ای روشنای زندگی .. |
... |
ای روشنای زندگی ..
دلم تنگ است برای خواندن تابلوهای کیلومتری مشهد ..
برای گذشتن از پیچ و روبرو
شدن با گلدسته ها و گنبدت ..
برای آن قدمهایی که هر لحظه آرامتر میشد و قلبی که ضربانش به گوش میرسید ..
دلم هوای آن اذن دخول با هق هق را دارد ..
هوای آن نمازهای شکسته ایی که میان غلغله ی جمعیت میخوانم و بعد کفش به دست راهی داخل میشوم ..
دلم یک ذره شده برای اظطراب لحظه های نزدیک شدن تا رسیدن به ضریح و برای ایستادن با گریه و دست به سر گرفتن هایم وقت نگاه به ضریح ..
دلم حتی تنگ شده برای بوسیدن “درب وردی"و برای رواق به رواق پشت سر گذشتن و رسیدن به “پنجره فولاد”
سرت را درد نیاورم آقـــــا جـــــان ..
من دلم پر زده برای یک مشهد ..
آقا جان … نمیخوانی ام ؟؟
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
فرم در حال بارگذاری ...