عشق یعنی در خیابان های اطراف حرم

سر بزیر و با ادب، آهسته برداری قدم

.

إذن سلطان را بگیری با دلی باران زده

پا گذاری در حرم، هربار از باب الکرم

.

با خودت اسم رفیقان را بگویی زیر لب

بالاخص جامانده ای که داده آقا را قسم…

.

باخودت چیزی نیاور غیر کاغذ های شعر

یک مفاتیح الجنان، تسبیح و مهر و یک قلم…

.

شعر را باید همین جا نذر آقایت کنی

هرچه گفتی…هرچه می گویی…تمامأ…زیر و بم

.

گوشه ی صحنی…کنار زائران روسپید

باز بنشینی و بسم الله رحمن… سیل غم

.

پنجره فولاد را گفتند باب کربلاست…

کاش من زایر شوم یکبار دیگر دست کم…

.

یاد هرچه دلشکسته، هرچه غمگین و مریض

آه از درمانده گان دور مانده از حرم…

.

بغض هایت را نگفته…وقت رفتن می رسد

دل نکنده بگذری از صحن با چشمان نم…

.

در امانات حرم دل را به خادم بسپری

سوی خانه، با ادب…آهسته برداری قدم…

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...