تیر بر مشک زدند و زجفا خندیدند
یک صدا در همه کرب و بلا خندیدند

تا بسوزد جگر فاطمه و ام بنین
پایکوبان همه با ساز و نوا خندیدند

تا که زیبایی چشم قمر از هم پاشید
همره حرمله اولاد زنا خندیدند

سر او خورد شد از ثقل عمود آهن
تا که دیدند سرش گشت دو تا خندیدند

تا شنیدند حسین انکسر ظهری گفت
به زمین خوردن شاه شهدا خندیدند

ضمن تبریک به هم سوی حرم می رفتند
قوم محروم زشرم و ز حیا خندیدند

وقت پاره شدن گوش یتیمان حرم
ناکسان بی خبر از قهر خدا خندیدند

موضوعات: مختلف  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...