ابن سینا میگوید عارف هرچه زشتی مشاهده میکند. دستخوش هیچ خشمی نمیشود. اما برای کسانی که زشتی پدید میآورند، دلسوزی دارد. بنابراین خشم نسبت به هیچ موجودی پیدا نمیکند. یادتان میآید گاندی)Gandhi )میگفت که من از گناه نفرت دارم امّا برگناهکاران عاشقم. از دروغ متنفرم، ولی از دروغگویان متنفر نیستم. چرا؟ چون دروغگو مبتلای به یک بیماری شده است. آدم بر بیمار دل میسوزاند. آیا هیچ پزشکی گفته حالا که سرما خوردی چهارتا فحش از من تحویل بگیر. میگوید: نه بابا! این سرما خورده است؛ بیمار است.آدم بر بیمار دل میسوزاند نه اینکه بر بیمار خشم پیدا کند.

  چون من(= گاندی( میبینم هرکه دروغ میگوید به یک بیماری دچار شده دلم به حالش میسوزد و نسبت به او شفقّت میورزم. نه اینکه نسبت به او خشم داشته باشم. پس از خود زشتیها دستخوش خشم نمیشوم. امّا کسانیکه این زشتیها را پدیدآوردند، دلم برایشان میسوزد. الی ماشاالله شما در عارفان میبینید که نسبت به جانیّان بالفطره هم دائماً نوعی دلسوزی در وجودشان دارد رشد میکند و شعله میکشد.

 استاد ملکیان،مقایسه جهان نگری مولانا و حافظ
 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...