برسی نقل کرده که تاریخ نویسان روایت کرده اند:
رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودند
و نزد آن حضرت یکی از پریان بود و از احکام مشکل سؤال میکرد
همین که امیرالمؤمنین علی علیه السلام وارد شدند
آن پری کوچک شد تا مثل گنجشکی گردید سپس گفت:
ای رسول خدا مرا پناه بده
حضرت فرمودند ؛
از چه کسی میترسی؟
گفت از این جوانی که به طرف ما می آید؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند؛
علت ترس تو چیست؟
گفت :
روزی که طوفان بر پا شده بود خواستم کشتی نوح علیه السلام را غرق کنم
همین جوان بر من ضربه ای زد و دستم را قطع کرد
بعد دست قطع شده اش را نشان داد.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند :بلی او همین جوان است.

 

مشارق الانوار الیقین:۸۵
مدینه المعاجز: ۱۴۲/۱ ح ۸۱
الانوار النعمانیه : ۳۱/۱
القطره ج ۱ ح ۴/۹۷

 

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...