دعا به جای نفرین

 

یک روز ابن مسعود در بازار مشغول خرید بود که متوجه شد پولش را دزد برده است. کسانی که ناظر صحنه بودند، همه نفرین کردند و گفتند: خدایا هر دو دست دزد را قطع کن و فرزندانش را عزایش بنشان.

 ابن مسعود در مقابل مردم ایستاد و دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت:

 خدایا اگر دزد محتاج پول من بود’ حلالش کردم و تو هم او را ببخش و این گناه را آخرین گناه او قرار بده و او را از راه خطا بازگردان و پشیمان کن.

 

 

 گلواژه های_ سخن ‘ ص ۷۸

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...