✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 591
  • دیروز: 1274
  • 7 روز قبل: 6809
  • 1 ماه قبل: 31603
  • کل بازدیدها: 1029977

 



#عفونت

 

۱- کمپرس سرد  خارش واژن بخصوص در طول شب میتواند بسیار مشکل باشدو خواب شما را خراب و خستگی و بی حالی بوجود اورد برای متوقف کردن خارش اعمال یخ بطور مستقیم یا کمپری اب سرد در مهبل . این کار می تواند برای شما سخت باشد ولی خواب و استراحت کافی برای شما به ارمغان میاورد.

 

۲- آب و نمک  نمک کلا خاصیت ضد باکتریایی داره و میتواند باکتریها و قارچها را ازبین ببرد .شستن واژن با اب نمک غلیظ در هر زمان فورا تسکین و از تکثیر بیشتر باکتریها جلوگیری بعمل میاورد . همچنین شما میتوانید وان  را با اب گرم پرکرده و نصف فنجان نمک بدان اضافه کنید و چمباتمبه بشینید در حین نشستن سعی کنید اب نمک بداخل واژن رفته و باکتریها بطور موثر کشته شوند.

 

 ۳- سیر نیز دارای خواص ضد باکتریایی قوی میباشد.میتواند درد را فورا کاهش دهد و فوت و فن خاصی دارد . جویدن ۲الی ۳ حبه  در دهان و سپس قراردادن ان در واژن . شاید بوش ناراحت کننده باشه ولی یک سوپرایزره تسکین دهنده است  ! 

 

۴- ماست  استفاده از پرو بیوتیکها  به منظور از بین بردن باکتریها کار جدیدی نیست . ماست خالص و خوب درای کشتهایی است که میتواند با افزودن باکتریهای خوب باکتریهای بد رو از بین ببرد . برای درمان خارش نوشیدن ۱ فنجان کشک خالص شیرین نشده هر روز مفید است . ماستهای بز یا گوسفند بهترین درمان میباشد. راه دیگر استفاده از ماست  قرار دادن ان بطور مستقیم در واژن است . برای این منظور میتوانید ماست اغشته با تامپون یا پنبه بمدت چند ساعت استفاده کنید . ماست منجمد نیز تسکین فوری رو به همراه دارد.

 

 ۵-  برگ ریحان  برگ ریحان خاصیت ضد میکروبی- ضد قارچی و ضد باکتری دارد . برگ ریحان را در ۲ فنجان ابجوش گذاشته دم کشیده .بمدت ۲۰ دقیقه تا قوام امده . نوشیدن این اب ۲ بار در روز برای خارش واژن مفید است . 

 

۶- برگ رزماری   برگهای رزماری را بمدت ۱۵ دقیق در اب خیسانده با اب گرم و شستن ناحیه واژن با این داروی گیاهی

 

۷-مقداری عسل ار به مدت ۱۵ تا ۲۰ دقیقه به ناحیه واژن خود بمالید تا علایم بیماری تسکین یابد. سپس عسل را پاک کنید و واژن را به خوبی بشویید.

 

 ۸-روغن درخت چای چند قطره روغن درخت چای را در یک لیوان آب بریزید و سپس تامپون را به این مواد آغشته کنید و وارد ناحیه واژن کنید. اگر این کار را چند روز و روزی سه مرتبه انجام دهید، عفونت قارچی از بین خواهد رفت. 

 

۹- زغال اخته و قره قروت – خوردن زغال اخته و یا آب قره قروت برای از بین بردن عفونت قارچی مناسب می‌باشد. 

 

۱۰- کاهش مصرف شیرینی جات مصرف موادغذایی شیرین و قند و شکر را کاهش دهید. مصرف قند و شیرینی ها، رشد قارچ ها را سریع تر و بیشتر می‌کند.

 

 ۱۱- آلوئه ورا استفاده از آلوئه ورا و ژل آن نیزدر درمان عفونت و رفع خارش موثر است. بدین منظور از یک ساقه آلوئه ورا استفاده کنید، پوست سبز آنرا جدا کرده و در واژن قرار دهید. همچنین میتوانید مقداری از آنرا رنده کرده و با شهد به دست آمده ناحیه تناسلی را ماساژ دهید. بهتراست قبل از خواب اینکار را انجام دهید که تا صبح اثر کند. مقادیری که در واژن باقی میماند خود به خود خارج میشود و جای نگرانی ندارد 

 

۱۲- جوش شیرین جوش شیرین هم در درمان قارچ واژن مفید بوده و از خارش و سوزش واژن جلوگیری میکند. کافی است دو قاشق جوش شیرین را در چند لیتر آب حل کرده و به مدت ۲۰ دقیقه در محلول مورد نظر بنشینید و سپس با آب شسته و با حوله تمیز خود را خشک کنید.  شست‌وشو با محلول آّب و جوش شیرین محدودیتی وجود ندارد و می‌توانید هر روز این کار را انجام دهید.

 

۱۳ -سرکه سیب  سرکه سیب دارای خواص ضد باکتریایی و ضد قارچ بسیار عالی میباشد.برای این کار ۲ قاشق غذاخوری سرکه سیب با اب گرم ترکیب و واژن خود را با این اب دو بار در روز بمدت ۲الی ۳ روز شستشو دهید . سرکه واژن را اسیدی و باکتریها بمدت طولانی نمی تونند در آن رشد کنند.

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




خودت باش “

 

آنطور که هستي‌ باش ،….

صداقت مؤثرترين تيري است که به قلب هدف مي‌‌نشيند ،….

هدفت را با نقشه‌هاي جوراجور آلوده مکن‌ ،…

خودت باش ،….

افتاده باش ،… نه‌ ذليل ،…

شوخ باش ،… نه‌ مسخره ،….

آزاده باش ،،… نه‌ ياغي ،…

مطمئن باش ،… نه‌ ساده ،….

از خود ،… راضي باش ،…. نه‌ از خود راضي ،…

صبور باش ،… نه‌ در کمين ،….

آنوقت خواهي ديد که کليد را در دست خود خواهي داشت!!

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

  شب که می‏شود دلم هوایت را میکند، امشب سَری به آسمان دنیا زدم؛ همین چند لحظه ‏ی پیش! نگاهم که به ماه زیبا افتاد؛ به ناگاه به یادت افتادم که چقدر جای صورت آسمانی‏ات بر سینه ‏ی آبی آسمان خالی‏ست

 

 مولاجان… به ماه گفتم هر چقدر هم که زیبا باشی؛ باز هم سهمت از دنیا همین یک تکه آسمان است و بس…

 

اما من خورشیدی دارم که اگر روزی بَنای تابیدن کند، تو را شرمنده می‏کند… خورشیدی دارم که سهمش تمام هستی و ماسِواست؛ هر چه راکه بخواهد درنگین انگشتری‏اش دارد..

 

در گوشه‏ ی نگاهش به وجودش هستی برپاست و به اشاره‏ اش روزگار می‏گردد؛

دلتنگت شدم…

 

می‏خواستم با نگاه به آسمان سلامی عاشقانه بر محضرت روانه کنم تا بدانی از روی زمین این گوشه‏ ی دنیا، بی‏نهایت دوستت دارم؛

 

مهدی جان… خاطرت آسوده؛ قلب من تا روز آمدنت فقط برای تو عاشقانه می‏تپد.

 

 اللهم عجل لولیک الفرج

 

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




یکی_از_تکان_دهنده_ترین_جمله هایی_که در فرهنگ بشری گفته شده، جمله زیر از امیرالمومنین علی (ع) در یکی از دعاهاي نهج البلاغه است

 

 اللهم اجعل نفسی اول كريمة تنتزعها من كرائمی

 

 خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری

 

یعنی نکند قبل از اینکه جانم را بگیری، شرفم، انسانيتم، عدالتم، و….

گرفته شده باشد و تبدیل به یک تفاله ای شده باشم که تو جانم را می گیری.

و این همان جمله معروف است که می گوید:  ما آمده ایم تا زندگی کنیم و قیمت و ارزش پیدا کنیم؛ نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.

 نهج البلاغه خطبه 215

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




اغلب ما “سواد رابطه” نداريم…

بلد نيستيم بفهميم دنياى آدمها با هم فرق

 دارد !!

توقع داريم كسى كه با ماست خود ما باشد

حتى حاضر نيستيم به نيازها

خواسته ها و علائق او توجه كنيم

غرور خودمان را بسيار دوست داريم !!

اما توقع داريم او غرور و نياز و توقع نداشته

باشد !

و دركش سخت است براى ما كه او دنيايى

دارد كه خودش ساخته…

و آن را صرفا با ما به اشتراك گذاشته…

نه اينكه بخواهد بر اساس خواسته ى ما

دنياى تازه اى بسازد…

بلد نيستيم كنار هم باشيم !!

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




#تفکــــــــر

 

 وقتی آنکس که دوستش داریم بیمار میشود میگوییم امتحان الهى است

 

و هنگامى که بیمار میشود شخصى که دوستش نداریم میگوییم عقوبت الهى

 

 

 وقتى آنکس که دوستش داریم دچار مصیبتى میشود میگوییم از بس که خوب بود

 

و هنگامى که به مصیبتى دچار میشود شخصى که دوستش نداریم میگوییم از بس که ظالم بود.

 

 

مراقب باش

 قضا و قدر الهى را آن طور که پسند توست تقسیم نکن

 

همه ما حامل عیوب زیادى هستیم 

  و اگر لباسى از سوى خدا که نامش سِتْر پوشش است نبود گردنهاى ما از شدت خجالت خم میشد.

 

پس عیب جویى نکنیم در حالى که عیوب زیادى چون خون دررگها در وجودمان جاریست…

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

 دکتر آرون گاندی، نوۀ مهاتما گاندی و مؤسّس مؤسّسۀ ام ‌کی ‌گاندی برای عدم خشونت"، داستان زیر را به عنوان نمونه ای از عدم خشونت والدین در تربیت فرزند بیان میکند:

 

شانزده ساله بودم و با پدر و مادرم در مؤسّسه ای که پدربزرگم در فاصلۀ دوازده مایلی دِربِن (Durban)، در افریقای جنوبی، از شهر بودیم که هیچ همسایه ای نداشتیم در وسط تأسیسات تولید قند و شکر،تأسیس کرده بود زندگی میکردم.  ما آنقدر دور و من و دو خواهرم همیشه منتظر فرصتی بودیم که برای دیدن دوستان یا رفتن به سینما به شهر برویم…

 

یک روز پدرم از من خواست او را با اتومبیل به شهر ببرم زیرا کنفرانس یک روزه‌ ای قرار بود تشکیل شود و من هم فرصت را غنیمت دانستم.

 

چون عازم شهر بودم، مادرم فهرستی از خوار و بار مورد نیاز را نوشت و به من داد و چون تمام روز را در شهر بودم، پدرم از من خواست که چند کار دیگر را هم انجام بدهم، از جمله بردن اتومبیل برای سرویس به تعمیرگاه بود.

 

وقتی پدرم را آن روز صبح پیاده کردم، گفت: “ساعت 5 همین جا منتظرت هستم که با هم به منزل برگردیم."  بعد از آن که شتابان کارها را انجام دادم، مستقیماً به نزدیکترین سینما رفتم. آنقدر مجذوب بازی جان وین در دو نقش بودم که زمان را فراموش کردم.  ساعت 5/5 بود که یادم آمد. دوان دوان به تعمیرگاه رفتم و اتومبیل را گرفتم و شتابان به جایی رفتم که پدرم منتظر بود. وقتی رسیدم ساعت تقریباً شش شده بود.

 

پدرم با نگرانی پرسید، “چرا دیر کردی؟” آنقدر شرمنده بودم که نتوانستم بگویم مشغول تماشای فیلم وسترن جان وین بودم و بدین لحاظ گفتم،  “اتومبیل حاضر نبود؛ مجبور شدم منتظر بمانم.” ولی متوجّه نبودم که پدرم قبلاً به تعمیرگاه زنگ زده بود.

 

مچ مرا گرفت و گفت، “در روش من برای تربیت تو نقصی وجود داشته که به تو اعتماد به نفس لازم را نداده که به من راست بگویی.

 

برای آن که بفهمم نقص کار کجا است و من کجا در تربیت تو اشتباه کرده ام، این هجده مایل را پیاده میروم که در این خصوص فکر کنم.”

 

پدرم با آن لباس و کفش مخصوص مهمانی، در میان تاریکی، در جادّه های تیره و تار و بس ناهموار پیاده به آهستگی راه افتاد.

 

نمی توانستم او را تنها بگذارم. مدّت سه ساعت و نیم پشت سرش اتومبیل میراندم و پدرم را که به علّت دروغ احمقانه ای که  بر زبان رانده بودم غرق ناراحتی و اندوه بود نگاه میکردم…همان جا و همان وقت تصمیم گرفتم دیگر هرگز دروغ نگویم.

 

غالباً دربارۀ آن واقعه فکر میکنم و از خودم می پرسم، اگر او مرا، به همان طریقی که ما فرزندانمان را تنبیه میکنیم، مجازات میکرد،  آیا اصلاً درسم را خوب فرا میگرفتم.  تصوّر نمیکنم.  از مجازات متأثّر میشدم امّا به کارم ادامه میدادم. امّا این عمل سادۀ عاری از خشونت آنقدر نیرومند بود که هنوز در ذهنم زنده است گویی همین دیروز رخ داده است.

 

این است قوّۀ عدم خشونت.

 

** نرم** **تربيت غير ****خشونت آميز

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




بی ارزشترین نوعِ افتخار….

افتخار به داشتن ویژگی‌هایی است که خود انسان در داشتنشان هیچ نقشی ندارد: مثلِ : « چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگي و…»

«از چیزایی که خودتان به دست آورده اید حرف بزنید…

مثل: انسانیت، مهربانی، گذشت، صداقت و…!!!»

آدمی را ادميت لازم است:عود را گر بو نباشد هيزم است….!

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




از “خاک” بر آمدیم

  که “آدم” باشیم

آنگاه به “حریم

دوست “محرم” باشیم

از “اب” و “گل”

بهشتی “خلق” شدیم

حیف است که

 هیزم “جهنم” باشیم

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




همه لبخند های دنیایک شکلند

مثل یک کاسه ای که

فقط درونش شادی ریخته میشه

تاحالالبخندی دیدی

که منحنیش به طرف پایین باشه؟

پس مواظب باش که کاسه ی لبخندت

معکوس نشه

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت هزینه تحصیل خود را به دست می آورد روزی دچار تنگدستی و گرسنگی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار می آورد تصمیم گرفت از خانه بغلی تقاضای غذا کند.

با این حال وقتی دختر جوان زیبایی در را به روی او گشود دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد.
پسرک شیر را سرکشیده و آهسته گفت:چقدر باید به شما بپردازم؟
دختر جوان گفت:هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم دل از شما تشکر می کنم.
 

پسرک که هاروراد کلی نام داشت پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قوی تر حس می کرد بلکه ایمانش به خداوند و انسان های نیکو کار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد اما…


سالها بعد
زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری انتقال یافت.
دکتر هاروارد کلی در مورد مشاوره وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی اون نام شهری را که زن جوان از آن آمده بود شنید برق عجیبی در چشمهایش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت.
مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد بست هر چه در توان دارد برای نجات زندگی او بکار گیرد.
مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیماری فرارسید. زن با ترس و لرز صورت حساب را گشود. او اطمینان داشت باید تا آخر عمر برای پرداخت صورت حساب کار کند. نگاهی به صورت حساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد:

“همه ی مخارج بیمارستان قبلا با یک لیوان شیر پرداخت شده است”
امضا دکتر هاروارد کلی
 

زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد.
فقط توانست بگوید: خدایا شکر… خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد.
 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

 آموزشی برگزار می کرد که در آن روش هایی که بتوان از دست دشمنان فرار کرد را آموزش می داد.
روباه: “من یک عالم ِ فن بلدم که می توانم از دست دشمن فرار کنم.”
گربه: “من فقط یک روش دارم و با همان روش هم موفق می شوم.”
در همین لحظه صدای تعدادی سگ شکاری به گوش رسید. گربه فورا از درخت بالا رفت و لای شاخه های درخت پنهان شد و گفت: “این فن من است.”
روباه به روش های مختلف فکر کرد و همین طور که فکر می کرد سگ ها نزدیک شدند و در همین حین روباه شکار شد.
گربه که داشت این صحنه را نگاه می کرد، گفت: یک برنامه ی مطمئن که قابل اجرا باشد، بهتر از هزاران برنامه ای است که غیر قابل اجرا باشد.
  

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


...



 در هنگام جنگ جهانی دوم بعد از چند هفته بالاخره یک سرباز موفق میشود چند روز مرخصی بگیرد.
وقتی به محل سکونت خود میرسد متوجه یک کامیون حامل تعدادی جنازه میشود که بسمت قبرستان میرفت وخبر دار میشود که دشمن آن منطقه را بمباران کرده است لذا برای آخرین بار قصد داشت به جنازه همشهریهایش نگاهی بیندازد که متوجه میشود کفشی در میان اجساد وجود دارد که شباهت به کفش همسرش دارد وبسرعت بسمت خانه میدود ومتوجه میشود خانه اش ویران شده لذا پس از این شوک بزرگ خود را به کامیون میرساند وآن جنازه را تحویل میگیرد که در قبرستان دسته جمعی دفن نشود وبا مراسم واحترام خاص دفن نماید ولی متوجه میشود جنازه همسرش هنوز نفس میکشد.
لذا او را به بیمارستان میرساند و آن زن زنده میماند.
وسالها بعد صاحب فرزندی از آن زن میگردد.
زنی که قرار بود زنده بگور شود.
اسم کودکی که دنیا آمد ولادمیر پوتین رئیس جمهور فعلی روسیه است.

این داستان را هیلاری کلینتون در کتابش بنام گزینه های سخت قید شده است.

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 مرد دانا صبح زود از مقابل مغازه نانوایی عبور می کرد. دید نانوا عمدا مقداری آرد ارزان جو را با آرد مرغوب گندم مخلوط می کند تا در طول روز به مردم به اسم نان مرغوب گندم بفروشد و سود بیشتری به دست آورد. مرد دانا از مرد نانوا پرسید:” آیا دوست داری با آن بخش از وجودت که به تو دستور این کار را داد و الآن مشغول انجام این کار است تمام عمر همنشین باشی!؟”

مرد نانوا با مسخرگی پاسخ داد:” من فقط برای مدتی اینکار را انجام خواهم داد و بعد که وضع مالی ام بهتر شد اینکار را ترک می کنم و مثل بقیه نانواها آدم درست و صادقی می شوم!؟”

مرد دانا سری تکان داد و گفت:” متاسفم دوست من!! هر انسانی که کاری انجام می دهد بخشی از وجود او می فهمد که قادربه این کار هست. این بخش همه عمر با انسان می آید. در نگاه و چهره و رفتار و گفتار و صدای آدم خودش را نشان می دهد.
کم کم انسان های اطراف ات هم می فهمند که چیزی در وجود تو قادر به این جور کارهای خلاف است و به خاطر آن از توفاصله می گیرند. تو کم کم تنها می شوی و این بخش که تو دیگر دوستش نخواهی داشت همچنان با تو همراه خواهد شد و نهایتا وقتی همه را از دست دادی فقط این بخش از وجودت یعنی بخشی که قادر به فریب است در کلک زدن مهارت دارد با تو می ماند و تو مجبوری تمام عمر با تکه ای که دوست نداری زندگی کنی و حتی در آن دنیا با همان تکه همراه شوی!
 
اگر آنها که محض تفنن و امتحان به کار خلافی دست می زنند و گمان می کنند بعد از این تجربه قادر به بازگشت به حالت پاکی و عصمت اولیه نیستند و بخشی از وجود آنها نسبت به توانایی خود در خطاکاری آگاه و بیدار می شود و همیشه همراهشان می آید ، شاید از همان ابتدا هرگز به سمت کار خلاف حتی برای امتحان هم نمی رفتند.

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت





 
روزی بهلول بر هارون‌الرشید وارد شد.
خلیفه گفت: مرا پندی بده!
بهلول پرسید: اگر در بیابانی بی‌آب، تشنه‌گی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعه‌ای آب که عطش تو را فرو نشاند چه می‌دهی؟
گفت : … صد دینار طلا.
پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟
گفت: نصف پادشاهی‌ام را.

بهلول گفت: حال اگر به حبس‌البول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی، چه می‌دهی که آن را علاج کنند؟
گفت: نیم دیگر سلطنتم را.
بهلول گفت: پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است، تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی.

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت





 
یک مهندس روسی تعدادی کارگر ایرانی را برای کار استخدام کرده بود. کارگران بنا به وظیفه شرعی وقت اذان که می‌شد برای خواندن نماز دست از کار می‌کشیدند. یک روز مهندس به آنان اخطار کرد که اگر هنگام کار نماز بخوانند آخر ماه از حقوقشان کسر می‌شود. کسانی که ایمان ضعیف و سست داشتند از ترس کم شدن حقوقشان، نماز را به آخر وقت می‌گذاردند امّا عدّه ای بدون ترس از کم شدن حقوقشان، همچنان در اوّل وقت، نماز ظهر و عصرشان را می‌خواندند. آخر ماه، مهندس به کارگرانی که همچنان نمازشان را اوّل وقت خوانده بودند، بیشتر از حقوق عادّی ماهیانه پرداخت کرد.

کسانی که نماز خود را به بعد از کار گذاشته بودند به مهندس اعتراض کردند که چرا حقوق آن کارگرها را بر خلاف انتظارشان زیاد داده است. مهندس می‌‌گوید: «اهميّت دادن این کارگرها به نماز و صرفنظر کردن از کسر حقوق، نشانگر آن است که ایمان‌شان بیشتر از شماست و این قبیل آدم‌ها هرگز در کار خیانت نمی‌کنند همچنانکه به نماز خود خیانت نکردند.»
 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




امروز با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم

اووه! معذرت میخوام. من هم معذرت میخوام. دقت نکردم …

 

ما خیلی مؤدب بودیم

 من و این غریبه خداحافظی کردیم

و به راهمان ادامه دادیم

 

 

کمی بعد از آنروز، در حال پختن شام بودم

فرزندم خیلی آرام کنارم ایستاد

همین که برگشتم به او خوردم و تقریبا انداختمش

با اخم گفتم:

” اه ! از سر راه برو کنار – چرا تو دست و پامی”

 

قلب کوچکش شکست و رفت

 

نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم

 

وقتی توی رختخوابم بیدار بودم

صدای درونم گفت: وقتی با یک غریبه برخورد میکنی، آداب معمول را رعایت میکنی

اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی…

در خانه با آنهایی که دوستشان داری چطور رفتار می کنی؟!

 

 

آیا میدانستید که اگر فردا بمیرید

شرکتی که در آن کار میکنید

به آسانی درظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟

 

اما خانواده ای که به جا میگذارید

تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.

 

و به این فکر کنید که ما خود را وقف کار می کنیم و نه خانواده مان …..

 

چه سرمایه گذاری ناعادلانه ای

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




ماموریت ما در زندگی،

«بی مشکل زیستن نیست»،

«با انگیزه زیستن است» ..

 

دیروزت، خوب یا بد گذشت ..

امروز روز دیگری است ..

اندکی شادی با خود به خانه ببر !

راه خانه ات را که یاد گرفت فردا با پای خودش می آید .

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




مردی بار سنگینی از نمک بر پشت الاغش گذاشته بود و به شهر میبرد تا آنها را بفروشد. در مسیر به رودخانه ای رسیدند. هنگام رد شدن از رودخانه پای الاغ سر خورد ودرون آب افتاد. الاغ وقتی بیرون آمد بار نمک در آب حل شده بود و بارش سبکتر شده بود. روز بعد مرد و الاغ بار دیگر راهی شهر شدند وبه همان رود رسیدند. الاغ با بخاطر داشتن اتفاق دیروز خود را به درون آب انداخت و بار خود را سبکتر کرد.

مرد که بسیار ناراحت شده بود با خود گفت: اینطوری نمیشود. باید به جای نمک چیز دیگری برای فروش به شهر ببرم. فردای آنروز مرد مقدارزیادی پشم بار الاغ کرد. هنگام گذشتن از رودخانه الاغ بار دیگر خود را به آب انداخت. اما وقتی بلند شد مجبور شد باری چند برابر قبل را تا شهر حمل کند.

نتیجه:

بسیاری از مشکلات ما در زندگی ناشی از این است که متوجه تغییرات نمیشویم و با استراتژیها والگوهای قدیمی به استقبال شرایط جدید میرویم. روشی که دیروز عامل موفقیت ما بود، معلوم نیست که امروز هم عامل موفقیت باشد!

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




 

چوب تنبيهِ خدا نامرئیست و صدا ندارد

نه كسی ميفهمد، نه صدايی دارد…

يك شبی يك جايی…

وقتی از شدت بغض نفست ميگيرد…

خاطرت می آيد…

كه شبی يك جايی،

باعث و بانی يك بغض شدی،

و دلی سوزاندی…

آن زمان فكر نميكردی بغض،

پا پی ات خواهد شد

 

و شبی يك جايی…

می نشيند سر راه نفست…

و تو هم بالاجبار

هر دقيقه صد بار…

محض ازادی راه نفست،

بغضت را می شكنی

 

اين چوبِ خداست

 

#حواسمان_باشد_هیچ_دِلی_را_نشکنیم!

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم