خدایاً کس در شکر تو، به مرتبه ای نمی رسد، مگر این که باز احسان تو، شکر دیگری بر او لازم می آورد، و هر چند تلاش کند، به هیچ حدی از طاعت و بندگی تو نمی رسد، مگر آن که در برابر استحقاق تو، به خاطر فضل و احسانت (یا فضیلت و برتری ات) کوتاهی کرده است. بنابراین شاکرترین بندگان تو، از شکرت ناتوان است. و عابدترین آنها از طاعت تو مقصرّ …

 

… طاعت کم را پاداش می دهی، تا آنجا که گویی شکرگزاری بندگانت که به خاطر آن برایشان ثواب قرار داده ای و پاداش آنها را بزرگ داشته ای، کاری است … که سبب آن به دست تو نبوده و به این جهت به ایشان پاداش داده ای!

 

هر درجه از شکر که کسی به آن برسد شکر بیشتری می طلبد، و هر اندازه در راه رضای خدا بکوشد. خودش می یابد که کم گذاشته است و حتی در عبادتها خودش را مقصرّ می داند، و می فهمد که نتوانسته حق فضل خدا را ادا کند.

ولی خدای ما، آن قدر کریم و صاحب فضل است که به خاطر یک طاعت بسیار کوچک، ثوابی بزرگ عنایت می کند. و اگر بندگانش در مقام شکرگزاری او برآیند. به گونه ای شکر ایشان را ارج می نهد که گویی در این شکرگزاری مدیون لطف خدا نیستند، در حالی که به خاطر هر شکری انسان بیشتر مدیون لطف الهی می شود. اما خدای مهربان، این حقیقت را در عمل به روی بنده اش نمی آورد و با او به گونه ای رفتار می کند که پنداری اصلاً حقی برگردن بنده ندارد. عجب خدا کریمی و عجب پروردگار مهربانی!

 

به این ترتیب، تنها راهی که برای بنده در مقابل این همه بزرگواری و فضل خدا باقی می ماند و تنها سخنی که او با آفریدگار مهربان خودش می تواند به زبان آورد، همان اعترافی است که حضرت سید الشهداء (ع) به بارگاه ربوبی عرضه می دارد، یعنی: اعتراف و اقرار به عجز از شکرگزاری کوچکترین نعمت خدا. و این اقرار، بزرگترین توشه انسان در سلوک الی الله و فوز به لقاء الله است. خدای ما، آن قدر رحیم و مهربان است که اگر بنده به عجز و ناتوانی خود قرار کند، نه تنها این اقرار را به عنوان شکر می پذیرد، بلکه از شاکر بودن او هم قدردانی می کند، و به فضل خود، او را در معرض بقاء نعمت و فزونی آن قرار می دهد.

 

 صحیفه سجادیه / دعای 37

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...