✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 747
  • دیروز: 1274
  • 7 روز قبل: 6809
  • 1 ماه قبل: 31603
  • کل بازدیدها: 1029977

 

...


مرحوم دولابي می فرمایند:

پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا‌ را مرتب کنید تا من برگردم

خودش هم رفت پشت پرده. از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند…

یکی از بچه‌ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید

یکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی‌گذارم کسی این‌جا را مرتب کند

یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی‌گذارد، مرتب کنیم

اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب می‌کرد همه‌جا را

می‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد

هی نگاه می‌کرد سمت پرده و می‌خندید. دلش هم تنگ نمی‌شد. می‌دانست که آقاش همین

توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر یک دقیقه دیر‌تر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم

آن بچه‌ شرور همه جا را هی می‌ریخت به هم، هی می‌دید این خوشحال است، ناراحت نمی‌شود

وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد

ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد

زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش

شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش

نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن

خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




عاشق چادرم هستم…

از آن عاشق هایی که بدون معشوقش میمیرد…

از من دلیل میخواهی برای این عشق…

چادر مادرم (س) کافی نیست…

حرف های مولایم چطور؟

وصیت نامه های شهدا را خوانده ای…

حرف های آن آمریکایی که میگفت…

چادر را که از سر زنانشان بکشیم..

جمهوری اسلامیشان خودش نابودمیشودراشنیده ای…

فکر میکنم دلیل هایم برای عاشقی کافی باشد…

گلزار شهدا که بروی…

عکس هایشان را که ببینی…

وصیت نامه هایشان را که بخوانی…

آن وقت میفهمی ارزش امانتشان را

یادت باشد …

رمزعملیات یا زهرا (سلام الله علیها) بود

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




خدای خوبم امروز :

 

دلم می خواهد برای همه بنده هایت دعاکنم ، دعایی ازاعماق وجود

خدایا :

 

شادکن دلی راکه گرفته ودلتنگه،،،

بی نیازکن کسی راکه بدرگاهت نیازمنده،،،

امیدوارکن کسی راکه به آستانت ناامیداست،،،

بگیردستانی که اکنون بسوی تو بلند است

مستجاب کن امروز دعای کسی که بااشکهایش تو را صدامیزند….

حامی اون دلی باش که تنهاشده….

دستگیردستی باش

 که در مونده ست و رو به آسمونت درازه…….

 

پروردگارا :

امروز و همیشه سلامتی و شادی رامهمان دائمی دلهای عزیزان و دوستانم گردان ..

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




وقتى به یه مگس بال هاى پروانه رو بدى

نه قشنگ میشه

نه میتونه باهاش پرواز كنه

میدونى دارم از چى حرف میزنم؟!

 

 

 

 

                    “اصالت”

 

 

بال و پر بیخود به کسی دادن اشتباهست…

محله ما یک ″رفتگر″ دارد…

صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم…

سلامی گرم می کند…

من هم از ماشین پیاده می شوم!!!

دستی محترمانه به او می دهم…

حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود…

 

همسایه طبقه زیرین ما نیز ″دکتر جراح″ است…

گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش…

سلامی می کنم…

او فقط سرش را تکان می دهد…

درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کند…

 

من به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند   ″دکتر″ شوم!!!

 

جارو زدن سنگ قبرم به دست آن ″رفتگر″ بشدت لذت بخش تر است از طبابت آن ″دکتر″ برای ادامه حیاتم…

 

″تحصیلات″ مطلقا هیچ ربطی به ″شعور″ افراد ندارد…

 

       ″پروفسور سمیعی″

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

«شبلی» مرد عارفی بود که شاگردان زیادی داشت، و حتی مردم عامه هم مرید او بودند، آوازه اش همه جا پیچیده بود.

 

روزی شبلی به شهری سفر کرد که کمتر کسی او را میشناخت .

 

در راه افراد فقیری را دید که بسیار محتاج بودند بنابراین هرچه همراه داشت بین آنان تقسیم کرد .و دیگر نه سکه ای و نه غذایی برایش باقی مانده بود .

 

شبلی وقتی به شهر رسید بسیار گرسنه شده بود به یک مغازه نانوایی رفت و تقاضای یک قرص نان کرد .

 

نانوا وقتی دید او سکه ای در بساط ندارد از دادن نان به او امتناع کرد .

 

و شبلی نانوایی را ترک کرد .

 

مردی در آنجا بود که شبلی را شناخت  به نانوا گفت این مرد را میشناسی، گفت نه، گفت این شبلی بود.

 نانوا گفت من آوازه خوبی های او را بسیار شنیده ام و از مریدانش هستم ،

 

دوید دنبال شبلی، که آقا من میخواهم با شما باشم، شاگرد شما باشم.

 

شبلی قبول نکرد.

 

نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را شام میدهم، شبلی قبول کرد،

 

وقتی همه شام خوردند،

نانوا گفت شبلی، من یه سوال دارم؟ شبلی گفت :بپرس

 

نانوا گفت : دوزخ چگونه جایی هست ؟

 

شبلی جواب داد:

 دوزخ  جاییست که تو برای رضای خدا، یک نان به شبلی ندادی، ولی برای رضایت دل شبلی یک آبادی را شام دادی!!

 

و این حکایت امروز ماست در بعضی نذورات محرم.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


...


ز مردم دل بکن یاد خــــــــــــــــدا کن

خدا را وقت تنهایی صدا کـــــــــــــــن

 

در آن حالت که اشکت می چکد گرم

غنیمت دان و مارا هـــــــــــم دعا کن

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

 جواني نزد شیخی آمد واز او پرسيد:

 من جوان كم سني هستم اما آرزوهاي بزرگي دارم و نمي توانم خود رااز نگاه كردن به دختران منع كنم، چاره ام چيست؟

 

شیخ نيز كوزه اي پر از شير به او داد و به او توصيه كرد كه كوزه را به سلامت به جاي معيني ببرد و هيچ چيزاز كوزه نريزد. واز یکی از شاگردانش درخواست كرد او را همراهي كند واگر شير را ريخت جلوي همه ي مردم او را كتك بزند.

 

جوان نيز شير را به سلامت به مقصدرساند. و هيچ چيز از آن نريخت.

 

 وقتي شیخ از او پرسيد چند دختر را در سر راهت ديدي؟

 جوان جواب داد: هيچ، فقط به فكر آن بودم كه شير را نريزم كه مبادا در جلوي مردم كتك بخورم و در نزد مردم خوار و خفيف شوم.

 

شیخ هم گفت: اين حكايت انسان مؤمن است كه هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند و از روز قيامت و حساب و كتاب بيم دارد.

خدایا!

به آنچه که دادی تشکر!

به آنچه که ندادی تفکر!

به آنچه که گرفتی تذکر!

که:

داده ات نعمت!

نداده ات حکمت!

و گرفته ات عبرت است!

یا رب

آنچه خیر است در تقدیر ما کن!

وآنچه شر است از من و دوستانم جدا کن!

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




تو لیست خرید برای همسرم نوشته بودم: یک و نیم کیلو سبزی خوردن.

همسرم آمد. بدوبدو خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز میکردم سبزی ها را دیدم. یک و نیم کیلو نبود. از این بسته های کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمی داد. حسابی جا خوردم! چرا اینطوری گرفته خب؟! بعد با خودم حرف زدم که بی خیال کمتر میگذارم سر سفره. سلفون رویش را که باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد. بعله. تره ها پلاسیده بود و آب زردش از سوراخ سلفون نایلون خرید را هم خیس کرده بود. در بهت و عصبانیت ماندم. از دست همسری که همه خریدهایش اینطوری است. به جای یک و نیم کیلو میرود سبزی سوپری میخرد و بوی پلاسیدگی اش را که نمی فهمد، از شکل سبزی ها هم متوجه نمی شود!! یک لحظه خواستم همان جا گوشی تلفن را بردارم زنگ بزنم به همسر که حالا وسط این کارها من از کجا بروم سبزی خوردن بخرم؟!ویک دعوای بزرگ راه بیاندازم.

. بعد بی خیال شدم. توی ذهنم کمی جیغ و داد کردم و بعد همان طور که با خودم همه نمونه های خریدهای مشابه این را مرور میکردم ، فکر کردم: شب که آمد یک تذکر درست وحسابی میدهم.

 

بعد به خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدی! شب که آمد هم نرم تر صحبت کن. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده. ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. ارزش ندارد غرغر کنم. ارزش ندارد درباره اش صحبت کنم حالا! مگر چه شده؟! یک خرید اشتباهی. همین.

دم غروب، همین منی که میخواست گوشی تلفن را بردارد و آسمان و زمین را به هم بریزد که چرا سبزی پلاسیده خریدی؟؟؟ آرام گفتم :

 

راستی ها سبزی هاش پلاسیده بود. یادمون باشه از این به بعد خواستیم سبزی سوپری بخریم فقط تاریخ اون روز باشه.

تمام.

همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم میخواستم از سبزی فروشی بخرم، بعد گفتم تو امروز خیلی کار داری وخسته ﻣﻴﺸﻲ، دیگه نخواد سبزی هم پاک کنی.

 

آن شب سر سفره سبزی خوردن نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد. مکث را تمرین کردم….وﺑﻪ همسرم عاشقانه تر نگاه میکردم.وفهمیدم اگراونموقع زنگ میزدم امکان داشت روزقشنگم تبدیل بشه به یک هفته قهر.

 

ربطی نداره متاهلی یا مجرد

مکث را تمرین کن.

گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش میکنیم . . .

گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش میکنیم . . .

گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هامون میشیم . . .

گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم . . .

گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامش میدیم . . .

گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم . . .

گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدیم . . .

و گاهی . . . گاهی . . . گاهی . . .  تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم… بدونیم. . . .

کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی . . . گاهی های زندگیمون باشیم . . .

کاش یادمون نره که فقط:

 

یک-بار-زنده-ایم-و-زندگی-میکنیم-فقط-یکبار

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مردم (از خاکسپاری سعد بن معاذ) بازگشتند، پرسیدند: ای رسول خدا! با سعد کاری کردی که با هیچ کس دیگر نکرده‌ای؛ جنازه‌اش را بدون ردا و کفش مشایعت کردی؟

 فرمود: فرشتگان بدون کفش و ردا در تشییع او حاضر شدند و من به آنها تأسی جستم. گفتند: یک بار سمت راست تابوت و بار دیگر سمت چپ آن را گرفتی!

  فرمود: دستم در دست جبرئیل بود و هر جا را که او می‌گرفت می‌گرفتم. گفتند: به غسل او فرمان دادی و خودت بر جنازه‌اش نماز گزاردی و خودت به خاکش سپردی؛ آن گاه فرمودی همانا عذاب قبری بر سعد اصابت کرد؟ ????فرمود: آری، رفتار او (سعد) با خانواده‌اش تند بود.????

 

????در مذمت سختگیری بر خانواده از حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) روایت شده است که فرمود: ↘↘↘

بدترین مردم، سختگیر بر خانوداه است‼

شخصی پرسید: ای رسول خدا! مراد از سختگیری بر خانواده چیست؟ فرمود:‌ مرد هرگاه وارد خانه شد همسرش بترسد و فرزندش بهراسد و بگریزد و هرگاه از خانه بیرون رفت همسرش بخندد.

 

  منابع :

کتاب مفاتیح الحیاة ، آیت الله جوادی آملی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




چشم چراني، اين تير مسموم و زهرآلود شيطاني اگر بدون قيد و بند، رها شود يقيناً سلامت و امنيت طرفين را به خطر مي اندازد، جوان و نوجواني كه به كوچه و خيابان راه مي افتد اگر دستور اسلام را رعايت نكرده و نگاهش را كوتاه نكند و از طرف ديگر، كساني كه بايد حجاب و پوشش اسلامي را رعايت كنند، رعايت نكنند، چشم جوان به صحنه هاي شهوت انگيز خواهد افتاد، و نيروي قدرتمند شهوت به جوشش و غليان آمده و تحريك خواهد شد، درچنين شرايط حساس و خطرناكي، اين جوان، يا بايد به عياشي، فساد و تجاوزگري روي آورد و به خواسته هاي قوه شهواني جواب مثبت دهد، امنيت خود و ديگران را به خطر اندازد، و يا با تخيل و تصور، با حالت افسرده و پريشان، زندگي بيمار گونه خود را ادامه داده آسايش و آرامش خانواده را برهم زند.

 

 

ايجاد نگراني و اضطراب : آنچه از مجموع آيات، روايات و تجربيات كارشناسان به دست مي آيد اين است كه: چشم چراني هاي هوس آلود بدحجابي و بي حجابي زنان و دختران بي بند و بار از جمله عوامل مؤثر در ايجاد اضطراب ونگراني افراد و خانواده ها و هرج و مرج و ناامني در جامعه به حساب مي آيد. در طرف مقابل اگر اصول و ارزش هاي اسلامي از جمله حجاب و پوشش اسلامي، رعايت شود از چشم چراني و نگاه هاي آلوده جلوگيري به عمل آيد وخانم ها در نشست و برخواست و صحبت ها و مكالمات روزمره، دستورات شرع مقدس را رعايت كنند يقيناً زمينه هاي فساد زدوده شده دام هاي شياطين برچيده خواهد شد، آرامش روحي و رواني براي افراد و خانواده ها، نظم، ثبات و امنيت در جامعه پديد خواهد آمد

 امام علي(ع) مي فرمايد: «كسي كه نگاهش را كاهش دهد، قلبش آرام مي گيرد.»( غررالحكم و درر الكلم، ج5، ص 449

2و نعمتي بالاتر از آرامش قلب، وجود ندارد

 

چشمي كه به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب بركات زير مي گردد:

1- ديدن شگفتيها: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: چشمهايتان را (از نامحرم) بپوشانيد تا عجايب و شگفتيها را ببينيد. غُضُّوا اَبْصارَكُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ (21)

 

 

2- راحتي قلب: امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: آنكه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت كرده است. مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ (22)

 

3- نيك خويي:‌ همچنين آن حضرت فرمود: كسي كه نگهاه هايش كنترل شود، صفاتش نيكو گردد. مَن‌ غُضَّتْ اَطرافُهُ حَسَنَتْ اَوصافُهُ (23)

 

4- پاداش الهي: امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: هر كسي زني را ببيند و بلافاصله ديده اش را به آسمان بدوزد يا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر اينکه خداوند حوريان بهشتي را به عقد او در آورد. مَنْ نَظَرَ اِلي امْرأَةٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِليَ السَّماءِ اَوْ غَمَضَ بَصَرَهُ لَمْ يَرْتَدَّ اِلَيْهِ بَصَرُهُ حَتّي يُزَوَّجَهُ اللهُ مِنَ الْحُورِ العينِِ (24)

 

 

5- چشيدن شيريني ايمان: پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: نگاه (به نامحرم) تير زهرآلودي از تيرهاي شيطان است و هر كس آن را از ترس خدا ترك كند، خداوند چنان ايماني به او عطا كند كه شيريني اش را در دل خويش احساس كند. اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْليسَ‌ فَمَنْ تَرَكَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ايماناً يَجِد حَلاوَتَهُ في قَلْبِهِِ (25)

 

 

6- بروز صفت شجاعت: شجاع ترين مردم كسي است كه بر خواهش نفساني اش چيره شود. اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبُ هَواهُ (26) 

 

21- بحارالانوار، ج 101، ص 41.

22- شرح غررالحكم، آمدي،‌ج 5، ص 449.

23- ميزان الحكمه، ج 10، ص 7.

24- بحارالانوار، ج 101، ص 37.

25- بحارالانوار، ج 101، ص 38.

26- نهج‌ الفصاحه، پاينده، حديث 299، ص 58.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: چشم چراني، تخم شهوت را در دل مي كارد و چنين كاري براي نگاه كننده كافي است كه منشأ فتنه گردد.

 اَلنَّظرَةُ بَعْدَ النًّظرَةِ تَزرِعُ في الْقَلبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفي بِها لِصاحِبِها فِتْنَ (1) 

نگاه كردن به ناموس ديگران،‌ خواست شيطان است. چشمي كه تيرهاي آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب مي كند، محل كمين شيطان است. شيطان از كمان چشم هاي او ناموس ديگران را نشانه مي گيرد. )

 

 

پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود : نگاه به نامحرم تير زهرآلودي از تيرهاي شيطاني است.

 انَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبليسَ 2 )

 

پس بايد مراقب چشمان خويش باشيم، تا شيطان از آن براي تخريب ايمان ما و ناموس مردم استفاده نكند.

حسرت و اندوه طولاني: امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: چه بسا نگاه هايي كه غصه هاي طولاني را در پي دارد .

 

 به اين معني كه چشم قوي ترين ابزار حسي است . يعني ميدان آستانه تحريك چشم از بقيه حواس بيشتر است و بيشترين تحريكات حسي را دريافت مي كند و اين دل است كه بعد از نگاه به كار مي افتد يعني آنچه را ديده ، مي بيند ، دل طلب مي كند و چون امكان رسيدن به آنچه ديده شده فراهم نمي شود ؛ افسردگي و رنجوري عايد انسان مي شود .

 

1-روضة المتقين، ج 9،‌ص 434.

2- بحارالانوار، ج 104، ص 38

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




زناي چشم

 

 اسلام براي پاكدامني پيروان خويش حتي نگاه ريبه و شنيدن سخنان نامحرم را نيز اگر از روي غرض باشد، ممنوع كرده است

 . اين خود هشداري بجا و حساب شده است كه تماس نامشروع با نامحرمان را کنترل و محافظت مي کند. البته رويارويي جدّي و ضروري و بدون هيچ گونه غرض، آنهم با حجاب كامل اسلامي و با رعايت ادب و ساير مسايل اخلاقي اشكالي ندارد.

 

پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود : در مورد رابطه نامشروع براي هر عضوي از آدمي سهمي از زنا است؛ زناي چشم، نگاه كردن، زناي زبان، سخن گفتن و زناي گوش ها، شنيدن حرام است. لِكُلِ عُضْوٍ مِنِ ابْنِ ادَمَ حَظّاً مِنَ الزِّنا فَالْعَينُ زِناهُ النَّظَرُ وَ لِّسانُ زِناهُ الْكَلامُ وَ‌الأُذُنان زِناهُما السَّمْعُ (۱)

 

همچنين درباره شوخي كردن با نامحرم فرمود : هر كسي با زن نامحرمي شوخي كند براي هر كلمه اي كه با او در دنيا سخن گفته، هزار سال در جهنم زنداني مي شود. مَنْ فاكَهَ بِامْرَأَةٍ لا يَمْلِكُها حُبِسَ بِكُلِّ كَلِمَةٍ كَلَّمَها فِي الدُّنيا اَلْفَ عامٍ فِي النّار .(2)

 

 

حضرت علي ـ عليه السلام ـ به نقل از انجيل مي فرمايد : « در تورات نوشته شده زنا نكن ، ولي من مي گويم اگر حتي با نظر شهوت آلود به كسي نگاه كني همان وقت در دلت با او زنا كرده اي (3).

 

 و نيز مي فرمايد : « نابينا بودن بهترازنگاه هاي نامشروع است » پس فاصله بين نگاه و گناه اندك است

 

 

1- مستدرك الوسائل، ج 14، ص 269.

2)ثواب الاعمال، ص 334.

3- ا نجيل متي ، 5 / 27 / 28

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




در زندگی از چیزهای زیادی میترسیدم ونگران بودم .تا اینکه آنها را تجربه کردم وحالا ترسی از آنها ندارم:

 

از تنهایی می ترسیدم، تااینکه یاد گرفتم خود را دوست بدارم.

 

از شکست می ترسیدم تا اینکه یاد گرفتم تلاش نکردن یعنی شکست.

 

از نفرت مردم می ترسیدم تا اینکه یاد گرفتم بهرحال هر کسی نظری دارد.

 

از درد می ترسیدم تااینکه یاد گرفتم درد کشیدن برای رشد روح لازمست.

 

از حقیقت می ترسیدم تا اینکه یاد گرفتم زشتی در دروغ است.

 

از سرنوشت می ترسیدم تا اینکه یاد گرفتم من توان تغییر آن را دارم.

 

از آینده می ترسیدم تااینکه یاد گرفتم میتوان آینده بهتری ساخت.

 

از گذشته می ترسیدم تا اینکه فهمیدم گذشته دیگر توان آسیب رساندن به من را ندارد.

 

و بالاخره از تغییر می ترسیدم تا اینکه یاد گرفتم حتی زیباترین پروانه ها هم باید قبل از پرواز کرم باشند و تغییر آنها را زیبا میکن

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




قدر آدمایی که زود عصبی میشن رو بدونید

 

اینا همون لحظه داد میزنن

قلبشون درد  میگیره

دستاشون میلرزه

 

ولی

واسه زمین زدنتون هیچ نقشه ای نمیکشن

اونا تمام نقشه شون همون عصبانیتشون  بوده ،

تمام آدمایی که زود عصبانی میشن آدمایی هستن که

رقیق ترین و  صاف ترینند….

 

” سافار” روانشناس ایتالیایی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




وضـــع مـــا در گـــردش دنـیا چـــه فرقی می کند

زنـــدگی یا مــرگ، بعــد از ما چه فرقـی می کند

 

مـــاهـــــیـان روی خـــــاک و مــاهــــیـان روی آب

وقت مـــردن، ســـاحل و دریا چـه فرقی می کند

 

سهـم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست

جـای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟..

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




آیا روایاتی از ائمه (علیهم السلام) در خصوص ثواب لعن دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) وجود دارد؟

 

 پاسخ اجمالی

 

 روایات بسیاری در باره ثواب لعن و نفرین بر دشمان اهل بیت (علیهم السلام) در متون روایی شیعه وجود دارد.

 

 امام رضا (علیه السلام) به شبیب بن ریان فرمود: اگر می خواهى ثواب یاوران شهید حسین را دریابى، در غرفه ‏هاى ساخته بهشت با پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ساکن شوى و …، هر وقت به یاد حسین افتادى بر قاتلانش لعنت فرست.

 

 نیز داود بن کثیر رقى می گوید: خدمت امام صادق (علیه السلام) بودم، آب خواست و چون نوشید گریست و چشمش غرق اشک شد. سپس فرمود: اى داود خدا قاتل حسین (علیه السلام) را لعنت کند.

 

 در کتاب کامل الزیارات، بابی وجود دارد به نام باب “ثواب کسی که آب بنوشد و یاد امام حسین (علیه السلام) کند و بر قاتلش لعنت فرستد".

 

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 زمان زیادی گذشت ….

#_فهميدم هميشه اونى كه ميخواى نميشه…!

#_فهميدم هركسى كه باهاته الزاماً “دوستت” نيست!

#_فهميدم كسى كه تو نگاه اول ازش بدت مياد يه روزى ميشه صميمى ترين دوستت و بلعكس… !

#_فهميدم كه بى تفاوتى بزرگ ترين انتقامه…

#_تنفر يه نوع عشقه …

#_دلخورى و ناراحتى از ميزان اهميته…!

#_غرور بزرگ ترين دشمنه…

#_خدا بهترين دوسته …

#_خانواده بزرگ ترين شانسه …

#_سلامتى بالاترين ثروته…

#_اسايش بهترين نعمته …

#_فهميدم” رفتن” هميشه از روى نفرت نيست …

#_هركى زبونش نرمه دلش گرم نيست…

#_هركى اخلاقش تنده،جنسش سخت نيست!

#_هركى ميخنده، بدون درد و غم نيست!

#_ظاهر دليلى بر باطن نيست…

#_فهميدم كسى موظف به اروم كردنت نيست…

#_فهميدم جنگ كردن با خيليا اشتباهه محضه…

#_فهميدم خيلى موقع ها خواسته هات ، حتى باگريه و التماس، انجام شدنى نيست …

#_فهميدم گاهى اوقات توو اوج شلوغى تنهاترينى!

#_گاهى اوقات دلت تنگه اون آدماى دوست داشتنى سابق ميشه…

#_گاهی اوقات صمیمی ترین کست میشه غریبه ترین ادم

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




نداشته هایت را بی خیال …

 غصه هایت را بی خیال…

 هر چه که تورا نا آرام میکند، بی خیال…

 

همین که امروز نفس کشیده ای ؛ خوش به حالت!

 

عمیق نفس بکش:

*عشق را

 *زندگی را

 *بودن را

بچش……….

ببین………..

لمس کن……

که زندگی زیباست

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




خدایا…

قصه ی وکالت را زياد شنيده ام !

اما قصه ی وکیلی چون تو را نه …

تو که وکیل باشی همه ی حق ها گرفتنی است …

پرونده ای که تو وکیلش باشی قصه اش ستودنی است …

وکیل که تو باشی یک قدم با من است ده قدم باتو …

در قصه ی وکالت تو، به ازای دادخواهیت عشق و محبت است که هزینه می شود …

از لحظه ی سپردن حالم به تو آرامش مهمان خانه ی زندگی ام شد …

از روزی که ایمان آوردم، تو وکیل منی و تنها پناهم …

کتاب زندگی ام روی میزِ تو و تو آگاه از تمام خطوطش ، کلماتش …

من یقین دارم که تو همه جا با منی و عاشقانه حقم را می ستانی …

و تو در این عشق بازی ، پرده از رازی بزرگ برداشتی ، رازی که اسمش را می دانستم اما رسمش را …

رازی بنام “توکل” …

“توکل” قصه ای است که از روز ازل برایمان خواندی و گفتی در هر تاریکی و پیچ و خم دنیا و حتی درتمام لحظات روشنایی،

دستانت دردست من است …

نگران نباش و به من اعتماد کن …

“توکل"،” توکل” …

اما من نفهمیده بودم راز این قصه را …

روزها و شبها بر من گذشت تا که شیرینی اش را به من چشاندی …

قصه ای که در آن خدا وکیل من است …

و فهمیدم :

“حسبنا الله ونعم الوکیل”

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

این دیوار در شهر اورشلیم (فلسطین اشغالی) قرار داره و مقدس ترین مکان برای یهودیان دنیاست. یهودی ها نماز های سه گانه شون رو، رو به این دیوار می خونن و یه جورایی قبله شون محسوب میشه.

مطلبی که می خوام بگم، عمل خاصی هست که یهودی ها درباره این دیوار انجام میدن. اونها آرزوها و دعاهاشون رو توی تکه ای از کاغذ می نویسن و لای درزهای این دیوار میذارن. سالانه بیش از یک میلیون تکه کاغذ لابلای درز های این دیوار قرار میگیره و قرار بر این شده که بانک الکترونیکی ایجاد بشه و متن این دعاها و نیایش های مردم رو حفظ کنه.

بحثم اینجاست: هیچ کجا شما درباره ی اینکه این دعا نوشتن ها خرافاته وخشک مذهبیه و به دردنخوره؛ نه چیزی میخونید و نه چیزی می شنوید. برعکس، با غرور و مباهات از این مکان نام برده میشه و از مقامات درجه اول دنیا تا یهودی های معمولی، با احترام با این مکان برخورد میکنن و بهش اعتقاد دارن. عکس هایی که در ادامه میذارم، نشون میده دیوار ندبه یکی از مکان هاییه که سران کشورها برای نشون دادن احترامشون به یهود، قطعا از اون بازدید میکنن و گاها (مثل روسای جمهور امریکا) دعا می نویسن و لابلای درز این دیوار قرار میدن؛ خیلی شیک و باکلاس!

حالا رسانه ها و جوامع تحت یوغ همین اسرائیل، چه ها که برای زیارت گاه های شیعه نگفتن و نمیگن! و گاهی بعضی از روشنفکرنماهای احمق و کودن کشور خودمون چه مته ای که به خشخاش این مباحث نمی ذارن! از زیارت و دعا خوندن و تبرک گرفتن ها…

اونقدر که خود ما مذهبی ها گاهی خجالت می کشیم تبرک بگیریم از بارگاه این معصومین {که مبادا ببینن و بگن فلانی اُمّله!}

این دیوار تنها قطعه ی باقی مونده از معبد حضرت سلیمان هستش، تاریخچه ش به صدها سال قبل از ائمه معصوم ما بر میگرده. ببینید چطور روسای عالی رتبه ی دنیا رو وادار به احترام و اعتقاد به این دیوار میکنن، اونوقت من و شما باید بابت زیارت ضریح امام ها مون به هر کسی (حتی وهابی و یهودی) جواب پس بدیم!

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم