شعر#مهدوی

 

   آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد

      کاش می آمد و از دور تماشا میکرد

      

      فال من ،یوسف گمگشته اگر می آمد

      با دل مرده ی من کار مسیحا میکرد

      

      گرچه پرونده ی اعمال سیاهی دارم

      کاش می آمد و با این همه امضا میکرد

      

      من اگر منتظر واقعه ی او بودم

      کِی قرار دل ما امشب و فردا میکرد

      

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت
نظر از: رحیمی [عضو] 

با سلام و تبریک ایام مبارک ذی الحجه
عیدتان مبارک ،نفس تان مطیع امر حضرت رب

▶️
به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم
باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم

بیم گرداب به دل داشتم اما تو رسیدی
که شدی “ساحل امن من و کشتی نجاتم”

باز از فرط عطش خشک شده کام من،آری
تشنه ام؛تشنه ی لبهای عطش ناک فراتم

باید احرام ببندم به طواف حرم تو
من که در صحن تو در موقف دشت عرفاتم

با دعای عرفه دست مرا کاش بگیری
مات و مبهوت نمایان شدن جلوه ی ذاتم

با تو هر لحظه مجسم شده یک روضه به چشمم
باز گریان تماشای قتیل العبراتم
سیدعلیرضا شفیعی

یا علی علیه السلام

1395/06/21 @ 23:10


فرم در حال بارگذاری ...