تقدیم به علی بن موسی الرضا(ع)

دل درون سینه سنگینی می کرد وسعتی بی کرانه دل تنگی کرد.بی تاب بود باجان غریبگی می

کرد.گاهی زتپش می ایستاد بهانه گیری می کرد اما نه که از تن خسته چه می خواست دل که از درد

به هر دری می زد در حالی می خواست گفت زندانی تنت شده ام همه عمر به هر کجا که رفته ای به

پای تو دل کشان کشان کشیده ام خون دلم چکیده است دست به پای تو دامان تو او به پای تو تو به هر

کجا که خواسته ای قدم قدم دویده ام منم دلم …..خسته ام …….با تو دیگر نه …….دل افتاد بر

زمین از کی جداست بعد از این دل به دلت گشت گشت گشت بعد هر کجا رفت رفت رفت بعد بوی

خوش خوش غریبی به مشامش می رسید به سمت پنجره فولاد ……پنجره فولاد دل دلت دلت قصد

 پس کشیدن داشت حسی نداشت سرد سرد سرد  دل به زمین پای پنجره فولاد کمی آن طرف تر دل

را سپرد به امانت امام رضا (ع)

 

سمیه فتحی طلبه پایه اول مدرسه علمیه جوادلائمه خواهران آبدانان

موضوعات: جوادالائمه(ع)  لینک ثابت
نظر از: 313 [عضو] 

سلام. فراخوانی با عنوان تخته و کچ، برای روز مادر داریم سر بزنید خوشحال می شویم.
ممنون

1392/02/09 @ 12:44
نظر از: حاتم [عضو] 
حاتم

یا امام رضا مددی
موفق باشید

1392/02/09 @ 11:08
نظر از: مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد [عضو] 
مدرسه علمیه الزهرا س محمود آباد

خانم فتحی خوش به حال زیبایتان. التماس دعا

1392/02/09 @ 08:28
نظر از: عزیزی [بازدید کننده]
عزیزی

سلام علیکم
ممنون از مطالب زیباتون
موفق باشید وپایدار
التماس دعا

1392/02/08 @ 09:54


فرم در حال بارگذاری ...