فقط حیدرامیرالمومنین است |
... |
فقط حیدرامیرالمومنین است
لبهای قلم باز ، ز وصف تو کم آورد
در شأن خودت غیر خودت نیست سزاوار
هفتاد فلک ، سجده به پاهای تو رفتند
تسبیح سماوات شده ، حیدر کرار
دریای عجائب که حسن سازد و زینب
کلثوم و حسین ، گوهر نایاب ،به تکرار
با ناد علـــــــــــــــــــــی ، هر گرهی لب بگشاید
این عین یقینست ، نه در سایه ی انکار
توحید و خدا ، در سکناتش به لب آید
این ریشه به حقانیت و عشق دهد بار
هرکس که خدا خواهد و وحدانیتش را
باید به علـــــــــــــــــــــی رو بزند ، از سر اجبار
بر سفره ی او آدم و نوحست و سلیمان
جن و ملک و انس به این ریشه گرفتار
تسبیح علـــــــــــــــــــــی یارب و، رب نام علی را
در خلقت عالم به یقین برده دوصد بار
خیبر شکن و خط شکن و نیزه شکن بود
اینگونه تجلی کند این تحفه ی دادار
هرکس که علـــــــــــــــــــــی را به امامی نشناسد
ناچار بلغزد ز صراطش به دم نار
تا نام علـــــــــــــــــــــی ورد زبان نیست نشاید
با نام علـــــــــــــــــــــی باز شود عقده ی هر کار
شب طرفه ی زلفیست ، که افتاده به پایش
والیل ، که غیر از تو شهی نیست ، صداقرار
من مرتضوی ، فاطمی و زینبی هستم
من حیدریم ، این صفتم را بزنم جار
در آتش این عشق ، تب فاطمه میسوخت
در راه علـــــــــــــــــــــی تحفه شد این ، در گهر بار
در مهلکه ی آتش و دیوار و در و بغض
باعشق علـــــــــــــــــــــی ، بیعت خون داد به مسمار
توحید خدا معرکه در ، آتش و غم برد
رفتست به امداد علـــــــــــــــــــــی با تن بیمار
در عشق شده غوطه ور از آتش نمرود
رفتست به خیبر شکنی باز ، علـــــــــــــــــــــی وار
ای مست قلم ، از چه نوشتی که کم آمد
از مدح علـــــــــــــــــــــی ، بی مددش دست نگهدار
عالم که فدایی شده با عشق تو حیدر
در شأن خودت غیر خودت نیست سزاوار
فرم در حال بارگذاری ...