دعا به جای نفرین |
... |
دعا به جای نفرین
یک روز ابن مسعود در بازار مشغول خرید بود که متوجه شد پولش را دزد برده است. کسانی که ناظر صحنه بودند، همه نفرین کردند و گفتند: خدایا هر دو دست دزد را قطع کن و فرزندانش را عزایش بنشان.
ابن مسعود در مقابل مردم ایستاد و دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا اگر دزد محتاج پول من بود’ حلالش کردم و تو هم او را ببخش و این گناه را آخرین گناه او قرار بده و او را از راه خطا بازگردان و پشیمان کن.
گلواژه های_ سخن ‘ ص ۷۸
فرم در حال بارگذاری ...