مشکل اصلي اکثر انسان‌ها که با مرگ درست برخورد نمي‌کنند تصور غلطي است که نسبت به مرگ دارند، ولي اگر تصور آن‌ها تصحيح شود مسلّم مرگ يا انتقال به عالم ديگر را يکي از زيبايي‌هاي عالم خلقت مي‌يابند. در تصور صحيح از مرگ به سه نکتة اساسي بايد توجه کرد که عبارت است از:

1ـ مرگ، نسبي است. يعني مرگ نسبت به دنيا مرگ است و نسبت به جهانِ پس از دنيا تولد است، پس در واقع يك تحول است، به اين معني كه مرگ پايان قسمتي از زندگي انسان وآغاز مرحله‌اي نوين از بخش اصلي زندگي است. مثل اين است که انسان از مرحلة کودکي به مرحلة جواني مي‌آيد، که در آن صورت نسبت به کودکي مرده است ولي نسبت به جواني زنده شده است.

2ـ مرگ، خارج شدن از نظامي است با درجه وجودي ضعيف، و وارد شدن به نظامي است با درجه وجودي شديد كه در شرايط جديد امكان ظهور حقايقي فراهم مي‌شود كه در دنيا امکان آن‌چنان ظهوري ممكن نبود.

3ـ دنيا مانند رَحِمي است كه انسان را آماده مي‌‌كند براي دنياي وسيع‌تر، يعني قيامت، و مرگ دورة انتقال از اين دنيا به آن دنياست تا در قيامت استعدادهايي مثل خلود و تجرد كه در اين دنيا امكان ظهورش نبود ظهور كند.

در طول کتاب إن‌شاءالله به نحو مستوفي به اين سه موضوع مي‌پردازيم. در اين‌جا به فرمايش امام خميني«رحمة‌الله‌عليه» در اين رابطه بسنده مي‌کنيم که مي‌گويند:

«معاد امري نيست كه در همين نشئه طبيعت واقع شود، اين انكار معاد و رجوع الي‌الله و تثبيت عالم طبيعت و تخليد آن است. امر معاد مثل فساد و خاك‌شدن شجره و دوباره به صورت شجره درآمدن همان اجزاء، به مرور زمان با تحولات و انقلابات طبيعت نيست، زيرا تغيير شجره به منزله برگشتن به نشئه ديگر نمي‌باشد، در صورتي كه ضرورت تمام شرايع اين است كه معاد، اثبات نشئه ديگر و اثبات عالم فوق‌الطبيعه است، و لفظ معاد هم به معني «عود الي الله» است، عود الي الله دانستنِ معاد، به سبب قربي است كه آن نشئه به عالم الوهيت دارد. تعبير «رَاجِعونَ» در «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ»  به همين معني است، يا اين‌که فرمود: «كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُون»  به همان نحو که از عالم بالا شروع شديد، به همان نحو برمي‌گرديد

 

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...