✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 203
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 7451
  • 1 ماه قبل: 31580
  • کل بازدیدها: 827019

 



وقتی باختم، “مسیر” را یافتم؛

 

در بزرگراه زندگی همواره راهت، “راحت” نخواهد بود.

هر چاله ای، “چاره ای” به تو می آموزد.

دوباره فکر کن، فرصت ها “دو بار” تکرار نمی شوند.

پس به خاطر داشته باش برای جلوگیری از پس رفت، “باید رفت”

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




  در جهان ديگر غريبي نيست بعد از كربلا

زندگي جز ناشكيبي نيست بعد از كربلا

 

گر كه معيار طبايت تربت كرب و بلاست

هر چه مي گردم طبيبي نيست بعد از كربلا

 

بر مشامم ميرسد هر هفته در هيأت ولي

در حقيقت بوي سيبي نيست بعد از كربلا

 

روضه ي گودال هم تنها همين يك جمله است

اسب حيوان نجيبي نيست بعد از كربلا

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




مورچه ها منطق فوق العاده ای دارند که می تواند برای استراتژیست ها الهام بخش باشد.

 

منطق مورچه ای دارای 4 قسمت است:

 

 اولین بخش آن این است:

 

 «یک مورچه هرگز تسلیم نمی شود»

 

منطق خوبی است، اگر آنها به سمتی پیش بروند و شما سعی کنید متوقف شان کنید به دنبال راه دیگری می گردند . بالا می روند، پایین می روند، دور می زنند.

آنها به جستجوی خود برای یافتن راه دیگر ادامه می دهند.

چه منطق قدرتمندی؛ هرگز از جست و جوی راهی که تو را به مقصد مورد نظر می رساند دست نکش.

 

 بخش دوم این است:

 

«مورچه ها کل تابستان را زمستانی می اندیشند»

 

این نگرش مهمی است.نمی توان اینقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان برای همیشه ماندگار است . پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوری غذای زمستانشان هستند .

 

آینده نگری اصل مهمی است و باید در تابستان فکر طوفان را هم کرد . باید همچنان که از آفتاب و شن لذت می برید به فکر سنگ و صخره هم باشید.

 

????سومین بخش از منطق مورچه این است:

 

«مورچه ها کل زمستان را مثبت می اندیشند»

 

  این هم مهم است . در طول زمستان مورچه ها به خود یادآور می شوند که این دوران زیاد طول نمی کشد ؛ به زودی از اینجا بیرون خواهیم رفت . و در اولین روز گرم ، مورچه هابیرون می آیند . اگر دوباره سرد شد آنها برمی گردند زیر ، ولی باز در اولین روز گرم بیرون می آیند . آنها برای بیرون آمدن نمی توانند زیاد منتظر بمانند.

 

 چهارمین و آخرین منطق مورچه ها:

 یک مورچه در تابستان چه قدر برای زمستان خود جمع می کند؟

 

«هر چه قدر که در توانش باشد»

 

چه منطق فوق العاده ای است این منطق که هر چه قدر در توانایی ات است.

 

 یک بار دیگر با هم مرور کنیم:

 

1. هرگز تسلیم نشو

2. آینده را ببین (زمستانی بیاندیش)

3. مثبت بمان (تابستان را به خاطر بسپار)

4. همه تلاشت را بکن

 

آیا شما به اندازه یک مورچه منطقی هستید؟

 

مانند یک مورچه منطقی باشیم و مانند

مورچه بزرگ بیندیشیم!

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 امام علی علیه السلام؛

کسی که زیاد درباره گناهان فکر کند گناهان او را به سوی خود بکشاند.

 

 تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 186 ،

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها

 

 پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند

 و چشمهایت از وحشت فرورفتند

 و تمام وجودت لرزید

 آن هم چه لرزشی،

 گفتم کمک هایم در راه است

 و چشم دوختم

ببینم که باورم میکنی

اما به من گمان بردی چه گمان هایی.

 

( احزاب 10)

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




فراموش_نکن

 

از یاد نبر هر فرد، زیباییِ منحصر بفرد دارد.

هر فرد رویاهایی دارد که دیگران چیزی در موردش نشنیده اند. هر فرد استعدادهایی دارد که مردم به آن توجهی نکرده اند و شاید خودش هم آنها را نداند. هر فرد دارای ضعف های درونی پنهان است که گاهی برای پوشاندنش در جنبه های مشابهش زیاده روی می کند.

 

از یاد نبر هر فرد, داستانی ناگفته دارد.

پس هرگز با این تصور که سراسرِ زندگی کسی را می دانید در موردش شروع به پیش داوری و قضاوت نکنید چون احتمالاً واقعیت این است که چیزِ زیادی را درباره ی او نمی دانید. شاید تعجب کنید ولی شما خودتان را هم آنقدر که فکر می کنید نمی شناسید و دلیلِ واقعی خیلی از تصمیم هایتان را نمی دانید.

 

 

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




اشتباه است که فکر میکنید

بعضی ها دوستتان دارند!

آنها فقط به شما عادت کرده اند؛

چند روز که نباشید

می روند و به یکی دیگر عادت میکنند.

به همین راحتی….

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




آقاجان

 

دلم ز دوری رویت قرار و تاب ندارد

میان ما و رخت جز گنه حجاب ندارد

 

به اشک دیده نوشتم هزار نامه برایت

مگر که نامه بیچارگـــان جواب ندارد

 

العجل_یا_صاحب_الزمان

 

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




 استاد فاطمی نیا :

 

اگر می خواهید بدانید از چشم خدا افتاده اید یا نه

 

 به خود مراجعه کنید ببینید به حضرت صدیقه کبری محبت دارید یا نه

 

 اگر دیدید هنوز در دل خود به خانم محبت دارید پس بدانید که از چشم خدا نیفتاده اید.

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 

*زیبایی دنیا به زیبایی ارتباط تو با خداوند است*

 

 پس اگر زندگی “نیکی” می خواهی؛ همانگونه که پروردگارت می خواهد آن را سپری کن!

 

 بر «انجام عبادات» صبر کن!

 بر «دوری از محرمات» صبر کن!

 بر «مصیبت ها و مشکلات» صبر کن!

 

 تا در بهشت این آوا را بشنوی:

 {سَلَامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّار }

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




دفتر‌مشق دبستانم ببین،

 پر ز مهر آفرین،‌صد آفرین.

 

 راستی ما شعر باران داشتیم.

 توی‌جنگلهای گیلان داشتیم.

 

 گردش یک روز دیرین داشتیم،

شعر زیبایی ز گلچین داشتیم

 

 راستی آن دفتر کاهی کجاست؟

 عکس حوض آب پر ماهی کجاست؟

 

 روز‌خیس پر باران کجاست؟

 مایه سر سبزی بستان کجاست؟

 

 باز آیا ریز علی ها زنده اند؟

 در حوادث جامه از تن کنده اند؟

 

 کاش حالا‌خاله کوکب زنده بود،

 عطر نانش خانه را آکنده بود.

 

 ای معلم خاطر ویادت به خیر.

 یاد درس آب بابایت به خیر.

 

 شمع نور افشان‌یاد کودکان،

 نامتان در لوح جان شد جاودان

 

 هر‌کجا هستید ، هستی نوش تان

‌ کامیابی گرمی آغوشتان…

 

 هم کلاسی های سال کودکم!

 دسته‌گلهایی ‌ز یاس و میخکم،

 

 باز از دل می کنم یاد شما،

 یاد قلب ساده شاد شما،

 

 باز باید یاد یک دیگر کنیم،

 تا به یادی، شاد، يکدیگر‌کنیم.

 

 آدمی سر زنده از یاد است ، یاد.

 رمز عمر آدمیزاد است یاد.

 

 شادتان می‌خواهم‌ و شادم کنید،

 همکلاسي های من یادم کنید…..

 

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




 

 حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:

 

 در روايات مى‏خوانيم:

ازدواج سبب حفظ نيمى از دين است. دو ركعت نماز كسى‏ كه همسر دارد از هفتاد ركعت نماز افراد غير متأهّل بهتر است. خواب افراد متأهّل از روزه بيداران غير متأهّل بهتر است. (ميزان الحكمه‏)

آرى بر خلاف كسانى‏كه ازدواج را عامل فقر مى‏پندارند، رسول‏خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: ازدواج روزى را بيشتر مى‏ كند.

همچنين فرمودند: كسى‏ كه از ترس تنگدستى ازدواج را ترك كند، از ما نيست و به خدا سوء ظن برده است. (ميزان الحكمه‏)

 

 در روايات مى‏خوانيم:

كسى كه براى ازدواجِ برادران دينى خود اقدامى كند، در روز قيامت مورد لطف خاص خداوند قرار مى‏گيرد. (كافى، ج 5، ص331)

قرآن نسبت به تشكيل خانواده و اقدام براى ازدواج، دستور أكيد داده (نور، 32) و سفارش كرده كه از فقر نترسيد، اگر تنگ دست باشند، خداوند از فضل و كرم خود، شما را بى‏نياز خواهد كرد. (نور، 32)

ازدواج وسيله‏ى آرامش است. (روم، 21) در ازدواج فاميل ‏ها به هم نزديك شده و دلها مهربان مى شود و زمينه تربيت نسل پاك و روحيه تعاون فراهم مى‏شود. (ميزان الحكمه‏)

 

 در روايات مى‏خوانيم:

براى ازدواج عجله كنيد و دخترى كه وقت ازدواج او فرا رسيده، مثل ميوه ‏اى رسيده است كه اگر از درخت جدا نشود فاسد مى ‏شود. (ميزان الحكمه‏)

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




آدم در تنهایی است که می پوسد و پوک می شود و خودش هم حالیش نیست. می دانی؟

تنهایی مثل ته کفش می ماند، یکباره نگاه می کنی می بینی سوراخ شده. یکباره می فهمی که یک چیزی دیگر نیست. بیشتر آدم های دنیا در هر شغلی که باشند از خودشان هرگز نمی پرسند چرا چنین شغلی دارند. چیزهای دیگری هم هست که آدم دنبال دلیلش نمی گردد.

یکیش مثل تنهایی است. خیلی ها فکر می کنند که سلامتی بزرگ ترین نعمت است، ولی سخت دراشتباهند، وقتی سالم باشی و در تنهایی دست و پا بزنی ، آنی مریض می شوی، بدترین نحوست ها می آید سراغت ، غم از در و دیوارت می بارد، کپک می زنی، کاش مریض باشی ولی تنها نباشی…

 

 

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




آیت‌الله میرباقری:

 

“رنج هاي انسان به اندازه توقعات و تعلقاتش است؛ شما اگر ازدواج مي‌کنيد در اين ازدواج، به هر اندازه‌اي که توقع‌تان بالا باشد رنجتان افزايش پيدا مي‌کند.

يک استاد عزيزي مي‌فرمود: «من وقتي خانه مي‌روم، متوقع نيستم که همسر من در عالم طبيعت باشد… وقتي مي‌روم و در مي‌زنم و او پاسخ می‌دهد، می‌گويم: الحمدلله که زنده و سالم است. وقتی مي‌بينم روي باز دارد، مي‌گويم: الحمدلله که در خانه، مشکلي پيش نيامده است. سفره که مي‌اندازد، مي‌گويم: الحمدلله فرصت کرده و غذا هم پخته است. مي‌بينم غذاي لذيذي پخته، باز مي‌گويم: الحمدلله…». همه‌اش مي‌شود الحمدلله.

 

اما اگر کسي خيال کرد که بايد با يک سفره آراسته مواجه شود و …، اگر يک مشکل در خانه پیش آمده باشد، رنج مي‌بَرَد؛ در حالي که اگر توقع، پايين بود دائماً لذت مي‌بُرد.

بنابراين، توقعات ماست که رنج‌هاي ما را شکل مي‌دهد. وقتي آدم در اين دنيا توقعات زيادي داشت که امکان وصولش در اين دنيا نيست، رنج مي‌برد. اين آدم‌ها داراي حرص و توقعات فراوان از دنيا هستند و خيال مي‌کنند دنيا دارالخلود است، که نيست!

انسان وقتي به امري - که آن امر فاني است - تعلق پیدا می‌کند، پيداست که همراه با بودنش [هم] رنج مي برد؛ انساني که دلخوش به بهار است، در بهار نگران پاييز است؛ لازم نيست پاييز بيايد؛ چون وقتي پاييز آمد، دائم محزون است…

[اما] «إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ».” ۹۳/۶/۲۲

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




فقط با “داراها” باید معاشرت کرد !!!

 

 با ادمهاي داراي “انسانيت” معاشرت کنید .

 با ادمهاي داراي “معرفت” معاشرت کنید .

 با ادمهاي داراي “شعور” معاشرت کنید .

 

 با ادمهاي داراي” دانش ” معاشرت کنید .

 

 با ادمهاي داراي “هدف” معاشرت کنید .

 

با ادمهايي معاشرت کنید كه” پول” كمترين دارايي ايشان است.

 

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




آدم ها آرام آرام پیر نمیشوند..

 

آدمها در یک لحظه ..

با یک تلفن…

با یک جمله …

با یک نگاه …

با یک اتفاق….

با یک نیامدن..

بایک دیر رسیدن.

بایک “باید برویم"..

وبایک “تمام کنیم” پیر میشوند

 

آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند..

آدم را آدم ها پیر می کنند…

 

سعي ڪنیم هواي دل همدیگر را بیشٺر داشٺہ باشیم.

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




زشت ترین قسمت بدن تان کدام قسمت آن است؟

لطفا قبل از مطالعه ادامه مطلب  به اين سوال پاسخ دهید…

 

خيليها فكر مي كنند، زشت ترين بخش بدن شان بيني شان است،

بعضيها هم با دهانشان مشكل دارند، فكر مي كنند دهانشان خيلي زشت است و

ديگران زيادي هم شكم بزرگشان، مشكلشان است و زشت شان كرده؛ همه اينها شايد زشت و زيبا باشد،

اما من مي گويم:

زشت ترين بخش بدن آدم ها،

* ذهن شان * است؛

ذهن آدم ها، مثل يك حفره عميق،

پر مي شود از خيلي چيزهاي زشت؛

 

از شك،

از بدبيني،

از برداشتهاي بد،

از نگاه پر غرور به ديگران،

از توقع زياد،

از خودبيني زياد؛

 

ذهن آدم ها گاهي تبديل مي شود به عضو زشت بدن؛ آنقدر بدن را زشت مي كند كه صدتا جراحي زيبايي هم كاري از پيش نمي برد؛

كاش مي شد،

جاي بيني، جاي شكم و پا،

آدم * ذهنش * را جراحي مي كرد؛

هرچه كلمات بد بود، هرچه افكار ناچسب و بدبينانه بود، هرچه نادوستي و پر توقعي بود، مي آورد بيرون

جايش، كلمات خوب تزريق مي كرد؛

ذهن اش را پر مي كرد از چيزهايي كه مردم، وقتي مي ديدنش، ازش حس قشنگي بگيرند،

حس نرمي، حس مهرباني،

كاش آدم ها را مي شد اينجور عمل زيبايي كرد؛

با ذهن زيبا

 

ذهن زیبا، زندگی را زیبا می کند.

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




من یک بانوی ایرانی مسلمانم

 

ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﺸﺪ هرچه خریده بود اول به ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺳﻔﺎﺭﺵ پیامبر ﺍﺳﺖ …

 

ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪ ﺳﭙﺲ به ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ …

 

ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻗﺪﻡ و سعادتمند ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ

 ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ گل ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩ چرا که از امامش علی ( ع)آموخته بود که زن ریحانه است نه قهرمان…

 

وقتی ازدواج کردم، وظیفه ی سنگین جهاد از دوش من برداشته شد و دادن یک لیوان آب به همسرم اجر جهاد در راه خدا را برایم داشت…

 

خداوند برایم حق مهریه و نفقه قرار داده تا استقلال مالی داشته باشم و دستم جلو هیچ کس دراز نباشد…

از طرفی ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ

 

ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ

 

ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺣﻖ ﻣﻬﺮﯾﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﺪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻪ

ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻫﻮﺱ ﮐﻨﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﻋﻮﺿﻢ ﮐﻨﺪ…

 

پدرم همیشه مواظب بود تا دلم نشکند و آزاری نبینم چراکه پیامبرش گفته است:

زنان مانند بلور اند حساس و شکننده.آنها را نیازارید…

 

وقتی مادر شدم خدای مهربان از محبت و عشق خودش در من دمید تا نسل آینده بشر را تربیت کنم و به پاداش آن بهشت ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﻢ قرار داد…

 

 

ﺩﯾﻪ ﯼ ﭘﺪﺭ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ

اگر_ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ_ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺷﻮﺩ

 

به مسلمان بودنم افتخار میکنم که پیامبرش گفته است :

 

چه فرزند خوبی است دختر

پرمحبت، کمک کار، مونس و همدم، پاک و علاقه مند به پاکیزگی

 

(ﻣﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ)

 

 

ﺣﺎﻟﻢ ﺍﺯ فمنیسمی ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ که ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﺮدان ﻣﺴﺎﻭﯼ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ.

ﻣﻦ تساوی ای ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ

ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ بدوم ﮐﻪ ﺳﺮ ﻣﺎﻩ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺪﺭﻥ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ بگیرم

 

من ریحانه ام

 جایگاهم فراتر ازین حرفهاست

 

من یک زنم …

خالقم سوره ای به نامم نازل کرد!

 

من یک زنم…

خالقم طواف نساء را واجب کرده که بدون آن

حتی حج ات قبول نیست.

 

من یک زنم….

خالقم به تو دستور داده که حجراسماعیل را نیز طواف کنی،

جایی که یک زن،

هاجر

در آن دفن است.

 

من یک زنم…

و خالقم گفته باید هفت بار

پا در جای پای یک زن،

هاجر

بگذاری

و آن قدر سعی کنی

تا خدایت تو را بپذیرد.

 

من زنم….

بهشت زیر پای مادر است…

روح انسان از درون من به او دمیده میشود…

 

هر روز پاسداری من از کودکم،

ثوابی عظیم دارد.

اگر یک ساعت همسرم، با محبت و انس با من باشد،

و به من خدمتی کند

برای او برابر با هزار سال عبادت است..

 

 

سرشت و صفات انسان ها

از شیر من است…

 

عفت من

سرمایه الهی من است.

 

من

چرک نویس هیچ احساسی نمیشوم

 

من همان زنم

که نجابتم

قیمتم را از یک دنیا بالاتر میبرد.

 

من عاشق سوره کوثرم…سوره اي كه گواهي ميدهد نسل پيامبر نسلي است كه از سلاله يك زن است.

 

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




تکان دهنده از وصیت نامه شهید شوشتری

 

دیروز ازهرچه بودگذشتیم

 امروزازهرچه بودیم، گذشتیم

 

آنجاپشت خاکریزبودیم

واینجادرپناه میز

 

 دیروزدنبال گمنامی بودیم  امروزمواظبیم ناممان گم نشود

 

 جبهه بوی ایمان میداد

و اینجا ایمانمان بومیدهد

 

 آنجا درب اتاقمان مینوشتیم یا حسین فرماندهی از آن توست

 الان مینویسیم بدون هماهنگی واردنشوید

 

  الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم

 بصیرمان کن تا ازمسیربرنگردیم

 آزاد(رها) مان کن تا اسیرنگردیم

 شهدا شرمنده ایم

 

 

موضوعات: شهدا  لینک ثابت




 شهید حسن باقری:

 

اگربیـن بسیجی ها حرف میشد

میگفـت

اگه ازدست هم ناراحـت شدید

دورکعـت نماز بخوانید

بگید خدایا

این بنده  ی توحواسـش نبود

من گذشتم توهم ازش بگـذر

این طوری مهرومحبت زیادمیشه.

 

موضوعات: شهدا  لینک ثابت




 

 

  امام صادق علیه السّلام در تعریف عفو فرمودند:

 

  عفو کردن و از تقصیر گذشتن با وجودِ قدرت و انتقام، طریقه ی پیامبران و متقیان است

   و معنیِ عفو آن است که هر گاه از کسی، جُرمی و تقصیری نسبت به تو واقع شود،

  پیِ او نرَوی و به او اظهار نکنی و از ظاهر و باطن فراموش کنی و احسان را به او زیاده‌تر از پیش کنی. 

 

 

 مصباح الشریعة

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 

 

 ای انسان؛

         

                  یادت باشد…

 

 اگر وارد دوزخ شدی،از

      “” تلخـــی عذاب"”

       به خدا شکایت نکن

 

              این همان

     “"شــیرینی گناهی"”

 است که در دنیا از آن لذت میبردی …

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

 

#داستان: بسیار زیباوخواندنی “نهایت ابرازعشق”

 

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟

برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.

در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند،

 

داستان کوتاهی تعریف کرد:

یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند. یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.

داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد. راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟

بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است! راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.››

قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




تلنگر

  فضيل عياض شاگردان زيادى را تربيت كرد. شاگرد درس خوان و جوانش به حال مرگ افتاد.

 

  فضيل بالاى سرش آمد، گفت: بگو : «لا اله الا الله» گفت: هم نمی ‏گويم و هم بيزارم از اين چيزى كه تو می ‏گويى.

 

 فضيل گفت: قرآن بياوريد تا سوره مباركه «يس» را بخوانم، شايد گرهش باز شود.

 

  پيغمبر (ص) فرمود:

 

 « لكلّ شى‏ء قلب و قلب القرآن يس »

 

 گفت: نخوان، من از شنيدنش زجر می ‏كشم و مرد. استاد غرق در شگفتى شد. خيلى پی ‏جو شد كه چه چيزى باعث شد كه اين شاگرد درس خوانده و با معرفت، هنگام مرگش به اين بلا دچار شد و بی ‏دين مرد.

 

  خيلى در فكر بود، تا يك شب در عالم رؤيا ديد كه روز قيامت شده است.

 

  شاگردش را ديد كه در آتش است، گفت: چه شد كه وضع تو به اينجا كشيد؟ گفت: من دچار سه گناه بودم و تا زمان مردنم ادامه داشت؛

 

 گناه اول: حسود بودم، هيچ نعمتى را براى ديگرى تحمل نداشتم ببينم.

 

 گناه دوم: من دو بهم زن بودم

 

 و گناه سوم من: سالى يكبار مشروب می ‏خوردم. اگر توبه كرده بودم، به اين بلا دچار نمی شدم.

 

 منبع: استاد انصاریان- سایت عرفان

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

  حضرت آیت ‌الله جوادی آملی :

شيطان ساكت و شيطان ناطق

   وجود مبارك رسول خدا (عليه آلاف التحيّة و الثّناء) فرمودند :

  «السّاكتُ عَنِ الحَقِّ شيطانٌ أخْرَس».

    آن كه بايد حق را بگويد جایی كه جامعه لازم دارد كه آن حق گفته شود و نمي‌ داند ، يك كسي می‌داند و نگفت ، اينجا شيطاني است دهان بسته.

✔️ همان‌ طوري كه يك انسان باطل گو شيطاني است ناطق ، يك انسانی كه از گفتن حق ساكت است شيطاني است اخرس ، اما آنها كه باطل می‌ گویند شيطان گويايند.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

  حضرت امام خمینی :

   نیرو و فرصت جوانی، بهترین زمان برای دور ساختن هواهای نفسانی است.

   تمام صفات وارسته انسانى در انقطاع كامل إلى اللّه نهفته است.

 توجه به غير خدا انسان را به حجابهاى ظلمانى و نورانى محجوب مى ‏نمايد.

 حزب اللّه باشيد؛ از زرق و برق زندگى و جلوه‏ هاى ساختگى آن بپرهيزيد.

◻️ قلب انسان مانند آينه صاف و روشن است، و بر اثر توجه فوق العاده به دنيا و كثرت معاصى كدر مى ‏شود. پيش از آنكه فرصت از دست برود چاره بينديشيد!

  شما جوانان رو به پيرى و ما پيران رو به مرگ پيش مى ‏رويم. هر نفسى كه مى ‏كشيد، هر قدمى كه برمى‏ داريد، و هر لحظه‏ اى كه از عمر شما مى ‏گذرد، اصلاح مشكلتر گرديده، ممكن است ظلمت و تباهى بيشتر شود.

   تا نيرو و اراده جوانى داريد مى ‏توانيد هواهاى نفسانى و خواسته‏ هاى حيوانى را از خود دور سازيد.

   قلب جوان لطیف و ملکوتی است و انگیزه فساد در آن ضعیف می باشد.

 لیکن هر چه سن بالا رود، ریشه گناه در قلب قوی تر و محکم تر می گردد، تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست.

   خداوند متعال… به نسل جوان روحانی و دانشگاهی و به عموم مسلمانان توفیق خودسازی، تهذیب و تزکیه نفس عنایت فرماید.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

   از حضرت آیت الله سیّد رضا بهاءالدینی پرسیدند :

   برای خودسازی چه ذکری بگوییم؟

   فرمودند :

   روزی چندین بار به خودتان بگویید :

   چقدر خوب میشه اگه من خوب بشم.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




حضرت علّامه حسن زاده آملی :

    بدان كه شجره طوبى صورت تمثل ايمان است و اصل و ريشه آن در قلب حضرت خاتم صلى الله عليه و آله ثابت است ، و فرع و شاخه آن در آسمان است و پيوسته ميوه هاى خود را به اذن ربش مى دهد ،

⚡ و هر مومنى شاخه اى عظيم از آن مى باشد پس بفهم !

و در مقابل آن زقوم قرار داد.

   در كافى از امير المومنين (عليه السلام ) آمده :

   طوبى درختى است كه ريشه آن در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله است و هيچ مومنى نيست ، مگر اين كه در خانه اش شاخه اى از آن است.

  و در وافى آمده است :

  تاويل طوبى علم است ، زيرا هر نعيمى در بهشت مثالى در دنيا دارد، و مثال شجره طوبى شجره علوم دينى است كه ريشه آن در خانه پيامبر است كه مدينه العلوم است و در خانه هر مومنى شاخه اى از آن است .

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


حضرت آیت ‌الله جوادی آملی :

   مرحوم صاحب جواهر (رضوان الله عليه) نقل كردند كه از امام (عليه السّلام) سؤال كردند كه ما در نماز حواسمان جمع نيست ، چه كنيم؟

  فرمودند به اين كه حواس شما كه در نماز جمع نيست با نافله آن قصور را جبران كنيد ، اگر در نافله حواستان جمع نبود ، نافله هم قصور داشت با سجده شكر جبران كنيد.

  اين چنين نباشد كه بعد از نماز مستقيماً از كنار مصلّی برخيزيد و سجده شكر بجا نياوريد.

 

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت


...


 

 به نقل از همسر آیت الله #کشمیری :

صبح پنج شنبه که میشود ، دیگر حواسش پرت است . « باید خودش را به حرم سیدالشهداء برای زیارت شب جمعه برساند »

????شب جمعه است…

????همه سرها پایین،

????دستها بر سینه،

????همه تعظیم کنید،

????مادری محض زیارت!

????دست به پهلو گرفته به دیدار پسر می آید…

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 

   نظر حضرت آیت الله حق شناس دربارهٔ تلاش شیطان برای حضور قلب ما در نماز فرادی ، برای محروم کردن ما از نماز جماعت! ⤵

✔️????گاهی شیطان برای اینکه ، ما را از فضیلتهای بزرگی چون نماز اول وقت، رفتن به مسجد، نماز جماعت و… باز دارد، ممکن است هنگام پرداختن به آنها تلاش بیشتری برای از دست رفتن حضور قلب کند.

 از سوی دیگر مثلا هنگام نماز فرادی ، چند باری کمتر به سراغ ما بیاید تا احساس حضور قلب و لذت بیشتری به ما دست دهد!

   اما کسی که دست به دامان معارف اهل بیت علیهم السلام است ، می تواند تشخیص دهد که کدام یک مورد رضایت خدای متعال است و با استقامت در انجام آن ، استمداد الهی هم به دنبالش بیاید و شیطان را دست به سر نماید.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


حضرت علّامه سیّد محمّد حسین طباطبایی:

   قرآن ، هدف و كمال انسان را در آگاهي كامل و علم شهودي و حضوري او به خداي متعال مي‌ داند

   كه همان قرب حقيقي نسبت به پروردگار است و با تلاش و تهذيب نفس(سیر و سلوک الی الله) به دست مي‌آيد.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

  مرحوم حضرت آیت‌ الله حاج آقا مجتبی تهرانی :

  تقوا ، زیربنای مقامات معنوی است.

  جایگاه تقوا ، قلب است!

    دلی که فریفته به دنیا است ، حرام است که جایگاه تقوا شود.

   تقوا ، ایمان مستمرّ و عمل مکرّر است.

 تقوا ، دلبستگی و پیوستگی قلب به معنویّت را تحکیم می بخشد.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

????????درس باید درس باشد تا آدم له شود…

   مفقود شدن چند شاگرد ملاهادی سبزواری!

????مرحوم حاجی سبزواری (علیه الرحمة) که آقا می فرمودند ایشان در درس هیچ قرار نداشت، اصلاً یکجا نمی نشست، شاگردان که مقابلش نشسته بودن می دیدند که الان جنابِ حاجی اینجا نشسته و چند لحظۀ بعد آنجا نشسته، چند لحظۀ بعد آن طرف و… قرار ندارد؛ این انقلاب است؛

????حاجی خیلی سطوت داشت خیلی عظموت داشت؛ بی قرار بود و شاگردانِ او هم در درس قرار نداشتند و بی قرار بودند. مرحوم جنابِ حاجی در حدود بیست سال، درس حکمت متعالیه می فرمود برای شاگردانشان که بعد، حواشیِ منظومه را نوشتند؛

????آنجا وقتی درس به جلد هفتم اسفار رسید، کاری کرد که شش تا از شاگردانش مفقود شدند و هیچ خبری از آنها نیست که کجا رفتند و چه شدند کسی نمی داند…

????درس باید درس باشد تا آدم له شود؛

????درس درس باشد و انسان را خُرد کند؛

????که شاگردان حاجی خُرد شدند و عشق آنها را گرفت…

????منبع: شرح دروس معرفت نفس- استاد صمدی آملی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

   تقوا ، ملاک برتری فرد بر انسانهای دیگر.

«اِنَّ اَکْرَمُکُمْ عِند اللّه اَتقیکُم»

  تقوا ، زمینهٔ پذیرش هدایت الهی را فراهم می ‌کند.

«هُدیً لِلمتّقین»

    تقوا ، وسیله برای دریافت علم الهی و ویژه است.

«اِتّقواللّه و یُعلِّمکم اللّه»

    تقوا ، وسیلهٔ دریافت رحمت الهی است.

«اِتّقوا لَعلّکم تُرحَمُون»

   تقوا ، معیار قبولی اعمال و طاعات.

«اِنّما یَتَقبّل اللّهُ مِنَ المُتّقین»

   تقوا ، وسیلهٔ دریافت رزق از طُرُق غیر منتظره.

«و یَرْزُقْهُ مِن حَیثُ لا یَحْتَسِب»

    تقوا ، وسیله برای در بن بست قرار نگرفتن.

«و مَنْ یَتّق اللّه یَجْعَلْ لهُ مَخرجاً»

   تقوا ، عامل توجّه و حمایت و همراهی خاص خداوند.

«اِنّ اللّه معَ المُتّقین»

   تقوا ، عامل عاقبت به خیری است.

«والعاقبةُ لِلمُتّقین»

    تقوا ، فلسفه عبادت و بسیاری از دستورات اسلامی چون روزه و… می ‌باشد.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


علّامه شهید مرتضی مطهّری :

  در نهج البلاغه بر این معنی تأکید شده که تقوا حفاظ و پناهگاه است ، نه زنجیر و زندان و محدودیت.

  حضرت علی علیه السلام می فرماید:

   بندگان خدا! بدانید که تقوا حصار و بارویی بلند و غیرقابل تسلط است ، و بی تقوایی و هرزگی حصار و بارویی پست است که مانع و حافظ ساکنان خود نیست و آن کس را که به آن پناه ببرد حفظ نمی کند.

همانا با نیروی تقوا نیش گزنده خطاکاری ها بریده می شود.

  تقوا به انسان آزادی معنوی می دهد ، یعنی او را از اسارت و بندگی هوا و هوس آزاد می کند ، رشته آز و طمع و حسد و شهوت و خشم را از گردنش برمی دارد و به این ترتیب ریشه رقّیت ها و بردگی های اجتماعی را از بین می برد…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ﺯﯾﺒــﺎﺗﺮﯾـــﻦ ﺟﻤﻠــﻪ

 ﻫﯿــﭻ ﻭﻗــﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﻨﯿــــﻢ ﺁﺩﻣـــﺎﯼ ﺍﺭﺯﻭﻥ

ﻭﺍﺳﻤﻮﻥ ﮔـﺮﻭﻥ ﺗﻤـــﻮﻡ ﺑﺸــﻦ !!!…

ﭘﺎﮎ ﻣﺎﻧﺪﻥ …

ﺍﺭﺯﺵ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﺭﺍﺩﺍﺭﺩﺣﺘﯽ ﺑﺎﮐﻔﺸﻬﺎﯼ ﭘﺎﺭﻩ !!!…

ﺍﻧﮑﻪ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ …

ﯾﮏ ﺭﻭﺯﺷﺎﺩﺍﺳﺖ ﻭﺍﻧﮑﻪ ﻣﯿﺒﺨﺸﺪﯾﮏ ﻋﻤﺮ !!!..

ﺁﺭﻣﮕﺎﻩ ﺍﺻﻠﯽ ﻣﺎ

 ﺧﺎﮎ ﻧﯿﺴﺖ “…. ﻗﻠﺐ ” ﮐساني ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ …

ثانیه هاتان

به نیکی و شادی

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ما خانه بدوشیم و جهان خانه ما نیست

” در حلقه ما نیست هرآنکس که چو ما نیست”

ما زاده دردیم و ره عشق بپوییم “

در دیر خرابات به کس حکم بقا نیست”

ما رند و نظرباز و حریفیم به عالم”

جز دوست به کس، خون نظرباز روا نیست”

مجروح ز عشقیم و از آن شاد روانیم “

اندر مرض عشق بجز عشق دوا نیست”

همبستر ما بود زمانی غم عالم “

امروز بجز عشق، کسی در بر ما نیست “

رسوای جهانیم و بگوییم به فریاد “

عمرش به فنا بود هر آنکس که چو ما نیست”

جز راه نظر راه به مقصد نشناسیم “

در مذهب ما کفر بجز جور و جفا نیست”

ما سر به ادب بر سر سجاده گذاریم “

ازحلقه جداگشت کسی را که حیا نیست “

محصول نظر برطلب دوست گذاریم “

اندر سر ما جز طلب دوست هوا نیست “

ما رنگ غم از چهره مردم بزداییم “

خنداندن و هم خدمت بر خلق خطا نیست”

ما بنده عشقیم و مسلمان به خداییم”

تسلیم به اوییم و نگوییم چرا هست وچرا نیست”

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




از روانشناسی پرسیدند: بهترین الگو برای پیروی چیست؟

گفت: کودکان بهترین الگو هستند.

گفتند: کودکان که هیچ نمی‌دانند.

گفت: سخت در اشتباهید.

کودکان شش خصوصیت دارند که نباید هیچ‌گاه فراموش کرد.

اول اینکه

همیشه بی‌دلیل شاد هستند.

دوم اینکه

همیشه سرشان به کاری مشغول است .

سوم اینکه

وقتی چیزی را میخواهند تا بدست نیاورند دست از اصرار بر نمی.دارند.

چهارم اینکه: به هیچ چیز دل نمی‌بندند.

پنجم اینکه: وقتی با هم دعوا می‌کنند سریع آشتی می‌کنند و از هم کینه به دل نمی‌گیرند.

و ششم اینکه

به راحتی گریه می‌کنند.

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




کاش می شد خنده را تدریس کرد،

کارگاه خوشدلی تاًسیس کرد…!

کاش می شد عشق را تعلیم داد،

ناامیدان را امید و بیم داد…!

شاد بود و شادمانی را ستود،

با نشاط دیگران دلشاد بود…!

کاش می شد دشمنی را سر برید،

دوستی را مثل شربت سر کشید…

کاش می شد پشت پا زد بر غرور،

دور شد از خود پسندی، دور دور…

با صفا و یکدل و آزاده بود،

مثل شبنم بی ریا و ساده بود…

از دو رنگی و ریا پرهیز کرد،

کینه را در سینه حلق آویز کرد…

کاش می شد ساده و آزاد زیست،

در جهانی خرم و آباد زیست

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




خاموش بودن نصف حکمت است.

تعقیب نکردن دیگران،نصف آرامش است.

مداخله نکردن در کار دیگران،نصف ادب است.

من از دنیا دریافتم که:

کسی که قوی تر بود؛کمتر زور می گفت.

کسی که راحت تر می گفت: اشتباه کردم اعتماد به نفس بالایی داشت.

کسی که صدایش آرام تر بود،حرفهایش نفوذ بیشتری داشت.

کسی که خودش را واقعا دوست داشت،بقیه را واقعی تر دوست داشت.

و کسی که بیشتر طنز می گفت؛به زندگی نگاه جدی تری داشت

به تعداد آدم های روی کره ی خاکی ، تفاوت فکر و نگرش وجود دارد !!

پس این را بپذیر :

کسی که تفکرش با تو متفاوت است ، دشمنت نیست ؛

انسان دیگری است با دیدگاهى دیگر.

فقط همین …

اگر فقط همین یک اصل را بپذيريم ،

روابط مان بهتر خواهد شد.

و زندگى سرشار از آرامش توام با احترام و درك متقابل را تجربه خواهيم كرد .

به همین سادگی ….

 زنده باد آگاهی.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

ای فلک با من چرا ؟ارزان چه چیـــــزی داده ام؟

گر جوانی برده ای آسـان چه چــــــیزی داده ام؟

درد دلتنگی به جانم صد هــــــزاران تیشــــه زد

کوه دردم درد بی درمــــــان چه چیـــزی داده ام؟

این دغل بازی که با من کرده ای دریـــــــا نــکرد

منکه خاموشـــــم به دریابان چه چــیزی داده ام؟

ای قلم حرفی بزن بشکن سکوتـت را بــــــگـو

آه ،در تعویض، با ایمان چه چیـــــــزی داده ام؟

عاشــــقان را درد بی درمان بُود امـــا نـــــپرس

کهنه زخمم پیش از این تاوان چه چیزی داده ام؟

این سخن را کم کنم هرچند میدانـــی چه شـد،

در قبال واژه ی انســـــان چه چیـزی داده ام؟؟

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

۱. لذت بردن از هر لحظه زندگی.

۲. شکرگزاری و قدردانی از آفریدگار در هر فرصتی.

۳. داشتن لبخندهای غیر ارادی.

۴. احساس پیوستگی با دیگر موجودات و طبیعت.

۵. عدم علاقه به هرگونه قضاوت در مورد دیگران.

۶. عدم علاقه به هرگونه قضاوت در مورد خودشان.

۷. عدم توانایی برای هرگونه نگرانی و دلواپسی.

۸. عدم علاقه به هرگونه درگیری.

۹. عدم علاقه به اینکه به کارهای دیگران فکر کنند و یا دلایل آن را بررسی کنند.

۱۰. تمایل زیاد به اینکه اجازه دهند زندگی خودش مسیرش را طی کند به جای اینکه مسیر آن را مشخص و تعیین کنند.

١١. تمایل به اینکه به طور همزمان تصمیم بگیرند و عمل کنند، به جای اینکه به تجربیات و ترس های گذشته خود رجوع کنند.

١٢. دستیابی به نیروی عشق ورزیدن به دیگران، بدون انتظار برای بازگشت و یا جبران …

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




  بوسیدن فرزند پرخاشگری او را کاهش می دهد.

 بوسیدن فرزند انرژی های اضافی او را تخلیه می کند.

  بوسیدن فرزند باعث می شود رابطه عاطفی و روانی بین فرزند و والدین تقویت شود.

  بوسیدن فرزند باعث می شود که کودک در کنار والدین احساس امنیت بیشتری بکند.

 

  بوسیدن فرزند اشتهای روانی و غذایی او را افزایش می دهد.

  بوسیدن فرزند یک نوع تن آرامی را برای او فراهم می کند.

  هنگام بوسیدن فرزند می توان سفارش های لازم تربیتی و آموزشی را به او گوشزد کرد ( در این موقعیت همکاری کودک بالاست ).

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




یادها رفتند و ما هم میرویم از یادها ، کی پر کاهی بماند در میان بادها . . .

 

وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن . . .

 

متون کوتاه و زیبای فلسفی

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه / وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه

پر کن قدح باده که معلومم نیست / کین دم که فرو برم برارم یا نه . . .

 

با قناعت امور بگذران ، تا پادشاه خود باشی . . .

 

آدمی را آدمیت لازم است ، عود را گر بو نباشد ، هیزم است . . .

 

یادت باشه که :

در زندگی یه روزی به عقب نگاه میکنی . به آنچه گریه دار بود میخندی . . .

 

چه بسیار کسانی که زیاد حرف میزنند بی آنکه چیزی بگویند

و چه کم اند کسانی که کم حرف میزنند اما بسیار میگویند . . .

 

از خدا میخواهم آنچه را که شایسته توست به تو هدیه بدهد

نه آنچه را که آرزو داری ، زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک است و شایستگی تو بسیار . . .

 

وقتی تنها شدی بدون که خدا همه رو بیرون کرده ، تا خودت باشی و خودش . . .

 

سعی کن دوست بداری ، نه اینکه فقط عادت کنی . .

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻭ ﻇﺮﻓﯿﺖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﻦ ﭼﻮﻥ ﺁﻥ ﻫﺎ

ﺩﭼﺎﺭ ﺗﻮﻫﻢ ،

ﺧﻮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﯿﻨﯽ ،

ﺩﻝ ﺯﺩﮔﯽ ،

ﺟﻮ ﺯﺩﮔﯽ

ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ﺯﺩﮔﯽ ،

ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩﮔﯽ ،

ﺳﺮﮔﯿﺠﻪ ﻭ ﺳﭙﺲ

ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻬﻮﻉ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ

ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺩﺍﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ

 

ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻧﺎﻣﻌﻘﻮﻝ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ !

ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﻦ

ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﻮ ،

ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩﯼ …

 

حقیقتی تلخ برای مردمان امروز

اما تو خوب بمان

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




اين شتاب عمراست

من و تو باورمان نيست كه نيست

زندگي گاه به كام است و بس است؛

زندگي گاه به نام است و كم است؛

زندگي گاه به دام است و غم است؛

چه به كام و

چه به نام و

چه به دام …

 

زندگي معركه همت ماست

زندگي ميگذرد…

زندگي گاه به راز است و ملامت بدهد؛

زندگي گاه به ساز است و سلامت بدهد؛

زندگي گاه به ناز است و جهانت بدهد؛

چه به راز

و چه به ساز

و چه به ناز…

زندگي لحظه بيداری ماست

زندگی میگذرد

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




یکی از اصلی ترین پایه های شخصیت سالم ، داشتن اصالت است.

این که تن به انجام هركاری نمیدی به این معنی نیست كه نمیتونی!

بهش میگن “چهارچوب"!

چهارچوبی كه خودت برای خودت تعریف میكنی و پایه و اساسش از “خانواده” شكل میگیره…

كسی كه چهارچوب داره، “اصالت” داره…

اصالت رو نه میشه خرید، نه میشه اداشو درآورد و نه میشه با بزك و دوزك بهش رسید!

اصالت یعنی

دلت نمیاد خیانت كنی،

دلت نمیاد دل بشكنی،

دلت نمیاد دورو باشی،

دلت نمیاد آدما رو بازی بدی….

این بی عرضگی نیست!

 اسمش “اصالته"..

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




خودت باش ، بی همتا می شوی .

ساده باش ، عمیق می شوی .

دوست داشته باش ، محبوب می شوی .

به خود اعتماد کن ، باورت می کنند .

سکوت پیشه کن ، همه چیز گویا می شود.

بر خود حکومت کن ، از خود فراتر می آیی .

نرم باش ، مقاوم خواهی شد .

خالی شو ، پُر می شوی.

قانع باش ، غنی می شوی .

قضاوت نکن ، عادل می شوی .

به تاریکی ذهن آگاه شو ، روشنایی ، وجودت را فرا می گیرد.

تسلیم سرنوشت شو ، حاکم تقدیر می شوی .

  

ضعف خود را بپذیر ، قوی می شوی .

دخالت را رها کن ، هدایت آغاز می شود.

سخنت را کوتاه کن ، تأثیرش زیاد می شود .

ذهنت را در « هیچ کجا» متمرکز کن ، 

« همه چیز » در ذهنت جا می گیرد.

از همه چیز رها شو ، صاحب همه چیز می شوی .

ساکت شو، گویا می شوی .

جاری باش ، پایدار می شوی.

ببخش و رها کن ، همواره دارنده و برازنده ای.

از ذهنیت خالی شو ، غرق در تفکر می شوی.

تازه باش ، هر کهنه ای را نو می بینی .

خالی از توقع شو ، همه توقعات برآورده می شود.

جانت را دگر کن ، جهان دگر شود.

غیر عادی باش ، عادی ها حیرت آور می شوند.

آهسته رو ، سریع به مقصد می رسی .

جهان را خوش ببین ، جانت خوش می شود .

آرام باش ، همه چیز را آرام می بینی .

با لذت کار کن ، کار تفریح می شود.

بدی را با نیکی تلافی کن ، بر بدی غالب می شوی.

به استقبال ناامنی برو ، ایمن می شوی .

از خودنمایی دوری کن ، همه جا نمایان می شوی.

از خطر فقر مهراس ، ثروتمند می شوی .

آرزو را خزان کن ، بهار آرزو فرا می رسد .

نیستی پیشه کن ، هستی فرا می رسد .

بندۀ خدا باش ، آزاد می شوی .

بیگانه با عادت باش ، با تازه ها یگانه می شوی.

از خود تهی شو ، سراسر خود می شوی .

مرگ را دریاب ، حس زندگی پدیدار می شود.

فروتن باش ، فراتر می روی .

خاکی باش ، آسمانی می شوی .

از خود بیخود شو، هوشیار می شوی .

بی رنگ باش ، هوشیار می شوی .

خودت را از پیش پابردار ،

جهان پیش پایت تسلیم می شود.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش میکنیم . . .

گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش میکنیم . . .

گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هامون میشیم . . .

گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم . . .

گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامش میدیم . . .

گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم . . .

گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدیم . . .

 

و گاهی . . . گاهی . . . گاهی . . . تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم… بدونیم. . . .

کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی . . . گاهی های زندگیمون باشیم . . .

کاش یادمون نره که فقط:

یکبار زنده ایم و زندگی میکنیم فقط یکبار!

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 از کسی که به شما دروغ گفته نپرسيد: چرا؟

چون سعي مي كند با دروغ هاي پي در پي، شما را قانع كند!

 هیچ بوسه ای جای زخم زبان را خوب نمی کند!

پس مراقب گفتارتان باشيد…

 جاده زندگي نبايد صاف و هموار باشد

وگرنه خوابمان مي برد!

دست اندازها نعمت بزرگي هستند..

 و نكته آخر:

هيچ وقت فراموش نكنيد كه:

“دنيا تكرار نمي شود..!”

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 جملاتي كوچك، مفاهيمي بزرگ:

 آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا

 آنقدر ساده نباشيد که دوباره اعتماد کنید!

 اگر احساس افسردگی دارید، درگير گذشته هستید.

 اگر اضطراب دارید، درگير آینده!

 و اگر آرامش دارید، در زمان حال به سر مي بريد.

 پس در لحظه زندگی کنید…!

 قدر لحظه ها را بدانيد!

زمانی می رسد که دیگر شما نمی توانید بگویید جبران می کنم.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




عجب زمانه ای شده

همه فقط انتظار دارند که برایشان خوب باشی

میگویند درک کن

برای خستگیهایم پناه باش

برای زخم هایم مرهم باش

برای دلتنگی هایم آغوش

برای حس پاکم نوازش

دوریها را صبوری کن

اما تو که محتاج درک دیگران میشوی

برای خستگیهایت گوش و دروازه میشوند

برای زخم هایت نمک

برای دلتنگیهایت دوری و دوستی مثال میزنند

برای حست …. آن را دورغ شیرین مینامند

و زمانی که میخواهی ناراحتیت را صبوری کنند میگویند تحملت میکنیم…

چه درک متقابلی دارند آدمها

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

 

 اسم حضرت نوح(ع) پيامبر عبدالغفار يا سكن بوده است . بعد از طوفان و بالا آمدن آب و غرق شدن خلايق ، جبرييل ملك مقرب نزدش آمد و گفت : چندي پيش شغل تو نجاري بوده است حالا كوزه بساز !
 او كوزه زيادي ساخت ، جبرييل گفت : خدا مي فرمايد : كوزه ها را بشكن.
 او هم چند عدد از كوزه ها را بر زمين زد و شكست . بعضيها را آهسته و بعضي را با اكراه شكست ، جبرييل ديد او ديگر نمي شكند .
گفت : چرا نمي شكني ؟
☄فرمود : دلم راضي نمي شود ، من زحمت كشيده ام اينها را ساخته ام .
 جبرييل گفت : اي نوح مگر اين كوزه ها هيچ كدام جان دارند ، پدر و مادر دارند و . . ؟ !

 آب و گلش از خداست ، همين قدر تو زحمتش را كشيده اي و ساختي ، چطور راضي به شكستن آنها نمي شوي..؟
 پس چگونه راضي شدي خلقي كه خالق آنها خدا بود ، و جان و پدر و مادر و . . . داشتند را نفرين كردي و همه را به هلاكت رساندي؟!

 نوح(ع) منقلب شد.از اينجا او گريه بسيار كرد و بخاطر گریه و زاری بسیار لقبش نوح شد.
 منبع
جامع النورين ص 122

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

  حضرت پیامبر اکرم (.ص) فرمودند :

هر خانمی هفت روز به همسرش خدمت کند، خدا هفت در آتش دوزخ را بر وی می بندد و درهای هشت گانه ی بهشت را به رویش می گشاید که از هریک خواست وارد شود.

منبع : عوالی اللئالی :۲۷۰/۱

  

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 
مطمئن بــاش …
اگر تو کار کوچکے را فقط
برای رضای خـدا انجام بدی

خـداونـد
بیشتــر از آنچہ
انتظـارش را داری بہ تو میده

  

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

از مولا علی علیه السلام نقل شده است:

 «اگر رزق و روزی و ثروت زیادی می خواهی و دوست داری از هر بنده و آزادی بی نیاز باشی و به زودی به آرزوهایت برسی و از غل و غش و حیله در امان باشی؛ پس «فاتحة الکتاب» را بخوان که اسرار عجیبی در ان نهفته است. برای رسیدن به آرزوها و حاجت هایت، این سوره را در پنج نوبت(صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا) 100 مرتبه تلاوت کن.
 

پس ٱنچه که از عزت و مقام و حرمت می خواهی، به ٱن می رسی، و ٱن عزّتی که هیچ وقت تغییر و با حادثه های زمان کاستی پیدا نمی کند و نیز توفیق و خوشحالی مداوم به تو می رسد و از همه شرها و ناراحتی ها و ضررها در امانی.

  هیچ وقت تو را گرسنگی و برهنگی و جدایی یار نمی رسد، و هیچ کس به تو برای امر و نهی مسلط نمی شود، و در حفظ الهی هستی و به ٱرزوهایت در زندگی می رسی.پس اگر این ختم را همیشه ادامه دادی، شخصی به عنایت الهی به سوی تو می ٱید و تو را از دیگران بی نیاز می کند.

قرآن درمانی روحی و جسمی، ص 66 به نقل از شمس المعارف الکبری

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




  داستان از تو حرکت ، از خدا برکت
 

شخص ساده‌لوحي مكرر شنيده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است و به هر موجودي روزي رسان است.
به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدي برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزي خود را بگيرد.

به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد. هرچه به انتظار نشست برايش ناهاري نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكي براي شام كرد و چشم به راه ماند.

چند ساعتي از شب گذشته درويشي وارد مسجد شد و در پاي ستوني نشست و شمعي روشن كرد و از «دوپله» خود قدري خورش و چلو و نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن.
 
مردك كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزي كرده بود و در تاريكي و به حسرت به خوراك درويش چشم دوخته بود، ديد درويش نيمي از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم مي‌خورد بي‌اختيار سرفه‌اي كرد.

درويش كه صداي سرفه را شنيد گفت: «هركه هستي بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگي داشت مي‌لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد وقتي سير شد درويش شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد.
درويش به آن مرد گفت: «فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودي من از كجا مي‌دانستم كه تو اينجايي تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزي خودت برسي؟
شكي نيست كه خدا روزي رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!»

  ﺍﻫْﺪِﻧَﺎ ﺍﻟﺼِّﺮَﺍﻁَ ﺍﻟْﻤُﺴْﺘَﻘِﻴﻢَ

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

  حسين بن عبدالرحمن از امام كاظم(ع) روايت كرده است:
  خوابھا در آغاز خلقت نبود و بعدها پيدا شد، وے مے گويد: عرض كردم، علت پيدايش خواب چہ بود؟

 فرمود: خداوند عزوجل رسولے را بہ سوے امت زمانش فرستاد و او مردم عصر خود را بہ پرستش و عبادت و اطاعت از خداے متعال دعوت نمود.

 مردم گفتند: اگر ما چنين نمائيم چہ پاداشے نصيبمان خواهد شد زيرا كہ سوگند بہ خداوند نہ اموال تو بيش از ماست و نہ بستگانت عزيزتر از بستگان ما هستند؟!

 آن پيامبر فرمود: اگر از دستورات الھے و فرامين حق پيروے كنيد خداوند شما را بہ سوے بهشت مے برد و اگر غير آن كنيد جايتان در دوزخ است.

 گفتند: بهشت و جهنم چگونہ است؟
آن فرستادہ الھے براے قومش به وصف اين دو پرداخت،

گفتند: چہ وقت به آن سرا خواهيم رفت؟!
فرمود: هرگاه مرگتان فرا برسد،

 گفتند: ما اموات خود را مشاهده كرده ايم كه پس از مرگ پوسيده و با خاك يكسان شده اند و به دنبال اين سخن، آن پيامبر الھے را تكذيب كردند، پس خداوند رؤيا را در خواب در ايشان پديد آورد. بعد از اين ماجرا نزد آن پيامبر آمدند و گزارش خواب هاے خود را با حالتے از اعجاب و شگفتے بيان كردند.

  آن پيامبر به قومش فرمود:
«همانا خداوند تبارك و تعالے خواست بدين وسيله برايتان دليل و حجتے آورد، ارواحتان نيز اين گونہ است و چون مرگتان فرا رسد اگر چہ بدنھايتان پوسيده گردد ولے جانھايتان در عقاب به سر مے برند تا دوباره بدنھا زندہ شوند.»

  روضة الكافے
 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت





 مؤمنی شیطان را در وسط دریا دید که سرش را رو به آسمان گرفته و می گفت: خداوندا (بحق امیرالمؤمنین علی(ع )) مرا عذاب مکن.

 مرد مؤمن به شیطان گفت: آیا تو هم دستته به دامان ولایت امیرالمؤمنین علی(ع ) شده ای؟

  شیطان گفت:
شش هزار سال قبل از این که حضرت آدم خلق شود من در عالم اعلا و در میان ملائکه بودم. اطلاعات زیادی در رابطه با علی(ع ) دارم که شما نمی دانید. و تا آنجا که اطلاع دارم بعد از رسول خدا(ص) کسی مقرب تر و عزیزتر و گرامی تر و آبرومندتر از علی(ع) نزد خداوند متعال نیست. و می دانم که هرکس خداوند را به حق امیرالمؤمنین علی(ع ) قسم بدهد، او را می آمرزد، از این رو من هم خدا را به خورشید ولایت قسم می دهم.

 مرد گفت: ای ابلیس تو معلم فرشتگان بوده ای و علم زیادی داری مرا نصیحت کن.
 
 شیطان گفت:
یک جمله برای دنیا و یک جمله برای آخرتت می گویم
  اگر می خواهی که زندگی به تو خوش بگذرد قناعت پیشه کن و اگر قانع باشی، حتی اگر غذایت نان خشک باشد به تو خوش می گذرد و آرام و آسوده زندگی می کنی.

 اما اگر حرص بزنی و ثروت جمع کنی و به خواست خداوند راضی نباشی هیچ وقت در دنیا خوشبخت نمی شوی.

 اما یک پند نیز برای آخرتت بگویم برای ساعت مرگ، سرازیری قبر، سر از قبر درآوردن، ماندن در برزخ، صحرای محشر، صراط و میزان همه جا محبت و ولایت علی(ع ) را ذخیره داشته باش اگر تکیه ات به پیشوای مؤمنان باشد امنیت خواهی داشت.

 مرد مؤمن شیعه نزد امام جعفر صادق(ع ) رفت و ماجرا را برای حضرت تعریف کرد.

 حضرت فرمود چنگ زدن شیطان به ولایت و محبت حضرت علی(ع) به زبان است و از صمیم قلب نیست بنابراین ابلیس بهره ای از این سخنان نمی برد. اگر او واقعاً و از صمیم قلب به امیرالمؤمنین علی(ع ) پناه می برد، از عذاب الهی نجات می یافت.
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





 
او تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا می کرد. ناگهان تلاش پروانه متوقف شد. به نظر میرسید که خسته شده و دیگر نمی تواند از پیله خارج شود. او مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی، سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه اش ضعیف و بال هایش چروکیده بودند.
 
او همچنان به تماشای پروانه ادامه داد و انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و از جثه او محافظت کند اما چنین نشد. در واقع پروانه مجبور بود همه عمر را روی زمین بخزد. و هرگز نمیتوانست با بال هایش پرواز کند. او نمیدانست که با مهربانی اش در از بین بردن محدودیت پیله و جلوگیری از تقلای پروانه برای خارج شدن از سوراخ ریز آن چه کرده است. این مسیر را خدا برای پروانه مقرر کرده تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود که پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت





 
پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز ٬انگشت خود را قطع کرد وقتی که نالان طبیبان را میطلبید ٬ وزیرش گفت :هیچ کار خداوند بی حکمت نیست ٬پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت تر شده وفریاد کشید در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است ؟ودستور داد وزیر را زندانی کردند .
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت وانجا انقدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله ای وحشی تنها یافت ٬ انان پادشاه را دستگیر کرده وبه قصد کشتنش به درختی بستند اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان کاملا سالم باشد ٬وچون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند واو به قصر خود بازگشت در حالی که به سخن وزیر می اندیشید دستور ازادی وزیر را داد .وقتی وزیر به خدمت شاه رسید ٬شاه گفت :درست گفتی قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ٬ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده ای داشته .وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زده وپاسخ داد : برا ی من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم واگر انروز در زندان نبودم حالا حتما کشته شده بودم .
ای کاش سر از الطاف پنهان حق در میاوردیم که اینگونه ناسپاس خدا نباشیم
یا رب !
هنگامی که ثروتم دادی، خوشبختی ام را نگیر.
هنگامی که توانایی ام دادی، عقلم را نگیر.
هنگامی که مقامم دادی،
تواضعم را نگیر.
انگاه که تواضعم دادی ،
عزتم را نگیر.
وقتی قدرتم دادی ،
عفوم را نگیر .
هنگامی تندرستی ام دادی،
ایمانم را نگیر .
و آنگاه که فراموشت کردم ، فراموشم مکن،…. ((ثروت و مقام با عزت برای شما دوست مهربانم از خداوند خواهانم.))

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


...



 
به بهلول گفتند: تقوا را توصیف کن؟ گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شوید، چه می کنید؟ گفتند: پیوسته مواظب هستیم و با احتیاط راه می رویم تا خود را حفظ کنیم.
بهلول گفت: در دنیا نیز چنین کنید، تقوا همین است. از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کنید و هیچ گناهی را کوچک مشمارید؛ کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.
 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




در یک روز برفی مدیر یک مدرسه تمام دانش آموزان را صدا میکند و به همه میگوید چه کسی میتواند از این سمت حیاط تا آن سمت را روی یک خط راست حرکت کند

در ظاهر کار آسانی مینمود و همه قادر به انجام این کار بودند اما در پایان کار تنها یک نفر بود که روی یک خط راست حرکت کرده بود
بقیه دانش آموزان مسیرهای پیچ در پیچ را طی کرده بودند
دلیل موفقیت این دانش آموز این بود که درختی را آن سوی حیاط نشانه کرده بود و فقط به آن نگاه میکرد و به این ترتیب توانسته بود از روی تمام موانع گذر کند
اما بقیه دانش آموزان به جلوی پای خود نگاه کرده و زمانی که به مانعی برخورده بودند مسیرشان را کج کرده بودند
اگر میخواهید شاد باشید هدفی برای خود تعیین کنید که به افکار شما دستور بدهد انرژی تان را آزاد کند و الهام بخش امید و آرزوهای شما باشد…!!!

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

آیتـ الله مجتهدے تهرانۍ(ره):

خـداوند از سه گروه تعجب می‌كند.

✿ ۱⇜كسی كه نماز می‌خواند و می‌داند مقابل چه خدایی ایستاده است، ولی در نماز حضور قلب ندارد و حواسش به نماز نیست.

✿ ۲⇜كسی كه عمری است روزی خدا را می‌خورد و غصه روزی فردا را دارد.

✿ ۳⇜ كسی كه می‌خندد در حالی كه نمی‌داند خدا از او راضی هست یا نه

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:

ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
نقص یا کمبود زیبایی در چهره یک فرد را اخلاق خوب تکمیل میکند…
اما کمبود یا نبود اخلاق را، هیچ چهره ی زیبایی نمی تواند تکمیل کند…
پایه و بنای شخصیت انسان ها بر کردارشان میباشد، و زیباترین شخصیت ها متعلق به خوش اخلاق ترین انسان هاست.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ﯾﻪ وقـتــایی ﺗـــﻮ ﺯﻧـــﺪﮔﻰ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ
ﻭﻗﺘﻰ ﺩﻓﺘــﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻮ ﻭﺭﻕ ﻣﯿﺰﻧﻰ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﻰ ﻣﯿﺮﺳﻰ ﻛﻪ
ﻧﻤﯿـﺪﻭﻧﻰ ﺗﻘﺪﯾــﺮﺕ ﺑــﻮﺩﻩ ﯾﺎ ﺗﻘﺼﯿــﺮﺕ … به آﺩﻣـﺎﯾﻰ ﻣﯿـﺮﺳﻰ ﻛﻪ
ﻧﻤﯿـﺪﻭﻧﻰ ﺩﺭﺩﻥ ﯾـﺎ ﻫﻤـﺪﺭﺩ … ﺑـﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻫــﺎﯾﻰ ﻣﯿــﺮﺳﻰ ﻛﻪ
ﻫﻀﻤﺶ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻝ ﻛﻮﭼﯿﻜﺖ ﺳﺨﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺩﺍﯾﻰ ﻣﯿﺮﺳﻰ ﻛﻪ
ﺑــﺮﺍﻯ ﺳﻦ ﻭ ﺳـﺎﻟﺖ ﺑــﺰﺭﮔﻪ … ﺑﻪ آﺭﺯﻭﻫــﺎﯾﻰ ﻛﻪ
ﺗـــﻮﻫﻢ ﺷـﺪ … ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﻰ ﻛﻪ ﮔﺬﺷﺖ …ﺑﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﻰ ﻛﻪ
ﺣﻘﺖ ﺑــﻮﺩ ﺍﻣـﺎ ﺷﺪ ﺗـﻮﻗﻊ … ﻭ ﺯﺧﻤﻬــﺎﯾﻰ ﻛﻪ
ﺑﺎ ﻧﻤــﻚ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ آﻏﺸﺘــﻪ ﺷﺪ …!

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت





حسیـــــــــن جانم

در این جهان به خدا
تا رمق ب جان من است!

همیشه نام حسین
بر سر زبان من است!

چ گویمش ڪه محمد
به وصف او فرمود:

منم از آن حسین و
حسین از آن من است!

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




 
امام صادق علیه السلام:

کینه مؤمن یک لحظه است
و زمانی که از برادر خود جدا شد،
در دل خود کینه ای نسبت به او نگه نمی دارد،
اما کینه کافر مادام العمر است.

  میزان الحکمه، ج3، ص138

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 

آرامـــــش یکی از زیبـــــاترین پدیده های خلقـــــت است

شاید اصلا هدف غایی بشریت ناآرام هم رسیدن به همین سرچشمه یعنی آرامـــــش باشد

تلاشمان این باشد که در راه رسیدن به آرامش ، دســـــت یکدیگر را بگیریم و برای هم عصای خـــــوبی باشیم

صرف حرف های زیبا زدن هیچ دردی را دوا نمی کند

مـــــثبت بودن یعنی در پیـــــچ و خم ها و گردنه های سخـــــت زندگی ، خود را نباختن و بهتـــــرین ها را جستجو کردن…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 محافظت بر اوقات « نماز » ، برای تقرب و نزدیکی به پروردگار تأثیر فراوانی دارد .

مولایمان امام علی (علیه السلام ) می فرمایند:
هیچ عملی نزد خداوند سبحان محبوب تر از « نماز » نیست ، پس به هیچ وجه نباید چیزی از کارهای دنیا شما را از وقت های نماز غافل کند ؛ زیرا خداوند عزّوجلّ مذمت کرده است گروهی را و فرموده است : « کسانی که در نماز خود سهل انگاری می کنند. »
یعنی اینکه ایشان غافلند و به اوقات نماز بی اهمیتند.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

بزرگان و افراد مشهور و معروف دنیا چندین توانایی خوب را با هم ندارند.

آنان یک مهارت را در حد اعلاء میدانند.

شوماخر ….
یک راننده قهار بوده است.

استاد نویسندگی و بازیگری و شیمی و یا هزاران مهارت دیگر نبوده .

او فقط:
راننده بزرگی بوده و بس

بتهوون…
یکی بهترین موزیسین های جهان بوده

ورزشکار ماهری نبوده.
نقاشی را هم چندان نمیدانسته.
فیزکدان هم نبوده.

ولی آهنگ ساز ماهری بوده 

بروسلی نابغه سینمای رزمی میگه :
از کسی که چند هزار ضربه را تمرین کرده نمیترسم
از کسی میترسم که یه ضربه را ده هزار بار تمرین کرده.

بنابر این برای مشهور بودن ، باید بر روی هدفی خاص تمرکز کرد .
مهم این است که بارها و بارها و بارها تمرین کرد و علم و آن مهارت را آموخت. و چه بهتر که آن تعالیم در راستای استعداد و علائق خودمان باشد.

شهیر بودن برای همه انسانها جدابیت دارد
ولی مهم این است که این توانایی ما برای دیگران نیز مفید باشد .

کریس آنجل و یا دیوید کاپرفیلد یکی از معروفترین شعبده بازان جهانند.
ولی شهره آنها صرفا برای سرگرمی مردمان است و نمیتوانند الگویی مناسب برای اصل زندگی باشند.

حافظ و سعدی شهرتشان در شاعریست .
اما شعرهایشان درسهای زندگی فراوانی به بشریت داده است.

شهرت آن است که همه مردمان ترا بشناسند و برای سرگرمی آنها مفید باشی.

ولی بزرگی آن است که مردمان زیادی از شهرتت بهره ها ببرند.

 

دست نوشته یکی از دوستان

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




مولانا جلال الدین ـ غزل شماره 623
عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد

از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد

ای پیشرو مردی، امروز تو برخوردی
ای زاهد فردایی فردات مبارک باد

کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد
حلوا شده ای کلی حلوات مبارک باد

در خانقه سینه غوغاست فقیران را
ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد

این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد
دریاش همی‌ گوید دریات مبارک باد

ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد
ای طالب بالایی بالات مبارک باد

ای جان پسندیده جوییده و کوشیده
پرهات بروییده پرهات مبارک باد

خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی
کالای عجب بردی کالات مبارک باد

دیوان کبیر شمس، غزل شماره 623

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

امام علی (ع) فرمودند:
 مردم در دنيا دو دسته اند: يك دسته براى كسانى كه در دنيا براى دنيا كار كرد، و دنيا او را از آخرتش باز داشت، بر بازماندگان خويش از تهيدستى هراسان ، و از تهيدستى خويش در امان است، پس زندگانى خود را در راه سود ديگران از دست مى دهد.ش
و ديگرى آن كه در دنيا براى آخرت كار مى كند، و نعمت هاى دنيا نيز بدون تلاش به او روى مى آورد، پس بهرة هر دو جهان را چشيده، و مالك هر دو جهان مى گردد، و با آبرومندى در پيشگاه خدا صبح مى كند، و حاجتى را از خدا در خواست نمى كند جز آن كه روا مى گردد.
حکمت نهج البلاغه

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 

وقتی سالک با سکوت در مراحل قبلی توانست از نیروهای ناخودآگاه خود به‌خوبی بهره گیرد، به مرتبه‌ای قدم می‌گذارد که برخی اسرار بر او مکشوف می‌شود.
سالکِ طریق وقتی بدین مقام می‌رسد و برخی تعالیم را به او می‌آموزند، نباید آنها را با نااهلان در میان گذارد؛
چراکه برخی از این رازها و معارف نفسانی از حد فهم نامحرمان فراتر است و چه‌بسا موجب گمراهی آنان شود،
یا اینکه ممکن است آنها این معارف را فراگیرند موجب گمراهی و فریب دیگران گردند.
ازاین‌روست که مولانا می‌فرماید :

چونکه در یاران رسی خامش‌نشین
اندر آن حلقه مکن خود را نگین

در نماز جمعه بنگر خوش به هوش
جمله جمعند و یک اندیش و خموش

رخت‌ها را سوی خاموشی کشان
چون نشان جویی مکن خود را نشان

مثنوی معنوی. دفتر ششم


«سکون» یکی از نشانه‌های سالکی است که به مرتبه پذیرش اسرار رسیده ،
نشانه‌ای که خود بر دو نوع است:

سکون قبل از حرکت و سکون پس از حرکت.بر اساس آیات و روایات، سکون قبل از حرکت کاملاً مذموم است. عامل به این سکون، اهل تلاش و حرکت نبوده، در گوشه‌ای آرمیده و ساکن است. اما سکون بعد از حرکت که بسیار ممدوح است، عامل به آن کسی است که به مقصد رسیده یا به یکی از حلقه‌های وصال نایل شده و در آنجا آرام گرفته تا برای حرکت بعدی آماده شود.

سالک وقتی به مرحله‌ای می‌رسد که آمادگی پذیرش اسرار را در خود می‌یابد، همان‌گونه که مولانا می‌فرماید ، باید آرامش و طمأنینه داشته باشد.
اگر او وارد مجلسی از یاران و واصلان شد، باید خموشی پیشه کند و آنچه فراگرفته، زود به زبان نیاورد، بلکه فراخ سینه او باید مخزن اسرار باشد. حال می‌توان پرسید علت سکوت در این مرحله چیست؟
مولانا در پاسخ میفرماید :

گر دو حرف صدق گویی ای فلان
گفت تیره در تبع گردد روان

این نخواندی کالکلام ای مستهام
فی شجونٍ جرَّه جرُّ الکلام

هین مشو شارع در آن حرف رَشَد
که سخن زو مر سخن را می‌کشد

نیست در ضبطت چو بگشادی دهان
از پی صافی شود تیره روان

مثنوی معنوی. دفتر ششمi

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

 
امام باقر (علیه السّلام) فرمود: صله ارحام اعمال را پاک کند و اموال را فزونی دهد و بلا را دور گرداند و حساب را آسان کند و اجل را به تأخیر اندازد.

 صلَةُ الاَرحامِ تُزكى اَلاَعمالَ و َتُنمى اَلاَموالَ و َتَدفَعُ اَلبَلوى وَ تُيَسِّرَ الحِسابَ و َتُنسِئُ فِى الاَجَلِ. (باب صلد الرحم،ح ۴)
*واژه های اخلاقی از اصول کافی*

موضوعات: روایات  لینک ثابت


...


 

 امام علی(ع) فرمودند:
خدايا به تو پناه مى برم كه ظاهر من در برابر ديده ها نيكو و درونم در آنچه كه از تو پنهان مى دارم، زشت باشد، و بخواهم با اعمال و رفتارى كه تو از آن آگاهى ، توجه مردم را به خود جلب نمايم، و چهرة ظاهرم را زيبا نشان داده با اعمال نادرستى كه درونم را زشت كرده به سوى تو ايم،
تا به بندگانت ، نزديك ، و از خشنودى تو دور گردم.
حکمت 276 نهج البلاغه

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




دو ماجرا از رفتار بایزید بسطامی با حیوانات

شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در کتاب مستطاب تذکرة الاولیاء در شرح احوال حضرت سلطان العارفین؛ بایزید بسطامی می فرماید:

«نقل است که يک روز می گذشت با جماعتی. در تنگنای راهی افتاد، و سگی می آمد. بايزيد بازگشت و راه بر سگ ايثار کرد تا سگ را باز نبايد گشت مگر اين خاطر به طريق انکار بر مريدی گذشت که حق تعالی آدمی را مکرم گردانيده است و بايزيد سلطان العارفين است. با اين همه پايگاه - و جماعتی مريدان - راه بر سگی ايثار کند و بازگردد. اين چگونه بود؟ شيخ گفت: ای جوانمرد! اين سگ به زبان حال با بايزيد گفت در سبق السبق از من چه تقصير در وجود آمده است، و از تو چه توفير حاصل شده است که پوستی از سگی در من پوشيدند و خلعت سلطان العارفين در سر تو افگندند؟ اين انديشه در سر ما درآمد تا راه بر او ايثار کردم.»

بلافاصله حکایتی دیگر از برخورد بایزید با سگی دیگر را نقل می کند:

«نقل است که يک روز می رفت. سگی با او همراه افتاد. شيخ دامن از او درفراهم گرفت. سگ گفت: اگر خشکم هيچ خللی نيست، و اگر ترم هفت آب و خاک ميان من و تو صلحی اندازد. اما اگر دامن به خود باز زنی، اگر به هفت دريا غسل کنی پاک نشوی. بايزيد گفت: تو پليد ظاهر و من پليد باطن. بيا تا هر دو را جمع کنیم تا به سبب جمعیت، باشد که از میان ما پاکی سر بر زند. سگ گفت: تو همراهی و انبازیِ مرا نشايی که من رد خلقم، و تو مقبول خلق. هرکه به من رسد سنگی بر پهلوی من زند و هرکه به تو رسد گويد: سلام عليک يا سلطان العارفين! و من هرگز استخوانی فردا را ننهادم، تو خمی گندم داری فردا را. بايزيد گفت: همراهی سگی را نمی شايم، همراهی لم يزل و لا يزال (خداوند) را چون شایم؟! سبحان آن خدايی را که بهترين خلق را به کمترين خلق پرورش دهد.»

پی نوشت اول:

در ماجرای اول می بینیم که عارف سترگ بایزید، در راهی تنگ که تنها راه عبور برای یک نفر وجود دارد زمانی که می بیند سگی از سوی دیگر راه می آید مسیر آمده را بر می گردد تا سگ بتواند گذر کند و این حرکت وی باعث سوال و تردید یکی از مریدان شده و بایزید از جایی که بر خواطر بشری اشراف دارد به او گوشزد می کند که تمامی مخلوقات خداوند عزیز اویند و برای خود دارای جایگاه و مرتبه ای هستند. هر موجودی که در سلک وجود درآمده است حتماً مورد نظر پروردگار عالم واقع شده که به کسوت هستی مزین گشته است. نکتۀ دیگر اشاره بر این مفهوم دارد که در ابتدای پیدایش خلق در دایرۀ قسمت به هر موجودی نصیبی و قسمتی رسیده است و این دلیل بر آن نمی شود که انسان خود را از تمامی مخلوقات خداوند برتر و بزرگ تر و با اهمیت تر ببیند. حتی اگر اینچنین باشد انسان مزکی و پرورش یافته، ردای خشوع و خضوع بر سر می افکند و خود را با خاک راه برابر می بیند، چه بزرگی و رفعت واقعی در خاکساری و فروتنی است.

پی نوشت دوم:

در این داستان نکتۀ مهمی که خودنمایی می کند پرهیز از خود بینی و منیت است که اگر گریبانگیر بشر شد او را به سوی سیر نزولی خواهد کشاند. خودبرتر بینی درد روحی خطرناکیست که به شدت باید از آن حذر کرد. در جایی که بایزید از سگ می خواهد تا با او همراه و شریک شود و سگ می گوید به دلیل قبولِ تو و ردِ من در نزد خلق و اینکه من در حال زندگی می کنم و برای فردای خود اندیشه ای ندارم، استخوانی فردا را نمی اندوزم اما توخُمی گندم در خانه داری تا روزهای دیگر از آن استفاده کنی، اشاره می رود به ابن الوقت بودن صوفی حقیقی و مرد راه که باید هر چه می رسد به کار ببرد و توکل پیشه کند و نیاندوزد و ذهن خود را که در هر لحظه لازم است با یادمنشأ ازلی باشد به فکر امور معاش و دنیا نگمارد. و اما بایزید با درک این نکته از قلۀ بلند خود بینی به حضیض خاکساری می افتد و خطاب به پروردگار می گوید: من حتی در حد همراهی با سگی نیستم پس چگونه می توانم شایستۀ همراهی با تو که یگانه عظمت وجودهستی باشم؟! و همین خاکساری است که بایزید را دوباره از خاک بر می کشد و به افلاک می رساند. همچنین این ماجرا اشاره به این دارد که خداوند چه بسا بهترین آفرینش خود و اشرف مخلوقاتش را به واسطۀ مخلوقی که به نظر کمترین و پست ترین آنها می آید تربیت می کند و آن مخلوق را وسیله قرار می دهد تا دیگری را به خطاها و خبایای خود آگاه گرداند و از آنها بر حذر دارد.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 
حاج اسماعیل دولابی:
دعا ڪن ولی
اگراجابت نشدباخدا دعوا نڪن
نگذارمیانہ‌ات با او بهم بخورد
خدا غیور است و اجابتت مے‌ڪند
اگرمے‌خواهید دعایتان گیرا شود
اول براے دیگران دعاڪنید
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




‍ 

شاگردی از استادش درباره ی جلب رضایت خدا و بهترین راه آن پرسید.
استاد گفت: به گورستان برو و به مرده ها توهین کن!
شاگرد دستور استاد را اجرا کرد و نزد او برگشت.
استاد گفت: جواب دادند؟ شاگرد گفت : نه.
استاد گفت: پس بار دیگر به آنجا برو و آن ها را ستایش کن!
شاگرد اطاعت کرد و همان روز عصر نزد استاد برگشت.
استاد بار دیگر از او پرسید که آیا مرده ها جواب دادند؟ و شاگرد گفت : نه.
استاد گفت: برای جلب رضایت خدا، همین طور رفتار کن!
نه به ستایش های مردم توجه کن و نه به تحقیر ها و تمسخر هایشان!
بدین صورت است که می توانی راه خودت را در پیش بگیری.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




شاهکارهایی از حضرت امام علی علیه السلام

 

 دو بيت عجيب از حضرت أميرالمؤمنين علی(عليه السلام)

 

در اين بيت زبان حركت نميكند  :

آب همي وهم بي أحبابي

همهم ما بهم وهمي مابي

—— —— ——

 ودر اين بيت لبها بهم نميخورن :

 

قطعنا على قطع القطا قطع ليلة

سراعا على الخيل العتاق اللاحقي

 

 

 

اين شعر هم از عجايبي است كه هم ميتونيد عمودي بخونيد و هم افقي:

 

ألوم     صديقي   وهذا   محال

صديقي   احبه    كلام     يقال

و هذا      كلام    بليغ   الجمال

محال      يقال   الجمال   خيال

 

 

 

اين بيت رو ابتدا از اول بخوانيد و بعد از انتها حرف به حرف بخوانيد ميبينيد ….

 

مودته تدوم لكل هو ** وهل كل مودته تدوم

 

 

 

علماي ادب جمع شدن و گفتن كه حرف الف بيشترين كاربرد و استفاده رو در زبان داره…

 

خطبه امام علي عليه السلام بدون حرف ألف :

 

حمدت من عظمت منته وسبغت نعمته وسبقت رحمته غضبه، وتمت كلمته، ونفذت مشيئته، وبلغت قضيته، حمدته حمد مُقرٍ بربوبيته، متخضع لعبوديته، متنصل من خطيئته، متفرد بتوحده، مؤمل منه مغفرة تنجيه يوم يشغل عن فصيلته وبنيه، ونستعينه ونسترشده ونستهديه، ونؤمن به ونتوكل عليه وشهدت له شهود مخلص موقن، وفردته تفريد مؤمن متيقن، ووحدته توحيد عبد مذعن، ليس له شريك في ملكه ولم يكن له ولي في صنعه، جلَّ عن مشير ووزير، وعن عون ومعين ونصير ونظير علم ولن يزول كمثله شيءٌ وهو بعد كل شيءٍ .

 

رب معتز بعزته، متمكن بقوته، متقدس بعلوّه متكبر

بسموّه ليس يدركه بصر، ولم يحط به نظر قوي منيع، بصير سميع، رؤوف رحيم، عجز عن وصفه من يصفه، وضل عن نعته من يعرفه، قرب فبعد وبَعُد فقرب، يجيب دعوة من يدعوه، ويرزقه ويحبوه، ذو لطف خفي، وبطش قوي، ورحمة موسعة، وعقوبة موجعة، رحمته جنة عريضة مونقة، وعقوبته جحيم ممدودة موبقة، وشهدت ببعث محمد رسوله وعبده وصفيه ونبيه ونجيه وحبيبه وخليله .

-

 

خطبه بدون نقطه :

 

الحمد لله الملك المحمود ، المالك الودود مصور كل مولود ، مآل كل مطرود ساطع المهاد وموطد الأوطاد ومرسل الأمطار، ومسهل الأوطار وعالم الأسرار ومدركها ومدمر الأملاك ومهلكها ومكور الدهور ومكررها ومورد الأمور ومصدرها عم سماحه وكمل ركامه وهمل وطاوع السؤال والأمل أوسع الرمل وأرمل أحمده حمدا ممدودا وأوحده كما وحد الأواه وهو الله لا إله للأمم سواه ولا صادع لما عدله وسواه، أرسل محمدا علما للإسلام ، وإماما للحكام ، …

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 ﮔﺎﻫﯽ «ﺧﺪﺍ»

 

 ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎ «ﺩﺳﺖ ﺗﻮ» ،

 

 «ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ» ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ ؛

 

 ﻭﻗﺘﯽ «ﺩﺳﺘﯽ» ﺭﺍ ﺑﻪ «ﯾﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ» ؛

 

 ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ «ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺕ» ﺩﺭ «ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ» …

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




**شیعہ یعنے هفت خطے درجنون **

 

 **شیعہ طوفان میڪند درڪاف ونون**

 

**شیعہ یعنے تشنہ ے جام بلا**

 

 **شیعگے یعنے قیام ڪربلا**

 

**شیعہ یعنے از جهنم در امان **

 

 **شیعہ یعنے غیبت صاحب الزمان**

 

**شیعہ یعنے بر امامت یاوری**

 

 **شیعہ یعنے غصہ هاے عسگری**

 

**شیعہ یعنے عاشقے وسادگے **

 

 **شیعہ یعنے هادے ودلدادگی**

 

**شیعہ یعنے برخلاف حزب باد**

 

 **شیعہ یعنے بوسہ بر باب الجواد**

 

**شیعہ یعنے نوڪرے مرتضی**

 

 **شیعہ یعنے دلبر خوبان رضا**

 

**شیعہ یعنے حب حیدر لازمی**

 

 **شیعہ یعنے رنج هاے ڪاظمی**

 

**شیعہ یعنے عشق یعنے عاشقی**

 

 **شیعہ یعنے گریہ هاے صادقی**

 

**شیعہ یعنے انتهاے شاعرے **

 

 **شیعہ یعنے علم هاے باقری**

 

**شیعہ یعنے فخر بر اهل جهاد**

 

 **شیعہ یعنے سجدہ ے زین العباد **

 

**شیعہ یعنے سرورے در عالمین**

 

 **شیعہ یعنے سرفرازے حسین **

 

**شیعہ یعنے صبر در رنج وبلا**

 

 **شیعہ یعنے اقتدار مجتبی**

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




داستان چشم برزخی دار شدن شیخ رجبعلی خیاط

 

سر و گوشش زیاد میجنبید. دخترخاله‌ی رجبعلی را میگویم. عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود. عاشق پسرخاله‌‌ی جوان یک لا قبائی که کارگر ساده‌ی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم. بدجوری عاشقش شده بود. آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به عشقش واصل شود.

 

رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد، اما عاشق سینه‌چاکش هم نبود. دخترخاله‌ی عاشق مترصّد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی را به گناه انداخته و نهایتا به وصال او نائل شود. و این فرصت مهیا شد!

 

آن هم در روزی که مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد. رجبعلی رسید به خانه‌ی خاله، در زد؛ صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟» و گفت: «منم، رجبعلی» و صدای دخترخاله را شنید که میگوید: «بیا داخل رجبعلی، خاله‌ات هم هست». رجبعلی وارد شد و سلام و علیکی با دخترخاله‌اش کرد و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست! تا به خودش آمد دید که پشت سرش درب درب خانه قفل شده و دخترخاله هم ….

 

با خودش گفت: «رجبعلی! خدا می تواند تو را بارها و بارها امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن». پس تأملی کرد و به محضر خداوند عرضه داشت: «خدایا! من این گناه را به خاطر رضای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن».و توسط پنجره  از آن خانه فرار کرد و برگشت به خانه‌ی خود تا استراحت کند. صبح از خواب بلند شد و از خانه به قصد مغازه خیاطی بیرون زد و با کمال تعجب دید خیابان پر از حیوانات اهلی و وحشی شده است !!

 

 

آری! چشم برزخی رجبعلی در اثر چشم‌پوشی از یک گناهِ حاضر و آماده و به ظاهر لذیذ باز شده بود و این چشم‌پوشی، آغازی شد برای سیر و سلوک و صعود معنوی “شیخ رجبعلی خیاط” تا اینکه کسب کند مقامات عالیه معنوی را.

 

چه اکسیر ارزنده ای است این قاعده!! برای عارف شدن، نیاز نیست به چهل - پنجاه سال چله گرفتن و ریاضت کشیدن و نخوردن این غذا و ننوشیدن آن آشامیدنی. نه اینکه اینها بی اثر باشند، نه! اما “اصل” چیز دیگری است. بیهوده نبود که مرحوم بهجت تاکید میفرمودند بر این نکته که:

راه واقعی عرفان “ترک گناه است

 

 

 

منبع:

کتاب کيمياي محبت،‌ حجة الاسلام محمدي ري شهري

 

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




چهل حدیث پزشکی از امام علی(ع):

 

۱- آب :

 

از ایستاده آب خوردن بپرهیزید که باعث دردی می شود که درمان نداشته باشد .

 

۲- آب باران :

 

آب باران بنوشید که بدن را پاکیزه نموده و بیماری ها را دفع نماید .

 

۳- آب سرد :

 

تطهیر با آب سرد بواسیر را قطع می کند .

 

۴- آفتاب :

 

اگر خواستید در آفتاب بنشینید پشت به آن بنشینید , زیرا آفتاب بیماری درون را ظاهر می سازد .

 

۵- آویشن :

 

آویشن پرزهای معده را تقویت کرده و سالم نگه می دارد .

 

۶- ادرار:

 

بول کردن در حمام باعث فقر و پریشانی است .

 

۷- اسپند :

 

ریشه ی اسپند شادی آور و در ساقه و برگ آن درمان هفتاد و دو بیماری وجود دارد .

 

۸- اشک :

 

خوردن عدس دل را نازک می کند و اشک را جاری می سازد .

 

۹- اعصاب :

 

خوردن به قلب را قوت بخشد و معده را پاکیزه نماید و اعصاب را خوانا سازد و ترس را از دل می زداید .

 

۱۰- انار :

 

به کودکان خود انار دهید تا زودتر به سخن آیند .

 

۱۱- انجیر :

 

خوردن انجیر انسدادها را نرم می کند و برای باد قولنج مفید است , در روز از آن بسیار ولی در شب اندک بخورید .

 

۱۲- اندوه :

 

شستن لباس غم و اندوه را می زداید .

 

۱۳- انگور :

 

انگور هم قاتق است و هم میوه و هم غذا و هم شیرینی است .

 

۱۴- بادرنجبویه :

 

بادرنجبویه سده را می گشاید و اشتهای به غذا آورد و سل را برطرف سازد و به هضم غذا کمک کند .

 

۱۵- بخور کردن :

 

بخور کردن موجب سلامتی سر ( از بیماری ) است و بدن را از درون پاک می کند و انواع بیماری سر را از بین می برد .

 

۱۶- بدن :

 

حجامت بدن را سالم و خرد را استوار می سازد .

 

۱۷- بلغم :

 

ریشه ی ترب بلغم را قطع و غذا را هضم نماید .

 

۱۸- بنفشه :

 

حرارت تب را به بنفشه و آب خنک بشکنید که گرمای آن از گرمای جهنم است .

 

۱۹- بوی دهان :

 

جویدن کندر دندان ها را محکم و بلغم را دفع می کند و بوی دهان را از بین می برد .

 

۲۰- به :

 

خوردن به قلب ضعیف را تقویت می نماید و معده را پاک و دل را قوی و ترسو را شجاع و کودک در رحم را زیبا می سازد .

 

۲۱- بهداشت فردی :

 

امیر مومنان دستمالی داشت که پس از وضو ساختن روی خود را بدان خشک می کرد سپس آن را به میخی می آویخت و کسی جز او به آن دست نمی زد .

 

۲۲- بیماری :

 

خوراکت را کم کن تا بیماری ات کم شود .

 

۲۳- بینی :

 

روغن بنفشه در بینی بچکانید که حضرت رسول f فرمود : اگر مردم فواید این روغن را بدانند آن را سر می کشیدند .

 

۲۴- پرخوری :

 

پرخوری بدن را بدبو کند و از زیرکی جلوگیری کند .

 

۲۵- پرندگان :

 

از خوردن پرندگانی که سنگدان و چینه دان و خار پا ندارند و پرندگانی که سلاحشان ناخنشان می باشد بپرهیزید .

 

۲۶- پوست :

 

استعمال نوره ( جهت زدایش موی زاید ) پوست بدن را پاکیزه و منافذ آن را باز می کند .

 

۲۷- پیری :

 

چهار چیز موجب پیری زودرس می گردند : خوردن گوشت مانده و نشستن در جای نمناک و از پله ها بسیار بالا و پایین رفتن و با پیرزن نزدیکی نمودن .

 

۲۸- تب :

 

عناب تب را برطرف می سازد .

 

۲۹- تند خویی :

 

کسی که دوست دارد کمتر خشمگین گردد از گوشت دراج بخورد .

 

۳۰- چاشت :

 

هر که خواهد عمرش طولانی باشد چاشت را بامداد بخورد .

 

۳۱- چشم :

 

دست شستن پیش از غذا خوردن و بعد از آن چشم را جلا می دهد .

 

۳۲- حسد :

 

حسد دل را بیمار نموده و اندوه شدید آورد .

 

۳۳- ختنه :

 

در ختنه کردن فرزندانتان شتاب کنید که برایشان پاک تر است .

 

۳۴- خرما :

 

خرما بخورید که در آن درمان دردها است .

 

۳۵- خطمی :

 

شستن سر با خطمی چرک ها را می زداید و جانوران موجود در آن را نابود می کند .

 

۳۶- خواب :

 

پرخوری و بسیار خوابیدن بدن را تباه سازد و زیان به بار آورد .

 

۳۷- خوره :

 

در حمام آجر و سفال بر پای خود نسایید که مورث خوره است .

 

۳۸- دارو :

 

نوشیدن دارو برای بدن مانند صابون است برای لباس , آن را تمیز می نماید ولی کهنه اش نیز می کند .

 

۳۹-شانه کردن :

 

ایستاده شانه کردن باعث فقر و پریشانی می گردد.

 

۴۰- کفش :

 

نیکو انتخاب نمودن کفش به سلامتی بدن و نیز به طهارت در نماز کمک می کند .

 

منبع : نهج الطبایه

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




همسر دارى به شيوه اسلامى

 

مرد و زن نشسته اند دور ِ سفره .مرد قاشقش را زودتر فرو می برد توی كاسه سوپ و زودتر میچشد طعم غذا را و زودتر میفهمد كه دستپخت همسرش بی نمك است و اما زن چشم دوخته به او تا مُهر تاييد آشپزی اش را از چشم های مردش بخواند و مرد كه قاعده را خوب بلد است، لبخندی ميزند و می گويد : “چقدر تشنه ام !”

زن بی معطلی بلند میشود و برای رساندن ليوانی آب به آشپزخانه ميرود. سوراخ های نمكدان سر ِ سفره بسته است و به زحمت باز می شوند و تا رسيدن ِ آب فقط به اندازه پاشيدن ِ نمك توی كاسه زن فرصت هست برای مرد.

زن با ليوانی آب و لبخندی روی صورت برميگردد و می نشيند . مرد تشكر می كند، صدايش را صاف می كند و ميگويد:

” می دونستی كتاب های آشپزی رو بايد از روی دستای تو بنويسن؟ “

و سوپ بی نمكش را می خورد ؛ با رضايت

و زن سوپ با نمكش را میخورد ؛ با لبخند!

.

میدونید این زن خوشبخت کی بود ؟

همسر امام خمینی …

 

(نقل شده در کتاب زندگی به سبک روح الله)

 

موضوعات: خانواده  لینک ثابت


...


حجاب از دو کلمه (حج+آب) درست شده است.

حج مایه حیات توحیدی مؤمن است و آب مایه حیات مادی مؤمن است!

کسی که از حجاب فاصله میگیرد مرده متحرک است!

وقتی میشنوی میگن اُمُل!

وقتی میشنوی میگن کلاغ سیاه..

وقتی میشنوی میگن چادرنشین..

ســکوت نشانه ے وقــار و آرامشِِ توست .. • • •

چادُر یا جا دُر؟

بہ نظر می رسد تلفظ اصلی و صحیحِ چادر ،

جا دُر بوده است !

جا دُر “یعنی جای درّ و گوهر…

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




دلم گرفته خدایا تو دل گشایی کن

من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن

به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای

دل گرفته ما بین و دلگشایی کن

 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




امام علی (ع) در توصیه اش به امام حسن(ع) میفرمایند؛

تاریخ زیاد بخوان,چون در تاریخ عبرت زیاد می باشید ولی عبرت گیرنده کم است…

گاهی باید گذشته را از باب عبرت مرور کرد تا نگاه به اینده ای زیبا بتوانیم ترسیم کنیم و رقم بزنیم,وشاد بتوانیم زندگی کنیم…

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




مدیر شرکتی روی نیمکتی در پارک نشسته بود و سرش را بین دستانش گرفته بود و به این فکر می‌کرد که آیا می‌تواند شرکتش را از ورشکستگی نجات دهد یا نه. بدهی شرکت خیلی زیاد شده بود و راهی برای بیرون آمدن از این وضعیت نداشت. طلبکارها دائماً پیگیر طلب خود بودند. فروشندگان مواد اولیه هم تقاضای پرداخت بر اساس قرارداهای بسته شده را داشتند.

ناگهان پیرمردی کنار او روی نیمکت نشست و گفت: «به نظر میاد خیلی ناراحتی.»

بعد از شنیدن حرف‌های مدیر، پیرمرد گفت: «من می‌تونم کمکت کنم.»

نام مدیر را پرسید و یک چک برای او نوشت و داد به دستش و گفت: «این پول رو بگیر. یک سال بعد همین موقع بیا اینجا و اون موقع می‌تونی پولی که بهت قرض دادم رو برگردونی.» بعد هم از آنجا دور شد.

مدیر شرکت در حال ورشکستگی، یک چک 500000 دلاری در دستش دید که امضاء جان دی. راکفلر داشت، یکی از ثروتمندترین مردان روی زمین.

با خود فکر کرد: «حالا می‌تونم تمام مشکلات مالی شرکت رو در عرض چند ثانیه برطرف کنم.»

اما تصمیم گرفت فعلاً چک را نقد نکند و آن را در جای امنی نگه دارد. همین که می‌دانست این چک را دارد، اشتیاق و توان تازه‌ای برای نجات شرکت پیدا کرد. توانست از طلبکاران برای پرداخت‌های عقب‌افتاده فرصت بگیرد. چند قرارداد جدید بست و چند سفارش فروش بزرگ دریافت کرد. در عرض چند ماه توانست تمام بدهی‌ها را تسویه کند و شرکت به سودآوری دوباره رسید.

دقیقاً یک سال بعد از اتفاقی که در پارک برایش پیش آمده بود، با چک نقد نشده به پارک رفت و روی همان نیمکت نشست. راکفلر آمد اما قبل از اینکه بخواهد چک را به او بازگرداند و داستان موفقیتش را برای او تعریف کند، پرستاری آمد و راکفلر را گرفت و فریاد زد: «گرفتمش!» بعد به مدیر نگاه کرد و گفت: «امیدوارم شما را اذیت نکرده باشد. این پیرمرد همیشه از آسایشگاه فرار می‌کند و به مردم می‌گوید که راکفلر است.»

مدیر تازه فهمید این پول نبود که شرایط او را تغییر داد بلکه اعتماد به نفس به وجود آمده در او بود که قدرت لازم برای نجات شرکت را به او داده بود.

درآمد:

هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.

 

خرج:

اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.

پس‌انداز:

آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.

 

ریسک:

هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید.

 

سرمایه‌گذاری:

همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.

 

انتظارات:

صداقت هدیه بسیار ارزشمندی است، آن را از انسانهای کم ارزش انتظار نداشته باشید.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




علامه حسن زاده آملى مثالی میزدند:

.

اگر به صحرایی بروی که مار افعی آنجا باشد ،فرار میکنی تا افعی تو را نزند، حالا اگر کسی نامردانه پای تو را ببندد ، نمیتوانی فرارکنی، افعی تو را میزند و میکشد ، ایشان میفرمودند:

.

وقتی گناه میکنی ، جوری گناه نکن که گناه پای شما را ببندد، نتوانی فرارکنی، حداقل دورکعت نماز شب بخوان ، مناجاتی بخوان ، سعی کن در بن بست گیر نکنی که نتوانی فرار کنی . .

.

بعضی ها آنقدر گناه میکنند که خودشان را ضایع میکنند، عزیزان من ؛ گناه نکنید ، از دست میروید !

گنهکاران در قیامت به خداوند میگویند :ما در دنیا چیزهایی شنیده بودیم ، پشیمانیم میخواهیم برگردیم و اطاعت کنیم ، خدا میگوید: کجا برگردی؟

دنیا را جمع کردم !

زمین و آسمان را جمع کردم !

حواستان باشد ،یک روزی این جهان جمع میشود ، انسان دوباره برنمیگردد.

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید .

 دخترکوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟

پدر گفت سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور .

دختر گفت : غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند.

پدر گفت امتحان کن. دخترم.

دختر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد سبدرازیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند.پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد .

پدرش گفت دوباره امتحان کن. دخترکم .

دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد .برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیر ممکن است…

پس پدر به. او گفت سبد قبلا چطور بود؟

اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک وتمیز شده است.

 پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد.

پس دنیاوکارهای آن قلبت را از الودگیها پرمیکند،

خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند،

حتی اگر معنی آنرا ندانی…

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮔﻔﺖ : ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﻮﻳﺪ .

ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ : ﭼﻪ ﺟﻮﺭی ؟

ﮔﻔﺖ : ﭼﻪ ﺟﻮﺭﻱ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻳﻪ ﻧﻔﺮ ﻣﻴﺸﻲ ؟

ﮔﻔﺘﻢ : ﻭﻗﺘﻲ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑ ﻣﻲ ﺯﻧﻢ ؛

ﺯﻳﺎﺩ ﻣﻴﺮﻡ ﻭ ﻣﻴﺎﻡ .

ﮔﻔﺖ : ﺁﻓﺮﻳﻦ .

ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ ؛

ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻛﻦ !…

ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ :

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،

ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻜﻨﺪ …

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﻛﻠﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،

ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ

 ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻓﯽ ﻛﻨﻨﺪ …

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،

ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ

ﻧﺎ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﻛﻨﻨﺪ …

ﻭﻗﺘﯽ ﻳﺎﺭﺕ ﺧﺪﺍﺳﺖ،

ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ

 ﻧﺎﺭﻓﻴﻖ ﺷﻮﻧﺪ …

ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻤﺎﻥ .

ﭼﺘﺮِ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﭼﺘﺮِ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ ..

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تامل برانگیزی به صورت شعر درباره ی جوان عاشقی ست که به عشق دیدن معشوقه اش هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا می رفته و سحرگاهان باز میگشته و تلاطم ها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمی کرد .
دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار میدادند و او را از این سرزنش میکردند . اما آن جوان عاشق هرگز گوش به حرف آن ها نمیداد و دیدار معشوق آنقدر برای او انگیزه بوجود می آورد که تمام سختی ها و ناملایمات را بجان میخرید .
شبی از شبها جوان عاشق مثل تمامی شب ها از دریا گذشت و به معشوق رسید .
همینکه معشوقه خود را دید با کمال تعجب پرسید ;
چرا این چنین خالی در چهره ی خود داری !!!
معشوقه او گفت ؛ این خال از روز اول در چهره من بوده و من در عجبم که تو چگونه متوجه نشده ای .
جوان عاشق گفت ؛ خیر ، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن را ندیده بودم .
لحظه ای دیگر جوان عاشق باز هم با تعجب پرسد . چه شده که در گوشه صورت تو جای خراش و جراحت است; ؟
معشوقه ی او گفت ؛ این جراحت از روز اول آشنایی من با تو در چهره ام وجود داشته و مربوط به دوران کودکی ست و من در تعجبم که تو چطور متوجه نشدی .
جوان عاشق میگوید ؛ خیر ، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن جراحت را ندیده بودم .
لحظه ای بعد آن جوان عاشق باز پرسید ; چه بر سر دندان پیشین تو آمده !!! گویی شکسته است .
و معشوقه او جواب میدهد ؛ شکستگی دندان پیشین من از اتفاقی در دوران کودکی ام رخ داده و از روز اول آشنایی ما بوده و من نمیدانم چرا متوجه نشده بودی !!!!
جوان عاشق باز هم همان پاسخ را می دهد .
آن جوان ایرادات دیگری از چهره معشوقه اش می بیند و بازگو میکند و معشوقه نیز همان جواب ها را می گوید .
به هر حال هر دو آنها شب را با هم به سحر میرسانند و مثل تمام سحر های پیشیین آن جوان عاشق از معشوقه خداحافظی میکند تا از مسیر دریا باز گردد .
معشوقه اش می گوید ; اینبار باز نگرد ، دریا بسیار پر تلاطم و طوفانی ست !!!
جوان عاشق با لبخندی می گوید ; دریا از این خروشانتر بوده و من آمده ام ، این تلاطم ها نمیتواند مانع من شود .
معشوقه اش می گوید ؛ آن زمان که دریا طوفانی بود و می آمدی … عاشق بودی … و این عشق نمی گذاشت هیچ اتفاقی برای تو بیافتد . اما دیشب بخاطر هوس آمدی ، به همین خاطر تمام بدی ها و ایرادات من را دیدی . از تو درخواست میکنم برنگردی ، زیرا در دریا غرق می شوی .
جوان عاشق قبول نمیکند و باز میگردد و در دریا غرق میشود ….

مولانا پس از این داستان در چندین صفحه به تفسیر می پردازد .
مولانا میگوید ; تمام زندگی شما مانند این داستان است . زندگی شما را نوع نگاه شما به پیرامونتان شکل میدهد . اگر نگاهتان ، مانند نگاه یک عاشق باشد ، همه چیز را عاشقانه می بینید . اگر نگاهتان منفی باشد همه چیز را منفی میبینید ، دیگر آدم های خوب و مثبت را در زندگی پیدا نخواهید کرد و نخواهید دید . دیگر اتفاقات خوب و مثبت در زندگی شما رخ نخواهد داد و نگاه منفیتان اجازه نخواهد داد چیزهای خوب را متوجه شوید . اگر نگاه عاشقانه از ذهنتان دور شود تمام بدی ها را خواهید دید و خوبی ها را متوجه نخواهید شد . نگاهتان اگر عاشقانه باشد بدی ها را میتوانید به خوبی تبدیل کنید .
اگر نگاهتان را تغیبر ندهید دیگر نخواهید توانست انسانهای خوب و مثبت در پیرامون زندگی خود پیدا کنید . روز به روز افسرده تر میشوید و لحظه به لحظه در زندگی خود بیشتر ناامید میشوید و در نهایت در دریای پر تلاطم و طوفانی افکار منفی خویش غرق میشوید .
اگر میخواهید در زندگی موفق باشید و به آرامش برسید تنها کافیست نگاه خود را تعییر دهید .

“عاشق باشید و به همه چیز و همه کس عاشقانه نگاه کنید.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


 پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :

خشنودی پدر و مادر رضای خداوند است و خشم الهی در غضب پدر و مادر است.

(مستدرک ج2،ص627)

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




پـدرم مـرا ” فاطمہ” نامیـد…

و مادرم از یادگار

فاطمہ زهــــرا “سلام الله علیها”

برایم گفت…

تا عاشق صاحب اسمم نباشے ،

و عظمت یادگارے اش را درک نکنے ،

هیچوقت…

عشق من بہ ♡چادرم♡ را نخواهے فهمید!

.

خـــــدایا!!!

از تو میخواهم چـــــــادر مـــــــــرا

آنچنان با چـــــادر خاکــــــے جده ے ســــادات

پیونــــــد زنے…

که اگر جـــــان از تنــــــــم رود

چـــــادر از ســــــــــرم نرود…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




چادر یعنی من زنم ، به من احترام بزار …!

چادر یعنی به راحتی نمیتونی منو به دست بیاری …!

چادر یعنی به طرز فکرم اهمیت بده نه به اندامم…!

چادر یعنی من فقط برای یک نفرم …!

 

 

چادر یعنی هیچ وقت اجازه نمیدم مرز بین ما شکسته بشه…!

 

 

 

 

 

چادر یعنی امام زمان, هنوز کسایی هستن که منتظرت موندن…!

 

 

 

 

 

چادر یعنی من هنوز دنبال لذتم ( اما از نوع بهشتی)

چادر یعنی من میتونم خلاف جهت آب شنا کنم …! 

چادر یعنی انتهای یک نگاه هرزه …! 

چادر یعنی شاید هیچ وقت نفهمی من چی میگم …!

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

قال رسول الله ص:

جبرییل نزد من آمد و گفت: ای محمد, خداوند به تو سلام می رساند و میفرماید: نماز را واجب کردم ولی این تکلیف را از معذور و مجنون و طفل برداشتم و روزه را واجب کردم ولی آن را برای مسافر الزامی نکردم و حج را واجب کردم ولی آن را از بیمار نخواستم و زکات را واجب کردم ولی آن را از گردن نیازمند ساقط کردم. اما دوست داشتن علی بن ابی طالب (علیه السلام) را واجب کردم و محبتش را بر تمام اهل آسمان و زمین الزام نمودم, بدون آنکه رخصتی در آن باشد.

 

 بحارالانوار ج۴۰ص۴۶

الفضائل ص۱۵۴و۱۵۵

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




” خداوندا “

     آرامم کن همان گونه که دریا را

      پس ازهرطوفانی آرام میکنی

 

   راهنمایم باش که دراین چرخ وفلک

      روزگار بدجورسرگیجه گرفتم

 

               ایمانم راقوی کن

      که تو را درتنهای ام گم نکنم

 

                ” خداوندا “

      من فراموش کارم اگر گاهی

       یا لحظه ای فراموشت کردم

       توهیچ وقت فراموشم نکن

 

                ” خداوندا “

رهایم مکن حتی اگرهمه رهایم کردن

 

         ” خدایا دوستت دارم “

 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




بخوان دعای فرج را که یار برگردد

 

بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد

 

بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی

 

حدیث غیبت یار تو مختصر گردد

 

بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب

 

وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد

 

بخوان دعای فرج را کنار پردۀ اشک

 

که دانه دانۀ اشکت دُر و گوهر گردد

 

بخوان دعای فرج را که یار می آید

 

اگر دلت ز رَهِ اشتباه برگردد

 

بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن

 

که دست لطف خدا با تو همسفر گردد

 

بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد

 

اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد

 

بخوان دعای فرج را که حل مشکل هاست

 

اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد

 

بخوان دعای فرج را، ولی بدون عمل

 

گمان مکن که دعای تو کارگر گردد

 

بخوان دعای فرج را خدا کند آید

 

که روضه خوان غریبی و میخ در گردد

 

دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت

 

بخوان دعای فرج را که یار برگردد

 

موضوعات: ادبیات شعری اهل بیت(ع)  لینک ثابت