غلامش ایستاده بود و این سخن میشنید... |
... |
زشترویی در آیینه به خود مینگریست و میگفت: سپاس خدای را که مرا با صورتی نیکو بیافرید.
غلامش ایستاده بود و این سخن میشنید.
چون از نزد او به درآمد، کسی بر درِ خانه از حالِ صاحبش پرسید. غلام گفت: در خانه نشسته است و بر خدا دروغ میبندد.
#عبید_ذاکانی
فرم در حال بارگذاری ...