جنگ نرم علیه نقش زن در بیداری اسلامی
اندازه فونت
چاپ
ایمیل این مطلب
 
امتیاز بدهید
1
2
 نقش زن و جنگ نرم علیه وی در بیداری اسلامی بپردازد. در این مقاله سعی شده است به چگونگی آمادگی برای بیداری اسلامی و موانع ایفای نقش زنان پرداخته شود. نویسنده آغاز راه بیداری را پایبندی به ارزش‌های اسلامی و اجرای آن در جامعه می‌داند و استکبار جهانی و نیز جامعه‌ای که زن در آن زندگی می‌کند را اولین چالش‌های فرا روی زن در مسیر بیداری اسلامی معرفی می‌کند. در ادامه از سریال‌های وارداتی و شبکه‌های ماهواره‌ای و وسایل ارتباطی جدید به عنوان دیگر عواملی که مانعی بر سر راه زن و بیداری اسلامی است نام برده می‌شود.امروزه نشست‌ها و تلاش‌های ارزشمندی برای بازگرداندن بیداری اسلامی به جوامع اسلامی صورت می‌گیرد؛ جوامعی که هر روز در اطاعت و فرمان‌پذیری شکل و مضمون جدیدی به خود می‌گیرند. برای اینکه این حدیث شریف «مردم خواب‌اند و آن‌گاه که بمیرند به خود می‌آیند»، [1] بر ما صدق نکند باید مواظب باشیم و بیدار. آنچه ما امروز در مناطق عربی اسلامی مشاهده می‌کنیم چیزی جز آغاز یک بیداری اسلامی در دنیای عربی اسلامی نیست. اما متأسفانه این خیزش در برخی از کشورها هنوز کامل نشده است و این در حالی است که این قیام در کشورهای دیگر به دست فرصت‌طلبان افتاده است؛ کسانی که تلاش دارند با ظاهر انقلابی خود این انقلاب را از مسیر اصلی منحرف کنند.

جدای از اینکه این انقلاب ثمربخش بوده یا نه، حضور مردان و زنان و کودکان در میدان التحریر و دیگر مناطق مشابه در جهان عرب به این معناست که دیگر مردم ظلم و خواری را تاب نمی‌آورند و خواستار آزادی و اجرای قوانین الهی و بهره‌مندی از حقوق بشر و آگاهی و شفافیت در اجرای ارزش‌های اسلامی و همچنین خواستار مقابله با خطرهای پیش روی امت اسلامی مانند فتنه‌های مذهبی که در گوشه و کنار جهان وجود دارد، هستند. این‌ها گام‌های اولیه به سوی بیداری اسلامی هستند.

ییداری اسلامی دارای دو مقوله فردی و اجتماعی است. در ابتدا باید بیدارسازی از فرد آغاز شود تا جامعه به سمت آن سوق پیدا کند و رفته رفته جامعه جهانی را هم در بر بگیرد. بدون شک در این امر عوامل متعددی به ما یاری می‌رساند که شاید بارزترین آنها اسلام است که ما را با دیگر ملت‌ها گرد هم می‌آورد. و متأسفانه استکبار پی به این نکته برده است که دین ما و ارزش‌های ما و فرهنگ ما همان نیروی ماست و در پی این است که با همه توان خود در بین ما شکاف ایجاد کند تا دست از این ارزش‌ها برداریم و در نتیجه بتواند بر سرزمین و ناموس و مقدسات ما سیطره پیدا کند و تاریخ و فرهنگ ما را جعل کند. در این راه و برای دست‌یابی به هدف خویش از ابزارهای زیادی بهره می‌گیرد. پس زبان حاکم، زبان جنگ، تهاجم، اشغال‌گری، سلب هویت و تاریخ و جغرافیاست. همانند چیزی که در فلسطین رخ داد. در حالی که شعار این بود: «افراد بزرگسال می‌میرند و کودکان فراموش می‌کنند.» [2] دو سال سپری شد تا اینکه این گفته شکست خود را در عمل ثابت کرد. اما بزرگسالان فلسطین بعد از آنکه آنچه رخ داده بود را در وجدان و روح و قلب کودکان خود حک نمودند، مردند. و این مثالی بسیار ساده از بی فایده بودن این نیروهای نظامی در کشتن یا زدودن آرمانی زنده در درون هوادران آن است.

دشمن این حقیقت را به خوبی درک کرده است، پس بازآمده تا جنگی دیگر و نوعی دیگر را علیه ما آغاز کند. جنگی که نه به ارتش نیاز دارد و نه به توپ و تانک. اما این جنگ از آن یکی بسیار قوی‌تر و خطرناک‌تر است و آن جنگ نرم است که امروز بسیار از آن گفته می‌شود و شاید ژوزف نای، رئیس مدرسه پژوهش‌های دولتی کندی در دانشگاه هاروارد، از نخستین کسانی باشد که از این جنگ سخن گفته‌ است. وی رئیس شورای ملی اطلاعات و نیز معاون وزیر دفاع آمریکا بوده است. وی استفاده از یک قدرت نرم را وسیله موفقیت در سیاست بین‌المللی می‌داند. نیرویی که در مقایسه با تمامی جنگ‌هایی که ایالات متحده آمریکا علیه دیگر کشورها به راه انداخته است برتر است؛ زیرا این جنگ به طور خلاصه، جنگ جذابیت و اقناع است نه جنگ اجبار. ژوزف نای از این نیرو به عنوان نیرویی یاد می‌کند که بر اساس یک نظریه از آغاز خلقت وجود داشته است. بنابراین، این جنگ مبارزه حق است با باطل و مبارزه با فریبی است که شیطان در جان و وجود انسان آن را به کار می‌بندد.

و شیطان همانی است که قسم یاد کرد و گفت: «به عزت تو سوگند همانا تمامی آنان را فریب می‌دهم مگر بندگانی از آنان که مخلص‌اند.» [3] اما شیطان در همین آیه اعتراف می‌کند که بندگان مخلص او را ناامید می‌کنند؛ کسانی که خداوند را مخلصانه عبادت می‌کنند. ما در برخورد با شیطان‌های جدید هم به ایمان و اجرای تعالیم دین نیازمندیم؛ زیرا وضعیت همان است که بود و واقعیت نیز یکی است. ما نیز به همان شیوه مورد هدف قرار گرفته‌ایم و این به واسطه پیش‌کشی باطل به شیوه‌ای جذاب و دوست‌داشتنی است. در مرحله نخست غرایز و خواسته‌‌ها و آمال انسان را هدف قرار می‌دهند و او را به ظرفی خالی از محتوای دین و تمدن اسلامی تبدیل می‌کنند. افرادی هستند که تلاش دارند اسلام را به وسیله ایجاد اختلافات مذهبی بین شیعه و سنی پاره پاره و کوچک کنند و در هر زمان و مکانی که فرصتی دست دهد، به این اختلافات دامن زنند و آتش این اختلافات را روشن‌تر کنند تا سود بیشتری ببرند و به اهداف خود برسند.

متأسفانه، هنوز شیطان شناخته‌شده نزد ما همان شیطان سنتی است؛ اما امروز شیطان‌ها زیاد شده‌اند و ابزارهای آنان نیز بیشتر. شیطان قدیمی خواست ما را اغوا کند تا مرتکب عمل حرام شویم و با سرنوشتی بد وارد جهنم شویم؛ اما امروز شیطان‌ها با شیوه‌های نرم و جذاب تلاش دارند تا مردم را وسوسه کنند و آنان را به زبان حال خویش تبدیل کنند و این در حالی است که شیوه‌های آنان نرمی بیشتری به خود گرفته است و در حال حاضر نیز ما در برابر خواست آنان اطاعت‌پذیری بیشتری داریم. اکنون راه حل چیست؟

راه حل فقط بیداری، پیوسته گوش به زنگ بودن و تأثیر‌پذیری فعال از سوی نخبگان علمی و دینی و فرهنگی است و این بخشی از حضور ما در این مکان است.

بنابراین، با وجود شیطان‌های جدید و شیوه‌هایی که بیش از پیش نرم‌تر می‌شود، این جنگ با نرمی و تأثیر‌گذاری خود تمامی عناصر تشکیل‌دهنده یک جامعه اسلامی را در بر می‌گیرد. حال می‌خواهیم توجه‌ها را به زن که همانا از ستون‌های اساسی و بنیادین هر جامعه اسلامی است، جلب کنیم.

چگونه است که امروز زن مسلمان هدف این جنگ نرم قرار گرفته است؟

نقش طبیعی زن در بیداری اسلامی

بیداری یک جامعه اسلامی از بیداری فرزندان آن جامعه و از تمام عناصر تشکیل‌دهنده آن آغاز می‌شود و اگر به ساختار جامعه خویش نگاهی بیندازیم حتماً درخواهیم یافت که همانا خانواده عنصر تشکیل‌دهنده واقعی همه جوامع است و نیز می‌دانیم که زن دریچه اطمینان خانواده است. گفته می‌شود که زن نیمی از جامعه است و ما می‌گوییم که زن همة جامعه است؛ زیرا زن نیمی از جامعه و سازندة نیم دیگر آن است. با توجه به اینکه زن هم مادر و تربیت‌کننده نسل است و هم می‌تواند پزشک، وکیل، سیاستمدار و … باشد و همچنین در خانواده و محیط اطراف و جامعه ﺗﺄثیر بسزایی دارد، اگر در سطح بالایی از فرهنگ و آگاهی باشد و بر اساس ارزش‌های اسلام به رشد و تربیت نسل بپردازد، خانواده ایمن باقی می‌ماند و در نتیجه جامعه سالم خواهد ماند و عکس این موضوع نیز صادق است.

اگر زن و جامعه فاسد شود، خانواده و جامعه نیز به سوی انحراف کشیده می‌شود. زنان هرچند که وظایفی مشابه وظایف مردان در کار ایفا می‌کنند، دارای قدرت ﺗﺄثیرگذاری ویژه‌ای در محیط خویش هستند. گاهی مادر بیشتر از پدر در پسر خود ﺗﺄثیر می‌گذارد و این در حالی است که دانش‌آموز پسر هنگام ارتکاب خطا در مقابل معلم زن بیشتر شرم‌زده می‌شود تا معلم مرد. در دیگر زمینه‌ها نیز این‌گونه است.

همه ما تلاش داریم تا ایمنی بدن خود را در مقابل امراض حفظ کنیم اما نباید فراموش کنیم که بر ما واجب است به ایمنی روح و اجتماع که ما را از بسیاری امراض اجتماعی و رفتاری در امان می‌دارد، توجه داشته باشیم. بدون شک زن نیز در کنار مرد می‌تواند در ساختن این مصونیت مشارکت کند و این امر از طریق ایفای نقش‌های متعددی است که خداوند سبحان و تعالی بر عهده زنان قرار داده است. آن‌گونه که در لبنان می‌گوییم زن در آنچه که جامعه در آن به سر می‌برد سهم شیر را دارد [4] و این امر به خوبی در بیشتر انقلاب‌های عربی در مصر و تونس و بحرین و یمن نمایان شده است.

قبل از آن نیز شاهد نمونه‌هایی از زنان مقاوم در لبنان و فلسطین بودیم و چقدر ما امروز نیازمند زنانی مانند الحاجه، مادر فرماندة شهید عماد مغنیه، هستیم. زنی که وظایف اجتماعی بیرون از خانه و تربیت مردانی که کاروان جهان را هدایت کرده‌اند را در خود جمع نمود. او مادر سه شهید است و آرزوی شهیدان بیشتری را دارد. این زن نمونه یک زن استثنایی است. یک بار از وی در روز مادر از کودکی عماد مغنیه پرسیدم و اینکه چگونه او را تربیت می‌کرد در پاسخ جواب بسیار زیبایی داد: برای تربیت او خود را ناچار دیدم که دوستان و نزدیکان او را که در خانه ما جمع می‌شدند و به بحث و گفت‌وگو مشغول بودند را تربیت کنم و از دور همه این امور را مشاهده می‌کردم.

دوست و دشمن اعتراف می‌کنند که این زن فرمانده‌ای قهرمان را تربیت کرد و شایسه‌تر آن است که بگوییم به دلیل کشته شدن فرزندان وی در راه آرمانی که بدان ایمان آوردند، دیگر برای وی فرزندی باقی نمانده و همچون مدرسه‌ای است برای دختران جوان از تمامی نسل‌ها. آیا کسی می‌تواند در این مسئله شک کند که این زن در نقشی که در بیداری اسلامی به او واگذار شده، موفق نبوده است؟ وی وجدان بسیاری از زنان و مادران شهدا در لبنان و کشورهای عربی را بیدار ساخت. و این چنین است مادر شهید بوعزیزی، آغازگر انقلاب مردم عرب. اما امروز در این دهکده جهانی آسان نیست که یک زن انسانی را تربیت کند که ذلت و خواری را نپذیرد و این در حالی است که سخنان او آتش انقلاب و آغاز بیداری نزد زنان در میدان تحریر مصر و میدان لولو بحرین و دیگر میدان‌های عزت و کرامت را شعله‌ور ساخت.

تأثیرات استثنایی مادارن شهدا را در ایجاد بیداری اسلامی و آگاهی‌بخشی یاد‌آور می‌شویم بدون اینکه بخواهیم ﺗﺄثیراتی را که زنان در عرصه‌های علم و طب و سیاست و اقتصاد به دست آورده‌اند فراموش کنیم. عایشه مصطفی، دختر نوزده‌ساله مصری، نمونه‌ای از آن است. دختری که با اختراع سامانه ویژه پرتاب سفینه‌های فضایی آینده بدون استفاده از قطره‌ای سوخت، نقل زبان‌ها شد. اختراع او دنیا را شگفت‌زده کرد و موضوع بحث دانشمندان فضایی در هر نقطه از جهان شد و این در حالی است که عایشه از تحقیقاتی که آژانس فضایی ناسا در حال انجام آن است، پیشی گرفت. زیرا این سازمان از برترین تکنولوژی‌ها در نیروی رانش ماهواره‌ها به جای موتور معمولی موشک بهره‌مند بوده است، آنچه باعث کاهش یافتن پسماندهای جهان شده و سبب افزایش سرعت سفینه‌ها می‌شود؛ همچنان که یک منبع مجانی انرژی پاک را شکل می‌دهد. آیا اینجا کسی می‌تواند در این مسئله شک کند که این دختر جوان به هر شکل در راه بیداری اسلامی و با داشتن الگویی نیکو و حجاب و علم دستاوردی را ارائه نداده است؟ در جهان عرب نمونه بسیار است و از هر زاویه که به زن بنگری می‌تواند نقطة روشن تحول در مسیر بیداری اسلامی باشد.

به شکل خلاصه بیداری اسلامی فقط یک نظریه نیست بلکه آن در مجموعه‌ای از اصول و آداب و رفتار یک جامعه که از آن ﺗﺄثیر می‌پذیرد، نمایان می‌شود.

موانع پیش روی زن در بیداری اسلامی

قبلاً یادآوری کردیم که زن در پی‌ریزی جوامع چه نقشی دارد و چگونه در نقش‌های راهبردی به سوی بیداری اسلامی به ایفای نقش می‌پردازد و حضوری فعال دارد. بنابراین، زن در خانواده، جامعه و ملت با انجام وظایف متعدد خود حضور داشته است. پس چه چیزی باعث ایجاد مانع در راه ایفای نقش زن در جامعه می‌شود؟ وظیفه‌ای که اگر تحقق یابد پیشرفت بزرگی در بیداری اسلامی کسب می‌کنیم. حقیقت این است که مستکبران از دستان خود کمتر استفاده می‌کنند و بیشتر عقل خود را در اندیشیدن خسته می‌کنند و تلاش دارند تا راه‌هایی برای سیطره بر امت اسلامی بیابند. بعد از آنکه ارتش آنها از این امر عاجز ماند، با نگاهی به عناصر قدرت در جامعه خود دریافتم که آنها (مستکبران) به سدی محکم از ارزش‌ها و اعتقاداتی که هواپیماهای آنان از عهده آن برنمی‌آیند، برخورد کرده‌اند. بدون شک سرچشمه این ارزش‌ها خانواده است و کلید خانواده زن می‌باشد. پس آگاهی زنان ما باعث خوشحالی استکبار نشد و امروز زن هدف اصلی قرار گرفته است.

بعد از زن نیز خانواده و جامعه هدف قرار گرفته‌اند و این زمانی است که قدرت‌های استکباری به خوبی فهمیده‌اند که زن عنصر قدرت در جوامع اسلامی است. استکبار جنگ‌های فزاینده و بی‌شماری را علیه زن به راه اندخته است؛ جنگ‌هایی که هدف آن عواطف و احساسات زن است، جنگ‌هایی که فطرت زن و تفکر درونی او را هدف قرار داده است و ابزارها نیز علاقه زن به وسایل نوظهور و خواست وی برای هرچه سریع‌تر به‌روز شدن را هدف قرار داده است. اما متأسفانه زنان خطر این عسل پیش‌کش آلوده به سم تمدن را به خوبی درک نمی‌کنند، امری که عواقب مصیبت‌بار آن را به شکل آنی و همچنین در درازمدت مشاهده می‌کنیم؛ آنچه باعث ایجاد مانع بر سر راه بیداری اسلامی می‌شود.

اما مانع‌تراشی در مسیر انجام وظایف زن در بیداری اسلامی به دو شکل پیگیری می‌شود:

1. این موانع از سوی قدرت‌های استکباری با آمریکایی نمودن ارزش‌ها و غربی کردن (اروپایی کردن) تفکرات و یهودی‌سازی تاریخ و سرزمین و ناموس مسلمانان صورت می‌گیرد. این در حالی است که تمامی دشمنان اسلام که منتظر اشتباه مسلمانان هستند برای به فساد کشاندن خانواده و فروپاشی ارزش‌ها متوسل به فساد زن شده‌اند و در نتیجة این فساد، جامعه و نظام دینی و ارزش‌ها به قهقرا می‌روند و این از کشنده‌ترین جنگ‌هاست.

2. متن جامعه‌ای که زن در آن زندگی می‌کند هدف قرار می‌گیرد. جامعه‌ای که به نوبه خود می‌تواند گمراه‌کننده باشد و گاهی بازیچه‌ای است برای اجرای آنچه با عنوان‌های مختلف از زن درخواست می‌شود، عناوینی مانند اسلام معتدل که از فرهنگ غربی استقبال می‌کند، اسلامی که خواهان پیوستن به غرب است. این نظریه به دنبال اجرای اسلام به شیوه خاص خود است و این امری است که بر اغلب نظام‌های حاکمیتی در جهان عرب حاکم است. کسانی که ساده‌ترین حقوق زن برای انتخاب و نامزدی در انتخابات را از وی سلب می‌کنند، او را از حقوقی که اسلام به وی داده است محروم می‌کنند. البته رفتار این دولت‌ها قابل سرزنش نیست و سازمان‌های حقوقی آمریکا و حتی سازمان‌های بین‌المللی خواهان اعطای حقوق زن در بعضی از کشورها نیستند؛ به این دلیل که این دولت‌ها به راحتی تسلیم طرح رژیم صهیونیستی بزرگ شده‌اند. در اینجا جامعه و سیاستمداران دشمنان حقیقی هستند که زن را در پیشرفت و بیداری خویش هدایت می‌کنند و در نتیجه زن قربانی دوگانگی ارزش‌هایی می‌شود که جامعه مطیع و تسلیم‌پذیر وی، بر او تحمیل می‌کند. به طور مثال در بسیاری از مناسبت‌های ملی، هرچند به صورت غیر عمد، خوانندگان زن و زنان رقصنده مهمانان افتخاری هستند و این امر باعث به وجود آمدن گونه‌ای از دنیاپرستی نزد بعضی از زنان و دختران جوان می‌شود. پس در نتیجه به سوی تقلید کورکورانه از این افراد گرایش پیدا می‌کنند با هدف اینکه همانند آنان شوند و از همان جایگاه برخوردار شوند و این مشکلی عظیم است.

امروزه ابزارها زیادی برای ایجاد مانع بر سر راه بیداری ملت‌های مسلمان به‌ویژه زنان قرار دارد و این در حالی است که ما در عصر جهانی‌سازی و عصر دهکده جهانی زندگی می‌کنیم، دهکده‌ای که تمامی بشر در آن زندگی می‌کند و این پیشرفت بزرگ و فزاینده در وسایل ارتباطی و تکنولوژی باعث شده است که فاصله‌ها نزدیک‌تر شده و امکان آشنایی منفی و مثبت با دیگر فرهنگ‌ها را فراهم بیاورد. اما زمانی که از جنگ نرم سخن می‌گوییم، روی سخن ما با موارد منفی‌ای است که در پیشرفت زن مانع ایجاد می‌کند. این موارد دارای شیوه‌ها و ابزارهایی مانند تلویزیون، اینترنت، دستگاه‌های تلفن و برنامه‌های آن، شعارهای غیر واقعی سازمان‌های بهداشتی و فرهنگی و حقوقی است که هدف این شعارها با حقیقت آنچه می‌گویند متفاوت است.

اکنون توجه شما را به بعضی از نمونه‌های کاربردی و روزمره که در جهان عربی و اسلامی که زن به وسیله آنها هدف قرار گرفته است جلب می‌کنم و این حقیقت چیزی است که مانع پیشرفت زنان در تکمیل مسیر بیداری اسلامی است.

نمونه‌ها را از واقعیت جهان، جایی که در آن زندگی می‌کنیم، اخذ کرده‌ایم و این نمونه‌ها تبدیل به پدیده‌های اجتماعی شده است؛ به دلیل اینکه در بیش از یک کشور عربی اسلامی حاکم شده است. بارزترین این نمونه‌ها در رسانه‌ها و وسایل متنوع آن و بعضی از وسایل ارتباطی نمایان می‌شود و در موارد زیر مشهود است:

1. سریال‌های وارداتی.

2. برنامه‌هایی که به طور گسترده با واقعیت ما تفاوت دارد.

3. برنامه‌ها و شبکه‌های ویژه آرایش و لباس و آشپزی و طراحی.

4. وسایل نوظهور ارتباطی و شبکه‌های ارتباط جمعی.

ابتدا باید اشاره کنیم که این شبکه‌ها گاهی خوراک رسانه‌ای و تبلیغاتی خود را به شیوه‌های حساب‌شده پخش می‌کنند و با آگاهی کامل می‌دانند که چه کسانی را با ابزارهای نرم خود هدف قرار داده‌اند. برای این امر بودجه‌هایی را در سطح دولت‌ها تخصیص می‌دهند تا به این‌گونه جنگ‌های نرم بپردازند و گاهی نیز این برنامه‌‌ها را به صورت تقلیید کورکورانه پخش می‌کنند و این در حالی است که در هر دو وضعیت، جامعه متحمل زیان می‌شود. ما در اینکه بعضی از شبکه‌ها از این نوع جنگ بری هستند شکی نداریم اما غفلت آنها و پیروی کورکورانه در آنچه غرب پخش می‌کند باعث به فساد کشیده شدن کارها می‌شود.نقش زن و جنگ نرم علیه وی در بیداری اسلامی بپردازد. در این مقاله سعی شده است به چگونگی آمادگی برای بیداری اسلامی و موانع ایفای نقش زنان پرداخته شود. نویسنده آغاز راه بیداری را پایبندی به ارزش‌های اسلامی و اجرای آن در جامعه می‌داند و استکبار جهانی و نیز جامعه‌ای که زن در آن زندگی می‌کند را اولین چالش‌های فرا روی زن در مسیر بیداری اسلامی معرفی می‌کند. در ادامه از سریال‌های وارداتی و شبکه‌های ماهواره‌ای و وسایل ارتباطی جدید به عنوان دیگر عواملی که مانعی بر سر راه زن و بیداری اسلامی است نام برده می‌شود.

 شناخت دین اسلام، پرهیز از تقلید کورکورانه، اراده و… را به عنوان ابزارهایی برای مقابله با جنگ نرم علیه زن معرفی می‌کند.

 

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...