✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 267
  • دیروز: 1129
  • 7 روز قبل: 10069
  • 1 ماه قبل: 26679
  • کل بازدیدها: 810764

 



نفوذ نوین در حوزه های علمیه:

 

 مهم ترین و مؤثرترین نفوذ در دوران ما نفوذ فکری و فرهنگی است؛ مقام معظم رهبری نفوذ در کشور را از برنامه های جدی استکبار می داند که هدف اصلی آن عوض کردن محاسبات مسئولین و تغییر باورهای مردم است، باور به اسلام، باور به انقلاب، باور به اسلام سیاسی…حکومت داری…جامعه سازی و تمدن سازی…

 

 ایشان آماج اصلی نفوذ را، عمدتا بر روی نخبگان، تصمیم گیران و تصمیم سازان میداند و میفرماید:

 

 گاهی نفوذی خودش هم نمی داند نفوذی است! (94/12/5) این جمله از کلیدی ترین جملات رهبر انقلاب درخصوص شخص نفوذی است؛

هر مسئولی که در حوزه علمیه به بهانه های واهی و غیر واهی، مانع اقدامات انقلابی بر مبنای خطوط ترسیمی توسط امامین انقلاب در حوزه می شود، دانسته یا ندانسته، نفوذی است و در پازل دشمن حرکت می کند.

مقام معظم رهبری از اول انقلاب حدود پانزده هزار بار از واژه ی نفوذ استفاده و خطر آن را گوشزد کرده اند، مع الأسف این هشدارها چقدر جدی گرفته شده!

 

دشمن درسالهای اخیر تمرکز خود را بر انحراف حوزه های علمیه بیشتر کرده و سعی دارد در قالب جریان های التقاطی و نفوذ فکری در تشکیلات حوزه، روحیه انقلابی را از حوزه های علمیه کم و یا حذف کند.

 

مهم ترین و اثر بخش ترین راه نفوذ در تشکیلات حوزه توسط استکبار این است که با چندین واسطه فرد یا افرادی را در رأس تصمیم سازان و تصمیم گیران حوزه قرار می دهند که یا اعتقادی به اسلام سیاسی ندارند یا از بصیرت و تحلیل کافی برای درک وظایف حوزه در قبال انقلاب عاجزند

 اینکه مقام معظم رهبری نسبت به خطر سکولار شدن حوزه هشدار می دهند وتأکید دارند که حوزه انقلابی باشد، منظور این است که:

1- حوزه باید اصالت خود را بشناسد و به آن عمل کند؛ از هر فکر و رفتار ضد انقلابی در حوزه دوری کند

2- اجازه ی مانور به افکار و رفتارهای غیر انقلابی در حوزه داده نشود

3- تبیین اسلام سیاسی را جزو برنامه های اصلی حوزه بداند و در آموزش، پژوهش و تبلیغ، برای این مهم برنامه ی اجرایی داشته باشد

4- نسبت به انحراف از خط امام در میان تصمیم گیران و تصمیم سازان نظام حساس و بیدار باشد.

5- پاسخگوی شبهات، خصوصا شبهات مربوط به اسلام سیاسی باشد؛ انتخابات را مظهر اسلام سیاسی بداند و از آن غافل نباشد

6- برای حاکم شدن گفتمان امام و انقلاب در جامعه و جریان سازی در راستای خطوط ترسیمی توسط امامین آن، برنامه ی عملیاتی داشته باشد.

 

حسین ذوقی

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




 

جوانک شاگرد بزّاز(پارچه فروش)، بی خبر بود که چه دامی در راهش گسترده شده. او نمی دانست این زن زیبا و متشخص که به بهانه خرید پارچه به مغازه آن ها رفت و آمد می کند، عاشق و دلباخته اوست و در قلبش طوفانی از عشق و هوس و تمنا برپاست.

 

یک روز همان زن به در مغازه آمد و دستور داد مقدار زیادی جنس بزازی جدا کردند. آنگاه به عذر این که قادر به حمل اینها نیستم، به علاوه پول همراه ندارم، گفت: «پارچه ها را بدهید این جوان بیاورد و در خانه به من تحویل دهد و پول بگیرد.»

 

زن مقدمات کار را از قبل فراهم کرده بود. خانه از اغیار خالی بود. جز چند کنیز و خدمتگزار اهل سرّ، کسی در خانه نبود. محمد ابن سیرین - که عنفوان جوانی را طی می کرد و از زیبایی بی بهره نبود - پارچه ها را به دوش گرفت و همراه آن زن آمد. تا به درون خانه داخل شد، در از پشت بسته شد. ابن سیرین به داخل اتاقی مجلل راهنمایی گشت. او منتظر بود که خانم هر چه زودتر بیاید، جنس را تحویل بگیرد و پول را بپردازد. انتظار به طول انجامید. پس از مدتی پرده بالا رفت. خانم در حالی که خود را هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه پا به درون اتاق گذاشت. ابن سیرین در یک لحظه کوتاه فهمید که دامی برایش گسترده شده است. فکر کرد با موعظه و نصیحت یا با خواهش و التماس خانم را منصرف کند، دید خشت بر دریا زدن و بی حاصل است. خانم عشق سوزان خود را برای او شرح داد، به او گفت: «من خریدار اجناس شما نبودم، خریدار تو بودم.» ابن سیرین زبان به نصیحت و موعظه گشود و از خدا و قیامت سخن گفت، در دل زن اثر نکرد. التماس و خواهش کرد، فایده نبخشید. گفت چاره ای نیست، باید کام مرا برآوری. و همینکه دید ابن سیرین در عقیده خود پافشاری می کند، او را تهدید کرد، گفت: «اگر به عشق من احترام نگذاری و مرا کامیاب نسازی، الآن فریاد می کشم و می گویم این جوان نسبت به من قصد سوء دارد. آن گاه معلوم است که چه بر سر تو خواهد آمد.»

 

موی بر بدن ابن سیرین راست شد. از طرفی ایمان و عقیده و تقوا به او فرمان می داد که پاکدامنی خود را حفظ کن. از طرف دیگر سر باز زدن از تمنای آن زن به قیمت جان و آبرو و همه چیزش تمام می شد. چاره ای جز اظهار تسلیم ندید. اما فکری مثل برق از خاطرش گذشت. فکر کرد یک راه باقی است، کاری کنم که عشق این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من دست بردارد. اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم. به بهانه قضای حاجت از اتاق بیرون رفت، با وضع و لباس آلوده برگشت و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی در هم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد.[۱]

 

این شاگرد پارچه فروش محمد ابن سیرین هست که خداوند به خاطر این پاکدامنی موهبت تعبیر خواب رابه ایشان عطا کرد ومحمد ابن سیرین یکی از نامدارترین خوابگذاران مسلمان شد……

این است یکی از نتیجه پاکدامنی……

منبع:الکنی والالقاب ج ۱/ص۳۱۳

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




مهدے جان 

 

چشم ما خشک است و چشم یار گریان مانده است

ما پشیمان نیستیم و او پریشان مانده است

 

آنقدر از دست مردم غصه خورد و غصه خورد

رفته است از شهرها و در بیابان مانده است

 

جورِ ما را سالهای سال دارد میکشد

این پدر عمریست پشت ما یتیمان مانده است

 

زود بین خیمه اش جایی برای خود بگیر

نوح را دریاب تا کشتی به طوفان مانده است

 

وقت دلتنگی به سمت جمکران پرواز کن

بویی از پیراهن یوسف به کنعان مانده است

 

ای که دستت میرسد کاری بکن بهر فرج

عمر دارد میرود، کم وقتِ جبران مانده است

 

کاش ما را با خودش میبرد تا صحن حسین

در دل ما حسرت دیدار جانان مانده است

 

تا تنور خانه ای هم مادرش را میکشد

ماه زیر خاک و خاکستر که پنهان مانده است

 

 

 اللهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرجْ

 

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




دل بیقرار، دیده زدل بیقرارتر

 

 

بهتر ز تو کجاست درعالم نگارتر؟

 

 

روز ازل خمار شرابی شدیم  و عشق

 

 

ما را حواله داد به چشمی  خمارتر

 

 

مجبورمان نکرده کسی عاشقت شویم

 

 

ماخود شدیم نزد تو بی اختیار تر

 

 

دل دل نمی کنیم که دلداده ات شویم

 

 

ما را اگر کند به غمت دل دچارتر

 

 

وقتی که تربت توشده مهر سجده ها

 

 

صورت چه بهتراست شود پرغبارتر

 

 

داراترین دخیل گداخانه توأند

 

 

آن دستهای خالی با تو ندارتر

 

 

محشور با فرات شود آخرعاقبت

 

 

اشکی که شد به روضه تو پابکارتر

 

 

هرکس که با حسین نباشد جهنمی است

 

 

هرگز ز او ندیده کسی بد بیار تر

 

 

شکر خدا که میگذرد عمر و می شویم

 

 

دیوانه تر، شکسته تر و روضه دارتر

 

 

دستش به شاهراه حقیقت نمی رسد

 

 

هرکس در این مسیر بیفتد  کنارتر

 

شاعر: رضا دین پرور

 

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




سوال : چگونه حضرت که در يک مکان هستند ناظر همه جا مي باشند ?

 

 پاسخ : بايد دانست كه حاضر و ناظر دانستن امام به اين معنا نيست كه امام با چشم سر، افراد را نگاه مي‌كند، همانگونه كه شاهد و ناظر بودن خدا نيز شهود و ديدن مادي نيست. بلكه امام داراي حقيقت وجودي بسيار بلندي است كه مربوط به گستره اين عالم مادي نيست. در بسياري از اخبار براي پيامبر(ص) و ائمه(ع) غير از آنچه كه ما آن را نفس و روح مي‌ناميم، مقامي والاتر اثبات شده و آن مقام نورانيت است. در روايتي نقل شده “نخستين چيزي كه خداي متعال آفريد نور پيامبر اكرم و ائمه اطهار بود” و در روايت ديگر آمده “خداوند در آغاز، نور محمد(ص) و علي(ع) را خلق كرد” و در روايتي ديگر بيان شده است “خداوند از نور عظمت خويش، آنان را آفريد".

 

آفرينش از نور خدا، چندان براي ما روشن نيست ولي مي‌توان گفت: غير مادي و مقامي بس بلند است. اين مقام نورانيت چون محيط و دربردارنده زمان‌ها و مكان‌ها است پس بر همه چيز احاطه وجودي دارد و نمونه و مثلي است براي علم الهي يعني همانگونه كه خداي متعال بر همه ما سواي خويش، احاطه حضوري دارد[و اين ربطي به زمان و مكان ندارد] آنها نيز، كه مظهر تام اسماي الهي‌اند،و علمشان هم مظهر علم الهي است، به موجودات احاطه حضوري دارند.

بر اين اساس، استقرار، حضرت در مكاني از مكان‌هاي اين كره خاكي، منافاتي با شاهد و ناظر بودن ايشان ندارد. استقرار براي بدن مادي است و شاهد و ناظر بودن مربوط به مقام نورانيت و روح مطهر آنان كه وسعت وجودي دارد مي‌باشد.

منبع : کتاب آفتاب مهر

 

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




نداشتن ولایت مانــــند بت پرستی 

 

 قال ابن كثير:

حججت مع مولانا ☀️الصادق☀️ عليه السلام، فلما صرنا في بعض الطريق صعد على جبل فاشرف، فنظر إلى الناس فقال:

ما اكثر الضجيح واقل الحجيج.

فقال له داود الرقى:

يابن رسول الله، هل يستجيب الله دعاء هذا الجمع الذى ارى؟ 

قال علیه السلام ويحك يا ابا سليمان، ان الله لا يغفر ان يشرك به، الجاحد لولاية ☀️على علیه السلام كعابد وثن.

 

ابن کثیر می گوید:

به همراه امام ☀️صادق علیه السلام مناسک حج را انجام دادم.

 

وقتی به یکی از راه‏ها رسیدیم، حضرت بالای کوهی رفتند و اطراف و حاجیان را نظاره نمودند و فرمودند: 

شیون کنندگان چه بسیار هستند و حج گذاران چه اندک اند! 

 

داوود رقی به آن حضرت عرض کرد:

ای پسر رسول خدا، آیا خداوند دعای این جمعیتی را که می ‏بینم مستجاب می‏ فرمایند؟! 

 

امام ☀️صادق علیه السلام فرمودند:

 

وای بر تو ای أبا سلیمان، خداوند هرگز شرک به خود را نمی ‏بخشند،

و منکر ولایت حضرت ☀️علی علیه السلام مانند بت پرست است.

 

 

 منــــــــبع:

بصائر الدرجات صفحه 378

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




حضرت علامه حسن زاده آملي

 

 

♦️کسی که طالب بصیرت باشد، همواره در توبه است، والا دیگر طالب بصیرت نخواهد بود. سخن گوارا و گرانبهای

 

♦️آقایم، استاد محمد حسن الهی قدس سره که درباره توبه بیان فرمودند را فراموش نخواهم کرد، که فرمود: توبه حقیقی آن است که خیر و شرت انابه کنی. من اندکی اندیشیدم و سپس گفتم: اما توبه از شر، حاجتی به بیان ندارد، ولیکن توبه از خیر چیست؟

و فرمود: آنچه که ما، آن را خیر می پنداریم، مانند نماز و روزه و قرائت قرآن و درس گفتن و تحقیقت درسی مان و امثال آن، اگر به راستی، آن را مورد تأمل قرار دهیم، در خواهیم یافت که همگی ناقص و غیر کاملند و هم یحسبون انهم یحسنون صنعاً.

♦️پس بر شخص بینا، واجب است که از این اعمال ناقص نیز توبه کند، و قصد نماید که آن ها را بر وجه کاملی که مقبو خداوند است به جای آورد انما یتقبل الله من المتقین.

 

♦️پس آنچه خیر پنداریمش، در واقع خیر نیست، و خوشا به حال آن کس که بر توبه از آنچه که آن را خیر می پنداشته است توفیق یابد و به آنچه که خیر حقیقی است بپردازد.

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 برای خوشمزه تر شدن قرمه سبزی یک ساعت مونده به سرو توش رب انار بریزید

 

 برای خوشمزه تر شدن کتلت تو موادش زیره و پودر آویشن بریزید

 

 برای اینکه پنیر پیتزاتون خوب کش بیاد قبل از اینکه پیتزا رو داخل فر بزارید روش آب اسپری کنید

 

 برای اینکه آش رشته لعاب داشته باشه و خوشمزه تر بشه کمی بلغور گندم همراه حبوبات خیس کنید و با هم بپزیدشون

 

 برای برداشتن ترشی از ظرف ترشی از ملاقه استیل استفاده نکنید چون باعث میشود ترشی زود خراب شود

 

 اگر میخوهید پیتزا یا بعضی از غذاهایی که داخل فر طبخ میشود لطیف تر شود هنگام پخت داخل فر یک ظرف آب جوش قرار دهید .

 

 برای تازه ماندن برنج پخته در یخچال،یک تکه نان روی آن قرار دهید.

 

 برای ترد شدن گوشت

روی همه قسمت های آن مخلوطی از سركه و روغن زیتون بمالید و بگذارید بماند ، سپس بپزید

 

 برای بهتر رنگ دادن زعفران :

هر مقدار زعفران ساییده شده یا حتی نسابیده را در ظرف مورد نظر ریخته و روی آن یک تکه یخ بگذارید تا در دمای اتاق یا آشپزخانه یخ آب شود..نتیجه را خواهید دید.با این روش ماندگاری رنگ و بو و طعم آن بمراتب بیش از دم کردن آن با آب داغ است.

چند تجربه :

 

 داخل مایع ظرفشویی نصف استکان سرکه سفید بریزید.

1. کف میکنه اساسی

2. مثل وایتکس کار میکنه

3. بررررق میندازه ظرفها رو

4. کف روی ظرف نمی مونه و براحتی با آب پاک میشه

5. سینک ظرفشویی هم برق افتاد

 داخل کلم بروکلی کرم هایی وجود داره  که کاملا شبیه کلم هست و به هیچ وجه با شستن معمولی از بین نمیرود حتی با ریختن نمک ومحلول. برای حل این مشکل حتما باید برو کلی ها رو داخل اب جوش بیاندازیم. (فقط 3 ثانیه) با این کار , بروکلی ,نه پخته میشود ونه بخار پز. فقط کرم های داخل ان بیرون میاید که قابل دیدن هم هست. لطفا امتحان کنید.

 بعداز يه مهموني كه پوست پرتقال و نارنگي توپيش دستيها مونده دور نريزين همراه سركه تو شيشه بريزين دَرِشو ببندين دوهفته بمونه بعدپوستهارو دور بريزين اون محلولو تو ابپاش بريزين وبرين به جنگ لكه هاي چربي رو اجاق گاز

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

کودکی از مسئول سیرکی پرسید: چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟

فیل میتواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است!

صاحب فیل گفت:

این فیل چنین کاری نمیتواند بکند.

چون این فیل با این طناب ضعیف بسته نشده است.

آن با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است.

کودک پرسید چطور چنین چیزی امکان دارد؟

صاحب فیل گفت:

وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم.

تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت، و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است. 

فیل به این باور رسیده است که نمیتواند این کار را بکند!

 

هر کدام از ما، با نوعی فکر منفی و تلقین بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است و معمولا این فکر کلمه نمی شود یا نمی توانم را در دل خود دارد

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

 

 

‼️ دو حديث تكان دهنده از پیامبر اکرم(ص):

 

 ↫ هرگاه کسی نماز صبح را نخواند، فرشته‌ای از آسمان او را صدا می‌کند: ای زیانکار! و هرگاه نماز ظهرش را نخواند، فرشته ای به او می‌گوید: ای خیانتکار! و هرگاه شخص نماز عصر خود را نخواند، گوید: ای بی‌دین! و اگر نماز مغرب خود را نخواند، گوید: ای کافر!

و اگر شخص نماز عشاء را ترک کند، گوید: وای برتو که در تو هیچ خیر و منفعتی نیست.①

 

⛔️↫ در جهنم یک وادی است که از شدت عذاب آن، جهنمیان هر روز هفتاد مرتبه از آن می‌نالند!

‌‌√ در وادی، خانه‌ای از آتش و در آن خانه چاهی قرار دارد که در آن چاه تابوتی است و در آن تابوت ماری است که هزار سر دارد و در هر سری هزار دهان و در هر دهان هزار نیش است و این جایگاه کسانی است که نماز نمی‌خوانند و شراب می‌نوشند.②

 

#منابع:

①: وسائل الشیعه، ج 3، ص 31

②: لئالی الاخبار، ص 395

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




 

 

  یكى از ادیانى كه نامشان در قرآن آمده، «صابئین» هستند كه به حضرت یحیى‏ گرایش دارند وبراى ستارگان تأثیرى قائلند.

نماز و مراسم ویژه‏ اى دارند و هنوز در خوزستان گروهى از آنان هستند.

 

 این فرقه، رهبرى دانشمند ولى مغرور داشتند كه بارها با امام رضا(علیه السلام) گفتگو كرد، ولى زیر بار نمی ‏رفت.

 

 در یكى از جلسات، امام رضا (علیه السلام) استدلالى كرد كه او تسلیم شد و گفت: اكنون روح من نرم شده حاضرم مكتب تو را بپذیرم، ناگهان صداى اذان بلند شد، امام رضا(علیه السلام) جلسه را ترك كرد،

مردم گفتند: فرصت حساسى است، چنین فرصتى پیش نمی ‏آید، امام فرمود: اوّل نماز!

 او كه این تعهّد را از امام دید، علاقه‏ اش بیشتر شد. بعد از نماز گفتگویش را تكمیل كرد و ایمان آورد.

(بحار، ج 49، ص 175)

 

  کتاب 114

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

زندگی، رازِ بزرگی است که در ما جاری ست

زندگی فاصلۀ آمدن و رفتنِ ماست

رود دنیا جاری ست

زندگی، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

دست ما در کفِ این رود به دنبال چه می گردد؟

هیچ!

زندگی، وزنِ نگاهی است که در خاطره ها می ماند

شاید این حسرتِ بیهوده که بر دل داری

شعله گرمیِ امید تو را، خواهد کشت

زندگی درکِ همین اکنون است

زندگی شوقِ رسیدن به همان فردایی ست، که نخواهد آمد

 

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرفِ امروز، پُر از بودنِ توست

شاید این خنده که امروز دریغش کردی

آخرین فرصت همراهیِ با امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک به جا می ماند

زندگی، سبزترین آیه در اندیشه برگ

زندگی، خاطر دریاییِ یک قطره در آرامشِ رود

زندگی، حس شکوفاییِ یک مزرعه در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشۀ ماهی در تنگ

زندگی، ترجمۀ روشنِ خاک است، در آیینۀ عشق

زندگی، فهم نفهمیدن هاست

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصتِ بازیِ این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامشِ پُر مهرِ نسیم

پرده از ساحتِ دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

زندگی، رسمِ پذیراییِ از تقدیر است

وزنِ خوشبختی من، وزنِ رضایتمندی ست

زندگی، شاید شعرِ پدرم بود که خواند

چای مادر، که مرا گرم نمود

نانِ خواهر، که به ماهی ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمۀ پاک حیات است ، میانِ دو سکوت

زندگی، خاطرۀ آمدن و رفتنِ ماست

لحظۀ آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست

من دلم می خواهد

قدرِ این خاطره را دریابیم

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




حکايتي زيبا از مرحوم دکتر ناصر کاتوزيان, پدر علم حقوق ایران

 

 

 

چندي قبل که مهمان يکي از آشنايان بودم به او گفتم : خروسي داشتيد که صبح ها همه را از خواب بيدار ميکرد چکارش کرديد؟؟؟؟

گفت سرش را بريديم !!

همسايه ها همه شاکي بودند و ميگفتند :

خروس شما ما را صبح ها از خواب بيدار ميکند……..

آنجا بود که فهميدم هرکس مردم را بيدار کند سرش بريده میشود!

در روزگاري که همه از “مرغ” حرف مي زنند..

کسي از “خروس” نميگويد..

زيرا

همه به فکر سير شدن هستند

نه. بيدارشدن…

 

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




چرا امام زمان «عج» را نمی‌بینیم

 

 

  روزی از عارفی سؤال شد: چرا ما امام زمان را نمی‌بینیم؟

 

 عارف گفت: لطفا برگردید و پشت به من بنشینید. شاگرد این کار را انجام داد.

آیا الان می‌توانید مرا ببینید؟

 

  شاگرد عرض کرد: خیر، نمی‌توانم ببینم.

 

 عارف فرمود: چرا نمی‌توانی من را ببینی؟

  شاگرد گفت: چون پشت من به شماست.

 

 عارف فرمود: حالا متوجه شدید چرا نمی‌توانید امام زمان را بینید؟!

 

  چون شما پشتتان به امام زمان است، با گناه کردنها و نافرمانی‌ها به امام زمان پشت کرده‌ایم و در عین حال تقاضای دیدار امام زمان را داریم.

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

اميرالمؤمنين علی علیه السلام :

 

 في قَولِ اللّهِ عز و جل «وَ لاَ تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا»: لا تَنسَ صِحَّتَكَ وقُوَّتَكَ وَفَراغَكَ وشَبابَكَ ونَشاطَكَ أن تَطلُبَ بِهَا الآخِرَةَ؛

 

 درباره آيه ی:

و سهم خود را از دنيا فراموش مكن

 

☑️يعنى سلامت، توانايى، فرصت، جوانى و شادابى ات را فراموش مكن، تا با آنها، آخرت را به دست آورى.

 

  #أمالي_صدوق: ص ۲۹۹ ح ۳۳۶✨

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 جنگ صفين و امام مهدی(علیه السلام)

 

 

محى الدين اربلى مى گويد:

 

نزد پدرم نشسته بودم، مردى را کنار او ديدم که چرت مى زد. ناگهان عمّامه اش افتاد وزخم بزرگى که در سر داشت، نمايان شد.

 

پدرم از او پرسيد: اين زخم چيست؟

 

گفت: زخمى است که در جنگ صفّين برداشته ام!

 

ما گفتيم: چه مى گويى؟ قرن ها است که از واقعه صفّين مى گذرد؟

 

او گفت: در سفرى با شخصى همسفر شدم، در راه مصر بوديم، در غزّه (اسم محلى است در فلسطين) با او در مورد جنگ صفّين صحبت مى کردم.

 

او گفت: اگر من آن زمان در جنگ صفّين حضور داشتم شمشيرم را از خون على (عليه السلام) ويارانش سيراب مى نمودم.

 

من در پاسخ گفتم: من هم اگر در آن أيّام بودم شمشيرم را از خون معاويه ويارانش سيراب مى نمودم. حالا هم دير نشده است من وتو مى توانيم با هم در دفاع از على (عليه السلام) ومعاويه بجنگيم.

 

در اين اثنا، حالت جدّى به خود گرفته وبا هم در آويختيم، معرکه عجيبى برپا کرديم، ضربات کارى شمشير ميان من واو ردّ وبدل شد، من از ناحيه سر مجروح شده ودر اثر آن، از هوش رفتم. از خود بى خود شدم وافتادم ونفهميدم چقدر طول کشيد، ناگاه احساس کردم که کسى مرا با گوشه نيزه ى بيدار مى کند.

 

چشمانم را گشودم، او از اسب پايين آمد وبر زخم سرم دستى کشيد. احساس کردم که ديگر دردى ندارم. آن گاه رو به من کرد و فرمود: همين جا باش تا بيايم.

 

ناگهان از مقابل ديدگانم ناپديد شد.

 

مدّتى نگذشت که ديدم سر بريده دشمنم را در دست گرفته وچهار پايان او را با خود مى آورد.

 

وقتى به نزد من رسيد فرمود: اين سر دشمن تو است، چون تو ما را يارى کردى ما نيز تو را يارى کرديم. چنان که خداوند کسى که او را يارى کند او را يارى مى نمايد.

 

عرض کردم: شما که هستيد؟

 

فرمود: م ح م د بن حسن. وهر که از تو در مورد زخم سرت پرسيد بگو: در جنگ صفّين مجروح شده اى.

 

 بحار الانوار، ج 52، ص 75

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




زیارت واقعى(آیت الله بهجت فومنی)

 

وى مى گوید: ((روزى آقا فرمودند: در منطقه جاسب قم گروهى از کشاورزان در زمان گذشته با شتر و قاطر به زیارت حضرت ثامن الحجج علیه السّلام مشرف مى شوند و هنگام مراجعت و وارد شدن در محدوده جاسب پیرمردى از اهل محلّ را مى بینند که در گرماى روز کوله بارى از علف به دوش کشیده و با مشقّت بسیار به خانه مى رود، مسافرین مشهد مقدّس که او را مى بینند زبان به شماتت و سرزنش ‍ مى گشایند که : پیرمرد، زحمت دنیا را ول کن نیستى ، آخر بیا تو هم لااقل یک بار به مشهد مقدّس سفر کن . و این سخن را تکرار و او را بسیار توبیخ مى کنند.

 

پیرمرد خسته و پاک دل زبان مى گشاید و مى گوید: شما که به زیارت آقا رفتید و به آقا سلام دادید، جواب گرفتید یا نه ؟ مى گویند: پیرمرد، این چه حرفى است که مى زنى مگر آقا زنده است سلام ما را جواب بدهد؟!

 

پیرمرد مى گوید: عزیزان ، امام که زنده و مرده ندارد، ما را مى بیند و سخنان ما را مى شنود، زیارت که یک طرفه نمى شود.

 

آنان مى گویند: آیا تو این عُرضه را دارى ؟ وى مى گوید: آرى ، و از همان جا رو به سمت مشهد مقدّس مى کند و مى گوید: ((أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا امام هشتم )) و همه با کمال صراحت مى شنوند که به آن پیرمرد به نام خطاب مى شود که : عَلَیْکُمُ السَّلام آقاى فلانى ))

 

و بدین ترتیب زائرین همگى خجالت کشیده و پشیمان مى شوند که چرا سبب دلشکستگى این مرد نورانى شدند.))

 

برگی از دفتر آفتاب//رضا باقی زاده پُلامی

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام

 روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند

 هر روز و گاه نيز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند

 مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست

عارف گفت شايد اقوام باشند

گفت نه

من هر روز از پنجره نگاه ميکنم

 گاه بيش از ده نفر متفاوت مي ايند بعدازساعتى ميروند.

عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفر يک سنگ درکيسه انداز

چند ماه ديگر با کيسه نزد من بیا تا ميزان گناه ايشان بسنجم .

مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد.

بعد از چند ماه نزد عارف آمد وگفت

 من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است

 شما براى شمارش بیایید.

عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه من نمی توانی بیاوری، چگونه میخواهی با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى ؟؟؟

 حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفارکن ..

چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستدارانش در کتابخانه او به مطالعه بپردازند .

{{ اى مرد آنچه ديدى واقعيت داشت

اما حقيقت نداشت }}

همانند توکه در واقعيت مومنی اما درحقيقت شيطان …

 

بياييد ديگران را قضاوت نكنيم

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

 

غواص به فرمانده اش گفت:

اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم ،من رو هول بده تو آب!

 

فرمانده گفت :

 اگه مطمئن نيستي ميتوني برگردي.

 

غواص جواب داد:

نه ، پاي حرف امام ايستادم . فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه. آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم را سپردم به همسايه ها تا درعمليات شرکت کنم.

 

والفجر8 ،اروند رود وحشي ، فرمانده تا داد زد يا زهرا ،

غواص قصه ي ما اولين نفري بود که توی آب پريد ! و اولين نفري بود که به شهادت رسيد!

 

موضوعات: شهدا  لینک ثابت




پيامبر صلى الله عليه و آله:

 

آيا شما را از بهترين افرادتان خبر ندهم؟ عرض كردند: چرا، اى رسول خدا. حضرت فرمودند: خوش اخلاق ترين شما، آنان كه نرمخو و بى آزارند، با ديگران انس می گيرند و ديگران نيز با آنان انس و الفت مى گيرند.

 

زهد ص ۳۰ ، ح ۷۵

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




وقتی روانپزشک اتریشی ویکتور فرانکل پس از سه سال اسارت در اردوگاه‌های کار اجباری آلمان نازی آزاد شد، به یک نتیجهٔ مهم علمی دست یافت که بعدها یکی از مکاتب روانشناسی به نام «معنا درمانی» شد.

 

او در پی تجربه شخصی و مشاهده زندانیان دیگر نتیجه گرفت که انسان‌ها قادر هستند هر رنج و مشقتی را تحمل کنند، مادام که در آن رنج و مشقت «حکمت » خاصی را درک کنند.

 

به عنوان مثال، اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی با اعتماد به نفس بالا و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقده‌ها و کینه‌ها تبدیل می شود.

 

کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن‌ «معنا» بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه خرُدتر و حقیرتر می شود.

 

اینکه چگونه با سختی‌ها و مشقت‌های زندگی کنار بیاییم و به آن‌ها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک «تصمیم شخصی» است. می‌توانیم تصمیم بگیریم به سختی‌ها و مصائب اجتناب‌ناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاوم‌تر و آگاه‌تر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک «قربانی منفعل» با حیاتی  پر از غم باشيم.

 

 

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




اجر کسی که نزد سیدالشهدا علیه السلام کشته شود…

 

 

 

شخصی از آقا امام صادق علیه السلام پرسید:

اجر و ثواب کسی که نزد آن حضرت کشته شود چیست مثلا سلطان ظالمی بر وی ستم کرده و او را آنجا بکشد ؟

 

حضرت فرمودند:

اولین قطره خونش که ریخته شود خداوند متعال تمام گناهانش را می آمرزد و طینتی را که از آن آفریده شده فرشتگان غسل داده تا از تمام آلودگیها و تیرگیها پاک و خالص شده همانطوری که انبیاء مخلص ، خالص و پاک می باشند و بدین ترتیب آنچه از اجناس طین  اهل کفر با طینت وی آمیخته شده زدوده میگردد؛

 

 و نیز قلبش را شستشو داده و سینه اش را فراخ نموده و آنرا مملو از ایمان کرده و بدین ترتیب خدا را ملاقات کرده در حالیکه از هر چه ابدان و قلوب با آن مخلوط هستند پاک و منزه می باشد؛

 

 و برایش مقرر میشود که اهل بیت و هزار تن از برادران ایمانی خود را بتواند شفاعت کند و فرشتگان با همراهی جبرئیل و ملک الموت متولی خواندن نماز بر او میگردند و کفن و حنوطش را از بهشت آورده

ودر قبرش توسعه داده و چراغهایی در آن می افروزند و دربی از آن بهشت باز میکنند و فرشتگان برایش اشیاء تازه و تحفه هائی بدیع از بهشت می آورند؛

 

 و پس از هیجده روز او را به خطیرةالقدس (بهشت) برده پس پیوسته در آنجا با اولیاء خدا خواهد بود تا نفخه ای که با دمیده شدنش هیچ چیز باقی نمی ماند دمیده شود؛

 

و وقتی نفخه دومی دمیده شد و وی از قبر بیرون آمد اولین کسی که با او مصافحه میکند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمومنین علیه السلام و اوصیاء سلام الله علیهم بوده که به وی بشارت داده

 

 و میگویند :

 با ما باش و سپس او را کنار حوض کوثر آورده و از آن به او می نوشانند و سپس به هر کسی که او بخواهد و دوست داشته باشد نیز می آشامانند …

 

 

 کامل الزیارت، باب 44 ح 2 ص 405

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




زندگی وکودک

 

1-پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

بَيتٌ لا صِبيانَ فيهِ لا بَرَكَةَ فيهِ؛

خانه ‏اى كه كودك در آن نباشد ، بركت ندارد.

 

 

کودک وشیرخواری

 

2-پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

لَيسَ لِلصَّبىِّ لَبَنٌ خَيرٌ مِن لَبَنِ اُمِّهِ ؛

براى كودك ، هيچ شيرى بهتر از شير مادرش نيست.

 

 

3-امام صادق عليه ‏السلام :

 

اَلرَّضاعُ واحِدٌ وَ عِشرونَ شَهرا، فَما نَقَصَ فَهُوَ جَورٌ عَلَى الصَّبىِّ ؛

 

شيرخوارى ، 21 ماه است . پس هر چه كم شود ، ظلم بر كودك است .

 

 

 

رفتاربا کودک

 

4-پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

مَن كانَ عِندَهُ صَبِىٌّ فَليَتَصابَ لَهُ ؛

هر كس با كودك سروكار دارد ، با او كودكانه رفتار كند.

 

 

5-امام على عليه‏ السلام :

 

مَن سَاَلَ فى صِغَرِهِ اَجابَ فى كِبَرِهِ ؛

هر كس در خردسالى سئوال كند، در بزرگ‏سالى ‏اش پاسخ مى ‏دهد .

 

محبت به کودک

 

6-پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله :

اَحِبُّوا الصِّبيانَ وَ ارحَمُوهُم ، وَ اِذا وَعَدتُموهُم شَيئا فَفُوا لَهُم ، فَاِنَّهُم لا يَدرونَ اِلاّ اَ نَّـكُم تَرزُقونَهُم ؛

كودكان را دوست بداريد و با آنان مهربان باشيد و هرگاه به آنان وعده داديد ، به آن وفا كنيد ، زيرا آنان ، روزى دهنده خود را كسى غير از شما نمى ‏دانند.

 

بازی وکودک

 

7-پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله :

عَرامَةُ الصَّبِىِّ فى صِغَرِهِ زيادَةٌ فى عَقلِهِ فى كِبَرِهِ؛

 

بازى گوشى كودك در خردسالى اش مايه فزونى عقل در بزرگسالى اوست.

 

 

8-امام كاظم عليه ‏السلام :

 

تُستَحَبُّ عَرامَةُ الصَّبىِّ فى صِغَرِهِ لِيَكونَ حَليما فى كِـبَرِهِ، ما يَنبَغى اَن يَكونَ اِلاّ هكَذا؛

 

خوب است بچّه در كودكى بازى‏گوش باشد تا در بزرگ‏سالى بردبار گردد و شايسته نيست كه جز اين باشد .

 

عبادت وکودک

 

9-امام باقر عليه‏ السلام :

 

اِنّا نَمُرُ صِبيانَنا بِالصَّلاةِ اِذا كانوا بَنى خَمسِ سِنينَ ، فَمُروا صِبيانَـكُم بِالصَّلاةِ اِذا كانوا بَنى سَبعِ سِنينَ، وَ نَحـنُ نَأمُرُ صِبيانَنـا بِالصَّـومِ اِذا كانوا بَنى سَبعِ سِنينَ بِما اَطاقوا مِن صيامِ اليَومِ اِن كانَ اِلى نِصفِ النَّهارِ اَو اَكثَرَ مِن ذلِكَ اَو اَقَلَّ، فَاِذا غَلَبَهُمُ العَطَشُ وَ الغَرَثُ اَفطَروا، حَتّى يَتَعَوَّدُوا الصَّومَ وَ يُطيقوهُ، فَمُروا صِبيانَـكُم اِذا كانوا بَنى تِسعِ سِنينَ بِالصَّومِ مَا استَطاعوا مِن صيامِ اليَومِ، فَاِذا غَلَبَهُمُ العَـطَشُ اَفطَروا ؛

 

ما كودكان خود را وقتى پنج ساله ‏اند ، به نماز امر مى‏ كنيم ؛ ولى شما كودكانتان را وقتى هفت ساله شدند ، به نماز امر كنيد . ما كودكان خود را وقتى هفت ساله ‏اند ، به روزه وامى‏ داريم ، به اندازه ‏اى كه توان دارند ، چه نصف روز باشد يا بيشتر يا كمتر . وقتى تشنگى و گرسنگى بر آنان چيره شد ، افطار مى‏ كنند تا اين‏كه به روزه ، عادت كنند و توان آن را بيابند ، ولى شما كودكانتان را وقتى نُه ساله شدند ، به اندازه ‏اى كه توان دارند ، به روزه وا داريد و وقتى تشنگى بر آنان چيره شد ، افطار كنند .

 

______________________________________

 

 

1-نهج الفصاحه ص 374

2-عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 34

3-كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 40

4-من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 483

5-تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص60

6-كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 49

7-نهج الفصاحه ص564

8-كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 51

9-كافى(ط-الاسلامیه) ج 3، ص 409

 

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 

اميرالمؤمنين على عليه‏ السلام:

 

  بُكاءُ الْعُيونِ وَ خَشْيَةُ الْقُلوبِ مِنْ رَحْمَةِ اللّه‏ِ تَعالى ذِكْرُهُ ، فَاِذاوَجَدْتُموها فَاغْتَنِمُوا الدُّعاءَ وَ لَو اَنَّ عَبْدا بَكى فى اُمَّةٍ لَرَحِمَ اللّه‏ُ تَعالى تِلْكَ الاُْمَّةَ لِبُكاءِذالِكَ الْعَبْدِ؛

 

 گريه چشم‏ها و ترس دل‏ها ، از رحمت خداوند بلند نام است . بنابراين ، هر گاه اينها رادر خود يافتيد ، دعا كردن را غنيمت شماريد . اگر در ميان يك امّت ، يك بنده هم گريه كند ، خداوند متعال به خاطر گريه آن بنده ، بر آن امّت رحم مى‏ كند.

 

  #مكارم_الأخلاق، ص 317

 

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




عمر شما محدود است،

 پس آن را با زندگی کردن به جای دیگران هدر ندهید. به دام تعصب، یعنی زندگی با نتایج تفکر دیگران نیفتید. اجازه ندهید که هیاهوی نظرات دیگران، صدای نظرات درون تان را تحت الشعاع قرار دهد…

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

داستان بسیار خواندنی از:درسی که مرحوم حاج آقای کافی به زن بی حجاب دادند

 

مرحوم حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج شیخ احمد کافی_رضوان الله تعالی علیه_ نقل می کردند:

 

داشتم می رفتم قم،ماشین نبود،ماشین های شیراز رو سوار شدیم.یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود.

هی دقیقه ای یک بار موهاشو تکون می داد(لازم به ذکر است قضیه برای قبل از انقلاب اسلامی می باشد و  لذا زنان بدون روسری و پوشش فراوان بودند)

و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من! هی بلند می شد می نشست، هی سر و صدا می کرد.می خواست یه جوری جل توجه عمومی کنه.

 

برگشت،یه مرتبه نگاه کرد به منو و خانمم که کنار دست من نشسته(خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش)

گفت:آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟!

 

بردار یکی بشینه!!

نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم:این خانم ماست.

گفت:پس چرا این طوری پیچیدیش؟!

همه خندیدند.

 

گفتم:خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم.

یهو یه چیزی به ذهنم رسید.بلند گفتم:آقای راننده!

زد رو ترمز.گفتم:این چیه بغل ماشینت؟ گفت:آقا جون ماشینه!ماشین هم ندیدی تو آخوند؟!

گفتم:چرا دیدم ولی این چیه روش کشیدن؟گفت:چادره روش کشیدن دیگه

 

گفتم:خب چرا چادر روش کشیده؟! گفت:من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم،جه می دونم چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن،انگولکش نکنن،خط نندازن روشو..

 

گفتم:خب چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟ گفت:حاجی جون بشین تو رو قرآن! این ماشین عمومیه کسی چادر روش نمی کشه..اون خصوصیه روش چادر کشیدن..

 

من هم زدم رو شونه شوهر این زنه و گفتم:این خصوصیه،ما روش چادر کشیدیم….

 

 

منبع:هفته نامه پرتو سخن ص 5 شماره 736

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

1ـ ابن شهرآشوب گويد: وقتى امير مؤمنان(ع) بر عمرو بن عبدود دست يافت او را ضربت نزد و نكشت، او به على(ع) دشنام داد و حذيفه پاسخش داد، پيامبر(ص) فرمود: اى حذيفه ساكت باش، خود على سبب درنگش را خواهد گفت. آنگاه على(ع) عمرو را از پاى در آورد. چون به حضور رسول خدا(ص) رسيد پيامبر سبب را پرسيد، على(ع) عرضه داشت: او به مادرم دشنام داد و آب دهان به صورتم افكند، من ترسيدم كه براى تشفى خاطرم گردن او را بزنم، از اين رو او را رها كردم، چون خشمم فرو نشست او را براى خدا كشتم. (1)

 

2ـ علامه مجلسى(ره) گويد: صبحگاهى رسول خدا(ص) به مسجد آمد و مسجد از جمعيت پر بود، پيامبر فرمود: امروز كدامين شما براى رضاى خدا از مال خود انفاق كرده است؟ همه ساكت ماندند، على(ع) گفت: من از خانه بيرون آمدم و دينارى داشتم كه مى ‏خواستم با آن مقدارى آرد بخرم، مقداد بن اسود را ديدم و چون اثر گرسنگى را در چهره او مشاهده كردم دينار خود را به او دادم. رسول خدا(ص) فرمود: (رحمت خدا بر تو) واجب شد.

مرد ديگرى برخاست و گفت: من امروز بيش از على انفاق كرده‏ ام، مخارج سفر مرد و زنى را كه قصد سفر داشتند و خرجى نداشتند هزار درهم پرداختم. پيامبر(ص) ساكت ماند. حاضران گفتند : اى رسول خدا، چرا به على فرمود: «رحمت خدا بر تو واجب شد» و به اين مرد با آنكه بيشتر صدقه داده بود نفرمودى؟ رسول خدا(ص) فرمود: مگر نديده ‏ايد كه گاه پادشاهى خادم خود را كه هديه ناچيزى برايش آورده مقام و موقعيتى نيكو مى‏ بخشد و از سوى خادم ديگرش هديه بزرگى آورده مى ‏شود ولى آن را پس مى‏ دهد و فرستنده را به چيزى نمى‏ گيرد؟ گفتند: چرا، فرمود : در اين مورد هم چنين است، رفيق شما على دينارى را در حال طاعت و انقياد خدا و رفع نياز فقيرى مؤمن بخشيد ولى آن رفيق ديگرتان آنچه داد همه را براى معاندت و دشمنى با برادر رسول خدا داد و مى‏ خواست بر على بن ابيطالب برترى جويد، خداوند هم عمل او را تباه ساخت و آن را وبال گردن او گردانيد. آگاه باشيد كه اگر با اين نيت از فرش تا عرش را سيم و زر به صدقه مى‏ داد جز دورى از رحمت خدا و نزديكى به خشم خدا و در آمدن در قهر الهى براى خود نمى ‏افزود. (2)

 

3ـ على(ع) فرمود: گروهى خدا را از روى رغبت پرستيدند و اين عبادت تاجران است. گروهى خدا را از روى ترس و بيم پرستيدند و اين عبادت بردگان است، و گروهى خدا را از روى شكر و سپاسگزارى پرستيدند و اين عبادت آزادگان است. (3)

 

4ـ و فرمود: خدايا، من تور را از بيم عذاب و طمع در ثوابت نپرستيدم، بلكه تو را شايسته بندگى ديدم و پرستيدم. (4)

 

5ـ و فرمود: دنيا همه ‏اش نادانى است جز مكانهاى علم، و علم همه ‏اش حجت است جز آنچه بدان عمل شود، و علم همه ‏اش ريا و خود نمايى است جز آنچه خالص (براى خدا) باشد، و اخلاص هم در راه خطر است تا بنده بنگرد كه عاقبتش چه مى‏ شود. (5)

 

 پى ‏نوشت‏ها:

1)مستدرك الوسائل 3/220 به نقل از مناقب.

2)بحار الانوار 41/ 18

3)نهج البلاغه، خطبه .237

4)بحار الانوار 41/ 14

5)سفينة البحار 1/401 ماده خطر.

 

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




 

چرا ائمه اطهار(ع) فرمودند که «ما از عالم برزخ برای شما بیمناکیم»؟ «ما نگران عالم برزخ هستیم»؟! «ولی در قیامت شفاعت و کمک ما به شما شیعیان و مؤمنان می رسد»؟!

 

 

مگر در عالم برزخ چه موانعی برای حمایت و کمک ائمه اطهار(ع) از دوستانشان وجود دارد؟

 

روایاتی از ائمه نقل شده که دلالت بر عدم وجود شفاعت در عالم برزخ می کند مثل :عَمرو بن‌ یزید میگوید:

 

به‌ حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌السّلام‌ عرض‌ کردم‌: من‌ شنیدم‌ که‌ شما می‌گفتید: تمام‌ شیعیان‌ ما با هر کرداری‌ که‌ دارند در بهشت‌ هستند».

حضرت‌ فرمود: این‌ قول‌ تو را تصدیق‌ میکنم‌، سوگند به‌ خداکه‌ همه‌ در بهشتند.

 

عرض‌ کردم‌: فدایت‌ شوم‌! گناهان‌، بسیار و بزرگ‌ اند.

 

حضرت‌ فرمود: امّا در قیامت‌ پس‌ همه شما در بهشتید بواسطه شفاعت‌ پیامبرِ مُطاع‌ یا به‌ شفاعت‌ وصیّ آن‌ پیامبر ؛ ولیکن‌ من‌ از برزخ‌ شما نگرانم‌ و در هراس‌ می‌باشم‌.

 

عرض‌ کردم‌: برزخ‌ چیست‌؟

 

فرمود: برزخ‌ عبارت‌ است‌ از عالم‌ قبر از وقتی‌ که‌ انسان‌ می‌میرد تا زمانی‌ که‌ قیامت‌ بر پا میشود».

(فروع‌ کافی ‌، ج‌ 1، ص‌ 66)

درتفسیر این گونه احادیث دو دیدگاه در بین مفسرین وجود دارد.

 

1-دیدگاه برخی مفسرین مثل علامه طباطبائی که شفاعت را مخصوص قیامت دانسته و آنهم آخرین موقف از مواقف قیامت که یا گنه کار به وسیله شفاعت مشمول آمرزش گشته و اصلا داخل آتش نمی شود و یا اینکه بعد از داخل شدن در آتش ،به وسیله شفاعت نجات می یابند .

 

2- در مقابل ، روایات دیگری است که بر حضور پیامبر و ائمه(ع) دربرخی مواقع مثل لحظه جان دادن ،شب اول قبر ، وقت سوال نکیر و منکر دلالت می کند. در مقام جمع بین این دو دسته از روایات می توان گفت

 

.شفاعت به عنوان یک قاعده کلی مربوط به قیامت و بعد از حسابرسی کامل می باشد که تمامی مومنین در انتظار شفاعت به سر میبرند و پیامبر ،ائمه اطهار و سایر شافعین به اذن الهی هر که را که بخواهند شفاعت می کنند ولکن در #برزخ شفاعت یک جریان کلی نبوده و به صورت #محدود برای #عده_ای #خاص می باشد.

 

و یا اینکه روایات #نافیه شفاعت مربوط به مرحله خاصی از برزخ باشد .

آیت الله مکارم در این باره می فرماید: ممکن است این روایات ناظر به مرحله خاصی از برزخ باشد یا اینکه اگر راه نجاتی برای بعضی در سایه مجاورت با اولیاء الله و مانند آن صورت گیرد جنبه استثنائی و محدود خواهد داشت.و شامل همه کسانی که لایق شفاعتند نمی شود.(پیام قرآن ،ج 6،ص 530) .

 

علامه طباطبائی در مقام توجیه، اینگونه موارد را از قبیل شفاعت ندانسته بلکه از قبیل تصرف و حکومت الهیه ای میداند که خدا به ائمه اعطاء نموده است .(تفسیر المیزان ،ج 1،ذیل آیه 48) .

 

عجیب اینکه ایشان هنگامی که سخن، از حقیقت شفاعت می گویند ، آنرا چنان توسعه داده که هر گونه تاثیر اسباب را در عالم تکوین و تشریع مشمول شفاعت می شمرد ولی در اینجا کمک و اعانت اولیاء الله را به گروهی از مومنان برای نجات آنها از مشکلات برزخ و قبر ،مصداق شفاعت نمی دانند.

 

به هر حال آنچه از مجموعه آیات و روایات به دست می آید این است که شفاعت به معنای وسیع کلمه در هر #سه_عالم (دنیا ، برزخ و آخرت) صورت می پذیرد. هر چند محل اصلی شفاعت و آثار مهم آن در قیامت و برای نجات از آتش دوزخ است .(پیام قرآن ، ج 6، ص526).

 

و بر فرض هم این نحوه از وساطت ائمه به قول علامه از قبیل تصرف و و حکومت الهیه باشد ، باز در نتیجه چیزی #جز شفاعت نیست حال به هر نامی خوانده شود.

نمونه هائی از شفاعت در دنیا

 

در داستان حضرت یوسف فرزندان از پدر خواستند در پیشگاه خدا برای آنان استغفار کند و حضرت یعقوب نیز پذیرفت.و این چیزی جز شفاعت نیست.

 

و نیز گروهی از مردم در همین دنیا به خاطر شفاعت پیامبران و اولیاء الله از عذاب دنیوی نجات یافته اند و این چیزی جز شفاعت نیست.

 

در مورد جهان برزخ نیز روایات بسیاری داریم که اعمال نیک آدمی همچون نماز ،روزه و #ولایت و امثال آن یا حضور اولیاء الله سبب #تخفیف آلام و مجازاتها می گردد.و یا دفن انسان مومنی در یک گورستان که دارای حسنات مهمی است سبب تخفیف مجازات گنهکاران آن گورستان می شود. 

 

بنابراین #شفاعت محدود به عالم خاصی نبوده و همه عوالم #سه گانه را در بر می گیرد. ولی #محل_اصلی آن #قیامت و در آستانه #عذاب الهی است.(همان منبع سابق).

 و شاید دلیل نگرانی ائمه نیز همین محدودیت دایره شفاعت در غیر آخرت است.

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




1-پيامبر اكرم (ص) فرمودند: هركه مسلمان فقيرى را براى بى چيزى كوچك شمرده و سبك گرداند حق خدا را سبك گردانيده، پس در خشم خداى عزّ وجل است تا او را راضى نمايد.

 

٢- امام جعفر صادق (ع) فرمودند: هركس كه مؤمنى را بخاطر ندارى فقرش پست و كوچك شمارد، خداوند روز قيامت او را در برابر خلايق رسوا كند و به زشتى شهره سازد.

” اصول كافى، جلد٤، صفحه ٥٦ “

 

٣- امام جعفر صادق (ع) فرمودند: مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً مِسْكِیناً أَوْ غَیْرَ مِسْكِینٍ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَاقِراً لَهُ مَاقِتاً حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ مَحْقَرَتِهِ إِیَّاهُ

هركه مؤمن مستمند يا غير مستمندى را خوار شمارد، پيوسته خداى عزّ وجل او را خوار و دارد تا از خوار شمردن آن مؤمن برگردد.

” اصول كافى، جلد٥، صفحه ٣١٩ “

 

٤- معمّر بن خلاّد گويد: امام رضا عليه السلام به هنگام خوردن غذا، سينى بزرگى برايش آورده مى شد، و در كنار سفره اش قرار مى گرفت و آن حضرت از بهترين غذاهايى كه برايش آورده مى شد مقدارى را برمى گزيد و در آن مى نهاد، سپس آنرا براى فقرا مى فرستاد.

” بحارالانوار٤٩ ٩٧، ح١١ “

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




با همسر بی اعتماد چه کنیم؟ 

هر چند زندگی با یک فرد بی اعتماد به نظر مشکل می رسد اما اگر یک همسر بی اعتماد  دارید توصیه های زیر می تواند به داشتن رابطه ای با تنش کمتر با همسرتان کمک کند:

 

1- توقعات غیرواقعی نداشته باشید

در صورتی که بی اعتمادی و بدرفتاری همسرتان تحت تاثیر دوران کودکی اوست، نباید انتظار این را داشته باشید که این مشکل به سرعت رفع شود. گاهی اینطور به نظر می رسد که تلاش ما به منظور ایجاد اعتماد و خوش بینی، نه تنها ثمری ندارد، بلکه موجب افزایش خصومت او نسبت به شما شده و شما را بیش از پیش نسبت به بهبودی شرایط مأیوس می کند.

 

اگر قادر به پذیرش همسر بی اعتماد خود هستید و همزمان امید به درمان دارید، شرایط بهتری برای تحمل بدرفتاری های ناشی از بی اعتمادی خواهید داشت.

 

2- صبورانه اعتمادش را جلب کنید

برقراری رابطه با چنین فردی و جلب اعتماد او مستلزم عملکرد سنجیده و شکیبایی بسیار است. بنابراین به تدریج و بدون هیچ گونه فشار یا اجباری وارد رابطه با او شوید و اجازه دهید که او اندک اندک به شما اعتماد کند. به یاد داشته باشید که به همسر خود در مورد اعتماد فرصت لازم را بدهید و اصرار زودهنگام در این باره نداشته باشید.

 

برای مثال نگویید: «چرا تو نمی توانی به من اعتماد کنی؟» اگر چنین کنید فرضیه همسرتان مبنی بر این که شما فردی انتقادگر هستید، به اثبات خواهد رسید و در نتیجه با شما مقابله خواهید کرد.

 

3- اگر چه سخت است اما از او خشمگین نشوید

طبیعی است که شما در برابر بدبینی، اتهامات، سرزنش ها و بدرفتاری های او با خشم و ناراحتی از خود واکنش نشان می دهید اما مشکل اینجاست که این فرد از آنجایی که به شما بی اعتماد است، دقیقا انتظار همین رفتار را از سوی شما دارد.

 

4- لجبازی نکنید

لجبازی کردن شاید روشی برای تخلیه هیجان های منفی نسبت به همسر بدرفتار و بی اعتماد باشد؛ اما پژوهش ها نشان داده است که لجبازی و اصرار بر تکرار رفتار نمی تواند چنین مشکلی را حل کند.

 

رفتارهای تلافی جویانه شما سبب می شود که یک بار دیگر همسرتان به این نتیجه برسد که مثل همه افراد دیگر، به شما نیز نمی تواند اعتماد کند. بنابراین از چنین واکنش هایی خودداری کنید. فکر این که یک فرد بی اعتماد، مانند کودکی زخمی و هراسان است، می تواند شما را در کنترل خشم تان نسبت به او یاری کند.

 

5- همسرتان را مقصر ندانید

به او نشان دهید که او در گذشته مستحق بدرفتاری و سوءاستفاده شدن نبوده است. افرادی که در گذشته با همسرتان بدرفتاری کرده اند، به احتمال زیاد او را مستحق این بدرفتاری ها و بی اعتمادی ها می دانسته اند. رسیدن به این نتیجه که بدرفتاری در گذشته به خاطر بد بودن او رخ نداده است؛ می تواند به عزت نفس بیشتر او کمک کند.

 

6- رفتارهای شک برانگیز نکنید

آنچه می تواند بی اعتمادی همسرتان را بیشتر کند، رفتار مبهم، شک برانگیز یا غیرصادقانه شماست. برای مثال اگر به دلایل مختلف که برای خودتان موجه است ترجیح بدهید تماس های تلفنی اعضای خانواده، دوستان یا همکاران تان را در حضور همسر پاسخ ندهید؛ بدون این که برای او توضیح دهید که این کار را از روی عادت یا به خاطر خجالت انجام می دهید؛ می توانید زمینه ایجاد شک و بی اعتمادی را در همسرتان فراهم کنید.

 

7- از یک روان درمانگر کمک بگیرید

اگر بی اعتمادی و بدرفتاری همسرتان شدید است، به ویژه اگر تجارب بدرفتاری در گذشته آسیب جدی به او زده است، از شما نمی خواهیم که به تنهایی با آن روبرو شوید. در صورت امکان بدون این که همسرتان را متهم به بدبینی کنید یا او را مقصر بدانید، از درمانگری صاحب صلاحیت برای تغییر این ویژگی کمک بگیرید.

 

موضوعات: خانواده  لینک ثابت




مرحوم حضرت ‌آیت الله بهاءالدینی (ره):

 

  ذکر صلوات برای اموات خیلی خاصیت دارد.

 

  گاهی من برای اموات صلوات را هدیه می‌‌کنم و اثرات عجیبی هم دیدم.

 

  خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است، مقداری صلوات برایش هدیه کردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلوات‌ها او را نجات داده‌اند.

 

  کسی می‌‌گفت: مادرم چند‌سال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت:

پسرم! هیچ‌چیزی مثل صلوات روح من را شاد نمی‌کند؛ بهترین هدیه که به من می ‌‌دهی، این ذکر است.

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




ملانصرالدین…

 

روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟

ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم…

دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟

ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود !!!

به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود…

 

ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم …!

دوستش کنجاوانه پرسید : دیگه چرا ؟

ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !!!

 

  هیچ کس کامل نیست!!!

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

 آب جوشی ڪه سیب زمینی را نرم می‌کند،

همان آب جوشی است ڪه تخم مرغ را سفت می کند.

 

 مهم نیست چه شرایطی پیرامون ماست،

مهم این است درون خود چه داریم…!!!

 

 باید بدانیم تنها فرمول خوشحالی این است:

 

“قدر داشته‌ها را بدانیم و از آنها لذت ببریم"،

خوشبختی یعنی “رضایت".

 

 مهم نیست چه داشته باشیم یا چقدر،

مهم این است ڪه از همانی ڪه داریم راضی باشیم. آنوقت … 

 

 ”خوشبختیم”

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 ‪امان از جهالت

 

در تاریخ آمده است در سال 1264 هجری قمری، یعنی درست در حدود 166 سال پیش نخستین برنامه‌ی دولت ایران برای واكسیناسیون به فرمان امیركبیر آغاز شد. در آن برنامه، كودكان و نوجوانانی ایرانی را آبله‌كوبی می‌كردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌كوبی به امیر كبیر خبر رسید كه مردم از روی ناآگاهی نمی‌خواهند واكسن بزنند! به‌ویژه كه چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه كرده­اند كه واكسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان می‌شود هنگامی كه خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته‌اند، امیر بی‌درنگ فرمان داد هر كسی كه حاضر نشود آبله بكوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. شاید او تصور می كرد كه با این فرمان همه مردم آبله می‌كوبند.

 

اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانی مردم بیش از آن بود كه فرمان امیر را بپذیرند. شماری كه پول كافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌كوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان می‌شدند یا از شهر بیرون می‌رفتند روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند كه در همه‌ی شهر تهران و روستاهای پیرامون آن فقط سی‌صد و سی نفر آبله كوبیده‌اند.

 

در همان روز، پاره دوزی را كه فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد كودك نگریست و آنگاه گفت: ما كه برای نجات بچه‌هایتان آبله‌كوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند كه اگر بچه را آبله بكوبیم جن زده می‌شود. امیر فریاد كشید: وای از جهل و نادانی، حالا، گذشته از اینكه فرزندت را از دست داده‌ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور كنید كه هیچ ندارم. امیركبیر دست در جیب خود كرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حكم برنمی‌گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند كه فرزند او نیز از آبله مرده بود.

 

این بار امیركبیر دیگر نتوانست تحمل كند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن كرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در كمتر زمانی امیركبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند كه دو كودك شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده‌اند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب، من تصور می‌كردم كه میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است كه او این چنین های‌های می‌گرید. سپس، به امیر نزدیك شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچه‌ی شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان كه میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشك‌هایش را پاك كرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی كه ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.

 

میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نكوبیده‌اند. امیر با صدای رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و كوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و كتابخانه ایجاد كنیم، دعانویس‌ها بساطشان را جمع می‌كنند. تمام ایرانی‌ها اولاد حقیقی من هستند و من از این می‌گریم كه چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند كه در اثر نكوبیدن آبله بمیرند …

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

خاطره بسیار جالب توسط یک دانشجوی پزشکی

زمانی که ما دانشجوی پزشکی بودیم در بخش قلب استادی داشتیم که از بهترین استادان ما بود.او در هر فرصتی که بدست می آورد سعی می کرد نکته جدیدی به ما بیاموزد و دانسته های خود را در بهترین شکل ممکن به ما منتقل می کرد.او در فرصتهای مناسب،ما را در بوته تجربه و عمل قرار می داد.

 

در اولین روزهای بخش ما را به بالین یک مرد جوان که تازه بستری شده بود برد.بعد از سلام و ادای احترام، به او گفت:اگر اجازه می دهید این همکاران من نیز قلب شما را معاینه کنند.مرد جوان نیز پذیرفت.سپس رو به ما که ترکیبی از کارآموز و کارورز بودیم کرد و گفت:هر یک از شما صدای قلب این بیمار را به دقت گوش کنید و هر چه می شنوید روی تکه کاغذی یادداشت کنید و به من بدهید.نظر استاد از اینکه این شیوه را بکار می برد این بود که اگر کسی از ما تشخیص اش نادرست بود از دیگری خجالت نکشد.

 

هر یک از ما به نوبت،قلب بیمار رامعاینه کردیم و نظر خود را بر روی کاغذی نوشته،به استاد دادیم.

 

همه مایل بودیم بدانیم که آیا تشخیصمان درست بوده یا خیر؟استاد نوشته های ما را تک تک مشاهده و قرائت کرد.جوابها متنوع بودند.یکی به افزایش ضربان قلب اشاره کرده بود،یکی به نامنظمی ریتم آن،یکی نوشته بود ضربانات طبیعی هستند،یکی ریتم گالوپ ضعیف شنیده بود،یکی اظهار کرده بود که بیمار چاق است و صداهای مبهم شنیده میشوند و یکی به وجود صدای اضافی در یکی از کانونها اشاره کرده بود.

 

استاد چند لحظه ای سکوت کرد و به ما می نگریست،منتظر بودیم تا یکی از آن نوشته ها را که صحیح تر بوده معرفی نماید.اما با کمال تعجب استاد گفت:متاسفانه همه اینها غلط است.و در حالیکه تنها کاغذ باقیمانده دردست راستش را تکان می داد،ادامه داد: تنها کاغذی که می تواند به حقیقت نزدیک باشد این کاغذ است که نویسندة آن بدون شک انسانی صادق است که

می تواند در آینده پزشکی حاذق شود نوشته او را می خوانم،خودتان قضاوت کنید.

 

همه سر پا گوش بودیم تا استاد آن نوشته صحیح را بخواند.ایشان گفت: در این کاغذ نوشته متاسفانه به علت کم تجربگی قادر به شنیدن صدایی نیستم و در حالیکه به چشمان متعجب ما می نگریست ادامه داد:من نمی دانم در حالیکه این بیمار دکستروکاردی دارد، و قلبش در طرف راست قرار گرفته شما چگونه این همه صداهای متنوع را در طرف چپ سینه او شنیده اید؟ بچه های خوب من ،از همین حالا که دانشجو هستید بدانید که تشخیص ندادن عیب نیست ولی تشخیص غلط گذاشتن بر مبنای یک معاینه غلط،عیب بزرگی محسوب میشود و می تواند برای بیمار خطرناک باشد.در پزشکی دقت،صداقت،حوصله و تجربه حرف اول را می زنند.سعی کنید با بی دقتی برای بیمار خود،تشخیص نادرستی ندهید و یا برای او تصمیمی نا صواب نگیرید.

در هر موردی تشخیص منصفانه باید داشته باشیم در این صورت قضاوت کمتری خواهیم داشت پس مطلب فوق یک درس انسانی است نه فقط پزشکی

بیاییم انصاف را بیاموزیم تا انسانیت را در زندگی جاری کنیم

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




قرآن_زندگی

 

 

وابستگان و دوروبری های مسؤولان و علمای مملکت، هم در مجازات و هم در پاداش الهی، حساب جداگانه ای دارند! مجازات دوبرابر! پاداش نیز دوبرابر!

 

چون این قبیل افراد، خواه ناخواه، تابلو و الگوی فرهنگی جامعه شده اند و هرکاری مرتکب شوند، خیر یا شرش، تمام مردم را میگیرد و نهادینه میشود در کشور!

 فلذاست که میگویند، مردم بر دین مسؤولان و علمایشان هستند! وامروز اگر ویروس تجمل گرایی و اشرافیگری، اپیدمی و همه گیر شده دراین مملکت اسلامی، دلیلش کاخ نشینی و بخور بخور همین دار و دسته بالاشهری است که سالهاست چسپیده اند به صندلی های بالای مملکت و اموی کرده اند روزگارشان را!

 

   «نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ.. لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ»[احزاب/۳۱ و ۳۲]

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




پندى از ابلیس !!

 

امام صادق (ع ) براى حفص بن غیاث حکایت فرمودند که : روزى ابلیس بر حضرت یحیى (ع )ظاهرشد در حالى که ریسمان هاى فراوانى به گردنش آویخته بود؛

 

حضرت یحیى (ع ) پرسید: این ریسمان ها چیست ؟

 

ابلیس گفت : اینها شهوات و خواسته هاى نفسانى بنى آدم است که با آنها گرفتارشان مى کنم .

 

حضرت یحیى (ع ) پرسید: آیا چیزى از ریسمان ها هم براى من هست ؟

 

ابلیس گفت : بعضى اوقات پرخورى کرده اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده ام .

 

حضرت یحیى (ع ) فرمود: به خدا قسم ، از این به بعد هیچ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد.

 

ابلیس گفت : به خدا قسم ، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى کنم .

 

امام صادق (ع ) در پایان این ماجرا فرمود: اى حفص ! به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است

 

هیچ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند. به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچگاه براى دنیا کار نکنند!

 

پندهای حکیمانه علامه حسن زاده آملی//عباس عزیزی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ عَلِيمٌ

 

خداوند روزی را برای هر کس از بندگانش بخواهد گسترده می‏کند، و برای هر کس بخواهد محدود می‏سازد; خداوند به همه چیز داناست!

 

 آيه شماره 62  از سوره مبارکه عنكبوت

 

  تفسیر 

1- كم یا زیاد شدن رزق و روزى، تصادفى نیست. «اللّه یبسط… و یقدر»

2- وظیفه‏ ى ما كار و تلاش است؛ امّا میزانِ در آمد و رزق در اختیار ما نیست. «اللّه یبسط»

3- خواست و مشیّت الهى، آگاهانه و عالمانه است. «لمن یشاء… بكلّ شى‏ء علیم»

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 مي گويند با هر كس بايد مثل خودش رفتار كرد !

شما گوش نکنید ، چون اگر چنين بود از منش و شخصیت هیچكس ،چيزى باقى نمي ماند !

 هركس هر چه به سرت آورد فقط خودت باش… نگذار برخورد نادرست آدمها ، اصالت و طبیعت تو را خدشه دار کند.

 اگر جواب هر جفايى ، بدى بود که داستان زندگی ما خالى از آدم های خوب می شد !

 اگر نمي توانى شخص مثبت زندگي كسى باشى…

 اگر براى ياد دادنِ همان خوبى هايى كه خودت بلدى ، ناتوان هستی

 اگر خوبى كردى و بدى ديدى

 

 كنار بكش… اما بد نشو.

 

اين تنها كاريست كه از دستت بر مي آيد…

 تو شخص مثبت زندگی خودت باش.. و با وجدانت آسوده بخواب…

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




از نگاه نکردن به دختران درحال شنا تا…

 

 داستان این شهید رو بخونین

ببینین بعضی وقتا گذشتن از یک گناه آدم رو به چه جاهایی که نمیرسونه…

 

یکی از همرزمانش می گفت:

در لحظه ی شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد.وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم.

وقتی روی پایش ایستاد رو به کربلا دستش را به سینه نهاد و آخرین کلام را بر زبان جاری کرد :

((السلام علیک یا ابا عبدالله)) بعد هم به همان حالت به دیدار ارباب بی کفن خود رفت.

 

 #آيت_الله_حق_شناس در عظمت این شهید فرمود:

در این تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمد اقا پیدا می کنید!؟

 

این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم از احمد پرسیدم چه خبر؟

به من فرمود :

تمامی مطالبی که (از برزخ و…)می گویند حق است . از شب اول قبر وسوال و …اما من را بی حساب و کتاب بردند.

بعد استاد  مکثی کرد و فرمود :رفقا آیت الله العظمی بروجردی حساب و کتاب داشت اما نمی دانم این جوان چه کرده بود.چه کرد تا به این جا رسید.

 

داستان تحول از زبان خود شهيد:

 یه روز با رفقای محل  رفته بودیم دماوند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید. از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم …می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن .

 

همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو ازین گناه می گذرم

 از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم.

 خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت. 

گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله…

 

 به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!! همه می گفتند سبوح القدوس و رب الملائکه والروح…

از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…”????

 

 در سال ۱۳۹۱ ،دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ،بدست آمد .در آخرین صفحه نوشته بود که در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی(عج) را زیارت کردم…

 

  کتاب عارفانه

 

 شهید احمد علی نیری

 

موضوعات: شهدا  لینک ثابت




عبرتی برای همه  

 

روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند:

 

من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.

اصحاب پرسیدند چطور ؟

مولا فرمودند:

آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.

ابوذر خشمگیـ ـن شد و به مامورین فرمود:

شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید

و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟

شما با این چهار کیسه اشرفی  می خواهید من علی فروش شوم؟

تمام ثروت های  دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.

آنها را بیرون کرد و درب  را محکم بست.

 

مولا گریه می کردند و می فرمودند:

به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند .

 

مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتربه خاطرپست ومقام زودگذر دنیوی حق راناحق و در این زمان

 

علی فروشی نکنیم…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




- ‪ از شخصی پرسیدن:

روزها و شب‌هایت چگونه می‌گذرد؟

 

با ناراحتی جواب داد:

چه بگویم!

امروز از گرسنگی مجبور شدم کوزه‌ی سفالی که یادگار سیصد ساله‌ی اجدادم بود بفروشم و نانی تهیه کنم…!

 

گفت: خداوند روزی‌ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته و تو اینگونه ناشکری میکنی…؟

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




از چرچیل می پرسند: چرا تا آنسوی اقیانوس هند می روید و دولت استعماری هند شرقی را درست می کنید! اما بیخ گوشتان، ایرلند شمالی را نمی توانید تحت سلطه درآورید؟

 

چرچیل می گوید: ما دو ابزار مهم نیاز داریم که در ایرلند نداریم!

 

می گویند آن دو چیست؟

 

چرچیل پاسخ می دهد …

 

 

 

اکثریت نادان و اقلیت خائن

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

:زماني‌ در بچگي باغ انار بزرگی داشتيم

اواخر شهريور بود، همه فاميل اونجا جمع بودن .اون روز تعداد زيادي از كارگران بومي در باغ ما جمع شده بودن براي برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازي كردن و خوش گذروندن بوديم! بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازي گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوه ها و بوته اي انگوري كه در اين باغ وجود داشت، بعضی وقتا ميتونستي، ساعت ها قائم شی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه! بعد از نهار بود كه تصميم به بازي گرفتيم، من زير يكی از اين درختان قايم شده بودم كه ديدم يكی از كارگراي جوونتر، در حالی كه كيسه سنگينی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمئن شد كه كسی اونجا نيست، شروع به كندن چاله اي كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره اين چاله رو با خاك پوشوند، دهاتی ها اون زمان وضعشون خيلی اسفناك بود و با همين چند تا انار دزدي، هم دلشون خوش بود!با خودم گفتم، انارهاي مارو ميدزي! صبر كن بلايي سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی، بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازي كردن ادامه دادم، به هيچ كس هم چيزي در اين مورد نگفتم!غروب كه همه كار گرها جمع شده بودن و ميخواستن مزدشنو از بابا بگيرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسيد به كارگري كه انارها رو زير خاك قايم كرده بود، پدر در حال دادن پول به اين شخص بود كه من با غرور زياد با صداي بلند گفتم: بابا من ديدم كه علي‌ اصغر، انارها رو دزديد و زير خاك قايم كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين!پدر خدا بيامرز ما، هيچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من كرد، همه منتظر عكس العمل پدر بودن، بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه، یه سيلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بكش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال كنه، واسه زمستون! بعدشم رفت پيش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچس اشتباه كرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم گذاشت روش، گفت اينم بخاطر زحمت اضافت! من گريه كنان رفتم تو اطاق، ديگم بيرون نيومدم!كارگرا كه رفتن، بابا اومد پيشم، صورت منو بوسيد، گفت ميخواستم ازت عذر خواهی كنم! اما اين، تو زندگيت هيچوقت يادت نره كه هيچوقت با آبروي كسی بازي نكنی… علی اصغر كار بسيار ناشايستي كرده اما بردن آبروي انسانی جلو فاميل و در و همسايه، از كار اونم زشت تره!شب علی اصغر اومد سرشو انداخته پايين بود و واستاده بود پشت در، كيسه اي دستش بود گفت اينو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره!كيسه رو که بابام بازش كرد، ديديم كيسه اي كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولايي كه بابا بهش داده بود…

 

 امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر: ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی

ارزش سکوت**

 

روایت داریم که اغلب جهنمی ها جهنمی زبان هستند, فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند, یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. این آقا تو صفوف جماعت می نشینند آبرو میبرند.

 امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند: اگر هر چه را که می شنوی بگویی , دروغگو هستی!

سیدی در قم مشهور بود به سید سکوت, با اشاره مریض شفا میداد از آیت ا.. بهاالدینی راز سید سکوت را پرسیدم, با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند:

 "درِ آتش را بسته بودند…”

 

 

علامه حسن زاده آملی:

تا دهان بسته نشود دل باز نمیشود و تا عبدالله نشوی عندالله نشوی آنگاه از انسان اگر سَر برود, سِر نرود

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

  همه معبودهای خیالی به هنگام برخورد انسان با حوادث فراموش می شوند.

بَلْ إِیّاهُ تَدْعُونَ . . . وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ

 

آنان نه تنها فراموش، بلكه انكار می شوند. چنانكه در آیه ی دیگر می خوانیم

: «وَ اَللّهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشْرِكِینَ»  مشركان در قیامت با سوگند شرك خود را انكار می كنند.

 

دعای خالصانه، مستجاب می شود. «بَلْ إِیّاهُ تَدْعُونَ فَیَكْشِفُ»

 

یأس از غیر خدا، سبب سرعت در استجابت دعاست. (حرف «فاء» در كلمه ی «فَیَكْشِفُ» )

 

  استجابت دعا، در اراده و مشیّت حكیمانه ی خداوند است. فَیَكْشِفُ . . . إِنْ شاءَ

 

 بعثت انبیا در میان مردم، یكی از سنّت های الهی در طول تاریخ بوده است. «لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ»

 

 تاریخ گذشتگان، عبرت آیندگان است. «قَبْلِكَ»

 

 در تربیت و ارشاد، گاهی فشار وسخت گیری هم لازم است. «فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ اَلضَّرّاءِ»

 

✅ مشكلات، راهی برای بیداری فطرت وتوجّه به خداوند است. «یَتَضَرَّعُونَ»

 

هر رفاهی لطف نیست و هر رنجی قهر نیست. «لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ»

 

 تضرّع به درگاه خداوند، سبب رشد و قرب به او و ترك آن نشانه ی سنگدلی و فریفتگی است. فَلَوْ لا. . . تَضَرَّعُوا

 

انسان فطرتاً زیبایی را دوست دارد تا آنجا كه شیطان نیز از همین غریزه، او را اغفال می كند. «زَیَّنَ لَهُمُ اَلشَّیْطانُ»

 

 برای افراد لجوج، نه تبلیغ مؤثّر است، نه تنبیه

. «قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»

 

  ریشه ی غرور و ترك تضرّع، مفتون شدن به تزیینات شیطانی است. فَلَوْ لا. . . تَضَرَّعُوا. . . زَیَّنَ لَهُمُ اَلشَّیْطانُ

 

 همیشه رفاه زندگی، علامت رحمت نیست، گاهی زمینه ی عقوبت است. «نَسُوا- فَتَحْنا»

 

 مهلت دادن به مجرمان و سرگرم شدن خلافكاران، یكی از سنّت های الهی است. فَلَمّا نَسُوا. . . فَتَحْنا

 

 قهر خداوند بعد از اتمام حجّت است. نَسُوا ما ذُكِّرُوا. . . أَخَذْناهُمْ

 

 تنگناها و گشایش ها به دست خداست. أَخَذْناهُمْ . . . فَتَحْنا

 

 مرگ و قهر الهی، ناگهانی می آید، پس باید همیشه آماده بود. «بَغْتَةً»

 

✅شادی عیّاشان، ناگهان به ناله ی مأیوسانه تبدیل خواهد شد. «فَرِحُوا- مُبْلِسُونَ»

 

 ستم، ماندنی نیست. «فَقُطِعَ»

 

ظلم، در نسل هم مؤثر است. «دابِرُ»

 

  انقراض ونابودی ستمگران، حتمی است.

 (ظلم تمدّن ها را ریشه كن می كند) «فَقُطِعَ دابِرُ» چنانكه در جای دیگر می فرماید:

«فَهَلْ تَری لَهُمْ مِنْ باقِیَةٍ»

 

 بی توجّهی به هشدار انبیا ظلم است. نَسُوا ما ذُكِّرُوا. . . اَلَّذِینَ ظَلَمُوا

 

 گاهی رفاه فراوان، زمینه ی ظلم است. فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَیْ ءٍ. . . اَلَّذِینَ ظَلَمُوا

 

▪ در تاریخ، اقوامی بوده اند كه هیچ اثری از آنان نیست. «فَقُطِعَ دابِرُ»

 

✅نابود كردن ستمكار، كاری پسندیده است. «وَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ»

 

هنگام نابودی ستمگران، باید خدا را شكر كرد. فَقُطِعَ . . . وَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ

 

  هلاكت ظالمان، عامل تربیت دیگران است. «رَبِّ اَلْعالَمِینَ»

 

 

 از تفسیر نور حاج آقا قرائتی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




آيا مي دانيد فايده گفتن

(بسم الله الرحمن الرحيم)

در آغاز هر كاري چيست؟

اگر شما عادت كنيد كه در ابتداي هر كاري بسم الله الرحمن الرحيم بگوييد ، فردا در روز قيامت وقتي نامه اعمالتان بدستتان داده مي شود

قبل از آنكه آن را بخوانيد

بسم الله الرحمن الرحيم مي گوييد

و ناگهان مي بينيد كه همه گناهانتان

از نامه اعمالتان پاك شده است

مي پرسيد چه شد ؟

در اين زمان ازطرف خداوند

ندايي مي آيد

كه اي بنده ، تو ما را

با نام رحمن و رحيم فراخوانده اي

پس ماهم باتو مقابله به مثل كرده ايم

و گنا هانت را بخشيده ايم

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




نگرش_به_دنيا (نهج البلاغه و ترك دنيا ) 

 

 

سكر نعمت

امير المؤمنين در كلمات خود نكته ‏اى را ياد مى‏ كند كه آن را«سكر نعمت‏»يعنى مستى ناشى از رفاه مى‏ نامد كه به دنبال خود«بلاى انتقام‏»را مى‏ آورد.

 

در خطبه 151 مى ‏فرمايد:

ثم انكم معشر العرب اغراض بلايا قد اقتربت،فاتقوا سكرات النعمة و احذروا بوائق النقمة.

شما مردم عرب هدف مصائبى هستيد كه نزديك است.همانا از«مستيهاى نعمت‏»بترسيد و از بلاى انتقام بهراسيد.

 

آنگاه على عليه السلام شرح مفصلى درباره عواقب متسلسل و متداوم اين ناهنجاريها ذكر مى ‏كند.در خطبه 185 آينده وخيمى را براى مسلمين پيشگويى مى‏ كند،مى‏ فرمايد:

ذاك حيث تسكرون من غير شراب بل من النعمة و النعيم.

آن در هنگامى است كه شما مست مى‏ گرديد،اما نه از باده بلكه از نعمت و رفاه.

 

آرى،سرازير شدن نعمتهاى بى‏ حساب به سوى جهان اسلام و تقسيم غير عادلانه ثروت و تبعيضهاى ناروا،جامعه اسلامى را دچار بيمارى مزمن‏«دنيا زدگى‏»و«رفاه زدگى‏»كرد.

على عليه السلام با اين جريان كه خطر عظيمى براى جهان اسلام بود و دنباله‏ اش كشيده شده،مبارزه مى‏ كرد و كسانى را كه موجب پيدايش اين درد مزمن شدند انتقاد مى ‏كرد.خودش در زندگى شخصى و فردى،درست در جهت ضد آن زندگيها عمل مى ‏كرد،هنگامى هم كه به خلافت رسيد،در صدر برنامه‏اش مبارزه با همين وضع بود.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

زمانی به یکی از اساتیدمان اصرار کردیم که به ما توصیه ای کند، فرمودند: 

 

از امروز قول بدهید از عبادات خود توبه کنید، نمازهایتان از روی عادت نباشد، برای حور و غلمان نباشد، بلکه بخاطر ترس از جهنم هم نباشد، عمل باید احسن باشد که لیبلوکم ایکم أحسن عملا

 

گناه را مراتب است از گناه پیش پا افتاده چون سرقت و کذب و قمار و نحوها، تا پله پله انسان به جایی می رسد که عبادتش را گناه می بیند و بعد خودش را که وجودک ذنب لایقاس به ذنب

سعدی گوید:

 

عابدان از گناه توبه کنند عارفان از عبادت استغفار

 

جمع پراکنده//محسن برزگر

 

#علامه_حسن_زاده_املی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

1_ اگر هر کس  به سوره اعراف ٣١ (کلو و اشربوا و لا تسرفوا)

توجه می کرد،دیگر هرکس به اندازه نیازش غذا می خورد و پر خوری نمی کرد و این همه غذای اضافی دور ریخته نمی شد و jشاید هم دیگر گرسنه ای باقی نمی ماند

 

2_اگر هرکس  به سوره ملك ايه ١٥ 

(وامشوا فی مناکبها و کلو من رزقه)

توجه میکرد ، راه رفتن را در برنامه روزانه خود پیش میگرفت.

 

3_ اگر هرکسی  به سوره بقره آیه ٨٣

(وقولوا لناس حسنا)

توجه میکرد،دیگر عصبانی نمی شد و دیگر دعوا و بدگویی از جامعه رخت بر می بست.

 

4_ اگر هرکس  به سوره اسرا ايه ٣٧  (ولا تمش فی الارض مرحا)

توجه می کرد،دیگر کسی برای جلب توجه دیگران و فخر فروشی و خودنمایی با غرور راه نمی رفت .

 

5_ اگر هرکسی  به سوره ال عمران ايه ٧٣  (ولا تومنوا الا لمن تبع دینکم)

توجه می کرد،دیگر در مقابل اروپاو آمریکا و کافران احساس ضعف نمی کردیم و تقلید کورکورانه از لباس و فرهنگشان نمی کردیم.

 

6_اگر هرکس  به سوره نور آیه٣٧  (رجال لا تلهیهم تجاره و ولا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاه و…) عمل می کرد،دیگر هنگام اذان بازار ها از مردم خالی میشد و همه به صف نماز می ایستادن ، و صفا و صمیمیت و دوستی و معنویت فراگیر میشد و فرمان خدا اطاعت میشد و فحشا و منکر از بین میرفت و خداوند برکاتش را بر ما نازل میکرد

 

7_ اگر هر زنی به سوره نور آیه ٣١   (ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن)

عمل می کرد،دیگر زنی برای غیر شوهرش آرایش نمی کرد و خیلی از زندگی ها آرام بود و جوانها دنبال شهوت رانی نبودند

 

8_اگر هرکسی به سوره لقمان آیه ١٩ 

(واغضض من ابصارهم)

عمل می کرد،دیگر کسی به نامحرم نگاه نمی کرد و تیر زهرآگین شیطان به قلبش وارد نمیشد و این همه فساد جنسی رایج نمی شد.

 

9_ اگر هر دختر  و پسر  جوانی به سوره نور ايه ٣٣ (ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله)

عمل می کرد،دیگر به بهانه نداشتن موقعیت ازدواج،گناه نمی کردند و صبر می کردند تا خدا از فضلش به آنها همسری بدهد و زمینه ازدواجش فراهم شود.

 

10_ اگر هر کسی به سوره نور ايه ١٩  (ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم)

توجه می کرد،دیگر کسی دوستش را به گناه دعوت نمی کرد و برای هم فیلم و عکس نامشروع نمی فرستادن تا علاوه بر خودشان دیگران را به دنبال فحشا ببرند.

 

11_ اگر شما خواننده  محترم به سوره اعراف ١٩٩  (وامر بالمعروف )

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

  فراموش نکنیم که وجودپدر در خانه ۴۰برابر امن تراز خانه‌ایست که در هایش ۴۰عدد قفل محکم  دارد.

 بیاد داشته باشیم وجودمادر۴۰برابر آرامتر و راحت تراز هتلی ست که۴۰ نفر خدمه مهربان دارد

 

 پدریعنی امنیت

 

 مادریعنی آرامش

 

 الهی امنیت وآرامش تمام خانه ها را با رحم و مهربانی خودت بیمه کن.

 

 

موضوعات: خانواده  لینک ثابت




 

 

امام على عليه السّلام میفرمایند:

 

 مَن آتاهُ اللّه  مالاً فَلْيَصِلْ بهِ القَرابَةَ، ولْيُحسِنْ مِنهُ الضِّيافَةَ

 

 

 هركه خداوند به او ثروتى دهد،

 بايد با آن به خويشانش رسيدگى كند

 و مهماندارى نمايد

 

 

  #نهج_البلاغه، خطبه 142

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




مهارتهای_زناشویی

 

  تکرار کردن یک اشتباه رایج هنگام تلاش برای تغییر رفتار همسر است.

 

در بعضی مواقع برای تغییر رفتارهای همسرمان به تکرار بیش از حد متوسل می‌شویم و مرتب رفتار او را به رویش می‌آوریم و می‌خواهیم آن را تغییر دهد.

وقتی مسئله‌ای بیش از حد تکرار شود، جایگاه و اهمیت خود را از دست می‌دهد و به مسئله‌ای پیش پا افتارده تبدیل می‌شود. زن و شوهرها باید توجه داشته باشند که در صورت متوسل شدن به این شیوه، ضمن عصبی کردن طرف مقابل امکان موفقیت را از دست می‌دهند.

 

 

موضوعات: خانواده  لینک ثابت




 

آیت الله جوادی آملی می فرمود:

دو نوع نماز داریم،

 

 ☑️یکی نماز ملفوظ است یعنی نمازی که انسان فقط الفاظ را می خواند و نمازش در محدوده الفاظ است.

 

☑️دوم؛نماز مقبول است یعنی نمازی که انسان را از گناه دور نگه می دارد..

 

چون قرآن میفرماید:

 

ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر

 

راه تشخیص نماز مقبول از نماز ملفوظ در این است که:

اگر نماز صبح توانست تا ظهر انسان را از گناه حفظ کند این نمازمقبول است،اگر نماز ظهر وعصر توانست تا شب انسان را دور از گناه نگه دارد ،چنین نمازی،نماز مقبول است، وگرنه نماز ی که بعدش گناه انجام شود،نماز ملفوظ است

 

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




مردی با خود زمزمه میکرد :

خدایا با من حرف بزن لطفا !

یک سار شروع به خواندن کرد، اما مرد نشنید.

 

مرد فریاد بر آورد :

خدایا با من حرف بزن

آذرخش در آسمان غرید، اما مرد گوش نکرد.

 

مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت :

خدایا بگذار تو را ببینم

ستاره ای درخشید، اما مرد ندید.

 

مرد فریاد کشید اقلا یک معجزه به من نشان بده

نوزادی متولد شد، اما مرد توجهی نکرد.

 

پس مرد در نهایت یاس فریاد زد :

خدایا مرا لمس کن و بگذار بدانم اینجا حضور داری.

در همین زمان پروانه ای پایین آمد و روی دستش نشست، مرد آن را پراند و به راهش ادامه داد …

 

و خدا در این نزدیکی است، لای این شب بوها، پای آن کاج بلند، روی آگاهی آب، روی قانون گیاه …

فقط کافیست دیدمان را نسبت به طبیعت عمیق تر کنیم …

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

شکسپیر میگوید:

 

 من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟

 

 برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم.

انتظارات همیشه صدمه زننده هستند.

زندگی کوتاه است.

 

پس به زندگی ات عشق بورز، خوشحال باش و لبخند بزن.

فقط برای خودت زندگی کن

و قبل از اینکه صحبت کنی، گوش کن؛

قبل از اینکه بنویسی، فکر کن؛ 

قبل از اینکه خرج کنی ،درآمد داشته باش؛

قبل از اینکه دعا کنی، ببخش؛

قبل از اینکه صدمه بزنی، احساس کن؛

قبل از تنفر، عشق بورز؛

 

زندگی این است.

احساسش کن،

زندگی کن و لذت ببر

 

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




آیت الله بهاء الدینی(ره) : سه ‌چیز برای حل معضلات و گرفتاری خیلی مؤثر است.

 

1-  کشتن گوسفند، کسانی که تمکن مالی دارند، گوسفند ذبح کنند و به فقرا بدهند.

کشتن گوسفند و خون ‌ریختن خیلی از بلاها را رفع می‌‌کند.

 

2- حدیث کساء است.

«و ادفعوا أمواج البلاء بالدّعاء»

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) چند بار قسم ‌خوردند که اگر کسی این حدیث را بخواند، اگر غمگین باشد، غمش برداشته می‌‌شود، صاحب حاجت حاجتش برآورده می‌‌شود.

 

3-  چهارده‌ هزار مرتبه صلوات فرستادن است.

حالا چهارده ‌هزار مرتبه را چند نفر یا در چند جلسه بفرستند فرقی نمی‌کند.

ذکر صلوات برای اموات خیلی خاصیت دارد.

گاهی من برای اموات صلوات را هدیه می‌‌کنم و اثرات عجیبی هم دیدم.

خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است مقداری صلوات برایش هدیه کردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلوات‌ها او را نجات داده‌اند.

کسی می‌‌گفت: مادرم چند‌ سال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت: پسرم! هیچ‌ چیزی مثل صلوات روح من را شاد نمی‌کند؛ بهترین هدیه که به من می‌‌دهی، این ذکر است.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

منبع : آیت بصیرت

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




وقتی پیامبر گرامی در سفر معراج بودند ملکی به خدمت حضرت آمد و عرض کرد:

یا رسول الله من دو رکعت نماز به جا آورده ام که بیست هزار سال طول کشیده است،

 پنج هزار سال در قیام،

 پنج هزار سال در رکوع،

 پنج هزار سال در سجده،

 پنج هزار سال در تشهد بوده ام.

 حال ثواب این نماز را هدیه می کنم به امت شما. 

 

 حضرت رسول صل الله علیه و آله وسلم فرمودند:

 

 امت من احتیاج به نماز تو ندارند، بدان که به عزت خدا قسم هر کس از گنهکاران امت من یک بار صلوات بفرستند ثواب آن از بیست هزار سال طاعت تو بیشتر است.

 

✏️کتاب امالی صدوق، جلد 3

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 نبی مکرّم اسلام(ص):

 

هر زنی كه شوهرش را هفت روز خدمت كند، خداوند هفت در دوزخ را به روی او ببندد و هشت در بهشت را به رویش بگشاید، تا از هر در كه بخواهد وارد شود و هیچ زنی نیست كه جرعه‌ای آب به شوهرش بنوشاند، مگر آنكه این عمل او برایش بهتر از یكسال عبادت باشد كه روزهایش را روزه و شب‌هایش را به عبادت سپری کند.

 

 ارشادالقلوب، ص۱۷۵

 

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




حضرت موسی به عروسی دو جوان مومن و نیک سرشت قومش دعوت شده بود، آخر شب در هنگام خداحافظی عزرائیل را بر بالای خانه بخت و حجله عروس و داماد دید!!!

از او پرسید تو اینجا چه میکنی؟

 

عزراییل گفت امشب آخرین شب زندگی این عروس داماد است ماری سمی در میان بستر این دو جوان خوابیده و من باید در زمان ورود و همبستر شدن آنها در این حجله جان هر دو را به امر پروردگار در اثر نیش مار بگیرم . موسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دو جوان نیکوکار و مومن قومش رفته و صبحگاهان برای برگذاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت اما در کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد زنده و خندان از دیدن پیامبر خدا در حال بیرون انداختن جسد ماری سیاه دید!!!

 

از خدا دلیل دادن این وقت و عمر اضافه به ایشان را پرسید؟ جبرییل نازل شد و گفت دلیل را خود با سوال از اعمال شب قبل ایشان خواهی یافت.

موسی از داماد سوال کرد دیشب قبل ورود بحجله چه کردند؟

جوان گفت وقتی همه رفتند گدایی در زد و گفت من خبر عروسی شما را در روستای مجاور دیر شنیدم و تمام بعدازظهر و شب را برای خوردن و بردن یک شکم سیر از غذای شما برای خود و همسر بیمارم در راه بودم لطفا بمن هم از طعام جشنتان بدهید.

بداخل آمدم و جز غذای خودم و همسرم نیافتم غذای خود را به آن مرد گرسنه دادم خورد برایم دعای طول عمر کرد و گفت برای همسرم هم غذا بدهید او نیز چون من سه روز است غذای مناسبی نخورده است. با خجالت قصد ورود و بستن در را داشتم که همسرم با رویی خندان غذای خودش را بمرد داد و او در هنگام رفتن برای هردوی ما دعای طول عمر ،رفع بلا و شگون مصاحبت با پیامبر خدا در اولین روز زندگی مشترکمان را کرد و رفت.

وقتی قصد ورود بحجله را داشتیم مجمعه (سینی بزرگ و سنگین غذا از جنس مس ) از دست همسرم برروی رختخواب افتاد و باعث مرگ این مار سمی که در رختخواب مابود گشت، پس ما هردو دیشب را تا اکنون بعبادت گذارندیم و العجب شادی ما از اینست که دعای آنمرد بر شگون مصاحبت با شما نیز به اجابت رسید.

جبرییل ع فرمود ای موسی بدان صدقه و انفاق باعث رفع بلا و طول عمر شده این بر ایشان بیاموز و داستانشان برهمگان باز گو باشد که چراغی گردد بر خلق ما برای نیکی به دیگران و مصاحبت پیامبرانی چون تو در جنت.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

امام على عليه ‏السلام میفرمایند:

 

 

 شَرُّ النّاسِ مَن لا يَعفو عَنِ الزَّلَّةِ و َلا يَستُر ُالعَورَةَ؛

 

 بدترين مردم كسى است كه خطاى ديگران را نبخشد و عيب را نپوشاند.

 

 

 تصنیف #غررالحکم و دررالکلم ص245 ،ح5016

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




امام على(ع):

 

✴️⇦گردو

 

 خوردن گردودرگرماى شديد،حرارت بدن وزخم‏هاى تن راتحريك می‏كند

 

♨️✍اماخوردن آن درزمستان،كليه ‏هاراگرم میكندوسرمارادفع می‏كند.

 

 كافى(ط-الاسلامیه)ج6،ص340

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




دنیا عجب جایی است، رفتیم سیگار بکشیم، سیگار ما را کشید، رفتیم خانه بخریم، خانه ما را خرید، رفتیم …

 

 مرحوم حاج اسماعیل دولابی 

 

 

    سال‎ها قبل یک بار که آقا سیّد محمّدحسین (حسینی تهرانی) برای من از پزشکی نوبت ویزیت گرفته بود و همراه او به مطبّ دکتر رفته و در اطاق انتظارِ مطب، منتظر رسیدن نوبتمان بودیم، یکی از اعیان آن زمان هم همراه خانم محجّبه‎اش در بین بیماران بود. نوبت آنها پیش از ما بود. آن شخص خواست سیگاری بکشد، به ما هم سیگار تعارف کرد. من هم در پاسخ به او گفتم: دنیا عجب جایی است، رفتیم سیگار بکشیم، سیگار ما را کشید، رفتیم خانه بخریم، خانه ما را خرید، رفتیم زن بگیریم، زن ما را گرفت، رفتیم غذا بخوریم، غذا ما را خورد، رفتیم لباس بپوشیم، لباس ما را پوشید. بعد از چند فقره از این قبیل، به او گفتم: تا به حال چنین چیزهایی شنیده بودی؟ گفت: نه. گفتم: من هم نشنیده بودم. او خیلی به فکر فرو رفت. وقتی نوبتشان شد و به اطاق دکتر رفتند، آقا سیّد محمّدحسین به من گفت: با او چه کردی!

 

    تا وقتی به اختیار خودت دنبال دنیا بروی، عیبی ندارد؛ ولی اگر دیدی دنیا تو را دنبال خود می‎کشد، مراقب باش که خطرناک است.

 

 

 

 مصباح الهدی - تٱلیف استاد مهدی طیّب????

 

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




امام موسی کاظم (ع)::

((من اتی قبر الحسین (ع) فی السنه ثلاث مرات امن من الفقر))

«هر کس در سال سه بار به زیارت قبر امام حسین (ع) آید از فقر در امان ماند.»

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

ابودرداء می گوید: شبی امیرمؤمنان(ع) را دیدم که از مردمان کنار گرفته و در مکان خلوتی مشغول مناجات با پروردگار و گریه و زاری است و می فرمود: بار خدایا! چه بسیار گناهانی که با بردباری از عقوبتش درگذشتی و چه بسیار جرایمی که به کرم و بزرگواری ات آن را آشکار نساختی! بار خدایا!…

ناگاه دیدم صدا خاموش شد, گفتم: حتماً حضرت را خواب برده است. رفتم تا آن حضرت را بیدار کنم. چون ایشان را حرکت دادم, دیدم همچون چوب خشک شده ای است. گفتم: إنّا لِلّهِ وَإنّا إلَیهِ راجِعُون. حضرت از دنیا رفت.

 

به خانه آن حضرت رفتم و فاطمه(س) را از این امر آگاه ساختم. فرمود: این حالتی است که از ترس خدا هر شب بر او عارض می شود. پس از اندکی, آب بر چهره او پاشیدم تا به هوش آمد.

 

  #اسرار_الصلوة، ص214ـ 215

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




 

از مکافات عمل غافل مشو!

 

✏️ شبی از شبها وارد قم شد و برای ترساندن مردم شهر، دو جوان را دستگیر و بدون آنکه - در ظاهر - کاری کرده باشند و محاکمه‌ای و سؤال و جوابی در میان باشد، آن دو را در مقابل چشمان مردم به قتل رساند!

 

 "رضاخان” قلدر را میگویم

 

 در حیرت بودم.

نزد خود گفتم:

  - باید حسابی در کار باشد!

تا اینکه معلومم شد؛

 

 گفتند:

  - روز قبل از حادثه، همان دو جوان، گربه‌ای را گرفتند و نفت بر سر حیوان ریخته و زنده زنده او را آتش زدند؛ آن هم برای خوشگذرانی!

 

 «از مکافات عمل غافل مشو

گندم از گندم بروید، جو ز جو»

 

 

 بر اساس حکایتی از حضرت آیت‌الله بهاءالدینی رحمه الله علیه

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

توقع خوب بودن در تمام لحظه ها را از کسی نداشته باش.. توقع آرام بودن و خوش رفتار بودن ..حق اشتباه را به تمام آدم ها بده .. حق بد رفتاری، تندی ، و عصبانیت! حق اشتباهات کوچک ، بزرگ و حتی جبران ناپذیر!

واقعیت اینگونه است که رفتار آدم ها به مرور اتفاقاتی که برایشان می افتد تغییر میکند.. به مرور درد ها و سختی ها و رنج های کوچک و بزرگی که زندگی به ان ها تحمیل میکند..مثلا تو نمیدانی دیروز برای من چگونه بود؟ پریروز ، هفته پیش اصلا.. حس آدم ها ، روی پیشانیشان حک نشده .. حد تحملشان هم .. شاید اتفاقی فرای تحمل، برای من بیفتد و تو حتی نفهمی فرای تحمل یعنی چه؟

آدم ها به همان اندازه که حق دارند دوست داشته باشند ، به همان اندازه هم اجازه دارند متنفر باشند .. کاش در لحظه ی انفجار آدم ها از غم ، از تمام سختی هایی که شاید به موجب قوی نبودن و تحمل های کَمِشان میکشند،  آرام باشیم و باور کنیم که هیچ کدام از آدم های زمین مجبور نیستند قوی و محکم و شکست ناپذیر باشند ..

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




اصول_حاكم_بر_زندگي_علي_عليه_السلام 

 

 

 - جذب و رفت و آمد ملائكه و فرشتگان به خانه

در زيارت جامعه آمده است: ((السلام عليكم يا اهل بيت النبوه و موضع الرساله و مختلف الملائكه…)) چرا كه اين قطعه بهشتي در زمين، محل رفت و آمد ملائكه اي همچون جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل بوده است.

 

9- عشق و فاطمه و مهرباني همه اعضا به يكديگر

 

10- مهمان دوستي، ضيافت در خانه و رسيدگي به احوال خويشاوندان

اميرالمؤمنين مي فرمايند :

اي مردم! انسان هر مقدار كه ثروتمند باشد باز ار خويشاوندان خود بي نياز نيست كه از او با زبان و دست دفاع كنند، خويشان انسان بزرگترين گروهي هستند كه از او حمايت مي كنند و اضطراب و ناراحتي او را مي زدايند و در هنگام مصيبتها نسبت به او پرعاطفه ترين مردم مي باشند.

اگر بيش از شش روز مي گذشت و ميهماني براي علي (ع) نمي رسيد، تأسف مي خورد و   مي ناليد و گاه مي فرمود:

((آن كس كه  دست دهنده خود را از بستگانش بازدارد، تنها يك دست را از آنها گرفته اما دستهاي فراواني را از خويش دور كرده است.))

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

  مرحوم حضرت آیت الله انصاری همدانی :

 

#بهترین #عمل برای رسیدن به #خدا

 

#خدمت به #خلق است.

 

 

 

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 ﺧﺎﻙ ﺍﺷﻚ ﺯﺍ 

 

ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:

ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻓﺪﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺍﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﺷﺪﻩ؟! ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻲ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻛﺮﺩﻩ؟! ﭼﺮﺍ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﺪ؟!

ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﻗﺒﻞ ﺣﻀﺮﺕ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺣﺴﻴﻦ ﺩﺭ (ﻛﻨﺎﺭ) ﺷّﻂ ﻓﺮﺍﺕ ﻛﺸﺘﻪ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺍﺯ ﺗﺮﺑﺘﺶ ﺍﺳﺘﺸﺎﻣﻢ ﻛﻨﻲ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻠﻪ

ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺸﺘﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺎﻙ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻣﻘﺪﺍﺭﻱ ﺑﻮﺋﻴﺪﻡ، ﺑﻲ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺍﺷﻜﻢ ﺟﺎﺭﻱ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺳﻢ ﺁﻥ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺍﺳﺖ.

 

  #خصائص_الحسينيه 

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


...


 

حجت الاسلام والمسلمین ادیب نیشابوری  نقل می کند: 

 

روزی بنده همراه با چند تن از پیرغلامان اهل بیت (ع) به عیادت علامه امینی رفتیم که فردی گفت جناب علامه از شما سوالی درباره حضرت زهرا دارم که در این حال علامه با ناراحتی فرمودند ساکت باش، همه از این برخورد علامه تعجب کردند تا اینکه ایشان به کمک نزدیکان شان از بستر برخواسته و نشستند و آنگاه فرمودند چرا در حالی که پایم دراز بود نام حضرت زهرا (س) را آوردی. خطیب این مجلس در پایان خاطرنشان کرد: هیچ نهضتی در طول تاریخ به گرد پای کربلا نمی رسد حتی نهضت انبیا.

علامه امینی

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

 علی علیه السلام و کاسب بی ادب

 

در ایامی که امیرالمؤ منین (ع ) زمامدار کشور اسلام بود اغلب به سرکشی بازارها میرفت و گاهی بمردم تذکراتی میداد. روزی از بازار خرمافروشان ، گذر میکرد دختر بچه ای را دید گریه میکند ایستاد و علت گریه اش را پرسش کرد. در جواب گفت آقای من یک درهم داد خرما بخرم از این کاسب خریدم بمنزل بردم نپسندیدند آورده ام که پس بدهم قبول نمیکند. حضرت به مرد کاسب فرمود: این دختربچه خدمتکار است و از خود اختیاری ندارد شما خرما را بگیر و پولش را برگردان . مرد از جا حرکت و در مقابل کسبه و رهگذرها با تمام دست به سینه علی علیه السلام زد که او را از جلو دکان رد کند. کسانیکه ناظر جریان بودند به او گفتند چه میکنی ؟ این امیرالمؤمنین است . مرد خود را باخت و رنگش زرد شد، فورا خرمای بچه را گرفت و پولش را داد.

ثم قال یا امیرالمؤ منین : ارض عنی ، فقال ما ارضانی عنک ان اصلحت امرک .

سپس گفت یا امیرالمؤمنین مرا ببخشید و از من راضی باشید حضرت فرمود: چیزیکه مرا از تو راضی میکند اینست که روش خود را اصلاح کنی و رعایت اخلاق و ادب را بنمائی..

 

  #ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ج 16، ص 43 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




دو چیز انسان را نابود میکند :

 

*مشغول بودن به گذشته

*مشغول شدن به دیگران

-هر کس در گذشته بماند آینده را از دست می‌دهد!

و هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد، نصفی از آسایش و راحتی خود را از دست می‌دهد!

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


در زمان فرعون دو نفر بدخواه نزد فرعون رفته از شخص سومی که خداپرست بود بدگویی کردند و گفتند: او پروردگار دیگری را پرستیده، تو را به خدایی قبول ندارد.

 

فرعون گفت: او را نزد من بیاورید. دستور او را اطاعت کردند و مرد خداپرست را پیش فرعون بردند. در این وقت فرعون از دو مرد سعایت کننده پرسید: پروردگار شما کیست؟

 

گفتند: پروردگار ما تویی. فرعون از خداپرست پرسید: پروردگار تو کیست؟

 

مرد مومن گفت: پروردگار من همان پروردگار ایشان است. (منظور مرد مومن، خالق آن دو مرد بود که پروردگارعالمیان است) فرعون تصور کرد که او را می گوید بنابراین سعایت کنندگان را سرزنش کرد و از دربار راند.

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

  #آیــت_الله_محمد_تقی_بهجتــ در خصوص ازدیاد حب الهی و بالا رفتن مرتبه فرموده اند :

 

  ڪار آسان و کوچک و مفید _ بعد از ملحظه ی واجبات و محرمات _ صلوات فرستادن است ;

 

  صلوات محبت آور است و محبت انسان را بالا می ڪشد .

 

  ذڪر های شگفت عارفان ، ج ۲ ، ص ۲۶

 

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




“ﺍﻟﻬﯽ “

ﺑـﻮﯼ ِﻧﺎﺏ ” ﺑﻬﺸـﺖ “ﻣﯿﺪﻫﺪ ﻫﻤـﮥ ” ﻧﺎﻣﻬﺎﯼ “ﻗﺸـﻨﮓ ِ ” ﺗــﻮ “

ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻣﺸﺎﻥ ﺭﻭﯼ ِﺯﺧﻤﻬﺎﯼ “ﺩﻟﻢ “

ﮔﻔـﺘﻪ ﺑـﻮﺩﯼ “ﺍَﻟﺠَّﺒﺎﺭ “

ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐـﻪ ” ﺟُـﺒﺮﺍﻥ ﻣــﯿﮑﻨﺪ ” ﻫﻤـﮥ

ﺷﮑﺴﺘﮕـﯿﻬﺎﯼِ ” ﺩﻟﺖ ” ﺭﺍﮔﻔـــــﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ” ﺍَﻟﻤُﺼَـﻮِّﺭ “

ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐــﻪ ﺍﺯ ُ"ﻧﻮﻣـﯿﺴـﺎﺯﺩ “

ﻫﻤﮥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ “ﻭﯾـﺮﺍﻥ ” ﺷـﺪﻩ ﺍﺳـﺖ ﺩﺭﻭﻥ ِ ” ﺩﻟﺖ “

ﮔﻔــﺘﻪ ﺑـﻮﺩﯼ ” ﺍﻟﺸّـﺎﻓـﯽ “

ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐـــﻪ ” ﺷِﻔﺎ ” ﻣـﯿﺪﻫﺪ ﺗﻤﺎﻡ ِ

” ﺯﺧﻤﻬـﺎﯼِ ﻋﻤﯿﻖ ” ﻭ ” ﻧﺎﻋـﻼﺝ ” ﺭﺍ

ﻫـﻮﺍﯼ ِ “ﺩﻟﻢ ” ﺳﺒﮏ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑــﺎﺯﻣﺰﻣﻪ ﻧﺎﻣﻬﺎﯼِ ﺯﯾﺒﺎﯾﺖ

ﻧَﻔـﺲ ﻣﯿﮑﺸــﻢ ﺩﺭﻫﻮﺍﯼِ “ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯿﻬـﺎﯼِ ﻧﺎﺑﺖ “

“ﺍﻟﻬﯽ “

ﺳﭙﺎﺱ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ وخدایی میکنی…..

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




يا صـاحب الــزمان(عج)

من دل شکسته ام تو چرا گریه میکنی؟

داری کدام بغض مرا گریه میکنی؟

 

گریان غروب ها به کجا خیره میشوی؟

هر روز صبح زود چرا گریه میکنی؟

 

دارم برای غربت تو گریه میکنم

داری برای غربت ما گریه میکنی؟

 

عمری ست ازتو غافلم و تو برای من

شبهای جمعه پیش خدا گریه میکنی

 

دلشوره های امروز من بی دلیل نیست

سربر کدام خاک؟کجا گریه میکنی؟

 

این ابرها همیشه که باران نمیشوند

شاید تو بغض کرده ای یا گریه میکنی

 

برگشته ایم خسته، شرمنده،فقیر…

یا ایها العزیز…چراگریه میکنی؟

 

«اللهم عجل لولیک الفرج»

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 برنامه عبادی هر ماه بارداری

 

 

  ماه اول ماه قلب است چون چهار هفته اول زندگي جنين ، قلب فعاليت خود را آغاز مي کند.

 

 روزهاي 5شنبه و جمعه سوره “يس” و “صافات” بخواند و به شکم بدمد

 

 صبح ها کمي سيب شيرين بخورد 

روزهاي جمعه قبل از صبحانه انار ميل کند و قبل از طلوع آفتاب ، اندکي از تربت  بخورد 

 

 نمازهاي يوميه را در اول وقت به جا آورد و قبل از نماز حتما” اذان و اقامه بگويد و دستانش را روي شکم بگذارد 

 

 هر روز بر 2 عدد خرما سوره قدر بخواند و آن را ناشتا بخورد

 

 ماه دوم ، ماه چهره است 

 

 روزهاي 5 شنبه و جمعه سوره ” ملک ” را بخواند 

 

  روز 5 شنبه 140 مرتبه و روز جمعه 100مرتبه صلوات با عجل فرجهم دست را روي شکم بگذارد و صلوات کبير را بخواند:

  اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک عدوهم و العن اعدائهم من الجن و الانس من الاولين و الاخرين 

 

 هر روز بر 2 عدد عناب سوره توحيد بخواند و آن را ناشتا بخورد 

 

 ماه سوم ، ماه تارهاي صوتي است .

 

 روز 5 شنبه و جمعه سوره آل عمران را قرائت کند 

 

 140 مرتبه صلوات با عجل فرجهم 

قبل از نماز دست را روي شکم گذارد و صلوات کبيره بخواند 

 

 هر هفته مقداري گندم ، گوشت و شير ميل کند 

 

 صبح ها کمي عسل تناول نمايد

 

 هرروز بر 1 عدد سيب آيه الکرسي بخواند و آن را ناشتا بخورد همچنين مقداري کندور به اندازه يک عدس ناشتا بخورد .

 

 خوراکي ها و آثار آن بر کودک از ديدگاه احاديث

 

 

  گلابي : خوردن گلابي مايه قوت قلب ، پاکي معده ، صفاي دل ، دليري و زيبايي بچه مي شود(به زنان باردار گلابي بدهيد که اخلاق فرزندانتان را نيکو مي کند 

 

 کاسني : خوردن کاسني باعث زيبايي فرزند و ازدياد در فرزند پسر خواهد شد 

 

  سويق (قاووت ) : خوردن سويق توسط والدين موجب قوت در فرزند و نبودن کودني و ناداني در او مي شود

 

 خربزه : خوردن خربزه توسط زن باردار سبب مي شود که فرزند خوشرو و خوش خلق شود

 

  کندور : در حديثي آمده است : به زنان حامله کندور بخورانيد ، به درستي که طفل در شکم مادر کندور غذاي او مي شود ، دلش محکم و تحملش زياد مي شود

 

 انار : هرکس يک عدد انار بخورد دل او را نوراني کند و برطرف مي کند از او وسوسه هاي شيطان را تا چهل روز 

 

منابع

ريحانه بهشتي- سيما مخبر

زن منتظر و منتظر پروري- مريم معين الاسلام

تربيت فرزند از نظر اسلام- حسين مظاهري 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




#حجاب

 

،ارزش است نه برند….

 

 

به تو گفته شد بد لباس نپوش!

گفتی مردها نگاه نکنند …

اتفاقا مشکل تو همین است …

مردها نگاهت نکردند…

چادر را از سرت برداشتی…

باز مردها نگاهت نکردند…

مانتو خود را کوتاه کردی…

باز خبری از نگاه مرد ها نشد….

مانتوی بدون دکمه با ساپورت پوشیدی…

راستی تا برهنگی ات چیزی نمانده…..

و مطمئن باش مردی نگاهت نمیکند ….

شاید نرهای فاسد رهگذر نگاهت کنند اما مردها بعید میدانم…

 

تو خودت پسند کردی لگد مال چشمهای نرها باشی غافل از اینکه ریحانه خدا بودی و گران قیمت…

گدایی نگاه نرهای فاسد،به چه قیمتی!!!

 

 

اندکی تامل،در ایستگاه تفکر…به کجا چنین شتابان.آخرش چی…..

 

برهنگی فرهنگ نیست،محجبه باش،که اگر نباشی،هم روزی با  پارچه ای سفید رنگ با حجابت میکنند،که هزاران بار افسوس در آن روز دیگر خیللللی دیر است ودر جایگاه متهم،جوابگوی،چراهای خداوند متعالی……

که ای کاش من هم محجبه بودم…!!!

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

  دنیا، غم و شادى را با هم دارد 

 

‼️ کل جهان، شادى و غم است؛ خوشى و ناخوشى با هم است. زنبور عسل از یک سمت نیش مى‏ زند و از یک سمت، عسل درست مى ‏کند. شاعر مى ‏گوید: «جهان یا نوش است یا نیش.» و خداوند این عصاره نیش و نوش را در یک زنبور جمع کرده است. دنیا همین است.

 

 حضرت امیر علیه السلام مى ‏فرماید: «دَارٌ بِالْبَلاءِ مَحْفُوفَهٌ» نهج البلاغه، 266؛ دنیا خانه ای است که به بلا پیچیده شده است. همه دنبال راحتی هستند. مى‏ گویند چه وقت درس تمام مى ‏شود؟ چه وقت مى‏ شود دانشگاه تمام  شود؟ این پنبه را از گوش برداریم که روی خوشی را در اینجا خواهیم دید. خوشی اینجا با ناخوشی همراه است. خوشی مطلق در آن دنیاست. قرآن از جهانى وعده داده است که در آنجا غصه نیست. «لا یمَسُّهُمُ السُّوءُ» زمر، 61. آنجا غصه نیست. خیلى‏ها مى ‏گویند: فلانى خوش است. مى‏ گوییم: پهلویش بنشین، ببین خوش است یا ناخوش. عیب ما این است که تلخى را مى‏ بینیم و شادى یادمان مى ‏رود. یعنى اگر 29 شب سحرى بخوریم و روزه بگیریم، نمى‏گوییم: توجه! توجه! من 29 شب سحرى خوردم و روزه گرفتم. اما اگر یک شب سحرى نخوریم، مى‏گوییم: ما امشب سحرى نخوردیم.

 

  کتاب خنده و گریه در آثار استاد قرائتی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 حق النـــاس

چــــقدر مهم است؟!

 

اگــر شما دارید نــماز مےخوانید ..

طرف آمـــد گفتـــ : حـــــق مــــرا بده ‼️

اگـــــر جدی اصرار کرد که حــــق من را بده و شما سر نماز پــــ ـول جیبتـــــ نبود

 

اســـــلام مےگوید:

نــــمازت را بشكن

بــــ ــرو حــق مـــردمــ را بده، بـــــرگرد…

 

نــماز را باید شڪستــــ

تا آدمـــ حــــق مـــــردم را بدهد.

 

 استاد قرائتی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 پیامبر اکرم صلی لله علیه و آله 

 

یا عَلىُّ اِذا حَضَرَ وَقتُ صَلاتِكَ فَتَهَیَّ لَها وَ اِلاّ شَغَلَكَ الشَّیطانُ وَ اِذا نَوَیتَ خَیرا فَعَجِّل وَ اِلاّ مَنَعَكَ الشَّیطانُ عَن ذلِكَ ؛

 

اى على! هرگاه وقت نمازت رسید، آماده آن شو وگرنه شیطان تو را سرگرم مى كند و هرگاه قصد [كار] خیرى كردى شتاب كن وگرنه شیطان تو را از آن باز مى دارد.

 

 

 بحارالأنوار، ج 7، ص 29

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

 

بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ

 

تو  خود می دانی که من بندۀ گنهکار تو هستم و اکنون به درِ خانۀ تو آمده ام، با دنیایی از امید و آرزو رو به سوی تو کرده ام، آمده ام تا به من نظر کنی و حاجت مرا بدهی.

من خوب می دانم که شایستگی مهربانی های تو را ندارم و از تو چیزی را می خواهم که لایق آن نیستم!

وقتی با خود فکر کردم، دیدم که تو بارها گناه مرا بخشیدی و از خطاهای من چشم پوشیده ای، آبروی مرا در نزد دیگران نبرده ای و گناهانم را از دیگران مخفی کرده ای، فهمیدم که می توانم باز هم به درِ خانۀ تو بیایم و تو را صدا بزنم و در انتظار مهربانی تو باشم.

تو بارها و بارها دعای مرا اجابت کرده ای و صدایم را شنیده ای، من هرگز آن مهربانی های تو را فراموش نکرده ام،برای همین است که با کمال آرامش تو را می خوانم، اگر چه گنهکارم، امّا از تو نمی ترسم، من با آرامشی بزرگ، تو را می خوانم، زیرا من از تو جز مهربانی چیز دیگری ندیدم. خوب می دانم که باید از گناه خود بترسم، نه از تو.

من بارها دیدم که تو جواب مرا دادی و دعاهایم را مستجاب کردی، برای همین امشب با اطمینان خاطر بار دیگر صدایت می زنم و تو را می خوانم، می دانم که تو جواب مرا خواهی داد.

آری! این باور من است که تو سرانجام جواب مرا می دهی و مرا به آرزویم می رسانی، فقط اشکال در این است که گاهی من عجله می کنم و اصرار دارم که خیلی زود مرا به آرزویم برسانی.

خدایا! یادم نمی رود، من بارها تو را سرزنش کردم و گفتم: (تو دیگر چه خدایی هستی! مرا ببخش که با تو چنین سخن گفتم).

چه کنم؟ من بنده ای ضعیف هستم، می خواستم زود به آرزویم برسم، دیدم که حاجتم را زود برآورده نمی کنی، برای همین با زبان به اعتراض گشودم، حال آن که نمی دانستم که تو چون مرا دوست داری، حاجتم را نمی دهی.

تو از آینده خبر داشتی، می دانستی که این آرزویی که من دارم، به صلاح من نیست، اگر من به آن حاجت خود برسم، خودم را تباه خواهم کرد، هنوز ظرفیت وجودی من آن قدر بزرگ نشده است که بتوانم از آن نعمت، به خوبی استفاده کنم.

آری! فقط تو بوده که از آینده خبر داشتی و چون دستم داشتی، حاجتم را نمی دادی!

وای که من چقدر نادان بودم، من تو را می خواندم و خیال می کردم تو جوابم را نمی دهی، زیرا من فقط آن آرزو را می دیدم و بس! ولی تو هزاران چیز دیگر را می دانستی.(1)

1*مصباح المجتهد،صفحه577؛ تهذیب الاحکام،جلد3،صفحه108

(با من مهربان باش، مهدی خدامیان آرانی،صفحه13و14)

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

#فرشته_و_شیطان

 

حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که به عنوان آثار هنری زمانش باقی بماند. نقاش به جستجو پرداخت که چه بکشد که نماد فرشته باشد؟  چون فرشته ای برایش قابل رویت نبود کودکی خوش چهره و معصوم را پیدا نمود و تصویر او را کشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف نمودند.

نقاش به جاهای بسیاری می رفت تا کسی را پیدا کند که نماد چهره ی شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود، اما تصویر مورد نظرش را نمی یافت چون همه بندگان خدا بودند هرچند اشتباهی مرتکب شده بودند.

 

سالہا گذشت اما نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد. پس از چهل سال که حاکم احساس نمود دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است به نقاش گفت  هر طور که شده است این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود. نقاش هم بار دیگر به جستجو پرداخت تا مجرمی زشت چهره و مست با موهایی درهم ریخته را در گوشه ای از خرابات شہر یافت. از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشیش را به عنوان شیطان رسم کند. او هم قبول نمود. متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم می چکد.

از او علت آن را پرسید؟

 

گفت:من همان بچه ی معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی!

امروز اعمالم مرا به شیطان تبدیل نموده..

 

داستانی بسیار تامل بر انگیز است،خداوند همه ما را همانند فرشته ای معصوم آفرید، این ماییم که با اعمال ناشایست قدر خود را نمی دانیم و خود را به شیطان مبدل می کنیم.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


 

 

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ أُتِيَ النَّبِيُّ صلي الله عليه وآله بِأُسَارَى فَأَمَرَ بِقَتْلِهِمْ وَ خَلَّى رَجُلًا مِنْ بَيْنِهِمْ فَقَالَ الرَّجُلُ يَا نَبِيَّ اللَّهِ كَيْفَ أَطْلَقْتَ عَنِّي مِنْ بَيْنِهِمْ فَقَالَ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ عَنِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّ فِيكَ خَمْسَ خِصَالٍ يُحِبُّهَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ؛

1. الْغَيْرَةَ الشَّدِيدَةَ عَلَى حَرَمِكَ …

فَلَمَّا سَمِعَهَا الرَّجُلُ أَسْلَمَ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ وَ قَاتَلَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص قِتَالًا شَدِيداً حَتَّى اسْتُشْهِد

  امام باقر عليه السّلام فرمود: [چند كافر حربي] را نزد پيغمبر آوردند پيغمبر دستور فرموده آنان را بكشند ، اما شخصي از آنان را آزاد كرد

آن مرد عرض كرد اى پيغمبر خداى براى چه مرا از ميان اينان رها فرمودى فرمود: جبرئيل مرا از جانب خداوند خبر داد كه تو را پنج خصلت است كه خدا و رسولش آنها را دوست ميدارد

1. نسبت به خانواده ات سخت غيرتمندى …

چون آن مرد اين سخن شنيد اسلام آورد و نيكو مسلمانى شد و در ركاب رسول خدا جنگ سختى نمود تا به درجه شهادت رسيد.   [الخصال، جلد 1 ، صفحه 282]

اولين صفت ؛ غيرت نسبت به خانواده است

كنار هر زن بي عفتي ؛ مرد بي غيرتي قرار دارد

داستانك:

« يحيي مازني» كه از علماي بزرگ و راويان حديث است ميگويد:

 مدتها در مدينه در همسايگي علي عليه السّلام در يك محله زندگي مي كردم. منزل من در كنار منزلي بود كه  زينب دختر علي عيلها السّلام در آنجا سكونت داشت. حتي يك دفعه هم، كسي حضرت زينب را نديد و صداي او را نشنيد. او هرگاه ميخواست به زيارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب ميرفت؛ در حالي كه پدرش علي عليه السّلام در پيش و برادرانش حسن و حسين عليهما  السلام در اطراف او بودند. وقتي هم به نزديك قبر شريف رسول الله صلّي الله عليه و اله و سلّم مي رسيدند، اميرالمؤمنين عليه السّلام شمعهاي روشن اطراف قبر را خاموش ميكرد. يك روز امام حسن عليه السّلام علت اين كار را سؤال كرد،

 حضرت فرمود: اخشي ان ينظر أحد الي شخص اختك زينب؛ از آن مي ترسم كه كسي در روشني خواهرت را ببيند   

[فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى(ص)، الرحماني الهمداني ،صفحه :642]

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


رسول اكرم صلى الله عليه و آله

 صدقه دادن ده حسنه، قرض دادن هجده حسنه، رابطه با برادران (دينى) بيست حسنه و صله رحم بيست و چهار حسنه دارد.

اَلصَّدَقَةُ بِعَشرَةٍ وَالقَرضُ بِثَمانِيَةَ عَشرَةَ وَصِلَةُ الاِخوانِ بِعِشرينَ وَصِلَةُ الرَّحِمِ بِاَربَعَةٍ وَعِشرينَ؛

كافى(ط-الاسلامیه) ج4، ص10

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




روغنهای حیوانی به منزله بنزین قلب هستند و هر قدر روغن مصرفی انسان سالم و طبیعی باشد، همان مقدار قلب عملکرد بهتری خواهد داشت. دشمنان با نقشه های زیادی متأسفانه این روغن را از سفره های ما حذف کرده و جایگزین آن روغنهای صنعتی و مضر،  که نه تنها خاصیتی ندارند، بلکه باعث رسوب در رگها شده و انواع بیماریها را بوجود آوردند، همانطور که یک دستگاهی با روغن کاری سالم،

 بازدهی خوب دارد بدن انسان هم همینطور هست و هر قدر روغن مصرفی  که به بدن می رسد سالم  باشد به همان مقدار بدن  در سلامتی خواهد بود.

 

 

 روغن شحم گاو، روغنی بی نظیر!

 

 روغنی که کمتر به آن پرداخته شده بلکه به طور کلی مورد غفلت قرار گرفته روغن شحم (پی) گاو است. یکی از گنج هایی که در دین ما وجود دارد و تا به حال به آن پرداخته نشده همین روغن با ارزش است.

 

 

 

این روغن آن چنان لطیف است که در دمای پایین وقتی سرد است هم خیلی دیر سفت می شود و با اندک حرارتی آب می شود. از طرف دیگر به طور غیر قابل مقایسه ای خیلی بوی کمی دارد و شاید بتوان گفت بدون بو میباشد.

 

 

تاکیدات روایات در این باره به قدری جالب و خیره کننده هستند که انسان نمی تواند از آن ها به راحتی بگذرد و آن ها را نا دیده بگیرد.

 

 

از طرف دیگر این روغن دارای چنان اهمیتی است که وقتی خداوند می خواست قوم یهود را به خاطر ظلمی که انجام داده بودند تنبیه و مجازات کند این روغن را بر آن ها حرام می کند!!

آیه قرآن به این حقیقت جالب و اعجاب انگیز اشاره دارد:

 «فَبِظُلم من الذین هادوا حرَّمنا عَلیهم طیبات اُحلت لهم» / نسا 160

 

 

در روایتات متعددی با سند های معتبر این جمله تکرار شده که «هر کسی لقمه ای از شحم بخورد همان مقدار بیماری از بدن او خارج می شود»

[محاسن2 ص464] و [کافی6 ص311 ح4].

این تعبیر تعبیر ساده ای نیست و درباره کمتر چیزی چنین جمله جالبی داریم.

 

 

البته در این که نوع این شحم چه چیزی است در روایت دیگری تعیین شده که منظور شحم و چربی  و پی گاو است.

 

 

در روایتی از امام صادق علیه السلام اینگونه سوال شد: که آن شحم (چربی) که به اندازه آن بیماری از بدن خارج می شود کدام است؟

و امام علیه السلام جواب می دهند «آن شحم (پی) گاو است قبل از تو کسی این سوال را از من نپرسیده بود»

[کافی6 ص311 ح6]

 

 

در روایت معروفی از پیامبر اکرم  (ص) اینگونه آمده که : گاو گوشتش مرض، شیرش شفا و شحمش دوا است.

[مکارم الاخلاق 159]

 که منظور از شحم بنا بر گفته های مذکور همان چربی اطراف گوشت گاو می باشد.

 

 

پس معلوم می شود که اهمیت این روغن _که متاسفانه ما از آن بی اطلاع هستیم_ به قدری زیاد است که خاصیت دارویی دارد علاوه بر اینکه تجربه استاد معظم آیت الله تبریزیان و دقت در روایات نشان می دهد که در بیماری های فشار خون و چربی خون این روغن با ارزش، بخش مهمی از درمان به شمار می رود.

 و نه تنها ضرری ندارد بلکه چربی های مضر را از بدن خارج می کند.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




آثار و عواقب بی نمازی 

 

 بی نمازی یعنی دین داری اما ستون ندارد

 

 بی نمازی یعنی بهشت جلوی رویت باشد اما کلیدش را گم کرده باشی

 

 بی نمازی یعنی پرهیزکار باشی اما چیزی قربانی ات نباشد

 

 بی نمازی یعنی کار خیر کنی اما بی فایده باشد

 

 بی نمازی یعنی در همان سوال اولِ روز قیامت بمانی

 

 بی نمازی یعنی آب پاکی جلویت باشد اما بدنت هنوز کثیف باشد

 

 بی نمازی یعنی تیر به قلبت بخورد اما شهید نشوی

 

 بی نمازی یعنی خدا را بپرستی اما قرآنش را قبول نداشته باشی

 

 بی نمازی یعنی حتی اگر مؤمن باشی چشم هایت بی نور باشد

 

 بی نمازی یعنی خدا با تو باشد اما تو با او نباشی

 

 آری برادر و خواهرمسلمانم :

 

 بی نمازی یعنی گناه و ثواب برایت فرق نداشته باشد

 

 بی نمازی یعنی گستاخی دربرابر پیشگاه الله متعال

 

 بی نمازی یعنی خسیس بودن در برابر شکر نعمت های الله

 

 بی نمازی یعنی در حسرت آرامش بودن

 

 بی نمازی یعنی برگی جدا

افتاده از شاخه ی هستی

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

پشت صحنه‌ی لوازم آرایش دختر شما!

 

 همیشه از لوازم آرایشی استفاده می‌کند

 

یکی از مهمترین دغدغه های والدین در دوران بلوغ ، آرایش کردن دختران است. بسیاری از والدین از استفاده فرزندشان  از لوازم آرایشی شاکی هستند و می گویند ما نمی دانیم با این علاقه فرزندمان چگونه باید برخورد کنیم؟!

 

با افزایش شناخت و آگاهی درباره بلوغ و ویژگی های این دوران می توان علت علاقه مندی دختران به استفاده از لوازم آرایشی را مشخص نمود. توجه بیش از حد به وضعیت ظاهری و اندام، عمده ترین دلمشغولی ذهنی  نوجوانان به خصوص دختران نسبت به خویش است. جنبه های منفی ظاهر، رشد نابرابر اندام ها، بزرگ شدن بینی و… به علت تغییرات نا بهنگام بلوغ است.

 

 

دختران با گرایش به استفاده از لوازم آرایشی می خواهند عیوب خود را بپوشانند و جلب توجه و ابراز وجود کنند. به هر میزانی که اعتماد به نفس کمتر باشد شدت تمایل به استفاده از این وسائل بیشتر خواهد بود. به دیگر سخن، اعتماد به نفس مولفه ای است که می تواند ریشه این نوع رفتار دخترانه باشد.

 

و اینجاست که نقش والدینی پررنگ می شود…

 

والدین عزیز می توانند:

 

 با شناخت فرزند و با در نظر گرفتن توانمندی های او، الگوهای رفتاری مطلوبی را در فرزندشان ایجاد کنند و اعتماد به نفس آنها را افزایش دهند.

 

 برای افزایش اعتماد به نفس دخترتان، راهکارهای زیر را به کار گیرید:

 

با دخترتان صحبت کنید: دوران بلوغ، دوران حساسی از زندگی است. در این دوره فرزند تان نیازمند توجه ویژه و بیشتری است. سعی کنید روابط عاطفی عمیق تری با آنها برقرار کنید. بهتر است ساعاتی از روز را به گفتگو با فرزندتان اختصاص دهید و درباره وقایعی که در طول روز اتفاق افتاده و یا درباره مسائلی که با آنها مواجه شده و یا متمایل به گفتگو راجع به آنهاست، صحبت کنید. در نشستی صمیمانه و صد البته دوستانه، درباره بلوغ و  تغییرات جسمانی این دوران، با دخترتان صحبت کنید. به او کمک کنید به خود باوری برسد و تصویر بدنی مثبتی از خود داشته باشد.

 

دخترتان را با واقعیت آشنا کنید: گاهی نوجوان دچار آرمان گرایی می شود و تصویر بدنی ایده آلی از خود تصور می کند که چندان به واقع نزدیک نبوده و فرسنگ ها از حقیقت به دور است. دخترتان را با ماهیت واقعی تصاویر تبلیغاتی و مانکن ها آشنا کنید. به آنها بگوئید که بسیاری از عکس های روی مجلات ساختگی، دستکاری شده و محصول برنامه های فتوشاپ هستند. به آنها تفهیم کنید که تناسب اندام دلخواه آنان، نمادی از استانداری غیر واقعی است و تنها شاید درصد اندکی از مردم چنین تناسب اندامی داشته باشند.

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




مادربزرگ_هميشه_ميگفت:

 درد تن يك جا نمی ماند! كليه میزند به كمر، كمر ميزند به پا، پا ميزند به قلب، ميگفت درد هی توی تنت تقسيم ميشود.

اما درد روح، قُلمبه ميشود يك جا امانت را ميبرد!

 

هركسی هم كه از راه برسد و بپرسد چه مرگت است؟! فقط ميشود دستت را روی زانو و كمرت بگذاری و ناله كنی كه تير ميكشد.

 

درد روح را نميشود نشان كسی داد…

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم

می فرماید:

چه خوب فرزندانی هستند دختران

 

هر کس یکی از آنها را داشته باشد، خداوند آن را برای وی پوششی از آتش دوزخ قرار می دهد و هر کس دو تا داشته باشد، خداوند به خاطر آنان، او را وارد بهشت می سازد؛ و هرکس سه دختر یا مانند آن خواهر داشته باشد، جهاد و صدقه ای استحبابی از او بر می دارد.

 

هر خانه‌ای که در آن دختر باشد، هر روز دوازده برکت و رحمت از آسمان ارزانی‌اش می شود؛ و زیارت فرشتگان از آن خانه قطع نمی‌گردد، در حالی که در هر شبانه روز برای پدر آن دختران عبادت یکسال نوشته میشود.

 

دخترداران شاکر باشید و قدرخودتان را بدانید .

/ ارزش یک دختر را خدایی میداند که او را در سنین کودکی برای عبادت برمیگزیند.

پیامبری میداند که فرمود: دختر باقیات الصالحات است.

 امام صادق ع میداند که فرمود:پسران، نعمت‏ اند و دختران خوبی. خداوند، از نعمت ‏ها سؤال می ‏کند و به خوبی‏ ها پاداش می‏ دهد .

ارزش دختر را خدایی میداند که هرکسی را لایق دیدن جسمش نکرد.

ارزش دختر را خدایی میداند که به بهترین مخلوقش حضرت محمد ص دختری عطا کرد که هدایت یک جهان به عهده ی فرزندان اوست.

” انا اعطیناک الکوثر “

و این هدیه ی الهی، یک دختر بود.

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




داستان راهزنان و دعای دفع بلا

 

نقل است که در روزگاری نه چندان دور کاروانی از تجار بهمراه مال التجاره فراوان به قصد تجارت راهی دیاری دوردست شد…

 

در میانه راه حرامیان کمین کرده به قصد غارت اموال به کاروان یورش بردند و طولی نکشید که محافظان کاروان از پای درآمده یا تسلیم گشته و دزدان به جمع آوری اموال و اثاث از روی شتران مشغول شدند…

 

حرامیان هرچه بود گرد آوردند از مسکوکات و جواهرات و پارچه و هر چه ارزشمند بود به زور ستاندند. در بین اموال مسروقه یکی ازحرامیان کیسه ای پراز سکه های زر یافت که بسیار مایه تعجب بود چه آنکه در داخل همان کیسه به همراه سکه های زر تکه کاغذی یافت که روی آن آیه ای از قرآن در مضمون دفع بلا نوشته شده بود… حرامی شادی کنان کیسه را به نزد سر دسته دزدان برد و تمسخر کنان اشارتی نیز به دعای دفع بلا نمود.

 

رئیس دزدان چون واقعه بدید دستور داد صاحب کیسه را احضار کنند…

 

طولی نکشید که تاجری فلک زده مویه کنان به پای سردسته حرامیان افتاد که آن کیسه از آن من بود و لعن و نفرین بسیار نثار عالم دینی نمود و همی گفت که من گول آن عالم را خوردم و تا آن لحظه معتقد بودم که دعای دفع بلا واقعا کارگر خواهد بود!!!

 

رئیس حرامیان اندکی به فکر فرو رفت سپس دستور داد کیسه زر را به صاحبش بر گردانند!

 

یکی از حرامیان برآشفت که این چه تدبیری است و مگر ما قطاع الطریق نیستیم؟!

 

رئیس دزدان پاسخ چنین داد: ای ابله، درست است که ما دزد مال مردم ایم اما هرگز قرار نبود که دزد ایمان مردم باشیم …

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




یادت باشد …

انسان‌هايی هستند

که ديوار بلندت را می‌بينند

ولي به دنبال همان يک آجر لق ميان ديوارت هستند که،

تو را فرو بريزند …

تا تو را انکار کنند …

تا از رويت رد شوند …

 

مراقب باش …

دست روزگار هلت ميدهد ؛

ولی قرار نيست تو بيفتی !

اگر بی‌تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی،

اوج می‌گيری …

به همين سادگی …

 

پس…

تو خوب باش ،

حتی اگر آدم‌های اطرافت خوب نيستند،

تو خوب باش ،

حتی اگر همه از خوبی‌هايت سو استفاده کردند،

تو خوب باش ،

حتی اگر جواب خوبی‌هايت را با بدی دادند،

تو خوب باش …

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




#پند_آموز

 

ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﺎﺧﺘﻦ ﺁﺩﻣﻬﺎ،

ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺠﻠﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ …

 

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ، ﺫﺍﺕ ﺗﮏ ﺗﮏ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ

ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ …

ﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﺮﻧﺠﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ…

ﻭ ﻗﻀﺎﻭﺗﻬﺎﯼ ﻋﺠﻮﻻﻧﻪ ﯼ ﺯﻭﺩ ﻫﻨﮕﺎﻣﺖ …

 

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ..

ﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ

ﺑﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ،

ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ…

 

ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ،

ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ

ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻧﺖ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ،

ﺯﻣﯿﻨﺖ ﺯﺩﻩ ﺍﻧﺪ…

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺤﮑﻢ!

ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ

ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﯼ …

 

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻦ…

 

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﺳت….

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




خدایا…!!!

 گفتم: خسته ام…

گفتی: ( لاتقنطوامن رحمة الله… “از رحمت خدا ناامید نشوید” زمر/35)

 گفتم: کسی نمیدونه تو دلم چی میگذره…

گفتی: (إن الله بین المرء وقلبه… “خداوند حائل است بین انسان و قلبش” انفال/26)

 گفتم: کسی را ندارم…

گفتی: (نحن إقرب إلیه من حبل الورید…"ما از رگ گردن به تو نزدیکتریم” ق/16)

 گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی…

گفتی: (فاذکرونی، أذکرکم… “منویاد کنید تا به یاد شما باشم” بقره/152)

 

 اگه ثواب یکساله میخوای اینو به دوستات بفرس!

 به فکر نمازت باش مثل شارژ موبایلت!

 با صدای اذان بلند شو مثل صدای موبایلت!

 از انگشات واسه اذکار استفاده کن مثل صفحه کلید موبایلت!

 قرآن رو همیشه بخون مثل پیامهای موبایلت!

 

خدایی ما کجاییم؟؟؟

کپی کنید ببینیم چی میشه؟

آروم بگو: “خدایا من عاشق توام و به تو نیاز دارم… به قلب من بیا”

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

 خدا: بنده من نماز شب بخوان وآن یازده رکعت است.

 بنده: خدایا خسته ام! نمی توانم.

 خدا:بنده من،دورکعت نمازشفع ویک رکعت نماز وتر بخوان.

 بنده:خدایا خسته ام! برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

 خدا: بنده من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.

بنده: خدایا سه رکعت زیاد است!

 خدا: بنده من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.

 بنده: خدایا امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟

 خدا: بنده من قبل از خواب وضو بگیرو رو به آسمان کن و بگو یا ا…

 بنده: خدایا من در رختخواب هستم. اگر بلند شوم،خواب از سرم می پرد!

 خدا: بنده من همان جاکه دراز کشیده ای،تیمم کن و بگو یا ا…

 بنده: خدایا هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم.

 خدا: بنده من در دلت بگو یا ا…  ما نماز شب برایت حساب می کنیم.

بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد.

 خدا: ملائکه من،ببینید آن قدر ساده گرفته ام،اما او خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده. او را بیدار کنید. دلم برایش تنگ شده است. امشب با من حرف نزده.

 ملائکه: خداوندا دوباره او را بیدار کردیم،اما باز خوابید.

 خدا: ملائکه من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست.

 ملائکه: پرورگارا باز هم بیدار نمی شود.

 خدا: اذان صبح را می گویند. هنگام طلوع آفتاب است. ای بنده من بیدار شو. نماز صبحت قضا می شود.

 ملائکه: خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟

 خدا: او جز من کسی را ندارد… شاید توبه کرد…

بنده من،تو هنگامی که به نماز می ایستی،من آنچنان گوش فرا می دهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




مهربان باش ؛

 مردم اغلب بي انصاف،بي منطق و خود محورند ولي آنها را ببخش .

 اگر مهربان باشى تو راه به داشتن انگيزه هاى پنهان متهم مى کنند ولى مهربان باش…

اگر موفق باشى دوستان دروغين و دشمنان حقيقي خواهى يافت ولى موفق باش…

اگر شريف و درستکار باشى , فريبت مى دهند ولى شريف و درستکار باش…

آنچه را در طول ساليان بنا نهاده اى شايد يک شبه ويران کنند ولى سازنده باش…

اگر به شادمانى و آرامش دست يابى حسادت مى کنند ولى شادمان باش…

نيکى هاى درونت را فراموش مى کنند ولى نيکوکار باش…

بهترين هاى خودت را به دنيا ببخش حتى اگر هيچ گاه کافى نباشد , و در نهايت مى بينى هر آنچه هست همواره ميان ( تو و خداى تو ) است نه ميان تو و مردم …

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

می گویند مرد جاهلی یک کشتی به ارث برد. با اینکه از دریا و دریانوردی و مکانیک چیزی نمی فهمید، به این فکر افتاد که فرمانده کشتی شود و روی آب های بیکران اقیانوس به حرکت در آید. هنگامی که ملوانان، کشتی را آماده ی حرکت می ساختند، خود او چون مهارتی در این کارها نداشت، دخالتی نکرد؛ اما پس از این که کشتی وارد دریای وسیع شد، کشتیبانی به نظرش بسیار آسان آمد. وقتی در عرشه، مشغول گردش بود، مردی را دید که چرخی سنگین را گاه به این طرف و گاه به ان طرف می چرخاند، پرسید:« این مرد در اینجا چه می کند؟» جواب دادند:« سکاندار است و کشتی را در جهتی معین هدایت می کند.» گفت:« چه حماقتی! من که فایده ای در این کار نمی بینم. در برابر ما به جز آب چیز دیگری نیست و خود بادبان ها کشتی را پیش می برند. وقتی به ساحل نزدیک شویم یا ببینیم که کشتی دیگری به سوی ما می آید، می توانیم از سکان استفاده کنیم. همه ی بادبان ها را برافرازید و کشتی را برای حرکت آزاد بگذارید.» فرمان او را اطاعت کردند؛ اما کشتی غرق شد و آنهایی که زنده ماندند، این مرد ننادان را که تصور می کرد کشتی بدون فرمانده می تواند حرکت کند، هرگز از یاد نبرند.

 

حتما خواهید گفت که این حادثه، افسانه ای بیش نیست؛ حق دارید! و حتما می پرسید که آیا ممکن است فردی از نوع بشر، اینگونه نادان باشد؟ و حال آنکه متاسفانه چنین جنونی در اغلب انسان ها وجود دارد. یک دقیقه فکر کنید: آیا شما وارث متاعی که قیمت آن هزاران بار گران تر از یک کشتی است، یعنی وارث زندگی و فهم و هوش خود نیستید؟ این فهم و هوش را در چه جهتی هدایت می کنید؟ آن را به حال خود می گذارید؟ آیا واقعا فرمانده کشتی خود هستید و این قدرت را در خود می بیند که کشتی وجودتان را به ساحل آرامش و صفا و موفقیت و سعادت و ثروت برسانید؟ تفکر انسان در این دنیا سکان دار روزی است و روزی شما در پس فکری است که بر می گزینید.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


#داستان_آموزنده 

 

 

 

 بچه ای نزد استاد معرفت رفت و گفت: “مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید.”

 

استاد سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دخترخردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودند و کاهن معبد نیز با غرور وخونسردی روی سنگ بزرگی کنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود.

 

استاد به سراغ زن رفت و دید که زن به شدت دخترش را دوست دارد و چندین بار او را درآغوش می گیرد و می بوسد. اما در عین حال می خواهد کودکش را بکشد. تا بت اعظم معبد او را ببخشد و برکت و فراوانی را به زندگی او ارزانی دارد.

 استاد از زن پرسید که چرا دخترش را قربانی می کند. زن پاسخ داد که کاهن معبد گفته است که باید عزیزترین پاره وجود خود را قربانی کند، تا بت اعظم او را ببخشد و به زندگی اش برکت جاودانه ارزانی دارد.

 

استاد تبسمی کرد و گفت: “اما این دختر که عزیزترین بخش وجود تو نیست. چون تصمیم به هلاکش گرفته ای. عزیزترین بخش زندگی تو همین کاهن معبد است که به خاطر حرف او تصمیم گرفته ای دختر نازنین ات را بکشی.

 بت اعظم که احمق نیست.

او به تو گفته است که باید عزیزترین بخش زندگی ات را از بین ببری و اگر تو اشتباهی به جای کاهن دخترت را قربانی کنی، هیچ اتفاقی نمی افتد و شاید به خاطر سرپیچی از دستور بت اعظم بلا و بدبختی هم گریبانت را بگیرد!”

 

زن لختی مکث کرد.

 

دست و پای دخترک را باز کرد. او را در آغوش گرفت و آنگاه در حالی که چاقو را محکم در دست گرفته بود، به سمت پله سنگی معبد دوید. اما هیچ اثری از کاهن معبد نبود!

می گویند از آن روز به بعد دیگر کسی کاهن معبد را در آن اطراف ندید!!

 

هیچ چیز ویرانگرتر از این نیست كه متوجه شویم كسی كه به آن اعتماد داشته ایم، عمری فریبمان داده است…

در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی‌ و خرد است.

و تنها یک گناه و آن جهل و نادانيست. ( عارف بزرگ - #مولانا )

 

التماس تفکر

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

امام علی (ع) میفرمایند :

دربدن عضوی کم سپاس تر از چشم نیست،پس خواهش آن را برآورده نسازید ،که شما را از یاد خدای بزرگ و بلند مرتبه باز می دارد .

بحار الانوار ،ج۱۰۴،ص۳۶

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




تقدیـم به امـام زمـان (عـج)

 

صدایـت میکنـم آقـا…

همین جایـم…  خـودم…تـنها…

از ایـن پاییـن به آن بالا…

صدایـم می رسـد آقـا؟

نگاهـم در زمـین گیر اسـت…

خـودم هـم خـوب میدانـم…

بسـی دیر است…

بسی دیر است برای پر زدن امـا…

امیدم را نگیر آقـا…

از این سقـف گناهانـم دعا بالا نمی آید…

دعا آنـجا نمی آید…

دعایم را بـبر بالا…

شـفاعـت کن مرا آقـا…

شـما را میـدهم سوگنـد…

به حق مادرت زهرا(س)…

نگاهت را نگیــر آقـا…

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت