✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 320
  • دیروز: 936
  • 7 روز قبل: 7986
  • 1 ماه قبل: 31258
  • کل بازدیدها: 825100

 



#خواص_سوره_ها

 سوره مبارکه واقعه

 این سوره از سوره هایی است که اخبار قیامت و احوال آن در آن آمده است و از اسباب پیر شدن رسول الله صلی الله علیه و آّله است. ابن عباس می گوید: مردی از رسول خدا پرسید: چرا اینقدر زود پیر شدید؟ در جواب فرمود: سوره های هود، واقعه، مرسلات، نبا مرا پیر کرده است.
 از امام باقر علیه السلام روایت شده: هر کس هر شب پیش از خواب سوره واقعه را قرائت کند در حالی خداوند را دیدار می کند که چهره اش مانند ماه شب چهاردهم می درخشد.
 امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند خداوند وی را دوست بدارد و نیز دوستی او را در دل همه مردم اندازد و در طول عمرش در این دنیا بدبختی و تنگ دستی نبیند و آسیبی از آسیبهای دنیا به او نرسد و از همدمان امیرالمؤمنین علیه السلام باشد و این سوره خصوصیتی نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام دارد که دیگران با وی در آن شریک نیستند.

آثار و برکات سوره

1 - رفع فقر و تنگدستی
 هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هیچ تنگدستی و گرفتاری به او نمی رسد.رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: سوره واقعه را به زنانتان یاد دهید زیرا آن سوره بی نیاز کننده است.

در داستان جالبی درباره عبدالله بن مسعود آمده است: عبدالله بن مسعود صحابی بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بیمار شد. خلیفه وقت ، عثمان بن عفان، به دیدار او رفت و ناراحت و نگرانی در چهره او دید از او پرسید: چرا ناراحتی و آه و ناله می کنی؟
گفت: گناهکارم. پرسید: چه می خواهی؟ گفت: رحمت خداوند را،
پرسید: آیا نیاز به پزشک داری؟ گفت: طبیب حقیقی مرا بیمار کرده است.
پرسید: آیا می خواهی کمک مالی به تو بکنم؟ گفت: آن زمان که نیاز داشتم ندادی و اکنون نیازی ندارم.
عثمان گفت: پول می دهم برای دخترانت باشد. ابن مسعود گفت: آنها نیازی ندارند. چون به ایشان گفته ام که همواره سوره وقعه را قرائت نمایند که هیچ گاه نیازمند نخواهند شد.

2- ایجاد برکت
 پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اگر سوره واقعه را بنویسند و در خانه بگذارند موجب افزایش خیر و برکت می شود و هر کس به قرائت آن مداومت ورزد، فقر از او برطرف می شود و در آن افزایش حفظ و توفیقات و وسعت در مال وجود دارد.

3- محبوبیت
  امام صادق علیه السلام فرموده است: هر کس در هر شب جمعه سوره واقعه را قرائت کند، خداوند او را دوست دارد و او را محبوب همه مردم می گرداند و هرگز در دنیا ناراحتی، فقر و تنگدستی و آفتی از آفات دنیا به او نخواهد رسیدو از همراهان و رفیقان امیرالمؤمنین علیه السلام خواهد بود.و این سوره ویژه امیرالمومنین علی علیه السلام است و هیچ کس در آن شرکت ندارد.

4-  آسانی مرگ و بخشش اموات
 از امام صادق علیه السلام نقل شده است: سوره واقعه دارای منافع و بهره های زیادی است که قابل شمارش نیست. از جمله فواید این سوره آن است که اگر برای مرده ای خوانده شود، خداوند او را می امرزد و اگر برای کسی که در حال احتضار و مرگ است بخواند، مرگ و خروج روحش به اذن خدا آسان می شود.

5- آسانی زایمان
 به همراه داشتن نوشته سوره واقعه موجب آسانی زایمان می شود.

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




#خواص_سوره_ها

 سوره مبارکه الرحمن

  در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده که فرمودند هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن سوره الرحمن است.
 و در رویات دیگری آمده : هرکسی سوره الرحمن را قرائت کند خداوند به ضعف و ناتوانی او رحم می اورد و او توانایی ادای شکر نعمت های خدادادی را پیدا می کند
 امام صادق علیه السلام فرمودند: از قرائت سوره الرحمن و عمل به آن غافل نباشید زیرا این سوره در دل منافقان استقرار نمی یابد. در روز قیامت خداوند این سوره را به شکل انسانی در بهترین شکل و خوشترین بو وارد می کند تا اینکه در جایگاهی که نزدیکتر از آن وجود ندارد نزد خداوند می ایستد آنگاه خداوند می فرماید چه کسی در دنیا همواره تو را قرائت می کرد؟ سوره الرحمن در جواب می گوید ای پروردگارم فلان و فلان پس از آن چهره ایشان سفید و نورانی می شود خداوند به این گروه می فرماید هر کس را که دوست دارید شفاعت کنید آن گاه خداوند می فرماید به بهشت وارد شوید و هرجایی که دوست دارید سکونت گزینید.

 از امام صادق علیه السلام نقل شده: هر کس سوره الرحمن را قرائت کند و همه جا پس از آیه «فبای الاء ربکما تکذبان» بگوید: «لابشیء من الائک رب اکذب» اگر در آن روز یا شب از دنیا برود شهید محسوب می شود.

 از حضرت زهرا سلام الله علیها روایت شده است: قرائت کننده سوره الرحمن در ملکوت آسمانها و زمینها ساکن در بهشت فردوس خوانده می شود.

  آثار و برکات سوره

1-  آسان شدن امور
 از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس این سوره را بنویسد و به خود همراه داشته باشد خداوند هر کار سختی را برای او آسان می کند.

2-  درمان درد چشم
 امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر سوره الرحمن را بنویسند و همراه کسی که درد چشم دارد باشد، بهبود می یابد.

3- بهبود بیماری طحال، قلب و…
 مرحوم کفعمی در کتاب المصباح آورده است : اگر سوره الرحمن را بنویسند و بشویند و از آب آن بیاشامند برای بیماری طحال و دردها و بیماری های قلب مفید است و اگر نوشته آن را برای درد چشم و بیماری صرع به همراه داشته باشند بهبود میبخشد.

4- آسان شدن وضع حمل
 برای تسهیل وضع حمل آیه
 «سنفرغ لکم ایها الثقلان فبای الاء ربکما تکذبان»
را بنویسند و بر پشت حامله ببندند بعد که فارغ شد آن را باز کنند.

 منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت






هست این جهان مهمانسرا فرصت به پایان میرود
یا دیر یا زود عاقبت البته مهمان میرود

عیبی ندارد میزبان اما چرا مهمان او
گاهی یکی دوزخ یکی بر سوی رضوان
میرود

ذی ٱلحجِّه را من دوست میدارم بسی دارم دلیل
زیرا در این ماه نکو یادی ز پاکان میرود

در همچو ماهی بهر دیدار خدای ذوالجلال
بر طور سینا گوئیا موسی شتابان میرود

دخت پیمبر فاطمه با صدق و اخلاص تمام
بر خانه ی مولا علی با روی خندان میرود

بر سوی قربانگاه ابراهیم با فرزند خویش
با عزم راسخ در دلش با قصد قربان میرود

دست امیر مومنان بگرفته اندر دست خود
ختم رسولان در غدیر از بهر فرمان میرود

شاه شهیدان از مدینه کرده قصد کربلا
چون بسته با معبود خود زیبنده پیمان میرود

فرزند پاک عسکری آن مهدی موعود هم
سوی منا از دیدگان خلق پنهان میرود

ای آنکه پنهان میروی تعجیل کن در آمدن
با مقدمت از سینه ام اندوه و افغان میرود

اندر فراقت ماند صادق سالها چشم انتظار
در ساحل دریای غم با چشم گریان میرود

دیگر نه شور زندگی دارد نه تاب بندگی
نام تو دارد بر زبان در سینه طوفان میرود

در جستجویت کو به کو در بین گلها بو به بو
بوی تو می جوید یقین گوئی گلستان میرود

 

شعر از صادق شیخ نجفی

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




#خواص_سوره_ها

سوره مبارکه قمر

 از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم روایت شده است: هر کس سوره قمر را یک روز در میان قرائت کند در حالی وارد قیامت می شود که صورتش مانند شب چهارده می درخشد و هر کس آن را هر شب قرائت کند بهتر است و در روز قیامت در حالی می آید که چهره اش از سفیدی می درخشد.

هم چنین ابن عباس از ایشان نقل می کند: قاری سوره قمر در کتاب آسمانی تورات سپید رو نامیده شده است و در روزی که چهره ها سپید یا سیاه می شود چهره قاری آن سپید و نورانی است.

آثار و برکات سوره

1-جهت یافتن محبوبیت نزد مردم

از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر کس در روز جمعه هنگام ظهر سوره قمر را بنویسد و آن را همراه خود قرار دهد در نزد مردم آبرومند و محبوب خواهد بود.

2- آسان شدن کارهای سخت

امام صادق علیه السلام فرموده اند: اگر در ظهر روز جمعه سوره قمر را بنویسد و با خود همراه داشته باشد به اذن خداوند کارهای سخت بر آنان آسان می شود.

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»



موضوعات: مختلف  لینک ثابت




استاد پناهيان

 

 

ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﺩﻗﻴﻖ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﻫﻴﻢ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻓﻄﺮﺕ ﺧﻮﺩ ﺩﻗﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺧﺎﻧﻢﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ. ﺯﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﻮﺳﻂ ﻳﻚ ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺭﺩ ” ﻣﺤﺒﺖ ” ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﺩ. ﻣﺤﺒﺘﻲ ﻛﻪ ﻗﻠﺒﺶ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺷﺪ . ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﺒﺖ ﻫﻢ ﭼﻴﺰﻱ ﺟﺰ ﻧﻮﺍﺯﺵ

ﻧﻴﺴﺖ . ﻭﻟﻲ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﻮﺭﺩ “ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺻﻤﻴﻤﺎﻧﻪ ” ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﺩ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦﺻﻮﺭﺕ، ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻋﺎﻃﻔﻲ، ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﻣﻲﺭﺳﻨﺪ. .

