✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 596
  • دیروز: 1129
  • 7 روز قبل: 10069
  • 1 ماه قبل: 26679
  • کل بازدیدها: 810764

 



با همسر بی اعتماد چه کنیم؟ 

هر چند زندگی با یک فرد بی اعتماد به نظر مشکل می رسد اما اگر یک همسر بی اعتماد  دارید توصیه های زیر می تواند به داشتن رابطه ای با تنش کمتر با همسرتان کمک کند:

 

1- توقعات غیرواقعی نداشته باشید

در صورتی که بی اعتمادی و بدرفتاری همسرتان تحت تاثیر دوران کودکی اوست، نباید انتظار این را داشته باشید که این مشکل به سرعت رفع شود. گاهی اینطور به نظر می رسد که تلاش ما به منظور ایجاد اعتماد و خوش بینی، نه تنها ثمری ندارد، بلکه موجب افزایش خصومت او نسبت به شما شده و شما را بیش از پیش نسبت به بهبودی شرایط مأیوس می کند.

 

اگر قادر به پذیرش همسر بی اعتماد خود هستید و همزمان امید به درمان دارید، شرایط بهتری برای تحمل بدرفتاری های ناشی از بی اعتمادی خواهید داشت.

 

2- صبورانه اعتمادش را جلب کنید

برقراری رابطه با چنین فردی و جلب اعتماد او مستلزم عملکرد سنجیده و شکیبایی بسیار است. بنابراین به تدریج و بدون هیچ گونه فشار یا اجباری وارد رابطه با او شوید و اجازه دهید که او اندک اندک به شما اعتماد کند. به یاد داشته باشید که به همسر خود در مورد اعتماد فرصت لازم را بدهید و اصرار زودهنگام در این باره نداشته باشید.

 

برای مثال نگویید: «چرا تو نمی توانی به من اعتماد کنی؟» اگر چنین کنید فرضیه همسرتان مبنی بر این که شما فردی انتقادگر هستید، به اثبات خواهد رسید و در نتیجه با شما مقابله خواهید کرد.

 

3- اگر چه سخت است اما از او خشمگین نشوید

طبیعی است که شما در برابر بدبینی، اتهامات، سرزنش ها و بدرفتاری های او با خشم و ناراحتی از خود واکنش نشان می دهید اما مشکل اینجاست که این فرد از آنجایی که به شما بی اعتماد است، دقیقا انتظار همین رفتار را از سوی شما دارد.

 

4- لجبازی نکنید

لجبازی کردن شاید روشی برای تخلیه هیجان های منفی نسبت به همسر بدرفتار و بی اعتماد باشد؛ اما پژوهش ها نشان داده است که لجبازی و اصرار بر تکرار رفتار نمی تواند چنین مشکلی را حل کند.

 

رفتارهای تلافی جویانه شما سبب می شود که یک بار دیگر همسرتان به این نتیجه برسد که مثل همه افراد دیگر، به شما نیز نمی تواند اعتماد کند. بنابراین از چنین واکنش هایی خودداری کنید. فکر این که یک فرد بی اعتماد، مانند کودکی زخمی و هراسان است، می تواند شما را در کنترل خشم تان نسبت به او یاری کند.

 

5- همسرتان را مقصر ندانید

به او نشان دهید که او در گذشته مستحق بدرفتاری و سوءاستفاده شدن نبوده است. افرادی که در گذشته با همسرتان بدرفتاری کرده اند، به احتمال زیاد او را مستحق این بدرفتاری ها و بی اعتمادی ها می دانسته اند. رسیدن به این نتیجه که بدرفتاری در گذشته به خاطر بد بودن او رخ نداده است؛ می تواند به عزت نفس بیشتر او کمک کند.

 

6- رفتارهای شک برانگیز نکنید

آنچه می تواند بی اعتمادی همسرتان را بیشتر کند، رفتار مبهم، شک برانگیز یا غیرصادقانه شماست. برای مثال اگر به دلایل مختلف که برای خودتان موجه است ترجیح بدهید تماس های تلفنی اعضای خانواده، دوستان یا همکاران تان را در حضور همسر پاسخ ندهید؛ بدون این که برای او توضیح دهید که این کار را از روی عادت یا به خاطر خجالت انجام می دهید؛ می توانید زمینه ایجاد شک و بی اعتمادی را در همسرتان فراهم کنید.

 

7- از یک روان درمانگر کمک بگیرید

اگر بی اعتمادی و بدرفتاری همسرتان شدید است، به ویژه اگر تجارب بدرفتاری در گذشته آسیب جدی به او زده است، از شما نمی خواهیم که به تنهایی با آن روبرو شوید. در صورت امکان بدون این که همسرتان را متهم به بدبینی کنید یا او را مقصر بدانید، از درمانگری صاحب صلاحیت برای تغییر این ویژگی کمک بگیرید.

 

موضوعات: خانواده  لینک ثابت




مرحوم حضرت ‌آیت الله بهاءالدینی (ره):

 

  ذکر صلوات برای اموات خیلی خاصیت دارد.

 

  گاهی من برای اموات صلوات را هدیه می‌‌کنم و اثرات عجیبی هم دیدم.

 

  خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است، مقداری صلوات برایش هدیه کردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلوات‌ها او را نجات داده‌اند.

 

  کسی می‌‌گفت: مادرم چند‌سال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت:

پسرم! هیچ‌چیزی مثل صلوات روح من را شاد نمی‌کند؛ بهترین هدیه که به من می ‌‌دهی، این ذکر است.

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




ملانصرالدین…

 

روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟

ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم…

دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟

ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود !!!

به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود…

 

ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم …!

دوستش کنجاوانه پرسید : دیگه چرا ؟

ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !!!

 

  هیچ کس کامل نیست!!!

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

 آب جوشی ڪه سیب زمینی را نرم می‌کند،

همان آب جوشی است ڪه تخم مرغ را سفت می کند.

 

 مهم نیست چه شرایطی پیرامون ماست،

مهم این است درون خود چه داریم…!!!

 

 باید بدانیم تنها فرمول خوشحالی این است:

 

“قدر داشته‌ها را بدانیم و از آنها لذت ببریم"،

خوشبختی یعنی “رضایت".

 

 مهم نیست چه داشته باشیم یا چقدر،

مهم این است ڪه از همانی ڪه داریم راضی باشیم. آنوقت … 

 

 ”خوشبختیم”

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 ‪امان از جهالت

 

در تاریخ آمده است در سال 1264 هجری قمری، یعنی درست در حدود 166 سال پیش نخستین برنامه‌ی دولت ایران برای واكسیناسیون به فرمان امیركبیر آغاز شد. در آن برنامه، كودكان و نوجوانانی ایرانی را آبله‌كوبی می‌كردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌كوبی به امیر كبیر خبر رسید كه مردم از روی ناآگاهی نمی‌خواهند واكسن بزنند! به‌ویژه كه چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه كرده­اند كه واكسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان می‌شود هنگامی كه خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته‌اند، امیر بی‌درنگ فرمان داد هر كسی كه حاضر نشود آبله بكوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. شاید او تصور می كرد كه با این فرمان همه مردم آبله می‌كوبند.

 

اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانی مردم بیش از آن بود كه فرمان امیر را بپذیرند. شماری كه پول كافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌كوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان می‌شدند یا از شهر بیرون می‌رفتند روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند كه در همه‌ی شهر تهران و روستاهای پیرامون آن فقط سی‌صد و سی نفر آبله كوبیده‌اند.

 

در همان روز، پاره دوزی را كه فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد كودك نگریست و آنگاه گفت: ما كه برای نجات بچه‌هایتان آبله‌كوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند كه اگر بچه را آبله بكوبیم جن زده می‌شود. امیر فریاد كشید: وای از جهل و نادانی، حالا، گذشته از اینكه فرزندت را از دست داده‌ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور كنید كه هیچ ندارم. امیركبیر دست در جیب خود كرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حكم برنمی‌گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند كه فرزند او نیز از آبله مرده بود.

 

این بار امیركبیر دیگر نتوانست تحمل كند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن كرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در كمتر زمانی امیركبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند كه دو كودك شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده‌اند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب، من تصور می‌كردم كه میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است كه او این چنین های‌های می‌گرید. سپس، به امیر نزدیك شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچه‌ی شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان كه میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشك‌هایش را پاك كرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی كه ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.

