دیشب سه غزل نذر تو کردم که بیایی

چشمم به ره عاطفه خشکید، کجایی؟

با شِکوه ی من چهره ی آدینه ترک خورد

از سوی تو اما نه تبسم، نه ندایی

 از بس که در اندیشه ی تو شعله کشیدم

خاکستر حسرت شده ام، نیست دوایی؟

آمار تپشهای دلم را به تو گفتم

پرونده شد اندوه من از درد جدایی

سوگند به آوای صمیمانه ی نامت

از عشق فقط قصد من و شعر شمایی

هر فصل دلم بی تو ببین رنگ خزان است

آغاز کن ای گل! سفر سبز رهایی

من منتظرم! مرحمتی لطف و نگاهی

حیف است رسد مرگ من آقا! تو نیایی

( اللهم عجل لوليک الفرج )

 

موضوعات: ادبیات شعری اهل بیت(ع)  لینک ثابت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

زيباست

1395/05/31 @ 13:44


فرم در حال بارگذاری ...