#واقعه غدير، روايت ابوسعيدخدري |
... |
#واقعه غدير، روايت ابوسعيدخدري
عبدالله بنشريک از سهمبنحصين اسدی نقل مىکند که من و عبدالله بنعلقمه که روزگاری از دشنام گويان على علیه السلام بود به مکه وارد شديم به او گفتم: مىخواهى نزد ابوسعيد خدری صحابىبزرگ رسولخدا صلى الله عليه واله رفته و ديداری تازه کنيم؟ گفت: آری! سپس نزد او رفتيم. عبدالله به ابوسعيد خدری گفت: آيا درباره على فضيلتى شنيده ای؟ گفت: آری، برايت مطلبى را مىگويم مىتوانى اين مطلب را نيز از مهاجران و انصار و قريش هم بپرسى. در روز غديرخم رسولخدا صلى الله عليه واله برخاست و سخنرانى کرد و گفت: ای مردم: آيا من در اختيارداری مؤمنان از خود آنها نسبت به خودشان سزاوارتر نيستم؟ گفتند: آری، و سه بار اين سخن را تکرار فرمود آنگاه فرمود: ای على، نزديک بيا آنگاه رسولخدا صلى الله عليه واله دو دست او را بالا برد تا آنجا که به سفيدی زير بغلشان نگريستم و سه بار فرمود: هرکه من مولای اويم على مولای اوست. عبدالله بنعلقمه گفت: تو خودت اين را از پيامبرخدا شنيدی؟ ابوسعيد خدری گفت: آری دو گوشم آن را شنيد و دلم آن را حفظ کرد. عبدالله بنشريک مىگويد: عبدالله بنعلقمه و سهمبنحصين بر من وارد شدند وقتى نماز ظهر را خوانديم عبدالله بنعلقمه برخاست و سه بار گفت: من به درگاه خدا از دشنام دادن هايم به على توبه مىکنم و از آن استغفار مىطلبم.
تاريخ مدينه دمشق، ج٤٢/ص٢٢٨
فرم در حال بارگذاری ...