✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 565
  • دیروز: 2691
  • 7 روز قبل: 8006
  • 1 ماه قبل: 24868
  • کل بازدیدها: 805579

 

...


اوایل سال ۷۲ بود و گرمای فکه …

در منطقه ی عملیاتی والفجر مقدماتی ، بین کانال اول و دوم مشغول کار بودیم .

چند روزی می شد که شهید پیدا نکرده بودیم .هر روز صبح زیارت عاشورا می خواندیم و کار راشروع می کردیم .

گره مشکل را ، در کار خود می جستیم .

مطمئن بودیم که در توسل هایمان اشکالی وجود دارد….

آن روز صبح ،کسی که زیارت عاشورا می خواند توسلی پیدا کرده بود به امام رضا “علیه السلام".

شروع کرد به ذکر مصائب امام هشتم و کرامات او . می خواند و همه زار زار گریه می کردیم .

در این میان مداحی ،از امام رضا طلب کرد که دست ما را خالی برنگرداند …. ما که در این دنیا همه ی خواسته و خواهشمان؛فقط بازگرداندن این شهدا به آغوش خانواده هایشان است و…..

هنگام غروب بود و دم تعطیل کردن کار و برگشتن به مقر . دیگر داشتیم ناامید می شدیم . خورشید می رفت تا پنهان شود.

آخرین بیل ها که در زمین فرو رفت ، تکه ای لباس توجهمان را جلب کرد.

همه سراسیمه خود را به آنجا رساندند، با احترام و قداست شهید را از خاک در آوردیم .

روزی ای بود که نصیبمان شده بود. شهیدی؛ آرام خفته به خاک .

یکی از جیب های پیراهن نظامی اش را که باز کردیم تا کارت شناسائی و مدارکش را خارج کنیم،

در کمال حیرت و ناباوری دیدیم که یک آئینه ی کوچک،که پشت آن تصویری نقاشی از تمثال امام رضا"علیه السلام” نقش بسته ،به چشم می خورد. از آن آئینه هائی که در مشهد،اطراف ضریح مطهر می فروشند.

گریه مان در آمد.همه اشک می ریختند.

جالب تر و سوزناک تر از همه ،زمانی بود که از روی کارت شناسائی اش فهمیدیم نامش “سید رضا ” است .شور و حال عجیبی بر بچه ها حکمفرما شد.

ذکر صلوات و جاری شدن اشک ؛ کمترین چیز بود….

شهید را که به شهرستان ورامین بردند،بچه ها رفتند پهلوی مادرش تا سرّ ِ این مسئله را دریابند . مادر بدون اینکه اطلاعی از این امر داشته باشد ،گفت :

” پسر من علاقه و ارادت خاصی به حضرت امام رضا “علیه السلام” داشت….”

یکی از خصوصیات و ویژگی های شهدا این بود که ارادات و توسل خاصی به ائمه اطهار داشتند . در جبهه و جنگ نیز مراسمات مذهبی و توسل به اهل بیت علیهم السلام را فراموش نمی کردند .

و با همین راز و نیاز ها بود که توانستند با دست خالی در مقابل کل مستکبرین دنیا مقاومت کنند و هیچگاه از جنگ و جهاد مایوس و خسته نشوند .

شادی روح مطهرشان صلوات

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




کلام نور/:
موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




تقدیم به دوستان:این هم عیدیتون
موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




بیمارها دارالشفا را می شناسد/اینجا تمام دردها را می شناسند/اینجا غریب وآشنا فرقی ندارد/اینجا غریب وآشنا را می شناسند/هر کس  کهرفته کربلا از این حرم رفت/با نام مشهد کربلا را میشناسند/

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻜﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ: ﻧﺼﻒ ﻗﻠﻤﺮﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﮐﻨﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﻧﺎ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﮐﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ. ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺩﺍﻧﺎ ﮔﻔﺖ : ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﮐﻨﺪ، ﺍﮔﺮ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ، ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﺗﻦ ﺷﺎﻩ ﮐﻨﯿﺪ، ﺷﺎﻩ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺷﺎﻩ ﭘﯿﮏ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﺁﻥ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺗﺎﺳﺮ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺁﺩﻡ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻨﺪ. ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﮐﺎﻣﻼ‌ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺁﻥ ﮐﻪ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﻮﺩ. ﺁﻥ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﻓﻘﺮ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻣﯽ ﺯﺩ، ﯾﺎ ﺍﮔﺮ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﺯﻥ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺪﯼ ﺩﺍﺷﺖ. ﯾﺎ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﺩﺍﺷﺖ، ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺧﻼ‌ﺻﻪ ﻫﺮ ﺁﺩﻣﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﻠﻪ ﻭ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﺪ. ﺁﺧﺮﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﺷﺐ، ﭘﺴﺮ ﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﻠﺒﻪ ﺍﯼ ﻣﺤﻘﺮ ﻭ ﻓﻘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺷﻨﯿﺪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ.  ﺷﮑﺮ ﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ. ﺳﯿﺮ ﻭ ﭘﺮ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺩﺭﺍﺯ ﺑﮑﺸﻢ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ! ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ؟ ﭘﺴﺮ ﺷﺎﻩ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﭘﯿﺶ ﺷﺎﻩ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﻫﻢ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﭘﯿﮏ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻣﺮﺩ ﺗﻮﯼ ﮐﻠﺒﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻧﺪﺍﺷﺖ.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




إجتَهِدوا أن يَكونَ زَمانُكُم أربَعَ ساعاتٍ : ساعَةً مِنهُ لِمُناجاةِ اللّه ِ و ساعَةً لِأمر المَعاشِ و ساعةً لِمُعاشَرَةِ الإخوانِ و الثِّقاتِ و الَّذينَ يُعَرِّفُونَ عُيُوبَكُم و يَخلِصونَ لَكُم فِي الباطِنِ و ساعَةً تَخلُونَ فِيها لِلَذّاتِكُم و بِهذِهِ السّاعَةِ تَقدِروُن عَلَى الثَّلاثِ ساعاتٍ ؛

امام رضا عليه السلام :

بكوشيد كه زمانتان را به چهار بخش تقسيم كنيد : زمانى براى مناجات با خدا ؛ زمانى براى تأمين معاش ؛ زمانى براى معاشرت با برادران و معتمدانى كه عيب هايتان را به شما مى شناسانند و در دل شما را دوست دارند ، و ساعتى براى كسب لذّت هاى حلال با بخش چهارم توانايى انجام دادن سه بخش ديگر را به دست مى آوريد.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




چراسوره فجرراسوره امام حسین (ع)نامیده اند؟
این سوره به عنوان سوره امام حسین به خاطر این است که مصداق بارز نفس مطمئنه ‌ای است که در آخرین آیات سوره آمده است. امام صادق ( ع ) به اصحاب خود فرمود: سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود قرائت کنید که این سوره به حضرت امام حسین اختصاص دارد… مقصود از نفس مطمئنه آن حضرت و شیعیان او است
در توجیه و تحلیل تطبیق سوره مذکور بر امام(ع) گفته شده است: «ائمه معصومین(علیهم السلام) از این جهت این سوره را سوره حسین نامیده اند که قیام و شهادت آن حضرت درتاریکی طغیان مانند طلوع فجر، منشا حیات و حرکت گردید. خون پاک او و یارانش به زمین ریخت و نفوس مطمئنه آنها با فرمان «ارجعی» و با خشنودی به سوی پروردگار شتافت … تا از این الهام و جوشش، نور حق در میان تاریکی‌ها بدرخشد و راه حیات با عزت باز شود و پایه های ظلم و طغیان بی پایه گردد و طاغیان را دچار خشم و نفرین کند . البته در این سوره آیه «و لیالی عشر» است که باز به آن حضرت مرتبط است.
حضرت صادق فرمود: «الفجر هو القائم و لیال عشر الائمة من الحسن الی الحسن و الشفع امیرالمؤمنین و فاطمه ( ع ) و الوتر هو الله وحده لاشریک له ؛ مراد از فجر وجود مقدس حضرت قائم(ع) و «لیالی عشر» امامان از امام حسن مجتبی(ع) تا امام عسکری(ع)‌اند و شفع امیرمؤمنان و حضرت فاطمه(ع) می‌باشد و مراد از وتر خداوند یکتا است.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




مرحوم کافی نقل می کرد که شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه میخواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است. میخواست کمکش کنم.
لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین.
رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیم.
همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم. فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
آنجا بود که فهمیدم که خداوند و امام زمان چه لطف و محبت و عنایتی به من دارند.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




روزی پیامبر اکرم به خانه حضرت زهرا آمدند . حضرت علی و حسنین (صلوات الله علیهم اجمعین) هم در خانه حضور داشتند .
پیامبر خطاب به اهل بیت خود فرمودند :
چه میوه ای از میوه های بهشتی میل دارید بمن بگوئید تا به جبرائیل بگویم از بهشت برایتان بیاورد.
امام حسین که در آن روزگار در سنین کودکی بودند از بقیه اهل خانواده سبقت گرفتند. رفتند در دامن رسول خدا نشستند و عرضه داشتند :
پدر جان به جبرائیل بگوئید از خرماهای بهشتی برای ما بیاورد .
و حضرت رسول اکرم هم به خواسته حسین خود جامه عمل پوشانیدند و به جبرئیل دستور دادند یک طبق از خرماهای بهشتی برای اهل بیت بیاورد.
مدتی نگذشت که جبرائیل یک طبق خرمای بهشتی را آورده و در حجره حضرت زهرا سلام الله عليها گذاشت.
پیامبر خطاب به دختر خود فرمودند : فاطمه جان یک طبق خرمای بهشتی در حجره تو نهاده شده است ، آنرا نزد من بیاور .
حضرت زهرا آن طبق را آوردند و نزد پدر گذاشتند. پیامبر خرمای اول از درون ظرف برداشتند و در دهان سرور جوانان اهل بهشت امام حسین نهادند و فرمودند « حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » سپس خرمای دوم را از درون ظرف برداشتند و در دهان دیگر سرور جوانان اهل بهشت امام حسن نهادند و باز فرمودند «حسن جان نوش جانت ، گوارای وجودت ». خرمای سوم را در دهان جگر گوشه خود حضرت زهرا نهادند و همان جمله را هم خطاب به حضرت زهرا بیان کردند.
خرمای چهارم را هم در دهان حضرت علی نهادند و فرمودند « علی جان نوش جانت‌، گوارای وجودت » خرمای پنجم را از درون ظرف برداشتند و باز دوباره در دهان حضرت علی نهادند و همان جمله را تکرار نمودند .
خرمای ششم را برداشتند، ایستادند و در دهان حضرت علی گذاشتند و باز همان جمله را تکرار کردند.
در این هنگام حضرت زهرا فرمودند : پدر جان به هر کدام از ما یک خرما دادید اما به علی سه خرما و در مرتبه سوم هم ایستادید و خرما در دهان علی گذاشتید . چرا بین ما اینگونه رفتار کردید ؟
رسول اکرم خطاب به دختر خود فرمودند:فاطمه جان وقتی خرما در دهان حسین نهادم ، دیدم و شنیدم که جبرائیل و مکائیل از روی عرش ندا بر آورده اند که : «حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به تبع آنها این جمله را تکرار کردم وقتی خرما در دهان حسن نهادم باز جبرائیل و مکائیل همان جمله را تکرار کردند و من هم به تبع آنها آن جمله را گفتم که « حسن جان نوش جانت ».
فاطمه جان وقتی خرما در دهان تو نهادم دیدم حوری های بهشتی سر از غرفه ها در آورده اند . و می گویند « فاطمه جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به پیروی از آنها این جمله را تکرار کردم.اما وقتی خرما در دهان علی نهادم شنیدم که خداوند از روی عرش صدا می زند « علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت » . به اشتیاق شنیدن صوت حق خرمای دوم در دهان علی نهادم باز هم خداوند از روی عرش ندا زد که «هنیأ مرئیاً لک یا علی » نوش جانت ، گوارای وجودت علی جان.به احترام صوت حق از جا برخاستم و خرمای سوم در دهان علی نهادم ، شنیدم که باز خداوند همان جمله را تکرار کرد و سپس به من فرمود:« یا رسول الله بعزت و جلالم قسم اگر تا صبح قیامت خرما در دهان علی بگذاری من خدا هم می گویم علی جانم نوش جانت ، گوارای وجودت».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




دانشجو بود…دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….

از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…قرار شد با حضرت آیت الله العظمی بهجت هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه…

وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن…من چندبار خواستم سلام بگم…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…یه لحظه تو دلم گفتم:"حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!"خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن…

اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: “حمید..حمید…حاج آقا باشماست.”

نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…آهسته در گوشم گفتن:
- یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی…

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




کرامت امام رضا در حق دزد

تو تبریز و قبل انقلاب یه گروه تصمیم گرفتن برن پابوس امام رضا ، رئیس کاروان چند روز قبل حرکت تو خواب دید که امام رضا فرمودند داری میای ابراهیم جیب بر رو هم باخودت بیار.

((ابراهیم جیب بر کی بود؟؟؟؟: از اسمش معلومه دزد مشهوری بود تو تبریز که حتی کسی جرئت نمی کرد لحظه ای باهاش همسفربشه چون سریع جیبشو خالی می کرد!!!))

حالا امام رضا در خواب بهش گفته بودند اینو با خودت بیارش مشهد،!!!

رئیس کاروان با خودش گفت خواب که معتبر نیست تازه اگه من اونو بیارم کسی تو کاروان نمیمونه همه استعفا میدن میرن یه کاروان دیگه پس بیخیال!!!

اما این خواب 2 شب دیگه هم تکرار شد و رئیس چاره ای ندید جز اینکه بره دنبال ابراهیم

رفت سراغشو بگیره که کجاس، بهش گفتند تو محله دزدا داره میچرخه برو اونجا از هر کی سوال کنی نشونت میده

بالاخره پیداش کرد ! گفت ابراهیم مییای بریم مشهد(ولی جریان خوابو بهش نگفت)ابراهیم گفت من که پول ندارم تازه همین 50 تومن هم که دستم میبینی همین الان از یه پیرزن دزدیدم، ! رئیس گفت عیب نداره تو بیا من پولتم میدم

فقط به این شرط که حین سفر متعرض کسی نشی بعد که رسیدیم مشهد، آزادی!

ابراهیم با خودش گفت باشه اینجا که همه منو میشناسن نمیشه دزدی کرد بریم مشهد یه خورده پول کاسب شیم

کاروان در روز معینی حرکت کرد وسطای راه که رسیدن دزدای سر گردنه به اتوبوس حمله کردن و جیب همه و حتی ابراهیم که جلوی انوبوس نشسته بود رو خالی کردن وبعدم از اتوبوس پیاده شدن و رفتن!

اتوبوس که قدری حرکت کرد و در حالی که همه گریه میکردن که دیگه پولی برای برگشت ندارن ابراهیم یکی یکی همه رو اسم میبرد و بهشون میگفت از شما چقدر پول دزدیدن و بهشون میداد!!!!!

رئیس گفت ابراهیم تو اینهمه پول از کجا اوردی؟؟؟

ابراهیم خندید و گفت وقتی سر دسته دزدا داشت از ماشین پیاده میشد همون لحظه جیبش رو خالی کردم و اونم نفهمید و از اتوبوس پیاده شد!!!!

همه خوشحال بودن جز رئیس کاروان که زد زیر گریه و گفت ابراهیم میدونی واسه چی آوردمت؟؟

چون حضرت به من فرمودن،،،، حالا فهمیدم حکمت اومدن تو چی بوده؟؟

ابراهیم یه لحظه دلش تکون خورد گفت یعنی حضرت هنوز به من توجه داره؟؟؟؟

از همونجا گریه کنان تا مشهد اومد و یه توبه نصوح  کنار قبر حضرت کرد و بعدم با تلاش و کار حلال،، پولایی رو که قبلا دزدیده بود میفرستاد تبریز و حلالیت می طلبید و در اخر هم تو همین مشهد الرضا (ظاهرا مکانش نامعلومه) به رحمت خدا رفت…
دلم لک زده…
مشهد…
نیمه های شب…
روبروی ایوان طلا…
روی فرشهای دوست داشتنی صحن…
خیره به گنبد طلا…
نسیم خنک ….
و اشک…اشک…اشک…

موضوعات: جوادالائمه(ع), اهل بیت(ع)  لینک ثابت




آیا میدانید بعد از فوت شخص رشد موها تا چندین ماه متوقف نمیشود؟. آيا ميدانيد بعد از فوت تنها قسمت چپ مغز تا هفت دقیقه زنده میماند و تمام گذشته خود را بصورت یک خواب مرور میکند!…لا حول ولا قوة إلا بالله. ایامیدانید پس ازمرگ تنها عضوی ک تا ۳ روز زنده است گوش هست ب همین علت هنگام مرگ تلقیین خوانده میشود ، سبحان اله آایامیدانیدملک الموت حضرت عزرائیل؛در شبانه روز 360بار ب تو نگاه میکند؛ آیا میدانید که حضرت عزراءیل روزی۵بار وارد خانه شما میشود و به دیوار تکیه میدهد؟؟ و منتظر امر خداوند است برای قبض روحت؛پس سعی کن هنگامی که تو را تحت نظر دارد مرتکب معصیت نشوید.

موضوعات: دینی مذهبی  لینک ثابت




حکم اسلام در رابطه با روابط سالم بین دختر و پسر چیست؟

پاسخ اجمالی از نظر اسلام زن و مرد دو موجودی هستند که مکمل یکدیگرند و خداوند مهربان آنها را برای همدیگر آفریده است، یکی از نیازهایی که زن و مرد به همدیگر دارند ، نیاز جنسی است. اما برآورده شدن این نیاز باید در چهارچوب قوانین و دستورات اسلام باشد تا به گوهر پاکی و عفت طرفین هیچ گونه خدشه ای وارد نشود. از نظر شرع مقدس اسلام، هر گونه ارتباط بین دختر و پسر، قبل از ازدواج، اعم از ارتباط مستقیم و غیر مستقیم، اگر با قصد لذت (جنسی) باشد یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه در آن ارتباط وجود داشته باشد، جایز نبوده و اشکال دارد. اما ارتباط شغلی و حرفه ای و علمی و تحصیلی، اگر باعث فتنه و مفسده نشود و موازین شرع در آن رعایت شود، اشکال ندارد.

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




اما حق همسايه پس بر تو واجب است كه حافظ منافـع او در غيابش و حافظ كرامت او در حضورش باشي؛ و در هردو حال (حضور و غياب )يار و مددگار او باشي براي يافتن عيبهاي او تجسس نكن و اگر ناخود آگاه و بـدون قصد متوجه عيبي در او شدي ؛ چون دژ محكم و پردهء زخيمي باش وعيب او را بپوشان طوريكـه هيچ كس به هيچ عنوان متوجه آن عيب از ناحيهء تو نشود .
در گرفتاري تنهايش نگزار و اگر خداوند به او نعمتي عطا كرد حسد نورز؛ لغزشهايش را ببخش و از خطاهايش درگزر ؛ اگر گاهي از روي ناداني حركت نادرستي نسبت بـه تو انجام داد با حلم وبردباري برخورد كن و هميشه با او در صلح و صفا باش .
مگزار ديگران او را بد گويند و بديها و عيبهاي او را اينجا و آنجا نقل نمايند ؛ از خيانت به او ممانعت كن و اگر كسي حرف بدي يا سخن زشتي را به او نسبت داد باور نكن . با همسايه ات معاشرت نيكو و انساني داشته باش . و قوتي نيست مگر به خداوند متعال .

متن عربی:
وأما حق الجار فحفظه غائبا و كرامته شاهدا و نصرته و معونته فى الحالين جميعا لا تتبع له عورة ولا تبحث له سوء(ة) لتعرفها؛ فإن عرفتها منه عن غير إرادة منك ولا تكلف ؛ كنت لما علمت حصنا حصينا وسترا ستيرا؛ لوبحثت الاسنة عنه ضميرا لم تتصل إليه لإ نطوائه عليه . لا تستمع عليه من حيث لا يعلم . لا تسلمه عند شديدة ولا تحسده عنــد نعمة . تقيـل عثرته وتغفر زلته . ولا تدخر حلمك عنه إذا جهل عليك ولا تخرج أن تكون سلما له ترد عنه لسان الشتيمة وتبطل فيه كيد حامل النصيحة و تعاشره معاشرة كريمة ؛ و لا حول ولا قوة الا بالله .

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




اما حق همسايه پس بر تو واجب است كه حافظ منافـع او در غيابش و حافظ كرامت او در حضورش باشي؛ و در هردو حال (حضور و غياب )يار و مددگار او باشي براي يافتن عيبهاي او تجسس نكن و اگر ناخود آگاه و بـدون قصد متوجه عيبي در او شدي ؛ چون دژ محكم و پردهء زخيمي باش وعيب او را بپوشان طوريكـه هيچ كس به هيچ عنوان متوجه آن عيب از ناحيهء تو نشود .
در گرفتاري تنهايش نگزار و اگر خداوند به او نعمتي عطا كرد حسد نورز؛ لغزشهايش را ببخش و از خطاهايش درگزر ؛ اگر گاهي از روي ناداني حركت نادرستي نسبت بـه تو انجام داد با حلم وبردباري برخورد كن و هميشه با او در صلح و صفا باش .
مگزار ديگران او را بد گويند و بديها و عيبهاي او را اينجا و آنجا نقل نمايند ؛ از خيانت به او ممانعت كن و اگر كسي حرف بدي يا سخن زشتي را به او نسبت داد باور نكن . با همسايه ات معاشرت نيكو و انساني داشته باش . و قوتي نيست مگر به خداوند متعال .

متن عربی:
وأما حق الجار فحفظه غائبا و كرامته شاهدا و نصرته و معونته فى الحالين جميعا لا تتبع له عورة ولا تبحث له سوء(ة) لتعرفها؛ فإن عرفتها منه عن غير إرادة منك ولا تكلف ؛ كنت لما علمت حصنا حصينا وسترا ستيرا؛ لوبحثت الاسنة عنه ضميرا لم تتصل إليه لإ نطوائه عليه . لا تستمع عليه من حيث لا يعلم . لا تسلمه عند شديدة ولا تحسده عنــد نعمة . تقيـل عثرته وتغفر زلته . ولا تدخر حلمك عنه إذا جهل عليك ولا تخرج أن تكون سلما له ترد عنه لسان الشتيمة وتبطل فيه كيد حامل النصيحة و تعاشره معاشرة كريمة ؛ و لا حول ولا قوة الا بالله .

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




- مطهریّن طهارت و پاکیزگی اهمیت زیادی در زندگی فردی و اجتماعی انسانها دارد و اسلام نیز تأکیدات زیادی بر این موضوع کرده است. اسلام از همه لحاظ دینی کامل است که حتی به بهشت انسان نیز اهمیت داده است تا آنجا که رسول خدا می فرماید: «پاکیزگی نیمی از ایمان است». و نیز در جایی دیگر فرمود: «بد بنده ای است بنده چرکین و آلوده». و حضرت علی می فرماید: «جامه پاکیزه حزن و اندوه را بر طرف می سازد و مایه ی پاکیزگی نماز است».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: « وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحبّ الْمُحْسِنِينَ ؛ و در راه خدا، انفاق كنيد! و (با ترك انفاق،) خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد! و نيكى كنيد! كه خداوند، نيكوكاران را دوست مى‏دارد».
احسان از ریشه ی «حسن» گرفته شده است در کتب اخلاقی نیز برای احسان تعاریفی ذکر شده، از آن جمله«خدا را آنگونه پرستش کنی که گویی او را می بینی گر چه تو او را نمی بینی و او تو را می بیند».
گفته شده که منظور از نیکوکاری در این آیه شریفه، اقتصاد و میانه روی است، نیکوکاران همان معتقدان و میانه روان اند.
چنانچه حضرت علی می فرماید: «باحسانِ تُملکُ القلوبُ ؛ با نیکی کردن، دلها تصرف می شود».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





توکل درجه ای از درجات دین و مقامی از مقامات مردم بالیقین است. بالاتر از این، توکل از عالیترین درجات مقربین است و اثبات آن از طریق علم غیر ممکن است. انسان باید در پی آن مکانی باشد که خداوند دارنده آن را دوست داشته باشد، چون کسی که محبّوب خدا واقع شود، به آتش غضب او گرفتار نمی شود، و از مقام قرب او دور نمی شودو پرده و مانعی میان او و خدایش نمی ماند.
خداوند متعال در قرآن می فرماید: « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ …فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحبّ الْمُتَوَكِّلِينَ ؛ به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى‏شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در كارها، با آنان مشورت كن! اما هنگامى كه تصميم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توكل كن! زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد.».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





خداوند عزوجل در قرآن کریم در مورد صابران چنین می فرماید: « وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحبّ الصَّابِرِينَ ؛ چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ كردند! آنها هيچ‏گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مى‏رسيد، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسليم ندادند); و خداوند استقامت‏كنندگان را دوست دارد.».
برای واژه ی صبر تعابیر گوناگونی ذکر شده و گفته شده: «صبر آن است که فرق نکند میان حال نعمت و محنت به آرام نفس در هر دو حال، و صبر سکون نفس است در بلا».
پیامبر اکرم فرمود:«الصَّبرُ ثَلاثةُ صَبرٌٌ عِندَ المُصیبةِ وَ صَبرٌ عَلَی الطاعةِ وَ صَبرٌ عَنِ المَعصیَةِ؛ صبر سه گونه است: صبر به هنگام مصیبت و صبر در طاعت و صبر در دوری از معصیت».
صبر از عالیترین صفات و ملکات انسانی است که قرآن آن را بسیار ستایش کرده است و در هفتاد مورد به آن ترغیب فرموده است، تا آنجا که در مورد آن می فرماید: « إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ؛ آن از اموری است که باید بر آن ثابت بود».

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت





برای اینکه انسان بداند، چگونه راه محبّت را طی کند، در سوره ی آل عمران فرمود: «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحبّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحبّبْكُمُ اللّهُ ». اگر محبّ و دوستدار خدا هستید و. گر ایشتان به سمت «الله» است، پیرو حبّیب الله است، پیرو حبّیب الله باشید. و رسول خدا اسوه ی محبّت و دلیل طی راه محبّت و راه فطری است، او الگوی محبّت و تولی حق است، و با تبعیت از حبّیب الله می توان ، محبّوب خدا شد.
قرآن کریم بهترین راه وصول به هدف را راه محبّت خداوند می داند، که همان راه فطرت است، اگر چه ممکن است انسان در تطبیق محبّوب حقیقی اشتباه کند؛ اما تنها مبدأیی را که انسان می طلبد، همان مبدأیی است که غنی محض علیم محض، حکیم محض، قدیر محض، و زنده ای است که مرگ ندارد: «وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ» .

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت