اويس قرنى و اطاعت مادر

 گويند اويس شتربانى مى كرد و از اجرت آن مخارج مادر خود را مى داد. يك روز از مادر اجازه خواست كه براى زيارت پيغمبر (ص) به مدينه رود.

  مادرش گفت اجازه مى دهم به شرط آنكه بيش از نصف روز در مدينه توقف نكنى . اويس حركت كرد وقتى به خانه پيغمبر (ص) رسيد اتفاقا ايشان هم تشريف نداشتند.

  ناچار اويس بعد از يكى دو ساعت توقف پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) را نديده به يمن مراجعت كرد.

 چون حضرت به خانه برگشت پرسيد اين نور كيست كه در اين خانه تابيده ؟ گفتند شتربانى كه اويس نام داشت به اينجا رسيد و بازگشت . فرمود آرى اويس در خانه ما اين نور را به هديه گذاشت و رفت .

 درباره چنين شخصى پيغمبر (ص) مى فرمايد يفوح روائح الجنة من قبل القرن و اشوقاه اليك يا اويس القرن ، نسيم بهشت از جانب يمن و قرن مى وزد چه بسيار مشتاقم به ديدارت اى اويس قرنى .

 

روایت علامه_طباطبایی_ره

 

موضوعات: خانواده  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...