آسیه (زن فرعون) همسایگی حق تعالی را طلب کرد و گفت:

 رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنه؛ خداوندا! در همسایگی تو حجره ای می خواهم که در کوی دوست، حجره نیکوست.

 آری، نیکوست ولکن بهای آن بس گران است.

 آسیه گفت: باکی نیست، اگر بهایش به جای یک جان هزار جان باشد، دریغ نیست.

 پس آسیه را چهار میخ کردند و در چشم وی میخ آهنین فرو نمودند. او در این حال می خندید و شادمانی می کرد

 داستان های کشف الاسرار، ص 63

 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...