✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 144
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 8940
  • 1 ماه قبل: 25550
  • کل بازدیدها: 809635

 



امام زین العابدین  (ع)  درصحیفه سجادیه در دعای خویش هنگام ورود به ماه رمضان، این ماه را “شهر القیام” نامیده اند

توفیق قیام درماه مبارک رمضان خواسته معصومین (ع) بوده است ، اینک ماه رمضان دربیان  ائمه معصومین (ع) ماه قیام نامیده شده است  احتمال دارد به خاطر یکی ازموارد ذیل باشد:

1-برای آنکه نمازهای مستحبی درشبهای آن بسیارخوانده می شودوسفارش زیاد برخواندن آنها شده  است.

2-ازآن جهت که چون سحور وخوردن سحری مستحب است وعموم مردم در دل شب برای تصمیم  برروزه  واجابت دعوت حق برمی خیزند

3-ازآن جهت که به طورکلی این ماه ،ماه قیام برای مبارزه با نفس وسوسه های شیطانی وحرکت درطریق سیروسلوک معنوی وخودسازی  است- که مناسب ترین را ه برکشاندانسان به سوی  مبارزات مخلصانه وفعالیتهای سیاسی اجتماعی برای خدا ودرراه خداست -زمینه خودسازی انقلابی دراین ماه بیشتر فراهم  است.

برگرفته از پایان نامه  مرجان راد  از طلاب  مدرسه علمیه جوادالائمه(ع)آبدانان

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




                     ارزش انسان

 روایت لطیفی را مرحوم کلینی از امام هفتم(ع)نقل فرموده:“  إن أبدانکم

لیس لها ثمن إلاالجنة،فلا تبیعوهابغیرها” بدن شما به اندازه بهشت

می ارزد،آن را به غیر بهشت نفروشید.که ضررخواهید کرد.مرحوم

محقق دامادمی فرماید این روایت ناظربه آن است که روح فوق بهشت

است ،روح بایستی به “عند ملیک مقتدر"برسدوبهترین راه برای

عنداللهی شدن روزه گرفتن است.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




بیامهدی که با تویک آسمانیم             تودریایی ومارود روانیم

اگریک روزهم ابری ببارد              توخورشیدی ومارنگینکمانیم

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




فرآیند ایجاد مهارتها (فرآیند سلامتی) در زندگی
- آرزوی انسان خودآگاه در رسیدن از آنچه هست به آنچه باید، او را بر آن می‌دارد كه همواره در راه كمال رونده باشد. انّی ذاهب الی ربّی سیهدین (صافات/ 99) هستم اگر می‌روم، گر نروم نیستم. اما آیا طی این مسیر بدون نقشه و راهنما ممكن است؟

- مهم‌ترین عوامل برای طراحی یك نقشه، مبداء،‌ مسیر، مقصد و نهایت آن است. در آغاز باید به طلیعه راه، یعنی «من»، توجه كرد و این منشور را از زوایای مختلف نگریست. در ابتدا نظرمان را به بعد حیات طبیعی معطوف می‌داریم؛ زیرا یك مركب خوب می‌تواند مسافر را به منزل برساند.

- با تنظیم حدود و رعایت فاصله و احترام در ساحت عقل، سعی داریم با رضایتمندی حاصل از یك ارتباط سالم و مؤثر از میان خلق بگذریم تا به فراغتی برای خودیابی، خودنگری، خودقضاوتی و در نهایت به آن «یكی» كه می‌خواهیم و می‌جوییم برسیم.

در این مسیر اگر انسان نگاهش را به نگاه خداوند (سنت‌های لایتغیر) پیوند دهد، در یك جریان مستمر، واقعی، ثابت و پویا به اعتماد و آرامشی می‌رسد كه عبور از گردنه‌های صعب‌العبور با اطمینان برایش سهل و آسان می‌گردد.

پس توجه و آگاهی و ثبت و ارائه وقایع مسایل زندگی به صورتی سازمان یافته و طبقه‌بندی شده مرحله اول از كنترل، مهار و تسلط بر جسم و محیط و شرایط می‌باشد كه نه تنها مطالعه خویش را در زمان مشخص فراهم می‌كند، بلكه مطالعه سیر برای خود (كجا بوده‌ام؟ چه كرده‌ام؟ كجا هستم؟ به كجا خواهم رفت؟ را نیز امكان پذیر می‌نماید.

- فرآیند تغییر شخصیت (تثبیت شخصیت)
تداوم حركت آگاهانه = موجب تثبیت شخصیت است.

تعریف تغییر = یعنی دگرگونی هر پدیده‌ای از وضعیت موجود به وضعیت دیگر.

تغییر انسان از وضع موجود به سوی وضع مطلوب صورت می‌گیرد. بین وضع موجود و وضع مطلوب مورد نیاز، وضع مقدور می‌باشد. یعنی آنچه كه هستیم (باید بشناسیم) ، آنچه باید بشویم (باید ببینیم) و آنچه كه می‌توانیم.

تثبیت شخصیت[2] چهار پله دارد:

پله اول: تغییر بینشها پله دوم:تغییر گرایشها

پله سوم: تغییر رفتار فردی پله چهارم: تغییر رفتار اجتماعی.

- تمامی كمال انسانی در گرو تعلیم و تربیت است. «علّم الانسان مالم یعلم» (علق/5)

قرآنی علمی است كه منهای آن به كمال نمی‌رسد. امام خمینی (ره) می‌فرمایند:«اگر قرآن نبود باب معرفت الله بسته بود الی الابد».

- دوگانگی شخصیت و عوامل و راههای درمان آن
ریشه تمامی فسادها، انحرافها، شركها و اضطرابها دوگانگی شخصیت (منظور از دوگانگی نفاق است و منظور از چندگانگی شخصیت عدم ثبات و تزلزل شخصیت است).و یا چند گانگی شخصیت است.

دوگانگی شخصیت عوامل مختلف دارد:

1- غفلت: اولین عامل دوگانگی شخصیت، غفلت است. درمان آن ذكر است. برترین درمان آن نماز است. در سوره طه، حضرت موسی (ع) اولین دعایش را شرح صدر بیان می‌‌كند. برای اینكه بتواند خدا را بسیار یاد كند. جز با یاد خدا نه دل آرام می‌شود و نه عقل آرام می‌شود.

نهایت عقلانیت انسان نسبت به هستی حدس و گمان است. در تنهایی‌ترین لحظات و در عظیم‌ترین شلوغیها خدا را فریاد كنید.« و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم» (آل عمران / 101)

ذكر جریان داشتن ، پیوند داشتن و .. است . ذكر جریان پایدار است.«الا بذكرالله تطمئن القلوب»(رعد/ 28) نماز به منظور تحقق ذكر است. «اقم الصلوه لذكری» (طه/ 14).

نماز (ستون دین) جریان پایدار الهی است. در آیه 55 و 56 سوره نور خداوند می‌فرماید: كسانی كه اگر ما آنها را حاكم زمین كنیم نماز بپا می‌كنند.

2- جهل: دومین عامل دوگانگی شخصیت جهل است. [3] حقیقت هر چیز فقط نزد خداست. [4]

3- ظلم: سومین عامل دوگانگی شخصیت ظلم است. [5]

4- شرك: مادر همه بیماریها است. [6] دل بی‌قرار، هر كسی را می‌بیند جز خدا. انسان بنده آن است كه در بند آن است. برخی از راههای درمان آن عبارتند از: 1ـ ایمان2ـ تقوا 3ـ نماز4ـ ذكر و یاد مرگ

5- نفاق:‌ مولود شرك است. نفاق حفره‌ای است در درون آدمی كه توسط شرك ایجاد می‌شود. عمیقترین آنها در قلب است كه مخصوص‌ تردّد شیطان است. نفاق در كردار – گفتار – روان و قلب است.

شیطان از منفذ نفاق وارد قلب می‌شود و زنده می‌ماند. لذا تا زمانی كه شرك است شیطان هم در خانه دل پذیرایی می‌شود. مولا علی (ع) می‌فرمایند: «نفاق همزاد شرك است.» یعنی ماهیت آن دو یك چیز است.

در قرآن به كسی كه نفاق بر او سلطان شده است مذبذب می‌گوید. امام صادق(ع) از علامتهای شرك و نفاق «قساوت قلب – جمودالعین – اصرار برگناه و حریص بر دنیا» را نام می‌برد.

از راههای درمان نفاق می‌توان به: 1ـ ذكر موت 2ـ تخلیه با محاسبه 3ـ مراقبه 4ـ انفاق 5ـ حبّ ‌الله و … اشاره نمود. همچنین درمان شرك و نفاق، یك‌تایی – یك تویی – یك روئی – یك جویی و یك گویی است. اسلام از تنظیم حدود، حقوق و حرمت فردی آغاز می‌كند و انسان را همیشه با ارتباط با منبع نور، در حالت بیداری و علم‌آموزی نگه می‌دارد. علم‌آموزی از جانب خدا. چرا كه حقیقت هر چند فقط نزد خداست و ظهور تمام این موارد در رفتار من است. با كنترل زبان ریشه مشكلات را قطع می‌كنیم، با رعایت اصل پنج‌گانة:‌ «چه حرفی؟ به چه كسی؟‌ چه زمانی؟ چه مكانی؟ و چگونه؟» هر كلمه‌ای كه بار منفی داشته باشد فرمان‌دهندة آن شیطان است. «انما یأمركم بالسّوء و الفحشاء» (بقره – 169) در دعای ابوحمزه ثمالی، امام سجاد (ع) می‌فرماید: «خدا به تو پناه می‌برم از كسالت و از وارفتگی و از ترس و از غفلت و از دل‌سنگی و …» (تمام زشتیها را نام‌ می‌برد.)

مواد لازم جهت تغییر شخصیت عبارتند از:

1ـ تغییر بینشها 2ـ تغییر گرایشها 3ـ تغییر رفتارها

- تربیت قرآنی و تعریف آن از منظر قرآن (الگوی سلامت)
تربیت قرآنی یعنی طرح خدا برای هماهنگی انسان با هستی به منظور به فعلیت درآمدن استعداد خلیفـةالهی انسان. نظام تربیتی یعنی تلاوت و تزكیه و تعلیم كتاب و حكمت توسط پیامبر اكرم(ص) «هوالذی بعث فی‌الامّیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزكیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفی ضلالٍ مبین» (جمعه / 2)

بحث تربیت قرآنی در عمل از انسان محوری آغاز می‌گردد و با سه رویكرد اول (اخلاق و رفتار)، رویكرد دوم (معرفت شناسی) و رویكرد سوم (معنویت و عرفان) فرد به شرایط مطلوب می‌رسد. شرایط مطلوب همان نفس الهی، خدایی بودن، خلیفـةالهی، اقناع عقل و رضایت دل، آئینه خدا شدن، مدینه فاضله آرمان شهر و … است.

رویكرد اول: اخلاق و رفتار: در فرآیند سلامتی رویكرد اول با طرح مهارتهایی همچون بعثت، عقلانیت، طبقه‌بندی ذهنی، نگرش سیستمی، نظم و انضباط، برنامه‌ریزی، سازماندهی، مدیریت زمان، جاری، موظف و ویژه، اهداف ده‌گانه، تكالیف هشت‌گانه، تسلط‌ها و مهارتهای چهارگانه، مكانیزم هدایت سئوال، بیان و سكوت، روابط مؤمنانه و سلوك جمعی، معبودیت، زندگی در لحظه اكنون، اصول گفتمان فرهنگی، مهار و تسلط و فراغت، ثبت و نگارش احوال و افكار و اوقات و اعمال، …. فرد را به سوی رویكرد دوم و سوم رهنمون می‌سازد.

الگوی سلامت
در مهارتهای زندگی قرآنی و یا در واقع مهارتهای زندگی سالم سه الگوی سلامتی پیش رو داریم:

1- راحتی 2- رضایت 3- آرامش

حال باید از خود پرسید: 1ـ آیا احساس راحتی و سلامت می‌كنیم؟

2ـ آیا از زندگی خود راضی هستیم؟ 3ـ آیا آرامش داریم؟

هر یك از سه الگوی سلامت در راستای سه بعد از ابعاد وجودی انسان پاسخگوی نیازهای مربوطه به آن بعد است. بطور مثال در بعد جسمانی و بدن (ساحت فیزویولوژی)، می‌توان راحتی را در میزان تعادل و صحیح بودن خواب، خوراك و بهداشت و ورزش و … جستجو كرد. كه در فصل اول از آن» به عنوان امور جاری نام بردیم. در بعد عقلانی و اجتماعی و انسانی خود (ساحت اندیشه و فكر) می‌توان رضایت را در سئوالات، انتظارات، شكها و تردیدها و … یافت. و بالاخره در بعد قلب و جان و روح انسانی (ساحت سایكولوژی و روان) آرامش را می‌توان از طریق توجه، مهار، تسلط و فراغت در سایه عقلانیت پی برد كه یك چنین نقطه اعتمادی را نمی‌توان در هیچ شرایطی دگرگون ساخت. و در فصل اول از آن بعنوان امور ویژه نام بردیم.

——————————————————————————–

.[1]انّی ذاهب الی ربّی سیهدین (صافات/ 99)

[2] - ولوانهم فعلوامایوعظون به لكان خیراً لهم و اشدّ تثبیتاً (نساء/ 66) اگر آنها به آنچه پندشان می دهند عمل می‌كردند برای آنان نیكوتر و در ثبات مؤثر بود.

[3]. بل انتم قوم تجهلون (نمل / 55)

[4]. قل انما العلم عندالله (احقاف / 23)

[5]. اءاله مع الله بل هم قوم یعدلون (نمل / 60)

[6]. ان الله لا یغفر ان یشرك به ویغفر مادون ذلك لمن یشاء و من یشرك بالله فقد ضل ضلاًً بعیداً (نساء / 116)

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




شعبان ماه بسیار شریفی است و منسوب بحضرت سید انبیاء (ص)، و آن حضرت این ماه را روزه می داشت و وصل می کرد به ماه رمضان و می فرمود: شعبان ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بدارد بهشت او را واجب شود، و از حضرت امام صادق(ع) روایت شده که چون ماه شعبان داخل می شد حضرت زین العابدین(ع) اصحاب خود را جمع می نمود و می فرمود ای گروه اصحاب من می دانید این چه ماهی است ؟ این ماه شعبان است و حضرت رسول(ص) می فرمود شعبان ماه من است پس روزه بدارید در این ماه برای محبت پیغمبر خود و برای تقرب بسوی پروردگار خود، بحق آن خدائی که جان علی بن الحسین بدست قدرت اوست سوگند یاد می کنم که از پدرم حسین بن عل(ع) شنیدم که فرمود شنیدم از امیرالمومنین (ع) که هر که روزه دارد شعبان را برای محبت پیغمبر خدا و تقرب بسوی خدا دوست دارد خدا او را و نزدیک گرداند او را بکرامت خود در روز قیامت و بهشت را برای او واجب گرداند.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت




آخرالزمان و امام مهدى، عليه‏السلام*

محمد دشتى

به انگيزه انتشار كتاب «امام‏مهدى، عليه‏السلام، از ولادت تا ظهور» نوشته سيد محمدكاظم قزوينى، ترجمه حسين فريدونى

ظهور موعود الهى و منجى بشر متضمن دو عنصر اساسى و به هم پيوسته است: زمان دوران اين تحول در رويداد جهانى (آخرالزمان) و وجود شخص منجى و متكفل اين امر عظيم (امام مهدى، عليه‏السلام).

«آخرالزمان‏» اصطلاحى است در فرهنگ اديان بزرگ دنيا، به معناى آخرين دوران حيات بشر و قبل از برپايى قيامت. در فرهنگ اسلامى، آخرالزمان هم دوران نبوت پيامبر اكرم، صلى‏الله‏عليه‏وآله، تا وقوع قيامت را شامل مى‏شود و هم دوران غيبت و ظهور مهدى موعود، عليه‏السلام، را. در دوران معاصر، عده‏اى از مفسران و متفكران مسلمان از قبيل: مرحوم علامه طباطبايى، استاد شهيد مرتضى مطهرى، سيد قطب، محمد رشيدرضا، شهيد سيد محمدباقر صدر و… با اتكا به آياتى از قرآن كريم (اعراف: 138، انبياء: 105، صافات: 171 و 172) استخلاف انسان در زمين، فرمانروا شدن نيكوكاران زمين (وراثت صالحان) و پيروزى حق بر باطل را به‏رغم جولان دائمى باطل به عنوان سرنوشت آينده بشر مطرح كرده‏اند و آيات و روايات مربوط به تحولات آخرالزمان را بيانگر نوعى فلسفه تاريخ مى‏دانند و به اعتقاد ايشان، عصر آخرالزمان عبارت است از دوران شكوفايى تكامل اجتماعى و طبيعى نوع انسان، چنين آينده‏اى امرى است محتوم كه مسلمانان بايد انتظار آن را داشته باشند و نبايد منفعل و دلسرد به «حوادث واقعه‏» بنگرند، بلكه با حالتى پر نشاط و خواهان صلاح جامعه انسانى و آگاه از تحقق اهداف تاريخى انتظار، بايد سرشار از اميد، آمادگى و كوشش در خور اين انتظار مقدس باشند. در چارچوب اين برداشت، آخرالزمان قطعه معينى از تاريخ نوع انسان است كه او بايد در آن حركت تكاملى تدريجى خود را تا تحقق وعده الهى ادامه دهد. (1) در حاليكه در كتب علماى متقدم همچون «كمال‏الدين‏» شيخ صدوق و «كتاب‏الغيبه‏» شيخ طوسى، رحمة‏الله‏عليه، چنين تفسيرى از تاريخ نبوده و تحولات آخرالزمان امرى است غير عادى كه در آخرين بخش از زندگى نوع انسان واقع مى‏گردد و به تحولات قبلى جامعه انسانى مربوط نمى‏شود. (2)

در نظر متاخران بينا بودن در مورد «نشانه‏هاى زمان‏» و ارزيابى رخدادها، در پرتو پيشگوييهاى آخرالزمانى كه در جامعه جريان دارد، ضرورى است . كما اينكه بسيارى از انديشمندان بر اين باورند كه جامعه انسانى اينك در آخرين مرحله غفلت از «ذات‏» و در اوج تحمل «جوهر مادى‏» و «كميت منطوى در كثرت‏» قرار دارد، و معتقدند هر چه بشر پيشتر مى‏رود; درك جمعى او از خير و عدل مطلق مفهوم تر و شفاف‏تر مى‏گردد.

شناخت «آخرالزمان‏» يا فرجام شناسى (Eschatologie)در اديان يهود، مسيحيت و زرتشتى نيز حائز اهميت است.

با عنايت‏به آنچه بيان شد، «آخرالزمان‏» پايان همه چيز نيست، بلكه ترميم جهان است. گويى جهان ناگهان تعادل خود را باز مى‏يابد و به حالت اوليه باز مى‏گردد. همه آشفتگيهاى ممكن اوجش در آخرالزمان است فقط در صورتى آشفتگى مطلق است كه فى نفسه و با ديدى افتراقى ملاحظه شود. ولى چنانچه اين بى نظميها در قبال نظم كل كه سرانجام همگى به آن باز مى‏گردند، قرار گيرد جنبه منفى خود را از دست مى‏دهد و جزو عوامل مقوم و به يك معنى فانى در مرحله ظهور مى‏شود.

به تعبير «رنه گنون‏» در كتاب «آخرالزمان يا عصر سيطره كميت‏» دوران دجال نهايت ظلم و شر است، ولى امر شر و منحوس ناپايدار و موقت است - هر چند كه نمى‏توانست جز آنچه واقعا هست چيز ديگرى باشد - و فقط جنبه خير و سعادت كه پايايى و قطعيت دارد و به سامان مى‏رسد، به قسمى كه محال است‏سرانجام غالب نشود.

نگاهى به دردها و آلام بشر انديشمند امروز و غربت او در زوال فطرت پاك آدمى چنين مى‏نماياند كه در ميان همه خواسته‏هاى ضد و نقيضش، امروز يكى هست كه همه در آن مشتركند. همه اقوام و ملل و رژيمهاى سياسى يكصدا خواهان «آزادى‏»اند. آزادى برابر با حضور ضرورت حقيقت در وجود آدمى. «آزادى‏»اى كه جوهر انسان مختار است و امكان عروج او را فراهم مى‏آورد. آزادى رهايى بخش (4) و مقوم انديشه و حكمت. رهايى انسانى كه مى‏خواهد خودش باشد، رها از گناه و رها از شرارت. آزادى اصيل و واقعى كه نهفته در اطاعت‏حق است. از اين رو دستيابى به سعادت به معناى دستيابى به رحمت و عدالتى است‏كه خداوندآن را مقرركرده‏است.

