شهيدى که به روى مادر چشم گشود

 

 پس از شهادت علی اصغر ،علی اکبر پیکر برادرش رو توی آرامگاه ابدی اش گذاشت و بعد از دفنش روی قبر خالى بغلی کوبید و گفت :

- علی اصغر اینجا رو برای من نگهدار.

انگار از شهادتش خبر داشت.

به پدرش هم گفت فعلا تابلو سفارش نده.

من که شهید شدم اونوقت یه تابلوی دوتایی سفارش بده.

کسی اون موقع باورش نشد اما 5 ماه بعد علی اکبر همون جایی دفن شد که خودش نشون داده بود.

 ماجراى چشم گشودن على اکبر به روى مادرش:

 مادر شهید دراین باره تعریف میکند:

 ” روز تشییع جنازه رفتم داخل قبر.

هیچ کس دیگری به جز من و علی اکبر داخل قبر نبود. سرم رو برم نزدیک صورتش .

گفتم خدایا تو رو به علی اکبر امام حسین قسمت می دم که یه بار دیگه چشمهاى علی اکبرم رو بهم نشون بدی.

دوست دارم چشمهاى پسرم رو یه بار دیگه ببینم .

 همون موقع بود که چشمهاى علی اکبر باز شد. به همون زیبایی بود که در شب دامادی اش بود .

خدا رو شکر کردم که آخرین خواسته ام در مورد فرزندم برآورده شد.

به کسی چیزی نگفتم و از قبر بیرون آمدم. تا چند سال بعدش هم به کسی حرفی نزدم اما از روی عکسهایی که گرفته شده بود همه متوجه مطلب شدند.”

 

 شهید علی اکبرصادقی متولد۱۴/۱/۱۳۴۴

شهرستان پاریز

 

♦برگرفته از کتاب: لحظه هاى آسمانى - غلامعلى رجايی

 

موضوعات: شهدا  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...