تا حاجت تمام دلم را روا کند
بايد خدا به پاي عليّم فدا کند
آن قدر قيمتي است فداي علي شدن
خود را فداش حضرت خيرالنّسا کند
شيعه شدن که آرزوي هر پيمبريست
آن رتبه اي که فاطمه بايد عطا کند
چه حل شود؛ چه حل نشود مشکلات من
من راضيام به آن چه كه مشکلگشا کند
آن کس که اختيار دو عالم به دست اوست،
اصلاً عجيب نيست که کار خدا کند
از لابهلاي خلق، قيامت که ميشود
بر گردن عليست که ما را سوا کند
عمري نشستهايم به پاي محبّتش
فرداي حشر، فاطمه با ما چهها کند؟! حتيّ حسين، با همهي دستگيرياش
با مهر مرتضاست به ما اعتنا کند
برق نگاش حضرت عبّاس ميشود
او قادر است خلقت عبّاسها کند
اهل کرم معطّل خواهش نميشوند
او حاجت نخواسته را هم عطا کند