شخصی به محضر مرحوم شیخ رجب علی خیاط رفت.
و به او گفت من گرفتارم. زن ندارم. می خواهم ازدواج کنم. پول هم ندارم!
شیخ گفت:
برو شانزده دست غذا بخر و فقرا را اطعام کن،ان شاءلله مشکل تو حل خواهد شد.
شخص به جناب شیخ گفت:اخر برای خرید این شانزده دست غذا هم پول ندارم!جناب شیخ گفت:
برو قرض کن…
شخص پولی قرض کرد و شانزده دست غذا خرید و مشکلش حل شد.
از شیخ سوال کرد دلیل اینکه شما گفتید شانزده دست غذا چه بود؟؟؟؟!
زیرا به بعضی ها می گویید به نیت پنج تن پنج دست غذا بخر و به فقرا بده و یا چهارده دست به نیت چهارده معصوم!
فرق من با آن ها چیست؟

شیخ گفت برای کار تو از حضرت ابوالفضل (علیه السلام ) و حضرت زینب (سلام الله علیها ) هم کمک گرفتم.

 کیمیای محبت ،ص48.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...