مناجات با حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

 

 

محمد قاسمی

 

فراق یار که ایّام آن شماره نداشت

به غیر حوصله و صبر ، راه چاره نداشت

به احترام تو پوشیدمش ، ولی هرگز

لباس صبر بر اندام من قواره نداشت

کسی که طالع بخت مرا رصد می کرد

میان وسعحت افلاک ، یک ستاره نداشت

به پای عشق تو چون شمع سوختم امّا

هزار حیف که این سوختن ، شراره نداشت

در این مسیر رسیدم به این که می گویند :

که شاهراه رسیدن به تو کناره نداشت

اگر چه وقت مَثَل هست عکس این ، امّا

پیاده داشت خبر از تو و سواره نداشت

به حیرتم که پس از آمدن چرا برگشت ؟

کسی که فرصت برگشتنِ دوباره نداشت

فدای یار شدن ، عینِ خِیر هست و کسی

در این مقام ، نیازی به استخاره نداشت

مرا به گریه خرابم کن و بساز از نو

به حقّ اشک رُبابی که شیرخواره نداشت

بگیر گوش مرا ، تا دگر خطا نکنم

به گوش زخمی طفلی که گوشواره نداشت

 

موضوعات: ادبیات شعری اهل بیت(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...