قایقی ساخته ام..

جنسش از راز و نیاز

بادبانش از صبر، دکلش از ایمان

در شبی مهتابی _

سفری دور و دراز، می کنم از لب دریا آغاز

دل به امواج بلا خواهم داد…

اگرم ساز مخالف زند و باد به همراهی طوفان خواهد

که مرا منصرف از راه کند

راه بیراهه کند، مضطر و درمانده کند

.. باکی نیست

من به همراه دعایی دارم

و به دل قطب نمایی دارم

و اگر در طی راه،،

به عنادی شکند زورق امید مرا گردابی

.. باز اندوهی نیست

بازوانی دارم

میزنم آب و شنا می کنم و میدانم

که «« خدایی »» دارم

** که اگر خسته شدم دست گیرد بی شک

و به ساحل برساند به یقین *

 

موضوعات: حرفهای قشنگ  لینک ثابت
نظر از: خادم المهدی [عضو] 

با سلام ممنون از وبلاگ خوبتون
و تبریک میگم بابت ممتاز شدن وبلاگتون
باعث افتخاره

1395/05/11 @ 10:28
نظر از: سیــده الهام عزتی [عضو] 

سلام علیکم
ممنون از مطالبتون
http://seyyedehelham.kowsarblog.ir/

1395/05/10 @ 21:15


فرم در حال بارگذاری ...