همسرفقیری

 

بعضی بچه ها یتیم هستند و بعضی پدرفقیر. یتیم پدر ندارد. پدرفقیر پدر دارد ولی پدرش برایش پدری نمیکند. در زناشویی نیز همین است، بعضی همسر دارند، همسر ذلیل هم نیستند ولی همسرفقیرند. با چند مثال روشن میشود:

 

 

گاهی همسرت خیلی دوستت دارد، زور هم نمیگوید، برایت هم آرزوی بهشت دارد، ولی در عمل ناخواسته زندگیت را خراب میکند. اینجاست که همسرفقیر میشوی.

 

وقتی خانمی مدام در آشپزخانه هست و سرش به کارهای خودش، یا مدام در فکر کار بیرون و درسش است، شوهرش زن ذلیل نیست، بلکه زنفقیر است. مردی که مدام حواسش به تجارت است و به ظاهرش نمیرسد و شام با همسرش بیرون نمیرود، زنش شوهرفقیر است.

 

بسیاری از مردان ایرانی زنفقیر هستند و بسیاری زنان شوهرفقیر. بسیاری از مادران ایرانی دخترانشان را برای خانه داری تربیت میکنند نه برای یار و همسر شدن. این مادران غافلند از اینکه دامادشان اول همدل و همسر میخواهد نه آشپز، غذا را میتوان از بیرون خرید ولی دلدار را نه. یا پسرانشان را جوری تربیت میکنند که عاقبتش شوهرفقیری عروسشان است، ماشین دارد، خانه دارد، طلا میخرد ولی همدم نیست، شانه ای برای گریه کردن نیست.

 

همسری که چند نوع قندان در جهیزیه اش است و همه همیشه شسته و مرتب هستند و پر از قند ولی یک چای دم عصر با همسرش نمیخورد، قطعا طرف مقابلش همسرفقیر است. جالب است بعضی ها برای شکستن این قندان بلامصرف ناراحت هم میشوند. بگذار بشکند. دیگی که برای من نجوشد…

 

بعضی ها کباب پز دارند، خیلی هم مواظبند نشکند یا خراب نشود ولی هیچگاه فکر نمیکنند که با این، کبابی بپزم و یک عصر با همسرم تو حیاط نوش جان کنیم و لذت ببریم.

 

خش دل همسر مهمتر است یا خش روی ماشین. واقعا ماشینی که مواظبش باشی خانمت درب آن را محکم به هم نزند ولی در عوض دلش را در آن میشکنی به درد چه میخورد؟ اگر زد ضبطش را خراب کرد، بگو فدای سرت عزیزم، اگر سوارش شد و کوبید به دیوار، به محض اینکه شنیدی بگو خودت سالمی؟ بگو فدای سرت. میدانی چرا؟ چون همسرت است، فرم دیگری از خودت است.

 

لباسی که برای همسرت نپوشی تا شاد شود به درد چه میخورد. اگر همسرت زیبایی و خوش تیپی تو را دوست دارد، چرا معطلی؟ دوستی برای مشاوره نزد من آمده بود و گله میکرد از همسرش. میگفت در مجلسی خانوادگی بودیم و همسرم با اینکه جوانترین بود لباسش شبیه مسن ترین فرد بود. گفتم شاید جلو جمع خواسته سنگین باشد. گفت در خانه بدتر است. چقدر بد است مرد یا زن در خانه بسته به شغل مثلا بوی گازوئیل بدهد یا سر کله اش از تدریس گچی باشد یا همیشه بوی قرمه سبزی بدهد. نه ادکلنی نه کنار هم نشستنی نه درک احساسات طرف مقابل. به خودت برس، به خاطر خودت و همسرت.

 

مردان و زنان باید یادشان باشد که با همسرشان همخانه نیستند، بلکه همسرند. نگذاریم طرف مقابلمان احساس فقر و کمبود کند. ما نباید برای خودمان زندگی کنیم، بلکه باید برای همدیگر زندگی کنیم و همدیگر را شاد کنیم.

 

اگر همسر شدیم، باید همسری کنیم نه اینکه فقط به امورات خودمان برسیم، فرق نمیکند، چه زن و چه مرد، در همه زمینه ها، گفتگو، برنامه ریزی، همکاری، بیرون رفتن، زیبایی و آراستن. نگذاریم همسرمان احساس کند که ارزشش از ماشین یا قندان کمتر است.

 

با هم روزنامه بخوانیم، جدول حل کنیم، فکر کنیم، برنامه ریزی کنیم، بهانه ای برای دور هم بودن بتراشیم، غرورمان را زیر پا بگذاریم، احساس یکی بودن کنیم، خودمان را بشکنیم و برای هم زندگی کنیم، دل یکدیگر را بدست بیاوریم، لازم شد گذشت هم داشته باشیم. آنگاه اگر به امورات خودمان هم رسیدیم ایرادی ندارد. زن و شوهر مکمل هم هستند، هر دو حق زندگی دارند و هر دو باید از زندگی مشترک بهره مند شوند. این منافاتی با شخصیت‌ زن و مرد ندارد و نه مردسالاری است نه زن ذلیلی، این به معنای درست زندگی مشترک است.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...