✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 300
  • دیروز: 636
  • 7 روز قبل: 5104
  • 1 ماه قبل: 28448
  • کل بازدیدها: 869647

 



  درروايت آمده است كه روزي حضرت سليمان (علیه السلام) گنجشك نري را ديد كه به گنجشك ماده مي گويد: چرا به من بي اعتنايي مي كني، درحالي كه من اگر بخواهم تاج و تخت سليمان را به نوكم گرفته و در دريا اندازم.

حضرت سليمان(علیه السلام) تبسم كرد وهر دو را خواست و به گنجشك نر گفت: آيا مي تواني چنين كاري بكني؟

 

گنجشك نر گفت: خير اي پيامبر خدا؛ ولي خوب است كه مرد از قدرت خودش درنزد همسرش تعريف كند و كاري كند كه در نزد همسرش بزرگ و با اقتدار جلوه كند. از اين رو من اين جمله را گفتم. و البته عاشق نسبت به آن چه مي گويد سرزنش نمي شود.

 

سپس حضرت سليمان (علیه السلام) روبه گنجشك ماده كرد و گفت: چرا از او كناره مي گيري درحالي كه تو را دوست مي دارد؟

 

گنجشك ماده گفت: او مرا دوست نمي دارد بلكه تنها ادعاي عشق و دوستي مي كند؛ زيرا با وجود من يكي ديگر را دوست مي دارد. (فقالت: يا نبي الله انه ليس محبا ولكنه مدع لانه يحب معي غيري.) حضرت سليمان(علیه السلام) با شنيدن اين كلام از گنجشك ماده ، متاثر شد؛ زيرا دانست كه عشق و محبت به خداوند مي بايست خالص باشد و ديگري برندارد

“""” (نقل به مضمون از بحارالانوار، علامه مجلسي، )

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





شده ام معتکف کوی تو ای یار بیا

 

ای طبیب دل من بر سر بیمار بیا

 

اعتکافی که از آن بوی تو آید،زیباست

 

آه ! ای عطر خوش لحظه ی دیدار بیا

 

تا به کِی چشم به راه نفست باید ماند؟

 

ای به تنهایی من مونس و غمخوار بیا

 

به کدامین عمل خویش تو را میخوانم ؟

 

به تهی دستی خود میکنم اقرار بیا

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





زیـبــــاتـــریـــن درد دل آب فــــرات در صحـــرای کـــربـــلا

 

 

گـر چه آبم , روزی امـا سوختـــم   

  

                    قطــره تا دریا , سرا پــا سوخـتم

 

تشنــه ای آمد , لبـش را تــر کند

 

                    چاره لب ، تشنــه ای دیگر کـــند

 

تشنه ای آمد , که سیـــرابش کنم

 

                   مشــک خالـی داد , تا آبـــش کنم

 

تشنه ی آن روز مـن عباس بـــود

 

                   پاســـدار خیمــه هــای یـاس بود

 

خــون عبـاس علمـــدار شهـــیـد

 

                   قطره قطــره در درون من چکــید

 

گر چــه آبـم , آبرویــم رفته است  

 

                   شادی از رگهای , جوبم رفته است

 

آب بــودم کربــلا ,  پشتم شکست

 

                   قایق امیــد من , بـر گل نشــست

 

حال ، از اکبـر خجـــالت میکشــم

 

                    از علــی اصغـــر خـجالت میکشم

 

از رقیـه از ربـــاب و از حســـین

 

                     من  ز  زینب هم  خجالت  میکـشم

 

موضوعات: ادبیات شعری اهل بیت(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





فکر کن آمده ای گوشه ای اردوبزنی

تاسری ساده به آن ضامن آهوبزنی/

میروی زیررواقش بنشینی اما/

دردلت شوق عجیبی ست که زانوبزنی/

لرزشی آمده،افتاده به جانت یعنی/

تازه وقتش شده  کم کم به رضاروبزنی/میروی گوشه دنجی که کسی بونبرد/

درخودت باجگری سوخته سوسوبزنی/

میشوی خادم خوبی که خدامیداند/

عشق ات این است که یک مرتبه جاروبزنی….