 

میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نكوبیده‌اند. امیر با صدای رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و كوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و كتابخانه ایجاد كنیم، دعانویس‌ها بساطشان را جمع می‌كنند. تمام ایرانی‌ها اولاد حقیقی من هستند و من از این می‌گریم كه چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند كه در اثر نكوبیدن آبله بمیرند …

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

خاطره بسیار جالب توسط یک دانشجوی پزشکی

زمانی که ما دانشجوی پزشکی بودیم در بخش قلب استادی داشتیم که از بهترین استادان ما بود.او در هر فرصتی که بدست می آورد سعی می کرد نکته جدیدی به ما بیاموزد و دانسته های خود را در بهترین شکل ممکن به ما منتقل می کرد.او در فرصتهای مناسب،ما را در بوته تجربه و عمل قرار می داد.

 

در اولین روزهای بخش ما را به بالین یک مرد جوان که تازه بستری شده بود برد.بعد از سلام و ادای احترام، به او گفت:اگر اجازه می دهید این همکاران من نیز قلب شما را معاینه کنند.مرد جوان نیز پذیرفت.سپس رو به ما که ترکیبی از کارآموز و کارورز بودیم کرد و گفت:هر یک از شما صدای قلب این بیمار را به دقت گوش کنید و هر چه می شنوید روی تکه کاغذی یادداشت کنید و به من بدهید.نظر استاد از اینکه این شیوه را بکار می برد این بود که اگر کسی از ما تشخیص اش نادرست بود از دیگری خجالت نکشد.

 

هر یک از ما به نوبت،قلب بیمار رامعاینه کردیم و نظر خود را بر روی کاغذی نوشته،به استاد دادیم.

 

همه مایل بودیم بدانیم که آیا تشخیصمان درست بوده یا خیر؟استاد نوشته های ما را تک تک مشاهده و قرائت کرد.جوابها متنوع بودند.یکی به افزایش ضربان قلب اشاره کرده بود،یکی به نامنظمی ریتم آن،یکی نوشته بود ضربانات طبیعی هستند،یکی ریتم گالوپ ضعیف شنیده بود،یکی اظهار کرده بود که بیمار چاق است و صداهای مبهم شنیده میشوند و یکی به وجود صدای اضافی در یکی از کانونها اشاره کرده بود.

 

استاد چند لحظه ای سکوت کرد و به ما می نگریست،منتظر بودیم تا یکی از آن نوشته ها را که صحیح تر بوده معرفی نماید.اما با کمال تعجب استاد گفت:متاسفانه همه اینها غلط است.و در حالیکه تنها کاغذ باقیمانده دردست راستش را تکان می داد،ادامه داد: تنها کاغذی که می تواند به حقیقت نزدیک باشد این کاغذ است که نویسندة آن بدون شک انسانی صادق است که

می تواند در آینده پزشکی حاذق شود نوشته او را می خوانم،خودتان قضاوت کنید.

 

همه سر پا گوش بودیم تا استاد آن نوشته صحیح را بخواند.ایشان گفت: در این کاغذ نوشته متاسفانه به علت کم تجربگی قادر به شنیدن صدایی نیستم و در حالیکه به چشمان متعجب ما می نگریست ادامه داد:من نمی دانم در حالیکه این بیمار دکستروکاردی دارد، و قلبش در طرف راست قرار گرفته شما چگونه این همه صداهای متنوع را در طرف چپ سینه او شنیده اید؟ بچه های خوب من ،از همین حالا که دانشجو هستید بدانید که تشخیص ندادن عیب نیست ولی تشخیص غلط گذاشتن بر مبنای یک معاینه غلط،عیب بزرگی محسوب میشود و می تواند برای بیمار خطرناک باشد.در پزشکی دقت،صداقت،حوصله و تجربه حرف اول را می زنند.سعی کنید با بی دقتی برای بیمار خود،تشخیص نادرستی ندهید و یا برای او تصمیمی نا صواب نگیرید.

در هر موردی تشخیص منصفانه باید داشته باشیم در این صورت قضاوت کمتری خواهیم داشت پس مطلب فوق یک درس انسانی است نه فقط پزشکی

بیاییم انصاف را بیاموزیم تا انسانیت را در زندگی جاری کنیم

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




قرآن_زندگی

 

 

وابستگان و دوروبری های مسؤولان و علمای مملکت، هم در مجازات و هم در پاداش الهی، حساب جداگانه ای دارند! مجازات دوبرابر! پاداش نیز دوبرابر!

 

چون این قبیل افراد، خواه ناخواه، تابلو و الگوی فرهنگی جامعه شده اند و هرکاری مرتکب شوند، خیر یا شرش، تمام مردم را میگیرد و نهادینه میشود در کشور!

 فلذاست که میگویند، مردم بر دین مسؤولان و علمایشان هستند! وامروز اگر ویروس تجمل گرایی و اشرافیگری، اپیدمی و همه گیر شده دراین مملکت اسلامی، دلیلش کاخ نشینی و بخور بخور همین دار و دسته بالاشهری است که سالهاست چسپیده اند به صندلی های بالای مملکت و اموی کرده اند روزگارشان را!

 

   «نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ.. لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ»[احزاب/۳۱ و ۳۲]

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




پندى از ابلیس !!

 

امام صادق (ع ) براى حفص بن غیاث حکایت فرمودند که : روزى ابلیس بر حضرت یحیى (ع )ظاهرشد در حالى که ریسمان هاى فراوانى به گردنش آویخته بود؛

 

حضرت یحیى (ع ) پرسید: این ریسمان ها چیست ؟

 

ابلیس گفت : اینها شهوات و خواسته هاى نفسانى بنى آدم است که با آنها گرفتارشان مى کنم .

 

حضرت یحیى (ع ) پرسید: آیا چیزى از ریسمان ها هم براى من هست ؟

 

ابلیس گفت : بعضى اوقات پرخورى کرده اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده ام .

 

حضرت یحیى (ع ) فرمود: به خدا قسم ، از این به بعد هیچ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد.

 

ابلیس گفت : به خدا قسم ، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى کنم .

 

امام صادق (ع ) در پایان این ماجرا فرمود: اى حفص ! به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است

 

هیچ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند. به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچگاه براى دنیا کار نکنند!

 

پندهای حکیمانه علامه حسن زاده آملی//عباس عزیزی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ عَلِيمٌ

 

خداوند روزی را برای هر کس از بندگانش بخواهد گسترده می‏کند، و برای هر کس بخواهد محدود می‏سازد; خداوند به همه چیز داناست!

 

 آيه شماره 62  از سوره مبارکه عنكبوت

 

  تفسیر 

1- كم یا زیاد شدن رزق و روزى، تصادفى نیست. «اللّه یبسط… و یقدر»

2- وظیفه‏ ى ما كار و تلاش است؛ امّا میزانِ در آمد و رزق در اختیار ما نیست. «اللّه یبسط»

3- خواست و مشیّت الهى، آگاهانه و عالمانه است. «لمن یشاء… بكلّ شى‏ء علیم»

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 مي گويند با هر كس بايد مثل خودش رفتار كرد !

شما گوش نکنید ، چون اگر چنين بود از منش و شخصیت هیچكس ،چيزى باقى نمي ماند !

 هركس هر چه به سرت آورد فقط خودت باش… نگذار برخورد نادرست آدمها ، اصالت و طبیعت تو را خدشه دار کند.

 اگر جواب هر جفايى ، بدى بود که داستان زندگی ما خالى از آدم های خوب می شد !

 اگر نمي توانى شخص مثبت زندگي كسى باشى…

 اگر براى ياد دادنِ همان خوبى هايى كه خودت بلدى ، ناتوان هستی

 اگر خوبى كردى و بدى ديدى

 

 كنار بكش… اما بد نشو.

 

اين تنها كاريست كه از دستت بر مي آيد…

 تو شخص مثبت زندگی خودت باش.. و با وجدانت آسوده بخواب…

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




از نگاه نکردن به دختران درحال شنا تا…

 

 داستان این شهید رو بخونین

ببینین بعضی وقتا گذشتن از یک گناه آدم رو به چه جاهایی که نمیرسونه…

 

یکی از همرزمانش می گفت:

در لحظه ی شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد.وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم.

وقتی روی پایش ایستاد رو به کربلا دستش را به سینه نهاد و آخرین کلام را بر زبان جاری کرد :

((السلام علیک یا ابا عبدالله)) بعد هم به همان حالت به دیدار ارباب بی کفن خود رفت.

 

 #آيت_الله_حق_شناس در عظمت این شهید فرمود:

در این تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمد اقا پیدا می کنید!؟

 

این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم از احمد پرسیدم چه خبر؟

به من فرمود :

تمامی مطالبی که (از برزخ و…)می گویند حق است . از شب اول قبر وسوال و …اما من را بی حساب و کتاب بردند.

بعد استاد  مکثی کرد و فرمود :رفقا آیت الله العظمی بروجردی حساب و کتاب داشت اما نمی دانم این جوان چه کرده بود.چه کرد تا به این جا رسید.

 

داستان تحول از زبان خود شهيد:

 یه روز با رفقای محل  رفته بودیم دماوند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید. از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم …می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن .

 

همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو ازین گناه می گذرم

 از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم.

 خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت. 

گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله…

 

 به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!! همه می گفتند سبوح القدوس و رب الملائکه والروح…

از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…”????

 

 در سال ۱۳۹۱ ،دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ،بدست آمد .در آخرین صفحه نوشته بود که در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی(عج) را زیارت کردم…

 

  کتاب عارفانه

 

 شهید احمد علی نیری

 

موضوعات: شهدا  لینک ثابت




عبرتی برای همه  

 

روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند:

 

من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.

اصحاب پرسیدند چطور ؟

مولا فرمودند:

آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.

ابوذر خشمگیـ ـن شد و به مامورین فرمود:

شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید

و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟

شما با این چهار کیسه اشرفی  می خواهید من علی فروش شوم؟

تمام ثروت های  دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.

آنها را بیرون کرد و درب  را محکم بست.

 

مولا گریه می کردند و می فرمودند:

به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند .

 

مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتربه خاطرپست ومقام زودگذر دنیوی حق راناحق و در این زمان

 

علی فروشی نکنیم…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




- ‪ از شخصی پرسیدن:

روزها و شب‌هایت چگونه می‌گذرد؟

 

با ناراحتی جواب داد:

چه بگویم!

امروز از گرسنگی مجبور شدم کوزه‌ی سفالی که یادگار سیصد ساله‌ی اجدادم بود بفروشم و نانی تهیه کنم…!

 

گفت: خداوند روزی‌ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته و تو اینگونه ناشکری میکنی…؟

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




از چرچیل می پرسند: چرا تا آنسوی اقیانوس هند می روید و دولت استعماری هند شرقی را درست می کنید! اما بیخ گوشتان، ایرلند شمالی را نمی توانید تحت سلطه درآورید؟

 

چرچیل می گوید: ما دو ابزار مهم نیاز داریم که در ایرلند نداریم!

 

می گویند آن دو چیست؟

 

چرچیل پاسخ می دهد …

 

 

 

اکثریت نادان و اقلیت خائن

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

:زماني‌ در بچگي باغ انار بزرگی داشتيم

اواخر شهريور بود، همه فاميل اونجا جمع بودن .اون روز تعداد زيادي از كارگران بومي در باغ ما جمع شده بودن براي برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازي كردن و خوش گذروندن بوديم! بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازي گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوه ها و بوته اي انگوري كه در اين باغ وجود داشت، بعضی وقتا ميتونستي، ساعت ها قائم شی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه! بعد از نهار بود كه تصميم به بازي گرفتيم، من زير يكی از اين درختان قايم شده بودم كه ديدم يكی از كارگراي جوونتر، در حالی كه كيسه سنگينی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمئن شد كه كسی اونجا نيست، شروع به كندن چاله اي كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره اين چاله رو با خاك پوشوند، دهاتی ها اون زمان وضعشون خيلی اسفناك بود و با همين چند تا انار دزدي، هم دلشون خوش بود!با خودم گفتم، انارهاي مارو ميدزي! صبر كن بلايي سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی، بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازي كردن ادامه دادم، به هيچ كس هم چيزي در اين مورد نگفتم!غروب كه همه كار گرها جمع شده بودن و ميخواستن مزدشنو از بابا بگيرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسيد به كارگري كه انارها رو زير خاك قايم كرده بود، پدر در حال دادن پول به اين شخص بود كه من با غرور زياد با صداي بلند گفتم: بابا من ديدم كه علي‌ اصغر، انارها رو دزديد و زير خاك قايم كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين!پدر خدا بيامرز ما، هيچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من كرد، همه منتظر عكس العمل پدر بودن، بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه، یه سيلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بكش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال كنه، واسه زمستون! بعدشم رفت پيش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچس اشتباه كرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم گذاشت روش، گفت اينم بخاطر زحمت اضافت! من گريه كنان رفتم تو اطاق، ديگم بيرون نيومدم!كارگرا كه رفتن، بابا اومد پيشم، صورت منو بوسيد، گفت ميخواستم ازت عذر خواهی كنم! اما اين، تو زندگيت هيچوقت يادت نره كه هيچوقت با آبروي كسی بازي نكنی… علی اصغر كار بسيار ناشايستي كرده اما بردن آبروي انسانی جلو فاميل و در و همسايه، از كار اونم زشت تره!شب علی اصغر اومد سرشو انداخته پايين بود و واستاده بود پشت در، كيسه اي دستش بود گفت اينو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره!كيسه رو که بابام بازش كرد، ديديم كيسه اي كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولايي كه بابا بهش داده بود…

 

 امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر: ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی

ارزش سکوت**

 

روایت داریم که اغلب جهنمی ها جهنمی زبان هستند, فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند, یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. این آقا تو صفوف جماعت می نشینند آبرو میبرند.

 امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند: اگر هر چه را که می شنوی بگویی , دروغگو هستی!

سیدی در قم مشهور بود به سید سکوت, با اشاره مریض شفا میداد از آیت ا.. بهاالدینی راز سید سکوت را پرسیدم, با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند:

 "درِ آتش را بسته بودند…”

 

 

علامه حسن زاده آملی:

تا دهان بسته نشود دل باز نمیشود و تا عبدالله نشوی عندالله نشوی آنگاه از انسان اگر سَر برود, سِر نرود

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

  همه معبودهای خیالی به هنگام برخورد انسان با حوادث فراموش می شوند.

بَلْ إِیّاهُ تَدْعُونَ . . . وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ

 

آنان نه تنها فراموش، بلكه انكار می شوند. چنانكه در آیه ی دیگر می خوانیم

: «وَ اَللّهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشْرِكِینَ»  مشركان در قیامت با سوگند شرك خود را انكار می كنند.

 

دعای خالصانه، مستجاب می شود. «بَلْ إِیّاهُ تَدْعُونَ فَیَكْشِفُ»

 

یأس از غیر خدا، سبب سرعت در استجابت دعاست. (حرف «فاء» در كلمه ی «فَیَكْشِفُ» )

 

  استجابت دعا، در اراده و مشیّت حكیمانه ی خداوند است. فَیَكْشِفُ . . . إِنْ شاءَ

 

 بعثت انبیا در میان مردم، یكی از سنّت های الهی در طول تاریخ بوده است. «لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ»

 

 تاریخ گذشتگان، عبرت آیندگان است. «قَبْلِكَ»

 

 در تربیت و ارشاد، گاهی فشار وسخت گیری هم لازم است. «فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ اَلضَّرّاءِ»

 

✅ مشكلات، راهی برای بیداری فطرت وتوجّه به خداوند است. «یَتَضَرَّعُونَ»

 

هر رفاهی لطف نیست و هر رنجی قهر نیست. «لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ»

 

 تضرّع به درگاه خداوند، سبب رشد و قرب به او و ترك آن نشانه ی سنگدلی و فریفتگی است. فَلَوْ لا. . . تَضَرَّعُوا

 

انسان فطرتاً زیبایی را دوست دارد تا آنجا كه شیطان نیز از همین غریزه، او را اغفال می كند. «زَیَّنَ لَهُمُ اَلشَّیْطانُ»

 

 برای افراد لجوج، نه تبلیغ مؤثّر است، نه تنبیه

. «قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»

 

  ریشه ی غرور و ترك تضرّع، مفتون شدن به تزیینات شیطانی است. فَلَوْ لا. . . تَضَرَّعُوا. . . زَیَّنَ لَهُمُ اَلشَّیْطانُ

 

 همیشه رفاه زندگی، علامت رحمت نیست، گاهی زمینه ی عقوبت است. «نَسُوا- فَتَحْنا»

 

 مهلت دادن به مجرمان و سرگرم شدن خلافكاران، یكی از سنّت های الهی است. فَلَمّا نَسُوا. . . فَتَحْنا

 

 قهر خداوند بعد از اتمام حجّت است. نَسُوا ما ذُكِّرُوا. . . أَخَذْناهُمْ

 

 تنگناها و گشایش ها به دست خداست. أَخَذْناهُمْ . . . فَتَحْنا

 

 مرگ و قهر الهی، ناگهانی می آید، پس باید همیشه آماده بود. «بَغْتَةً»

 

✅شادی عیّاشان، ناگهان به ناله ی مأیوسانه تبدیل خواهد شد. «فَرِحُوا- مُبْلِسُونَ»

 

 ستم، ماندنی نیست. «فَقُطِعَ»

 

ظلم، در نسل هم مؤثر است. «دابِرُ»

 

  انقراض ونابودی ستمگران، حتمی است.

 (ظلم تمدّن ها را ریشه كن می كند) «فَقُطِعَ دابِرُ» چنانكه در جای دیگر می فرماید:

«فَهَلْ تَری لَهُمْ مِنْ باقِیَةٍ»

 

 بی توجّهی به هشدار انبیا ظلم است. نَسُوا ما ذُكِّرُوا. . . اَلَّذِینَ ظَلَمُوا

 

 گاهی رفاه فراوان، زمینه ی ظلم است. فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَیْ ءٍ. . . اَلَّذِینَ ظَلَمُوا

 

▪ در تاریخ، اقوامی بوده اند كه هیچ اثری از آنان نیست. «فَقُطِعَ دابِرُ»

 

✅نابود كردن ستمكار، كاری پسندیده است. «وَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ»

 

هنگام نابودی ستمگران، باید خدا را شكر كرد. فَقُطِعَ . . . وَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ

 

  هلاكت ظالمان، عامل تربیت دیگران است. «رَبِّ اَلْعالَمِینَ»

 

 

 از تفسیر نور حاج آقا قرائتی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




آيا مي دانيد فايده گفتن

(بسم الله الرحمن الرحيم)

در آغاز هر كاري چيست؟

اگر شما عادت كنيد كه در ابتداي هر كاري بسم الله الرحمن الرحيم بگوييد ، فردا در روز قيامت وقتي نامه اعمالتان بدستتان داده مي شود

قبل از آنكه آن را بخوانيد

بسم الله الرحمن الرحيم مي گوييد

و ناگهان مي بينيد كه همه گناهانتان

از نامه اعمالتان پاك شده است

مي پرسيد چه شد ؟

در اين زمان ازطرف خداوند

ندايي مي آيد

كه اي بنده ، تو ما را

با نام رحمن و رحيم فراخوانده اي

پس ماهم باتو مقابله به مثل كرده ايم

و گنا هانت را بخشيده ايم

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




نگرش_به_دنيا (نهج البلاغه و ترك دنيا ) 

 

 

سكر نعمت

امير المؤمنين در كلمات خود نكته ‏اى را ياد مى‏ كند كه آن را«سكر نعمت‏»يعنى مستى ناشى از رفاه مى‏ نامد كه به دنبال خود«بلاى انتقام‏»را مى‏ آورد.

 

در خطبه 151 مى ‏فرمايد:

ثم انكم معشر العرب اغراض بلايا قد اقتربت،فاتقوا سكرات النعمة و احذروا بوائق النقمة.

شما مردم عرب هدف مصائبى هستيد كه نزديك است.همانا از«مستيهاى نعمت‏»بترسيد و از بلاى انتقام بهراسيد.

 

آنگاه على عليه السلام شرح مفصلى درباره عواقب متسلسل و متداوم اين ناهنجاريها ذكر مى ‏كند.در خطبه 185 آينده وخيمى را براى مسلمين پيشگويى مى‏ كند،مى‏ فرمايد:

ذاك حيث تسكرون من غير شراب بل من النعمة و النعيم.

آن در هنگامى است كه شما مست مى‏ گرديد،اما نه از باده بلكه از نعمت و رفاه.

 

آرى،سرازير شدن نعمتهاى بى‏ حساب به سوى جهان اسلام و تقسيم غير عادلانه ثروت و تبعيضهاى ناروا،جامعه اسلامى را دچار بيمارى مزمن‏«دنيا زدگى‏»و«رفاه زدگى‏»كرد.

على عليه السلام با اين جريان كه خطر عظيمى براى جهان اسلام بود و دنباله‏ اش كشيده شده،مبارزه مى‏ كرد و كسانى را كه موجب پيدايش اين درد مزمن شدند انتقاد مى ‏كرد.خودش در زندگى شخصى و فردى،درست در جهت ضد آن زندگيها عمل مى ‏كرد،هنگامى هم كه به خلافت رسيد،در صدر برنامه‏اش مبارزه با همين وضع بود.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

زمانی به یکی از اساتیدمان اصرار کردیم که به ما توصیه ای کند، فرمودند: 

 

از امروز قول بدهید از عبادات خود توبه کنید، نمازهایتان از روی عادت نباشد، برای حور و غلمان نباشد، بلکه بخاطر ترس از جهنم هم نباشد، عمل باید احسن باشد که لیبلوکم ایکم أحسن عملا

 

گناه را مراتب است از گناه پیش پا افتاده چون سرقت و کذب و قمار و نحوها، تا پله پله انسان به جایی می رسد که عبادتش را گناه می بیند و بعد خودش را که وجودک ذنب لایقاس به ذنب

سعدی گوید:

 

عابدان از گناه توبه کنند عارفان از عبادت استغفار

 

جمع پراکنده//محسن برزگر

 

#علامه_حسن_زاده_املی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

1_ اگر هر کس  به سوره اعراف ٣١ (کلو و اشربوا و لا تسرفوا)

توجه می کرد،دیگر هرکس به اندازه نیازش غذا می خورد و پر خوری نمی کرد و این همه غذای اضافی دور ریخته نمی شد و jشاید هم دیگر گرسنه ای باقی نمی ماند

 

2_اگر هرکس  به سوره ملك ايه ١٥ 

(وامشوا فی مناکبها و کلو من رزقه)

توجه میکرد ، راه رفتن را در برنامه روزانه خود پیش میگرفت.

 

3_ اگر هرکسی  به سوره بقره آیه ٨٣

(وقولوا لناس حسنا)

توجه میکرد،دیگر عصبانی نمی شد و دیگر دعوا و بدگویی از جامعه رخت بر می بست.

 

4_ اگر هرکس  به سوره اسرا ايه ٣٧  (ولا تمش فی الارض مرحا)

توجه می کرد،دیگر کسی برای جلب توجه دیگران و فخر فروشی و خودنمایی با غرور راه نمی رفت .

 

5_ اگر هرکسی  به سوره ال عمران ايه ٧٣  (ولا تومنوا الا لمن تبع دینکم)

توجه می کرد،دیگر در مقابل اروپاو آمریکا و کافران احساس ضعف نمی کردیم و تقلید کورکورانه از لباس و فرهنگشان نمی کردیم.

 

6_اگر هرکس  به سوره نور آیه٣٧  (رجال لا تلهیهم تجاره و ولا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاه و…) عمل می کرد،دیگر هنگام اذان بازار ها از مردم خالی میشد و همه به صف نماز می ایستادن ، و صفا و صمیمیت و دوستی و معنویت فراگیر میشد و فرمان خدا اطاعت میشد و فحشا و منکر از بین میرفت و خداوند برکاتش را بر ما نازل میکرد

 

7_ اگر هر زنی به سوره نور آیه ٣١   (ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن)

عمل می کرد،دیگر زنی برای غیر شوهرش آرایش نمی کرد و خیلی از زندگی ها آرام بود و جوانها دنبال شهوت رانی نبودند

 

8_اگر هرکسی به سوره لقمان آیه ١٩ 

(واغضض من ابصارهم)

عمل می کرد،دیگر کسی به نامحرم نگاه نمی کرد و تیر زهرآگین شیطان به قلبش وارد نمیشد و این همه فساد جنسی رایج نمی شد.

 

9_ اگر هر دختر  و پسر  جوانی به سوره نور ايه ٣٣ (ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله)

عمل می کرد،دیگر به بهانه نداشتن موقعیت ازدواج،گناه نمی کردند و صبر می کردند تا خدا از فضلش به آنها همسری بدهد و زمینه ازدواجش فراهم شود.

 

10_ اگر هر کسی به سوره نور ايه ١٩  (ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم)

توجه می کرد،دیگر کسی دوستش را به گناه دعوت نمی کرد و برای هم فیلم و عکس نامشروع نمی فرستادن تا علاوه بر خودشان دیگران را به دنبال فحشا ببرند.

 

11_ اگر شما خواننده  محترم به سوره اعراف ١٩٩  (وامر بالمعروف )

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت