✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 472
  • دیروز: 1161
  • 7 روز قبل: 12253
  • 1 ماه قبل: 31288
  • کل بازدیدها: 854436

 



تعبير زيبايي از مرگ

 

تعدادی حشره کوچولو در یک برکه، زیر آب زندگی می کردند.

 

آنها تمام مدت میترسیدند از آب بیرون بروند و بمیرند.

 

 یک روز یکی از آنها بر اساس ندای درونی از ساقه یک علف شروع به بالا رفتن کرد، همه فریاد می زدند که مرگ تنها چیزی است که عاید او میشود، چون هر حشره ای که بیرون رفته بود برنگشته بود.

 

 وقتی حشره به سطح آب رسید نور آفتاب تن خسته او را نوازش داد و او که از فرط خستگی دیگر رمقی نداشت روی برگ آن گیاه خوابید.

 

 وقتی از خواب بیدار شد به یک سنجاقک تبدیل شده بود. حس پرواز پاداش بالا آمدنش بود. سنجاقک بر فراز برکه شروع به پرواز کرد و پرواز چنان لذتی به او داد که با زندگی محصور در آب قابل مقایسه نبود.

 

 تصمیم داشت برگردد و به دوستانش هم بگوید که بالای آن ساقه ها کسی نمی میرد ولی نمی توانست وارد آب شود چون به موجود دیگری تبدیل شده بود.

 

شاید بیرون رفتن از شرایط فعلی ترسناک باشد، اما مطمن باشید خارج از پیله تنهایی، غم و ترس، تلاش برای رفتن به سوی کمال عالی است!

 

 

 

اريك امانوئل اشمیت

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی

 

 

فرمود برخی روز قیامت می آیند ، می بینند یک چیز بزرگی را آوردند و به یکی دادند .

اینکه عملش کم بود!

داشت بدبختی هایش را ضجه می زد !

یک چیز آوردند و گذاشتن داخل ترازو !

گفت پروردگارا به عمرم عملی را که مناسب باشد به جا نیاوردم که چنین چیزی نصیب من بشود ، این چیست؟

فرمود یک حاجت بود که تو از ما خواستی و ما ندادیم . تو مدام می خواستی ، ما طاقچه بالا گذاشته بودیم . حالا این بزرگ شده و به این شکل درآمده

 

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 

دلم ميخواست هاي من زيادند، بلندند، طولانيند…

اما مهمترين دلم ميخواست ها اينست که انسان باشم. انسان بمانم. انسان محشور شوم… چقدر  وقت کم است! تا وقت دارم بايد مهرورزي کنم بهمين چند نفر که ازتمام مردم دنيا بامن نفس ميکشند. بايد مهر بورزم به همين جغرافيايي که سهم من است از جهان. وقت کم است بايد خوب باشم.

مهربان باشم و دوست بدارم همه زيباييها را …

ميگويندانسانهاي خوب به بهشت ميروند، اما من ميگويم انسانهاي خوب هرکجا باشند، انجا بهشت است.

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




 

 

شخصي از مرحوم آيت الله بهجت(ره) سوال مي كند ، كه ” براي رفع تنگدستي، چه عملي مفيد است؟”

آيت الله بهجت در پاسخ ، اين داستان را نقل مي فرمايند:

از آقا سید عبدالهادی شیرازی-رحمه الله- که ماشاءالله، واقعاً عالم حسابی بود، نقل کرده اند که در کوچکی بعد از فوت پدرم(میرزای بزرگ) تکفّل خانواده به عهده ی من بود.

میگوید: شبي پدرم ؛ ميرزاي شيرازي را در خواب دیدم. از من پرسیدند: آقا سید عبدالهادی، حال شما چطور است؟ میگوید در جواب گفتم: خوب نیست.

فرمود: به بچه ها و اهل خانه سفارش کنید که نماز اول وقت بخوانند، تنگدستی شما رفع میشود.

 

پاسخ هاي آيت الله بهجت به رازهاي دين ؛ صفحه 35

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




سوال: اگر کسی قسم ناحق بخورد عواقب آن چه خواهد بود؟

 

منظور از عواقب قسم ناحق ممکن است دو معنا باشد:

 

1- عاقبت به معنای حکم شرعی و فقهی.

 

2- عاقبت به معنای اثر وضعی و این اثر وضعی ممکن است آثار دنیوی یا اخروی باشد و ظاهرا منظور سۆال کننده همین معنا است.

 

1- حکم شرعی

 

قسم دو نوع است:

 

الف: قسم براى انجام یا ترک کارى در آینده.

 

ب: قسم براى اثبات یا نفى چیزى.

 

نوع اول: اگر قسم بخورد که کارى را انجام دهد یا ترک کند مثلا قسم بخورد که روزه بگیرد، یا سیگار نکشد، چنان چه عمداً مخالفت کند، باید کفّاره بدهد؛ یعنى یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را سیر کند، یا آنان را بپوشاند، و اگر اینها را نتواند باید سه روز پى در پى، روزه بگیرد.

 

نوع دوم: کسى که براى اثبات یا نفى چیزى قسم مى‏خورد، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ است ولى کفاره قسم را ندارد. ولى اگر براى این که خودش یا مسلمان دیگرى را از شر ظالمى نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد بلکه گاهى واجب مى‏شود امّا اگر بتواند توریه کند؛ یعنى: موقع قسم خوردن طورى نیّت کند که دروغ نشود بنا بر احتیاط واجب باید توریه نماید؛ مثلا اگر ظالمى بخواهد کسى را اذیت کند و از انسان بپرسد که او را ندیده‏اى؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، می تواند بگوید او را ندیده‏ام به این قصد که از پنج دقیقه پیش ندیده‏ام[1].

 

 

 

اگر قسم بخورد که کارى را انجام دهد یا ترک کند مثلا قسم بخورد که روزه بگیرد، یا سیگار نکشد، چنان چه عمداً مخالفت کند، باید کفّاره بدهد؛ یعنى یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را سیر کند، یا آنان را بپوشاند، و اگر اینها را نتواند باید سه روز پى در پى، روزه بگیرد

 

2- آثار و عواقب قسم دروغ

 

در نکوهش قسم ناحق و دروغ و آثار و پیامدهای آن احادیث فراوانی داریم که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:

 

1. از امام محمد باقر (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: در کتاب علی (علیه السلام) آمده: قسم دروغ و قطع رحم موجب این می شود که خانه ها از اهلش خالی شوند (کنایه از ویرانی خانه ها یا فقر و تنگدستی صاحبان آنها است؛ یعنی خانه ها خالی از رزق و برکت می شوند) و موجب سنگینی رحم می شود؛ یعنی انقطاع نسل.[2]

 

2. از امام جعفر صادق (علیه السلام) روایت شده: هر کس سوگند یاد کند در حالی که می داند دروغ است با خدا مبارزه کرده است.[3]

 

3. در حدیثی قدسی نیز از قول خداوند متعال چنین نقل شده است: کسی که مرا در معرض سوگندهای دروغ قرار می دهد به رحمت من نمی رسد.[4]

 

4. از امام جعفر صادق (علیه السلام) روایت شده که او از پدران بزرگوارش و آنان از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت کرده اند که در حدیث مناهی یکی از عواقب قسم دروغ را غضبناک بودن خداوند متعال هنگام ملاقات با بنده برشمرده است مگر این که توبه کند.[5]

 

 

 

سوال: کسی که مجبور شد دست روی قرآن بگذارد و قسم دروغ بخورد، حکمش چیست؟ و چگونه باید جبران کند؟

 

همانطور که در پاسخ سوال قبل توضیح دادیم قسم خوردن دو نوع است و قسم دروغ خوردن در صورت دوم  که در پاسخ سوال قبل ذکر کردیم، گاهی در دادگاه نزد حاکم است، گاهی در خارج از دادگاه در مکالمات و تعاملات روزمره خود با دیگران است. اگر کسی در تعاملات روزمره خود با دیگران قسم دروغ بخورد فقط مرتکب حرام شده و گنه‌کار می‌باشد حکم و عذابش بیان شده است. اما اگر در این فرض، در دادگاه نزد حاکم قسم دروغ بخورد علاوه بر حرمت و عذاب اخروی که بیان شده دارای اثرات و تبعات حقوقی و قانونی خاص می‌باشد که اینک با استناد به مواد قانونی مرتبط، تبعات حقوقی آن‌را بیان می‌کنیم.

 

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




 

  امام صادق عليہ السلام ـ

 

 بہ مردے كہ عرض كرد : آيا اين خلايق همہ در شمار آدميانند؟ ـ فرمود : از شمار آنان بيفكن كسے را كہ مسواك نمے زند، كسے كہ در جاے تنگ چهار زانو مے نشيند، كسے كہ بہ چيزهاے بے ربط و بيهوده مے پردازد، كسے كہ در موضوعاتے كہ نمے داند بحث و مجادلہ مے كند، كسے كہ بے جهت خود را در بستر بيمارے مے اندازد، كسے كہ بدون مصيبتے سر و وضعش ژوليده و پريشان باشد،

 

 كسے كہ با ياران خود درباره حقيقتے كہ همہ آنها بر آن همداستانند مخالفت كند، كسے كہ بہ مفاخر پدران خود ببالد اما از كارهاے نيك و شايستہ آنان بے بهره باشد، چنين كسے بہ خَلنگ مے ماند كہ پوستہ هاى آن لايہ لايہ برداشتہ شود تا بہ مغزش برسد و نيز چنان است كہ خداوند عزّ و جلّ فرموده است : «اينان نيستند مگر مانند چارپايان و بلكہ اينان گمراهترند».

