السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ..


حس من این است هردم بی وفاتر می شوم
دائما از یوسف زهرا جداتر می شوم

اشک هایش را نمی فهمد دل آلوده ام
هر چه یادم می کند بی اعتناتر می شوم

بنده ای بی دست و پا هستم، زمان معصیت…
… دست و پا گم می کنم، بی دست و پاتر می شوم

جای من العفو می گوید که راهم می دهند
من ولی جای تشکر بی حیاتر می شوم

با همه رسوایی ام وقتی به دادم می رسد
با نگاه مهربانش آشناتر می شوم

هر چه هم بد باشم آخر سائل این خانه ام
با گدایی کریمان پر بهاتر می شوم

بر دل آلوده ی خود آب و جارو می زنم
چون که با این گریه کردن با صفاتر می شوم

در میان روضه از نفسم رهایم می کنند
با سلامی بر حسین از خود رهاتر می شوم

درد من جان کندن آقا است زیر نیزه ها
حاجت درمان ندارم، مبتلاتر می شوم

 

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...