✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 500
  • دیروز: 1274
  • 7 روز قبل: 6809
  • 1 ماه قبل: 31603
  • کل بازدیدها: 1029977

 

...


دستان لرزانم را به آسمان بلند می‌کنم. سرم را در آسمان می‌چرخانم. جز نور نمی‌بینم.

فریاد می‌زنم و پژواک صدایم را نمی‌شنوم. چشمه چشمه اشتیاق از چشمانم جاری می‌شود. زمین می‌چرخد، آسمان می‌چرخد و من… من که تو را سال‌هاست در طوافم و تو ای قبله‌گاه راستین من که «یا مَن هو اَقربُ إِلیّ من حَبلِ الوَرید»ی، چگونه خویش را از تو دور ببینم؟!

خود را از بیابان‌های غفلت، به سوی سرزمین نور می‌کشم؛ به مکانی که بهترین بندگان، در این روز پرالتهاب، تو را می‌خوانند. صدای عشق می‌آید.

صدا، صدای حسین علیه‌السلام است و من که چون سنگ‌ریزه‌ای ناچیز، دل به اوج کلمات او بسته‌ام، آسمان و زمین، با حسین علیه‌السلام می‌خوانند و تمام صحرا تکرار می‌کند. فوج فوج فرشتگان، صحرای لم یزرع عرفات را پوشانده است.

بی‌سپاس، چگونه لب به سخن بگشاید، وقتی حسین علیه‌السلام ، نعمت‌های تو را می‌شمارد و سپاس می‌گوید؟!

الهی!

چگونه به درگاه تو روی آورم، وقتی خویش را آلوده پست‌ترین عصیان‌ها می‌بینم و در توشه عملم جز زشتی و سیاهی نیاندوخته‌ام؟دعای امام را شامل این ذرات ناچیز و بی‌ارزش عرفات کن که بر زمین، به امید عنایت تو نشستیم و حسین علیه‌السلام را شفیع قرار دادیم. تمام اجزای این خاک اشک می‌ریزند و تمام ذرات این صحرا فریاد می‌زنند: «اللهم انی ارغب الیک و اشهدُ بالرّبوبیّة لکَ مُقراً بِانکَ رَبّی و الیک مَرَدّی».

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




از خواجه عبدالله انصاری

 

بارالها…

از كوي تو بيرون نشود

 پاي خيالم

نكند فرق به حالم ….

چه براني،

چه بخواني…

 چه به اوجم برساني

چه به خاكم بكشاني…

 نه من آنم كه برنجم

نه تو آني كه براني..

نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم

نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي

در اگر باز نگردد…

نروم باز به جايي

پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي

كس به غير از تو نخواهم

چه بخواهي چه نخواهي

باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ﺩﺍﺧـﻞِ ﺳـﺠــــﺎﺩﻩ ﺍﻡ ﯾـﮏ ﯾـﺎﺱ ﮐــﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺑـﯿــﺎ

ﺭﻭ ﺑـﻪ ﺳـﻮﯼ ﻗﺒـﻠﻪ ﺍﻡ،ﺍﺣﺴـﺎﺱ ﮐـﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺑـﯿـﺎ

ﺫﮐــﺮ ﺗـﺴـﺒﯿـﺤـﻢ ﺷﺪﻩ ﯾـﺎ ﺁﻝ ﻃـــﻪ ﺍﻟـﻌــــﺠــﻞ

ﯾـﺎﺃﻧـﯿﺲ ﻭ ﻣـﻮﻧـﺲ ﺍﯾـﻦ ﺑﯽ ﮐـﺴـﯿﻬـﺎ ﺍﻟـﻌــﺠـﻞﺍﺯ ﻓــﺮﺍﻕ ﻭ ﺩﻭﺭﯼ ﺍﺕ ﺳــﻮﺯِ ﺗـﺮﻧــﻢ ﺗــﺎﺑـﻪ ﮐـﯽ

ﺩﻟـﺨـﻮﺷﯽ ﻭ ﺑـﯿـﺨــﯿﺎﻟﯽ ﻭ ﺗـﺒـﺴـﻢ ﺗـﺎ ﺑـﻪ ﮐﯽﻻﯾـــﻖ ﻧــﺎﻡ ﺳــــــــﺮﻭﺩ ﺍﻧــﺘــﻈـــﺎﺭﺕ ﻧـﯿـﺴــﺘـــﻢ

ﺑﺎ ﻫﻤـﻪ ﺷـﺮﻣـﻨـﺪﮔﯽ ﺷـﺎﯾﺪﮐﻪ ﯾﺎﺭﺕ ﻧـﯿـﺴـﺘـﻢ

ﺑـﺎ ﻫـﻤـﻪ ﺷـﺮﻣـﻨـــــﺪﮔﯽ ﺍﻣـﺎ ﺩﻋـﺎﯾـﺖ ﻣـﯿـﮑـﻨـﻢ

ﺩﺭ ﺩﻝ ﺷـﺐ ﻫـﺎﯼ ﺁﺩﯾــﻨــﻪ ﺻـﺪﺍﯾﺖ ﻣـﯿـﮑـﻨـﻢ

ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣـﯿـﺪ ﮐـﻪ ﺩﺭ ﺧـﯿـﻞ ﺩﻋــﺎﯾـﺖ ﺟـﺎ ﺷـﻮﻡ

ﮐـﺎﺵ ﻣـﻦ ﻫــــﻢ ﺟــــــــﺰﺀ ﺧـﯿــــــﻠـﯽ ﻫـﺎ ﺷــﻮﻡ)

ﺍﻟﻠــــﻬﻢﻋـﺠــﻞ ﻟـﻮﻟﯿــک الفرج

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




کربلا را دل تنگم…

 

 

 

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

 

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

 

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

 

و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

 

به یاد چایی شیرین کربلایی ها

 

لبم حلاوت “احلی من العسل” دارد

 

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا

 

درون قالب شش گوشه یک غزل دارد 

 

بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟

 

بگو محبت ما ریشه در ازل دارد

 

غلامتان به من آموخت در میانه ی خون

 

که روسیاهی ما نیز راه حل دارد.

 

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

راوی (حکیم بن عتیبه)گفت:

خدمت حضرت باقر(ع)بودم، خانه پر از جمعیت بود در این هنگام پیرمردی که تکیه بر عصای خود داشت وارد شد بر در خانه ایستاده، گفت: السلام علیک یابن رسول الله و رحمة الله و برکاته و سکوت کرد. حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: علیک السلام و رحمة الله و برکاته.

پیرمرد رو به طرف حضار مجلس نموده بر همه سلام کرد و آنها جواب سلامش را دادند آنگاه متوجه حضرت شده و عرض کرد یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا به نزدیک خود جای ده.

فوالله انی لاحبکم و احب من یحبکم و والله ما احبکم و لا احب من یحبکم لطمع فی دنیا والله انی لا بغض عدوکم و ابرء منه والله ما ابغضه و ابرء منه لوتر، کان بینی و بینه والله انی لاحل حلالکم و احرم حرامکم و انتظر امرکم فهل تر جولی جعلنی الله فداک

به خدا سوگند شما را دوست دارم و دوستان شما را نیز دوست دارم، این علاقه و محبت من نسبت به شما و دوستانتان نه برای طمع در دنیا است.

 به خدا قسم دشمنان شما را دشمن دارم و از آنها بیزارم. این دشمنی و بیزاری که نسبت به آنها ابراز می‏کنم خدای را شاهد می‏گیریم که نه به واسطه کینه و خصومتی است که بین من و آنها باشد.

آنچه شما حلال بدانید حلال می‏دانم و آنچه حرام بدانید حرام می‏دانم

و انتظار فرج شما خانواده را می‏کشم

یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فدایت شوم با این خصوصیت آیا امید نجاتی برایم هست؟!

حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: جلو بیا؛ او را پیش خواند تا در پهلوی خود نشانید. آنگاه فرمود: پیرمرد.

شخصی خدمت پدرم علی بن الحسین (علیه السلام) رسید همین سوالی که تو کردی از ایشان نمود. پدرم در جوابش فرمود: اگر از دنیا بروی وارد بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی و امام حسن و امام حسین و علی بن الحسین (علیهم السلام) می‏شوی، قلبت خنک خواهد شد و دلت از التهاب می‏افتد شاد خواهی شد و چشمهایت روشن می‏گردد، با کرام الکاتبین به خوبی و خوشی روبرو خواهی شد آنگاه که جانت به اینجا برسد (در این هنگام با دست اشاره به گلوی خود نمود) در زندگی نیز چیزهائی خواهی دید که باعث روشنی چشمت هست و با ما در مقامی بلند و ارجمند خواهی بود.

پیرمرد از شنیدن این مقامات چنان غرق در شادی شد که خواست برای مرتبه دوم عین جملات را از زبان امام (علیه السلام) شنیده باشد، از این رو عرض کرد یابن رسول الله چه فرمودید؟!

حضرت باقر (علیه السلام) سخنان خود را تکرار کرد. پیرمرد عرض کرد اگر من بمیرم بر پیغمبر و علی و حسن و حسین و علی بن الحسین (علیهم السلام) وارد می‏شوم. چشمم روشن و دلم شاد و قلبم خنک می‏شود و کرام الکاتبین را با شادی و خوشی ملاقات می‏کنم وقتی جانم به گلویم برسد.

اگر زنده بمانم خدا چشمم را روشن می‏نماید و با شما در درجه‏ای بلند خواهم بود؟!

در این هنگام پیرمرد را چنان گریه‏ای گرفت که مانند ابر بهار اشک می‏ریخت و با صدای بلند، های های گریه می‏کرد. آنقدر گریه کرد که بر زمین افتاد. قطرات پیاپی اشک و ناله‏های جانگداز که حاکی از قلب پر محبت و ولای پیرمرد بود چنان اطرافیان را تحت تأثیر قرار داد که همه با صدای بلند شروع به گریه کردند. حضرت باقر (علیه السلام) رو به طرف پیرمرد نموده با دست مبارک قطرات اشک را از مژگانش می‏گرفت و می‏پاشید.

پیرمرد سربلند نموده و عرض کرد یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) دست مبارکت را به من بده. حضرت دست خود را به طرفش دراز کرد.

پیرمرد گرفته شروع به بوسیدن کرد و بر چشمهای خود گذاشت، سینه و شکم خویش را گشود، دست آن جناب را بر روی سینه و شکم خود گذاشت آنگاه از جای حرکت کرده سلام داد و رفت.

حضرت باقر (علیه السلام) تا موقعی که پیرمرد در حال رفتن دیده می‏شد او را با توجه مخصوصی تماشا می‏کرد، پس از آن روی به جمعیت نموده فرمود:

هر کس مایل است مردی از اهل بهشت را ببیند به این شخص نگاه کند، حکیم بن عتیبه راوی حدیث می‏گوید هیچ مجلس عزائی را ندیده بودم که از نظر سوز و گداز و سیلاب اشک شباهت به این مجلس داشته باشد.

 

 بحار الانوار، ج 46، ص 362

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

هرگز فکر نکنید با داشتن پول زیاد شما ثروتمند خواهید بود.

در دنیای امروزی ثروت فراتر از پول است.

 

ناپلون هیل در کتاب کلید طلایی 12 نوع ثروت را معرفی می کند که داشتن آنها ما را ثروتمند میکند.

 

 این ثروت های دوازده گانه عبارتند از:

 

 1.رویکرد ذهنی مثبت.

 

 2.تندرستی واقعی.

 

3.هماهنگی در روابط انسانی.

 

 4.رهایی از ترس.

 

5.امید به موفقیت.

 

 6.نیروی ایمان.

 

7.اشتیاق به بخشش

 

8.عشق ورزیدن به کار.

 

9.تعصب نداشتن به همه موضوعات.

 

 10.انضباط شخصی.

 

 11.توانایی درک دیگران.

 

 12.امنیت اقتصادی.

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم

من زنده ام و زندگی

ارزش رفتن دارد

آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم

گوش ناامیدی را کر کند

خوب میدانم که گاه کفشها،

پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد

امامن همچنان خواهم رفت

زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد

ماندن در کار نیست

گذشته های دردناک را رها میکنم و به آینده نامعلوم

نمی اندیشم

ولی این را میدانم؛

گذشته با آینده یکسان نیست

زندگی نه ماندن است نه رسیدن

زندگی به سادگی رفتن است

به همین راحتی،

زندگی چقدر آسان است…

زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد،،،

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ…

ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ؛

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ …

ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﯼ؛

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ …

ﮐﻠﯿﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ﻃﺮﺯ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ ، ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻪ !…

ﯾﮑﯽ ، ﺩﯾﮕﻪ ﺷﯿﮏ، ﻧﻤﯽ ﭘﻮﺷﻪ ..

ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ..

ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﻤﯿﺪﻩ ..

ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ …

ﯾﮑﯽ ﻣﺪﺍﻡ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﻩ ..

ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ، ﻋﮑﺲ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻩ !…

ﯾﮑﯽ ﻣﺤﺒﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻪ !…

ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﻧﻤﻴﭙﺬﻳﺮﻩ !…

ﻭ …..

ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺩﺭ ٣٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ٨٠

ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﻓﻦ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ !…

 

ﭘﺎﺋﻮﻟﻮ ﻛﻮﺋﻴﻠﻮ

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




امیدت را هیچگاه از دست نده دوست من.

تعدﺍﺩﻱ ﻣﻮﺵ ﺭﻭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺩﺍﺧﻞ ﻳﻚ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺍﺏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ

ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻣﻮﺷﻬﺎ ﻓﻘﻂ ١٧ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ

ﺧﻔﻪ ﺷﺪﻧﺪ !!!

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻣﻮﺵ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ١٧ﺩﻗﻴﻘﻪ

ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻤﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻣﻮﺵ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ

ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻋﻠﻢ ١٧ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺗﺎ ﻣﺮﮒ ﻣﻮﺷﻬﺎ

ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺭﻭ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ١٧ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺍﺯ ﺍﺏ ﺟﻤﻊ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭﺗﻤﺎﻣﻲ

ﺍﻧﻬﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ !!!!

ﻣﻮﺷﻬﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻲ ﺗﻨﻔﺲ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﺏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ

ﺷﺪﻧﺪ !!!!!

ﺣﺪﺱ ﻣﻴﺰﻧﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ؟

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

٢٦ﺳﺎﻋﺖ ﻃﻮﻝ ﻛﺸﻴﺪ ﺗﺎ ﺍﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩﻧﺪ

ﺍﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺳﺘﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻣﺪ ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﭘﻴﺪﺍ

ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ،٢٦ﺳﺎﻋﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﻃﺎﻗﺖ ﺍﻭﺭﺩﻧﺪ !!!!!!

ﺍﻣﻴﺪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮﻳﻦ ﻗﻮﻩ ﻣﺤﺮﻙ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺳﺖ !!!!

ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﻴﺪﻥ

ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﻛﺎﺳﺒﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻭﺭﺷﻜﺴﺖ ﺷﺪﻧﺪ

ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻣﺮﻳﻀﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺷﻔﺎ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ

ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺗﻼﺷﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺛﻤﺮ ﻧﻨﺸﺴﺖ

ﻫﻤﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻓﻘﺪﺍﻥ ﺍﻣﻴﺪ ﺑﻮﺩﻩ !!!!!!!

ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍﻱ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﺑﺎﺵ

ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﺑﺎﺵ !!

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 هر كس خواهان زندگي خوب

است، اين ده غنچه را بچيند:

 

۱. نشستن در سحرگاهان براي طلب آمرزش: ﴿وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ﴾ و آنان كه سحرگاهان طلب آمرزش مي نمايند.

 ٢. در خلوت نشستن براي تفكر و انديشيدن : ﴿وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ﴾  و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند.

 ٣. همنشيني با صالحان : ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم﴾

و با کسانی باش که پروردگار خود را صبحگاهان و شامگاهان می خوانند.

 ۴.  ذكر : ﴿وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا﴾

خداوند را بسيار ياد كنيد.

 ۵. دو ركعت نماز خاشعانه : ﴿الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ﴾ همان کسانی که در نمازشان خاشع (و فروتن) هستند

 ۶. تلاوت قرآن و تدبر در آن: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن﴾آيا در قرآن نمي انديشند.

 ٧. روزه گرفتن در روزهاي گرم: در حديث آمده است : « روزه دار غذا و نوشيدني خود را به خاطر من (خداوند) رها مى كند ..

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

چادرم باشد مرا معیار ایمان و شرف

 

 

همچو مروارید زیبایم درون یک صدف

 

 

دید نامحرم نیفتد لاجرم بر سوی من

 

 

افتخارم باشد این،زهرا بود الگوی من

 

 

مدعی گوید که چادر یک نشان فانی است

 

 

من ولی گویم که با چادر تنم اسلامی است

 

 

مدعی گوید که با چادر کلاست باطل است

 

 

من ولی گویم که ایمانم ز چادر کامل است

 

 

مدعی خواهد مرا بی دین کند با لفظ دوست

 

 

چادر من همچو تیر زهرگین،بر چشم اوست

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

يادمان باشد،

بی شمار محبت کنيم،

حتی اگر به هردليلی کفه ی ترازوی ديگران سبک تربود…

 

اگرقرارباشدخوبی ما،وابسته به رفتاردیگران باشد..

این دیگرخوبی نیست؛بلکه معامله است…

محبت تجارت پاياپاي نيست .٠

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




فاصله حرف تا عمل

 

 

مادر تنها کنج خانه نشسته بود،

و پسرک بی توجه غرق در فیسبوک این پست را گذاشت:

” همه هستی ام مادرم …” !

 

………………………………………………

 

 

دخترک در لاین عکس کارگری پیر را گذاشت و زیرش نوشت:

پدرای زحمتکش چند تا لایک دارن…؟

 

همزمان پدر پیرش صدایش کرد که دخترم ناهار آماده است…؟؟

 

دختر داد زد : من میل ندارم، صددفعه نگفتم وقتی تو اتاقم هستم انقد صدام نکنید…

 

راستی، پست دخترک کلی لایک خورده بود…!

 

………………………………………………

 

 

مرد تابلوی خاتم کاری شده زیبایی را که خریده بود،

روی دیوار نصب کرد…

 

همسرش گفت: حال برادرت را که بیمار است پرسیده ای…؟

 

با عصبانیت گفت: الان حوصله ندارم…

 

راستی روی تابلو نوشته بود:

“بیا تا قدر یکدیگر بدانیم…” !

 

………………………………………………

 

راستی هیچ فکر کرده ایم که چقدر

حرفهایمان در حقیقی ،

و پُست هایمان در مجازی ،

به پای عمل می رسد …؟!؟

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد،

مگر به ” فهم و شعور “

مگر به ” درک و ادب “

مهربانان …

آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند !

این قدرت تو نیست،

این ” انسانیت ” است.

 

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت


...


در مقابل یک فرد معلول با سرعت کم راه بروید.

در مقابل مادری که فرزندش رو از دست داده بچه تون رو نبوسید.

در مقابل یک فرد مجرد از عشقتون نگید.

در برابر کسی که نداره از داشته هاتون مغرورانه حرف نزنید……….

 

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت


...


استادی با شاگردش از باغى ميگذشت.چشمشان به يک کفش کهنه افتادشاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم  ……!!!! استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين☝️… مقدارى پول درون ان قرار بده  ….. شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ،پول ها را ديد با گريه ،فرياد زد خدايا شکرت …. خدايي که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى …. ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويي به نزد انها باز گردم و همينطور اشک ميريخت…. استاد به شاگردش گفت هميشه سعى کن براى خوشحاليت ببخشى نه بستاني…..

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




ﻣﻦ ﯾﮏ ﺑﺎﻧﻮﯼ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ،،،

ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﺸﺪ ﻣﯿﻮﻩ ﻭ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﺍﺳﺖ …

ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪ ﺳﭙﺲ ﺏ ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ …

ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻗﺪﻡ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺗﺎ ﯾﺎﺩﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻣﻮﻻﯾﻢ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺯﻥ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﮔﻠﯽ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﻧﻪ ﯾﮏ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ….

ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﭘﺪﺭﻡ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻧﻪ ﺳﺎﻟﮕﯽ به ﻣﻦ ﻋﺰﺕ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ به ﻣﻦ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﮐﻨﺪ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻻﯾﻖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﻭ ﻧﻪ

ﭼﻮﻥ ﺟﻮﺍﻫﺮﯼ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﭘﻮﺷﺶ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻭ ﻧﺎﮐﺴﯽ ﻻﯾﻖ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻭ ﻟﻤﺲ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ

ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ

ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺣﻖ ﻣﻬﺮﯾﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﺪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻫﻮﺱ ﮐﻨﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﻋﻮﺿﻢ ﮐﻨﺪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺤﻮﻝ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺑﺴﺘﺮ ﻧﺮﻡ ﻋﺸﻖ ﺭﺍﻫﯽ ﺟﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻧﺸﻮﻡ

ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﻣﻬﺮ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﻧﺜﺎﺭ ﭘﺎﺭﻩ ﯼ ﺗﻨﻢ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺍﺟﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﻫﺒﺖ ،ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﻢ ﮔﺬﺍﺷﺖ 

ﺩﯾﻪ ﯼ ﭘﺪﺭ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ- ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ- ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺷﻮﺩ

ﻣﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ

ﻣﻦ ﮔﻠﻢ

ﻣﻦ ﺑﻠﻮﺭﻡ

ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﻣﻦ ﺁﺩﺍﺏ ﺩﺍﺭﺩ …

ﺣﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﻓﻤﻨﯿﺴﺘﯽ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﮎ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺴﺎﻭﯼ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ

ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﻣﻦ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ !ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ

ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ بدوم ﮐﻪ ﺳﺮ ﻣﺎﻩ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺪﺭﻥ ! ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ

ﺑﮕﯿﺮﻡ

ﺟﺴﻢ ﻟﻄﯿﻔﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ

ﻣﻦ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺍﻡ ….

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 عاشقان الله جل جلاله

الهي من تو را ياري نکردم

به غير از معصيت کاري نکردم

جواني ام را امانت داده بودي

امانت را نگه داري نکردم

ذليلم,مسکينم,خوار و پستم

کنار سفره ي خوبان نشستم

به جاي شکر تو ديدي چه کردم

نمک خوردم نمکدان را شکستم

گذشتم من ز مرز بي حيايي

نبردي آبرويم را خدايي

ميان معصيت بودم شنيدم

صدايم ميکني بنده کجايي 

 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




ارباب غریبم:

 

وقتی کسی ز هجر کسی پیر می شود.

حتی فضای خانه نفس گیر می شود.

 

عاشق که روی یار ندیدست دیده ای؟؟؟

دانی ز طعن همه تحقیر می شود؟!

 

ما رشته عنان به در دوست برده ایم.

بنشسته ایم تا که چه تقدیر می شود.

 

ابری که زار می زند و گریه می کند.

اشک غلام توست که تبخیر می شود.

 

هر روز انتظار"اذا الشمس کورت”

این آیه با فراق تو تفسیر می شود.

 

وقتی نگاه لطف به عشاق می کنی.

مژگان تو کمان دو صد تیر می شود.

 

من را ببخش وصف جمال تو می کنم.

نوکر کنار صاحب خود شیر می شود.

 

آن قلب خسته ای که بدست تو دادمش!

تا لحظه ی ظهور تو تعمیر می شود!!!!!

 

الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعة

 

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




چگونه با افراد بی حجاب برخورد کنیم تا آن ها را به سوی حجاب واقعی جذب کنیم ؟ طوری که با میل خود و با افتخار حجاب داشته باشند

 

پاسخ:‌ ?در ابتدا باید با اخلاق اسلامی‌و برخوردی دلسوزانه و محبت آمیز، اطمینان و اعتماد آنان را جلب نمائیم.

?بی حجابی یا بدحجابی هنجاری نیست که بتوان به راحتی و در مدت زمان کوتاه بر آن غلبه نمود، همان طوری که در دراز مدت میهن ما با این مفسد و بلای اجتماعی درگیر شده است، مبارزه با آن تا ریشه کن نمودن این بلای اجتماعی در دراز مدت امکان پذیر خواهد بود.

♦اگر زمینه های فرهنگی عوامل بدحجابی شناخته نشودو بستر لازم برای مقابله عاقلانه با آن فراهم نگردد، توفیقی در این ارتباط فراهم نخواهد شد.

 شخص بدحجاب بالاخره باید بفهمد شخصیت انسانی زن در چیست‼؟ آیا بدحجابی یا بی حجابی نوع فقر فرهنگی نیست؟ آیا بدحجابی نوعی توهین به شخصیت و منش زن و باورهای اصیل دینی او نمی‌گردد؟ آیا حجاب برای زن محدودیت است یا مصونیت؟ باید متون اسلامی‌ما که از حجاب سخن می‌گویند برای او معرفی گردد.

☑برخوردها منطقی و عاقلانه باشد نه ضربتی و خشونت آمیز. در این امر باید بی حجاب بفهمد ما خیر و صلاح او را می‌خواهیم. باید باور کند ما که به حجاب به عنوان دستوری اسلامی‌معتقدیم خیلی بهتر از او نیستیم و مصلحت او را می‌خواهیم و خوشبختی او را طلب می‌کنیم. ما پزشک و طبیبی مهربان و دلسوزیم نه معترض و مخالف و صرفاً انتقاد گرد.

 

♥باید او را به سوی قرآن که آیات مهمی‌در مورد لزوم حجاب دارد جلب نمائیم. تا نظری عاشقانه و متعهدانه نسبت به قرآن و روایات در مورد حجاب پیدا کند. از طرف دیگر او باید بپذیرد در کشور ما که با قوانین اسلام اداره می‌شود و خواست اکثریت جامعه لزوم پوشیدگی و حجاب است به نظر این اکثریت باید احترام گذارد و به آن عمل کرد. او باید بپذیرد فساد و بی بند و باری نیز می‌تواند معلول عارضه ای به نام بدحجابی یا بی حجابی هم باشد. پس باید با این عارضه اجتماعی مقابله ای منطقی و دردمندانه و دلسوزانه داشت. بالاخره ریشه کن کردن این بلیّه اجتماعی برنامه، زمینه سازی و اجرای منطقی و حساب شده می‌طلبد

??و در این راستا همه عوامل اجرائی لازم باید هماهنگ با هم وارد عمل شوند. رسانه های جمعی از قبیل صدا و سیما و مطبوعات، اجتماعات مذهبی و مبلغان دینی به وظیفه خود در این رابطه عمل نمایند. عوامل اجرائی آموزش لازم را ببینند که با برنامه صحیح و روش مطلوب بدون هرگونه پرداختن به روشهای خشونت آمیز و از روی دلسوزی وارد عمل شوند. مردم هم از حمایت لازم خودداری نکنند. ?منابع و کتب اسلامی‌در رابطه با حجاب مثل کتاب (مسئله حجاب) استاد مطهری و غیره در اختیار افراد بدحجاب قرار گیرد تا این مبارزه نتیجه ای مطلوب و ثمربخش داشته باشد.

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم