تاجری  نزدیک یک روستایی ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیری از بغلش رد شد که توش چند تا ماهی بود.

 

از ماهیگیر پرسید: چقدر طول کشید که این چند تارو بگیری؟ماهیگیر: مدت خیلی کمی

 

تاجر: پس چرا بیشتر صبر نکردی تا بیشتر ماهی گیرت بیاد؟ ماهیگیر: چون همین تعداد هم برای سیر کردن خانواده‌ام کافیه

 

تاجر: اما بقیه وقتت رو چیکار میکنی؟ ماهیگیر : تا دیروقت میخوابم , یک کم ماهیگیری میکنم , با بچه‌هام بازی میکنم , با زنم خوش میگذرونم , بعد میرم تو دهکده میچرخم , با دوستام شروع میکنیم به گیتار زدن و خوشگذرونی , خلاصه مشغولم با این نوع زندگی.

 

 تاجر: من توی هاروارد درس خوندم و میتونم کمکت کنم . تو باید بیشتر ماهیگیری بکنی , اونوقت میتونی با پولش یک قایق بزرگتر بخری , و با درآمد اون چند تا قایق دیگه هم بعدا اضافه میکنی. اونوقت یک عالمه قایق برای ماهیگیری داری . ماهیگیر: خب! بعدش چی؟

 

تاجر: بجای اینکه ماهی‌هارو به واسطه بفروشی اونارو مستقیما به مشتریها میدی و برای خودت کار و بار درست میکنی… بعدش کارخونه راه میندازی و به تولیداتش نظارت میکنی… این دهکده کوچیک رو هم ترک میکنی و میری شهر , بعدش استان , و از اونجا هم پایتخت . اونجاس که دست به کارهای مهمتر هم میزنی …

 

ماهیگیر: اما آقا! اینکار چقدر طول میکشه؟ تاجر: پانزده تا بیست سال !

 

ماهیگیر: اما بعدش چی آقا؟ تاجر: بهترین قسمت همینه , موقع مناسب که گیر اومد، میری و سهام شرکتت رو به قیمت خیلی بالا میفروشی .اینکار میلیونها دلار برات عاید داره.

 

ماهیگیر: میلیونها دلار؟؟؟ خب بعدش چی؟ تاجر: اونوقت بازنشسته میشی , میری به یک دهکده ساحلی کوچیک , جایی که میتونی تا دیروقت بخوابی , یک کم ماهیگیری کنی , با بچه هات بازی کنی , با زنت خوش باشی , بری دهکده و تا دیروقت با دوستات گیتار بزنی و خوش بگذرونی!!!

 

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...