 

ﮔﺎﻩ ﺯﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺩﺭ، ﻧﻮﺍﺯﺷﮕﺮ ﻣﺮﺩﻱ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺣﺘﻲ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﺴﻦﺗﺮ ﺍﺳﺖ . ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺩﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﭘﺴﺮﻱ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﻝﺭﺣﻤﻲ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻩ، ﺗﻘﺎﺿﺎﻱ ﻣﺤﺒﺖ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻩ ﻭ ﺣﺲ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﻪﺍﺵ ﺟﻮﺷﻴﺪﻩ

ﺍﺳﺖ ‏( ﺍﻳﻦﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﺪﻭﺩﻩ ﺷﺮﻉ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﻓﺴﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻳﺎ ﻧﻪ، ﺑﺤﺚ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺳﺖ ‏). ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺭﻧﺪﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺲ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﻨﺪ !

ﺧﺎﻧﻢﻫﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﺭﺍﻫﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺑﻪ ﺯﻥﻫﺎ ﻇﻠﻢ ﻧﻜﻨﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﺭﺋﻴﺲ ﻧﺒﺎﺵ، ﺑﻪ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﺭﺋﻴﺲ ﺑﺎﺵ ﻭ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺭﻳﺎﺳﺖ ﺩﻳﺪ ﻇﻠﻢ

ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺩ ﺭﺋﻴﺲ ﺯﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭ ﺫﻟﻴﻞ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻇﻠﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ ﺑﻠﻜﻪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻫﻢ ﻣﻲﻛﻨﺪ.

 

ﻣﺮﺩ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ ﺑﺎ ﺯﻥ ﻣﺬﺍﻛﺮﻩ ﻛﻨﺪ، ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﺍﺯ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻟﺶ ﻣﻲﺷﻜﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺮﻫﻴﺰ ﻛﻨﺪ. ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻧﺎﺯﻙﺗﺮ ﺑﻪ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﻳﺤﺎﻧﻪﺍﻱ ﺗﻠﻘﻲ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻟﻄﺎﻓﺖ ﺭﻭﺣﻲ ﺍﻭ ﺣﻔﻆ ﺷﻮﺩ، ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺯﻥ ﻏﻴﺮﺕ ﻭ ﻣﺤﻜﻤﻲ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﺪ.

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




الهی العفو

 

(ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم

 

(ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم

 

(پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم

 

(ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم

 

(ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم

 

(ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم

 

(چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم

 

(ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم

 

(خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه ها کردم

 

(د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم

 

(ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم

 

(ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم

 

(ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفا کردم

 

(ژ) ژنم را از غزل دادی ژنم را مبتلا کردم

 

(س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم

 

(ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم

 

(ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم

 

(ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم

 

(ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کردم

 

(ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم

 

(ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم

 

(غ) غمی غمگین به دل دارم

(ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم

 

(غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم

 

(ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم

 

(ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم

 

(ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم

 

(گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجدم خطا کردم

 

(ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم

 

(م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم

 

(ن) نرانی از درمیخانه ات یا رب که ساقی راصدا کردم

 

(و) ولی را من علی دانم علی را مقتدا کردم

 

(ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم

 

(ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتها کردم….

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




معجزه پیش بینی قرآن در مورد بدن فرعون

 

 

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلِهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۹۰﴾

آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۹۱﴾

فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ ﴿۹۲ يونس ﴾

 

 

 

« و بني اسرائيل را از دريا عبور داديم. فرعون و سپاهيان وي بيدرنگ مسلحانه و فراتر از حد خود آنها را دنبال کردند، تا وقتي که داشت غرق ميشد گفت: ايمان آوردم به اينکه خدائي غير از خدائيکه بني اسرائيل (فرزندان يعقوب) به او ايمان اوردند وجود ندارد و هميشه مسلمان خواهم بود ـــ حالا! در حاليکه تا پيش از اين از سپردن بني اسرائيل سرباز زدي و هميشه نيز مفسد بودي ـــ امروز فقط بدن تو را نجات ميدهيم تا براي افراد پس از خودت درسي باشد. هر چند خيلي از مردم از آيات ما غافلند».

 

واژه فرعون در لغت بمعني: ساختمان باشکوه است. بعد به فرمانروايان مصر اطلاق شده، که اشاره ضمني و تلويحي بوده به ساختمانهاي بلند بالا و باشکوه آنها. تصويري که ميبينيم تصويرهمان فرعوني است که در زمان موسي بوده و از سپردن بني اسرائيل به موسي سرپيچي کرده و موسي و همراهانش را تعقيب کرده و در دريا غرق شده. او رامسز دوم نام داشته است. پس از غرق شدن افراد باقيمانده دستگاه فرعون که با وی در تعقیب موسی نبوده اند او را از آب گرفته و موميائی ميکنند، و امروزه در معرض تماشای جهانيان است. چيزی که 1400 سال پيش قرآن آن را پيش بينی کرده است.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




روزگاری، لقمان حکیم در خدمت خواجه ای بود. خواجه، غلام های بسیار داشت. لقمان بسیار دانا همواره مورد توجّه خواجه بود. غلامان دیگر بر او حسد می ورزیدند و همواره پی بهانه ای می گشتند برای بدنام کردن لقمان پیش خواجه.

 روزی از روزها، خواجه به لقمان و چند تن از غلامانش دستور داد تا برای چیدن میوه به باغ بروند. غلام ها و لقمان، میوه ها را چیدند و به سوی خانه حرکت کردند. در بین راه غلام ها میوه ها را یک به یک خوردند و تا به خانه برسند، همه میوه ها تمام شد و سبد خالی به خانه رسید. خواجه وقتی درباره میوه ها پرسید، غلام ها که میانه خوشی با لقمان نداشتند.

گفتند: میوه ها را لقمان خورده است.

 خواجه از دست لقمان عصبانی شد.

 خواجه پرسید: «ای لقمان، چرا میوه ها را خوردی؟ مگر نمی دانستی که من امشب، مهمان دارم؟ اصلاً به من بگو ببینم، چگونه توانستی آن همه میوه را به تنهایی بخوری؟!»

 لقمان گفت: من لب به میوه ها نزده ام. این کار، خیانت به خواجه است!»

 خواجه گفت: «چگونه می توانی ثابت کنی که تو میوه ها را نخورده ای؟ در حالی که همه غلام ها شهادت می دهند که تو میوه ها را خورده ای!»

 لقمان گفت: «ای خواجه، ما را آزمایش کن، تا بفهمی که میوه ها را چه کسی خورده است!»

 خواجه برآشفت: «ای لقمان، مرا دست می اندازی؟ چگونه بفهمم که میوه ها را چه کسی خورده است؟ هر کسی که میوه ها را خورده است، میوه ها در شکمش است. برای این کار باید شکم همه شما را پاره کنم تا بفهمم میوه ها در شکم کیست.»

لقمان لبخندی زد و گفت: «کاملاً درست است. میوه ها در شکم کسی است که آن ها را خورده است. اما برای اینکه بفهمید چه کسی میوه ها را خورده است، لازم نیست که شکم همه ما را پاره کنید!

 لقمان گفت:  دستور بده تا همه آب گرم بخورند و خودت با اسب و ما پیاده به دنبالت بدویم.

خواجه پرسید: «بسیار خوب، اما این کار چه نتیجه ای دارد؟»

 لقمان گفت: «نتیجه اش در پایان کار آشکار می گردد!»

 خواجه نیز فرمان داد تا آب گرمی آوردند و همه از آن خوردند و خود با اسب در صحرا می رفت و غلامان به دنبال او می دویدند.

 پس از ساعتی، لقمان و همه غلام ها به استفراغ افتادند. آب گرمی که خورده بودند، هر چه را که در معده شان بود، بیرون ریخت!

 خواجه متوجه شد که همه غلام ها از آن میوه ها خورده اند، جز لقمان. خواجه غلام ها را به خاطر خوردن میوه ها و تهمت ناروا زدن به لقمان، توبیخ کرد و لقمان را مورد لطف قرار داد.

 آری، وقتی یک بنده ضعیف مثل لقمان، چنین حکمت هایی دارد، پس آفریننده او که خداوند جهان است، چه حکمت ها دارد. و حکمت ها همه در پیش خداوند است.

 

منبع:tebyan.net

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




١۵ توصیه حاج میرزا اسماعیل دولابی را برای زندگی مومنانه

 

١. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

 

٢. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

 

٣. اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

 

۴. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

 

۵. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

 

 

۶. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

 

٧. تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

 

٨. هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

 

٩. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.

 

١٠. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

 

١١. خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

 

١٢.  لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

 

١٣. ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت

۰یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

 

١۴. دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل اااا است…شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند.”

 

١۵. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه “الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

ﻗﺮﻗﺮﻩ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﺳﺮﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﺏ ﮔﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻠﻮﺩﺭﺩ

ﻣﻔﯿﺪ ﺍﺳﺖ .

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻮﻫﺎ، ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺳﺮﮐﻪ ﻣﻮﻫﺎ ﺭﺍ

ﺁﺑﮑﺸﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﻣﻮﻫﺎﯾﯽ ﻧﺮﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ .

ﻭﺍﻥ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺏ ﮔﺮﻡ ﭘﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺳﺮﮐﻪ ﺑﻪ

ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺭﺍﺯ

ﺑﮑﺸﯿﺪ؛ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺧﺸﮑﯽ ﭘﻮﺳﺖ

ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﻧﺮﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ .

…………………………………….

ﯾﮏ ﻗﺎﺷﻖ ﭼﺎﯼ ﺧﻮﺭﯼ ﺳﺮﮐﻪ ﺳﯿﺐ ﺳﮑﺴﮑﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ

ﺑﯿﻦ ﻣﯽﺑﺮﺩ .

ﺻﺒﺢ ﮐﻤﯽ ﺳﺮﮐﻪ ﺳﯿﺐ ﻗﺮﻗﺮﻩ ﮐﻨﯿﺪ ﺳﭙﺲ ﺑﺎ

ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺩﻧﺪﺍﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺑﺰﻧﯿﺪ، ﻟﮑﻪﻫﺎﯼ ﺩﻧﺪﺍﻥ

ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺳﻔﯿﺪﯼ ﺩﻧﺪﺍﻥﻫﺎ

ﻣﯽﺷﻮﺩ .

ﯾﮏ ﺟﺮﻋﻪ ﺁﺏ ﺳﺮﮐﻪ ﺳﯿﺐ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺧﺎﺻﯿﺖ

ﺁﻧﺘﯽ ﺑﯿﻮﺗﯿﮑﯽ ﺁﻥ ﺑﺎﮐﺘﺮﯼﻫﺎﯼ ﻣﻌﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ

ﻣﯽﺑﺮﺩ .

ﯾﮏ ﻗﺎﺷﻖ ﭼﺎﯾﺨﻮﺭﯼ ﺳﺮﮐﻪ ﺳﯿﺐ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ

ﺁﺏ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﻨﻮﺷﯿﺪ ﮔﺮﻓﺘﮕﯽ ﺑﯿﻨﯽ

ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽﺭﻭﺩ .

……………………………………….

ﺳﺮﮐﻪ ﺳﯿﺐ ﭘﻮﺳﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﻟﮑﻪﻫﺎﯼ

ﺻﻮﺭﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽﺑﺮﺩ؛ ﺷﺐ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ

ﺻﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺑﺸﻮﺋﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﭘﻨﺒﻪ ﺁﻏﺸﺘﻪ

ﺑﻪ ﺳﺮﮐﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺑﯿﺪ.

ﺩﺭ ﻟﮕﻦ ﺁﺏ ﮔﺮﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﺮﮐﻪ ﺑﺮﯾﺰﯾﺪ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ

ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻣﺎﺳﺎﮊ ﺩﻫﯿﺪ ﺗﺎ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﭘﺎﻫﺎ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﻭﺩ .

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




پنج اصل برای قرار گرفتن در مسیر خود سازی

 

صمت و جوع و سهر و خلوت و ذکر به دوام     نا تمامان جهان را کند این پنج تمام

 

صمت :  یعنی سکوت و به اندازه حرف زدن نه بیشتر و نه کمتر از حد نیاز

 

جوع:   یعنی نباید همیشه شکم را پر داشت غذا خوردن زیاد دل را تیره می کند و گرسنگی درون را بیدار می کند

 

سهر :  یعنی بیداری و هوشیاری و غافل نبودن( سحر یعنی قبل از اذان صبح بیدار بودن) چه در محیط کار چه منزل و غفلت نکردن تا پشیمان نشویم

 

خلوت :  یعنی در خود فرو رویم و گوشه گیری اختیار کنیم و به حسابرسی خود بپردازیم

 

ذکر به دوام :  یعنی همیشه حق بگوییم و حرف حق رابپذیریم و راه حق رابرویم نه صرفا ذکری را لقلقه زبان داشته باشیم که ان هم لازم است

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم

غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنيم

 

کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز

چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم

 

عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود

ما به این دنیای فانی زود عادت می کنيم

 

ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا

عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنيم؟

 

کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی

با همیم اما چرا احساس غربت می کنيم؟

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

آنها در جستجوی آرامش بودند.

نزد استادشان رفتند و پرسیدند:

استاد شما همیشه لبخندی روی لبتان دارید،

و خیلی خشنود به نظر میرسید،

لطفا بگویید که راز آرامش شما چیست؟

استاد گفت:

من زمانی که دراز می کشم، دراز می کشم.

زمانی که راه می روم، راه می روم.

زمانی که غذا می خورم،غذا می خورم.

شاگردان گفتند:

تمام این کارها راماهم انجام میدهیم ولی چرا آرامش نداریم؟

استاد گفت:

زیرا شما زمانی که دراز می کشید،

به این فکر می کنید که باید بلند شوید.

زمانی که بلندشدید به این فکر می کنید،

که بایدکجا بروید!!!

فکرشما همیشه درجای دیگری است و نه در آنجایی که هستید!

باید یاد بگیرید در لحظه زندگی کنید.

لحظه یعنی همین الانه الان…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

گله هارابگذار!

ناله هارابس كن!

روزگارگوش ندارد كه تو هي شِكوه كني!

زندگي چشم ندارد كه ببيند اخم دلتنگِ تو را…

فرصتي نيست كه صرف گله وناله شود!

تابجنبيم تمام است تمام!!

مهرديدي كه به برهم زدن چشم گذشت….

ياهمين سال جديد!!

بازكم مانده به عيد!!

اين شتاب عمراست …

من وتوباورمان نيست كه نيست!!

***زندگي گاه به كام است و بس است؛

زندگي گاه به نام است و كم است؛

زندگي گاه به دام است و غم است؛

چه به كام و

 چه به نام و

 چه به دام…

 زندگي معركه همت ماست…زندگي ميگذرد…

 

زندگي گاه به نان است و كفايت بكند؛

زندگي گاه به جان است و جفايت بكند‌؛

زندگي گاه به آن است و رهايت بكند؛

چه به نان

 و چه به جان

و چه به آن…

زندگي صحنه بي تابي ماست…زندگي ميگذرد…

 

زندگي گاه به راز است و ملامت بدهد؛

زندگي گاه به ساز است و سلامت بدهد؛

زندگي گاه به ناز است و جهانت بدهد؛

چه به راز

و چه به ساز

 و چه به ناز…

 زندگي لحظه بيداري ماست…زندگي ميگذرد…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

پند از مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی

 

 

 

۱. دنیا، دار بلا و امتحان است

 

همه افراد به نحوى گرفتارى و مشکل دارند، گرفتارى دنیا خلاصى ندارد و لیکن به برکت و عنایت اهل‌بیت علیهم‌السلام زودگذر است، کارى کنید که در آخرت گرفتار نباشید. عمل در دنیا، میزان در آخرت است؛ پس عمل خود را خالصانه و براى رضایت خدا انجام دهید تا درب‌هاى رحمت بر شما باز شود.

 

 

۲. استفاده از عمر

 

بدانید که جوانى سرمایه‌اى بزرگ، اما زودگذر است که قابل برگشت نمى‌باشد؛ بنابراین از افرادى که معاشرت با آنان عمر انسان را هدر مى‌دهد بپرهیزید و در انجام وظایف شرعى و تحصیل کمالات کوشا باشید و بدانید دقت در مسائل شرعى در رأس همه امور است.

 

 

۳. برنامه‌هاى نجات‌بخش

 

انسان در هر حال باید برنامه‌ریزى داشته باشد تا در آخر عمر پشیمان نگردد. ساعاتى را براى عبادت و انجام واجبات در نظر بگیرد و زمانى را به فراگیرى معارف الهى، اخلاق حسنه، تهذیب نفس و مسائل شرعى اختصاص دهد، همان‌گونه که زمانى را هم براى رفع نیاز دنیوى خود قرار داده و آنچه که حلال و ستوده است انجام دهد.

 

 

۴. عبرت از مظاهر دنیا

 

معتقدات خود را تقویت کنید و هر چه مشاهده مى‌کنید از آن عبرت بگیرید و ببینید که چگونه بعضى افراد لذات دنیا را به آخرت ترجیح مى‌دهند و شب و روز خود را فداى اغراض حیوانى مى‌کنند؛ با دیدن این صورت‌هاى تاریک، درس بگیرید و خود را از گناه دور کنید.

 

 

۵. در پناه خدا بودن

 

وظیفه شما در جامعه این است که نصیحت کنید و آنانى را که غافلند با روشى که پذیرا باشند آگاه سازید و بدانید که شیطان در کمین است، لذا همواره از خدا کمک بخواهید و دائما بگویید: «الهى لا تکلنى الى نفسى طرفة عین ابدا»

 

 

۶. بهترین توشه براى آخرت

 

حرکت ظاهرى‌تان به گونه‌اى باشد که اگر کسى شما را دید، از خلق و التزام شما لذت ببرد و مصداق «کونوا لنا زینا» باشید. براى آخرت خود عمل صالح ذخیره کنید. «زیارت عاشورا»، «حدیث کساء» و «زیارت جامعه» را فراموش نکنید.

 

هفته‌نامه “افق حوزه”

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




تأثیر ماهواره بر نوجوان چیست؟

برخی از آثار منفی ماهواره بر نوجوان، فساد و به ابتذال کشاندن آنها ، توهین به ارزش های دینی و اعتقادی و بی اهمیت جلوه دادن آنها ، تفسیرهای انحرافی از دین و مفاهیم دینی و سست کردن باورهای دینی نوجوانان است.

پسر 12 ساله ای به منزل یکی از نزدیکان خود می رود که از ماهواره به شکل نادرست استفاده می کنند. آیا این گونه ارتباط ها روی فرزند اثر نامطلوب خواهد داشت؟

بدون تردید، محیط بر روح و روان انسان اثر می گذارد.

امام علی(ع) فرمود: اذا خبثَ الزمانُ کسدت الفضائل ” 1 ” آن گاه که زمان[ = محیط] پلید شود، فضیلت ها از بین خواهد رفت.

اگر محیط نامناسب، با استفاده نادرست از ماهواره همراه شود، بدتر خواهد بود.

نشانه این تأثیرهای منفی، شبهاتی است که برای نوجوانان ایجاد می شود و در قالب پرسش های فراوان خود را نشان می دهد.

تأثیر محیط، به ویژه در ابتدای نوجوانی(12 تا 14) به سبب بروز غریزه جنسی و زمینه شکل گیری شخصیت، افزون تر است.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

شیعه ای که کور باشد شیعه نیست از امامش دور باشد شیعه نیست

 

شیعه یعنی سر بلندی در جهان شیعه یعنی افتخار هر زمان

 

شیعه یعنی لا وصی الا علی شیعه یعنی لا ولی الا علی

 

شیعه باکی در دلش از دار نیست دست بردار ثنای یار نیست

 

گرشود صد بار با شمشیر تیز عضو عضوش قطعه قطعه ریز ریز

 

باز لبها را زهم وا میکند عاشقانه مدح مولا میکند

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ  #ﺩﺑﺎﻍ_ﺩﺭ_ﺑﺎﺯﺍﺭ_ﻋﻄﺎﺭﺍﻥ

 

ﺩﺑﺎﻍ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺵ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺍﺯ ﺍﻣﺤﺎ ﻭ ﺍﺣﺸﺎﯼ ﺍﻭﻧﻬﺎﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﺗﺐ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﺎ ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺗﻪ؛

ﻭ ﺑﯿﻨﯽ ﺍﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻪ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﻣﺪﻓﻮﻉ ﻭ ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ؛

ﺭﻭﺯﯼ ﮔﺬﺭ ﯾﮏ ﺩﺑﺎﻏﯽ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺮ ﻓﺮﻭﺵ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻪ،

ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺎﺭﺍﻥ ﻗﺪﯾﻢ ﻏﺎﻟﺒﺎ ﺗﺮﮐﯿﺒﺎﺕ ﮔﻼﺏ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻋﻄﺮ ﻣﯽ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ؛

ﺩﺑﺎﻍ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺷﻪ ؛ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻪ :

ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﻭ ﺧﻤﯿﺪ

ﭼﻮﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺎﺭﺍﻥ ﺭﺳﯿﺪ

ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺩﺑﺎﻍ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺎﺭﻫﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻭﺭ ﺍﻭ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ،

ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺑﯿﺎﻭﺭﻥ، ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﮔﻼﺏ ﻣﯽ ﭘﺎﺷﯿﺪﻥ؛

ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻒ ﺑﺮ ﺩﻝ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺑﺮﺍﻧﺪ

ﻭﺯ ﮔﻼﺏ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮ ﻭﯼ ﻓﺸﺎﻧﺪ .

ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ، ﻋﻠﺖ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﺮﺩ ﺩﺑﺎﻍ ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﻪ ﻋﻄﺮﻓﺮﻭﺷﯽ، ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﻋﻄﺮ ﻭ ﮔﻼﺏ ﺑﻮﺩ :

ﺍﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﮐﺎﻧﺪﺭ ﻣﺮﺗﻌﻪ

ﺍﺯ ﮔﻼﺏ ﺁﻣﺪ ﻭﺭﺍ ﺁﻥ ﻭﺍﻗﻌﻪ

ﺧﻼﺻﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﻣﺮﺩ ﺩﺑﺎﻍ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻭ ﺗﺎﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﻭ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﮐﻨﻦ، ﯾﮑﯽ ﮔﻼﺏ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻣﯽ ﺯﺩ،

ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻀﺶ ﺭﻭ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ….

ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺮﺩ ﺩﺑﺎﻍ ﺧﺒﺮ ﺑﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺎﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺭﻓﺘﻪ

ﭘﺲ ﺧﺒﺮ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﺘﺎﺏ

ﮐﻪ ﻓﻼﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﺠﺎ ﺧﺮﺍﺏ

ﮐﺲ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﻣﺼﺮﻭﻉ ﮔﺸﺖ

ﯾﺎ ﭼﻪ ﺷﺪ ﮐﻮ ﺭﺍ ﻓﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺑﺎﻡ ﻃﺸﺖ؟

ﻣﺮﺩ ﺩﺑﺎﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮﮎ ﻭ ﺩﺍﻧﺎ؛

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﻣﺪﻓﻮﻉ ﺳﮓ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﭼﯿﻪ ﻭ ﺩﺭﻣﺎﻧﺶ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ :

ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺳﺮﮔﯿﻦ ﺳﮓ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻦ

ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﺎﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﺑﺎ ﺣﻨﯿﻦ

ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺭﻧﺠﺶ ﻫﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺯ ﭼﯿﺴﺖ

ﭼﻮﻥ ﺳﺒﺐ ﺩﺍﻧﯽ، ﺩﻭﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺟﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺩﺑﺎﻍ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﺩﺑﺎﻍ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻣﺸﺎﻣﺶ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﻣﻄﺒﻮﻉ ﻻﺷﻪ ﻭ ﻓﻀﻮﻻﺕ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ،

ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻄﺎﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺸﺎﻣﺶ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺸﻤﺎﻡ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﻧﺪﺍﺭﻩ؛

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﮔﻼﺏ ﻭ ﻋﻄﺮ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺳﯿﺪﻩ؛

ﺣﺎﻟﺶ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﻭ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﺷﺪﻩ

ﮔﻔﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﺶ ﺍﻧﺪﺭ ﻣﻐﺰ ﻭ ﺭﮒ

ﺗﻮﯼ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﻮﯼ ﺁﻥ ﺳﺮﮔﯿﻦ ﺳﮓ

ﺗﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻧﺪﺭ ﺣﺪﺙ ﺍﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﺐ

ﻏﺮﻕ ﺩﺑﺎﻏﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﻭﺯﯼ ﻃﻠﺐ

ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﻮﻻﻧﺎ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺭﻧﺞ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺧﻼﻑ ﻋﺎﺩﺕ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﻥ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻪ،

ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺳﺨﺘﻪ ﻭ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﻩ .

ﭘﺲ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺘﺴﺖ ﺟﺎﻟﯿﻨﻮﺱ ﻣﻪ

ﺁﻧﭽﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﯿﻤﺎﺭ،ﺁﻧﺶ ﺩﻩ

ﮐﺰ ﺧﻼﻑ ﻋﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺍﻭ

ﭘﺲ ﺩﻋﻮﺍﯼ ﺭﻧﺠﺶ ﺍﺯ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﺟﻮ

ﻣﺮﺩ ﺩﺑﺎﻍ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﻣﻄﺒﻮﻉ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﻭ ﻣﻄﺒﻮﻉ ﮔﻼﺏ ﺭﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻪ،

ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺩﺑﺎﻍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻋﻘﺐ ﺭﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﻧﺒﯿﻨﻨﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﺮﮔﯿﻦ ﺳﮓ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﯿﻨﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﻭ ﻣﺪﺗﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺸﻤﺎﻡ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﻣﻄﺒﻮﻉ ﺁﻥ، ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺁﻣﺪ !

ﺳﺮ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺶ ﺑﺮﺩ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺭﺍﺯﮔﻮ

ﭘﺲ ﻧﻬﺎﺩ ﺁﻥ ﭼﯿﺰ ﺑﺮ ﺑﯿﻨﯽ ﺍﻭ

ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺷﺪ ﻣﺮﺩ ﺟﻨﺒﯿﺪﻥ ﮔﺮﻓﺖ

ﺧﻠﻖ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﺴﻮﻧﯽ ﺑﺪ ﺷﮕﻔﺖ !

ﻭ ﺑﻌﺪ ﺫﻫﻦ ﺷﻬﻮﺩﯼ ﻣﻮﻻﻧﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﭘﻞ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻬﻤﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻣﺎﻧﻮﺱ ﻣﯽ ﺷﯿﻢ،

ﺫﺍﯾﻘﻪ ﻭ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﻣﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺴﺎﯾﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﻭ ﺭﻭﺯﻣﺮﻩ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯿﻢ ﺷﮑﻞ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻩ،

ﭼﺸﻢ ﻣﺎ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ،

ﮔﻮﺵ ﻣﺎ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﻭ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﯾﻢ،

ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﺧﻮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣﺮﺗﺐ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺫﻫﻦ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﯿﻢ؛

ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﻻﺯﻣﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩﯼ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﺸﻢ ،ﮔﻮﺵ ﻭ ﺫﻫﻨﻤﻮﻥ ﺩﺭﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻭ ﺑﺎ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺯﯾﺮ ﺍﻭﻥ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩ ﻣﺎﻧﻮﺱ ﻧﺸﯿﻢ،

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺮ ﻓﯿﻠﻤﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ،

ﻫﺮ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ،

ﻫﺮ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭ …

ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﻧﯿﻢ، ﻣﯽ ﺷﻨﻮﯾﻢ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺩﺍﺭﻥ ﺩﺭ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮﯼ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﻭ ﺫﺍﯾﻘﻪ ﻣﺎ؛

ﻫﺮ ﭼﻪ ﺳﻄﺢ ﻣﺴﺎﯾﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺭﻭﺯﻣﺮﻩ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯿﻢ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﺎﺷﻪ ﺳﻠﯿﻘﻪ ﻣﺎ ﻣﺘﻌﺎﻟﯽ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻪ ﻭ ﻣﺸﺎﻡ ﺭﻭﺡ ﻣﺎ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺸﻤﺎﻡ ﻋﻄﺮ ؛

ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﻏﺎﻓﻠﯿﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭼﻘﺪﺭ ﺭﻭﺣﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺑﻮﻫﺎﯼ ﻧﺎﻣﻄﺒﻮﻉ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﯾﻢ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﻣﺰﺍﺝ ﻣﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﻪ ﻭ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﯿﺰ ﻣﺒﺘﺬﻝ ﻭ ﺳﻄﺢ ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﻩ

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




نماز ساده ى استغفار برای افزایش روزی:

 

 رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:

 

 إِذَا رَأَيْتَ‏ فِي‏ مَعَاشِكَ‏ ضِيقاً وَ فِي أَمْرِكَ الْتِيَاثاً، فَأَنْزِلْ حَاجَتَكَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَا تَدَعْ صَلَاةَ الِاسْتِغْفَار.

 

 هرگاه در زندگیت دچار تنگی معیشت و  کسادی شدی، حاجتت را به خدا عرضه کن و نماز استغفار را ترک نکن.

 

 طریقه خواندن نماز:

 

 نماز استغفار دو رکعت است و در هر دو رکعت، چنین عمل کن:

 

الف-در هر رکعت، یک بار حمد، و یک بار سوره قدر را بخوان.

ب-بعد از خواندن این دو سوره، 15 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»،

ج-سپس در رکوع، 10 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»،

د-بعد از بلند شدن از رکوع ، 10 بار بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»،

ه-در هر دو سجده، 10 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»،

و-بعد از هر دو سجده، 10 بار بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ».

 

  مکارم الاخلاق، ص328

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




در بعضی طوفانهای زندگـی،

 

کم کم یاد مـی گیری که نباید توقعی داشته باشـی، مگر از خودت.

متوجه می شوی بعضـی را هر چند نزدیک، اما نباید باور کرد،

 

متوجه می شوی روی بعضـی هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد.

می فهمی بعضـی را هر چند آشنا، اما نمـی توان شناخت و این اصلاً تلخ نیست، شکست نیست، آگاه شدن نام دارد.

 

ممکن است در حینِ آگاه شدن درد بکشـی، این آگاهـی دردناک است، اما تلخ، هرگز…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت