✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 346
  • دیروز: 1173
  • 7 روز قبل: 7836
  • 1 ماه قبل: 30647
  • کل بازدیدها: 823148

 



 

آیتـ الله مجتهدے تهرانۍ(ره):

خـداوند از سه گروه تعجب می‌كند.

✿ ۱⇜كسی كه نماز می‌خواند و می‌داند مقابل چه خدایی ایستاده است، ولی در نماز حضور قلب ندارد و حواسش به نماز نیست.

✿ ۲⇜كسی كه عمری است روزی خدا را می‌خورد و غصه روزی فردا را دارد.

✿ ۳⇜ كسی كه می‌خندد در حالی كه نمی‌داند خدا از او راضی هست یا نه

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:

ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
نقص یا کمبود زیبایی در چهره یک فرد را اخلاق خوب تکمیل میکند…
اما کمبود یا نبود اخلاق را، هیچ چهره ی زیبایی نمی تواند تکمیل کند…
پایه و بنای شخصیت انسان ها بر کردارشان میباشد، و زیباترین شخصیت ها متعلق به خوش اخلاق ترین انسان هاست.

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ﯾﻪ وقـتــایی ﺗـــﻮ ﺯﻧـــﺪﮔﻰ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ
ﻭﻗﺘﻰ ﺩﻓﺘــﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻮ ﻭﺭﻕ ﻣﯿﺰﻧﻰ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﻰ ﻣﯿﺮﺳﻰ ﻛﻪ
ﻧﻤﯿـﺪﻭﻧﻰ ﺗﻘﺪﯾــﺮﺕ ﺑــﻮﺩﻩ ﯾﺎ ﺗﻘﺼﯿــﺮﺕ … به آﺩﻣـﺎﯾﻰ ﻣﯿـﺮﺳﻰ ﻛﻪ
ﻧﻤﯿـﺪﻭﻧﻰ ﺩﺭﺩﻥ ﯾـﺎ ﻫﻤـﺪﺭﺩ … ﺑـﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻫــﺎﯾﻰ ﻣﯿــﺮﺳﻰ ﻛﻪ
ﻫﻀﻤﺶ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻝ ﻛﻮﭼﯿﻜﺖ ﺳﺨﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺩﺍﯾﻰ ﻣﯿﺮﺳﻰ ﻛﻪ
ﺑــﺮﺍﻯ ﺳﻦ ﻭ ﺳـﺎﻟﺖ ﺑــﺰﺭﮔﻪ … ﺑﻪ آﺭﺯﻭﻫــﺎﯾﻰ ﻛﻪ
ﺗـــﻮﻫﻢ ﺷـﺪ … ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﻰ ﻛﻪ ﮔﺬﺷﺖ …ﺑﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﻰ ﻛﻪ
ﺣﻘﺖ ﺑــﻮﺩ ﺍﻣـﺎ ﺷﺪ ﺗـﻮﻗﻊ … ﻭ ﺯﺧﻤﻬــﺎﯾﻰ ﻛﻪ
ﺑﺎ ﻧﻤــﻚ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ آﻏﺸﺘــﻪ ﺷﺪ …!

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت





حسیـــــــــن جانم

در این جهان به خدا
تا رمق ب جان من است!

همیشه نام حسین
بر سر زبان من است!

چ گویمش ڪه محمد
به وصف او فرمود:

منم از آن حسین و
حسین از آن من است!

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




 
امام صادق علیه السلام:

کینه مؤمن یک لحظه است
و زمانی که از برادر خود جدا شد،
در دل خود کینه ای نسبت به او نگه نمی دارد،
اما کینه کافر مادام العمر است.

  میزان الحکمه، ج3، ص138

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 

آرامـــــش یکی از زیبـــــاترین پدیده های خلقـــــت است

شاید اصلا هدف غایی بشریت ناآرام هم رسیدن به همین سرچشمه یعنی آرامـــــش باشد

تلاشمان این باشد که در راه رسیدن به آرامش ، دســـــت یکدیگر را بگیریم و برای هم عصای خـــــوبی باشیم

صرف حرف های زیبا زدن هیچ دردی را دوا نمی کند

مـــــثبت بودن یعنی در پیـــــچ و خم ها و گردنه های سخـــــت زندگی ، خود را نباختن و بهتـــــرین ها را جستجو کردن…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 محافظت بر اوقات « نماز » ، برای تقرب و نزدیکی به پروردگار تأثیر فراوانی دارد .

مولایمان امام علی (علیه السلام ) می فرمایند:
هیچ عملی نزد خداوند سبحان محبوب تر از « نماز » نیست ، پس به هیچ وجه نباید چیزی از کارهای دنیا شما را از وقت های نماز غافل کند ؛ زیرا خداوند عزّوجلّ مذمت کرده است گروهی را و فرموده است : « کسانی که در نماز خود سهل انگاری می کنند. »
یعنی اینکه ایشان غافلند و به اوقات نماز بی اهمیتند.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

بزرگان و افراد مشهور و معروف دنیا چندین توانایی خوب را با هم ندارند.

آنان یک مهارت را در حد اعلاء میدانند.

شوماخر ….
یک راننده قهار بوده است.

استاد نویسندگی و بازیگری و شیمی و یا هزاران مهارت دیگر نبوده .

او فقط:
راننده بزرگی بوده و بس

بتهوون…
یکی بهترین موزیسین های جهان بوده

ورزشکار ماهری نبوده.
نقاشی را هم چندان نمیدانسته.
فیزکدان هم نبوده.

ولی آهنگ ساز ماهری بوده 

بروسلی نابغه سینمای رزمی میگه :
از کسی که چند هزار ضربه را تمرین کرده نمیترسم
از کسی میترسم که یه ضربه را ده هزار بار تمرین کرده.

بنابر این برای مشهور بودن ، باید بر روی هدفی خاص تمرکز کرد .
مهم این است که بارها و بارها و بارها تمرین کرد و علم و آن مهارت را آموخت. و چه بهتر که آن تعالیم در راستای استعداد و علائق خودمان باشد.

شهیر بودن برای همه انسانها جدابیت دارد
ولی مهم این است که این توانایی ما برای دیگران نیز مفید باشد .

کریس آنجل و یا دیوید کاپرفیلد یکی از معروفترین شعبده بازان جهانند.
ولی شهره آنها صرفا برای سرگرمی مردمان است و نمیتوانند الگویی مناسب برای اصل زندگی باشند.

حافظ و سعدی شهرتشان در شاعریست .
اما شعرهایشان درسهای زندگی فراوانی به بشریت داده است.

شهرت آن است که همه مردمان ترا بشناسند و برای سرگرمی آنها مفید باشی.

ولی بزرگی آن است که مردمان زیادی از شهرتت بهره ها ببرند.

 

دست نوشته یکی از دوستان

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




مولانا جلال الدین ـ غزل شماره 623
عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد

از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد

ای پیشرو مردی، امروز تو برخوردی
ای زاهد فردایی فردات مبارک باد

کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد
حلوا شده ای کلی حلوات مبارک باد

در خانقه سینه غوغاست فقیران را
ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد

این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد
دریاش همی‌ گوید دریات مبارک باد

ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد
ای طالب بالایی بالات مبارک باد

ای جان پسندیده جوییده و کوشیده
پرهات بروییده پرهات مبارک باد

خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی
کالای عجب بردی کالات مبارک باد

دیوان کبیر شمس، غزل شماره 623

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

امام علی (ع) فرمودند:
 مردم در دنيا دو دسته اند: يك دسته براى كسانى كه در دنيا براى دنيا كار كرد، و دنيا او را از آخرتش باز داشت، بر بازماندگان خويش از تهيدستى هراسان ، و از تهيدستى خويش در امان است، پس زندگانى خود را در راه سود ديگران از دست مى دهد.ش
و ديگرى آن كه در دنيا براى آخرت كار مى كند، و نعمت هاى دنيا نيز بدون تلاش به او روى مى آورد، پس بهرة هر دو جهان را چشيده، و مالك هر دو جهان مى گردد، و با آبرومندى در پيشگاه خدا صبح مى كند، و حاجتى را از خدا در خواست نمى كند جز آن كه روا مى گردد.
حکمت نهج البلاغه

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 

وقتی سالک با سکوت در مراحل قبلی توانست از نیروهای ناخودآگاه خود به‌خوبی بهره گیرد، به مرتبه‌ای قدم می‌گذارد که برخی اسرار بر او مکشوف می‌شود.
سالکِ طریق وقتی بدین مقام می‌رسد و برخی تعالیم را به او می‌آموزند، نباید آنها را با نااهلان در میان گذارد؛
چراکه برخی از این رازها و معارف نفسانی از حد فهم نامحرمان فراتر است و چه‌بسا موجب گمراهی آنان شود،
یا اینکه ممکن است آنها این معارف را فراگیرند موجب گمراهی و فریب دیگران گردند.
ازاین‌روست که مولانا می‌فرماید :

چونکه در یاران رسی خامش‌نشین
اندر آن حلقه مکن خود را نگین

در نماز جمعه بنگر خوش به هوش
جمله جمعند و یک اندیش و خموش

رخت‌ها را سوی خاموشی کشان
چون نشان جویی مکن خود را نشان

مثنوی معنوی. دفتر ششم


«سکون» یکی از نشانه‌های سالکی است که به مرتبه پذیرش اسرار رسیده ،
نشانه‌ای که خود بر دو نوع است:

سکون قبل از حرکت و سکون پس از حرکت.بر اساس آیات و روایات، سکون قبل از حرکت کاملاً مذموم است. عامل به این سکون، اهل تلاش و حرکت نبوده، در گوشه‌ای آرمیده و ساکن است. اما سکون بعد از حرکت که بسیار ممدوح است، عامل به آن کسی است که به مقصد رسیده یا به یکی از حلقه‌های وصال نایل شده و در آنجا آرام گرفته تا برای حرکت بعدی آماده شود.

سالک وقتی به مرحله‌ای می‌رسد که آمادگی پذیرش اسرار را در خود می‌یابد، همان‌گونه که مولانا می‌فرماید ، باید آرامش و طمأنینه داشته باشد.
اگر او وارد مجلسی از یاران و واصلان شد، باید خموشی پیشه کند و آنچه فراگرفته، زود به زبان نیاورد، بلکه فراخ سینه او باید مخزن اسرار باشد. حال می‌توان پرسید علت سکوت در این مرحله چیست؟
مولانا در پاسخ میفرماید :

گر دو حرف صدق گویی ای فلان
گفت تیره در تبع گردد روان

این نخواندی کالکلام ای مستهام
فی شجونٍ جرَّه جرُّ الکلام

هین مشو شارع در آن حرف رَشَد
که سخن زو مر سخن را می‌کشد

نیست در ضبطت چو بگشادی دهان
از پی صافی شود تیره روان

مثنوی معنوی. دفتر ششمi

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

 
امام باقر (علیه السّلام) فرمود: صله ارحام اعمال را پاک کند و اموال را فزونی دهد و بلا را دور گرداند و حساب را آسان کند و اجل را به تأخیر اندازد.

 صلَةُ الاَرحامِ تُزكى اَلاَعمالَ و َتُنمى اَلاَموالَ و َتَدفَعُ اَلبَلوى وَ تُيَسِّرَ الحِسابَ و َتُنسِئُ فِى الاَجَلِ. (باب صلد الرحم،ح ۴)
*واژه های اخلاقی از اصول کافی*

موضوعات: روایات  لینک ثابت


...


 

 امام علی(ع) فرمودند:
خدايا به تو پناه مى برم كه ظاهر من در برابر ديده ها نيكو و درونم در آنچه كه از تو پنهان مى دارم، زشت باشد، و بخواهم با اعمال و رفتارى كه تو از آن آگاهى ، توجه مردم را به خود جلب نمايم، و چهرة ظاهرم را زيبا نشان داده با اعمال نادرستى كه درونم را زشت كرده به سوى تو ايم،
تا به بندگانت ، نزديك ، و از خشنودى تو دور گردم.
حکمت 276 نهج البلاغه

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




دو ماجرا از رفتار بایزید بسطامی با حیوانات

شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در کتاب مستطاب تذکرة الاولیاء در شرح احوال حضرت سلطان العارفین؛ بایزید بسطامی می فرماید:

«نقل است که يک روز می گذشت با جماعتی. در تنگنای راهی افتاد، و سگی می آمد. بايزيد بازگشت و راه بر سگ ايثار کرد تا سگ را باز نبايد گشت مگر اين خاطر به طريق انکار بر مريدی گذشت که حق تعالی آدمی را مکرم گردانيده است و بايزيد سلطان العارفين است. با اين همه پايگاه - و جماعتی مريدان - راه بر سگی ايثار کند و بازگردد. اين چگونه بود؟ شيخ گفت: ای جوانمرد! اين سگ به زبان حال با بايزيد گفت در سبق السبق از من چه تقصير در وجود آمده است، و از تو چه توفير حاصل شده است که پوستی از سگی در من پوشيدند و خلعت سلطان العارفين در سر تو افگندند؟ اين انديشه در سر ما درآمد تا راه بر او ايثار کردم.»

بلافاصله حکایتی دیگر از برخورد بایزید با سگی دیگر را نقل می کند:

«نقل است که يک روز می رفت. سگی با او همراه افتاد. شيخ دامن از او درفراهم گرفت. سگ گفت: اگر خشکم هيچ خللی نيست، و اگر ترم هفت آب و خاک ميان من و تو صلحی اندازد. اما اگر دامن به خود باز زنی، اگر به هفت دريا غسل کنی پاک نشوی. بايزيد گفت: تو پليد ظاهر و من پليد باطن. بيا تا هر دو را جمع کنیم تا به سبب جمعیت، باشد که از میان ما پاکی سر بر زند. سگ گفت: تو همراهی و انبازیِ مرا نشايی که من رد خلقم، و تو مقبول خلق. هرکه به من رسد سنگی بر پهلوی من زند و هرکه به تو رسد گويد: سلام عليک يا سلطان العارفين! و من هرگز استخوانی فردا را ننهادم، تو خمی گندم داری فردا را. بايزيد گفت: همراهی سگی را نمی شايم، همراهی لم يزل و لا يزال (خداوند) را چون شایم؟! سبحان آن خدايی را که بهترين خلق را به کمترين خلق پرورش دهد.»

پی نوشت اول:

در ماجرای اول می بینیم که عارف سترگ بایزید، در راهی تنگ که تنها راه عبور برای یک نفر وجود دارد زمانی که می بیند سگی از سوی دیگر راه می آید مسیر آمده را بر می گردد تا سگ بتواند گذر کند و این حرکت وی باعث سوال و تردید یکی از مریدان شده و بایزید از جایی که بر خواطر بشری اشراف دارد به او گوشزد می کند که تمامی مخلوقات خداوند عزیز اویند و برای خود دارای جایگاه و مرتبه ای هستند. هر موجودی که در سلک وجود درآمده است حتماً مورد نظر پروردگار عالم واقع شده که به کسوت هستی مزین گشته است. نکتۀ دیگر اشاره بر این مفهوم دارد که در ابتدای پیدایش خلق در دایرۀ قسمت به هر موجودی نصیبی و قسمتی رسیده است و این دلیل بر آن نمی شود که انسان خود را از تمامی مخلوقات خداوند برتر و بزرگ تر و با اهمیت تر ببیند. حتی اگر اینچنین باشد انسان مزکی و پرورش یافته، ردای خشوع و خضوع بر سر می افکند و خود را با خاک راه برابر می بیند، چه بزرگی و رفعت واقعی در خاکساری و فروتنی است.

پی نوشت دوم:

در این داستان نکتۀ مهمی که خودنمایی می کند پرهیز از خود بینی و منیت است که اگر گریبانگیر بشر شد او را به سوی سیر نزولی خواهد کشاند. خودبرتر بینی درد روحی خطرناکیست که به شدت باید از آن حذر کرد. در جایی که بایزید از سگ می خواهد تا با او همراه و شریک شود و سگ می گوید به دلیل قبولِ تو و ردِ من در نزد خلق و اینکه من در حال زندگی می کنم و برای فردای خود اندیشه ای ندارم، استخوانی فردا را نمی اندوزم اما توخُمی گندم در خانه داری تا روزهای دیگر از آن استفاده کنی، اشاره می رود به ابن الوقت بودن صوفی حقیقی و مرد راه که باید هر چه می رسد به کار ببرد و توکل پیشه کند و نیاندوزد و ذهن خود را که در هر لحظه لازم است با یادمنشأ ازلی باشد به فکر امور معاش و دنیا نگمارد. و اما بایزید با درک این نکته از قلۀ بلند خود بینی به حضیض خاکساری می افتد و خطاب به پروردگار می گوید: من حتی در حد همراهی با سگی نیستم پس چگونه می توانم شایستۀ همراهی با تو که یگانه عظمت وجودهستی باشم؟! و همین خاکساری است که بایزید را دوباره از خاک بر می کشد و به افلاک می رساند. همچنین این ماجرا اشاره به این دارد که خداوند چه بسا بهترین آفرینش خود و اشرف مخلوقاتش را به واسطۀ مخلوقی که به نظر کمترین و پست ترین آنها می آید تربیت می کند و آن مخلوق را وسیله قرار می دهد تا دیگری را به خطاها و خبایای خود آگاه گرداند و از آنها بر حذر دارد.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 
حاج اسماعیل دولابی:
دعا ڪن ولی
اگراجابت نشدباخدا دعوا نڪن
نگذارمیانہ‌ات با او بهم بخورد
خدا غیور است و اجابتت مے‌ڪند
اگرمے‌خواهید دعایتان گیرا شود
اول براے دیگران دعاڪنید
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




‍ 

شاگردی از استادش درباره ی جلب رضایت خدا و بهترین راه آن پرسید.
استاد گفت: به گورستان برو و به مرده ها توهین کن!
شاگرد دستور استاد را اجرا کرد و نزد او برگشت.
استاد گفت: جواب دادند؟ شاگرد گفت : نه.
استاد گفت: پس بار دیگر به آنجا برو و آن ها را ستایش کن!
شاگرد اطاعت کرد و همان روز عصر نزد استاد برگشت.
استاد بار دیگر از او پرسید که آیا مرده ها جواب دادند؟ و شاگرد گفت : نه.
استاد گفت: برای جلب رضایت خدا، همین طور رفتار کن!
نه به ستایش های مردم توجه کن و نه به تحقیر ها و تمسخر هایشان!
بدین صورت است که می توانی راه خودت را در پیش بگیری.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




شاهکارهایی از حضرت امام علی علیه السلام

 

 دو بيت عجيب از حضرت أميرالمؤمنين علی(عليه السلام)

 

در اين بيت زبان حركت نميكند  :

آب همي وهم بي أحبابي

همهم ما بهم وهمي مابي

—— —— ——

 ودر اين بيت لبها بهم نميخورن :

 

قطعنا على قطع القطا قطع ليلة

سراعا على الخيل العتاق اللاحقي

 

 

 

اين شعر هم از عجايبي است كه هم ميتونيد عمودي بخونيد و هم افقي:

 

ألوم     صديقي   وهذا   محال

صديقي   احبه    كلام     يقال

و هذا      كلام    بليغ   الجمال

محال      يقال   الجمال   خيال

 

 

 

اين بيت رو ابتدا از اول بخوانيد و بعد از انتها حرف به حرف بخوانيد ميبينيد ….

 

مودته تدوم لكل هو ** وهل كل مودته تدوم

 

 

 

علماي ادب جمع شدن و گفتن كه حرف الف بيشترين كاربرد و استفاده رو در زبان داره…

 

خطبه امام علي عليه السلام بدون حرف ألف :

 

حمدت من عظمت منته وسبغت نعمته وسبقت رحمته غضبه، وتمت كلمته، ونفذت مشيئته، وبلغت قضيته، حمدته حمد مُقرٍ بربوبيته، متخضع لعبوديته، متنصل من خطيئته، متفرد بتوحده، مؤمل منه مغفرة تنجيه يوم يشغل عن فصيلته وبنيه، ونستعينه ونسترشده ونستهديه، ونؤمن به ونتوكل عليه وشهدت له شهود مخلص موقن، وفردته تفريد مؤمن متيقن، ووحدته توحيد عبد مذعن، ليس له شريك في ملكه ولم يكن له ولي في صنعه، جلَّ عن مشير ووزير، وعن عون ومعين ونصير ونظير علم ولن يزول كمثله شيءٌ وهو بعد كل شيءٍ .

 

رب معتز بعزته، متمكن بقوته، متقدس بعلوّه متكبر

بسموّه ليس يدركه بصر، ولم يحط به نظر قوي منيع، بصير سميع، رؤوف رحيم، عجز عن وصفه من يصفه، وضل عن نعته من يعرفه، قرب فبعد وبَعُد فقرب، يجيب دعوة من يدعوه، ويرزقه ويحبوه، ذو لطف خفي، وبطش قوي، ورحمة موسعة، وعقوبة موجعة، رحمته جنة عريضة مونقة، وعقوبته جحيم ممدودة موبقة، وشهدت ببعث محمد رسوله وعبده وصفيه ونبيه ونجيه وحبيبه وخليله .

-

 

خطبه بدون نقطه :

 

الحمد لله الملك المحمود ، المالك الودود مصور كل مولود ، مآل كل مطرود ساطع المهاد وموطد الأوطاد ومرسل الأمطار، ومسهل الأوطار وعالم الأسرار ومدركها ومدمر الأملاك ومهلكها ومكور الدهور ومكررها ومورد الأمور ومصدرها عم سماحه وكمل ركامه وهمل وطاوع السؤال والأمل أوسع الرمل وأرمل أحمده حمدا ممدودا وأوحده كما وحد الأواه وهو الله لا إله للأمم سواه ولا صادع لما عدله وسواه، أرسل محمدا علما للإسلام ، وإماما للحكام ، …

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 ﮔﺎﻫﯽ «ﺧﺪﺍ»

 

 ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎ «ﺩﺳﺖ ﺗﻮ» ،

 

 «ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ» ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ ؛

 

 ﻭﻗﺘﯽ «ﺩﺳﺘﯽ» ﺭﺍ ﺑﻪ «ﯾﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ» ؛

 

 ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ «ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺕ» ﺩﺭ «ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ» …

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




**شیعہ یعنے هفت خطے درجنون **

 

 **شیعہ طوفان میڪند درڪاف ونون**

 

**شیعہ یعنے تشنہ ے جام بلا**

 

 **شیعگے یعنے قیام ڪربلا**

 

**شیعہ یعنے از جهنم در امان **

 

 **شیعہ یعنے غیبت صاحب الزمان**

 

**شیعہ یعنے بر امامت یاوری**

 

 **شیعہ یعنے غصہ هاے عسگری**

 

**شیعہ یعنے عاشقے وسادگے **

 

 **شیعہ یعنے هادے ودلدادگی**

 

**شیعہ یعنے برخلاف حزب باد**

 

 **شیعہ یعنے بوسہ بر باب الجواد**

 

**شیعہ یعنے نوڪرے مرتضی**

 

 **شیعہ یعنے دلبر خوبان رضا**

 

**شیعہ یعنے حب حیدر لازمی**

 

 **شیعہ یعنے رنج هاے ڪاظمی**

 

**شیعہ یعنے عشق یعنے عاشقی**

 

 **شیعہ یعنے گریہ هاے صادقی**

 

**شیعہ یعنے انتهاے شاعرے **

 

 **شیعہ یعنے علم هاے باقری**

 

**شیعہ یعنے فخر بر اهل جهاد**

 

 **شیعہ یعنے سجدہ ے زین العباد **

 

**شیعہ یعنے سرورے در عالمین**

 

 **شیعہ یعنے سرفرازے حسین **

 

**شیعہ یعنے صبر در رنج وبلا**

 

 **شیعہ یعنے اقتدار مجتبی**

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




داستان چشم برزخی دار شدن شیخ رجبعلی خیاط

 

سر و گوشش زیاد میجنبید. دخترخاله‌ی رجبعلی را میگویم. عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود. عاشق پسرخاله‌‌ی جوان یک لا قبائی که کارگر ساده‌ی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم. بدجوری عاشقش شده بود. آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به عشقش واصل شود.

 

رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد، اما عاشق سینه‌چاکش هم نبود. دخترخاله‌ی عاشق مترصّد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی را به گناه انداخته و نهایتا به وصال او نائل شود. و این فرصت مهیا شد!

 

آن هم در روزی که مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد. رجبعلی رسید به خانه‌ی خاله، در زد؛ صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟» و گفت: «منم، رجبعلی» و صدای دخترخاله را شنید که میگوید: «بیا داخل رجبعلی، خاله‌ات هم هست». رجبعلی وارد شد و سلام و علیکی با دخترخاله‌اش کرد و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست! تا به خودش آمد دید که پشت سرش درب درب خانه قفل شده و دخترخاله هم ….

 

با خودش گفت: «رجبعلی! خدا می تواند تو را بارها و بارها امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن». پس تأملی کرد و به محضر خداوند عرضه داشت: «خدایا! من این گناه را به خاطر رضای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن».و توسط پنجره  از آن خانه فرار کرد و برگشت به خانه‌ی خود تا استراحت کند. صبح از خواب بلند شد و از خانه به قصد مغازه خیاطی بیرون زد و با کمال تعجب دید خیابان پر از حیوانات اهلی و وحشی شده است !!

 

 

آری! چشم برزخی رجبعلی در اثر چشم‌پوشی از یک گناهِ حاضر و آماده و به ظاهر لذیذ باز شده بود و این چشم‌پوشی، آغازی شد برای سیر و سلوک و صعود معنوی “شیخ رجبعلی خیاط” تا اینکه کسب کند مقامات عالیه معنوی را.

 

چه اکسیر ارزنده ای است این قاعده!! برای عارف شدن، نیاز نیست به چهل - پنجاه سال چله گرفتن و ریاضت کشیدن و نخوردن این غذا و ننوشیدن آن آشامیدنی. نه اینکه اینها بی اثر باشند، نه! اما “اصل” چیز دیگری است. بیهوده نبود که مرحوم بهجت تاکید میفرمودند بر این نکته که:

راه واقعی عرفان “ترک گناه است

 

 

 

منبع:

کتاب کيمياي محبت،‌ حجة الاسلام محمدي ري شهري

 

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت