#داستان_مورچه_و_عسل |
... |
#داستان_مورچه_و_عسل
مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید.
باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد.
پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد.
مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد. اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک شده و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت.
او در همین حال ماند تا آنکه نهایتا جان داد.
نعمت های مادی و دنیوی نیز چنین هستند. هر کس از آنها به اندازه متعادل استفاده کند، بسیار مفید و لذتبخش خواهد بود ولی اگر غرق در این مادیات شود و در استفاده از آنها افراط نماید، موجبات هلاکت خویش را فراهم می کند.
فرم در حال بارگذاری ...