به دنیا اعتمادی نیست:

“مبادا دلبستگی فراوان دنیا پرستان وتهاجم حریصانه آنان به دنیا ،تو را مغرور کند،چرا که خداوند تو رااز حالات دنیاآگاه کرده ودنیا نیز از وضع خود تو را خبر داده واز زشتی های روزگار پرده بر داشته است”

جان پدر!به این دنیای پر زرق وبرق امید نبندکه به آن اعتمادی نیست.زندگی این دنیا چونان بارانی است که امروز هست وزمین راسیراب می کند وبرگ درختان را می رویاند وفردا که نیست ،زمین را خشکی می گیردودرختان رابی برگی.به این دنیای پر زرق وبرق امید نبندکه به ان اعتمادی نیست.زندگی این دنیا همان است که خداوندگار در هر خزان زوالش را به رخت کشانده وخود این زندگی نیز باپوساندن استخوان عزیزان ودرخاک کشاندن نزدیکانت بی ثباتش را به تو نشان داده است .

قبول!زرق وبرق دنیا فریبنده است!ورنگ ولعابش دل ربا!امابه کافی است کمی  در این همه.دقیق شویتا نیک بدانی که پشت لبخندهای ظاهری دنیا جز اشک وپشت قهقهاهای سطحی اشهیچ چیز جز گریه نیست .گیرم همه ادم مجذوب زینت دنیا شوندوهمه عالم دل بدهند وبه  دل ربایی هایی این جهان .تو اما یادت باشد که حقیقت این دنیاچیست؟

تواما یادت باشدکه نه زرق وبرقش ماندنی است ورنگ لعابش دائمی.تواما یادت باشد مرگ وقبر ولحدوقیامت را که به چشم برهم زدنی پایان می دهداین خواب خوش خرگوشی را.تواما به دنیا اعتماد نکن.

 

“بازخوانی بند دهم از نامه سی ویکم نهج البلاغه”

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...