✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 219
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 4841
  • 1 ماه قبل: 22554
  • کل بازدیدها: 801736

 



????حکایت زیبا
 زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.

به آنها گفت: من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.
آنها پرسیدند: آیا شوهرتان خانه است؟

زن گفت: نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته

آنها گفتند: پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.
عصر وقتی شوهرش به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.

شوهرش به او گفت: برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.

زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: ما با هم داخل خانه نمی شویم.
 
زن
با تعجب پرسید: چرا!؟ یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت: نام او
ثروت است. و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت: نام او موفقیت است. و نام من
عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.

زن
پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت: چه خوب، ثـروت را دعوت
کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! ولی همسرش مخالفت کرد و گفت: چرا موفقیت
را دعوت نکنیم؟
 
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد: بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.

مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت: کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.
 
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید: شما دیگر چرا می آیید؟

پیرمردها با هم گفتند: اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند، ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

سلطان به وزیر گفت۳سوال میکنم فردا اگر جواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی.
سوال اول: خدا چه میخورد؟
سوال دوم: خدا چه می پوشد؟
سوال سوم: خدا چه کار میکند؟

وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود.
غلامی فهمیده وزیرک داشت.
وزیر به غلام گفت سلطان ۳سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم.

اینکه :خدا چه میخورد؟ چه می پوشد؟ چه کار میکند؟
غلام گفت؛ هرسه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم وسومی را فردا…!
اما خدا چه میخورد؟ خداغم بنده هایش رامیخورد.
اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد.
 

اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم.
فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند.
وزیر به دو سوال جواب داد ، سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟
وزیرگفت این غلام من انسان فهمیده ایست جوابها را او داد.
گفت پس لباس وزارت را دربیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.
بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند.

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت





ﺧﺪﺍ ﻭﺣﯽ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻮﺳﯽ ﻋﻠﯽ ﻧﺒﯿﻨﺎ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ: ﺍﯼ ﻣﻮﺳﯽ! ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﻋﻄﺶ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﺑﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻒ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺗﺸﻨﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ؟ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ: ﺑﻠﯽ ﺍﯼ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﯿﺎﻥ. ﺧﻄﺎﺏ ﺭﺳﯿﺪ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮ ﺣﺒﯿﺐ ﻣﻦ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻓﺮﺳﺖ ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺍﯾﻤﻦ ﺑﺎﺷﯽ.

ﻣﻨﺒﻊ: ﺁﺛﺎﺭ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺕ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺹ 151

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




سیاست_های_رفتاری


ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻭ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﮑﻦ
ﺩﻫﻦ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺯﻩ

ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺩﺯﺩﻩ
ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺪ ﺑﺨﺘﻪ
ﺯﯾﺎﺩ ﮔﺮﺩﺵ ﺑﺮﯼ ﻣﯿﮕﻦ ﻭﻟﻪ
چادری باشی میگن چه دهاتیه
ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﻓﺴﺮﺩﺱ
ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺧﺮﺍﺑﻪ
ﻣﺮﺍﻣﺖ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻓﻼﻧﻪ

 ﭘﺲ ﺑﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﺑﮕﻦ ﺧﺪﺍﯼ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﻪ ﻭ ﺑﺲ
ﭘﺲ ﻟﺬّﺕ ﺑﺒﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




یادت باشه در هر شرایطی که باشی
مردم برای تو حرف درمی آورند
اگر قرار باشه حرف مردم روی تو تاثیر بذاره
شک‌ نکن نمیتونی زندگی کنی
چرا فکر میکنی باید همه را راضی نگه داری
تو‌خودت باش
هر کس خوشش نیامد که نیامد
اصلا مهم نیست
اگر خودت را بازیچه
دست حرف مردم دهی
این میشود
نقطه ضعف تو
میشود چکشی که با آن به سرت بکوبند
و تو را اذیت کنند
چون دیگر نقطه ضعف تو را پیدا کرده اند.
آخرش فکر میکنی چی میشه
یک‌ من ناراحت به وجود میاد
که هم خودت و هم خانواده ات را نابود میکنی
انتظار نداشته باش پدر و‌مادرت تو را ناراحت
بببنند و از حال ناراحت تو ناراحت نشوند
پس این رو بدون هیچکس ارزشش نداره که بخوای به‌خاطرش
حال خوب خودت و خانواده ات خراب کنید .
گاهی باید خودت رو به بی خیالی بزنی
و فقط بگذری و بی اعتنا باشی
بدون هیچ عکس العملی
چون میگذرد غمی نیست…

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




  کمک به دیگران افسردگی را کاهش می دهد…

 آلفرد آدلر به بيماران افسرده می گفت: هر روز فكر كنيد چطور مى توانيد يك نفر ديگر را خوشحال كنيد زيرا انديشه خوشحال كردن ديگران ما را از تفكر درباره خودمان باز میدارد و بزرگترين عامل نگرانى ترس و اندوه انديشيدن درباره خود است.

شادمانى انسان و شادمانى ديگران به يكديگر بستگى دارد. ارسطو به اين نوع برخورد ” خودخواهى روشنگرانه ” میگويد. خیرخواهی، دوستی و عشق ویژگی انسان است.

لازم نيست مصلح اجتماعى باشيد كه بتوانيد دنياى بهترى بسازيد بلكه همين كه دنياى خصوصى خودتان را بهتر كنيد خدمت بزرگى كرده ايد …

منبع: برگرفته از کتاب طبیعت انسان

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

همسرتان را با زنان دیگر مقایسه نکنید
هیچ موقع خانمتان را با زني دیگر، بویژه مادرتان، زن سابقتان یا نامزد قبلی تان مقایسه نکنید. هرگز دربارۀ سایر روابطی که قبلا احتمالا داشته اید، مشتاقانه و با حسرت حرف نزنید. با این اعمال شما عدم امنیت را در جایی که نباید باشد، ایجاد می‌کنید. مردی که می‌خواهد گذشته را دوباره زنده کند، به سوی دردسر می‌رود.

به خاطر داشته باشید همسرتان می‌خواهد در زندگی شما مقدم ترین فرد باشد. وقتی شما الگویی را مثال می‌زنید مانند مادرتان، همسر قبلی تان، دخترخاله تان، آنطور احساس کردن برای او خیلی سخت است. او باور می‌کند که باید دقیقا عین آن الگو عمل كرده، و از آن پیروی کند. هر زنی دوست دارد بابت توانائیهای خودش مورد تحسین قرار گیرد. به او اجازه دهید همان زن شایسته ای باشد که هست. بدانید که اگر به هر کس آزادی بدهید که خودش باشد او بهترین فرد می‌گردد.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

#از_اقایان_انتقاد_نکنید
اقایان متنفر از اشتباه هستن. چون اقایان انتقاد شما رو حمله میشنوند. وقتی شما از مرد انتقاد میکنید مرد فکر میکنه دارین به او میگویید عرضه نداره.

لطفا یک قلم کاغذ بردارین ولیست مامان بازی های خود رو بنویسید.
و چقدر عالی است که از خود مرد هم بخواهیم که مامان بازی های که باهاش کردین رو بنویسه
واز این به بعد تک تک اون لیست رو انجام ندین

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

#بیایید از این پس از هم نپرسیم که
هرگز از دوشیزه ها نپرسیم: چرا #ازدواج_نمیکنی؟

وقتی ازدواج کردند، نپرسیم: کی #بچه_دار میشید؟
وقتی بچه دار شدند، نپرسیم: کی براش یه همبازی میاری؟

#از_بچه_ها نپرسیم: پدرتو بیشتر دوست داری یا مادرت؟
در تربیت فرزند دیگران، حتی نوه هایمان هیچ دخالتی نکنیم!

هرگاه برای #تولد_بچه ای کادو میبرید، اگر خواهر یا برادری دارد، حتما برای آنها هم چیزی ببرید.
در مترو و اتوبوس به افراد #زل_نزنید!

#موقع_رانندگی، داخل ماشین بغلی را نگاه نکنید!
وقتی چراغ سبز میشود، با بوق اعلان نکنید!

به رانندگی خانوم ها #خرده_نگیرید!
وقتی دوستانتان را بعد مدتی میبینید، هرگز نگویید: #چقدر_پیر_شدی یا از بین رفتی.

تمام وقتتان را صرف #سریال_های بی سر و ته ترکی نکنید، به ورزش و مطالعه و یا دیدن فیلم های روز سینما بها دهید!

پول های شما برای بانک های شهر نیستند! بیشتر خرج خودتان کنید و تا جایی که امکان دارد، به #مسافرت_بروید.

اگر متاهل هستید، #هرگز_بدون_اطلاع همسرتان به جایی نروید! همیشه او را در جریان بگذارید.

همیشه ” #حلقه_ازدواج” در دستتان باشد! اگر کوچک شده، در اسرع وقت سایز آن را درست کنید و به دست کنید.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




حـــــاجت_گرفتن_از_شیــخ_نخـودکی

  نذر 7یاسین؛ مخصوصا برای گشایش بخت بسیار مجرب است

 همچنین بسیار مجرب است که برای برآورده شدن حاجات , هفت چهارشنبه سوره یس نذر کنید به این صورت که : تا ٭شش چهارشنبه٭ سوره یس را (یک مرتبه) بخوانید و یس هفتم را نگه دارید برای بعد از حاجت روا شدن تا بر سر مزار مرحوم نخودکی یس هفتم را هر وقت مشهد مشرف شدین بخوانید.

 مخصوصا برای گشایش بخت بسیار تاثیر دارد.

#شیــخ_نخـودکی_اصفهانی

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




تاخدا هست،،،
کسی تنهانیست،،،
من اگر گم شده ام،،،
تو اگر خسته شدی
درپس پرده ی اشک من وتو،،،
مأمن گرم خداست،،،
او همین جاست،،،
کنار من وتو،،،
سال ها منتظراست؛
تابه سویش بدویم ازسرشوق،،،
تا صدایش بزنیم ازسر عجز،،،
وبفهمیم که او مونس واقعی خلوت ماست….

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

پادشاهی درویشی را به زندان انداخت،
نیمه شب خواب دیدکه بیگناه است،
پس او را آزاد کرد،
پادشاه گفت حاجتی بخواه

درویش گفت: وقتی خدایی دارم که نیمه شب تو را بیدار میکند تا مرا از بند رها کنی، نامردیست که از دیگری حاجت بخواهم،،،

لحظاتتان پر از رحمت الهي…

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





 یکی از سوالاتی که از ابتدای نوجوانی در ذهنم بود، این بود که چرا بعضی اعمال ساده و راحت، ثواب هایی بسیار زیاد و فراتر از حد معمول دارند!
 مثلا چرا گفته شده که ثواب خواندن سه بار سوره توحید با ثواب یک ختم قرآن برابر است!!
راستش منطق و حکمت این کار خداوند را درک نمی کردم.
 مدتی پیش در سخنراني يكي از روحانیون پاسخی بسیار زیبا برای این سوال یافتم که در قالب خاطره ای از کودکی های آن روحانی مطرح شده بود.

 ایشان می گفت:
“بچه تر که بودم، شیطنت هایم بیشتر از امروز بود.
یک روز شیشه این همسایه را می شکستم و فردا، سر پسر همسایه دیگر را.
یک روز صبح، عمویم که از کارهایم عاصی شده بود؛ صدایم زد و پیشنهاد داد با پولی که می دهد، کاری اقتصادی دست و پا کنم.
پیشنهاد خودش فروختن بیسکوئیت به بچه های محل بود.
من هم از خدا خواسته، پولها را از عمو گرفتم و از عمده فروشی، ده بیست تایی بیسکويیت خریدم.
یک جعبه چوبی میوه هم سرو ته شد و سر کوچه خودمان که از قضا گلوگاه محل نیز محسوب می شد،
اولین دکان بیسکويیت فروشی من پا گرفت.
اولین روز، کسب و کار تعریفی نداشت و بیشتر وقت من به بطالت گذشت.
بچه ده ساله ای را در نظر بگیرید که از صبح تا ظهر جلوی ده بیسکويیت بنشیند و گرسنه شود.
طبیعی است که شیطان در جلدش برود و به بیسکوئیت ها دست درازی کند.
ظهر که شد، پدر از سر کار آمد و با دیدن من، که نان آور خانه شده بودم، خندید.
نزدیک آمد و پرسید که چه می کنم و از صبح، چقدر کاسب بوده ام.
من هم گفتم بیسکويیت را خریده ام سه تومن و می فروشم پنج تومن.
دروغ می گفتم.
خریده بودم پانزده ریال و می فروختم دو تومن.
پدر با شنیدن این حرف گفت:
خوب یکی هم به ما بده.
من هم زرنگی کردم و بیسکويیتی که ازصبح به آن نوک زده بودم را به دستش دادم.
پدر بیسکويیت را زیر و رو کرد.
ظاهراً می خواست چیزی بگوید، اما نگفت.
دست دیگرش را در جیب فرو برد و یک ده تومنی بیرون آورد و به من داد.
من ایستادم و جیبهایم را گشتم و دست آخر گفتم:
پنج تومنی ندارم که بقیه پول را پس بدهم.
پدر هم گفت:
اشکال ندارد؛ بعداً با هم حساب می کنیم.
و این بعداً هرگز نرسید.
تا عصر، پشت دکانم بودم و پس از آن به خانه رفتم و بیسکوئیتی که به پدر فروخته بودم را از سر طاقچه برداشتم و خوردم.
 امروز که من پدر شده ام و پسری دارم که شیطنت می کند؛ فهمیده ام که آن روزها، پدر قیمت بیسکويیت را می دانست؛ می دانست که بیسکويیت را دو تومن می فروشم؛ می دانست که پنج تومنی دارم که پولش را پس بدهم؛ می دانست که بیسکوئیت نوک زده را به او انداخته ام؛ و می دانست که بیسکوئیت را خودم خواهم خورد.
 و من امروز فهمیده ام که پولی که عمو به من داد را پدر داده بود؛
 فهمیده ام که این بازی برای این بود که من دست از «خبط و خطا» بردارم و آدم شوم؛
 فهمیده ام که پدر به دنبال «راه انداختن» من بود.”

 آری، اینجا بود که فهمیدم خداوند نیز قیمت و ارزش کارهای اندک ما را خوب می داند،
 خوب می داند سه بار خواندن سوره توحید با ختم کل قرآن فرق دارد،
 خوب می داند یک درهم صدقه در ماه رمضان با هزار درهم صدقه فرق دارد،
 خوب می داند روزه گرفتن در پنجشنبه اول و وسط و آخر ماه با روزه گرفتن در تمام روزهای ماه فرق دارد،
 ولی ثواب آنها را برای ما یکی می کند تا امثال من که از لحاظ معنوی یک بچه شیطان و خطاکار به حساب می آییم،
 دست از «خبط و خطا» برداریم و آدم شویم.
می خواهد حداقل ما را راه بیندازد تا کم کم با پاک شدن دلمان، مزه عبادت و لذت مناجات، ما را خودبخود در نیمه های شب بیدار کند و به پای سجاده بکشاند.

 و هر گاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را- به هنگامى كه مرا بخواند- اجابت می‏كنم، پس [آنان‏] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.
 البقرة آیه  186

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




بر اساس برخی از آیات قرآنی- كه بعضی دین پژوهی ها نیز آن را تأیید می كند - بشر ابتدا یكتا پرست بوده و پرستش بت، ماه، ستاره یا انسان از نوع انحرافهایی است كه به تدریج به وجود آمده است.
در تاریخ فرهنگ بشری به ویژه در عصر جاهلی، خرافات نمودها و جلوه های متعددی داشته است. هم اكنون نیز در كشورهای مختلف حتی در كشورهای پیشرفته با وجود رشد علمی و فنی، باز در فرهنگ و سنن اجتماعی آنها، نشانه هایی از خرافات وجود دارد، بازارمشاغلی چون رمالی و جادوگری، طالع بینی و كف بینی رونق بسیاری دارد. زیرا رشد عقلی توأم با رشد علمی صورت نگرفته است.
در تعریف خرافه گفته شده است: خرافه، یعنی رویدادهایی را كه انتظار نداشته ایم رخ دهند، به پدیده هایی نسبت دهیم كه هیچ رابطه منطقی ای میان آنها یافت نمی شود مثل اینكه گمان كنیم گذشتن از زیر نردبان، سبب بروز فلان حادثه رانندگی چند روز پس از آن می شود… در صورتی كه این رویدادها هیچ اثری بر هیچ چیز دیگر ندارند.
شاید بهترین تعریفی كه بتوان ارائه كرد و مورد پذیرش ادیان باشد این است: «خرافه، ترس بیهوده از عوامل و مرتبط دانستن پدیده های نامربوط به یكدیگر است كه رابطه بین آنها نه از نظر علم و عقل ثابت شده و نه از سوی دین تایید شده است»
 

عطسه كردن
عرب جاهلی عطسه كردن را شوم و نكبت زا می دانست و چون عطسه را علامت بلا و حادثه تلخ می دانست، دست به كاری نمی زد.
اعتقاد به تاثیر گذاری عطسه هنوز هم در جوامع امروزی كم و بیش اعتبار دارد و به نظر برخی، یك عطسه نشانه نحوست و بدی آن كار و دو عطسه نشانه خوبی و میمنت آن كار است.
در این زمینه با استناد به پاسخی از سوی کارشناسان مذهبی و علمای دین به این موضوع پرداخته می‌شود:
با مطالعه تاریخ گذشته، به این نكته پی می بریم كه به اثر گذاری عطسه بسیار توجه شده است بطوری كه در توصیف دلاوری و شجاعت جنگجویی می گفتند: او آنچنان دلاوری است كه عطسه او را از به كام شیر رفتن و نبرد باز نمی دارد.
اسلام با این پندار خرافی مبارزه كرده، عطسه را نعمتی برای بدن برشمرده است كه مستلزم حمد و شكر پروردگار است.
پیامبر اكرم می فرماید: خداوند عطسه را دوست می دارد و خمیازه را مكروه می داند. هر گاه كسی عطسه كند، حمد خدا گوید و هر مسلمانی كه عطسه را می شنود، او را دعا گفته و از خداوند مزید رحمت طلب كند
در برخی روایات آمده که عطسه موجب دفع بیماری می شود. یعنی عطسه در حقیقت نوعی مکانیسم دفاعی است از سوی بدن برای بیرون راندن عوامل مزاحم مثل میکروبها یا گرد و غبار و عوامل حسّاسیّت زا.
در نتیجه اینكه؛ در مورد عطسه، صبركردن لازم نیست.
پس در این باره دستورى در اسلام نداریم و اساسا روح اسلام با این گونه مطالب سازش ندارد، تا آنجا كـه دسـتـور مى دهد هنگامى كه تصمیم بر كارى گرفتید، اگر كسى فال بد زد اعتنا نكنید و بر خـدا تـوكـل نـمـوده به دنبال هدف روان شوید و فال بد زدن را نشانه شرك قرار داده است.
درباره اینکه در زمان عطسه کردن چه کار باید کرد، اینگونه در مبانی منابع دینی آمده است که: هرگاه یکی از شما عطسه کرد در حق او دعا کنید و بگویید:
«یرحمکم الله»
«رحمت خدا شامل حال شما گردد»
و طرف مقابل نیز متقابلا دعا کند و بگوید:
«یغفر الله لکم»
«خداوند شما را بیامرزد»
اما صبر و قدری مکث کردن و یا فرق گذاردن بین یک عطسه و دو عطسه همگی افسانه است که باید مسلمان آگاه و دانا از این افسانه‌ها بپرهیزد.
 

منابع:کتاب پاسخ به پرسش‌های مذهبی، تالیف آیات عظام ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




 

شغالی مرغی از خانه پیر زنی دزدید.
پیر زن در عقب او نفرین کنان فریاد میکرد : ای وای! مرغ دو منی مرا شغال برد . شغال از این مبالغه سخت در غضب شد و از غایت تعجّب و غضب به پیر زن دشنام داد.

در آن میان روباهی به شغال رسید و گفت : چرا این قدر بر افروخته ای ؟
گفت : ببین این پیرزن چه قدر چقدر دروغگو و بی انصاف است ، مرغی را که یک چارک هم نمیشود دو من میخواند.
روباه گفت : بده ببینم چه قدر سنگین است!

وقتی مرغ را گرفت روی به گریز نهاد و گفت : به پیرزن بگو مرغ را به پای من چهار من حساب کند .
……..
گاهی باید نسبت به عملیات روانی کسانی که جز فریاد منطقی ندارند , بی توجهی بهترین حربه و تقابل است. بگذارید هر چه میخواهند بگویند شما هدفتان را دنبال کنید. تا بخواهید و برگردید و جواب و توجیهی ارائه کنید فرصتها سوخته اند

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




شاهکاری از مقام معظم رهبری
برای سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)
 حسین جان!

روزی که شود “اذا السما انفطرت “
و انگه که شود” اذا النجوم انکدرت”

من دامن تو بگیرم اندر “سئلت”
گویم صنما ” بای ذنب قتلت ؟! “

عشق تو مرا ” الست منکم ببعید “
هجر تو مرا ” ان عذابی لشدید”

برکنج لبت نوشته” یحیی ویمیت”
من مات من العشق فقد مات شهید
  شاعر:
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (حفظه الله)

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




نانوایی شلوغ بود و چوپان،مدام این‌پا و آن‌پا می‌کرد.


نانوا به او گفت:چرا اینقدر نگرانی


گفت:گوسفندانم را رها کرده‌ام و آمده‌ام نان بخرم،می‌ترسم گرگ‌ها شکمشان را پاره کنند!.


نانوا گفت:چرا گوسفندانت را به خدا نسپرده‌ای؟.


گفت:سپرده‌ام،اما او خدای گرگهاهم هست

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

روایت است که علی (علیه السلام) فرمود:

خداوند متعال زهد را در دو کلمه جمع فرموده است: که اگر کسی به این آیه عمل کند زاهد روزگار است و آن آیه این است:

لکیلا تأسوعا علی ما فاتکم؛

برای آنچه از دست داده اید تأسف نخورید.

سوره حدید آیه 23.

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




 

روزی دو کودک خطی را نوشته سپس خدمت امام حسن (علیه السلام) آوردند و او را حکم خود قرار دادند تا آن حضرت قضاوت کند که کدام خط نیکوتر است در آن هنگام علی (علیه السلام) چشم به وی دوخت و فرمود:
یا بنی انظر کیف تحکم فان هذا حکم و الله سالم عنه یوم القیامة؛ یعنی: ای پسرم! دقت کن چگونه قضاوت می کنی؟ بی گمان این یک قضاوت است خداوند روز قیامت از آن، تو را مورد سؤال قرار خواهد داد.

 

تفسیر مجمع البیان، ج 2، ص 64.

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 

رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می پندارند:

زمانی که خواب هستی و ناگهان،به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار می‌شوی ؛ این بیداری ؛ رزق است، چون بعضی‌ها بیدار نمی‌شوند.

زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی،این صبر، رزق است.

زمانی که در خانه لیوانی آب ؛ به دست پدر یا مادرت میدهی این فرصت نیکی کردن ، رزق است.

یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست ازو بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش ، این یادآوری ؛ رزق است.

رزق واقعی این است.. رزق خوبی ها،
نه ماشین نه درآمد،اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد،اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد.
ودر اخر همینکه عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت ؛ این بزرگترین رزق خداوند است.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





امام رضا(ع) می فرمایند:

ازبوییدنِ گل نرگس غفلت نکنید.
هر روز گلِ نرگس را ببویید.
چنانچه میسّر نشد،هفته ای یک بار
نشد،ماهی یک ‌بار
نشد،سالی یک ‌بار
و حدّاقل در طولِ عمرتان حتماً یک ‌بار بویِ گل نرگس را
استشمام کنید
زیرا در بدن رگی ست که انسان را دچار افسردگی می‌کند و بوی گل نرگس از بین برنده و درمان افسردگی است.

پيامبر خدا(ص) می فرمایند:
گل نرگس را ببوييد هر چند در روز يک بار
هرچند در هفته يک بار
هر چند در ماه یک بار
هرچند در سال يک بار
و هر چند در همه یِ عمر یک بار
چرا كه در قلب هسته اى از ديوانگى،جذام و پيسى وجود دارد.
و بوییدنِ گلِ نرگس،آن را دور می كند…! 

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




سوره هایی برای افزایش روزی
 
امام صادق‌(علیه السلام) می‌فرماید: “كسی كه هر شب سوره واقعه را بخواند… در دنیا سختی‌، فقر، نیازمندی و آفتی از آفت دنیا را نمی‌بیند و از دوستان حضرت علی‌(علیه السلام) می‌شود.
 

از آیات قرآن كریم استفاده می‌شود كه توسعه و تنگی روزی به دست خداست‌ چنان كه می‌فرماید:"إن‌ّ ربّك یبسط الرّزق‌َ لِمَن یشأ و یقدر إنّه كان بِعبادِه خبیراً بصیراً” (اسرá30) بنابراین هر چند اراده و كوشش انسان در زیاد شدن رزق و روزی مؤثر است‌"لیس‌َ للانسـَن‌َ الاّ ما سَعی‌َ” (نجم‌، 39) ولی اینها “جزءالعلة‌” و یا از آن هم كمتر به حساب می‌آیند زیرا اراده و عمل انسان در به دست آمدن رزق و روزی یكی از صدها شرایط است كه تمامی اسباب و شرایط به او منتهی می‌شود، و اوست كه بر اساس علم و حكمتش روزی را بین بندگان تقسیم می‌كند چنانكه می‌فرماید: “أهم یقسمون رحمت ربّك نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیوَة الدّنیا (زخرف‌، 32) آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می‌كنند؟! ما معیشت آنها را در حیات زندگی در میانشان تقسیم كردیم‌.”
همان گونه كه بیان كردیم‌، خواست خداوند متعال “یرزق من یشأ” جزافی نیست‌ بلكه گشایش و تنگی روزی نیز، روی عللی است كه خدا به بندگان دانا و به صلاح آنان آگاه‌تر است‌. به بعضی افراد به جهت برخی اعمالشان روزی فراوان و به بعضی به سبب عمل‌هایشان (مانند تنبلی‌، قطع رحم و…) روزی كمتر می‌دهد. برخی را جهت آزمایش‌، روزی فراوان عطا می‌كند و در كار و زندگیشان گشایش می‌دهد و برخی را جهت آزمایش‌، روزی كم می‌دهد و…
برخی از سوره‌هایی كه در روایات اسلامی برای زیاد شدن رزق و روزی توصیه شده عبارتند از:
سوره واقعه.: امام صادق‌(علیه السلام) می‌فرماید: “كسی كه هر شب سوره واقعه را بخواند… در دنیا سختی‌، فقر، : “هر كس سوره همزه را در نمازی واجب بخواند فقر از او دور می‌شود و روزی بر او روی می‌آورد…”
سوره لیل: پیامبر اكرم‌(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: هر كس سوره لیل را بخواند خداوند آن قدر به او عطا می‌كند تا راضی شود و او را به سختی نیندازد و برایش آسان می‌گیرد.”
سوره مزمل: رسول اكرم‌(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: “هر كس سوره مزمل را بخواند در دنیا و آخرت سختی از او برداشته می شود".

سوره ذاریات‌: امام صادق‌(علیه السلام) می‌فرماید: “هر كس سوره ذاریات را روز یا شب بخواند، خداوند وضع زندگی او را اصلاح می‌كند و روزی فراوانی برایش می‌دهد…”

سوره ممتحنه‌: امام سجاد(علیه السلام) می‌فرماید: “هر كس سوره ممتحنه را در نمازهای واجب و مستحبی بخواند خداوند….فقر و دیوانگی را بر او و فرزندانش دور می‌كند". و همچنین سوره‌های نجم‌، ابراهیم و… برای توسعه در رزق توصیه شده است‌.
امام صادق‌(علیه السلام) می‌فرماید: هر كس سوره ذاریات را روز یا شب بخواند، خداوند وضع زندگی او را اصلاح می‌كند و روزی فراوانی برایش می‌دهد
البته باید توجه داشت كه برای به دست آوردن روزی و مال و ثروت مشروع انسان نباید از تلاش و كوشش غافل شود و عوامل مختلف دیگر مانند علم و آگاهی نسبت به تجارت و امور مربوط به آن‌، مشورت و تدبیر و… در امر به دست آوردن روزی و بهبود وضع معیشتی و مادی بسیار مؤثر است‌.
همچنین دعاهای فراوانی در مورد وسعت رزق و روزی وارد شده ، از جملة آن ها دعایی در تعقیبات نماز صبح است:
اللّهم انی اسئلك بحق محمّد و ال محمّدٍ علیك، صلّ علی محمّد و آل محمّد واجعل النور فی بصری و البصیرهْْ فی دینی …
هم چنین دعای حضرت مهدی(علیه السلام): اللّهم ارزقنا توفیق الطاعهْْ و بعد المعصیه …. كه قبل از مناجات خمسهْْ عشر در مفاتیح آمده است.
هم چنین دعای ” یا من تحلّ به عقد المكاره …” باز قبل از آن مناجات است.
نیز در حواشی مفاتیح الجنان دعاهایی برای وسعت رزق ذكر شده كه می توانید آن ها را حوالی زیارات امیرالمؤمنین یا از فهرست مفاتیح پیدا كنید.
و بهترین دعا برای حضرت مهدی(علیه السلام) و درخواست رؤیت حضرت ، دعای عهد است كه بعد از دعای ندبه در مفاتیح الجنان آمده است(اللّهم ربّ النّور العظیم و ربّ الكرسی الرفیع …) و دعاهای دیگری كه به دنبال دعای عهد آمده است.
همچنین نماز شب بخواند که موجب افزایش روزی او می‏گردد.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: الصلاه… بركه فی الرزق؛ نماز باعث بركت در رزق و روزی می‏شود.

و نیز در روایتی آمده است: ان صلاه اللیل تدرالرزق؛ نماز شب روزی را جلب كرده و زیاد می‏كند.
پی نوشت:
(1)- اقتباس از: قاموس قرآن‌، سید علی‌اكبر قرشی‌، ج 3، ص 82ـ86،

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




 

روزی حضرت علی (ع) از درب دکان قصابی می گذشت.
قصاب به آن حضرت عرض کرد:
یا امیرالمؤمنین! گوشتهای بسیار خوبی آورده ام. اگر میخواهید ببرید.
فرمود: الآن پول ندارم که بخرم.
عرض کرد من صبر می کنم پولش را بعداً بدهید.
فرمود: من به شکم خود می کویم که صبر کند اگر نمی توانستم به شکم خود بگویم از تو می خواستم که صبر کنی ولی حالا که میتوانم به شکم خود می گویم که صبر کند.
آری، خاصیت نفس اماره این است که اگر تو او را وادار و مطیع خود نکنی او تو را مشغول و مطیع خود خواهد ساخت. ولی علی(ع) که در میدان جنگ مغلوب عمرو بن عبدودها و مرحب ها نمی شود، به طریق اولی و صد چندان بیشتر هرگز بر خود نمی پسندد که مغلوب یک میل و هوای نفس گردد.

گفتارهای معنوی، ص 262 .

موضوعات: اخلاقی و تربیتی  لینک ثابت




علینقی، كاسب مؤمن و خیری بود كه هیچ گاه وقت نماز در مغازه پیدایش نمی كردند. در عوض این معلم قرآن در صف اول نماز جماعت مسجد دیده می شد.
یك عمر جلسات مذهبی در خانه ها و تكیه ها به راه انداخته و كلی مسجد مخروبه را آباد كرده بود ولی از نعمت فرزند محروم بود.
آنهایی كه حسودی شان می شد و چشم دیدنش را نداشتند، دنبال بهانه می گشتند تا نمكی به زخمش بپاشند؛ آخر بعضی ها عقده پدر او را هم به دل داشتند؛ پیرمردی كه رضاخان قلدر هم نتوانسته بود جلسات قرآن خانگی او را تعطیل كند.
علینقی راه پدر را ادامه داده بود اما
الان پسری نداشت كه او هم به راه پدری برود. به خاطر همین همسایه كینه توز، بهانه خوبی پیدا كرده بود تا آتش حسادتش را بیرون بپاشد؛ در زد. علینقی آمد دم در. مردك به او یك گونی داد و گفت:
«حالا كه تو بچه نداری، بیا اینها مال تو، شاید به كارت بیاید».
علینقی در گونی را باز كرد،11 تا بچه گربه از توی آن ریختند بیرون. قهقهه مردك و صدای گریه علینقی قاطی شد.
كنار در نشست و دستانش به دعا بلند و گفت «ای كه گفتی بخوانیدم تا اجابتتان كنم! اگر به من فرزندی بدهی، نذر می كنم كه به لطف و هدایت خودت او را مبلغ قرآن و دینت كنم».

خدایی كه دعای زكریای سالخورده را در اوج ناامیدی اجابت كرده بود، 11 فرزند به علی نقی داد كه اولین شان همین حاج آقا محسن قرائتی است.

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




اللهم عجل لولیک الفرج

خلق کرده حق به پاس ناز تو احساس را
در نگاه دیگران کردی تداعی یاس را

اوج احساساتی و دارم یقین در خلقتت
خرج کرده حضرت رب واژه وسواس را

نازهای دخترانه داری و با خنده ات
میتوانی بر سر ذوق آوری عباس را

فاطمه در قاب کوچک بودی و زینب شدی
برده ای در قعر حیرت فکر خلق الناس را

طرز رفتار پدر با تو به ما اثبات کرد
بسته ای از پشت دست آدم حساس را

برق زد تا چشمت از شوق ملاقات حسین
از نوا انداخت بی شک ارزش الماس را

دوش عباس است جایت مطمئنا که عمو
ثبت کرده پای تو این جایگاه خاص را

صبر را بیچاره کردی شام را ویرانه تر
بر زمین کوبانده ای قوم خدانشناس را

از حجاب و صورت وقد خم تو روشن است
حمل کردی با خود از صدیقه این میراث را

 

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




ًمن نمیگویم کسی « بی درد » نیست
هر کسی دردی ندارد، « مرد » نیست…

« خنده ها » را می توان تقسیم کرد
گریه ها را می توان « ترمیم » کرد…

گر خطر می بارد از این فصل سرد
دوستی را باید اول « بیمه » کرد…

« عشق » با لبخند مردم، زنده است
زندگی هم با « تبسم » زنده است…

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 پروردگارا
تو را سپاس میگویم که قدرت سکوت را به من عیان ساختی،
آرامشی که در هر گام بر من پدیدار میشود را سپاسگزارم

 خداوندا
یاریم کن بر کلامم مسلط باشم و با نارضایتی سکوت نکنم
حرفی را که بر زبان میرانم ناحق و خارج از عدل نباشد
آبرویی را بر آب و کاشانه ای بر باد ندهم،

 بار الها!
تو یاریم کن تا با کنایه غبار ناراحتی بر
روابطم،و با بی حرمتی چراغ دلی را به خاموشی ننهم،

 ایزدا،
عشق سرمایه هر انسان است،مرا سرمایه دار خوبیها قرار ده.

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




بايد رفتن رو يادمون ميدادن
بايد يادمون ميدادن وقتي هر اتفاقي افتـاد ، وقتي خسته شدي، راه اومده رو برگردي
و بري و به جايي برسي كه هنوز هيچ كس رو نميشناختي
بايد رفتن رو يادمون ميدادن

+ولي هميشه رفتن هم خوب نيست يـه مدل فرار …

- فرار نيست…
هيچ وقت فرار نبوده ، بودن و سختي كشيدن ترسِ
ترسِ برگشت به زماني كه همه چيز خوب بوده
بايد يـاد گرفت آدمايي كه بوي دلهره و ترس و نفرت ميدن رو نديد گرفت، دور زد ، يـه راه ديگه رو انتخاب كرد
بايد يـاد گرفت

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

عن ابی عبد الله(ع) قال:

لو علم الله شیئا ادنی من اف لنهی عنه، و هو من ادنی العقوق و من العقوق ان ینظر الرجل الی والدیه فیحد النظر الیهما.

امام صادق(ع) فرموند:

اگر خداوند چیزی کمتر از اف (اوه) گفتن سراغ داشت از آن نهی می کرد:

و اف گفتن از کمترین مراتب عاق شدن است.

نوعی از عاق شدن اینست که انسان به پدر و مادرش تیز نگاه کند. (خیره شود).

اصول کافی، ج 4، ص 50.

موضوعات: روایات  لینک ثابت





 به جز از علی نباشد به جهان گره‌گشایی
 طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی

 چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن
 به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسی دوایی

 ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم
 سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی

 بشناختم خدا را چو شناختم علی را
 به خدا نبرده‌ای پی اگر از علی جدایی

 علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق
 تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی

 نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن
  تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




چهله_ترک_غيبت
#مراقبه

  غيبت 

 غيبت آن است که چيزى درباره ى برادر مؤمن خود بگويي
که از آن کراهت دارد و راضى نيست.
اگر آن چيزى که به برادرت نسبت مى دهى در او نباشد
بهتان است.

 قرآن کريم ميفرمايد:
” و بعضى از شما غيبت بعض ديگر را نکنيد.آيا کسى از شما
دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد ؟ پس
کراهت داشته و تقواى الهى را پيشه کنيد ، همانا خدا توبه
پذير مهربان است .” [ حجرات, آيه 12]

دستورالعمل مقابله با غيبت

1- توبه و استغفار

رسول خدا ( ص) فرمود:
هرگاه يکى از شما غيبت برادرش را نمود ، پس بايد از
خداوند طلب آمرزش نمايد ؛ همانا اين کفاره اى براى اوست

2- کسب حلاليت از کسى که غيبت شده

3- خوبى با کسى که غيبت او را کرده و اگر مرده براى او
طلب مغفرت کند

4- به عيب خويش مشغول شدن

مولا اميرالمؤمنين ( ع) فرمود:
کسى که به عيب خود نظر کند او را از عيب ديگرى باز مى
دارد.

5- گوش به غيبت هم ندهد

امام على( ع) : شنونده ى غيبت همانند کسى است که غيبت
مى کند

6- خدمت دوستان عيب شناس رفتن

امام صادق ( ع) :
بهترين برادران من کسى است که عيوب مرا به من هديه
مى کند

7- سه روز روزه با ختم دو جزءقرآن کريم

8-  فراز 23 جوشن:

يا من اظهر الجميل يامن ستر القبيح ( روزى هفتاد مرتبه )
” هر قدر هم خداى مهربان زشتى هاى مارا بپوشاند ولى
براى هميشه شرمسار او هستيم.

 منبع: کتاب درمان روان با اسماءالله
 مولف: دکتر اسماعيل منصورى لاريجانى

 

موضوعات: اخلاقی و تربیتی  لینک ثابت




زندگی دوست داشتنی:

پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.

پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.

وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد.
فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟

شوهر فقط گفت: “عزیزم دوستت دارم!”

عکس العمل کاملاً غیر منتظره شوهر یک رفتار فراکُنشی بود. کودک مرده بود و برگشتنش به زندگی محال. هیچ نکته ای برای خطا کار دانستن مادر وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت میگذاشت و خودش بطری را سرجایش قرار می داد، آن اتفاق نمی افتاد. هیچ دلیلی برای مقصر دانستن وجود ندارد. مادر نیز تنها فرزندش را از دست داده و تنها چیزی که در آن لحظه نیاز داشت دلداری و همدردی از طرف شوهرش بود. آن همان چیزی بود که شوهرش به وی داد.

گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک رخداد صرف می کنیم، چه در روابط، چه محل کار یا افرادی که می شناسیم و فراموش می کنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم. در نهایت، آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم آسان ترین کار ممکن در دنیا باشد؟ داشته هایتان را گرامی بدارید. غم ها، دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دوچندان نکنید.
اگر هرکسی می توانست با این نوع طرز فکر به زندگی بنگرد، مشکلات بسیار کمتری در دنیا وجود می داشت.
حسادت ها، رشک ها و بی میلی ها برای بخشیدن دیگران، و همچنین خودخواهی و ترس را از خود دور کنید و خواهید دید که مشکلات آنچنان هم که شما می پندارید حاد نيست …

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت





 
روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند:
“فاصله بین دچار مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل آن مشکل چقدراست؟”

 استاد اندکی تامل کرد و گفت:
“فاصله مشکل یک فرد و راه نجات او از آن مشکل برای هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است!”
 آن دو مرد جوان گیج و آشفته از نزد او بیرون آمدند و در بیرون مدرسه با هم به بحث و جدل پرداختند.

 اولی گفت: “من مطمئنم منظور استاد معرفت این بوده است که باید به جای روی زمین نشستن از جا برخاست و شخصا برای مشکل راه حلی پیدا کرد. با یک جا نشینی و زانوی غم در آغوش گرفتن هیچ مشکلی حل نمی‌شود.”

 دومی کمی فکر کرد و گفت: “اما اندرزهای پیران معرفت معمولا بارمعنایی عمیق‌تری دارند و به این راحتی قابل بیان نیستند. آنچه تو می‌گویی هزاران سال است که بر زبان همه جاری است و همه آن را می‌دانند. استاد منظور دیگری داشت.
 آن دو تصمیم گرفتن نزد استاد بازگردند و از او معنای جمله‌اش را بپرسند. استاد با دیدن مجدد دو جوان لبخندی زد و گفت:
“وقتی یک انسان دچار مشکل می‌شود. باید ابتدا خود را به نقطه صفر برساند. نقطه صفر وقتی است که انسان در مقابل کائنات و خالق هستی زانو می‌زند و از او مدد می‌جوید.

 بعد از این نقطه صفر است که فرد می‌تواند برپا خیزد و با اعتماد به همراهی کائنات دست به عمل زند. بدون این اعتماد و توکل برای هیچ مشکلی راه حل پیدا نخواهد شد.

 باز هم می‌گویم فاصله بین مشکلی که یک انسان دارد با راه چاره او، فاصله بین زانوی او و زمینی است که برآن ایستاده است!”
 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت





 
نقل است در زمان ساسانیان مردی در تیسفون زندگی میکرد که بسیار میهمان نواز بود و شغلش آب فروشی بود. روزی بهرام پنجم شاهنشاه ایران (ساسانی) با لباسی مبدل به در خانه این مرد رفت و گفت که از راه دوری آمده و دو روز جا می خواهد. آن مرد بهرام را با شادی پذیرفت و گفت: بمان تا بروم و پول در بیاورم. مرد از خانه بیرون رفت و تا میتوانست آب فروخت و سپس با میوه و خوراک نزد بهرام بازگشت. بهرام به میهمان نوازی مرد اطمینان پیدا کرد ولی خواست آن مرد را بیشتر امتحان کند. بنابراین روز بعد تا قبل از آمدن مرد به دربار رفت و دستور داد:
اعلام کنید که هیچ کس حق ندارد از این مرد در سطح شهر آب بخرد. فردای آن روز مرد آب فروش به بهرام میگوید که بمان تا بروم و قدری پول در بیاورم.

مرد آب فروش هرچه در بازار گشت هیچ کس از او آب نخرید.
در آخر مرد آب فروش که دید نمیتواند برای میهمان خویش آب تهیه کند مشک آبش را فروخت و میوه و خوراک نزد بهرام برد.
بهرام او را گفت : تو چگونه پول در آوردی ؟مگر نگفتی که کسی از تو آب نخرید ؟
مرد گفت : مشک آب خویش را فروختم ، تو نگران نباش و میل کن فردا روز برای خویش فکری خواهم کرد. بهرام پس از این واقعه فردای آن روز به دربار رجوع کرد و باز با لباسی مبدل نزد پولدارترین تاجر شهر که از اشراف نیز بود رجوع نمود و گفت من میهمانم و امشب را جا می خواهم. مرد نه تنها بهرام را نپذیرفت بلکه با ضرب تازیانه او را از منزل بیرون کرد.

شاه روز بعد در حالی که بر تخت سلطنت جلوس کرده بود آن دو مرد یعنی تاجر و آب فروش را احضار کرد. هر دوی آنان که دیدند آن مرد شخص شاه شاهان – امپراطوری ایران بوده بسیار ترسیدند. بهرام از مرد آب فروش بسیار تشکر و سپاسگزاری کرد و او را به سبب رفتار نیکویش با مهربانی پذیرفت. او دستور داد تمام اموال تاجر را بگیرند و به آب فروش بدهند تا یاد بگیرد که انسان حتی اگر در اوج تنگدستی و فقر باشد باید شرافت، مردانگی و مهمان نوازی خویش را حفظ کند…
 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود.

روزی به آبادی دیگری رفت عابد به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.

مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت: نه.
گفت: فلان عابدبود،
نانوا گفت: من از مریدان اویم،
دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.

نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد.

وقتی همه شام خوردند،
نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟

عابد: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی را نان دادی.
 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




  آیت الله مجتهدی (ره) :

  امیر المؤمنین(علیه السلام) به یکی از اصحابشان که مریض شده بود مؤعظه کردند

  و فرمودند: «خدا بیماری تو را وسیله کاستن گناهانت قرار داده است.»

  آدم که تب می‌کند کفاره گناهنش است.

  ناراحت نشید از این که مریض شدید، شکوه نکنید، فایده مرض این است که گناهان را نابود می‌کند.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




امیر المومنین علی (علیه السلام) :

تو مراقب آخرت خود باش ، دنیا ذلیلانه پیش تو می آید.

غررالحکم حدیث 2603

موضوعات: روایات  لینک ثابت




رمز موفقیت،
شروع کردن است.
موفقیت ها با
تصمیم ها شروع میشوند زیرا تا
تصمیمی اتخاذ نشود،
تغییری در زندگی رخ نمی دهد،
تصمیم بگیرید تا آینده ای
را خلق کنید که دیگر هیچ شباهتی
به گذشته ی ناکام شما نداشته باشد
و بدانید که :
فاصله ی نداشتن و داشتن،
فقط یک خواستن است،
پس بخواهید …

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





‍ میلیون ها بشر به دنیا می آیند و می روند و سرگرم زرد و سرخ و دنیا و مزخرفات این عالم اند و شاید در بین آن
ها یکی دو نفر به هدف خلقت می رسند ؛ تو آن یک نفر باش.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




آیت‌الله میرباقری:

«اگر “حبّ و بغض فی‌ الله” در زندگي کسی وارد شود، موجب می‌شود که تمام شئونات زندگي اين فرد، از جمله درس خواندن، لباس پوشيدن، انتخاب شغل و حتي انتخاب همسر، بر مدار حبّ و بغض و با اين انگيزه باشد؛

جوانی که تمدن اسلام و تمدن غرب، و مواجهه و مقابله آن دو را بشناسد، علي القاعده اين شناخت او، در لباس پوشيدن، راه رفتن، انتخاب شغل، و در آينده‌نگری او تاثيرگذار است».

(۱۵ اردیبهشت ۹۴)
  

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 

اگر تغییر نكنیم ، حذف می شویم .
برای جلوگیری از حذف شدن در بازی زندگی ، باید تغییراتی را در خودمان و زندگی مان به وجود آوریم
کليدهای اين تغيير عبارتند از :
كلید اول: خواستن
كلید دوم: خالی كردن ذهن از تعصب ها
كلید سوم: باور مثبت نسبت به خود
كلید چهارم: عمل کردن
به یاد داشته باشیم كه عظمت زندگی تنها به علم نیست بلکه تلفیقی از علم و عمل است.
با تغییر باورهات در زندگی می تونی
معجزه زندگی خودت باشی

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




در بازی زندگی…..
یاد میگیری:
اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوانه …مثل آویختن به طنابی پوسیدست..‌
یاد میگیری:
نزدیکترین ها به تو …گاهی میتوانند دورترین ها باشند…
یاد میگیری:
آنقدر از خودت برای روز مبادا پس انداز داشته باشی…
تا بتوانی یک روزی تمام خودت رو بغل کنی و بروی …
و در جایی که شنیده و فهمیده نشوی نمانی….
یاد میگیری :
دیوار خوب است…
سایه درخت مطلوب است…
اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست….

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




اﺯ بزرگی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺩﺍﺭﯼ؟

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :

” ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﻳﺎ، ﻣﺮﻏﺎﺑﻲ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺎﻳﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ بود! پاﻳﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﺭﺱ ﻣﺎﻟﻴﺪ . ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﻭ ﭘﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺳﻤﺖ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﮔﻞ ﺧﺸﮏ ﺷود .

ﺍﻳﻨﻄﻮﺭﯼ ﭘﺎﯼﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﮔﭻ ﮔﺮﻓﺖ . ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ ﻣﺎﻓﻮﻕ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻭﺟﻮﺩ
ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ است. ﺣﺎﻻ ﺍﺳﻢ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺮﻭ ﺭﺍ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺧﺪﺍ ﯾﺎ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

اگر خدایی نکرده کسی اهل غیبت پشت سرتونه ، یه راهش اینه که جلوی جمع دقیقا عکس اون صفتی که به عنوان عیب از شما گفته رو انجام بدین .

مثلا گفته “فلانی منو تحویل نمیگیره ! ” وقتی امد حسابی تحویلش بگیرین و البته که واقعا هم دلتون رو باهاش صاف کنین .اینجوری اولا خودتون کمتر اذیت میشین و آرامش بیشتری خواهید داشت و دوما اینکه برای همه و از جمله خودش ثابت میشه که اشتباه گفته حتی ممکنه اگر دوباره همون حرفو زد بقیه ازتون دفاع کنن …

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 
این پنج رویکرد ،
موفقیت شما را تضمین می کنند؛

-نه گفتن
- استقبال از انتقاد
- خوش بینی
- عدم ترس از شکست
- توانایی تمرکز بر هدف.

 بیل گیتس

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

#مولانا_وحدت_گرایی

ذهن يك ديوار است و مراقبه يك پل.
ذهن فصل مي كند و مراقبه وصل.
و اگر تو با كل يكي شوي،‌با درختان،‌
با كوهها، ‌با رودخانه ها،‌ با خورشيد
و ماه يكي شده اي.
آنگاه اين بي كرانگي و تمام شور و نشاط
آن از آن تو مي شود. براي نخستين بار
به آزادي مي رسي،‌ زيرا تمام ديوارها
از بين مي روند .
و اين آرزوي نهايي قلب انسان است.
ما پيوسته در جست و جوي وحدت هستيم.
دانسته يا نادانسته مي خواهيم با كل
يكي شويم، ‌زيرا فقط با پيوستن به كل، ‌
زندگي و شور و سرمستي به بالاترين
اوج خود مي رسند ….

تفرقه برخیزد و شرک و دویی
وحدت است اندر وجود معنوی

#مثنوی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

ای خدای عزیز

امروزم را به تو می سپارم نتیجه وحاصل زحماتم وآرزوهای قلبی ام را همه پرسش ها

را در دست تو قرارمیدهم وبرشانه ی توهمه ی بارهارا برای هم نوعانم وخودم دعا میکنم.

به امید آنکه مابه عشق برگردیم.

به امید آنکه ذهن هایمان شفا یابد.

به امیدآنکه راه خانه رابیابیم واز درد به آرامش از ترس به عشق واز جهنم به بهشت برسیم.

به امید روزی که قانون تو برهمه حاکم شود واراده ی تو بر زمین همانگونه که برآسمان

حاکم است جاری گردد

زیرا سیطره ی پادشاهی ازآن توست.

همین طور که قدرت وشکوه از توست برای همیشه وهمه وقت.

 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




 

خداوندا …

به دل نگیر
اگر گاهی زبانم از شکرت باز می ایستد
تقصیری ندارد…
قاصر است
کم می آورد در برابر بزرگی ات
لکنت می گیرند واژه هایم در برابرت…
در دلم اما همیشه
ذکر خیرت جاریست …
تو خود میدانی که عشقت مدتهاست میهمان قلب کوچکم شده…
مهربان خـدای من، دوستت دارم…
 
 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




 

#اذکار

 ذڪرهاے آرامش دهنده:

 براے هر ترسے : <لا إلہ إلا الله>

 براے هر غم واندوهے : <ماشاء الله>

 براے هرنعمتے : <الحمد لله>

 براے هرآسایشے : < الشڪر لله>

 براے هرچیزشگفت آورے : <سبحان الله>

 براے هرگناهے : <أستغفر الله>

 براے هرمصیبتے: <إنا للہ و إنا إلیہ راجعون>

 براے هرسختے ودشوارے : <حسبی الله>

 براے هرقضا وقدر : <توڪلت علے الله>

 براے هرطاعت وگناهے(آمرزش گناهان،وسوسہ شیطان و..):
<لاحول ولا قوه إلا باللہ العلے العظیم>

 
 

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




از غذاها بعد از گرم کردن دوباره یک سری مواد سمی و خطرناک تولید می کنند که برای بدن خطرناک است.

اغلب دیده می شود که افراد باقی مانده غذای خود را فریز کرده و بعد مجدد آن را مصرف می کنند. اگر چه در برخی موارد، این کار اشکالی ندارد اما گاهی سلامت افراد را تهدید می کند. به گفته متخصصان نگه داری باقی مانده غذاها و گرم کردن مجدد آنها خطرات جدی را برای بدن به همراه دارد. واقعیت این است که برخی غذاهای خاص پس از دوبار گرم کردن هیچ گونه ارزش غذایی ندارد.

1- گرم کردن مجدد سیب زمینی
این ماده غذایی ارزش غذایی بالایی دارد و برای بدن مفید است. اما اگر سیب زمینی برای بار دوم گرم شود، ارزش غذایی خود را از دست می دهد و دربدن ایجاد سم می کند.

2 - گرم کردن مجدد اسفناج
گرم کردن مجدد اسفناج می تواند بسیار خطرناک باشد؛ این سبزی حاوی درصد بالایی نیترات است که پس از گرم کردن مجدد به نیتریت تبدیل می شود که سرطان زاست. اسفناج را بلافاصله پس از پختن مصرف کنید.

3 - گرم کردن مجدد مرغ
خوردن گوشت مرغ پس از یک روز می تواند بسیار خطرناک باشد چرا که ترکیب پروتئین تغییر می کند و باعث بروز مشکلات گوارشی می شود. از آنجا که مرغ نسبت به گوشت از پروتئین بیشتری برخوردار است، بهتر است به طور سرد مصرف شود.اگر لازم باشد بهتر است در دمای کم و در طولانی مدت گرم شود.

4 - گرم کردن مجدد کرفس
این سبزی کاربرد زیادی در پخت سوپ دارد. کرفس حاوی نیترات است و در صورت گرم شدن مجدد به ماده خطرناک تبدیل می شود لذا اگر در پخت سوپ از آن استفاده می کنید، به هنگام مصرف دوباره کرفس آن را جدا کنید.در پایان باید گفت که حتی نوع گرم کردن غذا نیز بسیار حائز اهمیت است چرا که امروزه افراد به طور چشمگیری از مایکروویو برای گرم کردن و پخت غذای خود استفاده می کنند و غافل از عوارض آن هستند.

5 - گرم کردن مجدد قارچ
این ماده غذایی یکی از شناخته شده ترین مواد است که تحت هیچ شرایطی نباید برای دومین بار گرم شود، چرا که ترکیب پروتئین آن پس از گرم شدن دوباره تغییر خواهد کرد و مشکلات گوارشی برای فرد به همراه خواهد داشت. در صورت لزوم سرد مصرف کنید.

6 - گرم کردن مجدد تخم مرغ
این ماده غذایی زمانی که در معرض دمای بالا قرار می گیرد، در بدن سم ایجاد می کند. گفتنی است که این اتفاق شامل غذاهایی که در پختشان از تخم مرغ استفاده شده است، نمی شود. از گرم کردن مجدد تخم مرغ بپرهیزید.

7 - گرم کردن مجدد چغندر
این سبزی حاوی نیترات است و برای سلامتی مفید است. مصرف چغندر پس از گرم کردن دوباره خطرناک نیست اما بهتر است که به صورت سرد مصرف شود.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




از گابریل گارسیا می پرسند:
اگر بخواهی کتابی صد صفحه ای درباره امید بنویسی، چه می نویسی؟
گفت:
99 صفحه رو خالی میذارم.صفحه آخر، سطر آخر
می نویسم:

“یادت باشه دنیا گرده،
هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی
شاید در نقطه شروع باشی”
زندگی ساختنی است؛
نه ماندنی..
بمان برای ساختن»
نساز برای«ماندن».

منتطرنباش کسی برایت گل بیاورد!
خاک را زیر و روکن…
بذر را بکار،
از آن مراقبت کن
گل خواهد داد.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




معلم گفت : عشق را معنا کن
پسرک جواب داد : نمیدانم عشق چیست
اما وقتی
مادرم صبحها لقمه نان و پنیرش
را در کیفم میگذارد
و به دروغ میگوید
عزیزم بخور باز هم هست
دلم میلرزد

دروغ مادرم
یا شاید لرزش دلم همان عشق باشد

موضوعات: خانواده  لینک ثابت




 جوانی غمگین و سر خورده سر راه شیوانا سبز شد و با ناراحتی به او گفت : به هر کاری که دست می زنم نهایتاً به دری بسته بر می خورم که دیگر نمی توانم به پیش بروم . قصد ازدواج می کنم شرایطی که مقابلم می گذارند سخت و دشوار است . می خواهم کاری برای خود دست و پا کنم می بینم وسایل و لوازم آن به راحتی فراهم نمی شود و درآمدش فوق العاده ناچیز است . خلاصه به هر کاری دست می زنم آخر کار با دری بسته مواجه می شوم . به من بگویید چه کار کنم ؟

شیوانا دستش را روی شانه ی جوان گذاشت و گفت :
همین که به در بسته می خوری این نشانه ی آن است که قفلی هست . به این بیندیش که جانی در بدن نداشتی و حتی نمی توانستی تلاش کنی که به این در بسته برسی . همین که زنده ای و نفس می کشی و در مسیر زندگی به مشکل ومانعی برمی خوری ، همین مانع ، نشانه ی آن است که باید برای یافتن راه حل و جواب امیدوار بود . به جای این که در مقابل درهای بسته ی زندگی ات زانو بزنی و تسلیم شوی ، به این بیندیش که چگونه آن را دور بزنی و از آن عبور کنی . همیشه به خودت بگو : اگر دری بسته مقابل من ظاهر می شود معنایش این است که کلیدی همین دور و برها منتظر است تا آن را بردارم و در را باز کنم و از این مانع عبور کنم . موانع و سختی ها در زندگی شاید ناخوشایند باشند ولی نشانه ی آن هستند که هنوز سالم و زنده ایم و می توانیم به پیش برویم . همین نشانه برای امید داشتن کفایت می کند . وقتی این امید را داشته باشی هیچ در در مقابل تو بسته نخواهد ماند .
  

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،
باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای …

“پس نیکی را بکار،
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی….
برای هر کسی… “
تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!
که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند …
اثر زیبا باقی می ماند،
حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

 كاش ميدونستيم…
رسيدن مهم نيست، موندن مهمه!

 كاش ميدونستيم…
ارامش مقصد نيست، بلکه يك راهه!

 كاش درك ميكرديم…
آدمها نيستن كه ناراحتمون ميكنن
بلکه انتظارات ماست
كه كارا رو خراب ميكنه!

 كاش ياد ميگرفتيم…
به جاى حال آدما رو گرفتن
حال خوب بديم!

 كاش يكي بهمون ميگفت…
اخم نكن انقد جدي نباش
آخه وقتي مردي
به اندازه كافي جدى ميشي!

 كاش متوجه بوديم زندگي داره ميره
و نميتونيم بگيم
وايسا من ميخوام پياده شم!

 كاش بفهميم كه…
چقدر حرف زدن با خدا خوبه
گاهي به ذهنمون يه خاموشى بديم
تا موسيقيه بى كلام خدا رو هم بشنويم!

 حالا هم دير نشده با عشق درخت زندگي رو آبيارى ميكنيم تا به جاى تمام اين حسرت ها شور و هيجان سبز بشه…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

مرحوم آیت‌ا… بهجت،عالم و فقیه بزرگوار :
«یکی از چاره‌ جویی‌های شرعی برای استجابت دعا و برآورده شدن حاجت خود، این است که شخصی که حاجت یا گرفتاری دارد، دعا کند و از خدا بخواهد که تمام گرفتاری‌های مشابه گرفتاری او را از تمام مؤمنین و مؤمناتی که گرفتارند، برطرف کند یا هر حاجتی نظیر حاجت او دارند، بر آورده شود، زیرا در این صورت مَلَک برای خود انسان دعا می‌کند و دعای مَلَک مستجاب می‌شود. این گونه دعا کردن در حقیقت دعای به خود کردن است.»

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




شیخ بهایی و نبوغ ایرانی
شیخ بهاء الدین ، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند بنام دوره صفویه است. اصل وی از جبل عامل شام بود. بهاء الدین محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول گردید.

مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال ۱۰۳۰ و یا ۱۰۳۱ هجری در پایان هشتاد و هفتمین سال حیاتش ذکر کرده اند.وی در شهر اصفهان روی در نقاب خاک کشید و مریدان پیکر او را با شکوهی که شایسته شان او بود، به مشهد بردند و در جوار حرم هشتمین امام شیعیان به خاک سپردند.

شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود. شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت





 امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند:

إن لَم تَكُن حَليما فَتَحَلَّم فَإِنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إِلاّ أَوشَكَ أَن يَكونَ مِنهُم؛

 اگر بردبار نيستى خود را بردبار جلوه ده، زيرا كمتر كسى است كه خود را شبيه گروهى كند و بزودى يكى از آنان نشود.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 506 ، حكمت 207

#امیرالمؤمنین_امام_علے_ع

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 اعتراف نامه شهید سید مجتبی علمدار:

 قانون اول: بارالها، اعتراف می کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم.
حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم.
اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.

 قانون دوم :پروردگارا! اعتراف می کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم.
حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم.
اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24ساعت (17 رکعت) بخوانم.

 قانون سوم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم.
حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم.
اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم.

 قانون چهارم :خدایا! اعتراف می کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و برای نماز شب هم بیدار نشدم.
حداقل در هر هفته باید دوشب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد.
اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم.

منبع:تبیان

موضوعات: شهدا  لینک ثابت




ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ خــداوند ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺯﻳﺎﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ.
 ١ - ﺟﻮﺍﻥ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﺎﺭ
 ٢- چشمان پاک
 ٣- ﻗﻠﺐ فروتن و زلال

 2- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺖ .
 ١- ﭼﺎﭘﻠﻮﺳﻲ
 ٢- ﺍﺳﺮﺍﻑ
 ٣- ﻏَﻤّﺎﺯی

 3- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻦ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ .
 ١- ﺯﺑﺎﻥ
 ٢- ﺍﻋﺼﺎﺏ
 ٣- ﻧَﻔﺲ

 4 - ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺁﺭﺯﻭ کن .
 ١- ﻫﺪﺍﻳﺖ
 ٢- ﻓﺮﺯﻧﺪ خوب
 ٣- سلامتی و شفا

 5 - ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﻋﻼﻣﺖ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
 ١- ﻋﺸﻖ
 ٢-آرامش
 ٣- ﺳﺎﺯﮔﺎﺭی

 6 - ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﻳﺎﺩﮔﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭ .
 ١- ﻋﻠﻢ ﺳﻮﺩﻣﻨﺪ
 ٢- ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺻﺎﻟﺢ
 ٣- ﺻﺪﻗﻪ ﺟﺎﺭی

 7- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺯﻳﺎﺩ ﻓﻜﺮ ﻛﻦ .
 ١- ﺍﺯ ﭼﻪ ﺧﻠﻖ ﺷﺪﻩ ﺍی و از کجا آمدی.
 ٢- ﺑﺮﺍﻱ ﭼﻪ ﺧﻠﻖ ﺷﺪﻩ ﺍی.
 ٣ - ﺑﻪ ﻛﺠﺎ ﻣﻴﺮﻭی.

 8 - ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺣﺘﻤﺎً ﺣﺎﺻﻞ ﻧﻤﺎ .
 ١- ﻋﻔﺖ ﻭ ﭘﺎﻛﺪﺍﻣﻨﻲ
 ٢- ﻋﺰﺕ ﻧﻔﺲ
 3- اخلاق ﻧﻴﻜﻮ

 9- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﻋاقبت ﺧﻴﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
  ١- ﺭﺷﻮه گرفتن
 ٢- ﻓﺮﻳﺐ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ
 ٣- ﺳﻮﺩ حرام ﺧﻮﺭﺩﻥ

 10- ﺳﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﺍﺳﺖ .
 ١- ﺛﺮﻭﺕ
 ٢- ﺷﻬﺮﺕ
 ٣- ﻣٌﺼﻴﺒﺖ

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود،
بدنبال کسی می گشت که آن را در آورد
تا به لک لک رسید
و از او درخواست کرد تا او را نجات دهد
و در مقابل گرگ مزدی به لک لک بدهد.
لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد و استخوان را درآورد
و طلب پاداش کرد.
گرگ به او گفت همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی برات کافی است.
وقتی به فرد نالایقی خدمت می کنی تنها انتظارت این باشد که گزندی از او نبینی

دنیا پر از تباهی است نه بخاطر آدمهای بد بلکه بخاطر سکوت آدمهای خوب…

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




میوه انبه مقوی نیروی جنسی است.

  انجیر و گردو محرک شهوت است. انجیر 10 عدد و گردو یک عدد هنگام صبحانه میل شود.

  برای تقویت نیروی جنسی و ازدیاد شهوت صبحانه مویز و نخود برشته میل شود.

  شیره انگور که مثلث باشد تقویت‌کننده میل جنسی افرد سرد مزاج می‌باشد. منظور از مثلث آن است که آب انگور را آنقدر می‌جوشانیم که به یک سوم برسد.

  سرکه کم‌کننده نیروی جنسی است مخصوصاً سردمزاجان.

 ساعت 10 صبح و 5 عصر بادام بوداده با کمی عسل میل شود.

  بادام‌زمینی 50 گرم و عسل یک قاشق غذاخوری و آب هویج یک لیوان بعنوان صبحانه محرک شهوت است.

  میوه رسیده برگاموت محرک نیروی جنسی است.

  خوردن پرتقال همراه عسل باعث ازدیاد اسپرم می‌شود.

  پسته روزی 15 عدد با کمی عسل هنگام صبحانه به مدت 21 روز میل شود.

  برای تقویت نیروی جنسی پودر تخم تمرهندی 20 گرم را با 100 گرم عسل مخلوط نموده روزی 3 قاشق میل شود و این معجون باعث دیر ارضاشدن می‌گردد.

  برای تقویت نیروی جنسی 10 صبح و 5 عصر تمشک میل شود.

  جهت تقویت قوه باء توت سفید صبح بعنوان صبحانه میل شود.

  نیم ساعت بعد از نزدیکی خربزه میل شود.

  از تخمه بوداده خربزه بعنوان تنقلات استفاده شود.

  از دانه بوداده زردآلو استفاده شود در ضمن دیرهضم می‌باشد کم خورده شود و نباید بیش از 20 دانه در روز خورده شود.

  مربای شکوفه سیب تقویت‌کننده نیروی جنسی است.

  هلو تقویت‌کننده نیروی جنسی است بعد از هر غذا یک دانه خورده شود و یا 10 دقیقه بعد از نزدیکی یک دانه میل شود.

  زیاده روی در خوردن عناب باعث کم شدن شهوت و غرایز جنسی می شود.

  برای افزایش نیروی جنسی روزی 10 دانه فندق همراه عسل جویده و میل شود.

  روزی یک قاشق روغن فندق میل شود.

  موز محرک نیروی شهوت است.

  نارگیل زیادکننده حرارت غریزی و تحریک کننده مراکز عصبی دستگاه تناسلی و زیادکننده اسپرم است با شکر خورده شود.

 نارنگی باعث افزایش نیروی جنسی می‌شود.

  برای تقویت نیروی جنسی شب 10 عدد خرما را در شیر خیس نموده صبح کمی دارچین به آن اضافه کرده بعنوان صبحانه با یک لیوان شیر میل شود.

   کسانی که دچار کمبود نطفه شده‌اند: پسته 10 عدد، گردو یک عدد، فندق 20 عدد، کنجد 2 قاشق غذاخوری، نارگیل 2 قاشق غذاخوری را با عسل مخلوط کرده بعنوان صبحانه ابتدا معجون را خوب جویده سپس یک لیوان شیر بنوشید.

  آلبالو باعث ازدیاد اسپرم می‌شود یک ساعت قبل از غذا همراه عسل خورده شود.

  برای تقویت نطفه 10 صبح و 5 عصر فندق با خرما میل شود.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

در زواره شخصی معروف به قاسم کلنگی بود.

قاسم مرد فقیر وبیچاره ای بود در حدی که برای سیر کردن شکم بچه هایش که تعدادشان هم کم نبود با مشکل جدی روبرو بود.اذوقه ای در بساط نبود .مقداری گندم قرض وقوله کرده گذاشت پشت خرش که به آسیاب برده آنرا آرد کند.

از منزل که بیرون آمد دید چند نفر از طلبکاران او همدیگر را خبر کرده که این دفعه بطور گروهی طلب خود را از قاسم بگیرند.وطلب خود را مطالبه می کردند.

هنوز پاسخی به آنها نداده بود که ازداخل خانه قاسم سروصدا بلند شده ومعلوم گردید عیال قاسم که نه ماهه بود درد زایمانش شروع شده.سرو صدا بپایان نرسیده بود که تعداد قابل توجه ای مهمان پس از سال ها از راه دور رسیدند.

قاسم که باخودش داشت فکر می کردچطور با این وضع میتوانم امشب دنبال آبم بروم آخر نوبت آب هم داشت واگر از آن آب استفاده نمی کردممکن بود کل زراعتش از بین برود.متوجه شد دید همانطور که خرش می رفته او هم خررا دنبال ومقداری از خانه دور شده .

دیگر توان حرکت در خود نمی دید که به تپه شنی که برای بنائی ریخته بودند رسید.کمرش را گذاشت به تپه شن ودراز کشید .ازفرط خستگی وناراحتی بخوابی رفت که به بیهوشی بیشتر شبیه بودتا خواب.

خرش طبق عادت رفت به طرف آسیاب.آسیابان خر قاسم را شناخت گندم اورا آرد کرده بوسیله شاگردش فرستاد درب خانه .

طلبکاران وقتی وضع شلوغ ودرهم قاسم را دیدند از گرفتن طلبشان در آن موقع گذشتند.مهمانان وقتی متوجه وضع حمل عیال قاسم شدند . زنهایشان کمک کرده بچه به دنیا آمد،در ضمن آردی که شاگرد آسیابان آورده بود را نان کرده از خود وبچه های قاسم پذیرائی کردند.موقع تحویل آب به قاسم رفقای او فهمیدند قاسم در گیر مشکلات است.آب اورا برایش به مزرعه ش کردند.زمانی قاسم از خواب بیدار شد که همه مشکلات برطرف شده بود.واین ضرب المثل برای کسانیکه در گیر مشکلات جور واجور می شوند بجا ماند «مثل قاسم کلنگی »

البته با امید به گشایش

#طنز #ضرب_المثل #واقعی

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




از افلاطون پرسیدند:شگفت انگیزترین رفتار انسان چیست؟
پاسخ داد:
‘از کودکی خسته می شود،برای بزرگ شدن عجله می کند و سپس دلتنگ دوران کودکی خود می شود!
ابتدا برای کسب مال و ثروت از سلامتی خود مایه می گذارد،سپس برای بازپس گرفتن سلامتی از دست رفته پول خود را خرج می کند.
طوری زندگی می کند که گویی هرگز نخواهد مرد و بعد طوری میمیرد که گویی هرگز زندگی نکرده است!
آنقدر به آینده فکر می کند که متوجه ازدست رفتن امروز خود نیست ،در حالی که زندگی گذشته یا آینده نیست، بلکه زندگی همین حالاست…

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




چگونه میتوان با وجود سختیهای زندگی ، خوشبختی را حس کرد و خوشبخت واقعی بود

خوشبختی یعنی چی؟؟؟

پول زیاد؟
امکانات زیاد ؟
همسر خوب؟
فرزندان خوب؟
مقام عالی؟
و………..

خوشبختی یعنی لذت قلبی بردن از شرایط زندگی و آرامش قلبی

حال گونه میشود با وجود سختیهای زندگی ، خوشبختی را حس کرد

جواب همه این سوالات در قران ذکر شده

اول اینکه خداوند در جایی گفته: ما انسان را در سختی و مشقت آفریدیم.
و در جای دیگه گفته: به درستی که بعد از سختی آسانی هست
پس اگر دچار سختیهایی شدیم ، باید بدانیم بزودی آسانیها و لذایذی خواهند آمد و بلعکس غرق در خوشیهای دنیا نباشیم که سختیهایی در راهند .

تمام تلاش ما انسانها برای بدست آوردن آرامش دل بوده و اینکه از شرایط و لذایذ زندگی با خیالی راحت بهره مند بشویم .

باز در جای دیگه قران خداوند گفته ؛
الا بذکر الله تطمئن القلوب

تنها با یاد خداست که دلها ارام میگیرد .

پس آرامش واقعی تنها با برقرای اتصال با خداوند بوده.
مثل چاله آبی که در کنار رودخانه عظیمی قرار گرفته، که هیچ گاه ترس از خشک شدن ندارد و همواره از طریق رودخانه تغذیه میگردد.

بازهم خداوند در جای دیگر میفرماید؛
زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست و سرای آخرت برای آنان که پرهیزکارند بهتر است .

بنابر این با وجود این بازی و سرگرمیهای دنیا ، دیگه نیازی به غم و غصه نیست و باید بدانیم تمام پستی و بلندیهای این دنیا فقط بازی و سرگرمی هستند. و باید فکر و هدفهایمان تنها هدف اخروی داشته باشد .

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

#طنز

گویند عبید در زمان پیرى با اینکه چهار پسر داشت تنها بود و فرزندانش هزینه زندگى او را تامین نمیکردند، لذا او چاره اى اندیشید و هر یک از پسران را جداگانه فراخوانده و به او میگفت:
من علاقه خاصی به تو دارم و فقط به تو میگویم حاصل یک عمر تلاش من ثروتی است که در خمره ای گذاشته و در جائی دفن کرده ام. پس از مرگم از فلان دوست مکان آن را پرسیده و آن ثروت را براى خود بردار.
این وصیت جداگانه باعث شد که پسرها به پدر رسیدگى و محبت کنند و عبید نیز آخر عمرش با آسایش زندگی کرد تا از دنیا رفت.
پسرانش بعد از دفن پدر نشانی دفینه را از دوست وی گرفته آنجا را حفر کردند تا سر و کله خمره پیدا شد.

اما وقتى خمره را باز کردند، داخلش را از سکه های طلا خالی و تنها ورقی یافتند که بیت شعری در آن نوشته بود:
خداى داند و من دانم و تو هم دانى
که یک فُلوس ندارد عبید زاکان

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

  فکر نکردن به فردای ازدواج:
بعضی از همسران جوان آنچنان سرگرم جشن ازدواج میشوند که نمیدانند درگیر چه مسائلی شدهاند. شما متاهل شدهاید. جشن ازدواج شاید سرگرم کننده باشد اما فقط یک روز است. اکنون شما ناچارید با یکدیگر زندگی کنید، با هم کنار بیایید و تشکیل خانواده دهید. از برنامههای جشن و بازتاب آن، از تماشای فیلم عروسی تا تجدید خاطرات با دوستان لذت ببرید، اما تمام مدت، تصویر بزرگتری را در ذهن داشته باشید.

  تلاش برای عوض کردن خلقیات همسر:
به احتمال قوی، شما به این دلیل با همسر خود ازدواج کردهاید که عاشقش بودهاید. اگر این طور باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد که او را تغییر دهید. بدون شک، افراد بالغ به طرز چشمگیری تغییر نمیکنند. پس بهترین اطمینان شما این است که همسر خود را قبول کرده و او را به خاطر منحصر به فرد بودنش و تفاوتهایی که با دیگران دارد، دوست بدارید.

  رابطه بد با خانواده همسر:
اگر تا این لحظه به رابطه شما با خانواده همسرتان لطمه وارد شده، دست به هر کاری بزنید تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود ببخشید. اولین نفری باشید که صلح را برقرار میکند، زیرا هنگام دعوای شما با خانواده همسرتان، تنها کسی که آزرده خاطر میشود، همسرتان است که احساس میکند بین شما گیر افتاده است.

⚠️ مشاجره بهجای گفتگو:
پرخاشگری و فریاد زدن وجیغ کشیدن در حل مشکل یا اختلاف نظرها به شما و همسرتان کمکی نمیکند. گفتگوی آرام و منطقی، شما را به پیش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانید خود را کنترل کنید، زندگی تان را به مخاطره میاندازید.

⚠️کوتاه بودن افق دید:
هیچکس دوست ندارد درباره مسائل سنگینی مثل کنترل مسائل مالی، راههای ممکن در صورت بچهدار نشدن و نحوه آمادگی برای اتفاقات پیشبینی نشدهای مثل مرگ، بحث کند. با این حال اکنون که متاهل شدهاید چارهای جز صحبت درباره این موضوعات ندارید. ازدواج شما به این مسائل وابسته است. عاقل باشید و در مورد تمامی این مسائل با همسر خود صحبت کنید و درصورت لزوم با دیگران مشاوره داشته باشید اما آن را نادیده نگیرید.

   دعواهای بیهوده:
هر انسان متاهلی با همسر خود بر سر مسائلی بحث میکند، از باز گذاشتن سر خمیردندان تا آویزان کردن لباس روی دستگیره در که در نظر دیگران بی معنی است. بحثهای خود را برای مسائل مهمتری نگه دارید. این دلخوریها را به حال خود بگذارید. به راستی اگر تنها اشتباه همسر شما انداختن جورابهای کثیف روی زمین است، باید خودتان را خوششانس بدانید.

 حسادت:
همسرتان شما را برای زندگی انتخاب کرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان میشود که تصور میکند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت کنید. این کار میتواند سمی در رابطه شما با همسرتان باشد.

 زندگی کردن مانند مجردها:
اکنون زمان آن رسیده که بزرگ شوید. گردش شبانه رفتن با دوستان، زمانی اشکال نداشت که مجرد بودید و هیچ کس در منزل منتظر شما نبود. به عنوان یک فرد متاهل، انجام بعضی کارها شایسته نیست. شما میدانید درست و غلط چیست، پس کار درست را انجام دهید.

 غرور در زندگی مشترک:
زن یا شوهری که بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و کسی که مهر و محبت همسر خود را انکار میکند، هیچ کار مفیدی برای زندگی مشترکشان انجام نمیدهد. او اجازه میدهد غرور و روشهای حل مشکلات و عشق و علاقه او، به همسرش راه پیدا کند و رابطه آنها به نتیجه برسد. باید ملایمتر باشید و راهی پیدا کنید که مسئولیت اعمال خود را به گردن بگیرید.

  با هم نبودن:

باید مانند یک گل از زندگی مشترک خود مراقبت کنید. گل، بدون آب، نور خورشید و مراقبت هرگز رشد نخواهد کرد. بنابراین، باید برنامهریزی کنید تا مدت زمان بیشتری را در کنار همسر خود باشید.

 

موضوعات: خانواده  لینک ثابت





وزیری دارای پسر کودن و نفهم بود. او را نزد دانشمندی سپرد و سفارش کرد در تربیت او بکوش تا خردمند گردد.
دانشمند مدتها در تربیت او تلاش کرد، ولی او هیچ گونه رشد نکرد. دانشمند برای وزیر چنین پیام فرستاد:
پسرت هرگز عاقل نمی شود و مرا نیز دیوانه کرد.
چون بود اصل گوهری قابل
تربیت را در او اثر باشد
هیچ صیقل نکو نداند کرد
آهنی را که بدگهر باشد
سگ به دریای هفتگانه بشوی
که چو تر شد پلیدتر باشد
خر عیسی گرش به مکه برند
چو بیاید هنوز خر باشد

گلستان سعدی- در باب تربیت

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




اگر پوستی خوب و بدون لک می خواهید پس این موارد را حذف کنید!

ارتباطی خاص بین چیزی که میخورین و ظاهر پوستتون وجود داره. در حقیقت ، تحقیقات زیادی نشون دادن که گروهی از مواد غذایی خاص می تونن باعث پیری، پیگمنتاسیون، حساسیت، جوش و حتی آکنه بشن! پس اگه پوست زیبایی
میخواین از این مواد غذایی دوری کنین:

 لبنیات
باید بگیم که درست خوندین! همه میدونن که شیر برای بدن خوبه، اما حقیقت اینه که این ماده کمی هم ضرر داره. محصولات لبنی مثل شیر، پنیر، بستنی و ماست مملو از هورمونها هستن. آکنه، پیری زودرس، پیگمنتاسیون ، همه به خاطر عدم تعادل هورمون ها در بدن اتفاق میفتن، پس اضافه کردن این هورمون ها توسط لبنیات مشکل رو بدتر میکنه. اکثر متخصصان پوست میگن اگه میخواین از آلاینده های هورمونی خلاص بشین باید لبنیات رو از رژیم غذاییتون حذف کنین. اگه میترسین به اندازه کافی کلسیم دریافت نکنین، بهتره بدونین اسفناج خیلی بیشتر از شیر حاوی کلسیمه.

 شکر
این کریستال های بی گناه و زیبا میتونن درخشش پوستتون رو گرفته و اون رو بی رنگ کنن. شکر به خاطر واکنشی به نام گلیکاسیون شناخته شده است. گلیکاسیون باعث میشه پروتئین مهمی که مسئول جوان و قوی نگه داشتن پوسته غیرفعال شده و در نتیجه چین و چروک ایجاد بشه. پزشکان و هنرمندان هالیوودی میگن میتونین شکر رو از رژیم غذاییتون حذف کنین تا در مدت زمان کوتاهی جوانی و زیبایی به پوستتون برگرده. کسانی که فکر میکنن با جایگزین کردن محصولات بدون قند میتونن این مشکل رو حل کنن، اشتباه کردن. این محصولات مشکلات جدیدی با خودشون میارن و هیچ تغییری در واکنش انسولین ایجاد نمیکنن. برای جوانی و زیبایی پوست تا جایی که میتونین مصرف شکر رو محدود کنین.

 مواد مصنوعی
حقیقت اینه که اطلاعات زیادی نداریم که ثابت کنیم مواد مصنوعی مثل رنگ ها، شیرین کننده ها، طعم دهنده ها، نیترات و مواد شیمیایی دیگه صراحتا باعث آسیب به شما میشن. اما میدونیم که اونا میتونن باعث آسیب اکسیداتیو به سلول های شما بشن؛ این مواد میزبان تعداد بیماری های داخلی شده و مشکلات پوست رو بیشتر میکنن. مصرف بیش از حد مواد غذای فرآوری شده که با مواد افزودنی تست نشده تهیه شدن، میتونه به بدن با روشی خاص صدمه بزنه. درسته که یه همبرگر شما رو نمیکشه، اما بهتره سعی کنین رژیم غذاییتون رو ساده نگه داشته و ۸۰ درصد مواقع از مواد طبیعی استفاده کنین.

 مواد غذایی سفید
آرد، آرد ذرت، و برنج سفید به طور قابل توجهی به پوستتون آسیب میزنن. آرد سفید و آرد ذرت توی هر چیزی از پاستا گرفته تا نان و اسنک ها موجوده و باعث اختلال در تنظیم انسولین میشن. این مواد غذایی ارزش غذایی خاصی نداشته و فقط به خاطر طعمشون مورد استفاده قرار میگیرن.
همچنین این مواد باعث میشن که میزان انسولین در بدن به اوج رسیده و هورمون استرس (کورتیزول) هم افزایش پیدا کنه. یادتونه وقتی نوجون بودین صورتتون پر از جوش بود؟ دلیلش این بوده که در اون دوره سطح کورتیزول خیلی بالاست. برای اینکه روند افزایشی این هورمون ها رو کنترل کنین از مصرف غذاهایی که شاخص قند خون و انسولین رو بیش از حد افزایش میدن خودداری کنین.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




یا بَقِیَّةَ اللَّهِ «عج»

ای چراغ همه ادوار کجایی آقا
ای دوای دل بیمار کجایی آقا

سالهای متمادی همه در حسرت تو
راز و سر همه اسرار کجایی آقا

روزها گم شده در پشت سر غیبت تو
روشنایی شب تار کجایی آقا

پدر منتظران، چشم به راهان توایم
پسر حیدر کرار کجایی آقا

خبری از خبر آمدنت بهتر نیست
ای تو صدر همه اخبار کجایی آقا

چقدر چشم به راهت شده ها منتظرند
حضرت لشکر انصار کجایی آقا!!!؟

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




آب جوشی که سیب زمینی را نرم میکند،
همان آب جوشی است که تخم مرغ را سفت می کند.
مهم نیست چه شرایطی پیرامون شماست.
مهم این است درون خود چه داری…!!!!
مردم موهای صافشان را فر می‌زنند
و آنها که موی فرفری دارند موی‌شان را صاف می‌کنند
عده‌ای جلای وطن کرده به خارج می‌روند
و آنها که خارج هستند و نمی‌توانند بازگردند برای وطن دلشان لک زده و ترانه‌ها می‌سُرایند
مجردها می‌خواهند ازدواج کنند
متأهل‌ها می‌خواهند طلاق بگیرند
عده‌ای با قرص و دارو از بارداری جلوگیری می‌کنند
و عده‌ای دیگر با دارو و درمان به‌دنبال فرزنددار شــــدن هستند
لاغرها آرزو ﺩﺍﺭﻧﺪ کمی چاق بشوند
و چاق‌ها با مصرف قرص و دارو هر روز سعی در لاغر نمودن خود دارند و همواره حسرت لاغری را می‌کشند
شاغلان از شغلشان می‌نالند
بیکارها دنبال شغلند
فقرا حسرت ثروتمندان را می‌خورند
ثروتمندان از دغدغه‌ی نداشتن صفا و خون‌گرمیِ فقرا می‌نالند
افراد مشهور از چشم مردم قایم می‌شوند
مردم عادی می‌خواهند مشهور شوند
سیاه‌پوستان دوست دارند سفیدپوست شوند
سفیدپوستان خود را برنزه می‌کنند

هیچ‌کس نمی‌داند تنها فرمول خوشحالی این است:

“قدر داشته‌هایت را بدان
و برای آینده ای بهتر و زیبا تلاش کن
زندگی افراد موفق را سرلوحه قرار بده
ولی حسرت نخور
خودت بلند شو
تو اشرف مخلوقاتی
به هر چی بخواهی می رسی…

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




خانه پدري کجاست؟

جايي ست که هميشه منتظرت هستند
و چشم براه آمدنت مي مانند…
جايي ست که بي هيچ
قيد و شرطي دوستت دارند…..
جايي ست که چه زود بروي چه دير، هميشه از ديدنت خوشحال ميشوند….
جايي ست که هيچ وقت بزرگ نميشوي هميشه بچه مي ماني……
جايي که سفره اش هميشه براي تو تکه ناني دارد …..
وچاي صبحانه اش،برايت مزه اي ديگر ميدهد……
امن ترين و آرام بخش ترين مکان
حتي اگر پدر و مادرت خيلي پير باشند!!…
حتي اگر نباشند!!!…

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 یکی از کسبه بازار مشهد نقل می کرد:
ما دو نفر بودیم که وضع مالی مان خیلی ضعیف بود، یک روز تصمیم گرفتیم برای مشکل خود برویم خدمت شیخ حسنعلی اصفهانی. رفتیم منزل ایشان. عده زیادی در انتظار نوبت بودند. ما هم منتظر ماندیم تا نوبتمان برسد. اما ناگهان شیخ از میان جمعیت، ما را پیش خود خواند. به من گفت: تو باید کاری را انجام دهی که آن را ترک کرده ای. بعد به دوستم گفت: تو هم کاری را که انجام می دهی، ترک کن. بروید و به وظایف خود عمل کنید تا وضع شما بهتر شود!
اعتراف می کنم که من نماز نمی خواندم و دوستم هم شرابخوار بود. به توصیه شیخ، گناهان خود را ترک و به وظایف دینی خود عمل کردیم. از آن پس من هرگز نمازم ترک نشد و با توجه خاص آن را می خواندم. این بود که بعد از آن، وضع مالی ام بهتر شد.

نشان از بی نشانها / ص 57

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت





امید یعنی این…❤️

*امید یعنی :❤️ بدانی تا هستی می توانی تغییر کنی و دنیا را تغییر بدهی .

*امید یعنی :❤️ بدانی خداوند دوستت دارد و اگر به تو زمان داده معنیش این است که در این فرصت می شود یک کارهایی کرد.

*امید یعنی:❤️ این که همیشه بخشش خداوند را از اشتباه خود بزرگتر بدانیم.

*امید یعنی: ❤️این که اگر دانه ی زندگی صد بار از دستمان رها شد باز هم برای برداشتن و به مقصد رساندن آن به ابتدا برگردیم این بار محکم تر گام برداریم.

امیدوار زندگی کنیم…❤️

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




روزي پيامبر اکرم به خانه حضرت زهرا آمدند . حضرت علي و حسنين (صلوات الله عليهم اجمعين) هم در خانه حضور داشتند .
پيامبر خطاب به اهل بيت خود فرمودند :
چه ميوه اي از ميوه هاي بهشتي ميل داريد بمن بگوئيد تا به جبرائيل بگويم از بهشت برايتان بياورد.
امام حسين که در آن روزگار در سنين کودکي بودند از بقيه اهل خانواده سبقت گرفتند. رفتند در دامن رسول خدا نشستند و عرضه داشتند :
پدر جان به جبرائيل بگوئيد از خرماهاي بهشتي براي ما بياورد .
و حضرت رسول اکرم هم به خواسته حسين خود جامه عمل پوشانيدند و به جبرئيل دستور دادند يک طبق از خرماهاي بهشتي براي اهل بيت بياورد.
مدتي نگذشت که جبرائيل يک طبق خرماي بهشتي را آورده و در حجره حضرت زهرا سلام الله عليها گذاشت.
پيامبر خطاب به دختر خود فرمودند : فاطمه جان يک طبق خرماي بهشتي در حجره تو نهاده شده است ، آنرا نزد من بياور .
حضرت زهرا آن طبق را آوردند و نزد پدر گذاشتند. پيامبر خرماي اول از درون ظرف برداشتند و در دهان سرور جوانان اهل بهشت امام حسين نهادند و فرمودند « حسين جان نوش جانت ، گواراي وجودت » سپس خرماي دوم را از درون ظرف برداشتند و در دهان ديگر سرور جوانان اهل بهشت امام حسن نهادند و باز فرمودند «حسن جان نوش جانت ، گواراي وجودت ». خرماي سوم را در دهان جگر گوشه خود حضرت زهرا نهادند و همان جمله را هم خطاب به حضرت زهرا بيان کردند.
خرماي چهارم را هم در دهان حضرت علي نهادند و فرمودند « علي جان نوش جانت‌، گواراي وجودت » خرماي پنجم را از درون ظرف برداشتند و باز دوباره در دهان حضرت علي نهادند و همان جمله را تکرار نمودند .
خرماي ششم را برداشتند، ايستادند و در دهان حضرت علي گذاشتند و باز همان جمله را تکرار کردند.
در اين هنگام حضرت زهرا فرمودند : پدر جان به هر کدام از ما يک خرما داديد اما به علي سه خرما و در مرتبه سوم هم ايستاديد و خرما در دهان علي گذاشتيد . چرا بين ما اينگونه رفتار کرديد ؟
رسول اکرم خطاب به دختر خود فرمودند:فاطمه جان وقتي خرما در دهان حسين نهادم ، ديدم و شنيدم که جبرائيل و مکائيل از روي عرش ندا بر آورده اند که : «حسين جان نوش جانت ، گواراي وجودت » من هم به تبع آنها اين جمله را تکرار کردم وقتي خرما در دهان حسن نهادم باز جبرائيل و مکائيل همان جمله را تکرار کردند و من هم به تبع آنها آن جمله را گفتم که « حسن جان نوش جانت ».
فاطمه جان وقتي خرما در دهان تو نهادم ديدم حوري هاي بهشتي سر از غرفه ها در آورده اند . و مي گويند « فاطمه جان نوش جانت ، گواراي وجودت » من هم به پيروي از آنها اين جمله را تکرار کردم.اما وقتي خرما در دهان علي نهادم شنيدم که خداوند از روي عرش صدا مي زند « علي جان نوش جانت ، گواراي وجودت » . به اشتياق شنيدن صوت حق خرماي دوم در دهان علي نهادم باز هم خداوند از روي عرش ندا زد که «هنيأ مرئياً لک يا علي » نوش جانت ، گواراي وجودت علي جان.به احترام صوت حق از جا برخاستم و خرماي سوم در دهان علي نهادم ، شنيدم که باز خداوند همان جمله را تکرار کرد و سپس به من فرمود:« يا رسول الله بعزت و جلالم قسم اگر تا صبح قيامت خرما در دهان علي بگذاري من خدا هم مي گويم علي جانم نوش جانت ، گواراي وجودت».

 

منبع: جلاءالعيون علامه مجلسي :

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




#درسخن_بزرگان

حکایتی زیبا و پند آموز از حضرت سعدی

بازرگاني را ديدم صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده و خدمتكار. شبي در جزيره كيش مرا به حجره خويش درآورد و همه شب نياراميد از سخنهاي پريشان گفتن، كه فلان انبارم به تركستان است و فلان بضاعت به هندوستان و اين كاغذ قباله فلان زمين است و فلان چيز را، فلان ضمين. گاه گفتي كه خاطر اسكندريه دارم كه هوايش خوش است و گاه گفتي نه كه درياي مغرب مشوش است. سعديا سفر ديگردر پيش است، اگر آن كرده شود؛ بقيت عمر خود به گوشه اي بنشينم و ترك تجارت كنم. گفتم: آن كدام سفر است. گفت: گوگرد پارسي خواهم بردن به چين كه شنيده ام قيمتي عظيم دارد و از آنجاكاسه چيني به روم آرم و ديباي رومي به هندو پولاد هندي به حلب و آبگينه حلبي به يمن و برد يماني به پارس و از آن پس ترك تجارت كنم و به دكاني بنشينم، انصاف از اين ماليخوليا فرو خواند كه بيش طاقت گفتنش نماند. گفت: اي سعدي تو نيز سخني بگوي از آنها كه ديده اي و شنيده اي. گفتم:آن شنيدستي كه در اقصاي غوربارسالاري درافتاد از ستور،گفت:

چشم تنگ دنيادوست رايا قناعت

پر كند يا خاك گور

#گلستان_سعدی

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




آیا_می_دانستید

در دوره سلطنت مظفرالدین شاه قیمت ماست در تهران گران شد، مختارالسلطنه رییس نظمیه تهران دستور داد تا تمام لبنی فروش ها ماست را ارزان کنند.

در یکی از روزها مختارالسلطنه در لباس مبدل به بازار سرکشی می کرد، از یکی از کسبه قیمت ماست را پرسید.

فروشنده نگون بخت که او را نشناخت گفت :ما دو جور ماست داریم یکی ماست معمولی و یکی ماست مختارالسلطنه شما کدام را می خواهید؟؟!!

مختارالسلطنه شگفت زده پرسید: فرق این دو در چیست!

فروشنده :گفت ماست معمولی از شیر است و به هر قیمتی که دلم بخواهد می فروشم اما ماست مختارالسلطنه یک سوم ماست است و بقیه آب که بهایی که مختارالسلطنه دستور داده می فروشم.

مختارالسلطنه با شنیدن این حرف دستور داد مامورین فروشنده را در جلوی دکانش از درخت آویزان کنند و ماست ها مختارالسلطنه را در تنبانش بریزند و بند آن را محکم کرده تا همه آب ها خارج شود و تنها ماست باقی بماند.

بقیه فروشندگان با دیدن و شنیدن این داستان از ترس مختارالسلطنه ماست های مختارالسلطنه خودشان کیسه کردند.

از آن روز به بعد لفظ “ماست ها رو کسیه کردند ” بین مردم رواج پیدا کردو معنی آن این بود که افراد حساب کار خودشان را متوجه می شوند و از ترس مجازات حواس خود را جمع می کنند.

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




قال اميرالمؤمنين علي علیه السلام :

للْمُؤْمِنِ ثَلاثُ ساعاتٍ :

١- ساعَةٌ يُناجِي فِيها رَبَّهُ،
٢- وَ ساعَةٌ يُحاسِبُ فِيها نَفْسَهُ
٣-وَ ساعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّتُها فِيها يَحِلُّ وَ يَجْمِلُ.

مؤمن را سه ساعت است :

١- ساعتی که در آن با خدایش مناجات کند،
٢- و ساعتی که در آن از خودش حساب کشد،
٣- و ساعتی که برای لذتهای حلال و نیکوی خود خلوت کند.

 غررالحكم / حديث :٧٢٨٣

موضوعات: روایات  لینک ثابت




ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه ، برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.

پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم.

بابام می گفت:
نون خوب خیلی مهمه ! من که بازنشسته ام، کاری ندارم ، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت.

دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله.
پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند ، این البته زیاد شامل مادرم نمی شود .

صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می کرد بالا.

برای یک لحظه خشکم زد.

ما خانواده ی سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم.

اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند ومیامدند تو،روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند؛ قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند.

برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت می کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد.
آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند.
من اصلا خوشحال نشدم. خونه نا مرتب بود؛ خسته بودم.تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم…
چیزهایی که الان وقتی فکرش را می کنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید!

شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید.
پرسیدم:
برای چی این قدر اصرار کردی؟

گفت:
خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم.

گفتم:
ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم.

گفت:
حالا مگه چی شده؟

گفتم:
چیزی نیست ؟؟؟ !!!
در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم.

پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت:
دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟

تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم !

پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند.

وقتی شام آماده شد،
پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت.

مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد.
خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.

پدر و مادرم هردو فوت کردند.

چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت:
نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟
نکنه برای همین شام نخورد؟
از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.
راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟

آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند.

واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟!
حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد:

“من آدم زمختی هستم”

زمختی یعنی:
ندانستن قدر لحظه ها،
یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها،
یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها.

حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟

آخ. لعنتی، چقدر دلم تنگ شده براشون؛
فقط… فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه…
میوه داشتیم یا نه…
همه چیز کافی بود:
من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک .

پدرم راست می گفت که:
نون خوب خیلی مهمه.

من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم،
اما کسی زنگ این در را نخواهد زد،
کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد.
اما دیگه چه اهمیتی دارد؟
چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی…!

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




آب گرم با معده خالی :
موضوع مهم؛
 

یکی از متخصصین قلب میگوید اگر هر کسی که این نامه بدستش میرسد به کسانی که میشناسد بفرستد پس باعث نجات زندگی انسان ……
درمان با آب گرم. باورتان نميشود
اتحاد بیماریهای ژاپنی آخرین تجربه درمان با آب که نتایج صد درصد برای بیماریهای زیر را دارد منتشر کرد
سردرد شدید. فشار خون. کم خونی. درد مفاصل. فلج. ضربان شدید یا تند قلب. صرع. چربی. سرفه. التهاب حلق.آسم.سل. التهاب شرایین. وهر مرضی که به مجاری ادرار مربوط میشود. زیادی ترشح اسید و التهاب معده. کم اشتهایی. وهر مرضی که به چشم وگوش و حنجره مربوط میشود.
طریقه درمان با آبی که بجوش آمده
هر روز صبح زود از خواب بیدار شو و4 لیوان آب با معده خالی بخور 160 میلی. وآب باید گرم باشد ولی نه آنقدر که زبان را بسوزاند ولی ولرم نزدیک به گرم باشد
وتا 45 دقیقه بعد هیچگونه غذایی نخورید.
وپس از هر وعده غذا تا 2 ساعت آب نخورید بعضی از افراد یا مریضها در اوایل برای نوشیدن 4 لیوان در یک وقت مشکل دارند میتوانند کمتر آب بنوشند ویواش یو اش به 4 لیوان برسد
نتایج درمان با آب برای امراض زیر در مدت معین زیر ثابت شده
مرض قند 30 روز
فشار خون 30 روز
مشکلات معده 10 روز
انواع سرطان 9 ماه
سل و التهاب شرائین 6 ماه
کم غذایی 10 روز
مشکلات مجاری ادرار 10 روز
مشکلات بینی و گوش و حنجره 20 روز
مشکلات عادت ماهیانه 15 روز
مشکلات قلب و انواع آن 30 روز
سردرد شدید 3 روز
کم خونی 30 روز
چربی 4 ماه
صرع و فلج 9 ماه
مشکلات دستگاه تنفسی 4 ماه
کپی کن و بفرست که بقیه هم استفاده کنند تجربه کن

 

آب یخ

ابو علی سینا:

اگه آب یخ شمارادرجوانی بیمار نکند در میانسالی شما را سخت

بیمار خواهد کرد.

آب یخ باعث چسبیدن چربی دور عروق قلب شده و عامل گرفتگی 4
رگ اصلی قلب و سکته یا ایست قلبی میشه …

????????????????????????

شاید شنیده باشید افراد جوانی که ایست قلبی میکنن و از دنیا

میرند،علت اصلی این اتفاق بد نوشیدن آب یخه….

 

آب یخ اولین و بزرگترین علت سیروز کبد و نابودی کبد محسوب

میشه چون آب یخ باعث چسبیدن چربی دور جداره کبد میشه …..

متاسفانه بالای 90 در صد کسانی که در انتظار پیوند کبد هستن

قبلش به نوشیدن آب خیلی خنک عادت داشتند ،،،

در کل نوشیدن آب یخ باعث از کار افتادن لوزالمعده و بیماری

دیابت میشه ….

آب یخ باعث از بین رفتن عاج روده و معده شده و موجب سرطان

دستگاه گوارش میشه

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





 امام صادق (ع)فرمودند:

  مومن از شش خصلت بعد از مردن نفع میبرد:

۱–فرزند صالحی که برای او آمرزش جوید.
۲–مصحفی (قرآن) که از او بماند و تلاوت کنند.
۳–چاهی که بکند .
۴–درختی که بکارد.
۵–آبی که جاری کند.
۶–سنت و روش نیکو که در بین مردم بگذارد و مردم بعد از او به آن رفتار نمایند.

منبع: امالی صدوق /۸۳

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




مرحوم شیخ رجبعلی #خیاط :

تمام نور معنوی و فیوضاتی که انسان از عبادات و زیارات کسب می کند ،

با نیشی که به وسیلهٔ زبان به دیگران می زند ، نابود می شود.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت





حسین آقا تآکیدداشت که نیروهای لشکربااحترام بایکدیگربرخوردکنند.
 
خودش همیشه پیش سلام بود
میگفت طبق روایات سلام هتادثواب دارد
 
که شصت ونه ثواب آن متعلق به سلام کننده است.
مومن بایدزرنگ باشدو…وخلاصه پیش سلام بود
همینطورکه سرش زیربودوحرکت میکردزیرچشمی نگاه می کردوبالبخندقشنگی طرف مقابل رادرسلام کردن پشت سرمی گذاشت.
کلمه برادردرجبهه مرسوم بود؛برادرسلام؛برادرچطوری؛برادرلبخندبزن.
حاج حسین بابرخوردهای خوب واسلامی خودسهم بزرگی درگسترش فرهنگی داشت.
حسین آقاگل بود
بوی گل محمدی میداد
لبخندی که همیشه برلب داشت غنچه گل محمدی بود
 
خاطرات شهیدحاج حسین خرازی

موضوعات: شهدا  لینک ثابت




در جامعه ای زندگى می کنیم
که بسیاری از مردمانش
با يک ” استخاره ” هدف تعيين می کنند ..
و با يک “عطسه ” از هدف خود دست ميکشند ..
میان آرزوی تو و معجزه خداوند
دیواری است به نام اعتمــاد
پس اگر دوست داریم به آرزوهایمان برسیم
با تمام وجود به او اعتماد کنیم ..
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست

زیرا به مهربانی مادر
و حمایت پدر ایمان دارد ..
ای کاش ایمانی از جنس کودکانه داشته باشیم
به خـــــدا ……

موضوعات: خانواده  لینک ثابت




ﻓﺮﺽ ﮐﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻇﺎﻫﺮ ﮔﺮﺩﺩ


ﻇﺎﻫﺮﺕ ﻫﺴﺖ ﭼﻨﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﮑﺸﯽ ؟
ﺑﺎﻃﻨﺖ ﻫﺴﺖ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪﻩ ﯼ ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮﯼ ؟


ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﻻﯾﻖ ﺍﻭ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﮔﺮﺩﺩ ؟
ﻟﻘﻤﻪ ﺍﺕ ﺩﺭ ﺧﻮﺭ ﺍﻭ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﺰﺩﺵ ﺑﺒﺮﯼ ؟


ﭘﻮﻝ ﺑﯽ ﺷﺒﻬﻪ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺯ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍﯾﯿت
ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﺨﺮﯼ؟


ﺣﺎﺿﺮﯼ ﮔﻮﺷﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﮏ ﺑﮑﻨﺪ؟
ﺑﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺮﻁ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﻧﺒﺮﯼ؟


ﻭﺍﻗﻔﯽ ﺑﺮ ﻋﻤﻞ ﺧﻮﯾﺶ ﺗﻮ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺩﮔﺮﺍﻥ
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﯿﻌﻪ ﺍﺛﻨﯽ ﻋﺸﺮﯼ؟

موضوعات: ادبیات شعری اهل بیت(ع)  لینک ثابت




 

  از امام علی بن موسی الرضا (ع) نقل شده که فرمود:

 پدرم را در خواب دیدم که فرمود: فرزندم هر گاه به تو همّ و غمّ روی آورد، این ذکر را زیاد بگو: یا رؤف یا رحیم.

 بعد فرمود: آنچه ما در خواب می بینیم مثل آن است که در بیداری می بینیم.

_بحار الانوار، ج 95،ص 283.
 برگرفته از کتاب ذکرهای مستحبی/عباس عزیزی

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




جاده موفقیت مستقیم نیست…!
پیچی دارد به نام “شکست”
دوربرگردانی به نام “سردرگمی”
سرعت گیرهایی به نام “افکار منفی”
و چراغ قرمزهایی به نام “دشمنان”
اما اگر یدکی به نام “اراده” داشته باشید
موتوری به نام “استقامت”
و راننده ای به نام “خدا”
به جایی خواهید رسید که “موفقیت” نام دارد.
«سید مرتضی آوینی»

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




خداوند در سوره “تین"(انجیر) به این میوه قسم خورده است و دانشمندان دین‌پژوه می‌گویند، احتمالاً علت آن است که انجیر، یکی از میوه‌های همه چیز تمام است و کلکسیونی از املاح و ویتامین‌ها دارد؛لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است.

اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است.قصه از این‌جا شروع شد که یک گروه پژوهشی ژاپنی، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند که به میزان کم، درمغز انسان و حیوانات تولید می‌شود.این پروتئین، کاهش دهنده کلسترول خون ومسئول تقویت قلب و شجاعت انسان است و بازتولیدش بعد از ۶۰ سالگی تعطیل می‌شود.

ژاپنی‌ها فهمیدند این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تأمین آن، باید انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد. یعنی ۷ زیتون و ۱ انجیر !بعد از ارائه این نتیجه یکی از قرآن پژوهان مصری نامه‌ای به این تیم تحقیقاتی می‌نویسد و اعلام می‌کند که در قرآن، خداوند به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده.

نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون نیز هفت بار .در قرآن آمده است.

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




پند یک پدر پیر روی تخت بیمارستان درحال مرگ به فرزندش:
منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش و اشکهایت را با دستان خود پاک کن (همه رهگذرند)
زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی هست که بتواند به راحتی قلبی را بشکند (مراقب حرفهایت باش)
به کسانی که پشت سرت حرف میزنند بی اعتنا باش آنها جایشان همانجاست دقیقا پشت سرت (گذشت داشته باش)
گاهی خداوند برای حفاظت از تو کسی یا چیزی را از تو میگیرد اصرار به برگشتنش نکن پشیمان خواهی شد (خداوند وجود دارد پس حکمتش را قبول کن)
عمر من 80 ساله ولی مثل 8 دقیقه گذشت و داره به پایان میرسه (تو این دقیقه های کم کسی واز دست خودت ناراحت نکن)
نه سفیدی بیانگر زیبایی است و نه سیاهی نشانه زشتی… کفن سفید ترساننده است.. و کعبه سیاه اما محبوب ودوست داشنتی است.
انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش.
اگرصدای بلند نشانگر مردانگی بود سگ سرور مردان بود.
اگر لختی و برهنگی نشانه زن بودن بود میمون از همه خانمتر بود.
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هات را به پیش خدا گلایه کنی نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش.
انسان بزرگ نمیشود جز به وسیله ی فکرش.
به زندگی فکرکن!ولی برای زندگی غصه نخور.دیدن حقیقت است، درست دیدن،فضیلت.ادب خرجی ندارد.ولی همه چیز را می خرد.باشروع هرصبح فکرکن تازه به دنیا امدی.مهربان باش ودوست بدار کسانی که لیاقت احساست رادارند شاید فردایی نباشد.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که دوا , آب میوه نبود .
بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود
بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست !
بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده مادر هزار گریه بود و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته !
بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست !
و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت !
بزرگ تر که شدیم , فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند ! شاید هم رفته باشند …!!
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود .
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود
غضبش عشق بود
و تنبیه اش عشق
و خیلی بزرگتر شدیم تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر , انحنای قامت اوست !
عجب دنیایی است ؟!!!
و عجب تراز دنیا چه کوتاهست عمر …!!!
معذرت میخواهم فیثاغورث
ولی پدر سخت ترین معادله ی دنیاست !
معذرت میخواهم نیوتن
ولی راز جاذبه , مادر است !
معذرت میخواهم ادیسن
ولی اولین و آخرین چراغ زندگی , پدر و مادر هستند !

موضوعات: خانواده  لینک ثابت




جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.»
حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.»
جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟»
حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.»

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




#از_ما_بهتران

پروفسور محمود حسابی تکه نخی را آماده کرد و به دست پسرش ایرج داد و گفت:
بیا و دور سرم را با این تکه نخ اندازه بگیر!
پسرش با شرمساری سکوت کرد و دستور پدر را اجرا نمود. پروفسور حسابی ادامه داد:
خوب دقت کن، بعد از اندازه گیری نخ را گره بزن تا اندازه به هم نخورد و گم نشود. بعد نزد پسر عمویت که قصد دارد قطعه ای را از ایتالیا سفارش دهد برو و این تکه نخ را به او بده. بگو فقط قبل از سفارش از آن کشور با همین نخ دور سر مهندسان ایتالیایی را اندازه بگیرد، اگر سر آن ها از سر من و دیگر متخصصین و استادان ایرانی بزرگ تر بود، می تواند سفارش ساخت قطعه را به آن
از ما بهتران بدهد!…

کتاب مرد نخستین
زندگی نامه استاد بزرگ پروفسور حسابی
محمود اکبرزاده
انتشارات سوره مهر

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




امام جواد(ع) می فرماید :
سه چیز است که در اثر آن، بنده به مقام رضوان الهی می رسد:
استغفار فراوان، فروتنی و زیاد صدقه دادن.

موضوعات: روایات  لینک ثابت




تواضع و فروتني زينت بخش حسب و شرف،
فصاحت زينت بخش كلام،
عدالت زينت بخش ايمان و اعتقادات،
وقار و ادب زينت بخش اعمال و عبادات;
و دقّت در ضبط و حفظ آن، زينت بخش نقل روايت و سخن مي باشد.

امام جواد ( عليه السلام )
(كشف الغمّة، ج 2، ص 347)

موضوعات: روایات  لینک ثابت




#صحیفه_سجادیه

☀خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و شهوت مرا از حرام در هم شكن، و مرا به گناه بى رغبت گردان، و از آزار هر مرد و زن مؤمن و مسلمانان باز دار.
 
☀خدايا! اگر يكى از بندگان تو به ناروا مرا آزرده و آبروى مرا به ناسزا برده و با حق من در گذشته يا زنده است و حق من بر وى باقى، پس از آنچه در باره من كرد در گذر و آنچه از حق من با خود برد بر وى مگير و كارهايى كه نسبت به من روا داشت به يادش مياور و آن را پيش چشمش مكش .
 
☀اين گذشت رايگان و بخشش بى دريغ مرا بى آلايش ترين صدقه و ارجمندترين عطيه گردان كه تصدق دهندگان و قربت كنندگان به مستمندان بخشند.
 
☀و در عوض عفو من از آنها، تو نيز مرا عفو كن و به ازاى دعاى من درباره آنها، مرا ببخش تا هر كدام از ما به فضل تو سعادتمند گرديم و به نعمت تو رستگار شويم.

 فرازی از دعای سی و نهم صحیفه سجادیه

 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




 در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست

اگر دشمن کنارت هست
مخور غصه خدا هم هست

اگر فقر و فقیری هست
منال هرگز، خدا هم هست

اگر در عشق فریبی هست
چه غم لیکن خدا هم هست

اگر تنهای تنها هم شدی
باز هم خدا هست …

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




#دو_بز_خیره_سر

♦️در بالای کوهستان درختی بر روی دره افتاده و دو سوی دره را به هم وصل کرده بود این درخت آنقدر نازک بود که دو سنجاب هم نمی توانستند از کنار هم از روی آن عبور کنند .

روزی دو بز در دو سوی درخت روی دره به هم رسیدند آنها تصمیم داشتند از روی پل عبور کنند هر یک دیگری را می دید با این وجود هر دو پا بر درخت گذاشته و به سوی هم پیش آمدند هیچ کدام تصمیم به عقب نشینی نداشت تا بلاخره به هم رسیدند و شاخهایشان را در هم فرو کردند شروع به جنگ نمودند اندکی نگذشت که هر دو به طرف پایین دره پرتاب شدند . هر دو فریاد می کشیدند که ما چقدر بد شانسیم !
آن دو بز خود خواه بلند شاخ ، بخت خویش را گناهکار می دانستند.

♦️حکیم ارد بزرگ می گوید : چهره و کردارمان می تواند نمای بخت مان نیز باشد .

♦️و این گونه بود که رودخانه خروشان ته دره آن دو بز خیره سر را به کام امواج خروشان خود کشید .

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت





” خداوندا “

برگ در هنگام زوال مي افتد و ميوه به هنگام کمال
اگر قرار بر رفتن است ميوه ام گردان و بعد ببر

” بارالها “
زمين تنگ است و آسمان دلتنگ
بر من خرده نگير اگر نالانم…
من هنوز رسم عاشقي نمي دانم

” خداوندا “
کمکم کن پيماني را که در طوفان با تو بستم, در آرامش فراموش نکنم و در طوفان هاي زندگي با ” خدا” باشم نه ناخدا

” بارالها “
به دل نگير اگر گاهي “زبانم ” ازشکرت باز مي ايستد
تقصيري ندارد
قاصر است کم ميآورد دربرابر بزرگي ات….
لکنت مي گيرد واژه هايم در برابرت!
در دلم اما هميشه
ذکر خيرت جاريست
من براي بندگي تو هزار و يک دليل مي خواهم
ممنونم که بي چون و چرا برايم ” خدايي ” ميکني….
امکان ندارد که کسی
چراغی برای دیگران
روشن کند و خودش
در تاریکی بماند…

خدايا : پنجره اي براي
تماشا و حنجره اي براي
صدا زدن ندارم ،
اميدم به توست ،
پس بي آنکه
نامم را بپرسي و
دفترهاي ديروزم را
ورق بزنى، رحمتت را
برای عزیزان همه جاري کن آمین….

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




میخواستم بهترین همسردنیا باشم،
همیشه غذاها ودسرهای خاص درست میکردم،
آرایشهای خاص،لباسهای خاص ومحبت های خاص و…
اما چون همسرم اهل ابراز احساسات نبود، حال من هم با این کارها خوب نبود واحساس میکردم درمقابل چیزی دریافت نمیکنم نه تاییدی نه ابراز محبتی ونه شاخه گلی…

حالم خیلی بد میشد و روزبه روز متوقع تر،
افکاری ازاین دست که من این همه زحمت میکشم برای این رابطه پس چرا نتیجه ایی که من میخوام نداره،
چرا همسرم ازصبح تاشب که میره سرکار یه تلفن نمیزنه حال منو بپرسه یعنی من براش مهم نیستم؟!
چرا من این همه به علایق وخواسته های اون توجه میکنم ولی اون به علایق من توجه نمیکنه؟! و مسائل حادتر وپیچیده تر…..

من عاشق گل بودم وهمسرم به گل علاقه ایی نداشت ومن برای اینکه مطلوب تربشم روزبه روز بیشتربه ایشون شبیه شدم و از خود واقعیم دورتر شدم و روزبه روز حالم بدتر میشد تا جاییکه دلسرد شدم و تصمیم گرفتم دیگه هیچکدوم ازاین کارها رانکنم اما بازاوضاع همون بود وحال من بدتر.
به دنبال راه صحیح تو کتابا وکلاسها میگشتم خداروشکر استادان معنوی خوبی درمسیرم قرار گرفتند ومن تونستم کم کم خودمو پیدا کنم خودمو باور کنم و حالم به حال همسرم گره نخورده باشه و بتونم خودم باشم.
و مهمتر از همه متوجه شدم معشوقم را اشتباهی انتخاب کردم،
شعر گفتگوی مجنون باخدا اینو به من آموخت
اونجایی که خدابه مجنون میگه: «ای دیوانه لیلایت منم.»

بعداز اون یاد گرفتم خودم برای خودم گل بخرم ،نه اینکه هرروز که همسرم میاد به خودم وعده بدم امروز حتما گل خریده وبعد بیاد وببینم دست خالیه، چون گل واقعا حال منو خوب میکنه و عطر گل نرگس منو میبره بهشت.
یادگرفتم اگر رفتاری میکنم ومحبتی میکنم به خاطر ارزشهام ومفهوم انسانیت انتخابش کنم نه صرفا برای خوشحال کردن دیگری که پیام پنهانش اینه که منو تایید کن،منو دوست داشته باش.

یادگرفتم هیجاناتم را بنویسم قبل ازاینکه به زبون بیارم.
یادگرفتم حال خودمو خوب کنم چون همسرم بلد نبود حال منو خوب کنه ومن وقتی ناراحت میشدم او فرسنگها از من فاصله میگرفت و من می ماندم و غم تنهایی.
اما بلاخره پیداکردم اون منبعی رو که حال منو خوب میکنه و به من حس خوب میده.یادگرفتم عشق بورزم به خاطر شخصیت خودم ، بدون توقع وبدون انتظار .
اون زمان بود که حالم خوب شد.
ودرست زمانی که دست ازتغییردادن همسرم برداشتم و انتظار نداشتم او هم متقابلا در قایق آرزوهای من پارو بزنه ایشون هم شروع کرد به تغییر کردن.

بنابراین حالا که این تمرینها را انجام میدید تمرین کنید که اول ازهمه خودتون از کارخودتون رضایت داشته باشید،
خودتون ازخودتون تشکرکنید به خاطر انرژی که درخانه جاری میکنید،
ازخودتون تشکر کنید وقدردان انرژی درونی تاثیرگذار خودتون باشید،
قدردان «زن بودن ».
خودتون برای خودتون گل بخرید،
خودتون رو به یک چای عصرانه خوش عطر کنار گلدون گل نرگس با یک موسیقی ملایم دعوت کنید
همسرتون همسفر زندگی شماست،مسول خوشحال کردن وحس خوب دادن به شمانیست، او درکنار شماست تا شما رشد کنید و ظرفیتهای وجودی خودتون را بپرورید، عشق خالصانه را تجربه کنید،منیتها روکنار بگذارید،خودخواه نباشید،مهربانتر،بزرگوارتر ورشدیافته تربشید وبه تعالی برسید.
ازهمسفرتون به خاطر همراهیش درمسیر زندگی سپاسگزار باشید.
وهمه اینها مستلزم اینست که شما به یک منبع بیکران وصل باشید منبعی که همیشه هست،همیشه عاشقه همیشه رحمانه وهمیشه رحیمه

«آن راکه تویی چاره،بیچاره نخواهد شد»

موضوعات: خانواده  لینک ثابت





روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.
آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.
اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد.
شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت: آب بسیار بد مزه است.
ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود. شاگرد با اعتراض از استاد پرسید:
آب گندیده بود. چطور وانمود کردید که گوارا است؟
استاد در جواب گفت:
تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم.
این آب فقط حامل مهربانی سرشار از عشق بود و هیچ چیز نمی تواند گواراتر از این باشد

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

دروغ سفید دروغهایی است که برای آسیب به دیگران گفته نمی شوند.
برای اغراق و خود بزرگ بینی و کم نیاوردن پیش دیگران گفته می شود.

پاول اکمن می گوید:
«من دروغهای سیاه را بخشودنی می دانم ….اما دروغ سفید نابخشودنی است. این دروغ انسانها را به پرتگاه نابودی می برد».

ما با دروغ سفید دیگران را فریب نمیدهیم بلکه «خود» را «فریب» میدهیم.
به اندازه ای که تصویر بیرونی ما با واقعیت درونی ما تفاوت دارد، دچار تعارض و اضطراب و تنش می شویم.
به همان اندازه وادار می شویم در مواجهه با دیگران نقاب بر چهره بزنیم و به همان اندازه از تحقق برنامه های توسعه تواناییهای فردی خویش، جا می مانیم….

راهکار : با واقعیت کنار بیایم و بفهیم که نظر دیگران در زندگی ما هیچ تاثیری ندارد…
وزن ، سن ، قد ، تحصیلات ، مدرک ، نسب خانواده ، ارتباط فامیلی ، پست ، مقام ، ثروت ، اموال و.. هیچکدام دارائی و فضیلت نیست در مقابل اینها سلامتی ، درک فردی ، شعور اجتماعی ، فضائل اخلاقی ، جامعه دوستان ، جایگاه فردی و اجتماعی بدون وابستگی ، نهایتا چقدر آرامش داری مهم است.

قرار بگذاریم هیچوقت دروغ نگوييم خصوصا دروغ سفید !

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت
1 3 5