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ع

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





آیت الله مجتهدی تهرانی:

وضو می‌گیری، اما در همین حال اسراف می‌کنی

 

نماز می‌خوانی اما با برادرت قطع رابطه می‌کنی

 

روزه می‌گیری اما غیبت هم می‌کنی

 

صدقه می‌دهی اما منت می‌گذاری

 

بر پیامبر و آلش صلوات می فرستی اما بدخلقی می کنی

 

دست نگه دار!

ثواب‌هایت را در کیسهٔ سوراخ نریز!

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...



...


“قلب”

 

قاصدکی ست که اگر پرهایش  را بچینی،

دیگر به آسمان اوج نمیگیرد،..

 

“قلب”

برکه ای ست که آرامشش به یک نگاه بهم میخورد،…

 

“قلب”

اگر بتواند کسی رادوست بدارد،

خوبی ها و

حتی زخم زبانهایش را

نقش دیوارش میکند،..

 

حال ،

اینکه قلب چیست،  بماند…!

فقط این را میدانم؛

“قلب”

وسعتی دارد به اندازه ی حضورخدا…

من مقدس تر ازقلب ،

سراغ ندارم…..

 

قلبتان همیشه پر عشق…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





دل بــســـپــار…

 

به آتشی که نمى سوزاند

” ابراهیم ” را

 

و دریایى که غرق نمی کند

” موسى ” را

 

نهنگی که نمیخورد

“یونس"را

 

کودکی که مادرش او را

به دست موجهاى ” نیل ” می سپارد

تا برسد به خانه ی تشنه به خونش

 

دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند

سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد

 

آیا هنوز هم نیاموختی ؟!

که اگر همه ی عالم

قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

و خدا نخواهد ،

” نمی توانند “

پس

به ” تدبیرش ” اعتماد کن

به ” حکمتش ” دل بسپار

به او ” توکل ” کن

و به سمت او ”قدمی بردار"…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





شهید دستغیب (ره) :

 

اگر سگ گرسنه ای به شما روی بیاورد و همراه شما نان و گوشت باشد آیا با گفتن چخ ، سگ میرود؟

چوب هم بلند کنی فایده ندارد!

او گرسنه است و چشمش به غذا ، و دست بردار نیست.

اما اگر هیچ همراه نداشته باشی ، میفهمد چیزی نداری و میرود…..

 

دل شما مورد نظر شیطان است!

نگاهی به دل میکند ، اگر آذوقه اش در آن بود (حب مال، زر، زیور، شهوت، بخل، حسادت و….) همانجا متمرکز میشود.

صدبار هم بگو: “اعوذبالله من الشیطان الرجیم…”

فایده ندارد!

اگر طعمه اش را دور کنی ، آنگاه میبینی با یک استغفار فرار میکند….

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





هرگز گره ام از علمت وا شدنی نیست

غیر از تو كسی در دل من جا شدنی نیست

 

باید تو به من اشك دهی ور نه عزیزم

این چشمه خشكیده كه دریا شدنی نیست

 

هر جا كه حسین است همان جاست بهشتم

پس هیچ كجا غیر تو زیبا شدنی نیست

 

مجنونم و از عمر خودم درك نمودم

یك لحظه بدون غم لیلا شدنی نیست

 

باید نفسی مرثیه خوانت شده باشد

ور نه دم عیسا كه مسیحا شدنی نیست

 

از نوكر بد هم كه بپرسید بگوید

ارباب به خوبی تو پیدا شدنی نیست

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





آیت الله مجتبی تهرانی (ره) می‎گفتند:

برای زیارتت تشریفات قرار نده؛ همین‎طور بگو این کار را با شما دارم.» به همسایه جوانی که بیکار شده بود، ‎

گفتند: شما برو شاه‎عبدالعظیم زیارت کن. زیارت که کردی بگو: آقا! من بیکارم، همین. هیچ چیز نمی‎خواهد بگویی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





خداوندا!

اگر در کار تو چون و چرا کردم

و گر در نا امیدی تکیه جز بر کبریا کردم

خطا کردم…

حلالم کن

اگر اسمی بجز اسم تو آمد بر زبانم

من پشیمانم

اگردر نیک روزی غفلت از شکر و دعا کردم

و گر از فرش زیرم اندکی پا را فرا کردم

ببخشایم

نفهمیدم که عشق اول و آخر تویی

 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





روزی زنبور و مار با هم بحثشان شد.

مار میگفت: انسانها از ترسِ ظاهر خوفناکِ من میمیرند؛ نه بخاطر نیش زدنم!

اما زنبور نمی پذیرفت.

 

مار، برای اثبات حرفش، به چوپانی که زیر درختی خوابیده بود؛ نزدیک شد و رو به زنبور گفت: من او را می گزم و مخفی میشوم ؛ تو بالای سرش سر و صدا و خودنمایی کن!

 

مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن بالای سر چوپان نمود.

چوپان فورا از خواب پرید و گفت: ای زنبور لعنتی! و شروع به مکیدن جای نیش و تخلیه زهر کرد.

مقداری دارو بر روی زخمش قرار داد و بعد از چندی بهبود یافت.

 

سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند:

اینبار زنبور نیش زد و مار خودنمایی کرد!

چوپان از خواب پرید

و همین که مار را دید، از ترس پا به فرار گذاشت!

او بخاطر وحشت از مار، دیگر زهر را تخلیه ننمود وضمادی هم استفاده نکرد…

چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد!

 

  بسیاری بیماری ها و کارها نیز همینگونه اند؛ و افراد فقط بخاطر ترس از آنها، نابود میشوند.

 

  “مواظب تلقین های زندگی خود باشید

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

تا بال و پر عشق به جانم دادند
در وادی عاشقان مکانم دادند
گفتم که کجاست کعبه اهل ولا
درگاه حسین را نشانم دادند
ایام سوگواری حسینی تسلیت باد

1395/07/12 @ 12:45


فرم در حال بارگذاری ...





 

 پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:

 

اِشتَدَّ غَضَبُ اللّه عز و جل عَلَى امرأةٍ ذاتِ بَعلٍ مَلَأتْ عَينَها مِن غَيرِ زَوجِها أو غَيرِ ذِي مَحرَمٍ مِنها ، فإنّها إن فَعَلَتْ ذلكَ أحبَطَ اللّه ُ كُلَّ عَمَلٍ عَمِلَتهُ ، فإن أوطَأتْ فِراشَهُ غَيرَهُ كانَ حَقّا عَلَى اللّه أن يُحرِقَها بِالنارِ بعدَ أن يُعَذِّبَها في قَبرِها .

 

زن شوهر دارى كه چشمش را از مردى جز شوهر خود ،

يا نامحرمى پُر كند ،

خشم خداوند عز و جل بر او فزونى گيرد ؛ كه اگر چنين كند ،

خداوند همه اعمال او را باطل گرداند و چنانچه به شوهر خود خيانت ورزد ،

بر خداست كه اورا بعد از عذاب در قبر ، به آتش دوزخ بسوزاند .

 

بحار الأنوار: 76 / 366 / 30

منتخب ميزان الحكمه: 248

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





…. از بیابان بوی گندم مانده است

عشق روی دست مردم مانده است

 

باز هم یک روز طوفان می شود

هر چه می خواهد خدا آن می شود

 

می روم افتان و خیزان تا غدیر

باده ها می نوشم از جوشن کبیر

 

آب زمزم در دل صحرا خوش است

باده نوشی از کف مولا خوش است

 

فاش می گویم که مولایم علیست

آفتاب صبح فردایم علیست

 

هر که در عشق علی گم می شود

 مثل گل محبوب مردم می شود

 

تا علی گفتم زبان آتش گرفت

پیش چشمم آسمان آتش گرفت

 

آسمان رقصید و بارانی شدیم

موج زد دریا و طوفانی شدیم

 

بغض چندین ساله ی ما باز شد

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

 

یا علی گفتیم و دریا خنده کرد

عشق ما را باز هم شرمنده کرد

 

یا علی گفتیم و گلها وا شدند

عشق آمد قطره ها دریا شدند

 

از سکوت و گریه سرشارم علی

تا همیشه دوستت دارم علی

 

 

موضوعات: ادبیات شعری اهل بیت(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





به مناسبت   ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان گردهمایی مبلغین درتاریخ 11/7/95 در محل مدرسه علمیه خواهران برگزارشدبیش از 70 نفر ازمبلغین حضور به هم رساننددر این برنامه که امام جمعه محترم نماینده ولی فقیه در شهرستان بودند.تصریح کردند که چه خواهر طلبه وچه برادر طلبه باید کار تبلیغ را بر عهده داشته باشد.وکار تبلیغ  کار هر کسی نیست وزمینه های مختلف دلرد.منتها از ماها انتظار ویژه ای دارند.نماینده ولی فقیه بیان کردند که که ما مبلغین دین برای امتناع مخاطلب باید حرف برای گفتن داشته باشیم وبلاخره باید همان اتفاقاتی که در ماه محرم وعاشورا رخ داده با مستندات بیان کرده تا جذابیت برای مخاطبین داشته باشد ومهترین چیزی که باید یک مبلغ به آن توجه داشته باشد “لحن  زیبا وبیان خوب وغیره"توجه کند..

نماینده ولی فقیه تصریح کردند:که امام حسین را باید کاربردی معرفی کنیم.تقرب به خدا ورسول خدا وائمه وخود امام حسین “ع"در زمینه عنایت داشته وکمک می کنند.

ودر آخر کتابهای در رابطه با مداحی وسخنرانی جهت آشنایی واستفاده به خواهران معرفی شد.وهم چنین لوازم تحریری به عنوان هدایا به خواهران مبلغی که دارای فرزند دانش آموز بودند اهدا شد..

 

 

 

 

 

 

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





شب اول قبر به روایت یک دختر!

 

علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل کردند که: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» می‏گفت:

در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما، مادر یکی از دخترهای اَفَنْدی‏ها (سنی‏های دولت عثمانی) فوت کرد

این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه می‏کرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله کرد

که همه حاضران به گریه افتادند.

هنگامی که جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می‏زد: من از مادرم جدا نمی‏شوم هر چه خواستند او را آرام کنند،

مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند، ممکن است جانش به خطر بیفتد.

سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند،

و فقط روی قبر را با تخته‏ای بپوشانند و دریچه‏ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.

دختر در شب اول قبر، کنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده

است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.

پرسیدند چرا این طور شده‏ ای؟

در پاسخ گفت: شب کنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند

و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب می‏داد،

سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد که پیامبر من محمد بن عبدالله(ص) است.

تا این که پرسیدند: امام تو کیست؟

آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم»

در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می‏کشید.

من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می‏بینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم.

مرحوم قاضی می‏فرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند

(زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق می‏کرد و آن شخصی که همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم،

حضرت علی (علیه السلام) بوده‏ اند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا کرد.

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: خادم المهدی [عضو] 
5 stars

سلام خدا قوت

1395/07/12 @ 08:57


فرم در حال بارگذاری ...





دلــــــــــم می خواهد از دید بعضی آدمــــــــــها پنهان بمانم…

آدمــــــــــهایی که مــــــــــدام توی زندگیت ســــــــــرک میکشند !

و با ژست صمیمیت…

داشته هایت را می شــــــــــمارند!

احساساتت را خط کشی میــــــــــکنند!

اشتباهاتتان را سر زنش میــــــــــکنند!

به چیزهایی که خود ندارند حســــــــــادت میکنند!

دست می گذارند روی نقطه ضعف هایت و آنها را بزرگــــــــــتر میکنند !

هر کاری که لازم باشد می کنند تا تو را کوچک و بی رنگ و کــــــــــدر نشــــــــــان دهند…

 

 این آدمها آینه نیستند….

“خورده شیشه اند…!!!

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت
نظر از: بني جمالي [عضو] 

سلام دوست عزیزم
چقدر قشنگ نوشتی!
واقعا منم دلــــــــــم می خواهد از دید بعضی آدمــــــــــها (همین خرده شیشه ها) پنهان بمانم!!!!
خیلی مراقب باشم خودم جزء این افراد نباشم
یا علی

1395/07/11 @ 21:41


فرم در حال بارگذاری ...





زائر کوي رضايم روز و شب‏

در هواي آشنايم، روز و شب‏

رهسپار راه سبز راستي‏

راهي راه ولايم، روز و شب‏

جز زلال عطر روي يار نيست‏

در گذار لحظه‏ هايم، روز و شب‏

تا به اوج سبز گردون مي‏رسد

نغمه ‏ام، شورم، نوايم، روز و شب‏

سرخوشم از جرعه‏ ي ميناي او

مست از جام بلايم، روز و شب‏

تا به سمت عشق، روآورده ‏ام‏

زائر آيينه ‏هايم، روز و شب‏

تا به سوداي رضا دل بسته ‏ام‏

از همه عالم رهايم، روز و شب‏

يک صداي آشنا از دورها

مي‏کند هر دم صدايم، روز و شب‏

دل به دست عشق دادم، تا شود

در حريم عشق، جايم، روز و شب‏

جان سپار راه جاويد رضا

رهرو آل عبايم، روز و شب‏

بر گل رخساره‏ ي مولا قسم!

در هوايم در هوايم، روز و شب‏

دل رها کردم به دست روشني‏

تا شود کوي وفايم، روز و شب‏

در هوايش، در هوايش سرخوشم‏

ساکن کوي وفايم، روز و شب‏

قبله‏ ام تا خاک خوشبوي رضاست‏

از دل و از جان، جدايم، روز و شب‏

تا به سويش رونمودم «نسترن»

لحظه لحظه با خدايم، روز و شب‏

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: متین [عضو] 
5 stars

زیبا بود .

1395/07/11 @ 19:34
نظر از: كوثر [عضو] 
5 stars

باسلام خدمت شما دوست عزیز مطالب زیبایی دارین…
منتظر حضور گرم و انتقادهای سازندتون هستیم

1395/07/11 @ 15:54


فرم در حال بارگذاری ...





راه حسین، کوتاهترین راه رسیدن به بهشت است.

 

• خون جاری عاشورا، تا ابدیت در رگ و ریشه آزادگی جاری است.

 

• حسین، میزان سنجش صداقت آدمی است و قبول ولایت حسین، براتِ آزادی انسان از جهنم پلیدیهاست.

 

• عاشورا، عاشقانه ای آرام در قلب واقعه کربلاست.

 

• حسین، زیباترین نامی است که در شناسنامه بشر نوشته اند.

 

• عاشورا، صحنه نمایش فراگیر و فشرده تمامیت کارزار خوبی و بدی است.

 

• عاشورا، عرضه اثبات ظفرمندی انسان خداگونه بر سپاه ابلیس است.

 

• حسین، تفسیر بعثت، ترجمان نبوت و معنای امامت است.

 

• عاشورا، تداوم رسالت انسان در پهنه خلقت است.

 

• عاشورا، شراره عشق حق است که بر جان عاشقان حسین فرو می ریزد.

 

• ای خدا! جوششِ چشمه های عاشورا را در قلب ما جاری کن، و دل های ما را از زلال مهرش سیراب گردان.

 

• محرم، ماه محرم شدن در پیشگاهِ خدا و مَحرم شدن، با حسینیان است.

 

• عاشورا، انفجاری از نور بود و تابشی از حق، که بر اندیشه ها تجسم کرد.

 

• عاشورا، قرارگاه عشق است و پناهگاه عاشقان. کیست که از این معبر عبور کند و قرار و پناه نگیرد؟

 

• عاشورا، تکلیف است و عاشورایی شدن عمل به تکلیف.

 

• هیچ نقطه ای در هویت هستی نیست که از حرکت و شعر و شعور عاشورایی خالی باشد.

 

• عاشورا، از جاذبه ها دل کندن و به جذبه دوست رسیدن است.

 

• محرم، ماه تجدید حیات بشریت است.

 

• عاشورا یک نیم روز بیش نیست که در آن، شهادت به روشنی بر سر تکلیف خویش ایستاده است.

 

• شهادت، طرحِ کربلاست و اسارت، شرح آن!

 

• این شمعِ وجودِ حسین است که محفلِ محرم را پیوسته روشن نگاه می دارد.

 

• حسین، نام آورترین نام و نامدارترین سردار بر چکاد روشنی هاست.

 

• حسین، تندیس ایمان و عشق الهی است.

 

• حسین(علیه السلام) ، آرزوی جویندگان و آبروی یابندگان است.

 

• محرم، حریم حرم خدا و حرمت سنت حسین(علیه السلام) است.

 

• کربلا، عمیق ترین زخمی است که بر پیکر زمین نشسته، و رساترین فریادی است که در دهلیز تاریخ پیچیده است.

 

• حسین(علیه السلام) ، حماسی ترین شاهنامه جهان است.

 

• عاشورا، بغضِ گریه را می شکند و جام سینه را از خون لبریز می کند.

 

• محرم، ماه آمیختگی با حسین و آموختگی از حسین است.

 

• برای شناخت و معرفت حسین(علیه السلام) ، باید از مرزِ تاسوعا و عاشورا گذشت.

 

• حادثه عاشورا، کمر تاریخ را شکست و ماندگارترین باور را بر پهنه زمان نگاشت.

 

• محرم، سیاه پوش لحظه های عاشوراست.

 

• نام حسین(علیه السلام) را مشعل راهمان می کنیم تا در بیراهه های پرپیچ و خم گمراهی، گم نشویم.

 

• خون حسین(علیه السلام) و یارانش، قبله نمای کمال و سعادت است.

 

• آسمان نینوا، در محضر این همه خون، از وسعت آبىِ خویش شرمسار است.

 

• عاشورا، جاده‏اى پر عبور براى عاشقانه‏ هاى جگرسوزِ آب است.

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...





روزي عبدالله‌بن يحيى بر اميرالمؤمنين (علیه السلام) وارد شد، صندلى (كرسى) در برابر آن حضرت بود، حضرت امر فرمود كه بر آن كرسى بنشيند. عبدالله نشست، لحظه‌اي نگذشت كه چيزى بر سرش افتاد و سرش ‍ شكست و خون جارى گشت.

 

حضرت امر فرمودند آب آوردند و خون سر او را شست‌وشو دادند و فرمودند: نزديك شو به من؛ آن‌گاه دست بر شكاف سرش گذاردند، در حالى‌كه عبدالله سخت بى‌تابى مى‌كرد، جراحت سر را به هم آوردند و بهبود يافت، گويا شكستگى وجود نداشت؛ پس از آن فرمودند: «اى عبدالله! سپاس ‍ خدايى را كه قرار داد گرفتاري‌ها را كفاره گناهان پيروان ما در دنيا، تا در فرمان‌بردن حق، سالم بمانند و سزاوار مزد و اجر شوند». عبدالله عرض ‍ كرد: يا اميرالمؤمنين! مجازات گناهان ما فقط در دنياست؟ حضرت فرمودند: «آرى؛ مگر نشنيده‌اى گفته پيامبر (صل الله علیه و آله) را كه فرمودند: الدنيا سجن المؤمن و جنة‌الكافر؛ دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.»

 

خداوند پيروان ما را در دنيا از گناهانشان پاكيزه گرداند به‌وسيله مصائب و ناراحتي‌ها و به عفو خود، چنان‌كه مى‌فرمايد: «ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم و يعفوا عن كثير»؛ آن‌چه مصيبت مى‌بينيد از كردار خود شماست، و بسيارى از آن بخشش مى‌كند. شورى/30»

 

آن‌گاه پيروان ما به قيامت وارد شوند و طاعت‌هاى آنان را زياد كند و لكن دشمنان ما را خداوند در دنيا جزاء دهد به طاعاتشان گرچه وزنى ندارد، زيرا طاعتشان اخلاص ندارد و چون وارد قيامت شوند، سنگينى گناهان و كينه‌هايشان به محمد و آل محمد و ياران واقعى آنان، بر شانه آن‌هاست و در آتش فرو روند.

 

عبدالله عرض كرد: يا اميرالمؤمنين! استفاده كردم و به من آموختى؛ اگر به من مى‌فرموديد كه چه گناهى سبب محنت مجلس شد، بسيار نيكو بود كه ديگر مرتكب نشوم؟

 

حضرت فرمودند: «هنگام نشستن، بسم‌الله نگفتى، اين مصيبت كفاره گناهت گشت؛ مگر نمى‌دانى كه پيامبر از جانب خداوند مرا حديث كرد كه خداوند فرمايد: هر كارى كه در آن بسم‌الله گفته نشود، آن‌كار ناتمام خواهد ماند.»

 

عبدالله عرض كرد: پدر و مادرم فداى شما! ديگر بسم‌الله را ترك نمى‌كنم.

 

حضرت فرمودند: پس تو سعادتمند خواهى گشت! عبدالله عرض كرد: تفسير بسم‌الله چيست؟ حضرت فرمودند: «بنده چون بخواهد شروع در كارى كند، مى‌گويد: بسم‌الله، يعنى من به نام اين اسم، اين كار را انجام دهم، پس در هر كارى كه به بسم‌الله ابتداء كند، آن عمل مبارك خواهد بود.»

 

 

 

منبع : تفسيرالبرهان

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...