حضرت استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی :

✴️ ذهن انسان آن قدر عظیم است که خودش را زندانی خودش می‌کند و در این انجماد می‌ماند. زندانی ذهن امید رهایی ندارد.
✴️ ممکن است خود را آزاد بدانم ولی در زندان ذهن باشم، آیا ملاکی هست که بفهمیم زندانی ذهن هستیم؟
✴️ اگر بتوانم در تمام عقایدی که اکنون دارم قدری شک و تردید کنم، رها می‌شوم. انسانی که قدرت شک کردن ندارد یا نمی‌خواهد شک کند هم چنان خر باقی می‌ماند.

 انسانی که بتواند شک کند دیگر زندانی ذهن نیست و رها می‌شود.
 مادامی‌که شک نکنی در زندان ذهن خود باقی می‌مانی.

  شک مقدس است.
اگر انسان نتواند شک کند یقین حاصل نمی‌کند.

  شک همیشه مقدمه است و در شک باقی ماندن کفر است.
شک برای عبور و رفتن است.
  شک فقط راه رفتن را یاد می‌دهد و نمی‌گوید در این جا بمان.
اگر ماندن را دور بریزیم درست می‌شود.
  رفتن راه مهم است.

* عبور از شک یعنی به یقین رسیدن و دوباره در آن یقین شک کردن و این سلوک و رفتنِ راه است.

  شمس الدین محمد تبریزی می گوید؛ پیش ما کسی یک بار مسلمان نتواند شد، مسلمان می‌شود و کافر می‌شود و باز مسلمان می‌شود و هر باری از او چیزی بیرون می‌آید، تا آن وقت که کامل شود.

  مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز می‌گوید :

  لنگ و لونگ و خفته شکل و بی‌ ادب
  سوی حق می‌غیژ او را می‌طلب
  دوست دارد دوست این آشفتگی
  کوشش بیهود به از خفتگی است.

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...