زندگى در جهانى متعالى است كه در آن آدمى به كمال حقيقى و واقعى‏اش برسد، و از اندوه و اضطراب پنهان (aneiety) كه مى‏داند نمى‏تواند امنيت‏حقيقى را با سازمان دادن به زندگى شخصى و اجتماعى به دست آورد. وقايع و مقدراتى وجود دارند كه آدمى نمى‏تواند آنها را در زير قدرت خود بگيرد. نمى‏تواند كارهاى خود را دوام بخشد، زندگى‏اش زودگذر است و فرجام آن مرگ. هيچگونه امنيت متاثر از اراده بشر وجود ندارد و دقيقا همين نگرانى اصيل است كه باعث مى‏شود انسانها با تمام وجود در آرزوى امنيت‏باشند. (5)

چرا امروز كه فن آورى و توانايى بشر نسبت‏به قرون گذشته و دهه‏هاى قبل پيشرفت چشمگير و غير قابل مقايسه‏اى نموده است و مباحثى همچون دموكراسى، قانون، حقوق بشر، جامعه مدنى و… بمراتب بيش از گذشته با ابتناى به تحليلها و فلسفه‏هاى گوناگون مطرح مى‏شود، با اين همه در غرب پيشرفته و فرهيخته سخن از هبوط آدمى، ظهور نيست انگارى و بلايا و مصائب جهانى، سر در گمى بى پايان آدمى در ساختار و دستور زبان و واژه‏هاى كلامى، مجهول انگارى جهان، پيچيدگى روزافزون شناخت هستى و دور از دسترس شدن تدريجى آن، افزايش مستمر تراژدى بشرى، حاكميت روز افزون عقلانيت ابزارى، از دست رفتن آخرين رمق حيات معنوى جهان و تبديل شدن انسان به توده‏ها (Mass) ، عصر غيبت‏ساحت قدس و فرا رسيدن زمانه شب عالم و… مى‏شود؟

آيا در نظم كنونى ارباب و رعيتى مدرن! شوريدگى انديشه بشرى و تلاطم بى وقفه روان او، در بازار پر ازدحام مكاتب فلسفى، روانشناسى، مردم شناسى، جامعه شناسى و… و افزايش سهمگين ميل به قدرت و استيلاى بر ديگران و تعارضات و مناقشات بى معنا و… و نهايتا سرخوردگى از همه چيز، رو به فزونى نيست؟

شايد تصور شود كه مقصود از ظهور حضرت مهدى، عليه‏السلام، پايان همه اين آلام در طرفة العين و به يك نگاه و اشاره ايشان است. اين البته از توان ايشان به دور نيست; اما شايد تحقق امر صورت ديگرى نيز داشته باشد. اگر گفته مى‏شود كه بسيارى از ابواب علم تا كنون گشوده نشده و به دست امام موعود باز خواهد شد; گشايش اين ابواب چه منظرى را پيش روى آدمى مى‏نهد؟ گسترش «ظهور ولايت‏» در سراسر جهان و استقرار يكپارچه و فراگير آن چه آثار و بركاتى دارد؟

چه تغيير و تحولى در افكار و انديشه‏ها و كنشها و واكنشهاى فردى و اجتماعى انسان عصر ظهور پيش خواهد آمد؟

آيا در روزگار «ظهور ولايت‏» نمى‏توانيم شاهد درمان اساسى روان آدمى و اعطاى «آزادى‏»، «امنيت‏» و «آرامش‏» واقعى باشيم؟

آيا نمى‏توان تصور نمود كه مغز شيرين «ايمان‏» و كنه عفن «گناه‏» برملا مى‏گردد و هم او، مفاهيم متعالى «زيبايى‏»، «زندگى‏» و حتى «اسلام‏» را نه در قالب الفاظى چند، بلكه با غوطه‏ورى در عمق و ذات آنها تبيين مى‏كند و شهد «حيات طيبه‏» را در كام تشنه انسانها فرو مى‏چكاند و عصر روشنايى را آغاز كرده، سر در گمى او را پايان بخشيده و آغازگر عصر ظهور ساحت قدس و تعالى انسان متكى به ايمان - و نه بى اختيار در امواج توده‏ها و مسيطر بر عقلانيت ابزارى و نه محكوم آن - خواهد بود؟

درباره حضرت مهدى، عليه‏السلام، كتابهاى فراوانى در ميان مسلمانان نگاشته شده كه در برگيرنده موضوعات ذيل‏اند:

آيات و احاديث مربوط به ابعاد مختلف زندگى حضرت، اثبات وجود آن حضرت، بشارات اديان، ولادت، غيبت، طول عمر، نواب اربعه، راه يافتگان به حضور ايشان، توقيعات مباركه، ضرورت شناخت ايشان، فلسفه مهدويت، ملاحم و فتن، علائم ظهور، وظايف منتظران، اصحاب و ياران، عصر ظهور، رجعت، ادعيه و نحوه توسل به آن حضرت، اشعار درباره امام عصر (6) و… اما ترديدى نيست كه بيشترين و دقيق‏ترين سهم به مؤلفان شيعى اختصاص دارد كه با اتكا به معارف اهل بيت، عليهم‏السلام، جزئيات بيشترى را درباره اين موعود عظيم و دوران ايشان ارايه مى‏نمايد.

و اما اينك كه در مرحله تحولات وسيع و پيچيده‏اى در سراسر جهان در پرتو نهضتى مبتنى بر انتظار شيعى قرار داريم، سنجش وضعيت و موقعيت، ضرورتهاى ديگرى را نيز ايجاب مى‏كند. زيرا به تشريح نظرى، جامعه شناسى و فلسفى موضوع نيازمنديم، هم به صيرورت اعتقاد به مهدويت در ميان اديان الهى و تذكر بر تحريف و غفلتى كه صورت گرفته است و به تعبير قرآنى، «يعرفونه كما يعرفون ابنائهم‏» (7) ، و هم تبيين ضرورت شناخت و بيان مشخصات دقيق امام، عليه‏السلام، و برنامه‏هاى ايشان و بويژه ارايه تركيبى از انتظار ظهور با سرنوشت‏بشر زمان غيبت در فرايند عملكرد اجتماعى امروز. بايد توجه داشت در اين جايگاه بسيار مهم و حساس، بايد از راه تركيب داده‏ها به نحو صحيح و خردورزانه و با پيراستن آن از خرافات و اوهام و قشرى‏گرى، همراه رويكردى عميق به اصل مظلوم «ولايت‏» و بويژه درك درست از «غيبت ولى خدا» و اثرات آن در زندگى فردى و اجتماعى، مجموعه‏اى را فراهم آورد كه ضمن عرضه مناسب معارف قرآنى و تعاليم و سنت اهل بيت، عليهم‏السلام، ظرافتها و نحوه حفظ ايمان در دوره آخرالزمان و غيبت را نيز مشهود سازد.

كتاب «امام مهدى، عليه‏السلام، از ولادت تا ظهور» با هدف معرفى اين وجود عاليقدر به خامه استوار دانشمند فقيد و محقق بزرگوار، مرحوم سيد محمدكاظم قزوينى در 24 فصل به شيوه‏اى تحقيقى و پر احساس به عربى نگاشته شده و توسط مترجم محترم آقاى دكتر «حسين فريدونى‏» به فارسى برگردانده شده است.

كتاب مزبور كه از تبويب مناسبى برخوردار است مطالب ارزنده‏اى درباره نام و نسبت‏حضرت مهدى، عليه‏السلام، بشارت به وجود مقدس ايشان، تولد و نهان زيستى كوتاه مدت و نايبان چهارگانه و ديداركنندگان ايشان در آن ايام، يبت‏بلندمدت و ديدار كنندگان حضرتش در اين ايام، طول عمر و علائم ظهور آن وجود مقدس، متمهديان، نحوه ظهور و استيلاى ايشان بر قدرتهاى روزگار ظهور، جامعه عصر ظهور، زمامدارى و پايان عمر مباركشان را به خوانندگان ارايه مى‏نمايد.

كتاب با استفاده از تجربيات كتب قبلى، از منابع ارزنده و دست اولى برخوردار است و به همت ناشر محترم و ذوق و سليقه وافر ايشان به نحو آراسته و پاكيزه‏اى حروف نگارى و صفحه آرايى شده و با فهرستهاى‏متعدد تكميل گرديده‏است.

از جمله خصوصيات كتاب و روش مؤلف چنين است كه تقريبا اكثر احاديث و اخبار مربوط به حضرت مهدى، عليه‏السلام، را آورده و سپس آنها را تحليل و بعضا تاويل و تفسير مى‏كند. اما كمتر حديثى را از حيث رجال سند مورد بررسى قرار مى‏دهد. هر چند كه اتكا بر اخبار، روش اصلى مؤلف محترم است اما نكته در خور توجه آن كه در همين چارچوب نيز سعى بر ارايه منطقى روايت و يا تاويل عقلانى آن مى‏نمايد. در بخش «زندگى جامعه در عصر ظهور» مباحثى مطرح شده است (8) كه بعضا از پشتوانه روايى و استدلالى محكم و روشنى برخوردار نيست و بيشتر نظر مؤلف محترم در قالب اما بايد توجه داشت علاوه بر آنكه اعتبار و سنديت‏برخى از اين روايات قابل تامل است، به تعبير برخى بزرگان، بسيارى از شرايط و يا علايم ظهور قطعى نيست و بدايى و تغيير يافتنى است. زيرا چه بسا، مردم با توجه به اين شرايط خود را در زمان امكان ظهور احساس نكنند در حاليكه توجه مستمر به امام، عليه‏السلام، و درخواست ظهور ايشان به هيچ وجه نبايد محدود به شرايط و اوضاع خاص باشد. اين امرى است كه تنها به اراده خداى يكتا بستگى دارد و لذا بايد تحقق آن را از مشيت الهى بى آنكه مانعى در كار باشد، درخواست نمود. از مهمترين مباحث درباره امام عصر، عليه‏السلام، بعد از شناخت آن حضرت، آشنايى با تعهدات و وظايفى است كه در قبال ايشان داريم. اين تعهد و عمل به آن در عنوان «انتظار» خلاصه مى‏شود و درك و تحليل عميق آن، بويژه شناخت دوران غيبت - كه خود ابتلايى بزرگ براى بشر بوده است - براى هر مؤمنى ضرورت دارد. اما به نظر مى‏رسد كه موضوع اساسى و مهم «انتظار». بيان وظايف مسلمانان در عصر غيبت از جمله مباحث ناگفته اين كتاب است. بر اين نكته بايد فقدان بحث مهم «ضرورت شناخت مهدى، عليه‏السلام‏» در اوايل كتاب و موضوع «توقيعات مباركه امام‏» را نيز بيفزاييم.

به هر حال، در مجموع كتاب از روح و طراوت ويژه‏اى برخوردار است كه قطعا برخاسته از شيفتگى مؤلف و مترجم محترم به ساحت مقدس امام عصر، عليه‏السلام، است. بدين سبب مطالعه كتاب مزبور براى طالبان معرفت امام غايب، قطعا مفيد و سودمند است همانند اثر ديگر مرحوم سيد محمدكاظم قزوينى درباره زندگى حضرت فاطمه زهرا، سلام‏الله‏عليها، و شهادت آن بزرگوار به ترجمه همين مترجم محترم قرين معنويت و عرض ارادت به ساحت قدس صمت‏خواهد بود.

——————————————————————————–

پى‏نوشتها:

1. ر. ك: مطهرى، مرتضى، جامعه و تاريخ.

2.ر. ك: دائرة‏المعارف بزرگ اسلامى، ج‏2، ص‏134-136.

3. ر. ك: دائرة‏المعارف جهان نوين اسلام (سخذ) ج‏1، ص‏440 تا 442.

4. ر. ك: سوره اعراف(7)، آيه‏157.

5.مجله ارغنون، ش‏5 و6، مقاله عيسى مسيح و اسطوره شناسى، ص‏109 تا139.

6. براى آشنايى بيشتر ر.ك: مهدى‏پور، على‏اكبر، كتابنامه حضرت مهدى، عليه‏السلام، اين كتابنامه مشتمل بر معرفى بيش از 2000 عنوان كتاب مستقل به زبانهاى مختلف است كه در دو جلد و 801 صفحه منتشر شده است.

7. سوره بقره(2)، آيه‏146.

8. فصل 21، ص‏613 تا 9655. براى آشنايى بيشتر در اين زمينه ر. ك: الصدر، محمد، تاريخ، بعدالظهور.

*. مقاله حاضر برگرفته از كتاب ماه، دى‏ماه‏1376 است.

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت