داستان پسر و پدر بزرگ |
... |
پسرک پدربزرگش را که نامه ای می نوشت تماشا می کرد .
بالاخره پرسید : ماجرای کارهای خودمان را می نویسید
یا درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :
درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی
است که با آن می نویسم .می خواهــم وقتی بزرگ شدی مانند
این مداد شوی .پسرک با تعجــب به مداد نــگاه کرد و چیز خاصی
در آن ندید .- اما این هم مثل بقیه مدادهایــی اسـت که دیـده ام .
پــدر بزرگ گفت: بستگی داره چطور به آن نگاه کنی.
در این مداد 5 خاصیــت است که اگر به دستشان بیــاوری ، تا آخــر عمرت با آرامش زندگی می کنی .
1- صفت اول :
می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکتتو را هدایت می کند .اسم این دست خداست .او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد .
2- صفت دوم :
گاهی باید ازآنچه می نویسی دست بکشی واز مداد تراش استفاده کنی این باعث میشود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود .پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی.
3- صفت سوم :
مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم .بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه خودت را در مسیردرست نگهداری مهم است.
4- صفت چهارم :
چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است .پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است.
5- صفت پنجم :
همیشه اثری از خود به جا می گذارد .
بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاریمی کنی هوشیار باشی و بدانی چه می کنی.
فرم در حال بارگذاری ...