 

1-الخَلَنْج شجرٌ ، فارسے معرّب ، تتّخذ من خشبه الأواني. (لسان العرب : 2 / 261).

2-الفرقان : 44 .

3-الخصال : 409 / 9.

4-گياهے است بصورت درختچه يا علف كه در نواحے گرم و معتدل مى رويد . (فرهنگ معين : 1 / 1437) .

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




به فرزند خود

 

کمک به دیگران را نیاموز…

 

بلکه بیاموز که سخاوت جزئی از وجود انسان است…

 

او را از جهنم نترسان…

 

ذات او را پاک پرورش بده

 

وعده ی بهشت به او نده…

 

به او بیاموز خوب بودن لازمه ی انسانیته

 

او را نترسان…

 

به او شجاعت  روبرو شدن را بده

 

او را منع نکن… به سوی زیباییها و خوبیها سوق بده

 

مغزش را محدود نکن

 

با اندیشه هایت…به او اندیشیدن یاد بده

 

نگو انسان موجود برتر است…

 

بیاموز که هرموجودی

 

با هر شکل و شرایطی به اندازه ی انسان حق زندگی دارد

 

از ثروتمند و فقیر برایش  نگو…

 

به او بیاموز ارزش انسانها به وجود درونی هرکسی است

 

راحتی رابرایش فراهم نکن…

 

به او بیاموز سختیها هم جزئی از زندگی اند

 

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت




آیا صحت دارد که حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ در وداع با امام حسین ـ علیه السلام ـ زیر گلوی امام را بوسیدند؟

 

 

یکی از وقایع جانسوز روز عاشورا وداع امام حسین( عليه السلام ) با اهل بیت می باشد.در منابع و مقاتل اين گونه آمده است:

 

«در روز عاشورا امام حسين ـ عليه السلام ـ بعد از شهادت ياران و نزديکان و فرزندانش دو وداع داشت:

 

يکي وداع عام: چون همه موجودات بلکه همه ممکنات از اشعة وجود او هستند، از آن وداع جميع موجودات از هم گسيخته شد و در تمام ارکان عالم خلل وارد شد و منادي از عرش ندا کرد: «الا ايّتها الامةُ المتحيرةُ الظالمةُ بَعد نبيّها (و در روايتي: القاتلهُ عترة نبيّها (و در روايتي: القاتلةُ عترة نبيّها) لا وفقکم الله لاضحي و لا فطرٍ» «اي امت سرگردان و ستم کننده بر عترت پيامبر و اي کشندگان آنها، خداوند شما را از عيد اضحي و فطر محروم کند».

 

ديگر، وداع خاص که با خواص خود داشت که از تتبّع اخبار معلوم مي شود چند مرتبه بوده است.

 

اول: وداع با اهل حرم

 

علامه مجلسي (ره) در «بحار الانوار» ذکر نموده که «چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهل بيت خود را ديد که روي زمين افتاده اند و بي کس و تنها مانده است» متوجه خيمه ها شد.

 

«و نادي يا سکينه و يا رُقيّه و يا عاتکه[1] و يا زينب و يا فاطمه، يا ام کلثوم، عليکنّ مني السلام».

 

«اهل حرم را صدا زد: اي سکينه و اي رقيه و اي عاتکه و اي زينب و اي فاطمه و اي ام کلثوم خدا حافظ».[2]

 

زنان و دختران و کنيزان چون اين صدا را شنيدند همگي از خيمه ها بيرون دويدند، و صدا به گريه و ناله بلند کردند. حضرت يک يک را سفارش مي فرمود که دلها را آتش مي زد، نگاه حسرتي به ايشان کرد و آه از دل سوخته خود کشيد. حضرت فرمود: «اي خواهر، گويا مي بينم که در اين نزديکي مثل بندگان و کنيزان اسير کرده، در جلو اسبها مي‌دوانند و عذاب مي کنند، که اهل حرم صدا به گريه و ناله بلند کردند، آن حضرت ايشان را ساکت گردانيد»، و امر به شکيبايي نمود، روانه ميدان شد.

 

دوم: وداع خاص با حضرت سکينه مظلومه بود…

 

سوم: وداع با رقيه صغيره بود.

 

چهارم: وداع با علي اصغر بود.

 

پنجم: وداع با حضرت زينب(سلام الله علیها) بود، چنانکه روايت شده بعد از وداع عمومي با اهل حرم حضرت زينب(سلام الله عليها) را طلبيد و به او وصيت کرد، و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.

 

حضرت ، ذوالجناح را طلبيد و سوار شد که صداي گريه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسيد، و چون چند قدم راه رفت ديد باز صداي گريه مي آيد نگاه کرد ديد زينب با پاي برهنه مي آيد و مي گويد اي برادر، صبر کن حاجتي با تو دارم. حضرت ايستاد. خواهرش زينب عرض کرد: اي برادر، مادرم در وقت وفات وصيت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت مي باشي، به عوض او زير گلوي تو را ببوسم. حضرت پياده شد زينب دستها به گردن امام در آورد و گلوي او را بوسيد.[3]

 

در کتاب «تذکرة الشهداء» آمده است: چون امام حسين ـ عليه السلام ـ چند قدمي از خيمه ها دور شد حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ از خيمه بيرون آمد و صدا زد: «برادرم لحظه اي درنگ کن تا وصيت مادرم فاطمه ـ سلام الله عليها ـ را نسبت به تو به جا آورم ؛امام توقف کرد و فرمود آن وصيت چيست؟ زينب ـ سلام الله عليها ـ عرض کرد: مادرم به من وصيت فرمود، هنگامي که نور چشمم حسين را روانه ميدان براي جنگ با دشمن کردي، عوض من گلوي او را ببوس، آنگاه زينب ـ سلام الله عليها ـ گلوي برادرش را بوسيد و به خيمه بازگشت»[4].

 

در کتاب خصائص الزينبيه نيز در ذيل خصيصة دهم چنين آمده است: «هر کسي از اهل بيت امام حسين ـ عليه السلام ـ در روز عاشورا از طرف ديگري نيابت داشته است حضرت عباس از طرف پدر بزرگوار خود امير المؤمنين، حضرت قاسم از طرف پدر بزرگوار خود حضرت امام حسن و حضرت زينب از طرف مادر خود حضرت زهرا ( سلام الله عليها) ؛چنان که از هر حيث در مقام نيابت ايستادگي نموده، حتي اينکه در وداع آخرين، گلوي برادر را به نيابت از طرف مادر بوسيده است».[5]

 

در میان مقاتل فقط در این سه مقتل این مطلب یعنی بوسیدن زیر گلوی امام حسین( عليه السلام ) توسط حضرت زینب( عليها سلام ) نقل شده ولی در مقاتل دیگر به گونه ديگر آمده است و در اکثر آن کتابها نقل شده که:

 

وقتي امام حسين ـ عليه السلام ـ براي آخرين بار خواست از اهل حرم خداحافظي کند حضرت زينب پشت سر حضرت آمد و فرمود: «مهلاً يا اخي توقف حتي ازّود من نظري و اودّعک وداع مفارق لاتلاق بعده فمهلاً…» يعني «اي برادر تعجيل مکن، زماني درنگ کن تا از ديدارت توشه برگيرم و از گلستان جمالت گلي بچينم که اين وداع آخر است ديگر به خدمت نمي رسم و ملاقاتي نخواهد بود، آنگاه هر دو دست و هر دو پاي مبارکش را بوسيد، و ديگر زنان نيز در گرد آن حضرت جمع شدند و همين کار را کردند».[6]

 

جناب حجت الاسلام ملک پور از اعضای گروه تحقیقاتی دانشنامه 14 جلدی امام حسین( عليه السلام ) در این رابطه

می گوید:

 

وقتی جست‌وجو می‌کنیم که اولین‌بار این موضوع کجا مطرح شده است، می‌بینیم که برای نخستین بار در کتاب «انوار المجالس» و در قرن سیزدهم یعنی در سال ۱۲۸۰ قمری و حدود ۱۲۰۰ سال بعد از واقعه عاشورا، این مطلب بیان شده است. بعد از آن هم در کتاب «تذکر‌ة الشهدا» که در سال ۱۳۴۰ قمری و در قرن چهاردهم این مطلب منتشر شده است و نویسنده خودش تأکید می‌کند که: «این مطلب ضعیف است.»

 

وی می‌گوید: بیان این مطالب در شأن امام( عليه السلام ) نیست. آیا او حاضر بود که خواهرش در مقابل خیل دشمنان زیر گلویش را ببوسد؟ آیا امام حاضر بود که ناموسش در جلوی دشمنان قرار بگیرد؟ باز تأکید می‌کنم که جمله «مهلاً مهلا، یابن الزهرا( عليها سلام )» را در هیچ ‎یک از منابع معتبر حتی در کتاب‌های ضعیف نیافتیم.

 

بنابراین ماجرای بوسیدن گلوی امام حسین( عليه السلام ) توسط خواهر بزرگوارش حضرت زینب( عليها سلام ) پشتوانه تاریخی قوی ای ندارد.

 

 

 

پی نوشتها:

 

[1]. شايد منظور از عاتکه دختر زيد بن عمرو بن نفيل قرشي همسر با وفاي امام حسين( عليه السلام ) باشد، که بانويي فاضل و شاعر بود، اشعار فراواني در سوگ امام حسين( عليه السلام ) سروده، و نخستين کسي است که بدن مبارک امام( عليه السلام ) را برداشت و بر قاتلش لعنت کرد.

 

[2] . حسن بن علي يزدي، انوار الشهاده، تهران، ناشر حاج ملا علي اکبر تاجر کتابفروش خوانساري، کتابخانه آيت الله گلپايگاني، 1360ق، ص97؛ مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 45، ص 47.

 

[3] . اسماعيلي يزدي، عباس، سحاب رحمت (تاريخ و سوگنامه حضرت سيد الشهداء)، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1377، ص562.

 

[4] . ملاحبيب کاشاني، تذکرة الشهداء، ص 311.

 

[5] . «سيّد نور الدين جزايري»، خصائص الزينبيه، ص31، کتابخانه آيت الله گلپايگاني (بيتا).

 

[6] . فاضل بندري، اکسير العبادات في اسرار الشهادات، ص 65، عباس قليخان، الطراز المذهب، ج 1، ص 225 و … .

 

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




حسین،قرآن است که لا یزید الظالمین الا خسارا…

 

 

 حسين،عباس و اکبر و قاسم و ….عليهم السلام، مثل قرآن هستند..که «فیه شفاء و رحمة للمؤمنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا….؛

 

در قرآن برای مؤمنین و حق پذیران شفا و رحمت است و همین قرآن جز بر زیانکاری ظالمین و حق ناپذیران نمی افزاید(و صرفا باعث اتمام حجت بر آنها و رفع بهانه از ایشان می شود)»

???? هر كس خودش قابلیت حق پذیری و متأثر شدن از  روحیات بلند آن از ذوات نورانی را داشته باشد در نتیجه ی انس با آنها در ایام محرم،در سایر ایام سال نیز با عزت حسینی و شجاعت و صداقت یاران حسین زندگی خواهد کرد و هر کس چنین قابلیت هایی نداشته باشد،از همراهی ظاهری حتی همه ی عمر خود با آنها نیز طرفی نخواهد بست و راه به جایی نخواهد برد و جز زیانکاری و خسران ناشی از اتمام حجت و قطع بهانه برای تداوم پلیدی، چیزی نصیبش نخواهد شد…

????این ویژگی مربوط به قرآن نیز هست که در باره ی تلاوتش فرموده اند :

«رب تال القرآن و القرآن یلعنه ؛چه بسا کسی قرآن می خواند و قرآن او را لعن می کند »،بدیهی است که این عده قرآن خوان ملعون ،همان کسانی هستند که یا به واسطه ی جدا پنداشتن قرآن از عترت ،با تفسیر ناروا و برخاسته از رأی به جمود فکری خارجی و داعشی گرفتار می شوند و یا پس از علم به تفسیر درست قرآن،با پیروی از شهوات و دنباله روی از هوس ها،در خواندن و قرائت متوقف می شوند و پس از حصول علم به آیات الهی، در جهتی که آیات ترسیم نموده به حرکت در نمی آیند؛ غایت ارتباطشان می شود همان خواندن ظاهری و بس؛بدون هیچ تحولی ؛و این حالت همان معنای آیه ای است که می فرماید «و لا یزید الظالمین الا خسارا»….

????آنها هم که محرم خود را به «تکرار لفظ حسین» می گذرانند و در مسیری که قیام حسین ترسیم کرد به حرکت در نمی آیند؛به عزت حسینی متخلق نمی شوند،در بی راهه ی سازش قدم بر می دارند و ذلت می پذیرند، کجراهه ی دروغ و کذب را بر بزرگراه صداقت و حقیقت ترجیح می دهند،به هوای سهام گندم ری،پیروی از هوس خود را بر اطاعت از امام المسلمین مقدم می دارند و…اینها همان هایی هستند که « و لا یزیدهم الحسین الا خسارا» ،همان ها هستند که؛«نام حسين را می خوانند و الحسین یلعنهم»….

 

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




وجه تشابه یاران حضرت بقیه الله ارواحنا فداه با یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام چیست؟

 

بین یاران حضرت بقیه الله علیه السلام بایاران امام حسین علیه السلام فرق چندانی نیست همانطور که انها بودند اصحاب حضرت بقیه الله هم باید باشند. مسئله مهم استقامت انها بود.

وقتی شب عاشورا چراغها را روشن کردند حضرت دیدند فقط چند نفر ماندند شاید حضرت اشاره کردند چرا نرفتید؟ اینها مطالب مختلفی گفتند یکی گفت اگر مرا هفتاد بار بکشند قطعه قطعه کنند و باز زنده ام کنند دست از یاری شما بر نمی دارم. چنین مطالبی که خیلی عجیب است توسط انها گفته شد. انها چنین استقامت و قدرت روحی و قاطعیت و صبر و اعتماد به نفس و اعتماد به خدا داشتند که از همه چیز بریدند . نازل ترین افراد در روز عاشورا حر بود یعنی اگر بنا باشد درجات تقسیم بندی شود او پائین تر است. اما در عین حال با داشتن قدرت هزار نفر سواره تحت فرمان و همه ی وعده و وعیدها ان چنا قاطعیت دارد که می گوید من هرگز جهنم را بر بهشت ترجیح نمی دهم. یقین او خیلی مهم است او قاطعیت داشت از مال دنیا و همه چیز دنیا که داشت گذشت او هم می توانست بگوید من فعلا تقیه می کنم بعد توبه می کنم.

حر تنها مرحله توبه را گذراند که امام حسین علیه السلام قبولش کرد. ما اگر بخواهیم در محضر حضرت باشیم اقلا همان حالات اصحاب سید الشهداء علیه السلام را باید داشته باشیم اصحاب حضرت سید الشهداء علیه السلام یک شبانه روز تحمل کردند اما اصحاب حضرت هشت سال پای رکاب حضرت باید در دنیا بجنگند تا اسلام را در تمام دنیا مستقر کنند چون اصحاب سید الشهداء علیه السلام می خواستند اسم اسلام را که بنی امیه می خواست ان را هم از بین ببرد مستقر کنند یزید می گفت: هیچ چیز نبوده خواب و خیالی بیش نبوده و می خواستند رسالت را به طرف سلطنت بر دنیا و سلطنت اولادشان بچرخانند لذا امام حسین علیه السلام و اصحابش صبر کردند کشته شدند تا اسم اسلام باقی بماند و بنی امیه نتوانند اسلام را از بین ببرند. البته حکومت اسلام مستقر نشد اما بنی امیه سرنگون شد.

والا هیچ ساعتی حتی یک ساعت در روی کره زمین اسلام محض حکومت نکرده است حتی در زمان حضرت علی علیه السلام حتی امروز که حکومت ما حکومت اسلامی است. اما بیشتر دنیا را که فساد و بی بند و باری و انحراف از صراط مستقیم گرفته نمی توانیم بگوئیم صد درصد اسلام در دنیا پیاده شده است.

 لذا در مرحله اول یاران حضرت ولی عصر علیه السلام باید شرایط یاران امام حسین علیه السلام را داشته باشند.و بنابراین اگر حضرت تشریف بیاورند ما باید شرایطی را بپذیریم:

1- ایمان و یقین کامل داشته باشیم.

2- پاکی کامل داشته باشیم.

3- فداکاری داشته باشیم که اصحاب سید الشهداء علیه السلام اینها را در یک شبانه روز از خود اظهار کردند.

کتاب ارزشمند انوار صاحب الزمان علیه السلام پاسخ پرسش دویست و بیست و پنجم تالیف حضرت ایه الله سید حسن ابطحی دام عزه .

انسان تاوقتی درخواب غفلت باشد هم به نفس خود ظلم میکند هم به امام زمانش، مانند حر که تا وقتی در خواب بود راه بر روی امامش بست و روبروی امام زمانش ایستاد و هیچ متوجه زشتی و عاقبت کارش نبود تا اینکه بخود امد و از خواب غفلت بلند شد و بدون تعلل بسوی امام حسین علیه السلام باتمام وجود برگشت و از جانش هم گذشت.

 

اما مردم این زمان هرکدام به نوعی راه بر امامشان با بی توجهی وغفلت وگناه بسته اند.

 

از فرمایشات استاد گرانقدر،  حاج آقا زعفری زاده

 

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




 

 

‌●امام زمان (عج) چگونه از قاتلان امام حسین (ع) که مرده اند، انتقام می گیرد؟

 

درباره کیفیت این انتقام گیری باید گفت که اگر منظور انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین (ع)، انتقام از کسانی است که در کربلا حاضر بوده اند، این انتقام تنها با رجعت محقق می شود. یعنی مردگان زنده شده و در نزاع حق و باطل، اصحاب کفر سرکوب می شوند.  و رجعت مطلبی حق است که آیات قرآنی نیز آن را تائید می کند. و از مسلمات عقیده شیعه است.

 

اما با توجه به اینکه بین رجعت و ظهور فاصله است، منظور از انتقام امام زمان (عج) از قاتلان امام حسین (ع) در این نوع انتقام نیست. که مردگان از قبر بیرون آیند و قصاص شوند.

 

بلکه انتقام امام زمان (عج)، انتقام از یزیدیان و سیره و منش آنهاست که در طی تاریخ استمرار داشته و در مقابل حق، صف آرائی کرده است.

 

و حدیثی از امام رضا (ع) نیز این مطلب را تائید می کند. عبد السّلام بن صالح هروىّ گوید: به حضرت رضا علیه السّلام عرض كردم: نظرتان در باره این حدیث كه از امام صادق علیه السّلام روایت شده است، چیست، كه حضرت فرموده‏اند: زمانى كه قائم علیه السّلام قیام كند فرزندان قاتلان حسین علیه السّلام را بخاطر كردار پدرانشان خواهد كشت؟ حضرت فرمودند: همین طور است،

 

عرض كردم پس معنى این آیه چیست: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏[انعام/۱۶۴] هیچ كس بار گناه دیگرى را به دوش نخواهد كشید؟»

 

 فرمودند: خداوند در تمام گفتارهایش درست گفته است، لكن فرزندان قاتلان حسین علیه السّلام از كردار پدرانشان راضى هستند و به آن افتخار مى ‏كنند و هر كس از كارى راضى باشد مثل كسى است كه آن را انجام داده، و اگر كسى در مشرق كشته شود و دیگرى در مغرب از این قتل راضى باشد، نزد خدا با قاتل شریك خواهد بود، و قائم علیه السّلام در هنگام قیام خود، بخاطر رضایتشان از كردار پدران، ایشان را خواهد كشت.[۲]

 

[۱]. الجواهر السنیة-كلیات حدیث قدسى، ص ۴۲۹ ، الباب الثانی عشر.

[۲]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏۱، ص: ۲۷۳.

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

 

امت من چهار گروه هستند:

 

1 ـ گروهی نماز می خوانند، ولی در نمازشان سهل انگارند “ویل” برای آنهاست،

و “ویل” نام یکی از طبقات زیرین جهنم است، خداوند فرمود:

(فویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون)

 ماعون آیه 4 و 5

پس “ویل” برای نمازگزاران است، آنهایی که در نمازشان سهل انگارند.

 

 

 

2 ـ گروهی گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند، پس “غی” مال آنهاست،

و “غی” نام یکی از طبقات پایین جهنم است. خداوند متعال فرمود:

 

(فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا)

 مریم آیه 59

 

سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع کرده و از شهوات پیروی کردند، و اینها به زودی در “غی” افکنده خواهند شد.

 

 

 

3 ـ گروهی هیچ وقت نماز نمی خوانند، “سقر” برای آنهاست،

“سقر” هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که خداوند متعال فرمود:

 

(ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین)

 مدثر آیه 42

 

(اهل بهشت از اهل جهنم سئوال می کنند)

چه چیزی شما را به “سقر” کشاند؟

در جواب می گویند :

ما از نمازگزاران نبودیم.

 

 

 

4 ـ گروهی همیشه نماز می خوانند، و در نمازشان خشوع دارند.

 

خداوند متعال فرمود:

(قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون)

 مؤمنون آیه 1 و 2

 

مؤمنان رستگار شدند، آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند.

 

امیدواریم خداوند متعال همه ما را از گروه چهارم قرار دهد.

 

و اقم الصلاة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر.

 عنکبوت، 45

 

نماز را بپادار، که نماز انسان را از هر کار زشت و منکر باز می دارد و یاد خدا بزرگتر است

  نقل شده است:

هنگامی كه شیطان به خداوند گفت من از چهار طرف جلو، پشت، راست و چپ انسان را گرفتار و گمراه می‏كنم “لَأقْعُدَنَّ لَهُم صِراطك المستقیم‌٭ ثم لاتینَّهم مِنْ بَینِ أیدیهم ومِنْ خَلْفِهِم وعَن أیمانِهِم وعَن شمائلهم”

 

فرشتگان پرسیدند:

شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات می‏یابد؟

خداوند فرمود:

راه بالا و پایین باز است؛

راه بالا نیایش و راه پایین سجده و بر خاك افتادن است.

بنابراین، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید، می‏تواند شیطان را طرد كند

 

 بحار، ج 60، ص 155

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




خدای من..ای که بزرگی فقط شایسته توست…یا الرحم الراحمین….ای که.

خواندمت پاسخم  گفتی

ازتو خواستم عطایم کردی

به سوی تو آمدم آعوش محبتت را گشودی

به توتکیه کردم نجاتم دادی

به تو پناه آوردم کفایت کردی

خدایا!..ای خدای مهربان

از درگاه خویشت مارا مران.که جزتو مارا امیدی نیست……

 

روزمان را نیکو روزیمان را افزون.سلامتیمان را ضامن و عزتمان را زیاد بفرما.بحق نامت   ای مهربان ترین مهربانان ..

 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




 

آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند:

اَللّهُمَّ ارْزُقُنی حُبَّکَ وَ حُبَّ ما تُحِبُّه، وَ حُبَّ مَن یُحِبُّک، وَالْعَمَلَ الَْذی یُبَلِْغُنی إلی حُبِّک وَاجْعَلْ حُبَّکَ اَحَبَّ الْاَشْیاءِ إلَیَّ

یعنی خداوندا روزی من فرما :

1-محبت خودت را و محبت هر کسی را که تو دوستش داری

2- ومحبت هر کس که تورا دوست دارد

3-وکارهایی که مرا به محبت تو میرساند. و محبت خودت را محبوب ترین چیزها در نزد من قرار بده.
 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




وقتی شمابرای خواندن نماز جماعت به سمت مسجد حرکت کردید؛ برای هر گامی که برمیدارید، هفتاد هزار حسنه داده میشود

 ما از این مقامی که امام فرموده غافلیم. اگر کسی در راه مسجد بمیرد، پروردگار هفتاد هزار ملک بر او می گمارد که او را تا قبرش تشییع کنند، با او مانوس بشوند و برای او استغفار کنند، تا زمانی که مبعوث شود.

 ببینید شما وقتتان را صرف چه می کنید.

#آیت_الله_حق_شناس
 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی :

   شخصی می گفت : پدرم از من خواست که تمامی کارهایی که در طول روز انجام می دهم را شب ها برایش بگویم.

⤵️ من همان روز اوّل و دوّم خسته شدم و به او گفتم : هر خواهشی داری به من بگو تا برایت انجام دهم ، امّا این کار را از من نخواه که برایم مشکل است.

  پدرم گفت : تو که از بازگو کردن کارهای یک روزت خسته شده ای ، چگونه طاقت می آوری در روز قیامت خداوند به حساب تمامی اعمالت برسد؟!

 پدر این گونه به فرزندش نصیحت کرد که پسرم از عاقبت کار بترس!
 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 مرحوم‌ حاج شیخ عباس قمی :

  همه ما باید خود را برای روز حساب آماده کنیم.

  هر چه بارمان برای آن روز سبک تر باشد ، خیالمان راحت تر است.

  یکی از مسائلی که جواب دادن از آن سخت است ، ثروت زیاد است که باید برای چگونه بدست آوردن و چگونه هزینه کردن آن پاسخگو باشیم… 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 

 در روایت آمده است:

  هـرڪس از شدت تـرس خـدا زیاد گریه ڪند

به ازاے هـر قطره  اشڪی ڪہ می ریزد ، خداوند هـزار خانہ در بہشت بہ او مے دهد

 خـدا بـہ مـا توفیق بدهد که اگر گریـہ مان نمۍ گیرد ، اقلا تباڪی ڪنیم

 شب ها به یاد گناهانمون بیفتیم و مثال بچـہ ای ڪه مرتڪب خطایے شده اند و از پـدرشان خجـالت مے کشند و سرشـان را پاییـن مے اندازند

 ما هم سحـر بلنـد بشویم ، سرمـان را پایین بیاندازیم

 به خدا بگوییم: از تو خجالت می ڪشیم

#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




روزی #شاه_عباس در اصفهان به خدمت عالم زمانه ” #شیخ بهائی ” رسید پس از سلام و احوالپرسی از شیخ پرسید: در برخورد با افراد اجتماع ” #اصالت ذاتیِ آنها بهتر است یا #تربیت خانوادگی شان؟
شیخ گفت : هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است ولی به نظر من ” #اصالت ” ارجح است. و شاه بر خلاف او گفت : شک نکنید که “تربیت” مهم تر است.
بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچیک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند.
بناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند.
فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ و برقی نبود مهمانخانه سخت تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند.
در هنگام شام، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت دیدی گفتم “تربیت” از “اصالت” مهم تر است ما این گربه های نااهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت “تربیت” است.
 

شیخ در عین اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند.

شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت: این چه حرفیست فردا مثل امروز و امروز هم مثل دیروز! کار آنها اکتسابی است که با تربیت و ممارست و تمرین زیاد انجام می شود ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند.
لذا شیخ فکورانه به خانه رفت. او وقتی از کاخ برگشت بی درنگ دست به کار شد چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد. فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان.
 

شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرفهایش می دید زیر لب برای شیخ رجز می خواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد.
در آن هنگام هنگامه ای به پا شد یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال و این یکی جنوب …
این بار شیخ دستی بر پشت شاه زد و گفت: شهریارا ! یادت باشد اصالت گربه موش گرفتن است گرچه “تربیت” هم بسیار مهم است ولی"اصالت” مهم تر.
یادت باشد با “تربیت” می توان گربه اهلی را رام و آرام كرد ولی هرگاه گربه موش را دید به #اصل و #اصالت خود بر می گردد.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت





عاشق اگر میشوید
عاشق رفتار آدمها نشوید

آدمها گاهی حالشان خوب است
گاهی بد..
رفتارشان متاثر ازحالشان است

عاشق افکارشان شوید
افکارحتی در بدترین حالت
آدم هاهم تغییر نمیکند!

#رومن_پولانسکی

موضوعات: مختلف  لینک ثابت