✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 300
  • دیروز: 936
  • 7 روز قبل: 7986
  • 1 ماه قبل: 31258
  • کل بازدیدها: 825100

 



#تجسم_عمل_خیانت_به_خلق_الله
 
بیهقی از عبدالحمید بن محمود نقل می کند که نزد ابن عباس بودیم که مردی آمد و گفت:به حج می آمدیم که در محلی به نام صفاح یکی از همراهانمان از دنیا رفت،برایش قبری کندیم که دفنش کنیم،دیدیم مار سیاهی لجد را پر کرده است.قبر دیگری کندیم.باز دیدیم مار آن قبر را پر کرده،قبر سوم کندیم باز مار در آن نمایان شدجنازه را بی دفن گذاشتیم و پیش شما برای چاره جویی آمدیم.
ابن عباس گفت:آن مار،عمل اوست.بروید و او را یک طرف قبر بگذارید.اگر تمام زمین را بکنید مار در آن خواهد بود.
برگشیم و او را در قبر گذاشتیم.چون از سفر بازگشتیم پیش همسرش رفته و خبر مرگ او را داده و از کارهای شخص مرده سوال کردیم.زن گفت:او آرد می فروخت.غذای خانواده ی خود را از خالص آن بر می داشت،سپس به آن مقداری که بر می داشت کاه و نی خرد کرده قاطی آرد نموده،و می فروخت.!

(قصه های اسلامی و تکه های تاریخی ص 47)
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد.
هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد.
مرد حیران مانده بود که چکار کند. تصمیم گرفت که ماشینش را همانجارها کند و برای خرید مهره چرخ برود.
در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
از ٣ چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی.
آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند.
پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.
هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی. پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟

دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!

  

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 
درمسيرزندگي ميشود رفت
سريع رفت!!!
مي شود بدون لذت از زيبايي ها
فقط سريع و تند گذشت!!!
اي دوست !!!!بيا امروز
آهسته ترازكنارزندگي گذركنيم

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




#گلستان_اندیشه
ایمان واقعی
 
روزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و کالا های گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است.
فکر می‌کنید آن مرد چه کرد؟! خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و یا اشک ریخت؟ نه…..
او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : “خدایا! می‌خواهی که اکنون چه کنم؟
مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود ، تابلویی بر ویرانه‌های خانه و مغازه‌اش آویخت که روی آن نوشته بود :
مغازه ام سوخت! اما ایمانم نسوخته است! فردا شروع به کار خواهم کرد!
  

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




*بسم الله الرحمن الرحیم*

 

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﮐﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﺴﺒﯿﺢ
ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺯﻣﯿﻨﻨﺪ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﺮﺧﺶ ﻣﺪﺍﻭﻣﺸﺎﻥ
ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺭﺳﻨﺪ
ﺩﺭ ﺗﻼ‌ﻗﯽ ﺑﯽ ﻧﻈﯿﺮﺷﺎﻥ
ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮﻧﺪ ﻭ
ﺑﺮ ﮐﺘﻔﻬﺎﯼ ﻫﻢ ﺑﻮﺳﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
ﺍﻣﺎ
ﭼﻘﺪﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺳﺖ
ﭼﻘﺪﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺩﺍﻧﻪ
ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ
ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺻﻔﺮ ﭘﺎﺭﻩ ﺷﻮﺩ
ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﯿﻦ
ﺑﻪ ﮔﺴﺴﺘﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﺁﻩ!ﭼﻘﺪﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺳﺖ………


#قدری_تامل

#من_و_خدا

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




#حدیث
#دعای_فرج

 امام عصر -عجل الله تعالی فرجه الشریف- فرمودند:

❇️ “برای تعجیل در امر فرج بسیار دعا کنید.”
❇️ “کار به دست من نیست؛ به دست خداست. دعا کنید خدا فرج مرا برساند تا شیعیانم را از این شکنجه ها نجات دهم.”
❇️ “این همه مردم که به مسجد جمکران مشرف می شوند هر کدام به دنبال مشکل خود هستند؛
یکی مریض دارد، دیگری خانه می خواهد، سومی مشکل ازدواج دارد؛ هر کدام به دنبال مشکل خویش هستند. چند نفر از این ها فقط به خاطر ما می آیند؟”
❇️ “این شیعیان بعد از نماز بلافاصله به سراغ کارهای خود رفتند و هیچ کدام برای فرج من دعا نکردند.”
❇️ “چرا (شیعیان و دوستان ما) این قدر در حق ما جفا و کوتاهی می کنند و برای ما دعا نمی کنند؟”
❇️ “شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند، اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد.”
❇️ “به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زینب -سلام الله عليها- که فرج مرا نزدیک گرداند.”

✔️ نتیجه این که:

 "دعای برای فرج” آن قدر مهم و مؤثر است که حضرت مکررا به آن امر فرموده اند؛از بی تفاوتی شیعیان نسبت به آن، شدیدا گله مندند؛
  خدای متعال با دعا و تقاضای همگانی و فراوان ما برای فرج، اجازه ظهور حجتش را صادر خواهد فرمود؛
  الهی بحق زینب عجل لولیک الفرج 

  کمال الدین و تمام النعمة، باب45 حدیث4؛مجالس حضرت مهدی علیه السلام.؛
 تنها ره رهایی، صفحه38؛میر مهر، صفحه53؛ راه وصال، صفحه134؛
 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام، جلد1 صفحه155؛همان، صفحه251.

  

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 آثار دهگانه قرائت سوره یس:

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمؤمنین فرمودند: ای علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر است: هر که آن را قرائت کند:
1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛
2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛
3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛
4) اگر عزب باشد، ازدواج کند؛
5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛
6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛
7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛
8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛
9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد؛
10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند.
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




نفرآخر شدن خیلی راحته!
فقیر بودن،
تنبل بودن،
بدبخت بودن خیلی راحته…

اما تو به دنیا نیومدی که فقیر باشی،
تو به دنیا نیومدی که بدبخت باشی،
تو به دنیا نیومدی که ضعیف باشی…

از هر لحظه برای خوشبختی و حرکت استفاده کن،
اصلا مهم نیست که قبلا چه کسی بودی،
از همین الان شروع کن و همه چیز رو تغییر بده.

یادت باشه هیچکس به جز خودت مسوول زندگی تو نیست،
نه پدرت، نه مادرت و نه هیچ کس دیگه…

اولین قدم برای تغییر، پذیرفتن تمام مسولیت زندگیته.
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت





گاه از عشقتــــ شقايق ميشويم
گاه بــــــا موج تو قايق ميشويم


عيبـــــ ما اين است آقا جان فقط
هفته اي يك بار عاشق ميشويم



اللهم عجل لولیک الفرج

 

موضوعات: ادبیات شعری اهل بیت(ع)  لینک ثابت




 

 

استشمام بوي نان: باعث مي‌شود شما مهربان‌تر شويد. در واقع بوي نان انسان را نرم‌تر مي‌کند!

  استشمام بوي نعناع: به‌خصوص براي ورزشکاران باعث ايجاد انگيزه و علاوه بر اين، باعث بهبود خُلق و خوي افراد مي‌شود!

 استشمام دانه‌هاي قهوه : استرس را به حداقل ميرساند و شادماني بيشتري را به سمت شما جذب ميکند!

  استشمام بوي پرتقال و ليمو: باعث افزايش انرژي و به دنبال آن شادی و نشاط میشود!

 استشمام بوی سیب: افزایش امیدواری را افزایش میدهد خصوصا در صبح!

  استشمام گل یاس: عطر یاس میتواند شما را از غمگینی برهاند و افکار ناشی از افسردگی را از ذهن دور کند!

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




خاطراتی با امام
آرامش نتیجه ایمان به خدا هنگامی که خبر شهادت حاج آقا مصطفی رسید، همه جمع شده بودد که چگونه این واقعه را برای امام نقل کنند و خبر را به ایشان برسانند چون از شدت تأثر هیچ کس به خودش جرأت نمی داد برای امام گزارش ببرد. احمد آقا که بی تابی می کرد… آقا گفتند: «بیا ببینم چی شده؟» احمد آقا زد به گریه، طبیعتا خودداری مشکل بود. اما امام با آن صلابتی که داشتند فقط سه مرتبه فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون، این هدیه ای بود که خداوند داد، امروز باز گرفت. حالا بلند شوید و مقدمات کار را فراهم کنید ببینید کجا باید دفن کرد؟» …

 

امام وقتی دیدند من ناراحت و نگران هستم، … داستانهایی هم در این زمنیه خودشان تعریف می کردند،… می گفتند: «ما خیلی ضعیف هستیم؛ مثلا فلان مرد بزرگ وقتی پسرش از دنیا رفت روز عیدی بود که همه دوستان دور سفره در منزلش نشسته بودند، به رفقا گفت:

 

بعد یک صدای فریادی شنید، از آنجا بلند شد رفت بیرون و برگشت. به رفقای گفت: چیزی نیست یک هدیه ای بود و یک عیدی که خدا به ما داد، غذا بخورید، وبعد از اینکه دوستانش رفتند معلوم شد که آن لحظه صدای فریاد فرزندش بود، که داخل حوض افتاده و خفه شده بود ولی این صاحبخانه به خاطر اینکه به مهمانانش بد نگذرد به آنها نگفته چه جریانی اتفاق افتاده و خودش را آنقدر حفظ کرده تا مهمانان رفتند، بعد به انجام کارها پرداخت.» امام این را می گفتند، و می گفتند: «ما خیلی ضعیف هستیم»، در حالی که ما چیزی جز قدرت روحی از ایشان ندیدیم، به طوری که در همان روز… صبح که باید قدم بزنند مشغول قدم زدن شدند و بعد که نزدیک ظهر شد همان طبق معمول خودشان… ایستادند سر نماز. وقتی دوستان و شاگردان حاج آقا مصطفی خیلی ناراحت بودند، احمد آقا گفتند: «آقا شما یک جمله ای یا یک سخنرانی برای آنها بکنید که اینها، خیلی خیلی بی تاب هستند.» وقتی امام رفتند که درس بگویند این جمله را گفتند که «مرگ مصطفی از الطاف خفیه خداوندی بود» این جمله ای بود که آن وقت خیلی صدا کرد.

 

برداشت هایی از سیره امام خمینی ؛ ج2 ، ص 251 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 


اين داستان كوتاه رو حتما بخونيد

روزى زنبور و مار با هم بحثشون شد.
مار ميگفت: ادما از ترسِ ظاهر ترسناك من ميميرند؛ نه بخاطر نيش زدنم!
اما زنبور قبول نمى كرد.
مار هم براي اثبات حرفش، به چوپانى که زير درختى خوابيده بود؛ نزديک شد و رو به زنبور گفت:
من چوپان رو نيش مى زنم ومخفى ميشم ؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمايى کن!

مار چوپان را نيش زد و زنبور شروع كرد به پرواز بالاى سر چوپان.
چوپان از خواب پريد و گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکيدن جاى نيش و تخليه زهر کرد.
مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد.

سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه ديگه اى کشيدند:
اينبار زنبور نيش زد و مار خودنمايى کرد!
چوپان از خواب پريد
و همين که مار را ديد، از ترس پا به فرار گذاشت!
او بخاطر وحشت از مار، ديگر زهر را تخليه نكرد وضمادى هم استفاده نکرد…
چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نيش زنبور مرد!

خيلى ازبيمارى ها و مشكلات هم همين جورين؛ و ادما فقط بخاطر ترس از آنها، نابود ميشوند. پس همه چى بر مى گرده به برداشت ما از زندگى و شرايطى كه توشيم. واسه همين بهتره ديدگاه مون و به همه چى خوب كنيم.

“مواظب تلقين هاي زندگي خود باشيد…!”

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

سعى كنيم گفته هايمان جنبه ى مثبت داشته باشد.

هرگز گرفتارى هاى خود را به سايرين نگوييد،زيرا نيمى از ان ها اصلا به ان اهميت نمى دهند و نيم ديگر از گرفتارى هاى شما خوشحال مى شوند!

حتى موقعى كه احساس كسالت روحى مى كنيد، از گلايه كردن دورى كنيد. چون اين مشكلات فقط براى شماست و شكايت كردن تنها باعث مى شه سمبلى از غم و غصه براى ديگران شويد.

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

زندگی
درد قشنگی است
که بر باور ما می بارد
و سرانجام ظریفی است
که در خاطر ما میماند.
زندگی
شوق گلی رنگین است
روی سرشاخه ی امید
بر ساقه ی دلتنگ نگاهی که زمان
در باغچه ی بینش ما میکارد.
زندگی
بارش عشق است بر اندیشه ی ما
تابش دوست برای همه وقت
بودنش در همه حال.
زندگی
خاطره ی دوستی امروز است
مانده در تاقچه ی فرداها

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

فقط مرداب تا ابد به دنيايش میچسبد و آخر هم …. ميگندد
رود خانه عبور میکند، از آدم ها، از مسیر ها ، و از لحظه ها،،،
شاید رود دیگری هم قدمش شد، اگر دريايشان یکی باشد!
و باز شاید، همین هم قدم،، روزی راهش خلاف جهت من شد!
اما یادم بماند، اگر کسی مسیرش از من جدا بود، شاید دریای او جای دیگری است.
نه من غلط میروم، نه او!
نه راه من تنها راه سعادت است و نه راه او تنها مسیر رستگاری….!!!!

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

بنام آفریدگار فراوانی

امروز جمعه

نسبت به آنچه دارید شکر گزار باشید

همیشه به آینده و دستیابی به موقعیت‌های برتر در زندگی فکر کنید ، اما در عین حال از زمان حال و شرایط فعلی خود غافل نشوید.
این گونه با خود فکر کنید که در گذشته به داشتن شرایط فعلی خود غبطه می‌خورید و روزی دوست داشتید که به اینجا برسید.
پس اکنون که این شرایط را به دست آورده‌اید، به نوعی در زندگی خود شاد هستید.
پس نباید شکرگزاری را فراموش کنید.
در این صورت است که از هم اکنون می‌توانید به فردایی بهتر و دستیابی به موقعیت‌های مناسب تر فکر کنید.

عبارت تاکیدی:
معجزه از پس معجزه می آید و شگفتی ها متجلی می شوند!
خداوندا سپاسگزارم…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

یک امتحان ساده براى ارزیابى خودتون…

جاى ساعت دیوارى خونتون رو عوض کنین میبینید که تا ماه ها هنوز روى دیوار ناخودآگاه دنبالش میگردین!!!

ذهن شما براى قبول و پردازش تغییر یک ساعت ساده و بى احساس نیاز به چند ماه زمان داره پس انتظار نداشته باشید تغییرات بزرگتر رو در زمان کوتاه و بدون مشکل قبول کنه…

پس
هرگز…،هرگز …وهرگز..‌‌.
نا امید نشیـــــــــید…

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

سلامت روانی شما دقیقا بستگی دارد به اینکه تا چه حد می توانید کسانی را که با اعمالشان به نحوی به شما آسیب رسانده اند براحتی ببخشید.

بسیاری از ناراحتی ها و بدبختی ها ناشی از ناتوانی در بخشیدن دیگران است.

این عدم توانایی منجر به مقصر شمردن دیگران و احساس کینه و نفرت نسبت به آنها می شود.

همیشه گفته ایم بازهم می گوییم ببخشید به خاطر خودتان و آرامشتان ؛ اولین نفع بخشش برای خود شما خواهد بود.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

بزرگی تعریف می کرد که در جوانی اسبی داشتم،
وقتی سوار آن میشدم و از کنار دیواری عبور میکـرد،
سایه اش به روی دیوار می افتاد، اسبم به آن سایه نگاه میکرد و خیال مـیکـرد
اسـب دیگری است، لذا خرناس میکشید و سعی میکرد از آن جلو بزند،
و چون هر چه تندتر میرفـت ومی دید هنوز از سایه اش جلو نیفتاده است،
باز هم به سرعتش اضافه میکرد، تا حدی که اگر
این جریان ادامه می یافت، مرا به کشتن میداد.
اما به محض اینکه دیوار تمام می شد و سایه اش از بین می رفت آرام می گرفت.
حکایت بعضی از آدم ها هم در دنیا همینطور است؛
وقتی که بدون درنظر گرفتن توانایی های خود به داشته های دیگران نگاه کنی،
بدنت که مرکب توست، میخواهد در جنبه هـای دنیوي از آنها جلو بزند
و اگر از چشم و همچشمی با دیگـران بـازش نـداری،
تـو را بـه نابودی میکشد.
درقدیم مردم آرامش بیشتری داشتند ؛
چون رقابت در شعورومعرفت وشخصیت بود .!!!
ولی اکنون رقابت درچشم وهم چشمی درمد وتجمل گرائی ومصرف گرائی .!!!
  

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

بعضى آدمها را بايد آنقدر تكثير كرد،
تا مبادا نسلشان منقرض شود…

آنها كه دليلِ حالِ خوبتان هستند…
آنها كه حتى با فكر كردن بهشان،
لبخند روى لبت مينشيند…

همان آدمهايى كه در بدترين شرايط،
شما را تمام و كمال پذيرا بودند…

اگر داريد!!! از اين ناياب ها…
دو دستى بچسبيدشان…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت