_الهی_قمشه_ای

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




از منظر عین القضات همدانی ، قدم نهادن در راه عشق، نصيب هر کسي نمي گردد، بلکه اين توفيق از آن کسي مي شود که با خود نباشد و خود را ترک نمايد و خود را ايثار عشق سازد؛ چه، عشق آتش است و به هر چيزي رسد، مي سوزاند و همرنگ خود مي گرداند
در همين معني «ابن عربي» ندا مي دهد: «اشتران کاروان هر راهي که اختيار کنند، من دين عشق دارم. هر جا که مرا برد، که آن دين و ايمان من است»

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 
,,الهي چنانم كن از عشق سرمست، كه خواب و خورم از براي تو باشد

الهي عطا كن به فكرم تو نوري، كه محصول فكرم دعاي تو باشد

الهي عطا كن مرا گوش و قلبي، كه آن گوش، پُر از صداي تو باشد,,,

الهي چنان كن كه این مخلوق تو، براي تو خواهد
براي تو باشد,,
 
با سوره ى دل ، اگر خدا را خواندى
حمد و فلق و نعره ى
مستانه يکيست

اين بى خردان،خويش ، خدا مى دانند
اينجا سند و قصه و
افسانه يکيست…

✳️مولانا

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 امير المومنين (عليه السلام ) فرمود: ما اقبح بالانسان باطنا عليلا و ظاهرا جميلا
چه زشت است و قبيح كه انسان باطنش مريض و بد سيرت ، و ظاهرش ‍ زيبا و آراسته باشد.

(( شرح )) بد باطن و خوش ظاهر باشد كه منافق است و منافق در اسفل السافلين جهنم است

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




مولا على عليه ‏السلام:

كُلُّ وِعاءٍ يَضيقُ بِما جُعِلَ فيهِ إِلاّ وِعاءُ العِلمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ

فضاى هر ظرفى در اثر محتواى خود تنگ‏تر مى‏شود مگر ظرف دانش كه با تحصيل علوم ، فضاى آن بازتر مى‏گردد.

نهج البلاغه ، ص505

امام على عليه ‏السلام:

زَكاةُ العِلمِ بَذلُهُ لِمُستَحِقِّهِ وَإجهادُ النَّفسِ فِى العَمَلِ بِهِ

زكات دانش ، آموزش به كسانى كه شايسته آنند و كوشش در عمل به آن است.

غرر الحکم و درر الکلم ، ص391

حضرت على عليه‏ السلام:

خَيرُ العِلمِ مانَفَعَ

بهترين علم آن است كه مفيد باشد.

غررالحکم و دررالکلم ، ص 354

امام العارفین على عليه‏ السلام:

يَنبَغى لِلعاقِلِ اَن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ وَ سُكرِ القُدرَةِ ، وَ سُكرِ العِلمِ ، وَ سُكرِ المَدحِ وَ سُكرِ الشَّبابِ ، فَاِنَّ لِكُلِّ ذالِكَ رياحا خَبيثَةً تَسلُبُ العَقلَ وَ تَستَخِفُّ الوَقارَ

سزاوار است كه عاقل ، از مستى ثروت ، قدرت ، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد ، چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مى‏كند و وقار و هيبت را كم مى‏نمايد.

غرر الحكم ، ص 797

امیرالمؤمنین على عليه ‏السلام:

پاِنَّ العِلمَ حَياةُ القُلوبِ وَ نورُ البصارِ مِنَ العَمى وَ قُوَّةُ البدانِ مِنَ الضَّعفِ

به راستى كه دانش ، مايه‌ی حيات دل‏ها ، روشن كننده‌ی ديدگان كور و نيروبخش بدن‏هاى ناتوان است.

تحف العقول ، ص 28

مولا على عليه‏ السلام:

اَلعِلمُ قاتِلُ الجَهلِ

دانش ، نابود كننده نادانى است.

غررالحکم و دررالکلم ، ص56

امام علی علیه السلام:

رُبِّ عالِمٍ قَد قَتَلَهُ جَهلُهُ ، وَ عِلمُهُ مَعَهُ لا ینفَعُهُ

چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست ، اما به حالشان سودی نمی‌دهد.

نهج البلاغه ، ص755

امام على عليه‏السلام:

جالِسِ العُلَماءَ تَسعَد

باعلما همنشینی کن تا سعادتمند شوی.

غررالحكم ، ح336

  

موضوعات: روایات  لینک ثابت


...


امام على عليه‏السلام:

عَلَيكَ بِمُداراةِ النّاسِ وَ اِكرامِ العُلَماءِ وَ الصَّفحِ عَن زَلاّتِ الخوانِ فَقَد اَدَّبَكَ سَيِّدُ الوَّلينَ وَ الخِرينَ بِقَولِهِ (ص):
اُعفُ عَمَّن ظَـلَمَكَ وَ صِل مَن قَطَعَكَ وَ اَعطِ مَن حَرَمَكَ

تو را سفارش مى‏كنم به مداراى با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دينى) ؛ چرا كه سرور اولين و آخرين ، تو را چنين ادب آموخته و فرموده است : «گذشت كن از كسى كه به تو ظلم كرده ، رابطه برقرار كن با كسى كه با تو قطع رابطه كرده و عطا كن به كسى كه از تو دريغ نموده است.

بحارالانوار ، ج75 ، ص71

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




✔️ کوچه های دنیا همه بن بست است ولی کوچه های آخرت انتهایش باز است. آخرت جای قرار است و دنیا جای بی قرار.

 مرحوم حاج اسماعیل دولابی 

  کوچه‎های دنیا، همه بن‎بست است و اهل دنیا همه سرشان به دیوار ته کوچه خورده؛ سر و دست شکسته برمی‎گردند و همین برای عبرت ما کافی است.

  دنیا کوچه‎ی بن‎بست است، لذا هر که داخل کوچه شود، بالأخره برمی‎گردد. اِنّا ِللهِ وَ اِنّا الَیهِ‌‌ راجِعُونَ.

  کوچه‎های دنیا بن‎بست است، ولی کوچه‎های آخرت انتهایش باز است. سخاوت از غنای خدا سر درمی‎آورد، شجاعت به قدرت خدا می‎رسد و .

  ریاست دنیا، مال دنیا و همه چیزِ دنیا عکس است. نکند دستت را دراز کنی که مقوّایی را که عکس خوراکی‎ها روی آن است، برداری و بخوری.

  دنیا سرابی است که تشنه خیال می‎کند آب است و دنبال آن می‎رود. وقتی به آن رسید، می‎بیند آب نیست. تا مکث کند، رحمت خدا به صورت باران به او می‎رسد.

  آخرت دار قرار است و دنیا جای بی‌قرار. بعضی وقت‎ها خداوند در همین دنیا به انسان قرار می‎دهد تا بفهمد قرار چقدر شیرین است و قدر آن را بداند.

  در دنیا قرار و آرامش نیست. همه‎ی عالم هم که مال تو باشد، همین که یک احتمال خطر بدهی، بی‌قرار می‎شوی. امّا وقتی کسی به آخرت راه پیدا کند، دیگر احتمال خلاف آن را نمی‎دهد؛ لذا آخرت دار قرار است. اَلآخِرَةُ دارُ القَرارِ وَ الدُّنیا لَیسَ لَهُ مِن قَرارٍ: آخرت خانه‌ی قرار است و برای دنیا قرار و آرامشی نیست. توجّه به آخرت هم آرامش می‎آورد. اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ: دل‎ها با یاد خدا آرامش می‎یابند.

 مصباح الهدی - تٱلیف استاد مهدی طیّب 

#مصباح_الهدی
#دنیا_و_آخرت

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت


...


حضرت مهدی اروحنافداه در توقیع شریف خطاب به شیخ مفید(ره) می فرمایند:

 

اگر شیعیان ما که خداوند متعال ایشان را به اطاعت خویش موفّق بدارد با دل های متّحد و یک پارچه بر وفای به عهد و پیمان خویش اجتماع می کردند، ملاقات ما از آنها به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار و مشاهدة با معرفت برای آنها به زودی حاصل می شد و زودتر از این به دیدار ما نایل می شدند.

بحارالانوار  ج 53 ص 176

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




بخت نافرجام اگر با عاشقان یاری کند
یار عاشق سوز ما ترک دلازاری کند

بر گذرگاهش فرو افتادم از بی طاقتی
اشک لرزان کی تواند خویشتن داری کند؟

چاره ساز اهل دل باشد می اندیشه سوز
کو قدح؟ تا فارغم از رنج هوشیاری کند

دام صیاد از چمن دلخواه تر باشد مرا
من نه آن مرغم که فریاد از گرفتاری کند

عشق روز افزون من از بی وفایی های اوست
می گریزم گر به من روزی وفاداری کند

گوهر گنجینهٔ عشقیم از روشندلی
بین خوبان کیست تا ما را خریداری کند؟

از دیار خواجه شیراز میآید رهی
تا ثنای خواجه عبدالله انصاری کند

می رسد با دیده گوهرفشان همچون سحاب
تا بر این خاک عبیرآگین گوهرباری کند

#رهی_معیری

 

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




 

سیرانسان درمسیرکمال دو بعد دارد که از یکدیگر جدا شدنی نیستند این دوبعد عبارتند از :
۱_,شریعت :اصول رهروی
۲_عرفان :کیفیت رهروی (ارتقای کیفی با پیروی از اصول رهروی )

به عبارت دیگر شریعت وعرفان برای انسان به منزله دو بال برای یک پرنده هستند هیچ پرنده ای بایک بال قادر به پرواز نبوده نمیتواند به جایی برسدانسان نیز بدون هریک از شریعت وعرفان دچار سرگردانی میشودیکی از علل نا کامی از دین همین است که به شناخت کیفی آن بی توجهی ویا کم توجهی شده است درواقع دلیل این ناکامی انتظار پرواز پرنده ای با یک بال است که قابل تحقق نیست

عرفان وشریعت درکنارهم دین نامیده میشود درحالی که در تصورعامه دین فقط شریعت (حفظ ورعایت ظاهری احکام ودستورات دینی )است.

انسان و معرفت
محمد علی طاهری

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




بپرسید قبل از اینکه مرا نیابید

بر منبر سلونی

اصبغ بن نباته می‌گوید:
وقتی امیرالمومنین علی صلوات الله علیه به خلافت (ظاهری) رسید و مردم با او بیعت کردند ، حضرت به مسجد آمد ، در حالی که عمامه رسول خدا صلی الله علیه و آله را بر سر داشت و برد او را در تن کرد و نعلین پیامبر صلی الله علیه و آله را در پا و شمشیر او را بر کمر بست و بر بالای منبر رفت و با تحت الحنک بر آن نشست و انگشتان خود را در هم نمود ، سپس فرمود:

ای گروه مردم!
از من بپرسید پیش از آن که مرا نیابید ، این سبد علم است و این شیره دهان رسول خداست ، این است که رسول خدا به خوبی در کام من فرو ریخته است. از من بپرسید که علم اولین و آخرین نزد من است ، اگر بنشینم با اهل تورات از کتابشان فتوا دهم ، تا جایی که تورات به سخن آید و گوید:
درست گفت علی (علیه السلام) و او دروغ نگفت ؛ به راستی که علی(علیه السلام) شما را به همان خبر داد که در من نازل شده است.
و با اهل انجیل خودشان فتوا دهم ، تا جایی که انجیل نیز به سخن آید و گوید:
علی(علیه السلام) درست گفت و دروغ نگفت ، به راستی علی (علیه السلام) شما را به همان فتوا داد که در من نازل شده است.
و اهل قرآن را با قرآن فتوا دهم تا قرآن به سخن آید و گوید:
علی(علیه السلام) راست گفت و دروغ نگفته است ؛ هر آیه علی (علیه السلام) به آنچه که در من نازل شده فتوا داده است.

ای مردم!
شما که شب و روز قرآن می‌خوانید ؛ در میان شما کسی است که بداند چه در آن نازل شده است؟ و اگر یک آیه در قرآن نبود شما را خبر می‌دادم به آنچه بود و باشد و خواهد بود تا روز قیامت و آن این است:
«محو کند خدا هرچه را خواهد و بر جا دارد هرچه را خواهد و دفتر کل نزد اوست.» (سورۀ رعد ۳۹)

آنگاه امام مجدد فرمود:
از من بپرسید پیش از آن که مرا نیابید به آن که دانه را شکافد و جانداران را خلق کرد ، اگر از من بپرسید از هر آیه که در شب نازل شده یا روز ؛ در مکه یا در مدینه ، در سفر یا حضر ناسخ است یا منسوخ ، محکم باشد یا متشابه ، تأویلش باشد یا تنزیل آن ، به شما خبر دهم.

ابتدا مردی به نام ذعلب که مردی تیز زبان و سخنور و پر دل بود بلند شد و گفت:
ای پسر ابوطالب (علیه السلام) به جای بسیار بلندی قدم نهادی ؛ (خطاب به مردم گفت) من امروز او را با سؤالم شرمسار می‌کنم.
آنگاه گفت:
یا علی(علیه السلام)!
“آیا پروردگار خود را دیده‌ای؟”

فرمود:
وای بر تو ای ذعلب!
“من کسی نباشم که بپرستم خدایی را که ندیدم”

ذعلب گفت:
چطور او را دیدی؟ برای ما وصف کن.

فرمود:
«لَم ترهُ العُیُون‌ بِمُشاهَدَۀِ الاَبصارِ وَ لکِن رَأتهُ القُلُوبُ بِحَقائِقِ الاِیمان.»
با چشم سر او را نتوان دید و لیکن دل‌ها به حقیقت ایمان او را بینند ؛ وای بر تو ای ذعلب! به راستی پروردگارم به دوری و نزدیکی و حرکت و سکون و ایستاده بر قامت و رفتن و آمدن وصف نشود ، تا آنجا لطیف است که لطافتش را نتوان ستود ، تا آنجا بزرگ است که به وصف نیاید ، تا آنجا سترگ است که وصفش نشاید ، تا آنجا جلیل است که خشونت ندارد ، مهربان و رحیم است و رقت قلب ندارد ، مؤمن است ولی عبادت نمی‌کند ، درک می‌کند ، ولی نه به حس جسمانی ، گوینده است ولی تلفظ ندارد ، در همه چیز است ، ولی نه به گونه‌ای که با آن‌ها مخلوط باشد (نه مثل اشیاء که با هم مخلوط می‌شوند) ، از همه چیز بیرون است ولی نه به گونه‌ای که جدا باشد (نه مثل اشیاء که از هم جدا میشوند) ؛ بالای همه چیز است ولی چیزی بالای آن نیست (نه مانند فوقیت مکانی) ، جلوی هر چیز است ولی برای او جلو نیست ، داخل هر چیز است ولی نه مانند چیزی درون چیزی (نه مثل اشیاء که داخل یکدیگر بشوند) ، بیرون هر چیز است ولی نه مانند چیزی برون چیزی.

ذعلب مدهوش شد و گفت:
به خدا هرگز چنین جوابی نشنیدم ، به خدا دیگر چنین پرسشی نکنم…

امالی صدوق ص۳۴۰ مجلس۵۵

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

حضرت مولا علی علیه السلام می‌فرمایند:

اِذََا زُكِيَ أَحَدَهُمْ خََافَ مِمََا يُقََالْ لَهُ، فَيَقُولُ: أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِِي مِنْ غَيْرِِي وَ رَبِِي أَعْلَمٌ مِنِِي بِنَفْسِِي، اَللََهُمَّ لََاتُؤََاخِذْنِِي بِمََا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِِي أَفْضَلَ مِمََا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْلِِي مََا لََا يَعْلَمُونَ

هر گاه يكی از آنان ستوده شود ، از آن چه به او گفته میشود به هراس می‌افتد و می‌گويد: من از ديگران به خود آگاه‌ترم و پروردگارم به نفس من از خود من آگاه‌تر است. خداي ا، مرا به آن چه می‌گويند مگير و مؤاخذه مكن و مرا بهتر از آن چه گمان می‌كنند قرار ده و از آن چه بر من از اعمالم نمی‌دانند بگذر.

نهج‌البلاغه ، خطبه 193 (همام)

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




   پاكدلى

آن كس كه اطاعت ز خداوند نمود
بايد كلك و ستم زدايد ز وجود
چون مزد ستم‏گرى روا نيست دهد
در راه خدا كه بر گناهش افزود

سزاوار نيست اطاعت وپيروى زجائیكه نافرمانى
از خدا در آن باشد، زيرا بنده بودن و سپاس حق
بجاى آوردن بايد همه از پاكى و بى آلايشى بوده
نه آنكه بزور و ستم گرفته شود وخمس و زكات
آنرا‌پرداخته وبرخويش‌حلال داند ويا جايى‌را كه
بدوز وكلك بدست‌آورده شده نيمش رابخدا تقديم
داشته‌و وقف مسجدسازد كه‌دور از انصاف بوده و
عبادت بى‏ جاست و مورد قبول حق نيابد بلكه بر
گناه خود نيز افزوده باشد كه از خشم الهى و آتش
دوزخ درامان نخواهدبود وتو اىمؤمن بكوش‌كه
آنچه‌را ازراه حلال بدست‌آوردى باآن زندگى نموده
و از آن استفاده نمايى كه بهتر است از صد سال
بعبادت نشستن و شكر و حمد خداى متعال را
گفتن.
امام علی (ع) نهج البلاغه

پس:آنانكه اطاعت از خداوند نمايند، بايد ازكلك
وستمگرى وريا بيرون آمده وخويش را از راه پليدى و فساد برى گردانند و سودى را كه از راه‌ستمگرى بدست آمده در راه خداوند دادن
روا نباشدكه ثوابى نبرده بلكه برگناه خويش نيز بيافزايد وموجب خشم
الهى گردد.
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




اعوذ بالله من نفسی

مثل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند ، مثل عنکبوت است که خانه ایی برای خود انتخاب کرده ؛ در حالی که سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است اگر میدانستند.(41)

سوره عنکبوت
کلام حق..کمی تفکر کنیم
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 درباره حجامت چه میدانید؟

♦️- پیامبراکرم (ص): از کنار هیچ ملکی و از کنار هیچ نوشته ای عبور نکردم تا اینکه گفتند: امتت را به حجامت امر کن.

♦️- پيامبر اسلام (ص): حجامت داروي تمام بيماري هاست.

♦️- پيامبر اسلام (ص): حجامت كنيد پيش از آن كه مرگ ناگهاني شما را فرا گيرد.

♦️- پيامبر اسلام (ص) در طول عمر مبارك خود ۵۲۷ بار حجامت نموده اند.

♦️- امام صادق عليه السلام: حجامت براي طفل مثل هرس براي درخت است.

♦️- ۵۵۰ حديث پيرامون حجامت موجود است و اكثر اقوام و ملل گذشته انجام مي داده اند.

♦️- از ۲۵۰ روش طب رايج در جهان فقط طب شيميايي در ايران رايج است.

♦️- حجامت در درمان ۱۵۷ بيماري مؤثر گزارش شده است.

♦️- حجامت ۷ هزار سال قدمت تاريخي دارد.

♦️- حتي يك مورد رسمي و مستند درباره ارتباط ايدز و هپاتيت و حجامت به ثبت نرسيده است.

♦️- گزارشات فراوان علمي از درمان بيماران ايدز و هپاتيت بوسيله حجامت خاص و پيگير خبر داده‌اند.

♦️- در حجامت ۴۰ سي سي خون كثيف و در اهداي خون ۴۵۰ سي سي خون معمولي بدن گرفته مي‌شود.

♦️- حجامت از بدو تولد تا آخر عمر ممكن است.

♦️- حجامت قادر به درمان حدود ۴۳ نوع بيماري اطفال حتي در برخي موارد صعب العلاج مي‌باشد.

♦️- با رواج حجامت ميلياردها دلار پول داروهاي شيميايي با عوارض خطرناك از كشور خارج نخواهد شد.

♦️- با بررسي پرونده حدود يك ميليون حجامت كننده در ۱۷ سال اخير ايران حتي يك مورد عارضه از حجامت به ثبت نرسيده است.

♦️- سالهاي طولاني در کشور كساني كه حجامت انجام مي دادند مجرم محسوب مي‌شدند.

♦️- بزرگترين كلينيك تحقيقاتي حجامت در نيويورك آمريكا واقع شده است!

♦️- ۷۸۰ سايت اينترنتي پيرامون حجامت در شبكه جهاني اطلاع رساني است.

♦️- بزرگترين و مشهورترين سايت حجامت در دنيا متعلق به كاخ سفيد است!

♦️- در دانشگاههاي پزشكي آلمان، چين و آمريكا حجامت رسماً تدريس مي شود.

♦️- ۴۶ كارشناس طراز اول با رتبه بالاي علمي در جهان بعنوان تئوريسين حجامت شناخته شده اند.

♦️- ۷۵% تمام بيماري هاي بشر با حجامت قابل علاج است و در مطبي كه حجامت صورت نگيرد اصلاً درمان اتفاق نيفتاده است.

♦️- در تمامي بيماري هاي جسمي، رواني و روحي بشر، حجامت يا بطور كامل يا بطور نسبي اثر مثبت درماني دارد.

♦️- درمان با حجامت درمان ريشه اي است، نه ظاهري و موقتي.

♦️- حجامت طي يك برنامه سازماندهي شده توسط استعمارگران غرب در ايران ممنوع شده بود.

♦️- از نظر ملا محسن فيض كاشاني در شهري كه حجام وجود ندارد بر همه مسلمانان يادگيري حجامت جهت اجراي آن واجب كفائي است.

♦️- کسی که در روز سه شبه که هفدهم ماه یا نوزدهم ماه یا بیست و یکم باشد«ماه قمری» حجامت کند پیشگیری از تمام بیماری های یکسال است.

♦️- دو روایت از طب الائمه: کسی که به اولین خونی که از حجامت دفع میشود نگاه کند از گردن درد و رمد (ورم چشم) امان میابد (درمان گردن درد و ورم چشم نیز هست).
نکته: دو احتمال وجود دارد؛ یکی موضوعیت داشتن نگاه کردن، که اگر شخص به خون نگاه نکند از بیماری های ذکر شده ایمن نمیشود یا درمان نیست؛ احتمال دوم این است که کنایه است که خود حجامت کردن موضوعیت دارد و نگاه کردن موضوعیت ندارد و احتمال دوم قوی تر است.
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




#نماز شکر

 نماز شکر از نمازهای مستحبی است و نمازی است كه در وقت حاصل شدن نعمت و یا دفع بلا و مرض خوانده شود.

 امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
  چون خداوند به تو نعمتی دهد یا از تو نعمتی را دفع نماید، دو ركعت نماز بخوان و در ركوع و سجود اول (بعد از ذكر می گویی: «الحمدلله شكرا شكرا شكرا وحمدا» و در ركوع و سجود دوم می گویی: «الحمدلله الذی استجاب دعائی واعطانی مسئلتی ». بعد دعای علی بن الحسین را از صحیفه بخوان.

  المصباح المنیر، ص 413.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




❤️آثار و برکات ذکر یونسیه❤️

1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .

2- رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش ‍ حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»

3- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم .

4- برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است و برای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




  پيوند نماز با حسن عاقبت

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:

  در حديث می خوانيم: جوانی پشت سر پيامبر «صلی الله علیه و آله» نماز می‌خواند ولی مرتكب گناه و فحشا نيز می شد.

  هنگامی كه ماجرای او را برای پيامبر نقل كردند، فرمود: می‌رسد روزی كه نماز او را از گناه باز دارد: «إِنَّ صَلَاتَهُ تَنْهَاهُ يوْما».

[هر گناهی کردی هرگز نمازت را ترک نکن ، روزی سبب توبه و عاقبت به خیری تو خواهد شد]

 پیوند های نماز؛ حجت الاسلام قرائتی؛ ص۴۱

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




❁﷽❁

 

  امام علی(علیه السلام):

 آبروے تو چون یخے جامد اسٺ ڪہ #درخواسٺ آن را قطره قطره آب مےڪند، پس بنگر آن را نزد چہ ڪسے فرو مے ریزے.

  [نهج البلاغه حکمت ۳۴۶]

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت