✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 96
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 7203
  • 1 ماه قبل: 26041
  • کل بازدیدها: 812782

 



‍یک شایعه در جنگل غوغای بزرگی به پا کرد. به گوش ساکنان جنگل رسیده بود که خرس یک فهرست مرگ تهیه کرده و همه می خواستند اسامی آن فهرست را بدانند.
یک روز آهو همه جراتش را جمع کرد و وارد لانه خرس شد. از او پرسید: خرس، بگو ببینم اسم من در فهرست تو هست؟ خرس گفت: بله. اسمت در فهرست من هست.

دو روز بعد حیوانات دیگر جسد آهو را در دل جنگل پیدا کردند. سرآسیمگی و بیم ساکنان جنگل بیشتر شد. سوال همه این بود که در آن فهرست مرگ نفر بعدی کیست؟ پس از آهو گراز اولین حیوانی بود که کلافه شده و پیش خرس رفت و از او پرسید که آیا اسمش در فهرست هست یا نه ؟
خرس جواب داد:بله اسمت آنجا است. گراز که ترسیده بود با عجله از لانه خرس خارج شد و دو روز بعد هم کشته شد. در این موقع تمام جنگل را وحشت فرا گرفت. پس از آن فقط خرگوش بود که جرات پیدا کرد و پیش خرس رفت. از او پرسید آیا من هم در فهرست مرگ هستم؟
خرس گفت: بله تو هم در آنجا هستی.
خرگوش باز پرسید: آیا می شود اسم مرا حذف کنی؟ خرس گفت: بله، مسئله ای نیست!

  گاهی اوقات مشکلات راحت تر از اون چیزی که فک میکنیم حل میشن
 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




#داستان_کوتاه

مردان قبیله ی سرخ پوست از رییس جدید می پرسند: “آیا زمستان سختی در پیش است؟”
رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت جواب میده: “برای احتياط برید هیزم تهیه کنید”
بعد میره به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه: “آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟”
پاسخ: “اینطور به نظر میاد”

پس رییس به مردان قبیله دستور میده که بیشتر هیزم جمع کنند و برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: “شما نظر قبلی تون رو تایید می کنید؟”
پاسخ: “صد در صد”
رییس به همه ی افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو برای جمع آوری هیزم بیشتر صرف کنند.
بعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: “آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟”
پاسخ: بگذار اینطوری بگم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!
رییس: “از کجا می دونید؟”
پاسخ: “چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنند”

 خیلی وقتها ما خودمان مسبب وقایع اطرافمان هستیم

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 آیت الله حق شناس"ره”

وقتی حضرت موسی “ع” خواست به کوه تور برود،کسی به او گفت:به پروردگار بگو این همه من معصیت میکنم،چرا من را تنبیه نمیکنی؟
خداوند به حضرت موسی"ع” گفت:وقتی رفتی به او بگو:بالاترین تنبیهات این است که نماز میخوانی ولی لذت نماز را نمی چشی.


«نـَــشـْــرِ بـَیـٰانـٰاتِ عُلَماےِ اَخْـــلاقْ»

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




#حدیث

 

 وصيته (علیه السلام) لأبي جعفر محمد بن النعمان الأحول‏: يَا ابْنَ النُّعْمَانِ إِنْ أَرَدْتَ أَنْ يَصْفُوَ لَكَ وُدُّ أَخِيكَ فَلَا تُمَازِحَنَّهُ وَ لَا تُمَارِيَنَّهُ وَ لَا تُبَاهِيَنَّهُ وَ لَا تُشَارَّنَّهُ.

#امام_صادق علیه‌السلام در سفارشی به محمدبن نعمان فرمود:
اى پسر نعمان! اگر مى خواهى برادرت با تو در دوستى با صفا [و يك دل] باشد،

1-  با او شوخى نكن
2-  به كشمكش نپرداز
3-  فخرفروشی نکن
4-  ستيزه جویى نکن


  تحف العقول، النص، ص: 312.

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




  استاد مرتضی زاهدی

 خلجان دادن هواهاي نفساني توسط شیطان

 اولين كليد شيطان براي بي حيا كردن ما، خلجان دادن هواهاي نفساني است، حتي براي كارهاي خير.

 شیطان با حضرت آدم(ع) هم همينگونه رفتار كرد. حضرت آدم و حوا عاشق و دلباخته خداوند بودند و شيطان قسم خورد كه اين درخت نشانه خلود و ماندن ابدی در بهشتِ قربِ خداوند است.

 قسم شيطان، راست بود. آن شجره واقعاً شجره خُلد بود، ولي فريب شيطان اين بود كه آنها بدون “اذن خدا” به سمت آن شجره رفتند و از خدا جلو زدند.

 بدون اذن خدا، حتی شجره خُلد نیز موجب گمراهي مي‌شود.

 لذا شيطان از طريق هواي نفس و غفلت ايجاد شده در حضرت آدم و حوا، آنها را بدون اذن خدا، به سمت يك خير بزرگ كشانيد!

 شيطان از طريق دعوت به خير و با سوء استفاده از تقرب و عشق آنها به خدا، آنها را فريب داد و اذن خدا را از يادشان برد!

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




#عاق_والدین

 امام صادق(علیه السلام ) می فرماید:
نگاه تند به پدر و مادر کردن از اقسام عاق شدن است.

 (مرآت العقول/ج۱۰ص۳۷۵)

 امام باقر(عليه السلام ) می فرماید:
بنده ای درحال حیات پدر و مادرش به آن ها نیکوکار است،ولی پس از مرگ آن ها را فراموش می کند و و برای آن ها طلب رحمت نمی کند.خداوند او را عاق والدین ثبت می نماید اما بنده دیگری در حال حیات عاق والدین است ولی پس از مرگ با دعا و استغفار آن ها را یاد می کند،خداوند او را نیکی کننده به والدین ثبت خواهد فرمود.

  اصول کافی/ج ۳‌ص۲۳۸.
•••••••••

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 سخنان و اذکار شیخ رجب علی خیــاط


” لا اله الا الله ” حرف نیست عمل است

وقتی می گویی لااله الا الله باید پاش بایستی….

صدات هم در نیاد آن موقع نگاه می کنند که اگر لااله الا الله گفتنت زبانی صرف نباشد رشدت می دهند.
پس گفتنش آسان و عمل کردن به آن دشوار است.

ِ

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




#خواص_سوره_ها

 سوره مبارکه جاثیه

     از امام صادق علیه السلام روایت شده است: هر كس سوره جاثیه را قرائت نماید پاداشش این است كه هرگز آتش به او نمی رسد و صدای زوزه آتش جهنم را نمی شنود و…
 آثار و بركات سوره

1-  در امان ماندن از شر حاكم قدرتمند

 از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: هر كس سوره جاثیه را بنویسد و برگردن آویزد از حمله هر حاكم و سلطان ستمگری در امان خواهد ماند و نزد مردم با هیبت و شكوه و محبوب و آبرومند خواهد بود و این عنایتی است كه از جانب خداوند است.

2-  در امان بودن از شر سخن چین

 ازامام صادق علیه السلام نقل شده است: اگر سوره جاثیه را بنویسند به همراه داشته باشند از شر هر سخن چینی در امان خواهند ماند و غیبت او را نمی كنند و اگر هنگام ولادت نوزاد بر او آویزند همواره در حفظ و حراست الهی خواهد بود.

3-  در امان ماندن از شر جن

 همچنین در روایت دیگری از ایشان آمده: اگر سوره جاثیه را بنویسند و به همراه داشته باشند در خواب و بیداری از هر گونه عامل ترساننده و خطر آفرین در امن خواهند ماند و اگر هنگام خواب این سوره را زیر سر نهند از شر جن در امانند.

 منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 اگر پيش از ملاقات قائم (عج ) بميرم ! 

عبدالحميد واسطى نقل مى كند، به امام محمد باقر عليه السلام عرض ‍ كردم :
به خدا قسم دكان هاى خود را به انتظار ظهور امام زمان (عج ) رها كرديم ، تا جايى كه اكنون چيزى نمانده از فقر و بيچارگى ، دست گدايى پيش مردم دراز كنيم !
فرمود:
- اين عبدالحميد! آيا گمان مى كنى اگر كسى خود را وقف راه خدا كند، خداوند راه روزى را به روى او نمى گشايد؟ والله ! خداوند در رحمت خود را به روى او خواهد گشود.
رحمت خدا بر كسى كه خود را در اختيار ما گذاشته و ما را و امر ما را زنده نگه مى دارد.
عرض كردم :
- اگر من پيش از آنكه به ملاقات قائم شما مشرف گردم ، بميرم ، چگونه خواهم بود؟
فرمود:
- هر كدام از شما كه مى گويد:
اگر قائم آل محمد (عج ) را ببينم به يارى او بر مى خيزم ، مانند كسى است كه در ركاب او شمشير بزند و كسى كه در ركاب وى شهيد گردد، مثل اين است كه دوبار شهيد شده است .
(در روايت ديگرى نقل شده :
مثل كسى است كه در ركاب او شمشير زند؛ بلكه مثل كسى است كه با وى شهيد شود.)

‏«داستانهاى بحارالانوار»

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




نیایش

الهی! عمر بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم. گفتی و فرمان نکردم. درماندم و درمان نکردم.

کریما! تو ساز که ازین معلولان شفا نیاید، تو گشای که از این ملولان کاری نگشاید. به صلاح آر که نیک بی سامانیم جمع دار که بد پریشانیم.
بار الاها! ظاهری داریم شوریده. باطنی داریم در خواب. سینه ای داریم پر آتش. دیده ای داریم پر آب. گاه در آتش سینه می سوزیم و گاه از آب چشم غرقاب.

الهی! اگر نه با دوستان تو در رهم، آخر نه چون سگ اصحاب کهف بر درگهم. انتظار را طاقت باید و ما را نیست. صبر را فراغت باید و ما را نیست.

منبع . مناجات نامه
خواجه عبدالله انصاری
 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




#دور_اندیش

پیرمرد زرگری به دکان همسایه زرگر رفت و گفت: ترازویت را به من بده تا این خرده‌های طلا را وزن کنم. همسایه‌اش که مرد دور اندیشی بود گفت: ببخشید من غربال ندارم. پیرمرد گفت: من ترازو می‌‌خواهم و تو می‌گویی غربال نداری، مگر کر هستی؟ همسایه گفت: من کر نیستم، ولی درک کردم که تو با این دست‌های لرزان خود چون خواهی خرده‌های زر را به ترازو بریزی و وزن کنی مقداری از آن به زمین خواهی ریخت، آن وقت برای جمع‌ آوری آنها جاروب خواهی خواست و بعد از آنکه زرها را با خاک جاروب کردی آن وقت غربال لازم داری تا خاک آنها را بگیری، من هم از همین اول گفتم که غربال ندارم.

هر که اول بنگرد پایان کار اندر آخر، او نگردد شرمسار

“مولوی”

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 دکتر الهی قمشه ای:

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﯽ چقدﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﻭ ﻋﺰﯾﺰ ﻫﺴﺘﯽ؟
ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮﯼ !
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ لوس ﮐﻨﯽ، ﻧﻪ ﻫﺮﮔﺰ .
ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﯼ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ.ﺩﺭ ﺍین صورت ﯾﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﺖ می شوند ﻭ ﯾﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ می کنند !
ﺍﮔﺮ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﺖ ﺷﺪﻧﺪ ﻗﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ
ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ، به رﺍﺣﺘﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺸﺎﻥ ﮐﻦ …
ﻫﻤﯿﺸﻪ ” #ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ” ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻧﯿﺴﺖ…

   

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

✔️جواب شیخ بهائی به قیصر روم


 شیخ صمد برادر مرحوم شیخ بها گفته:
 روزی برادرم شیخ بها به مجلس شاه عباس وارد شد. پس شاه عباس گفت: ای شیخ گوش بده ببین سفیر روم چه می‏ گوید؟

 سفیر روم هم در مجلس نشسته بود و برای شاه و سایرین تعریف می‏ کرد که در کشور ما علمائی هستند که به علوم غریبه عارفند و اعمال عجیبه از آنها صادر می‏ شود و چنین و چنان می‏ کنند. ولی در میان شما چنین کسانی یافت نمی‏ شود.

 شیخ دید این حرفها به شاه اثر کرده و شاه تحت تاثیرحرفهای سفیر خارجی قرار گرفته است. و گویا ناراحت به نظر می‏ رسد.

 پس شیخ به شاه گفت: این گونه علوم در نظر اهل کمال و علم چندان ارزشی ندارد. علمای ما به اینگونه امور اهمیت نمی ‏دهند و اینها را جز علم نمی ‏دانند. در همین حالی که این حرفها را می‏ زد، پای خود را هم دراز کرده بود و ساق بند خود را باز می‏ کرد. و ما از این حرکت او در این مجلس و در حضور شاه ناراحت بودیم. بعد از لحظه‏ ای یک مرتبه در حالی که سر آن را در دست داشت آن را به صورت سفیر روم انداخت. پس آن پارچه مانند ماری شروع به حرکت کردن و گردش کردن در مجلس نمود. سفیر و همه اهل مجلس وحشت زیادی کردند. پس شیخ سر آن را به طرف خودش کشید،دوباره به حال اول برگشت.

 آن وقت شیخ به شاه گفت: این کارها چیزی نیست و در نزد اولوالابصار اعتباری ندارد. من این علم را در اوائل جوانی در اصفهان از معرکه گیرهای میدان اصفهان یاد گرفته ‏ام. و این از حرکات دست و چشم بندی است که معرکه گیرها برای گرفتن پول از مردم انجام می‏ دهند .


 پس سفیر شرمنده از حرف خودش و از ایراد گرفتن از علماء به این خرافات خجل و پشیمان شد.(فوائد الرضویه،ص5


 منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




داستان ضرب المثل لعنت به کار دستپاچه
 
این مثل را می آورند تا به كسی كه كاری را معطل می كند و به شوخی طعنه بزند .
آورده اند كه …
بچه ای تازه بدنیا آمده بود و در خانه گهواره نداشتند . پدر بچه رفت به نجار سر گذر سفارش كرد یك گهواره برایش بسازد ، نجار قبول كرد و چند روز گذشت و مشتری چند بار آمد و رفت و یك روز اعتراض كرد كه بابا اگر نمی خواهی بسازی ، بگو بروم جای دیگر سفارش بدهم . نجار گفت : چرا می سازم ولی رسمش این است كه برای كار سفارشی ، قدری بیعانه می دهند كه ما بدانیم این گهواره حتماً مشتری دارد .

 

مشتری قدری پول به رسم بیعانه به او داد و قرار شد سه روز دیگر گهواره حاضر باشد . چند روز گذشت و چون بیعانه داده بود به جای دیگر هم مراجعت نمی كرد ، گاهی می آمد و می پرسید آماده شد ؟ نجار می گفت : همین فردا و پس فردا تمام می شود . مشتری می رفت و چند روز دیگر می آمد كار تمام نشده بود .
در خانه كم كم با نبودن گهواره عادت كرده بودند و بچه بزرگ شد ولی چون پدر بیعانه داده بود ، برای اینكه بیعانه از میان نرود گاهی سراغ گهواره را می گرفت ،‌كم كم از بس كه طول كشید موضوع فراموش شد و آن بچه بزرگ شد ده ساله و بیست ساله شد و بعد زن گرفت و خودش بچه دار شد . وقتی بچه تازه متولد شد بازهم گهواره در خانه نبود . مادربزرگ به پسرش گفت : راستی حالا كه گهواره لازم دارید خوب است بروی پیش آن نجار و آن گهواره را كه چند سال پیش بیعانه داده بودیم بگیری كه هم بیعانه نقد شود و هم گهواره به كار بیاید . پسر رفت از نجار گهواره را مطالبه كرد .
نجار گفت : خیلی گرفتار بودم و هنوز نتوانستم بسازم ، انشاء الله یك گهواره خوبی می سازم ، كه خودتان بگوئید بارك الله . اوقات مرد تلخ شد و گفت : آخر كی می خواهی بسازی ؟ گهواره را برای من سفارش داده بودند كه حالا بزرگ شده ام و بچه دار شده ام ، هنوز هم امروز و فردا می كنی ؟ خلاصه خودت میدانی یا بیعانه را پس بده یا گهواره را تا فردا حاضر كن ، كه اگر فردا بیایم و حاضر نباشد ، من می دانم كه چه باید كرد !

   

نجار جواب داد : اصلاً میدانی چیست من اصلاً از كار دستپاچه خوشم نمی آید . حالا كه شما اینقدر عجله دارید و بیست و دو سال است من را ناراحت كرده اید ، من آن بیعانه را به شما پس می دهم ، گهواره هم نمی سازم مرا بگو كه می خواستم به شما خدمت كنم و لعنت به هر چه كار دستپاچه است . بفرمائید این هم بیعانه تان اگر خیلی عجله دارید بروید به یك نجار دیگر سفارش بدهید .

#لعنت_به_کاردستپاچه

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




حکایت است که پادشاهی از وزیرخود پرسید:
 

بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد، چه می پوشد ، و چه کار می کند و اگر تا فردا جوابم نگویی عزل می گردی.

وزیر سر در گریبان به خانه رفت .

وی را غلامی بود که وقتی او را در این حال دید پرسید که او را چه شده؟

و او حکایت بازگو کرد.
  
غلام خندید و گفت : ای وزیر عزیز این سوال که جوابی آسان دارد.

وزیر با تعجب گفت : یعنی تو آن میدانی؟ پس برایم بازگو ؛ اول آنکه خدا چه میخورد؟

- غم بندگانش را، که میفرماید من شما را برای بهشت و قرب خود آفریدم. چرا دوزخ را برمیگزینید؟

- آفرین غلام دانا.

- خدا چه میپوشد؟

- رازها و گناه های بندگانش را

- مرحبا ای غلام

وزیر که ذوق زده شده بود سوال سوم را فراموش کرد و با شتاب به دربار رفت و به پادشاه بازگو کرد

ولی باز در سوال سوم درماند، رخصتی گرفت و شتابان به جانب غلام باز رفت و سومین را پرسید.

غلام گفت : برای سومین پاسخ باید کاری کنی.

- چه کاری ؟

- ردای وزارت را بر من بپوشانی، و ردای مرا بپوشی و مرا بر اسبت سوار کرده و افسار به دست به

درگاه شاه ببری تا پاسخ را باز گویم.

وزیر که چاره ای دیگر ندید قبول کرد وبا آن حال به دربار حاضر شدند

پادشاه با تعجب از این حال پرسید ای وزیر ای چه حالیست تو را؟

و غلام آنگاه پاسخ داد که این همان کار خداست ای شاه که وزیری را در خلعت غلام

و غلامی را در خلعت وزیری حاضر نماید.

پادشاه از درایت غلام خوشنود شد و بسیار پاداشش داد و او را وزیر دست راست خود کرد.
 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




قطره؛ دلش دریا می خواست
خیلی وقت بود که به خدا خواسته اش رو گفته بود
 
هر بار خدا می گفت : از قطره تا دریا راهیست طولانی، راهی از رنج و عشق و صبوری، هر قطره را لیاقت دریا نیست!
قطره عبور کرد و گذشت
قطره پشت سر گذاشت
قطره ایستاد و منجمد شد
قطره روان شد و راه افتاد
قطره از دست داد و به آسمان رفت
و قطره؛ هر بار چیری از رنج و عشق و صبوری آموخت
تا روزی که خدا به او گفت : امروز روز توست، روز دریا شدن!
خدا قطره را به دریا رساند
قطره طعم دریا را چشید
طعم دریا شدن را
اما؛ روزی دیگر قطره به خدا گفت: از دریا بزرگ تر هم هست؟
خدا گفت : هست!
قطره گفت : پس من آن را می خواهم
بزرگ ترین را، و بی نهایت را !
پس خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اینجا بی نهایت است!
و آدم عاشق بود، دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را درون آن بریزد
اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت
آدم همه ی عشقش را درون یک قطره ریخت
قطره از قلب عاشق عبور کرد!
و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید. خدا گفت :
حالا تو بی نهایتی، زیرا که عکس من در اشــک عــاشق است!
   

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


 چشمه

درباغی چشمه‌ای‌بود و دیوارهای بلند گرداگرد آن باغ، تشنه‌ای دردمند بالای دیوار با حسرت به آب نگاه می‌کرد. ناگهان خشتی از دیوار کند و در چشمه افکند. صدای آب مثل صدای یار شیرین و زیبا به گوشش آمد. آب در نظرش شراب بود. مرد آنقدر از صدای آب لذت می‌برد که تند تند خشت‌ها را می‌کند و در آب می‌افکند.آب فریاد زد: های، چرا خشت می‌زنی؟

 

از این خشت زدن بر من چه فایده‌ای می‌بری؟…تشنه گفت: ای آب شیرین! در این کار دو فایده است. اول اینکه شنیدن صدای آب برای تشنه مثل شنیدن صدای موسیقی رُباب است. نوای آن حیات بخش است، مرده را زنده می‌کند. مثل صدای رعد و برق بهاری برای باغ سبزه و سنبل می‌آورد. صدای آب مثل هدیه برای فقیر است. پیام آزادی برای زندانی است، بوی یوسف لطیف و زیباست که از پیراهنِ یوسف به پدرش یعقوب می‌رسید .فایده دوم اینکه: من هر خشتی که برکنم به آب شیرین نزدیکتر می‌شوم، دیوار کوتاهتر می‌شود.

خم شدن و سجده در برابر خدا، مثل کندن خشت است. هر بار که خشتی از غرور خود بکنی، دیوار غرور تو کوتاهتر می‌شود و به آب حیات و حقیقت نزدیکتر می‌شوی. هر که تشنه‌تر باشد تندتر خشت‌ها را می‌کند. هر که آواز آب را عاشق‌تر باشد. خشت‌های بزرگتری برمی‌دارد.
     

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 رویای بزرگان

یکی از بزرگان در دوازده سالگی با خود این گونه پیمان بست ” روزی من یکی از یزرگ ترین هنرمندان تاریخ جهان خواهم شد و با شاهان زندگی خواهم کرد و همنشین شاهزادگان خواهم بود.” در رزوگاران قدیم پسرک جوانی زندگی می کرد که نامش ناپلئون بود. او هر روز ساعت ها در رویای خود به هدایت و رهبری ارتش خود می پرداخت و اروپا را فتح می کرد. بقیه این داستان را در تاریخ بخوانید. ” برادران رایت” از رویای پرواز به هواپیما رسیدند.

رویای یک اتو مبیل ارزان برای هر نفر، هنری فورد را به خط تولید انبوه اتومبیل هدایت کرد. نیل آرمسترانگ حتی در کودکی هم با این رویا زندگی می کرد که روزی اثری از خود در صنعت هوانوردی به جای بگذارد. در ماه جولای ۱۹۶۹ وی به عنوان نخستین انسان قدم به کره ی ماه گذاشت. همه چیز از یک رویا آغاز می شود. حامی رویای خود باشید. در ترانه ای آمده است:

 

” اگر هرگز رویایی نداشته باشید، پس هیچ وقت هم رویایی که به حقیقت پیوسته باشد نخواهید داشت.”

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




بی توقع مهربان باشیم

خیلی وقتها شده خیری به کسی رسوندیم با نیت « برای رضای خدا».
اما اگه از همون آدم ضربه ای بخوریم اول چیزی که به ذهنمون می رسه اینه :
«بشکنه این دست که نمک نداره» یا «کلا من شانس ندارم به هرکس خوبی کردم بدی دیدم».

مهربان بودن عالیه اما عالیتر اینه:

از محبتی که کردیم رد بشیم.
و دریافت کننده محبتمون را مدیون ندونیم.
چون ما کاری برای او نکردیم که انتظار پاسخ از او داشته باشیم.

اینکه اخلاقا جواب محبت، محبته درسته. اما چه خوبه هر کس روی درستی عمل خودش زوم کنه.

دست بی نمک دستیه که خیری را به دیگران رسونده و همین‌طور دراز مونده که کی طرف میخواد جبران کنه.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:

  “والله اگر کسی آنقدر سجده کند تا گردنش قطع شود خداوند عبادت او را قبول نمیکند

 مگر با ز ما اهل بیت.

  بحار الانوار .ج ۱۷.ص ۱۶۸

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 یک خاطره از رهبر انقلاب…

 گوینده:حجت الاسلام کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری…

آقاي سيد حسن نصرالله ( دبير كل حزب الله لبنان مي گفت : يك دفعه به همراه شوراي حزب الله لبنان محضر مقام معظم رهبري بوديم. اوج سختي و تنگنايي ما بود و خيلي به حزب الله سخت مي گذشت.كنفرانس شرم الشيخ هم صورت گرفته بود، همه توطئه ها شده بود كه حزب الله را نابود كنند.
موقعي كه ما با رهبر معظم جهان اسلام ديدار داشتيم، ايشان به ما اميد داد و فرمود :شما پيروز مي شويد، اين چيزها زياد مهم نيست . سپس اضافه كردند : من در اداره امور كشور بعضي وقتها حل مسائل برايم دشوار مي شود و ديگر هيچ راهي پيدا نمي شود . به دوستان و اعوان و انصار مي گويم كه آماده شويد به جمكران برويم . راه قم را پيش مي گيريم و راهي مسجد جمكران مي شويم . بعد از راز و نياز با آقا، من احساس مي كنم همانجا دستي از غيب مرا راهنمايي مي كند و من در آنجا به تصميمي مي رسم ومشكل بدين صورت حل مي شود و همان تصميم را عملي مي كنم.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




  ولی فقیه تمام اختیارات پیامبر اکرم را دارد

 
« اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت [علم به قانون و عدالت] باشد، بپاخاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم"ص” در امر اداره جامعه داشت دارا می‌باشد، و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند.

این توهّم که اختیارات حکومتی رسول اکرم «ص» بیشتر از حضرت امیر«ع» بود یا اختیارات حکومتی حضرت امیر «ع» بیش از فقیه است، باطل و غلط است. البته #فضائل حضرت رسول اکرم «ص» بیش از همه عالَم است و بعد از ایشان، #فضائل حضرت امیر «ع» از همه بیشتر است. لکن زیادیِ فضائلِ معنوی، اختیارات حکومتی را افزایش نمی‌دهد. همان اختیارات و ولایتی که حضرت رسول و دیگر ائمه «صلوات الله علیهم» در تدارک و بسیج سپاه، تعیین وُلات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را برای حکومت فعلی قرار داده است، منتها شخص معیّنی نیست، روی عنوانِ «عالِم عادل» است.

وقتی می گوییم ولایتی را که رسول اکرم «ص» و ائمه «ع» داشتند، بعد از غیبت، فقیهِ عادل دارد، برای هیچ کس این توهّم نباید پیدا شود که مقام فقها، همان مقام ائمه«ع» و رسول اکرم «ص» است. زیرا اینجا صحبت از #مقام نیست بلکه صحبت از #وظیفه است. ولایت یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیر عادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد. به عبارت دیگر، ولایتِ مورد بحث یعنی حکومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصوری که خیلی افراد دارند امتیاز نیست، بلکه وظیفه‌ای خطیر است».

#ولایت_فقیه_و_حکومت_اسلامی
کتاب ولایت فقیه صفحات ۵۵ و ۵۶.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




دیوان #اشعار امام خمینی(ره)

 انتظار

از غــــم دوست، در اين ميكده فــــرياد كشم
داد رس نيست كـه در هجر رخش داد كشم

داد و بيــــداد كه در محفل مــــا رندى نيست
كــــه بــــرش شكوه بــرم، داد ز بيداد كشم

شاديــــم داد، غمم داد و جفـــــــــا داد و وفا
بــا صفـــا مـــنّت آن را كـه به من داد، كشم

عـــــاشقم، عــــاشق روى تو، نه چيز دگرى
بــــار هجــــــران و وصالت به دل شاد، كشم

در غمت اى گل وحشىِ من، اى خسرو من
جــــور مجنــــون ببـــــرم، تيشه فرهاد كشم

مُـــــردم از زنـــدگىِ بى تو كه با من هستى
طــــرفه ســرّى است كه بايد برِ استاد كشم

سالهــــا مـــــى گــــــذرد، حادثه ها مى آيد
انتظـــــار فـــــــرج از نيمـــــه خــــــرداد كشم

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 ختومات بسیار مجرب سوره واقعه 

1- جهت برآورده شدن حاجات شرعی و ادای دین

  40 شب، هر شب یک بار سوره «واقعه، مزمل، لیل، انشراح» را بخواند و بعد از تلاوت این سوره ها دعای زیر را بخواند. که بسیار مجرب است: 

 «یا رازق السائلین، یا راحم المساکین، یا ولی المؤمنین، یا غیاث المستغیثین، یا ارحم الراحمین، صل علی محمد و آل محمد واکفنی حلالک عن حرامک و بطاعتک عن معصیتک و بفضلک عمّن سواک، یا اله العالمین و صلی الله محمد و آله اجمعین»

2- جهت زیاد شدن رزق و روزی و وسعت معیشت

 از شب شنبه شروع کند و هر شب 3 بار بخواند و استثنائاً در شب جمعه 8 بار بخواند و این عمل را 5 هفته اجرا کند و قبل از تلاوت هر بار این سوره این دعا را بخواند

 اللهم ارزقنا رزقاً حلالاً طیّباً من غیرک استجب دعوتنا من غیر رد و اعوذ من الفضیحتین الفقر و الدّین و ادفع عنّی هذین بحق الامامین الحسن و الحسین علیهما السلام برحمتک یا ارحم الراحمین
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




#خواص_سوره_ها

 سوره مبارکه واقعه

 این سوره از سوره هایی است که اخبار قیامت و احوال آن در آن آمده است و از اسباب پیر شدن رسول الله صلی الله علیه و آّله است. ابن عباس می گوید: مردی از رسول خدا پرسید: چرا اینقدر زود پیر شدید؟ در جواب فرمود: سوره های هود، واقعه، مرسلات، نبا مرا پیر کرده است.
 از امام باقر علیه السلام روایت شده: هر کس هر شب پیش از خواب سوره واقعه را قرائت کند در حالی خداوند را دیدار می کند که چهره اش مانند ماه شب چهاردهم می درخشد.
 امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند خداوند وی را دوست بدارد و نیز دوستی او را در دل همه مردم اندازد و در طول عمرش در این دنیا بدبختی و تنگ دستی نبیند و آسیبی از آسیبهای دنیا به او نرسد و از همدمان امیرالمؤمنین علیه السلام باشد و این سوره خصوصیتی نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام دارد که دیگران با وی در آن شریک نیستند.

آثار و برکات سوره

1 - رفع فقر و تنگدستی
 هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هیچ تنگدستی و گرفتاری به او نمی رسد.رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: سوره واقعه را به زنانتان یاد دهید زیرا آن سوره بی نیاز کننده است.

در داستان جالبی درباره عبدالله بن مسعود آمده است: عبدالله بن مسعود صحابی بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بیمار شد. خلیفه وقت ، عثمان بن عفان، به دیدار او رفت و ناراحت و نگرانی در چهره او دید از او پرسید: چرا ناراحتی و آه و ناله می کنی؟
گفت: گناهکارم. پرسید: چه می خواهی؟ گفت: رحمت خداوند را،
پرسید: آیا نیاز به پزشک داری؟ گفت: طبیب حقیقی مرا بیمار کرده است.
پرسید: آیا می خواهی کمک مالی به تو بکنم؟ گفت: آن زمان که نیاز داشتم ندادی و اکنون نیازی ندارم.
عثمان گفت: پول می دهم برای دخترانت باشد. ابن مسعود گفت: آنها نیازی ندارند. چون به ایشان گفته ام که همواره سوره وقعه را قرائت نمایند که هیچ گاه نیازمند نخواهند شد.

2- ایجاد برکت
 پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اگر سوره واقعه را بنویسند و در خانه بگذارند موجب افزایش خیر و برکت می شود و هر کس به قرائت آن مداومت ورزد، فقر از او برطرف می شود و در آن افزایش حفظ و توفیقات و وسعت در مال وجود دارد.

3- محبوبیت
  امام صادق علیه السلام فرموده است: هر کس در هر شب جمعه سوره واقعه را قرائت کند، خداوند او را دوست دارد و او را محبوب همه مردم می گرداند و هرگز در دنیا ناراحتی، فقر و تنگدستی و آفتی از آفات دنیا به او نخواهد رسیدو از همراهان و رفیقان امیرالمؤمنین علیه السلام خواهد بود.و این سوره ویژه امیرالمومنین علی علیه السلام است و هیچ کس در آن شرکت ندارد.

4-  آسانی مرگ و بخشش اموات
 از امام صادق علیه السلام نقل شده است: سوره واقعه دارای منافع و بهره های زیادی است که قابل شمارش نیست. از جمله فواید این سوره آن است که اگر برای مرده ای خوانده شود، خداوند او را می امرزد و اگر برای کسی که در حال احتضار و مرگ است بخواند، مرگ و خروج روحش به اذن خدا آسان می شود.

5- آسانی زایمان
 به همراه داشتن نوشته سوره واقعه موجب آسانی زایمان می شود.

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




#خواص_سوره_ها

 سوره مبارکه الرحمن

  در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده که فرمودند هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن سوره الرحمن است.
 و در رویات دیگری آمده : هرکسی سوره الرحمن را قرائت کند خداوند به ضعف و ناتوانی او رحم می اورد و او توانایی ادای شکر نعمت های خدادادی را پیدا می کند
 امام صادق علیه السلام فرمودند: از قرائت سوره الرحمن و عمل به آن غافل نباشید زیرا این سوره در دل منافقان استقرار نمی یابد. در روز قیامت خداوند این سوره را به شکل انسانی در بهترین شکل و خوشترین بو وارد می کند تا اینکه در جایگاهی که نزدیکتر از آن وجود ندارد نزد خداوند می ایستد آنگاه خداوند می فرماید چه کسی در دنیا همواره تو را قرائت می کرد؟ سوره الرحمن در جواب می گوید ای پروردگارم فلان و فلان پس از آن چهره ایشان سفید و نورانی می شود خداوند به این گروه می فرماید هر کس را که دوست دارید شفاعت کنید آن گاه خداوند می فرماید به بهشت وارد شوید و هرجایی که دوست دارید سکونت گزینید.

 از امام صادق علیه السلام نقل شده: هر کس سوره الرحمن را قرائت کند و همه جا پس از آیه «فبای الاء ربکما تکذبان» بگوید: «لابشیء من الائک رب اکذب» اگر در آن روز یا شب از دنیا برود شهید محسوب می شود.

 از حضرت زهرا سلام الله علیها روایت شده است: قرائت کننده سوره الرحمن در ملکوت آسمانها و زمینها ساکن در بهشت فردوس خوانده می شود.

  آثار و برکات سوره

1-  آسان شدن امور
 از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس این سوره را بنویسد و به خود همراه داشته باشد خداوند هر کار سختی را برای او آسان می کند.

2-  درمان درد چشم
 امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر سوره الرحمن را بنویسند و همراه کسی که درد چشم دارد باشد، بهبود می یابد.

3- بهبود بیماری طحال، قلب و…
 مرحوم کفعمی در کتاب المصباح آورده است : اگر سوره الرحمن را بنویسند و بشویند و از آب آن بیاشامند برای بیماری طحال و دردها و بیماری های قلب مفید است و اگر نوشته آن را برای درد چشم و بیماری صرع به همراه داشته باشند بهبود میبخشد.

4- آسان شدن وضع حمل
 برای تسهیل وضع حمل آیه
 «سنفرغ لکم ایها الثقلان فبای الاء ربکما تکذبان»
را بنویسند و بر پشت حامله ببندند بعد که فارغ شد آن را باز کنند.

 منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت






هست این جهان مهمانسرا فرصت به پایان میرود
یا دیر یا زود عاقبت البته مهمان میرود

عیبی ندارد میزبان اما چرا مهمان او
گاهی یکی دوزخ یکی بر سوی رضوان
میرود

ذی ٱلحجِّه را من دوست میدارم بسی دارم دلیل
زیرا در این ماه نکو یادی ز پاکان میرود

در همچو ماهی بهر دیدار خدای ذوالجلال
بر طور سینا گوئیا موسی شتابان میرود

دخت پیمبر فاطمه با صدق و اخلاص تمام
بر خانه ی مولا علی با روی خندان میرود

بر سوی قربانگاه ابراهیم با فرزند خویش
با عزم راسخ در دلش با قصد قربان میرود

دست امیر مومنان بگرفته اندر دست خود
ختم رسولان در غدیر از بهر فرمان میرود

شاه شهیدان از مدینه کرده قصد کربلا
چون بسته با معبود خود زیبنده پیمان میرود

فرزند پاک عسکری آن مهدی موعود هم
سوی منا از دیدگان خلق پنهان میرود

ای آنکه پنهان میروی تعجیل کن در آمدن
با مقدمت از سینه ام اندوه و افغان میرود

اندر فراقت ماند صادق سالها چشم انتظار
در ساحل دریای غم با چشم گریان میرود

دیگر نه شور زندگی دارد نه تاب بندگی
نام تو دارد بر زبان در سینه طوفان میرود

در جستجویت کو به کو در بین گلها بو به بو
بوی تو می جوید یقین گوئی گلستان میرود

 

شعر از صادق شیخ نجفی

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




#خواص_سوره_ها

سوره مبارکه قمر

 از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم روایت شده است: هر کس سوره قمر را یک روز در میان قرائت کند در حالی وارد قیامت می شود که صورتش مانند شب چهارده می درخشد و هر کس آن را هر شب قرائت کند بهتر است و در روز قیامت در حالی می آید که چهره اش از سفیدی می درخشد.

هم چنین ابن عباس از ایشان نقل می کند: قاری سوره قمر در کتاب آسمانی تورات سپید رو نامیده شده است و در روزی که چهره ها سپید یا سیاه می شود چهره قاری آن سپید و نورانی است.

آثار و برکات سوره

1-جهت یافتن محبوبیت نزد مردم

از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر کس در روز جمعه هنگام ظهر سوره قمر را بنویسد و آن را همراه خود قرار دهد در نزد مردم آبرومند و محبوب خواهد بود.

2- آسان شدن کارهای سخت

امام صادق علیه السلام فرموده اند: اگر در ظهر روز جمعه سوره قمر را بنویسد و با خود همراه داشته باشد به اذن خداوند کارهای سخت بر آنان آسان می شود.

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»



موضوعات: مختلف  لینک ثابت




استاد پناهيان

 

 

ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﺩﻗﻴﻖ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﻫﻴﻢ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻓﻄﺮﺕ ﺧﻮﺩ ﺩﻗﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺧﺎﻧﻢﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ. ﺯﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﻮﺳﻂ ﻳﻚ ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺭﺩ ” ﻣﺤﺒﺖ ” ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﺩ. ﻣﺤﺒﺘﻲ ﻛﻪ ﻗﻠﺒﺶ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺷﺪ . ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﺒﺖ ﻫﻢ ﭼﻴﺰﻱ ﺟﺰ ﻧﻮﺍﺯﺵ

ﻧﻴﺴﺖ . ﻭﻟﻲ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﻮﺭﺩ “ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺻﻤﻴﻤﺎﻧﻪ ” ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﺩ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦﺻﻮﺭﺕ، ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻋﺎﻃﻔﻲ، ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﻣﻲﺭﺳﻨﺪ. .

 

ﮔﺎﻩ ﺯﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺩﺭ، ﻧﻮﺍﺯﺷﮕﺮ ﻣﺮﺩﻱ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺣﺘﻲ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﺴﻦﺗﺮ ﺍﺳﺖ . ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺩﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﭘﺴﺮﻱ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﻝﺭﺣﻤﻲ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻩ، ﺗﻘﺎﺿﺎﻱ ﻣﺤﺒﺖ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻩ ﻭ ﺣﺲ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﻪﺍﺵ ﺟﻮﺷﻴﺪﻩ

ﺍﺳﺖ ‏( ﺍﻳﻦﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﺪﻭﺩﻩ ﺷﺮﻉ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﻓﺴﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻳﺎ ﻧﻪ، ﺑﺤﺚ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺳﺖ ‏). ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺭﻧﺪﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺲ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﻨﺪ !

ﺧﺎﻧﻢﻫﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﺭﺍﻫﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺑﻪ ﺯﻥﻫﺎ ﻇﻠﻢ ﻧﻜﻨﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﺭﺋﻴﺲ ﻧﺒﺎﺵ، ﺑﻪ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﺭﺋﻴﺲ ﺑﺎﺵ ﻭ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺭﻳﺎﺳﺖ ﺩﻳﺪ ﻇﻠﻢ

ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺩ ﺭﺋﻴﺲ ﺯﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭ ﺫﻟﻴﻞ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻇﻠﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ ﺑﻠﻜﻪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻫﻢ ﻣﻲﻛﻨﺪ.

 

ﻣﺮﺩ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ ﺑﺎ ﺯﻥ ﻣﺬﺍﻛﺮﻩ ﻛﻨﺪ، ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﺍﺯ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻟﺶ ﻣﻲﺷﻜﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺮﻫﻴﺰ ﻛﻨﺪ. ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻧﺎﺯﻙﺗﺮ ﺑﻪ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﻳﺤﺎﻧﻪﺍﻱ ﺗﻠﻘﻲ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻟﻄﺎﻓﺖ ﺭﻭﺣﻲ ﺍﻭ ﺣﻔﻆ ﺷﻮﺩ، ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺯﻥ ﻏﻴﺮﺕ ﻭ ﻣﺤﻜﻤﻲ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﺪ.

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




الهی العفو

 

(ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم

 

(ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم

 

(پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم

 

(ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم

 

(ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم

 

(ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم

 

(چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم

 

(ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم

 

(خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه ها کردم

 

(د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم

 

(ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم

 

(ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم

 

(ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفا کردم

 

(ژ) ژنم را از غزل دادی ژنم را مبتلا کردم

 

(س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم

 

(ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم

 

(ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم

 

(ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم

 

(ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کردم

 

(ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم

 

(ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم

 

(غ) غمی غمگین به دل دارم

(ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم

 

(غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم

 

(ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم

 

(ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم

 

(ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم

 

(گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجدم خطا کردم

 

(ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم

 

(م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم

 

(ن) نرانی از درمیخانه ات یا رب که ساقی راصدا کردم

 

(و) ولی را من علی دانم علی را مقتدا کردم

 

(ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم

 

(ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتها کردم….

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




معجزه پیش بینی قرآن در مورد بدن فرعون

 

 

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلِهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۹۰﴾

آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۹۱﴾

فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ ﴿۹۲ يونس ﴾

 

 

 

« و بني اسرائيل را از دريا عبور داديم. فرعون و سپاهيان وي بيدرنگ مسلحانه و فراتر از حد خود آنها را دنبال کردند، تا وقتي که داشت غرق ميشد گفت: ايمان آوردم به اينکه خدائي غير از خدائيکه بني اسرائيل (فرزندان يعقوب) به او ايمان اوردند وجود ندارد و هميشه مسلمان خواهم بود ـــ حالا! در حاليکه تا پيش از اين از سپردن بني اسرائيل سرباز زدي و هميشه نيز مفسد بودي ـــ امروز فقط بدن تو را نجات ميدهيم تا براي افراد پس از خودت درسي باشد. هر چند خيلي از مردم از آيات ما غافلند».

 

واژه فرعون در لغت بمعني: ساختمان باشکوه است. بعد به فرمانروايان مصر اطلاق شده، که اشاره ضمني و تلويحي بوده به ساختمانهاي بلند بالا و باشکوه آنها. تصويري که ميبينيم تصويرهمان فرعوني است که در زمان موسي بوده و از سپردن بني اسرائيل به موسي سرپيچي کرده و موسي و همراهانش را تعقيب کرده و در دريا غرق شده. او رامسز دوم نام داشته است. پس از غرق شدن افراد باقيمانده دستگاه فرعون که با وی در تعقیب موسی نبوده اند او را از آب گرفته و موميائی ميکنند، و امروزه در معرض تماشای جهانيان است. چيزی که 1400 سال پيش قرآن آن را پيش بينی کرده است.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




روزگاری، لقمان حکیم در خدمت خواجه ای بود. خواجه، غلام های بسیار داشت. لقمان بسیار دانا همواره مورد توجّه خواجه بود. غلامان دیگر بر او حسد می ورزیدند و همواره پی بهانه ای می گشتند برای بدنام کردن لقمان پیش خواجه.

 روزی از روزها، خواجه به لقمان و چند تن از غلامانش دستور داد تا برای چیدن میوه به باغ بروند. غلام ها و لقمان، میوه ها را چیدند و به سوی خانه حرکت کردند. در بین راه غلام ها میوه ها را یک به یک خوردند و تا به خانه برسند، همه میوه ها تمام شد و سبد خالی به خانه رسید. خواجه وقتی درباره میوه ها پرسید، غلام ها که میانه خوشی با لقمان نداشتند.

گفتند: میوه ها را لقمان خورده است.

 خواجه از دست لقمان عصبانی شد.

 خواجه پرسید: «ای لقمان، چرا میوه ها را خوردی؟ مگر نمی دانستی که من امشب، مهمان دارم؟ اصلاً به من بگو ببینم، چگونه توانستی آن همه میوه را به تنهایی بخوری؟!»

 لقمان گفت: من لب به میوه ها نزده ام. این کار، خیانت به خواجه است!»

 خواجه گفت: «چگونه می توانی ثابت کنی که تو میوه ها را نخورده ای؟ در حالی که همه غلام ها شهادت می دهند که تو میوه ها را خورده ای!»

 لقمان گفت: «ای خواجه، ما را آزمایش کن، تا بفهمی که میوه ها را چه کسی خورده است!»

 خواجه برآشفت: «ای لقمان، مرا دست می اندازی؟ چگونه بفهمم که میوه ها را چه کسی خورده است؟ هر کسی که میوه ها را خورده است، میوه ها در شکمش است. برای این کار باید شکم همه شما را پاره کنم تا بفهمم میوه ها در شکم کیست.»

لقمان لبخندی زد و گفت: «کاملاً درست است. میوه ها در شکم کسی است که آن ها را خورده است. اما برای اینکه بفهمید چه کسی میوه ها را خورده است، لازم نیست که شکم همه ما را پاره کنید!

 لقمان گفت:  دستور بده تا همه آب گرم بخورند و خودت با اسب و ما پیاده به دنبالت بدویم.

خواجه پرسید: «بسیار خوب، اما این کار چه نتیجه ای دارد؟»

 لقمان گفت: «نتیجه اش در پایان کار آشکار می گردد!»

 خواجه نیز فرمان داد تا آب گرمی آوردند و همه از آن خوردند و خود با اسب در صحرا می رفت و غلامان به دنبال او می دویدند.

 پس از ساعتی، لقمان و همه غلام ها به استفراغ افتادند. آب گرمی که خورده بودند، هر چه را که در معده شان بود، بیرون ریخت!

 خواجه متوجه شد که همه غلام ها از آن میوه ها خورده اند، جز لقمان. خواجه غلام ها را به خاطر خوردن میوه ها و تهمت ناروا زدن به لقمان، توبیخ کرد و لقمان را مورد لطف قرار داد.

 آری، وقتی یک بنده ضعیف مثل لقمان، چنین حکمت هایی دارد، پس آفریننده او که خداوند جهان است، چه حکمت ها دارد. و حکمت ها همه در پیش خداوند است.

 

منبع:tebyan.net

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




١۵ توصیه حاج میرزا اسماعیل دولابی را برای زندگی مومنانه

 

١. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

 

٢. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

 

٣. اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

 

۴. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

 

۵. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

 

 

۶. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

 

٧. تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

 

٨. هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

 

٩. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.

 

١٠. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

 

١١. خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

 

١٢.  لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

 

١٣. ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت

۰یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

 

١۴. دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل اااا است…شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند.”

 

١۵. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه “الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

ﻗﺮﻗﺮﻩ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﺳﺮﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﺏ ﮔﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻠﻮﺩﺭﺩ

ﻣﻔﯿﺪ ﺍﺳﺖ .

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻮﻫﺎ، ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺳﺮﮐﻪ ﻣﻮﻫﺎ ﺭﺍ

ﺁﺑﮑﺸﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﻣﻮﻫﺎﯾﯽ ﻧﺮﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ .

ﻭﺍﻥ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺏ ﮔﺮﻡ ﭘﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺳﺮﮐﻪ ﺑﻪ

ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺭﺍﺯ

ﺑﮑﺸﯿﺪ؛ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺧﺸﮑﯽ ﭘﻮﺳﺖ

ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﻧﺮﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ .

…………………………………….

ﯾﮏ ﻗﺎﺷﻖ ﭼﺎﯼ ﺧﻮﺭﯼ ﺳﺮﮐﻪ ﺳﯿﺐ ﺳﮑﺴﮑﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ

ﺑﯿﻦ ﻣﯽﺑﺮﺩ .

ﺻﺒﺢ ﮐﻤﯽ ﺳﺮﮐﻪ ﺳﯿﺐ ﻗﺮﻗﺮﻩ ﮐﻨﯿﺪ ﺳﭙﺲ ﺑﺎ

ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺩﻧﺪﺍﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺑﺰﻧﯿﺪ، ﻟﮑﻪﻫﺎﯼ ﺩﻧﺪﺍﻥ

ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺳﻔﯿﺪﯼ ﺩﻧﺪﺍﻥﻫﺎ

ﻣﯽﺷﻮﺩ .

ﯾﮏ ﺟﺮﻋﻪ ﺁﺏ ﺳﺮﮐﻪ ﺳﯿﺐ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺧﺎﺻﯿﺖ

ﺁﻧﺘﯽ ﺑﯿﻮﺗﯿﮑﯽ ﺁﻥ ﺑﺎﮐﺘﺮﯼﻫﺎﯼ ﻣﻌﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ

ﻣﯽﺑﺮﺩ .

ﯾﮏ ﻗﺎﺷﻖ ﭼﺎﯾﺨﻮﺭﯼ ﺳﺮﮐﻪ ﺳﯿﺐ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ

ﺁﺏ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﻨﻮﺷﯿﺪ ﮔﺮﻓﺘﮕﯽ ﺑﯿﻨﯽ

ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽﺭﻭﺩ .

……………………………………….

ﺳﺮﮐﻪ ﺳﯿﺐ ﭘﻮﺳﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﻟﮑﻪﻫﺎﯼ

ﺻﻮﺭﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽﺑﺮﺩ؛ ﺷﺐ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ

ﺻﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺑﺸﻮﺋﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﭘﻨﺒﻪ ﺁﻏﺸﺘﻪ

ﺑﻪ ﺳﺮﮐﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺑﯿﺪ.

ﺩﺭ ﻟﮕﻦ ﺁﺏ ﮔﺮﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﺮﮐﻪ ﺑﺮﯾﺰﯾﺪ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ

ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻣﺎﺳﺎﮊ ﺩﻫﯿﺪ ﺗﺎ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﭘﺎﻫﺎ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﻭﺩ .

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




پنج اصل برای قرار گرفتن در مسیر خود سازی

 

صمت و جوع و سهر و خلوت و ذکر به دوام     نا تمامان جهان را کند این پنج تمام

 

صمت :  یعنی سکوت و به اندازه حرف زدن نه بیشتر و نه کمتر از حد نیاز

 

جوع:   یعنی نباید همیشه شکم را پر داشت غذا خوردن زیاد دل را تیره می کند و گرسنگی درون را بیدار می کند

 

سهر :  یعنی بیداری و هوشیاری و غافل نبودن( سحر یعنی قبل از اذان صبح بیدار بودن) چه در محیط کار چه منزل و غفلت نکردن تا پشیمان نشویم

 

خلوت :  یعنی در خود فرو رویم و گوشه گیری اختیار کنیم و به حسابرسی خود بپردازیم

 

ذکر به دوام :  یعنی همیشه حق بگوییم و حرف حق رابپذیریم و راه حق رابرویم نه صرفا ذکری را لقلقه زبان داشته باشیم که ان هم لازم است

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم

غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنيم

 

کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز

چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم

 

عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود

ما به این دنیای فانی زود عادت می کنيم

 

ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا

عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنيم؟

 

کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی

با همیم اما چرا احساس غربت می کنيم؟

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

آنها در جستجوی آرامش بودند.

نزد استادشان رفتند و پرسیدند:

استاد شما همیشه لبخندی روی لبتان دارید،

و خیلی خشنود به نظر میرسید،

لطفا بگویید که راز آرامش شما چیست؟

استاد گفت:

من زمانی که دراز می کشم، دراز می کشم.

زمانی که راه می روم، راه می روم.

زمانی که غذا می خورم،غذا می خورم.

شاگردان گفتند:

تمام این کارها راماهم انجام میدهیم ولی چرا آرامش نداریم؟

استاد گفت:

زیرا شما زمانی که دراز می کشید،

به این فکر می کنید که باید بلند شوید.

زمانی که بلندشدید به این فکر می کنید،

که بایدکجا بروید!!!

فکرشما همیشه درجای دیگری است و نه در آنجایی که هستید!

باید یاد بگیرید در لحظه زندگی کنید.

لحظه یعنی همین الانه الان…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

گله هارابگذار!

ناله هارابس كن!

روزگارگوش ندارد كه تو هي شِكوه كني!

زندگي چشم ندارد كه ببيند اخم دلتنگِ تو را…

فرصتي نيست كه صرف گله وناله شود!

تابجنبيم تمام است تمام!!

مهرديدي كه به برهم زدن چشم گذشت….

ياهمين سال جديد!!

بازكم مانده به عيد!!

اين شتاب عمراست …

من وتوباورمان نيست كه نيست!!

***زندگي گاه به كام است و بس است؛

زندگي گاه به نام است و كم است؛

زندگي گاه به دام است و غم است؛

چه به كام و

 چه به نام و

 چه به دام…

 زندگي معركه همت ماست…زندگي ميگذرد…

 

زندگي گاه به نان است و كفايت بكند؛

زندگي گاه به جان است و جفايت بكند‌؛

زندگي گاه به آن است و رهايت بكند؛

چه به نان

 و چه به جان

و چه به آن…

زندگي صحنه بي تابي ماست…زندگي ميگذرد…

 

زندگي گاه به راز است و ملامت بدهد؛

زندگي گاه به ساز است و سلامت بدهد؛

زندگي گاه به ناز است و جهانت بدهد؛

چه به راز

و چه به ساز

 و چه به ناز…

 زندگي لحظه بيداري ماست…زندگي ميگذرد…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

پند از مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی

 

 

 

۱. دنیا، دار بلا و امتحان است

 

همه افراد به نحوى گرفتارى و مشکل دارند، گرفتارى دنیا خلاصى ندارد و لیکن به برکت و عنایت اهل‌بیت علیهم‌السلام زودگذر است، کارى کنید که در آخرت گرفتار نباشید. عمل در دنیا، میزان در آخرت است؛ پس عمل خود را خالصانه و براى رضایت خدا انجام دهید تا درب‌هاى رحمت بر شما باز شود.

 

 

۲. استفاده از عمر

 

بدانید که جوانى سرمایه‌اى بزرگ، اما زودگذر است که قابل برگشت نمى‌باشد؛ بنابراین از افرادى که معاشرت با آنان عمر انسان را هدر مى‌دهد بپرهیزید و در انجام وظایف شرعى و تحصیل کمالات کوشا باشید و بدانید دقت در مسائل شرعى در رأس همه امور است.

 

 

۳. برنامه‌هاى نجات‌بخش

 

انسان در هر حال باید برنامه‌ریزى داشته باشد تا در آخر عمر پشیمان نگردد. ساعاتى را براى عبادت و انجام واجبات در نظر بگیرد و زمانى را به فراگیرى معارف الهى، اخلاق حسنه، تهذیب نفس و مسائل شرعى اختصاص دهد، همان‌گونه که زمانى را هم براى رفع نیاز دنیوى خود قرار داده و آنچه که حلال و ستوده است انجام دهد.

 

 

۴. عبرت از مظاهر دنیا

 

معتقدات خود را تقویت کنید و هر چه مشاهده مى‌کنید از آن عبرت بگیرید و ببینید که چگونه بعضى افراد لذات دنیا را به آخرت ترجیح مى‌دهند و شب و روز خود را فداى اغراض حیوانى مى‌کنند؛ با دیدن این صورت‌هاى تاریک، درس بگیرید و خود را از گناه دور کنید.

 

 

۵. در پناه خدا بودن

 

وظیفه شما در جامعه این است که نصیحت کنید و آنانى را که غافلند با روشى که پذیرا باشند آگاه سازید و بدانید که شیطان در کمین است، لذا همواره از خدا کمک بخواهید و دائما بگویید: «الهى لا تکلنى الى نفسى طرفة عین ابدا»

 

 

۶. بهترین توشه براى آخرت

 

حرکت ظاهرى‌تان به گونه‌اى باشد که اگر کسى شما را دید، از خلق و التزام شما لذت ببرد و مصداق «کونوا لنا زینا» باشید. براى آخرت خود عمل صالح ذخیره کنید. «زیارت عاشورا»، «حدیث کساء» و «زیارت جامعه» را فراموش نکنید.

 

هفته‌نامه “افق حوزه”

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




تأثیر ماهواره بر نوجوان چیست؟

برخی از آثار منفی ماهواره بر نوجوان، فساد و به ابتذال کشاندن آنها ، توهین به ارزش های دینی و اعتقادی و بی اهمیت جلوه دادن آنها ، تفسیرهای انحرافی از دین و مفاهیم دینی و سست کردن باورهای دینی نوجوانان است.

پسر 12 ساله ای به منزل یکی از نزدیکان خود می رود که از ماهواره به شکل نادرست استفاده می کنند. آیا این گونه ارتباط ها روی فرزند اثر نامطلوب خواهد داشت؟

بدون تردید، محیط بر روح و روان انسان اثر می گذارد.

امام علی(ع) فرمود: اذا خبثَ الزمانُ کسدت الفضائل ” 1 ” آن گاه که زمان[ = محیط] پلید شود، فضیلت ها از بین خواهد رفت.

اگر محیط نامناسب، با استفاده نادرست از ماهواره همراه شود، بدتر خواهد بود.

نشانه این تأثیرهای منفی، شبهاتی است که برای نوجوانان ایجاد می شود و در قالب پرسش های فراوان خود را نشان می دهد.

تأثیر محیط، به ویژه در ابتدای نوجوانی(12 تا 14) به سبب بروز غریزه جنسی و زمینه شکل گیری شخصیت، افزون تر است.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

شیعه ای که کور باشد شیعه نیست از امامش دور باشد شیعه نیست

 

شیعه یعنی سر بلندی در جهان شیعه یعنی افتخار هر زمان

 

شیعه یعنی لا وصی الا علی شیعه یعنی لا ولی الا علی

 

شیعه باکی در دلش از دار نیست دست بردار ثنای یار نیست

 

گرشود صد بار با شمشیر تیز عضو عضوش قطعه قطعه ریز ریز

 

باز لبها را زهم وا میکند عاشقانه مدح مولا میکند

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ  #ﺩﺑﺎﻍ_ﺩﺭ_ﺑﺎﺯﺍﺭ_ﻋﻄﺎﺭﺍﻥ

 

ﺩﺑﺎﻍ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺵ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺍﺯ ﺍﻣﺤﺎ ﻭ ﺍﺣﺸﺎﯼ ﺍﻭﻧﻬﺎﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﺗﺐ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﺎ ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺗﻪ؛

ﻭ ﺑﯿﻨﯽ ﺍﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻪ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﻣﺪﻓﻮﻉ ﻭ ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ؛

ﺭﻭﺯﯼ ﮔﺬﺭ ﯾﮏ ﺩﺑﺎﻏﯽ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺮ ﻓﺮﻭﺵ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻪ،

ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺎﺭﺍﻥ ﻗﺪﯾﻢ ﻏﺎﻟﺒﺎ ﺗﺮﮐﯿﺒﺎﺕ ﮔﻼﺏ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻋﻄﺮ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ؛

ﺩﺑﺎﻍ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺷﻪ ؛ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻪ :

ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﻭ ﺧﻤﯿﺪ

ﭼﻮﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺎﺭﺍﻥ ﺭﺳﯿﺪ

ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺩﺑﺎﻍ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺎﺭﻫﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻭﺭ ﺍﻭ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ،

ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺑﯿﺎﻭﺭﻥ، ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﮔﻼﺏ ﻣﯽ ﭘﺎﺷﯿﺪﻥ؛

ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻒ ﺑﺮ ﺩﻝ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺑﺮﺍﻧﺪ

ﻭﺯ ﮔﻼﺏ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮ ﻭﯼ ﻓﺸﺎﻧﺪ .

ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ، ﻋﻠﺖ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﺮﺩ ﺩﺑﺎﻍ ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﻪ ﻋﻄﺮﻓﺮﻭﺷﯽ، ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﻋﻄﺮ ﻭ ﮔﻼﺏ ﺑﻮﺩ :

ﺍﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﮐﺎﻧﺪﺭ ﻣﺮﺗﻌﻪ

ﺍﺯ ﮔﻼﺏ ﺁﻣﺪ ﻭﺭﺍ ﺁﻥ ﻭﺍﻗﻌﻪ

ﺧﻼﺻﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﻣﺮﺩ ﺩﺑﺎﻍ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻭ ﺗﺎﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﻭ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﮐﻨﻦ، ﯾﮑﯽ ﮔﻼﺏ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻣﯽ ﺯﺩ،

ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻀﺶ ﺭﻭ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ….

ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺮﺩ ﺩﺑﺎﻍ ﺧﺒﺮ ﺑﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺎﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺭﻓﺘﻪ

ﭘﺲ ﺧﺒﺮ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﺘﺎﺏ

ﮐﻪ ﻓﻼﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﺠﺎ ﺧﺮﺍﺏ

ﮐﺲ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﻣﺼﺮﻭﻉ ﮔﺸﺖ

ﯾﺎ ﭼﻪ ﺷﺪ ﮐﻮ ﺭﺍ ﻓﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺑﺎﻡ ﻃﺸﺖ؟

ﻣﺮﺩ ﺩﺑﺎﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮﮎ ﻭ ﺩﺍﻧﺎ؛

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﻣﺪﻓﻮﻉ ﺳﮓ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﭼﯿﻪ ﻭ ﺩﺭﻣﺎﻧﺶ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ :

ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺳﺮﮔﯿﻦ ﺳﮓ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻦ

ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﺎﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﺑﺎ ﺣﻨﯿﻦ

ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺭﻧﺠﺶ ﻫﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺯ ﭼﯿﺴﺖ

ﭼﻮﻥ ﺳﺒﺐ ﺩﺍﻧﯽ، ﺩﻭﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺟﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺩﺑﺎﻍ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﺩﺑﺎﻍ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻣﺸﺎﻣﺶ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﻣﻄﺒﻮﻉ ﻻﺷﻪ ﻭ ﻓﻀﻮﻻﺕ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ،

ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺎﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺸﺎﻣﺶ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺸﻤﺎﻡ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﻧﺪﺍﺭﻩ؛

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﮔﻼﺏ ﻭ ﻋﻄﺮ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺳﯿﺪﻩ؛

ﺣﺎﻟﺶ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﻭ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﺷﺪﻩ

ﮔﻔﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﺶ ﺍﻧﺪﺭ ﻣﻐﺰ ﻭ ﺭﮒ

ﺗﻮﯼ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﻮﯼ ﺁﻥ ﺳﺮﮔﯿﻦ ﺳﮓ

ﺗﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻧﺪﺭ ﺣﺪﺙ ﺍﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﺐ

ﻏﺮﻕ ﺩﺑﺎﻏﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﻭﺯﯼ ﻃﻠﺐ

ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﻮﻻﻧﺎ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺭﻧﺞ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺧﻼﻑ ﻋﺎﺩﺕ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﻥ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻪ،

ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺳﺨﺘﻪ ﻭ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﻩ .

ﭘﺲ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺘﺴﺖ ﺟﺎﻟﯿﻨﻮﺱ ﻣﻪ

ﺁﻧﭽﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﯿﻤﺎﺭ،ﺁﻧﺶ ﺩﻩ

ﮐﺰ ﺧﻼﻑ ﻋﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺍﻭ

ﭘﺲ ﺩﻋﻮﺍﯼ ﺭﻧﺠﺶ ﺍﺯ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﺟﻮ

ﻣﺮﺩ ﺩﺑﺎﻍ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﻣﻄﺒﻮﻉ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﻭ ﻣﻄﺒﻮﻉ ﮔﻼﺏ ﺭﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻪ،

ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺩﺑﺎﻍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻋﻘﺐ ﺭﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﻧﺒﯿﻨﻨﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﺮﮔﯿﻦ ﺳﮓ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﯿﻨﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﻭ ﻣﺪﺗﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺸﻤﺎﻡ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﻣﻄﺒﻮﻉ ﺁﻥ، ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺁﻣﺪ !

ﺳﺮ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺶ ﺑﺮﺩ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺭﺍﺯﮔﻮ

ﭘﺲ ﻧﻬﺎﺩ ﺁﻥ ﭼﯿﺰ ﺑﺮ ﺑﯿﻨﯽ ﺍﻭ

ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺷﺪ ﻣﺮﺩ ﺟﻨﺒﯿﺪﻥ ﮔﺮﻓﺖ

ﺧﻠﻖ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﺴﻮﻧﯽ ﺑﺪ ﺷﮕﻔﺖ !

ﻭ ﺑﻌﺪ ﺫﻫﻦ ﺷﻬﻮﺩﯼ ﻣﻮﻻﻧﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﭘﻞ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻬﻤﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻣﺎﻧﻮﺱ ﻣﯽ ﺷﯿﻢ،

ﺫﺍﯾﻘﻪ ﻭ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﻣﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺴﺎﯾﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﻭ ﺭﻭﺯﻣﺮﻩ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯿﻢ ﺷﮑﻞ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻩ،

ﭼﺸﻢ ﻣﺎ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ،

ﮔﻮﺵ ﻣﺎ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﻭ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﯾﻢ،

ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﺧﻮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣﺮﺗﺐ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺫﻫﻦ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﯿﻢ؛

ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﻻﺯﻣﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩﯼ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﺸﻢ ،ﮔﻮﺵ ﻭ ﺫﻫﻨﻤﻮﻥ ﺩﺭﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻭ ﺑﺎ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺯﯾﺮ ﺍﻭﻥ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩ ﻣﺎﻧﻮﺱ ﻧﺸﯿﻢ،

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺮ ﻓﯿﻠﻤﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ،

ﻫﺮ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ،

ﻫﺮ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭ …

ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﻧﯿﻢ، ﻣﯽ ﺷﻨﻮﯾﻢ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺩﺍﺭﻥ ﺩﺭ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮﯼ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﻭ ﺫﺍﯾﻘﻪ ﻣﺎ؛

ﻫﺮ ﭼﻪ ﺳﻄﺢ ﻣﺴﺎﯾﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺭﻭﺯﻣﺮﻩ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯿﻢ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﺎﺷﻪ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﻣﺎ ﻣﺘﻌﺎﻟﯽ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻪ ﻭ ﻣﺸﺎﻡ ﺭﻭﺡ ﻣﺎ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺸﻤﺎﻡ ﻋﻄﺮ ؛

ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﻏﺎﻓﻠﯿﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭼﻘﺪﺭ ﺭﻭﺣﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺑﻮﻫﺎﯼ ﻧﺎﻣﻄﺒﻮﻉ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﯾﻢ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﻣﺰﺍﺝ ﻣﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﻪ ﻭ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﯿﺰ ﻣﺒﺘﺬﻝ ﻭ ﺳﻄﺢ ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﻩ

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




نماز ساده ى استغفار برای افزایش روزی:

 

 رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:

 

 إِذَا رَأَيْتَ‏ فِي‏ مَعَاشِكَ‏ ضِيقاً وَ فِي أَمْرِكَ الْتِيَاثاً، فَأَنْزِلْ حَاجَتَكَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَا تَدَعْ صَلَاةَ الِاسْتِغْفَار.

 

 هرگاه در زندگیت دچار تنگی معیشت و  کسادی شدی، حاجتت را به خدا عرضه کن و نماز استغفار را ترک نکن.

 

 طریقه خواندن نماز:

 

 نماز استغفار دو رکعت است و در هر دو رکعت، چنین عمل کن:

 

الف-در هر رکعت، یک بار حمد، و یک بار سوره قدر را بخوان.

ب-بعد از خواندن این دو سوره، 15 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»،

ج-سپس در رکوع، 10 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»،

د-بعد از بلند شدن از رکوع ، 10 بار بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»،

ه-در هر دو سجده، 10 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»،

و-بعد از هر دو سجده، 10 بار بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ».

 

  مکارم الاخلاق، ص328

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




در بعضی طوفانهای زندگـی،

 

کم کم یاد مـی گیری که نباید توقعی داشته باشـی، مگر از خودت.

متوجه می شوی بعضـی را هر چند نزدیک، اما نباید باور کرد،

 

متوجه می شوی روی بعضـی هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد.

می فهمی بعضـی را هر چند آشنا، اما نمـی توان شناخت و این اصلاً تلخ نیست، شکست نیست، آگاه شدن نام دارد.

 

ممکن است در حینِ آگاه شدن درد بکشـی، این آگاهـی دردناک است، اما تلخ، هرگز…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




عقربی که پنج نفر را می خورد 

 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:(( در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دُمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است.))

 

آن عقرب می گوید :((أَینَ مَن حارَبَ اللهَ و رَسُولَه؟))؛ ((آنهایی که با خدا و پیامبر خدا جنگ داشتند کجا هستند؟))

 

 جبرئیل فرود می آید و می پرسد: ((چه کسانی را می خواهی؟ مقصودت از کسانی که با خدا و پیامبر خدا در جنگ بودند چه کسانی است؟))

 

عقرب می گوید: ((آنها پنج نفرند و من می خواهم آنها را ببلعم:

 

 اول تارِکُ الصَّلوة: آن کسی که بی نماز از دنیا رفته است، مخصوصاً اگر منکر هم بوده و نماز را قبول نداشته که دیگر هیچ! این عقرب می گوید من ارادۀ تارک الصلوة را دارم. او با خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بوده است.

 

 دوم مانِعُ الزَّکاة: کشاورزی که گندم داشته اما زکاتش را نمی داده، گاو و گوسفندش در حد نصاب بوده زکات نمی داده، طلا به میزان بیست مثقال داشته زکاتش را نمی داده، این عقرب می گوید: من به دنبال کسانی هستم که در دنیا زکات نمی دادند.

 

 سوم آکِلُ الرِّبا: کسانی که نزول می خوردند. در زمان ما هستند کسانی که پول می دهند و نزولش را سر ماه می گیرند. چه قدر گناه دارد.

 

 چهارم شارِبِ الخَمر: کسانی که شراب می خورند، چهارمین گروهی هستند که آن عقرب به دنبالشان هست.

 

 پنجم قَومٌ یُحَدِّثُونَ فِی المَسجِدِ حَدیثَ الدُّنیا: مردمی که در مسجد می نشینند و به جای اینکه مباحثه کنند، درس بخوانند، دعا بخوانند، حرف آخرت و مسائل شرعی و قرآن و مفاتیح بزنند، از دنیا صحبت می کنند: امروز دلار چند بود؟ طلا مظنه اش چه قدر بود؟ شنیده ام بالا رفته؟! این حرف ها جایش در مسجد نیست. آن عقرب به دنبال کسانی است که در مسجد از دنیا حرف بزنند.

 

 برگرفته از کتاب در محضر مجتهدی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 مؤمن بي بلا، در خطر سريع بلای شدید

 

 

 شخصي پيامبر (صلی الله علیه و آله) را براي طعامي دعوت كرد، آن حضرت به خانه ميزبان رفت.

  در آنجا مرغي را ديد كه روي ديوار تخم گذاشت، سپس آن تخم مرغ غلطيد و روي ميخي كه روي ديوار بود قرار گرفت، نه به زمين افتاد و نه شكست!

 

  پيامبر (صلی الله علیه و آله) از اين ماجرا تعجب كرد.

 

 ميزبان به پيامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: آيا تعجب مي كني؟ سوگند به خداوندي كه تو را به پيامبري مبعوث كرد، هرگز کوچکترین بلائي نديده ام!⚡️

 

 رسول خدا احساس خطر كرد هماندم برخاست و از غذاي ميزبان چيزي نخورد و هنگام خروج فرمود:

 

 كسي كه هیچ بلائي نبيند، خداوند به او توجهی ندارد و چنين شخصي هر لحظه در خطر بلای سخت و شدید است..

 

 

 از همین سخن پیامبر میشود دریافت که:

بلاهای کوچک برای مؤمن نعمت و نشانه توجه خداوند و کفاره ی گناهان هستند..

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 چرا گاهی بدون دلیل،غمگین و دلگیر میشویم ⁉️

 

 

جابر جُعفي مي گويد: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، ناگهان دلم گرفته شد.

از امام باقر (علیه السلام) پرسيدم: گاهي به طور ناخوداگاه، اندوهگين مي شوم، به گونه اي كه اثرش در چهره ام آشكار مي گردد، بي آنكه مصيبتي به من برسد يا چيز ناراحت كننده اي به سراغم آيد، رازش چيست ⁉️

 

امام باقر (علیه السلام) فرمود: آري اي جابر! خداوند، انسانهاي با ايمان را از سرشت بهشتي بيافريد و نسيم روح خويش را در بين آنها جاري نمود، به همين خاطر مؤمن، برادر مؤمن است

.

روي اين اساس، اگر در شهري به يكي از ارواح مؤمنان آسيبي برسد، روح ديگر نيز اندوهگين مي شود، زيرا بين روح هاي مؤمنان، ارتباطي وجود دارد…

 

امام باقر با اين بيان، آموخت كه اگر انسان از ناراحتي مؤمنان ديگر ناراحت نشود، در ايمان او،نقص و نارسائي وجود دارد.

 پس مؤمنان بايد به گونه اي باشند كه از ناراحتي هم با خبر شده و در رفع آن بكوشند..

 اصول کافی،باب اخوة المؤمنين … حديث 2، ص 166 - ج 2.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

  شیعه همه جا رهبر و مولایش علی است  دنیاش علی بوده و عقباش علی است

 

  بی مهر علی , زهد ابوذر همه هیچ             سلمان كه محمدی است آقاش علی است 

 

 

  برخی از این القاب علی بن ابیطالب (ع) چنین‏ اند ‼️

 

«أعلمُ الأمّة»، «أقضَی الأمّة»، «أوّلُ مَن أسلَمَ»، «أوّلُ مَن صلّی»، «خیر البشر»،

 

«أمیر المؤمنین»، «امام المتّقین»، «سیّد المسلمین»، «یعسوب المؤمنین»، «عمود الدین»، «سیّد الشهداء»، «سیّد العرب»، «رایة الهدی»،

 

 «باب الهدی»، «المرتضی»، «الولیّ» و«الوصیّ».[

 

« ابوریحانتین »، « یعسوب الدین »، « اسد »، « اسدالله »، « اسدلله الغالب »، « ابوالحسن »، « ابوالحسین »،«  اَبَاالَحَسَنَین »، « حیدر»،

 

« حیدر كران »،« کاشِفُ الکَرب »، « امیر النحل »، « الأنزع البطین »، « ابو تراب »، « مولی الموحدین »، « غضنفر »، « ابومحمد »،

 

 « صدیق الاکبر»، « فاروق اعظم  »، « باب علم »، « مولی »، «  وصی الرسول »، « حُجَّهَ اللهِ  »، « ولی الله »، « #عبدالله  »،

 

« مبیر الشرک و المشرکین »، « حاصف النعل  »، « قائدالغرالمحجلین »، « زین العابدین »، « المبارك »، « مَظهَرَالعَجائِب »، « بابَ اللهِ »،

 

« ساقی کوثر»، « خلیفته الله »، « سیّد الاوصیاء »، « نفس الرسول »، « صاحب اللواء »، «  فاروق »، « قاءد الغر المحجلین »،

 

« رَاحِمَ المَساکینَ »، « اِلهَ العالَمَینَ  »، « دَلیلَ المُتَحیِّرِینَ »، « اَمانَ الخائِفینَ »، « مُعینَ المُتَوَکِلینَ »، « قَهّارُ »، « تَقَهَّرتَ »،

 

« قاهِرَالعَدُوّ »، « واِلیَ الوَلِیَّ »، « اَبالغَیثِ اَغِثنی »، « الخَفیَّ »، « شمساطیل »، « جمحائیل »، « قنسوم »، « منسوم »، « بلقیاطیس»

 

، « حزبیل »، « اصب »، « شروحیل »، « ایلیا »، « بریا »، « حجرعین » ، « سیف الله » ، « یُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ »

 

القاب امیرالمومنین(علیه السلام)

اسم شریفش علی(علیه السلام) است ❣

 

 (بحارالانوار، ج 37، ص 339، حدیث 81)

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




کلام.امیر

 امام علی علیه السلام فرمودند

 

 

اى كميل !

خانواده ات را فرمان ده كه روزها در به دست آوردن بزرگوارى ، و شب ها در رفع نياز خفتگان بكوشند .

 

سوگند به خدايى كه تمام صداها را

مى شنود، هر كس دلى را شاد كند،

 

 خداوند از آن شادى لطفى براى او قرار دهد كه به هنگام مصيبت چون آب زلالى بر او باريدن گرفته و تلخى مصيبت را بزدايد ،

چنان كه شتر غريبه را از چراگاه

دورسازند.

 

  نهج البلاغه

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




تنها راه تجربه است..

تا تجربه اش نکنی، تا چیزی را نزیسته باشی هر کسی به تو از هرچه که لمسش نکرده ای بگوید بی معناست.

بی معناست اگر بعد از شکستی یا پس از مرگِ عزیزی بهت بگویند زندگی ادامه دارد و انتظار داشته باشند تو لبخند بزنی؛

تو باید از دست داده باشی، باید اندوهگین باشی، باید زانوانت خم شوند، آنوقت امید را از درونت پیدا کنی، بلند شوی و غمت را حمل کنی.

ادامه بدهی، آنقدر ادامه دهی تا آن روز برسد که چشمت به آسمان بیفتد، هنگامی که پرنده ای سفید بر آبیِ ملایمی بال می زند، ابرها بر سبزی های زمین سایه انداخته اند و آفتاب بر سایه ها لمیده است.

راه تنفست را دوباره بشناسی

نفس بکشی و به زیبایی ای که پهن منظره است چشم بدوزی..آنقدر که صدایت در درونت زمزمه ها را بشکند و به لبانت برسد، آنجایی که می شنوی؛ زندگی ادامه دارد.

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




بیایید یک لحظه عاشق شویم

جدا از تمام سلایق شویم

نه مال و نه شهوت، نه جاه و مقام

بیا فارغ از این علایق شویم

چو صیاد شیرازی و کاظمی

پرنده، پرستو، شقایق شویم

بیایید.. چون رهبر و مقتدا

دمی رهسپار مناطق شویم

به فکه درآییم و فتح المبین

کمی آشنا با حقایق شویم

بیـاد شهیـدان گـردان عشـق

به مقتل پُر از اشک و هِق هِق شویم

بیفتیم.. بر خاکشان لحظه ای

در آن لحظه مست دقایق شویم

بیا با دو دست علمدار عشق

هم آوا و همسو موافق شویم

وهب وار دل را به دریا زنیم

به امواج مستی چو قایق شویم

صحیفه، مهاجر، مخاطب، قلم

بیایید زین لحظه عاشق شویم..

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




واژه ها را

روی کاغذ در کنار هم بچینیم

جمله ای شاید بگوید

قصه هجران ما را

اشک هامان قصه گویند

آقا بیا دل خسته ایم از این زمانه

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




انسانها   آفريده شده‌اند

که به آنها عشق   ورزيده شود . . .

اشيا ساخته شده‌اند

که مورد استفاده قرار گيرند . . .

 

دليل آشفتگی بشر این است . . .

که به اشياعشق  ورزيده می‌شود

و انسانها   مورد استفاده قرار می‌گیرند…

 

  خدا را فراموش نکن 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




یادٺ نرود همیشہ فردایے هسٺ

در

 

قلب ڪویر آب گوارایے هسٺ

#دختران_خدايی

گر موج زند جهان ز نامردےها

نومید نباش

 

 #عزیز_زهرایے_هست

 

 

 

#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 خداوند ميفرمايند:

 

 

ای فرزند آدم تو را در شکم مادرت قرار دادم و صورتت را پوشاندم تا اینکه از رحم متنفر نگردي

 

 صورتت را به سمت پشت مادرت قرار دادم تا بوي غذا و معده تو را نيازارد!

 

برایت متکا در سمت راست و چپ قرار دادم که در راست کبد و در سمت چپ طحال ميباشد تا بيارامي.

 

 بر تو در شکم مادر نشست و برخواست را آموزش دادم.

 

آیا کسی غیر از من را تواناي چنین کاری هست؟؟

 

وقتی مدت حمل به پایان رسيد و مراحل آفرينشت تکمیل گرديد.

 

 بر فرشته مامور بر ارحام امر کردم که تو را از رحم خارج و با نرمش بالهایش به دنيا وارد کند.

 

دندانی که چیزی را ريز کند نداشتي!!

 

دستی که بگيرد و قبض کند نداشتي!!

 

 قدم و گامي برای سعی و رفتن نداشتي!!

 

از دو رگ نازک(پستانها)در سينه مادرت طعامي بصورت شيرخالص که در زمستان گرم و در تابستان سرد باشد برايت غذا قرار دادم

مهر و محبتت بر قلب پدر و مادرت قرار دادم تا تو را سير نميکردند خود سير نميشدند.

 

✨و تا تو را نمي آسودند خود استراحت نمیکردند!

 

اما وقتی پشتت قوت گرفت و بازوانت پرتوان شد به مبارزه من قیام نمودی در خلوت نافرمانی من کردی و از من حيا ننمودي!!!

 

اما باز هم و با همين صورت: اگر بخواني مرا اجابتت کنم.

 

 و اگر از من بخواهی و سؤالم کنی بدهمت و برآورده کنم!!!

 

 اگر بسويم بازآیی ميپذيرمت!!! 

 

شگفتا از تو اي فرزند آدم هنگامیکه متولد شدي در گوشت اذان گفتند بدون نماز؛ و هنگام مرگت نماز بر تو اقامه شد بدون اذان !!!

 

شگفتا بر تو اي فرزندآدم هنگام تولد ندانستي چه کسی تو را از شکم مادر خارج گردانيد و هنگام مرگ ندانستی چه کسی تو را بر قبر وارد نمود!

 

 شگفتا اي ابن آدم هنگام تولد غسل و نظافت شدی و هنگام مرگ نيز غسلت دادند و نظافتت کردند!

 

شگفتا از تو اي فرزندآدم هنگام تولد بر شادي و مسرت اطرافيانت آگاه نبودی و هنگام مرگ برسوگ و شیون و گریه واندوهشان!

 

 عجبا از تو اي فرزندآدم در شکم مادر در مکان تنگ و تاریک بودی و بعد از مرگ دوباره در مکان تنگ و تاریک قرار ميگيري

 

 

عجبا اي فرزندآدم وقت تولد با پارچه پیچانده شدی تا به پوشانندت و وقت مرگ باز با پارچه می پيچانندت تا پوشانده شوی

 

 شگفتا بر تو اي فرزندآدم وقتی متولد ميگردي و بزرگ میشوی ازمدارکت و مهارتهايت مردم جویا ميشوند و وقتي بمیری ملائکه از کردار و اعمال صالحت خواهند پرسيد

 

 پس برای آخرتت چه مهيا و آماده کرده اي!!!

 

 

 بجاست که از صمیم قلب بگوئیم:

 اشهدان لااله الاالله و اشهد ان محمدا رسول الله 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 مومــن واقـــعـےکیســــت

 

♨️امام علی عليه السلام فرمودند:

 

 مومن کسی است که:

 کسبش حلال است.

 اخلاقش مهربان و رئوف است.

 قلبش سالم از کینه و کدورت است.

 زیادی مالش را انفاق کند.

 زیادی سخنش را نگه می دارد.

 مردم از شرّش در امان باشند و به خیرش امیدوارند.

  با انصاف با ديگران برخورد مي كند.

 

  نصایح صفحۀ 281

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




سپاس براي خداست / خدايي که بي همتاست /

بخشنده و مهربان / خالق هر دو جهان /

ما او را مي پرستيم / از او ياري مي گيريم /

به ما عنايت نما / ما را هدايت فرما /

راهي که راه خوبهاست / نه بد راه گمراهان /

ما بنده ي او هستيم / وقتي تو غم اسيريم /

نشون بده راه راست / نه راه زشت شيطان

 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




آیت الله جوادی آملی می فرمایند:

 

 ” حرمت زن

نه اختصاص به خود زن دارد

 

نه مال شوهر 

 

و نه ویژه برادران

 

و فرزندانش می باشد

.

همه ی اینها اگر رضایت بدهند 

قرآن راضی نخواهد بود

 

چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق الله مطرح است

 

.

 حجاب زن حقی است الهے ٬

 

عصمت زن “حق اللّٰہ” است ٬

زن به عنوان امین حق الله از نظر قرآن مطرح است.

.

زن باید این مسئله را درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم.

.

 حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم .

.

 حجاب زن مال خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت دهند .

 

 حجاب زن حقـــــے الہـــــے است.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ورود امام زمان ممنوع!!!

شوخی نبودکه،شب عروسی بود!!

همان شبی که هزارشب نمیشود

همان شبی که همه به هم محرمند…

همان شبی که وقتی عروس بله میگوید

به تمامی مردان داخل تالارکه نه،به تمام مردان شهرمحرم میشود!

این را ازفیلم هایی که درفضای سبزداخل شهرمیگیرندفهمیدم!!

همان شبی که فراموش میشودعالم محضرخداست…

آهان یادم آمد،

این تالارمحضرخدانیست،تامیتوانید

معصیت کنید!!

همان شبی که دامادهم آرایش میکند…

همه وهمه آمدندحتی خان دایی…

اما ای کاش امام زمانمان هم می آمد،حق پدری دارندبرما…!!

مگرمیشوداونباشد؟!

عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود،اما آقا آمده بود…

به تالارکه رسیدسردرتالارنوشته بودند:ورودامام زمان ممنوع!!

دورترهاایستادوگفت دخترم عروسیت مبارک ولی…

ای کاش کاری میکردی تامن هم میتوانستم بیایم…

مگرمیشودشب عروسی دختر،پدرنیاید؟!من آمدم اما…

گوشه ای نشست وبرای خوشبختی دخترکش دعاکرد…

چه ظالمانه یادمان میرودکه هستی!

ماکه روزیمان راازسفره تومیبریم ومیخوریم،باشیطان میپریم ومی گردیم…

میدانم گناه هم که میکنیم،بازدلت نمی آید نیمه شب درنمازدعایمان نکنی

اشتباه میکنند

این روزها نه مانتوهای تنگ و جلو باز مد است

نه ساپورت های رنگاوارنگ

نه انواع شلوارهای پاره

و مدل های موی غربی

و نه روابط نا مشروع و دزدی

این روزها

فقط

در آوردن اشک مهدی فاطمه (عج) مد شده!!

اللهم عجل لولیک الفرج

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست

این لب تشنه ی پر شور، غزلخوان علی ست

این که گسترده تر از وسعت آفاق شده است

به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی ست

منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او

پس خوشا آن که در این دنیا مهمان علی ست

آتش اشکی اگر در غزلم شعله ور است

بی گمان قطره ای از درد فراوان علی ست

لحظه ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد

که جهان، آینه در آینه حیران علی ست

کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده است

تا بدانیم کلید در این خانه علی(ع) ست

از دم صبح ازل نام علی را می خواند

دل که تا شام ابد دست به دامان علی ست..

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




غـــــــــیــــــــرت 

 

امام على عليه السلام:

 

اي مردم عراق؛

خبر يافتم كه زنان شما در راهها پهلو به پهلوي مردان مي‌زنند،

آيا شرم نمي‌كنيد؟

 

آيا شما (مردان) حيا نمى‏ كنيد و غيرت نمى ‏ورزيد، زنانتان به بازارها رفته و مزاحم بيمار دلان مي گردند.

 

 کافی(ط-الاسلامیه) ج5 ، ص 537

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




داستانهايى از زندگانى اميرالمؤمنين عليه‌السلام

 

حضرت علي عليه‌السلام مي‌فرمايد: رسول‌خدا صلى الله عليه‌ واله به من فرمود: يا على برخيز و زره خود را بفروش من برخاستم و آن را فروخته و پولش را خدمت پيامبر آوردم (بعضى از مورخين قيمت زره را چهارصد و برخى چهارصد و هشتاد و بعضى هم پانصد درهم نوشته‌اند).

 رسول‌خدا صلى الله عليه‌ واله بدون اينكه آنها را بشمارد مشتى را برداشت و به بلال داد و فرمود: براى فاطمه سلام الله علیها عطرى تهيه كن و سپس با دو دست خود باقيمانده درهم ها را برداشت و به ابوبكر داد و فرمود آنچه جامه و اثاث خانه مورد نياز است خريدارى كن، و عمارياسر و عده‌اى از اصحاب نيز همراه او رفتند تا اثاث را تهيه نمايند.

  اثاثيه حضرت تهيه شد.  آنها را خدمت پيامبر آوردند و به آن حضرت عرضه نمودند رسول‌خدا صلى الله عليه‌ واله در حالى كه آنها را با دست خود زير و رو مي‌كرد فرمود: «بارك الله  لاهل البيت خداوند براى خانواده مبارك گرداند.» علي عليه‌السلام نيز كف اتاق خود را شن نرم ريخت و چوبى را از ديوارى به ديوار ديگر نصب كرد تا كه لباس‌هاى خود را روى آن بياندازند و پوست گوسفندى را انداخته و متكايى از ليف خرما در كنار آن نهاد.

(البته در بين خواستگاران حضرت زهرا  سلام الله علیها بعضى از آنها بسيار ثروتمند بودند: از جمله آنها عبدالرحمن‌بن‌عوف بود كه به پيامبر عرض كرد: يا رسو‌ل‌الله  اگر فاطمه را به من تزويج كنى يكصد شتر كه بارشان كتان مصرى باشد به اضافه ده هزار دينار، مهريه او خواهم كرد. ولى آن حضرت نپذيرفت و يك مشت از زمين سنگريزه برداشت و به عبدالرحمن داد او ديد سنگ‌ها مرواريد و گوهر است. سپس پيامبر فرمود: «كسى كه بتواند سنگ‌ريزه را مرواريد كند زيادى مهريه برايش اهميت ندارد.»)(١)

 

و از پول زره  به‌هنگام تهيه وليمه ده درهم را به من داد و فرمود: يا على با اين پول مقدارى روغن و خرما و كشك تهيه كن. و من دستور آن حضرت را انجام داده و آنها را خريده و آوردم آنگاه رسول‌خدا صلى الله عليه‌ واله سفره چرمي‌خواست و خود آستين بالا زد و از آن خرما و كشك و روغن غذايى تهيه كرد خود نيز گوسفند چاقى تهيه نمود. آنگاه به من فرمود: هر كسى را كه مي‌خواهى دعوت كن. علي  عليه‌السلام  مي‌گويد: من به مسجد آمدم و ديدم جمع كثيرى از صحابه در مسجد حضور دارند، و من از اينكه گروهى را دعوت كنم و عده‌اى را خبر نكنم شرمگين شدم .لذا روى بلندي رفته و گفتم: اى مردم همگى براى صرف وليمه فاطمه سلام الله علیها بياييد مردم برخاستند و به راه افتادند و من از كثرت جمعيت و كمي غذا خجالت مي‌كشيدم چون رسول‌خدا صلى الله عليه‌ واله از اين مطلب آگاهى يافت فرمود: علي‌جان من از خدا مي‌خواهم كه اين غذا را بركت دهد. علي  عليه‌السلام  مي‌گويد: تمام آن جمعيت از آن غذا خوردند و سير شدند و چيزى هم از غذا كم نشد…

 چون آفتاب غروب كرد زوجات پيامبر فاطمه سلام الله علیها را زينت كرده و عطر آگين نمودند و رسول‌خدا علي عليه‌السلام  را در سمت راست و فاطمه سلام الله علیها را در سمت چپ خود نشانيد و پيشانى آنها را بوسيد و دست دخترش را در دست علي گذاشت و فرمود: علي جان فاطمه همسر خوبى است و آنگاه به دخترش فرمود: علي شوهر خوبى است و در حق آنها دعا كرد.(٢)

 

 ١)بحارالانوار،ج٤٣/ص١١٤

2)بحارالانوار،ج٤٣/ص١٣٢

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




عاشقم عاشق ترم کن آتشم خاکسترم کن

تشنه آب فراتم شاه عطشان باورم کن

بنده ای شرمنده هستم سائلی درمانده هستم

در کنار صحن سقا روضه خوان اصغرم کن

ساقیا بی خود ز خویشم گوشه ای تنها نشینم

حسرت شش گوشه دارم میهمان اکبرم کن

در به در چون باد صحرا سر به سر چون موج دریا

در کنار نهر علقم سینه زن تا محشرم کن

دل سراپا شور و غوغا سینه لبریز تمنا

در میان زائرانت خاک پای مادرم کن

دُره دريای شرافت مظهر جود و سخاوت

از کرامت یابن زهرا غرق در خون پیکرم کن

رهبر سرخ تولی صاحب عرش معلی

با نگاه چشم مستت تشنه یک ساغرم کن

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




آدمهای ساده را دوست دارم. 

همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند. 

همان ها که برای همه لبخند دارند. 

همان ها که همیشه هستند، 

برای همه هستند. 

آدمهای ساده را 

باید مثل یک تابلوی نقاشی 

ساعتها تماشا کرد؛ 

عمرشان کوتاه است. 

بس که هر کسی از راه می رسد 

یا ازشان سوء استفاده می کند یا 

زمینشان میزند 

یا درس ساده نبودن بهشان می دهد. 

آدم های ساده را دوست دارم.

همان هایی که بوی ناب ‘ آدم’  میدهند.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




برای دریافت هر چیزی سه مرحله وجود دارد :

1-خواستن

2-اجابت کردن

3-دریافت کردن

 

گاهی اوقات فکر می کنیم

همه راه  را درست رفته ایم اما باز به آرزوهایمان  نرسیده ایم .

مرحله اول انجام شده :خواستن , چیزی از خدا و کائنات خواسته شده است .

مرحله دوم هم انجام شده : اجابت شدن ، خداوند به کائنات دستور داده و کائنات آن چیز را برای شما مهیا کرده اند

 

اما مشکل در مرحله سوم و آخر هست :گشودن در برای دریافت صورت نگرفته است ….

و این گشودن در

همان باور و ایمان ماست

ما خود باور به رسیدن چیزی نداریم !!

آن چیز مهیا شده

ولی بخاطر عدم باور ، در را به رویش باز نمی کنیم.!!

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 نامه ای از جانب خدا به همه انسان ها :

 

سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرده‌ ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام

 ( ضحی➖1-2)

 

افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی.

????(یس➖30)

 

و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی.

 (انعام➖ 4)

 

و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام

 (انبیا➖87)

 

و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری.

 (یونس➖24)

 

و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری

 (حج➖73)

 

پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید ، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی ، چه گمان هایی .

 (احزاب➖10)

 

تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن.

 (توبه➖118)

 

 تفکر در قرآن

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

#مخترع_کم_توقع !

 

 

 در افسانه ها آمده است که مخترع شطرنج، بازی اختراعی خود را نزد حاکم منطقه برد و حاکم اختراع هوشمندانه ی وی را بسیار پسندید؛ تا آن حد که به او اجازه داد تا هر چه به عنوان پاداش می خواهد، طلب کند.

مخترع کم توقع! نیز خطاب به حاکم گفت: پاداش زیادی نمی خواهم قربان! دستور فرمایید یک دانه ی گندم در خانه ی اول صفحه ی شطرنج قرار دهند، دو برابر آن را در خانه ی دوم قرار دهند( یعنی فقط دو دانه ی گندم)، دو برابر آن را در خانه ی بعدی و همین طور الی آخر… حاکم با تعجب به او گفت: فقط همین؟! می توانستی چیزی بخواهی که ارزشش خیلی بیشتر باشد. مخترع با فروتنی ابراز داشت:

متشکرم قربان. همین از سرمان هم زیاد است! حاکم با اشاره ی انگشت، محاسبان دربار را فرا خواند و امر کرد: آنچه را این جوان خواسته است محاسبه کنید و سریعا به او بدهید.

محاسبان دربار هم تعظیم بلند بالایی کردند و عقب عقب در همان حالت تعظیم، از در بارگاه خارج شدند. یک روز گذشت، یک روز دیگر هم گذشت و خبری از محاسبان نشد! حاکم بر آشفت و دنبال آنها فرستاد. پس از شرفیابی، با عصبانیت بر سر آنها فریاد زد: کدام گوری رفتید؟ حیف نانی که به شماها می دهم! محاسبه ی چیزی به این سادگی مگر چقدر وقت می خواهد؟؟! یکی از محاسبان در حالی که سرش را از شرم پایین افکنده بود، چند قدمی جلوتر آمد و گفت: قربانتان گردم، نمی دانیم چطور شده است. مثل اینکه معجزه ای در این محاسبه نهفته است! آن طور که ما محاسبه کرده ایم، تمام گندم های موجود در تمام انبارهای پادشاهی حتی کفاف پرداخت اندکی از این درخواست را هم نمی کند!! و پادشاه هاج و واج مانده بود، به خیالش محاسبان دیوانه شده بودند!

 

نکته:

طبق محاسبه ای که امروزه انجام گرفته است، برای به دست آوردن این تعداد گندم،باید کل مساحت کره ی زمین، شش بار زیر کشت گندم برود!!

بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او نیست.

مطالب زیبا و جذاب در:

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺭﺍ اینگونه ﺷﮑﺎﺭ می کنند:

 

 ﺭﻭﯼ ﺗﯿﻐﻪ ﺍﯼ برنده مقداری ﺧﻮﻥ می ریزند ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺨﯽ ﻗﺮﺍﺭ داده ﻭ ﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺭﻫﺎ می کنند. ﮔﺮﮒ ﺁﻥ ﺭﺍ می بیند، یخ را به طمع ﺧﻮﻥ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﻧﺪ. ﯾﺦ روی تیغه کم کم ﺁﺏ می شود ﻭ ﺗﯿﻐﻪ ی تیز، ﺯﺑﺎﻥ سرد و بی حس شده ﮔﺮﮒ ﺭﺍ می بُرد.

 

ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ می بیند ﻭ به ﺗﺼﻮﺭ و خیال این که ﺷﮑﺎﺭ و طعمه ﺧﻮﺑﯽ پیدا کرده ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ می زند اما نمی داند یا نمی خواهد بداند که با آن حرص وصف ناشدنی و شهوت سیری ناپذیر، دارد ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩش ﺭﺍ می خورد.

 

 ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ آن ﮔﺮﮒ زبان بسته ﺧﻮﻥ می رود تا به دست خودش کشته می شود. نه گلوله ای شلیک می شود، و نه حتی نیزه ای پرتاب می شود. اما گرگ با همه غرورش سرنگون ميشود.

 

طمع، قدرت، تكبر، فخرفروشی، خيانت، جنايت، حب جاه و مقام و احساس بى نيازى و بی مسئولیتی درقبال هم نوع ميتواند هر انسانى را به سرنوشت این گرگ قطب گرفتار كند

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ﭘﻨﺪ ﻟﻘﻤﺎﻥ :   

 

ﻫﺰﺍﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻬﺎﺭ ﺻﺪ ﺣﮑﻤﺖ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺣﮑﻤﺖ ﻫﺸﺖ ﮐﻠﻤﻪ ﺟﺎﻣﻊ ﺍﻟﮑﻤﺎﻻﺕ ﺑﻮﺩ

 

 

ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ :

 

.1ﺧﺪﺍ ﺭﺍ .

 

.2ﻣﺮﮒ ﺭﺍ .

 

ﻭ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ :

 

.1 ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﺮﺩﯼ .

 

.2 ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩ .

 

ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ :

 

.1 ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﯼ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ

 

.2 ﺑﻪ ﺳﻔﺮﻩ ﺍﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﯼ ﺷﮑﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ

 

.3 ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﯼ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ

 

.4 ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﯼ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




زنده کردن گاو مرده

 

در سفر امام جواد (ع) از مدینه به بغداد، وقتی حضرت به سر زمین زباله - منطقه واقع در نزدیکی کوفه رسیدند - زن ضعیفی را مشاهده کردند که بر بالای جسد گاوی مرده در کنار راه نشسته و گریه می کند ؛ حضرت علت گریستن زن را از او پرسید .

زن در جواب گفت: یا بن الرسول الله، من زنی ضعیفم، قدرت هیچ کاری را ندارم و این گاو همه سرمایه زندگی ام بود که اکنون مرده است .

حضرت فرمود: اگر خدای متعال آن را زنده کرد چه خواهی کرد ؟

عرض کرد ای پسر رسول خدا همواره سپاسگذار او خواهم بود .

آنگاه حضرت دو رکعت نماز بر جای آورد و درباره دعا کرد؛ سپس با پای مبارک خود به پهلوی گاو زد و حیوان زنده شد .

در این هنگام زن فریاد زد که این آقا عیسی بن مریم است .

حضرت فرمود: نه ، بلکه او بنده ای از بندگان مورد عنایت خداست ، این از اوصیای پیامبران است .

الثاقب فی المناقب ،ص 503 -

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




حضرت موسی (ع)در دل سنگ چه دید؟

 

 

روزی ملک الموت پیش حضرت موسی (ع) آمد همینکه چشم موسی (ع) به او افتاد پرسید برای چه آمده ای منظورت دیدار است یا قبض روح من. گفت برای قبض روح. موسی (ع) مهلت خواست تا مادر و خانواده خود را ببیند

و وداع نماید. ملک الموت گفت این اجازه را ندارم گفت آنقدر مهلت بده تا سجده ای بکنم. او را مهلت داد. به سجده رفته گفت خدایا ملک الموت را امر کن مهلت دهد تا مادرم و خانواده ام را وداع کنم.

خدایا به عزرائیل امر کرد قبض روح حضرت موسی (ع) را تأخیر اندازد تا مادر و خانواده اش را ببیند. موسی (ع) پیش مادر آمده گفت مادرجان مرا حلال کن سفری در پیش دارم پرسید چه سفر. جوابداد سفر آخرت مادرش شروع به گریه کرد. با او وداع نمود پیش زن و فرزند خود رفت با همه آنها نیز وداع کرد بچه کوچکی داشت که بسیار مورد علاقه اش بود، دامن پیراهن حضرت موسی (ع) را گرفت و زار زار گریه میکرد حضرت موسی نتوانست خودداری کند شروع به گریه کرد خطاب رسید موسی اکنون که پیش ما میآئی چرا اینقدر گریه میکنی عرض کرد پروردگارا بواسطه بچه هایم گریه میکنم چون به آنها بسیار مهربانم. خطاب رسید موسی! با عصای خود به دریا بزن.

حضرت موسی (ع) عصا را به دریا زد شکافته شد و سنگ سفیدی نمایان گشت. کرم ضعیفی را در دل سنگ

مشاهده کرد که برگ سبزی بر دهان داشت و مشغول خوردن بود. خداوند خطاب کرد که موسی! در میان این دریا و دل این سنگ، کرمی به این ضعیفی را فراموش نمیکنم آیا اطفال تو را فراموش میکنم. آسوده خاطر باش من آنها را نیکو حافظم. موسی (ع) بملک الموت گفت مأموریت خود را انجام بده. او را قبض روح نمود.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




طعــم مـــرگ

 

  حضرت ابراهیم(ع) از حضرت عزرائیل تقاضا کرد کہ شکل و هیبتش را هنگام قبض روح کافر ببیند. عزرائیل عرض کرد:

طاقت ندارۍ! فرمود:

میل دارم ببینم. عزرائیل خودش را بہ آن هیبت نشان داد. و ابراهیم(ع) دید مردۍ است کہ موهاۍ بدن اش ایستاده ، بدبو ، با لباسۍ سیاه و از دهان و بینۍ اش شرارهٔ آتش و دود خارج مۍ شود و… حضرت ابراهیم(‌ع) از شدت ترس غش کردند. پس از بہ حال آمدن فرمودند: اگر کافر بہ جز دیدن تو هیچ عذابۍ نداشتہ باشد ، براۍ او بس است.

 

 بحارالانوار ، ج۳ ، باب ملک الموت

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




نظر شهدا در مورد اطاعت از ولی فقیه 

 

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم

.

 شهید ابراهیم همت:

.

“پیام من فقط این است: در زمان #غیبت اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید.”

______________________

.

 شهید چمران:

.

“من نمی‌گویم #ولی_فقیه معصوم است، ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن #رهبر را نمی دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد." 

______________________

.

 شهید صیاد شیرازی:

.

“صحبتی را كه ولايت مطرح می كند، به محض ایراد سخن، بر ما واجب می ‌شود." 

______________________

.

 شهید باکری:

.

“برادران می‌دانند که ولایت، محور اصلی جامعه ماست. یعنی همه چیز ما بر حول محور ولایت شکل می‌گیرد و امام امت این را دقیقاً تفهیم کرده‌اند و به ما گفته‌اند که چگونه این محور را نگه داریم و حول آن حرکت کنیم تا اینکه جامعه اسلامی و حرکت صحیح اسلامی داشته باشیم.”   ______________________

.

 شهید خرازی:

.

“از مردم می خواهم كه پشتيبان #ولايت_فقيه باشند، راه ما راه حق است." 

______________________

.

 شهید کاوه:

.

“دشمن بايد بداند و اين تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که عليه #انقلاب طرح‌ريزی کند، امت بيدار و آگاه با پيروي از رهبر عزيز آن را خنثی خواهد کرد.”

______________________

.

 شهید مدافع حرم(هادی ذوالفقاری):

. “وصیتم به مردم ایران این است که قدر کشورمان را بدانند و پشت سر ولی فقیه باشند و با #بصیرت باشند چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید." 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

هشت بهشت زندگی !!!!!

 

بهشت اول :

آغوش مادریست که با تمام وجود ، بغلت کرد و شیرت داد

 

بهشت دوم :

دستان پدریست که برای راه رفتنت ، با تو کودکی کرد

 

بهشت سوم :

خواهر یا برادریست که برای ندیدن اشکهایت ، تمام اسباب بازیهایش را به تو داد

 

بهشت چهارم :

معلمی بود که برای دانستنت با تمام بزرگیش هم سنت شد تا یاد بگیری

 

بهشت پنجم :

آغوشی بود که هرگز در آغوشش نگرفتی

 

بهشت ششم :

دوستی ست که روز ازدواجت در آغوشت کشید و چنان در آغوشش فشرد که انگار آخرین روز زندگیش را تجربه میکند

 

بهشت هفتم :

همسر توست که با تمام وجود در کنار تو معمار زندگی مشترک تان است

گویی دو شاخه از یک ریشه اید

 

بهشت هشتم :

فرزند توست که خالق زیبایی های آینده است

 

آری شاید هر کدام از ما تمامی این هشت بهشت را باهم نداشته باشیم!

 

آری بهشت همین حوالیست …

مادرت را بنگر…

پدرت را ببین ..

خواهر یا برادرت را حس کن ..

به معلمت سر بزن…

دوستت را به یاد بیاور…

عشقت را از خاطرت بگذران…

همسرت را در آغوش بگیر…

فرزندت را ببوس…

 

یک وقت دیر نشود برای بهشت رفتنت…

بهشت را با همه قلبت حس کن ، همین نزدیکیست…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




آیــت_الله_محمد_تقی_بهجتــ

 

  #ازدیاد_روزی

 

 کسی که می خواهد روزی اش فراوان شود، این ذکر را بسیار بگوید و در آغاز و پایان آن هم، یک صلوات بفرستد:

 

  ( اللهم أَغنِنی بِحَلالِِکَ عَنِ حَرامِکَ، وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِواک) خدایا! مرا به وسیلۀ حلالت از حرام خویش بی نیاز کن، و با فضل و بخشش خودت، از هر چه غیر خودت بی نیاز سازد.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




چه انتظارغریبی…

نه کوششی نه دعایی…

نه پرسشی که کجایی…

فقط نشسته وگوییم…

خداکندکه بیایی…

____السلام عليك یا صاحب الزمان____

 

موضوعات: ادبیات شعری اهل بیت(ع)  لینک ثابت




طواف یار

بنده حق جاه طلب نیست، مدعی نیست، اهل نزاع نیست، غرور و تکبر ندارد، برتری طلب نیست، اهل خود نمایی نیست. بنده حق از گوشه می رود، پنهان و پوشیده می رود، بی سر و صدا می رود. تا آنجا که ممکن است عقب تر می ایستد.
آنکه گرد و خاک می کند بنده شیطان است. آنکه بالاتر و جلوتر می ایستد بنده شیطان است. آنکه ادعا دارد بنده شیطان است. آنکه در پی آنست که خودی نشان دهد بنده شیطان است.
اینچنین شد که فروغ بندگان حق جاودانه شد زیرا آنها نهان گشتند و آنگاه حضرت حق برملایشان کرد. در پیدایی حق پیدا شدند، در گمنامی شهره شدند، در فروتنی برنشانده شدند.
بنده حق در پی اثبات خویش نیست، آنکه خویش را اثبات می کند بنده شیطان است. بنده حق اهل جدال نیست. وقتی که احرام بر تن می کنی دیگر جدال را ترک کن. بنده حق همواره احرام پوشیده است، همواره در طواف است، طواف محبوب، طواف یار، طواف حقیقت حق. گفتند احرام که می پوشی حق نداری جان جانداری را بگیری. آنکه نَفَسْ ها را می بُرد بنده شیطان است . بنده حق جان می دهد و نَفَسْ می بخشد . گفتند اِحرام که می پوشی نباید در آیینه نگاه کنی، خود بینی ممنوع . بندهٔ حق آیینه خود بینی را شکسته است .
عاشقی یعنی ،
بیا و همه عمر احرام بپوش و در طواف یار باش

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




امام علی (ع) فرمود :

سرمايه اى از عقل سودمندتر نيست ،
و هيچ تنهايى ترسناك تر از خودبينى ،
و عقلى چون دورانديشى ،
و هيچ بزرگوارى چون تقوى ،
و همنشينى چون اخلاقى خوش ،
و ميراثى چون ادب ،
و رهبرى چون توفيق الهى ،

و تجارتى چون عمل صالح ،
و سودى چون پاداش الهى ،
و هيچ پارسايى چون پرهيز از شُبهات ،
و زُهدى همچون بى‌اعتنايى بدنياى‌حرام ،
و دانشى چون انديشيدن ،
و عبادتى چون انجام واجبات ،
و ايمانى چون حياء و صبر .
و خويشاوندى چون فروتنى ،
و شرافتى چون دانش ،
و عزّتى چون بردبارى ،
و پشتيبانى مطمئن تر از مشورت كردن نيست.

“حکمت 133 نهج البلاغه”

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




زنبور دلبسته هيچ گلي نمي شود. از انواع گلها شهد جمع ميكند اما دلبسته نمي شود. بسوي گل سرخ و گل هميشه بهار مي رود، بسوي گل نيلوفر مي رود، از گلي به گل ديگر حركت مي كند اما دلبسته و وابسته نمي شود. دومين چيزي كه بايد به ياد داشت اين است كه اگر چه زنبور از گلهاي بسياري شهد جمع مي كند، هيچ گلي را نابود نمي سازد. زنبور بسيار ماهر و ملاحظه گر است. به گلها آسيب نمي رساند. در حقيقت گلها وقتي زنبور به رويشان مي نشيند بسيار خوشحال مي شوند و به خود مي بالند. زنبور هيچگاه تخريب نمي كند. آنچه را كه نياز دارد جمع آوري مي كند اما به روشي استادانه و با چنان مهارتي كه شكل گل كاملا دست نخورده باقي بماند.

  بگونه اي زندگي كن كه به هيچكس آسيب نرساني. سازنده، ملاحظه گرانه و هنرمندانه زندگي كن. با حساسيت و ظرافت زندگي كن و هيچگاه دل بسته نشو. از تمام تجارب زندگي لذت ببر. از تمام گلهاي زندگي لذت ببر اما روان باش . 

  در هيچ جايي توقف نكن تا به خدا برسي. 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




انگشتری ذوالنون مصری 

  قدر زر، زرگر شناسد؛ قدر گوهر، گوهري

نقل شده كه در زمان ذوالنون مصري، جواني بود كه با او حشر و نشري داشت اما منكر بزرگي عارفان بود. يك روز ذوالنون انگشتري خود را به اين جوان داد و گفت اين را به بازار بِبَر و به يك دينار گرو بگذار.
جوان رفت ولي هيچكس انگشتر را به نيم دينار هم بر نمي‌داشت. دست از پا درازتر به نزد ذوالنون برگشت. و گفت آنچه ديده بود .
ذوالنون به او گفت حالا به نزد جواهر فروشان برو ببين چقدر مي ‌ارزد؟
جواهر فروشان انگشتري را به هزار دينار خريدار بودند.
وقتي جوان دوباره به نزد ذوالنون برگشت و آنچه را ديده بود بيان كرد، از اين تفاوت قيمت اظهار تعجب كرد.

  ذوالنون به او گفت: بازاريان دانش شناخت جواهرات را نداشتند پس نتوانستند ارزش آن را تشخيص دهند . تو هم عارفان را نمي شناسي و به ارزش عارفان علم نداري . علم تو به حال عارفان مانند علم آن بازاريان است به اين انگشتري.

برگرفته از کتاب مردان خدا، مردان اضداد

( با سپاس از سایت سفیر آسمان )

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




قربانی می کنم در خود تمام منیت ها را، تمام آنچه که باعث دوری من از خدایم میشود…
قربانی میکنم حسادت را، که مبادا به آنچه دیگری از من برتری دارد حسد بورزم…
قربانی میکنم حسرت را، که ذره ای من را از خود واقعی ام دور نکند و هرگز آهی نکشم برای داشته ها و نداشته هایم..
قربانی میکنم ترس را در وجودم، که با اشتیاق صد برابر در راه رسیدن به کمال قدم بگذارم….

قربانی میکنم وابستگی هایم را به این دنیای فانی؛ زیرا که میدانم هر چه در این مسیر سبک تر باشم رهایی ام آسان تر میشود…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




عید قربان، جلوه‌گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت.
عید قربان که پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا فرا مى رسد،
عید رهایى از تعلقات است.
رهایى از هر آنچه غیرخدایى است ، رهایی از نفس .
در این روز ،
اسماعیل وجود را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کردیم
قربانى کنیم تا سبکبال شویم.
عید سعید قربان بر همه مسلمین جهان مبارک .

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت






حافظ شیرازی نکته ای ظریف در باره ی عید قربان دارد،لطفا با دقت بخوانید:

چه مستیست ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد

ممکن است تا بحال به بیت دوم دقت نکرده باشید.

بزرگان اهل معنا در تفسیر این بیت ، با توجه به غزل های دیگر حافظ و ابیات دیگر این غزل نظرشان درباره ی این بیت قابل تأمل است.
منظور از شیخ در این بیت حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام میباشد.
حضرت ابراهیم ع به امر خدای متعال حضرت اسماعیل ع را به قربانگاه برد و وعده ی انجام این دستور را در ضمیر خویشتن داشت.
به محض اراده ی انجام دستور، خداوند متعال ایشان را از این امر معاف فرمود و به جای آن به ایشان دستور داد گوسفندی را به جای حضرت اسماعیل ع سر ببرد و طبق کلام قرآن مجید فرمود: و فدیناه بذبح عظیم (وما به جای او ذبح عظیمی را فدا کردیم ۱۰۷ الصافات)
در تفاسیر، منظور از ذبح عظیم وجود مبارک دردانه ی اهل توحید اباعبدالله روحی له الفداء است
حافظ در این شعر میگوید: ای ابراهیم نبی ، من مرید پیر مغان که وجود ذی جود سیدالشهدا سلام الله علیه باشد، هستم، و از اینکه مرید ایشانم از من رنجیده خاطر مشو، چرا که تو وعده ی این ذبح را نمودی اما در انجام آن معاف شدی ، لیکن او به این وعده وفا نمود و محیرالعقول ترین طلوع عشق در سپهر تاریخ را رقم زد.


و این سرّی است که روز عید قربان روز زیارتی خاص سالار شهیدان است.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




اِنَّ الْحُسين مِصباحُ الْهُدي وَ سَفينَة الْنِّجاة

 

از کتاب  خصائص الحسینیه

نوشته ی مرحوم آیت الله شیخ جعفر شوشتری

 

امام حسین علیه السلام و اعطای #صدقات

در روز عاشورا در پشت آن حضرت چین و چروک هایی دیده شد.

در این باره از امام #سجاد علیه السلام سوال کردند، فرمود:

این زخم ها در اثر بند زنبیلی بود که با آن شبانه برای #یتیمان و #بیوه زنان غذا می برد.

بیننده ای گفت: ” پشتی که شبانه و مخفیانه برای یتیمان غذا می برد، درهم شکسته است..”

 صلی الله علیک یا اباعبدالله


التماس دعا

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




 احکام و مسائل قربانی کردن

 مسائل ذبح بز و گوسفند و غیره

 مسئله ١:
طریقۀ ذبح بز، گوسفند، گاو، مرغ و غیره اینست که روى حیوان را به طرف قبله بگردانید و چاقو یا کارد تیز در دست گرفته بِسْمِ اللهِ اَللهُ اَکْبَرْ گفته گلوى حیوان را با آن طورى ببرید که چهار چیز گلوى آن بریده شود.
یکى «مَری» که به وسیلۀ آن حیوان نفس می کشد، دوم «حلقوم» یعنى مَجراى آب و غذا از دهان به معده، سوم و چهارم هر دو «شاه رگ» حیوان که در دو طرف مری قرار دارند.
اگر سه تاى این چهار چیز بریده شود، بازهم حیوان حلال است و خوردن آن جایز است. و اگر فقط دو تاى این چهار چیز بریده شود، در این صورت آن حیوان مردار است و خوردن آن جایز نیست.

 مسئله ٢:
اگر کسى در وقت حلال کردن حیوان قصداً بِسْمِ اللهِ نگفت، در این صورت آن حیوان مردار است و خوردن آن حرام می باشد. و اگر بسم الله گفتن را فراموش کند، خوردن آن صحیح است.

 مسئله ٣:
حلال کردن به وسیلۀ کارد و چاقوی کُند مکروه و ممنوع می باشد، زیرا حیوان دچار تکلیف زیادى می شود.
به همین صورت بعد ذبح حیوان، فوراً پوست کندن و جدا کردن دست و پایش یا با وجود بریده شدن هر چهار عضو مذکور در بالا، قطع کردن سرش قبل از اینکه بدنش سرد شود، مکروه می باشد.

 مسئله ٤:
اگر سر مرغ در حین حلَال کردن قطع شد، خوردن مرغ درست است و کراهت هم ندارد. البته به این اندازه با قوّت حلال کردن که سر مرغ قطع شود مکروه است، ولى مرغ مکروه نمى شود.

 مسئله ٥:
حلَال کردن مسلمان صحیح و درست است، خواه زن حلَال کند یا مرد، و خواه پاک باشند یا ناپاک، حیوان و پرندۀ حلال شدۀ مسلمان در هر صورت حلال است و خوردن آن درست می باشد.
و هر حیوان یا پرنده اى که کافر ذبحش کند، خوردن آن حرام است.

 مسئله ٦:
هر چیزى که لبۀ تیز دارد، حلال کردن با آن درست است مثلاً کارد، چاقو یا سنگ لبه دار یا پوست نیشکر و نَى و بانْگس، حلال کردن با همه درست است.
 

 

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




 حضرت ملّا احمد نراقی در کتاب معراج السعادة آورده اند:

  اخلاص آن است که عمل از جمیع شوائب و اغراض خالی باشد و از جهت محض تقرّب به خدا باشد.

  بالاترین مرتبهٔ اخلاص آن است که در عمل ، قصد عوض اصلا نداشته باشد ، نه در دنیا نه در آخرت.

  و صاحب آن ، همیشه چشم از اجر در دو عالم پوشیده و نظر او به محض رضای حق مقصور است و بجز او مطلوبی ندارد.

  و این مرتبه ، اخلاص صد یقین است و نمی رسد به آن ، مگر کسانی که مستغرق لجه بحر عظمت الهی گشته ، واله و حیران محبّت او باشند.
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




  حضرت آیت‌الله جوادی آملی در تفسیر جملات عارفانه دعای عرفه «أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ…»
  به بحث «منشأ ظهور هستی» می پردازد و با نفی استقلال در آثار و صفات غیرخدا، ابتدا تفسیری عمومی از کلام امام ارائه می کند و در ادامه می افزایند:

 برداشت دقیق تر و لطیف تر آن است که نه تنها ظهور تو کمتر از ظهور دیگران نیست و تو برای آشکار شدن به دیگران نیازمند نیستی و نه تنها ظهور آنان برگرفته از توست و از خود چیزی ندارند ،
  بلکه معنایش این است که هرگونه خودنمایی و ظهوری که دیگران دارند، از آنِ تو و مال توست و چیز دیگری نیست.

  در نتیجه این جلوه ها پیش از آن که دیگران را بنماید، تو را نشان می دهد.

☀️ چگونه از ظهور دیگران تو را می توان روشن کرد؟…

☀️ به بیان دیگر ، سخن او این نیست که دیگران توان راهنمایی به سوی تو را ندارند ، بلکه سخن او این است که تو از چنان جلوه ای برخورداری که به راهنمایی به سوی تو نیازی نیست ؛

  زیرا اگر بخواهیم وجود یا مفهوم واقعی چیزی را با علم حصولی یا شهودی برهانی کنیم ، باید از ظاهر به باطن ، از حاضر به غایب و از نزدیک به دور پی ببریم.

  درحالی که ظهور ، حضور و نزدیکی خدای سبحان نه تنها کمتر از ظهور ، حضور و نزدیکی دیگران نیست ، بلکه برخورداری دیگران از این صفات به برکت افاضه ذات اقدس الهی است ؛
  چون او این خصال را به صورت نامحدود داراست و اگر چیزی از جهتی نامحدود است ، جای خالی نمی گذارد تا دیگران آن را پر کنند.

  در نتیجه هر ظهور ، حضور و قربی که در جهان هست ، از آن خداست.

   بنابراین ، نمی توان تصوّر کرد که دیگران ظهوری داشته باشند که خدای سبحان از آن برخوردار نباشد.

 

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




 مناجات شهید مصطفی چمران…

  قربانی

 ای خدای بزرگ ،
ای آنکه نمونه ی بزرگی چون حسین علیه السلام را به جهان عرضه کرده ای،
  ای آنکه برای اتمام حجت به کافران وجودت… سیاهی ها و تباهی ها را به آتش وجود حسین ها روشن نموده ای،
  ای آنکه راه پرافتخار شهادت را ، برای آخرین راه حل انسانها باز کرده ای ،


  ای خدا ، ای معشوق من ، ای ایده آل آرزوهای مردم عارف ، به من توفیق ده تا مثل مخلصان و شیفتگان ، در راهت بسوزم و ازین خاکستر مادی آزاد گردم.

  ای حسین علیه السلام ، من برای زنده ماندن تلاش نمیکنم و از مرگ نمی هراسم ،
 بلکه به شهادت دل بسته ام و از همه چیز دست شسته ام ، ولی نمی توانم بپذیرم که ارزشهای الهی و حتی قداست انقلاب بازیچه دست سیاستمداران و تجار ماده پرست شده است.

 قبول شهادت مرا آزاد کرده است ، من آزادی خود را به هیچ چیز حتی به حیات خود نمی فروشم.

  خدایا ابراهیم را گفتی که عزیز ترین فرزندش را قربانی کند ، و او اسماعیل را مهیای قربانی کرد…

  هنگامی که پدر کارد را به گلوی فرزندش نزدیک می کرد ، ندا آمد دست نگه دار .

  ابراهیم آزمایش خود را داد ، ولی اسماعیل هنوز به آن درجه تکامل نرسیده بود که قربانی شود ، زمان زیادی گذشت تا قربانی کاملی که عزیزترین فرزندان آدم بود ، به درجه ارزش قربانی شدن رسید، و در همان راه خدا قربانی شد و او حسین بود.

  خدایا تو به من دستور دادی که در راه تو قربانی شوم ، فوراً اجابت کردم و مشتاقانه به سوی قرارگاه عشق حرکت کردم…
  اما تو می خواستی که این قربانی هر چه باشکوه تر باشد ، لذا دوستانم را و فرزندم را و عزیزترین کسانم را به قربانی پذیرفتی… و مرا در آتش اشتیاق منتظر گذاشتی…

 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت


...


 حضرت ملّا احمد نراقی در کتاب معراج السعادة آورده اند:

  اخلاص آن است که عمل از جمیع شوائب و اغراض خالی باشد و از جهت محض تقرّب به خدا باشد.

  بالاترین مرتبهٔ اخلاص آن است که در عمل ، قصد عوض اصلا نداشته باشد ، نه در دنیا نه در آخرت.

  و صاحب آن ، همیشه چشم از اجر در دو عالم پوشیده و نظر او به محض رضای حق مقصور است و بجز او مطلوبی ندارد.

  و این مرتبه ، اخلاص صد یقین است و نمی رسد به آن ، مگر کسانی که مستغرق لجه بحر عظمت الهی گشته ، واله و حیران محبّت او باشند.
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


❤️حضرت علامه طباطبایی
اعلی الله مقامه

در قرآن می خوانیم: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا): (اى كسانيكه ايمان آورديد پيامبر را با لفظ راعنا (كه نوعى ناسزا است) نخوانيد، بلكه بگوييد (انظرنا)). اين جمله اولين موردى است كه خداى متعال مؤمنين را با لفظ (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) خطاب مى‏كند و بعد از اين، در 84 مورد ديگر اين خطاب تكرار شده و لفظى تشريفاتى و محترمانه است كه به مؤمنين خاصّى كه سابقين در ايمان هستند اطلاق مى‏شود، و كلمه (انظرنا) يعنى (مهلت بده ما را) و راعنا در نزد يهود، يعنى (بشنو خدا تو را كر كند) در حاليكه مسلمانان از آن اراده معناى (مراعات ما را بكن) را مى‏نمودند و از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم مى‏خواستند شمرده‏تر صحبت كند و خدا در اين آيه منظور يهود را مطرح كرده و مى‏فرمايد: شما به جاى (راعنا) كلمه (انظرنا) را بكار ببريد، (وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ): (و نيكو گوش دهيد و كافران را عذابى اليم است)، منظور از كافرين هم در اينجا كسانى است كه از اين دستور سرپيچى كنند و اين يكى از مواردى است كه در قرآن كريم كلمه كفر در ترك وظيفه فردى استعمال شده است.

 ترجمه خلاصه تفسير الميزان، ج‏1، ص: 80

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 حرف هر کسی نماینده نهاد اوست.

کاسه چینی که صدا می کند// خود صفت خویش ادا می کند

انسان حقیقی یعنی این، و این حقیقت همان چیزی است که به نحو احسن و اکمل در حضرت علامه طباطبایی مشهود بود.
من در پیشگاه ملکوت عالم پناه می برم به خدای سبحان که بخواهم حرفی را برای رضای خاطرم و یا به گزاف و یا به اغراق و یا از روی عدم تامل، تفکر ، تندگویی به مبالغه گفته باشم.


بزرگواری که حال از میان ما رخت بر بسته است و در ملکوت سماوات “عظیم”
خوانده می شود ، بنده هفده سال در محضر شریف او با ایشان انس داشتم و از ایشان کار لغوی نشنیدم ، بسیار مواظب کلام خود بود .


همان طور که میبینید آنچه از قلم او صادر شده همه علم است، از تفسیر شریف الميزان گرفته تا آن رسائل کوچکش ، آنچه هست فکر و علم است ، عشق و عقل است ، برهان و عرفان و قرآن است ، تحقیق و تفسیر است ، دل سوزی به اجتماع ، پایه گذاری برای ساختن مدینه فاضله است.

 

 حضرت ایت الله خامنه《 در آسمان معرفت 》
صفحه۵۱

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 آداب الصلاة

اخلاص عبد، فرای اخلاص در فعل عبد

فَبِعِزَّتِكَ لُاغْوِيَنَّهُمْ اجْمَعينَ الّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخلَصين. و در اينجا اخلاص به عين عبد نسبت داده شده نه به فعل عبد؛ و اين مقامى است بالاتر از اخلاص در عمل. و شايد حديث معروف نبوى كه مى‏فرمايد: مَنْ اخْلَصَ للَّه ارْبَعينَ صَباحاً جَرَتْ يَنابيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ على لِسانِهِ. مراد جميع مراتب اخلاص باشد؛ يعنى، اخلاص عملى و صفتى و ذاتى. و شايد هم ظهور در اخلاص ذاتى داشته باشد كه مراتب اخلاص ديگر از لوازم او است.

 #آداب_الصلاة ، صفحه 163

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




علل عدم اجابت دعاها از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع)

 مردى به حضرت عرض کرد: خداوند می‏فرماید: «ادعونى استجب لکم» پس چرا ما دعا میکنیم، ولى اجابت نمیشود، حضرت فرمود: چون دل‏هاى شما در هشت مورد خیانت و بى وفایى کرد:


 1 - خدا را شناختید، ولى حقش را آن گونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید. از این رو آن معرفت به کار شما نیامد.

 2 - به پیامبر خدا ایمان آوردید، ولى در عمل با سنت و روش او مخالفت کردید، پس ثمره ایمان شما چه شد؟

 3 - کتاب خدا (قرآن) را خواندید، ولى در عمل با آن مخالفت کردید.

 4 - گفتید ما از آتش دوزخ میترسیم، ولى در همه حالات به واسطه گناهان خود به سوى جهنم مى‏روید.

 5 - گفتید ما به بهشت تمایل و رغبت داریم، ولى کارهایى انجام میدهید که شما را از بهشت دور می‏سازد.

 6 - نعمت‏هاى خدا را استفاده مى‏کنید، ولى شکر و سپاس گزارى نمیکند.

 7 - خداوند فرمود: شیطان دشمن شما است، شما نیز او را دشمن گیرید. شما به زبان او را لعن مى‏کنید، ولى در عمل با او دوستى مینمایید و از او اطاعت می‏کنید.


 8 - عیب‏هاى مردم را برابر دیدگان‏تان قرار دادید و عیب‏هاى خود را پشت سرانداختید، در نتیجه کسى را ملامت می‏کنید که خود به ملامت سزاوارتر از او هستید.


 با این وضع چه دعایى از شما مستجاب گردد، در صورتى که شما راه‏ها و درهاى دعا را به روى خود بسته ‏اید؟!
«پس تقوا پیشه کنید؛ کارهایتان را اصلاح کنید؛ امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند

برگرفته از کتاب بحارالانوار جلد 93 صفحه 376

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




  

1. موجب پذيرش نماز وعبادات

2. با اخلاص سريع تر مي توان به آرزوها رسيد.
3. موجب مصونيت وبيمه در مقابل انحراف ولغزش:
4. گفته اند كه علم بذر است و عمل ذرع و اخلاص آب آن.
5. كمترين مقامش بهشت است:
6. زمينه ساز بالاترين موفقيت ها
شرط صحت و شرط قبول عبادت است.
7. نهايت ارزشمندي عمل
8. كار، حجمش زياد جلوه مي كند:
9. اثر اخلاص در زندگي برزخي:
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يرْزَقُونَ[آل عمران / 169].
10. موجب اميدواري:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أُولئِك يرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ[بقره / 218].
11. رهايي از بدبختي وهلاكت
12. جاري شدن حكمت از دل به زبان
13.رسيدن به آرزوها
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




آیتــ الله مجتهدے تهرانے(ره):

 اگر این کار را بکنید خیرات و برکات زیادے به شما مےرسد

 اگر گاهے اوقات پدر و مـادرتان اعصابشان ناراحت است و سر شمـا داد مےزنند شما بروید و دستشان را ببوسید و عذرخواهے ڪنید هـر چند آنها مقصر باشند

بگویید: آقا جـان! مـادر جان! از من بگذر !!

 اگر این ڪار را بکنید خیرات و برکات زیادے به شما مےرسد.

 روزی شیخ انصارے رحمت الله علیہ بہ کلاس درس حاضر نشدند، طلبه ها هرچقدر منتظر شدن خبری از ایشان نشد

 بہ در خانه شان مےروند مےپرسند: آقا، چطور شد ڪه امروز تشریف نیاوردید: ایشان مےگویند مادرمان امروز حال خوش نداشت

 بہ من گفت مرتضی من حال ندارم امروز به کلاس درس نرو، در خانه بمان!

 به خاطر همین احترامی که به مادرش می گذاشته می شود شیخ الفقها والمجتهدین شیخ مرتضی انصاری.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




  حضرت آیت ‌الله سیّد عبدالله فاطمی نیا :

 جمله ای حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دارد که در عین اختصار یک دریاست.

 حضرت می فرمایند : فی الاِخلاصِ یَکُونُ الخَلاص.

  یعنی با اخلاص ، انسان از هر ورطه ای خلاص می شود.

  تمام مشکلات با اخلاص حلّ می شود ؛ تمام سعادت ها در پرتو اخلاص می باشد.

  با اخلاص درهای رحمت به روی انسان باز می شود و دل بستن به ظواهر ، مانع باز شدن آن درهاست.
 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 حضرت امام خمینی(ره):

 اسلام را تا حالایی که شما می‌بینید، سیدالشهدا زنده نگه داشته است. سید الشهدا سلام‌الله‌علیه، همه جوانان خودش را، همه مال و منال، هرچه بود، هرچه داشت، در راه خدا داد، و برای تقویت اسلام، مخالفت با ظلم، قیام کرد… ما که دنبال او هستیم و مجالس عزا را از آن وقت به امر امام صادق سلام‌الله‌علیه و به سفارش ائمه هدی علیهم السلام، ما به پا می‌کنیم این مجالس عزا را، اینها را باید حفظ کنید.

  صحیفه نور ج ۳۲_۳۰

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
حافظ

ألا بذكر الله تطمئن القلوب
گویی می فرماید :
توجه توجه ! به ذکر او فرو رو تا قلبت که سر گشته و حیرت زده از این سو و آن سو از این شاخه و آن شاخه پرواز میکند آرامش حاصل کند .
صحیفه امام خمینی (ره)
ج16ص212

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




سلامت نفس به درد انسان می خورد:
بعد از فوت مرحوم آیت الله بروجردی امام برای درس به مسجد اعظم تشریف آوردند؛ چون در مسجد سلماسی که نزدیک منزل ایشان بود جا نبود. روز اولی که ایشان آمدند به جای درس شروع به نصیحت کردن طلبه ها کردند. یادم می آید عکسی بالای قبر آیت الله بروجردی بود که منظره تشییع جنازه ایشان را نشان می داد.

در حالی که جنازه روی دست مردم بود و روپوش جنازه را مردم به عنوان تبرک برده بودند و جنازه خالی روی دست مردم بود عکس خود آقای بروجردی هم که در حال مطالعه بودند و حالت عجیبی داشت، بالای این عکس بود. امام ضمن نصایحتشان فرمودند: «نگاه بکنید آنجا را، این عکس بالا، عکس آقای بروجردی است که در حال مطالعه است در عکس پایین هم جنازه اش روی دست مردم است. یک خورده پایین تر (اشاره به قبر می کردند) اقای بروجردی زیرخاک است. آن چیزی که به درد آقای بروجردی می خورد سلامت نفسی بود که آقای بروجردی داشت و الا این ریاستها و این سر و صداها وقتی که انسان زیر خاک رفت دیگر به درد انسان نمی خورد».

 

برداشت هایی از سیره امام خمینی ؛ ج5 ، ص 181.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




سرا پرده عشق

بـــــايد از رفتن او جــــامه به تن، پاره كنم
درد دل را بـــه چه انگيزه توان چــاره كنم؟

در ميخــــــانه گشـــاييد به رويم كـــه دمى
درد دل را به مى و ساقى ميخـــواره، كنم

مگـــــذاريد كه درد دل مـــــن فـــاش شود
كه دل پيــــر خـــــــرابـــات ز غم، پاره كنم

ســــر خُم بـاد سلامت كه به غمخوارى آن
ذرّه در پـــــرده عشق تــو، چو خمپاره كنم

از ســـراپــــــرده عشقِش به در آيم، روزى
ساكنـــــان ســــــر كـــويش همه آواره كنم

رخ نمــــا، اى بت هر جايى بى نام و نشان
تـــــا ز سيلـى دل خود همسر رخساره كنم

موضوعات: مختلف  لینک ثابت