مَشهَد کِه میرَوَم دِلَم آرام میشوَد

با ذِکرِ یا رِضا هَمه چیز خوب میشوَد

 

مَشهَد کِه میرَوَم دِلَم اِنگار کَربَلاس

سَر تا سَرِه حَرَم هَمِه جا روضِه ای بِه پاس

 

مَشهَد کِه میرَوَم بِه خیالَم کِه مَکِه اَم

حاجی شُدَم بِه دورِ خُدا سیر، گَشتِه اَم

 

مَشهَد کِه میرَوَم  غَریبانه میشوَم

وَقتِ اَذان کِه شُد پُر اَز نالِه میشَوَم َمشهَد کِه میرَوَم هَمه ی دیدِه ها تَر اَست

زائِر دَخیلِه پَنجَرِه فولاد نِشَستِه اَست

 

گُفتَم زِ مَشهَدُو دِلِ مَن رَفت کَربَلا

خاصیتِ رِضاس کَربَلا میبَرَد مَرا…

 

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...