✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 564
  • دیروز: 1129
  • 7 روز قبل: 10069
  • 1 ماه قبل: 26679
  • کل بازدیدها: 810764

 



 شهادت سیدالشهدا و اسارت آل الله، سفیانیان را از صحنه تاریخ به کنار زد.

شهادت سید مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا، سرآغاز زندگی جاوید اسلام و حیات ابدی قرآن کریم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله، تخت و تاج یزیدیان را که با اسم اسلام، اساس وحی را به خیال خام خود می خواستند محو کنند، برای همیشه به باد فنا سپرد و آن جریان، سفیانیان را از صحنه تاریخ به کنار زد، این شهادت دلاورانه ملت مظلوم ایران، تخت و تاج پهلویان،جریان پهلوی صفتان را که با اسم اسلام می خواستند اسلام را از صحنه خارج نمایند و افکار غرب و نشخوار امریکا را جانشین وحی کنند، از تاریخ ایران بیرون راند


صحیفه نور جلد 14 صفحه 263
پیام امام خمینی(ره) به مناسبت سالروز قیام پانزده خرداد
مورخ:1360/03/15

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





امروز با امام 

سخنرانی امام در 22 مهر 1360

انقلاب ما متكي به معنويات و خداست و آنهايي كه با ما موافقند كساني هستند كه باخط توحيدي موافقند. ما بايد خط معنويتي را كه براي آن انقلاب كرديم فراموش نكنيم.

صحیفه امام خمینی(ره) جلد 15 صفحه 307

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...


حسین‌بن‌علی علیه‌السلام کاری کرد که وجدان مردم بیدار شد.

لذا شما می‌بینید بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام، قیامهای اسلامی، یکی پس از دیگری به وجود آمد. البته سرکوب شد؛ اما مهم این نیست که حرکتی از طرف دشمن سرکوب شود.

البته تلخ است؛ اما تلخ‌تر از آن، این است که یک جامعه به جایی برسد که در مقابل دشمن، حالِ عکس العمل نشان دادن پیدا نکند. این، خطرِ بزرگی است.

 امام خامنه‌ای | ۱۳۷۱/۱۱/۱۶

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت





شب جمعه ست و حسرت يک برگ ِ برات
شب جمعه و دلم تنگ تو ای راه نجات

 

باز هم فاصله ها بغض ِ گلوگير شده ست
السلام ای شه بی يار ، قتيل العبرات …

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




جمهوری اسلامی تحت پرچم امام حسین(علیه‌السلام) است

  امام خمينی:‌ کشور ما که قیام کرد، جمهوری اسلامی و استقلال کامل و «نه شرقی و نه غربی» را به دنیا اعلام کرد و از اول اعلام کرد که ما نه تحت حمایت آمریکا و نه تحت حمایت شوروی و نه تحت حمایت هیچ قدرتی نیستیم؛ ماییم و تحت عنایات خدای تبارک و تعالی و پرچم توحید که همان پرچم امام حسین(علیه‌السلام) است.

 وقتی شما این اعلام را به دنیا کردید دنیا بر ضد شما قیام خواهند کرد، ما هم همان طوری که #سید_الشهدا در مقابل آن همه جمعیت و اسلحه‌ای که آنها داشتند، قیام کرد تا شهید شد. ما هم همین طور برای شهادت حاضریم. ۱۳۶۱/۰۷/۲۵

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




سخن امام صادق(ع) درباره سه فایده‌ای که نمازگزار به دست می‌آورد

از امام جعفر صادق علیه السلام نقل کرده‌اند که فرمود: نمازگزار سه فایده به دست می‌آورد:

1-  هر گاه به نماز می‌ایستد، خوبی‌ها و نیکویی‌‌ها از پهنه آسمان بر سرش فرو مى‌ریزد.

2-  فرشتگان او را از زیر پاهایش تا فراز آسمان احاطه و او را در برمى‌گیرند.

3-  فرشته اى او را ندا مى‌دهد: اى نمازگزار، اگر میدانستی با چه کسى مناجات مى کنى، هرگز روی نمی‌گرداندی و به دیگرى توجه نمی‌کردی.

«ثواب‌الاعمال و عقاب‌الاعمال،صفحه 77»

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

آیا ما بفکر همسایگان خود هستیم؟

علامه سید جواد عاملى، فقیه معروف و صاحب کتاب ارزشمند (مفتاح الکرامة)، شب مشغول صرف شام بود که صداى در را شنید.

وقتى که فهمید پیشخدمت استادش سید مهدى بحرالعلوم، دم در است با عجله به طرف در دوید.

پیشخدمت گفت: «حضرت استاد شما را الآن احضار کرده است. شام جلو ایشان حاضر است اما دست به سفره نخواهند برد تا شما بروید».

جاى معطلى نبود. سید جواد بدون آنکه غذا را به آخر برساند، با شتاب تمام به خانه سید بحرالعلوم رفت.

تا چشم استاد به سید جواد افتاد، با خشم و تغیر بى سابقه‌‏اى گفت:

«سید جواد! از خدا نمى‌‏ترسى، از خدا شرم نمى‌‏کنى؟!».

سید جواد غرق حیرت شد، که چه شده و چه حادثه‏اى رخ داده؟! تاکنون سابقه نداشته اینچنین مورد عتاب قرار بگیرد. هرچه به مغز خود فشار آورد تا علت را بفهمد ممکن نشد.

ناچار پرسید: «ممکن است حضرت استاد بفرمایند تقصیر اینجانب چه بوده است؟».

فرمود: «هفت شبانه روز است فلان شخص همسایه‏‌ات و عائله‌‏اش گندم و برنج گیرشان نیامده. در این مدت از بقال سر کوچه خرماى زاهدى نسیه کرده و با آن به سر برده‌‏اند.
امروز که رفته است تا باز خرما بگیرد، قبل از آنکه اظهار کند، بقال گفته نسیه شما زیاد شده است. او هم بعد از شنیدن این جمله خجالت کشیده تقاضاى نسیه کند، دست خالى به خانه برگشته است و امشب خودش و عائله‏اش بى‏‌شام مانده‏‌اند».

عرض کرد: به خدا قسم من از این جریان بى‌‏خبر بودم، اگر میدانستم به احوالش رسیدگى مى‏‌کردم».

فرمود: «همه داد و فریادهاى من براى این است که تو چرا از احوال همسایه‏‌ات بى‏‌خبر مانده‌‏اى؟ چرا هفت شبانه روز آنها به این وضع بگذرانند و تو نفهمى؟ اگر باخبر بودى و اقدام نمى‏کردى که تو اصلا مسلمان نبودى».

پیشخدمت من این سینی غذا را بر مى‌‏دارد، همراه هم تا دم در منزل آن مرد بروید، دم در پیشخدمت برگردد و تو در بزن و از او خواهش کن که امشب با هم شام صرف کنید.

این پول را هم بگیر و زیر بوریاى خانه‏‌اش بگذار، و از اینکه درباره او که همسایه تو است کوتاهى کرده‌‏اى معذرت بخواه. سینى را همان جا بگذار و برگرد.

 من اینجا نشسته‌‏ام و شام نخواهم خورد تا تو برگردى و خبر آن مرد مؤمن را براى من بیاورى.

پیشخدمت سینى بزرگ غذا را که انواع غذاهاى مطبوع در آن بود برداشت و همراه سید جواد روانه شد. دم در پیشخدمت برگشت و سید جواد پس از کسب اجازه وارد شد.

 صاحبخانه پس از استماع معذرت خواهى سیدجواد و خواهش او دست به سفره برد. لقمه‌‏اى خورد و غذا را مطبوع یافت.

 حس کرد که این غذا دست پخت خانه سیدجواد، که عرب بود، نیست، فوراً از غذا دست کشید و گفت: «این غذا دست پخت عرب نیست، بنابراین از خانه شما نیامده. تا نگویى این غذا از کجاست من دست دراز نخواهم کرد».

 آن مرد خوب حدس زده بود. غذا در خانه بحرالعلوم ترتیب داده شده بود. آنها ایرانى الاصل و اهل بروجرد بودند و غذا غذاى عرب نبود.

 سیدجواد هرچه اصرار کرد که تو غذا بخور، چه کار دارى که این غذا در خانه کى ترتیب داده شده، آن مرد قبول نکرد و گفت: «تا نگویى دست دراز نخواهم کرد.» سید جواد چاره‏اى ندید، ماجرا را از اول تا آخر نقل کرد.

 آن مرد بعد از شنیدن ماجرا غذا را تناول کرد، اما سخت در شگفت مانده بود. مى‌‏گفت: «من راز خودم را به احدى نگفته‌‏ام، ازنزدیکترین همسایگانم پنهان داشته‌‏ام، نمى‌‏دانم سید از کجا مطلع شده است».

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




#بصیرت یعنی بدانیم، تا وقتی #حسین ع نیامده، ولیِ امر، #مسلم ع است؛

وقتی حسین ع (یا مسلم ع) در صحنه است، اگر در صحنه نیستی، هر کجا می خواهی باش؛
چه ایستاده به نماز، چه نشسته به شراب؛

یعنی وقتی حسین ع در صحنه است، اگر در صحنه نیستی، هیچچچچ فرقی بین شراب و نمازت نیست؛

 

قصه این است:

به #مسلم زمان ما عرض کردند:
“…آقاجان شما اگر شمشیر بکشید زیادند سینه هایی ک جلوی دشمنانتان، سپر شما شوند…”

#مسلم زمان ما فرمود:
“من شمشیر را کشیده ام، دارم از چپ و راست میزنم، منتها نوعش فرق دارد؛ ما در #جنگ_نرم هستیم، در #جنگ_سیاسی، در #جنگ_فرهنگی، در #جنگ_امنیتی_نفوذی هستیم؛

  #مسلم زمان ما، یعنی #ولی_امر ما شمشیر کشیده در #صحنه ی نبرد است؛

ما چه می کنیم؟

 درصحنه ایم؟

✡یا #ایستاده_به_نماز؟
✡یا #نشسته_به_شراب؟

 و بیچاره ما؛
چه کردیم که ولی فقیهمان دست به شمشیر برده؟
مگر ما #سرباز او نیستیم؟
مگر او #فرمانده نیست؟
پس ما را چه شده؟

#امام، خود #حکم_جهاد دهد و خود شمشیر بزند؟
هیهات؛
این برای ایرانی های غیرتمند، عین #ذلت است؛

بسم الله؛ پا به پای هم برای اقامه ی #جهاد_روشنگری!
و مقابله با جریان #نفوذ؛

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




عارف بالله حاج آقای دولابی(ره)

  هر چه در عالم خارج هست، چه در ملائک و چه در جن‎ها و چه در حیوانات و چه در گیاهان و چه در جمادات،
همه سایه‎ی عالم حقیقت و عالم انسانیّت است.
کسی که به عالم حقیقت راه پیدا کرده است، همه‎ی اسرار عالم خارج برایش آشکار و روشن است.

  هر چه در این عالم مشاهده می‎شود،
سایه و عکسی است از آنچه در عالم حقیقت و انسانیّت وجود دارد؛

لذا برای کسی که به عالم انسانیّت راه پیدا کرده و به حقایق آن عالم پی برده است،
همه ‎چیز این عالم معنی‎دار و قابل فهم است و راز و رمزهای آن برای او مکشوف و هویدا است.

اگر بعضی اوقات برای توضیح حقایق انسانیّت به چیزهایی از این عالم ظاهر مثال می‎زنم، گمان نکنید از این چیزها به آن حقایق پی برده‎ام،
✳️ بلکه چون آن حقایق را خدا نشانم داده است، آنچه سایه و عکس آنها در این عالم است را دریافته‎ام و برای شما بازگو می‎کنم.

مصباح الهدی
مبحث اسرار و حقایق گوناگون
تالیف استاد مهدی طیب

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




#نماز


امام حسین علیه السلام الگوی زندگی
نماز عشق

امام حسین‌ علیه السلام آخرین نماز خود را که «تکبیرةُ الاحرام»،‌ «قیام»، «قرائت»، «رکوع»، «سجود»، «تشهّد» و «سلام» ویژه‌ای داشت، و در تاریخ اسلام نظیر ندارد این‏گونه خواند: تکبیر آن را با فرو افتادن از ذوالجناح سر داد، و قیام را به هنگام هجوم دشمنِ دون به خیام حرم، رکوع آن زمانی بود که تیری به قلب مقدّسش اصابت کرد و مجبور شد حضرت‌ قامت خم کند تا آن را از پشت سر بیرون بیاورد، و آخرین سجده خونین امام علیه السلام ، بر پیشانی نبود،‌ بلکه وقتی نیزه بر پهلوی آن حضرت‌علیه السلام اصابت کرد و امام‌علیه السلام گونه راست،‌ روی تربت گرم نهاد و این ذکر را از سوز دل بر زبان جاری کرد: «به نام و یاد خدا و بر دین رسول خدا معبودا! راضی به تقدیر و قضایت و تسلیم اَمرت هستم. معبودی غیر از تو نیست‌ای فریادرس استغاثه کنندگان.» و تشهّد و سلامش با خروج و عروج روح بلند ملکوتیش به شاخسار جنان همراه بود؛ ولی دیگر خود نتوانست سر از سجده بردارد و دشمن سر مقدّس آن حضرت‌ علیه السلام را به اوج سنان و نیزه بالا برد. و آن حضرت‌علیه السلام با تلاوت آیات سوره کهف به عنوان تعقیب نماز،‌ دشمن را تهدید و عقوبت فرمود: «آیا گمان کردی که اصحاب کهف و رقیم، از آیات و نشانه‌های عجیب ما بودند؟!»

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





‏‎‏
الھی
در انتظار رحمتت نشسته ام
بدهی کریمی ،
ندهی حکیمی
بخوانی شاکرم ،
برانی صابرم
نه پای گریز دارم
و نه زبان ستیز،
یا ارحم الراحمین
بحق کبریایی خود
بحق رسالت محمد “ص”
بحق ولایت علی “ع”
بحق طهارت زهرا ."س”
بحق مظلومیت حسین “ع”
بحق حقانیت حسن مجتبی “ع”
بحق غربت رضا “ع”
و بحق جمع اولیاء و اوصیاء “ع”
،بهترینها را برای ما و دوستانمان مقدرفرما.
آمین یا رب العالمین..

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





اى فرزند آدم! تا زمانى که واعظى از درون دارى و به حسابرسى (اعمالِ خود) اهتمام مى‏‌ورزى و ترس (از خدا و کيفر الهى) جامه زيرين تو باشد و پرهيز بالاپوشت، پيوسته در خير و صلاح خواهى بود

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




خطبه اثرگذار حضرت سجاد عليه السلام بعد از واقعه کربلا
مي‌گويند روز جمعه‌ اي بود و قرار بود خود يزيد نماز جمعه را بخواند بعدش هم خطبه‌هاي نماز جمعه را. اول خطيبي رفت روي منبر و هر چه را قبلا به او گفته بودند گفت، از يزيد و معاويه تعريف و تمجيد کرد و هر چقدر صفت خوب بلد بود به آن‌ها نسبت داد و رفت سراغ علي(ع) و خانواده‌اش و امام حسين(ع) و شروع کرد به بدگويي از آن‌ها و اين‌که از دين خارج شده‌اند و چنين و چنان کرده‌اند.
در همين موقع بود که امام سجاد‌(ع) از پاي منبر فرياد زد که «ايها الخطيب! اشتريت مرضاه المخلوق بسخط الخالق» تو براي رضاي يک مخلوق، سخط پروردگار را براي خودت خريدي.
بعد خطاب به يزيد گفت که آيا به من اجازه مي‌دهي از اين چوب‌ها بالا بروم؟ و دو کلمه حرف بزنم؟ (امام نگفتند منبر و لابد منظورشان اين بوده که ما اين را منبر نمي‌دانيم، اين منبر رسول خدا نيست، اين چند تکه چوب است.) اما يزيد اجازه نمي‌دهد. ولي آن‌هايي که دور و برش بودند به‌خاطر اين‌که علي بن الحسين‌(ع) اهل حجاز است و مردم حجاز شيرين و لطيف صحبت مي‌کردند، براي اين‌که به اصطلاح سخنراني‌اش را ببينند، گفتند: «اجازه بدهيد تا ما ببينيم اين حجازي چه‌طور صحبت مي‌کند.» ولي يزيد اجازه نمي‌داد و مي‌ترسيد از اين‌که حرف‌هايش روي مردم و اطرافيان او تأثير بگذارد. بالاخره راضي شد، حالا امام سجاد(ع) مي‌رود بالاي همان چهار تا تکه چوب و آن چهار تا تکه چوب مي‌شود منبر امام، جاي رسوا شدن يزيدي که داشتند مدحش را مي‌گفتند. امام با آن حال مريض و با آن همه غل و زنجير به دست و پايش بالاي منبر مي‌رود و مي گويد:

“انا بن مکة و منى، انا بن الزمزم و الصفا; انا بن محمد المصطفى; انا بن على المرتضى; انا بن فاطمة الزهراء …;
“من فرزند مکه و منايم; من فرزند زمزم و صفايم; من فرزند محمد مصطفايم; من فرزند على مرتضايم; من فرزند فاطمه زهرايم …”

ولوله‌اي به راه مي‌افتد که يزيد دست و پايش را گم مي‌کند و نگران است که مردم بريزند و او را بکشند به همين خاطر دست به حيله‌اي زد و به مؤذن گفت برود و اذان بگويد چون هيچ جور ديگري نمي‌تواند از حرف زدن امام جلوگيري کند، مؤذن اذان گفت تا رسيد به قسمت شهادت به رسول خدا، اين‌جا بود که امام سجاد(ع) گفت: «مؤذن! سکوت کن.» رو کرد به يزيد و فرمود: «يزيد! اين‌که اين‌جا اسمش برده مي‌شود و به رسالت او گواهي مي‌دهيد کيست، آي مردم، من را مي‌شناسيد که به اسارت آمده‌ام؟ پدرم را که شهيد کرديد مي‌شناسيد؟» در اين قسمت بود که تازه مردم فهميدند چه اتفاقي افتاده.
اين ماجرا و اين خطبه باعث به پا شدن انقلابي در دل مردم بود و از اينجا به بعد و البته بعد از خطبه حضرت زينب(س) مردم به حکومت فشار آوردند که اسرا را آزاد کنند و احترام شان بگذارند.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




دعايي براي همه گرفتاري ها
طاووس يماني مي‌گويد: شبي وارد حجر اسماعيل شدم. امام سجاد عليه السلام نيز وارد شد و به نماز ايستاد، بسيار نماز خواند و سپس به سجده رفت. با خود گفتم: مردي است صالح از خانداني نيک، به دعايش گوش دهم (ببينم چه مي‌گويد و چگونه دعا مي‌کند، دقّت کردم) شنيدم که در سجده‌اش به خدا عرض مي‌کرد:
عُبَيدُکَ بِفِناءِ‌کَ، مِسکينُکَ بِفِناءکَ، فَقيرُکَ بِفناءکَ، سائِلُکَ بِفناء‌کَ؛
خدايا! بنده کوچکت به در خانه‌ات آمده! مستمندت به در خانه‌ات آمده! تهيدستت به در خانه‌ات آمده! درخواست کننده‌ات به در خانه‌ات آمده!
«طاووس يماني مي‌گويد: هر گرفتاري برايم پيش آمد اين دعا را خواندم و آن گرفتاري بر طرف شد.»
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




نقش امام سجاد در زنده نگهداشتن قيام عاشورا
امام چهارم با گريه بر شهيدان نينوا و زنده نگه داشتن ياد و خاطره جانبازي آنان اهداف شهيدان کربلا را دنبال مي‌کرد. ظلمت حادثه کربلا و قيام جاودانه عاشورا به قدري دلخراش بود که شاهدان آن مصيبت عظيم تا زنده بودند آن را فراموش نکردند.
هر وقت امام مي‌خواست آب بياشامد، تا چشمش به آب مي‌افتاد، اشک از چشمانش سرازير مي‌شد. هنگامي که سبب گريه آن حضرت را مي‌پرسيدند مي‌فرمود: «چگونه گريه نکنم، در حالي که يزيديان آب را براي وحوش و درندگان بيابان آزاد گذاشتند، ولي به روي پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند‌».
بزرگ مبلغ قيام عاشورا، حضرت امام سجاد ـ عليه السلام ـ با سخنراني و خطبه‌هاي آتشين خود توانست نهضت حق طلبانه سالار شهيدان را از هجوم تحريف نجات بخشد. اينک بعد از گذشت پانزده قرن همچنان اين قيام، پرشکوه و جاودانه است.
پس از عاشورا حضرت سجاد را همراه ديگر اسرا به سوي کوفه حرکت دادند. آمار دقيقي از اسيران در دست نيست. برخي مورخان تعداد زنان را ۶۴ نفر تا ۸۴ نفر و تعداد مردان و کودکان پسر را ۱۲ تا ۱۴ نفر نوشته‌اند که با چهل شتر ـ که هر شتر هودجي بي‌سر پوش بر آن‌ها بسته بودند ـ حمل مي‌شدند. همه آن‌ها در زنجير بوده يا با ريسمان بسته بودند. تنها مرد کاروان اسيران، حضرت سجادـ عليه السلام ـ بود. دشمن نسبت به ايشان سخت گير‌تر عمل مي‌کرد. آن چنان که مورخان نوشته‌اند: امام زين العابدين ـ عليه السلام ـ را بر شتري برهنه سوار کرده بودند و دست‌هاي مبارک آن حضرت را بر گردن وي بسته، بر تن او زنجير نهاده و هر دو پاي او را به شکم شتر بسته بودند.
بعضي از مورخان، ورود قافله اسرا به شهر کوفه را دوازدهم محرم سال ۶۱ ه. ق ذکر کرده‌اند و بعضي ديگر شانزدهم و هفدهم محرم نوشته‌اند.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




دل سودا زده ام ناله و فرياد کند
هر زمان ياد غم سيد سجاد کند


بى گمان اشک به رخساره بريزد از چشم
هر که يادى ز گرفتارى آن راد کند


بود در تاب تب و بسته به زنجير ستم
آن که خلقى ز کرم از الم آزاد کند


به جز از شمر ستمگر نشنيدم دگرى
با تن خسته کسى اين همه بيداد کند


تن تب دار و اسيرى و غم کوفه و شام
واى اگر شِکوه اين قوم بر اجداد کند


خون ببارد ز غم مرگ پدر در همه عمر
چون که از واقعه کرب و بلا ياد کند


غير زينب که بد آن قافله را قافله دار
کس نبودى که بر آن غمزده امداد کند
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





لبخَندخُدا بَسته به لَبخَندحُسین است

پَس باش پی آنچه خوشایَندحُسین است

 

تَعریفِ مَن ازعشْق هَمان بودکه گُفتَم

دربَندکَسی باش که دربند حُسین است

 

 

السلام علیک یاابا عبدالله

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





امام صادق(؏):


اگر بیماری از اهل ایمان حق و حرمت و ولایت امام حسین(؏) را بشناسد و به اندازه سر سوزنی از خاک پاکش استشفا نماید، دوا و شفایش خواهد شد.


بحار الانوارج٩٨ص١٢۵

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 
امام حسین(ع):
 
دو چیز منفعت بسیار دارد
اخلاق نیک و جوانمردی
 
دوچیز بقا ندارد
جوانی و قوت
 
دوچیز بلا را دور ‌کند
صـلـۀ رحم و صدقه
 
دو چیز مقام را فزون کند
حل مشکل دیگران و فروتنی

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





حکایت کربلا و عاشورا
حکایت آب و زخم شمشیر نیست!
حکایت زندگیست!
حماسه مردانگی،
گذشت، شهامت،
رشادت و شهادت است
درس پایداری از اعتقادات
و زنده نگاه داشتن دین خداست!

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت