پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: برادرم عیسی گذرش به شهری افتاد که درآن مرد وزنی فریاد می کشیدند. گفت شما را چه شده است؟

مرد گفت : ای پیامبرخدا! این زن من است وایرادی ندارد وزن صالحی است ؛ اما من دوست دارم از وی جدا شوم.

عیسی گفت : در هرصورت به من بگو که مشکل چیست؟

مردگفت: هنوز پیر نشده؛ اما چهره اش شکسته شده است.

عیسی گفت: ای زن!آیا دوست داری شادابی ات بازگردد؟

گفت : آری!

عیسی به وی فرمود: هروقت غذا خوردی ازسیری بپرهیز؛ زیرا هرگاه غذا در معده زیاد شد ایجاد سنگینی می کند وشادابی چهره را می برد. زن چنین کرد وشادابی اش بازگشت.

قال حضرت امام مهدی (عج):

نفع بردن ازمن در زمان غیبتم مانندنفع بردن از خورشیدهنگام  پنهان شدنش در پشت ابرهاست وهمانا من ایمنی بخش اهل زمین هستم.همچنانکه ستارگان ایمنی بخش اهل اسمانند.

نشسته ام سر راهت بیا بیا گل نرگس …………..در ارزوی نگاهت بیا بیا گل نرگس

کجائی ای گل زیبایی گلستان وجود…………….فدای طلعت ماهت بیا بیا گل نرگس

میلاد حجه بن الحسن خوش امد……………….یوسف مصر جان در وطن خوش امد

چگونه با چه دعایی طلب کنم رویی…………..به ذکر شام وپگاهت بیا بیا گل نرگس

فرارسیدن میلاد باسعادت حضرت صاحب الزمان .سرور عالم کائنات .یوسف زهرا.مهدی موعود.گل نرگس.برنایب برحقش حضرت ایت الله خامنه ای .منتظرانش تبریک عرض میکنم

                                                                       “اللهم العجل لولیلک الفرج”

اعمالی که در گور سودمند می افتند:

قال اما صادق(ع):چون مومنی به گور خویش دراید نماز در طرف راست او قرار گیرد وزکات در جانب چپش ونیکوکاری بر فراز سرش سایه افکند وصبر شکیبایی در گوشه ای بایستد.پس هرگاه دو فرشته ی مامور سوال براو درایند.صبر به نماز وزکات ونیکوکاری گوید:هوای یارتان را داشته باشید .اگر نتوانستید من به یاریش می ایم.

                                                                             منبع:الکافی                       

بسم الله الرحمن الرحیم

قال امام محمدجوادلائمه:صبر رابالش کن. وفقررا در  آغوش گیر .وشهوات را به دور انداز.وبا هوای نفس مخالفت کن. وبدان که در برابردیده خدایی.پس بنگر که چگونه ای.

” میلاد امام  محمدتقی .جوادلائمه بر عاشقان ولایت ونبوت وصاحب زمان (عج)تبریک  میگوییم"                                                                        

    تحفه العقول.ص 478

گذری بر سیره امام جوادالائمه(ع):

“امام جواد (ع) امام نهم شعیان در سال 195هجری در مدینه ولادت یافت.نام ایشان محمد معروف بهجواد وتقی است.دو لقب دیگر رضی ومتقی نیز داشته .ولی تقی از همه معروفتر می باشد.

مادرگرامی ایشان سبیکه می باشد.تولد امام جوادلائمه به قدری برای امام رضا(ع)خوشحال کننده بودکه فرمودند:این نوزاد پر خیر وبرکت ترین مولودی است که تا به حال به دنیا آمده است.

امام محمدتقی(ع)هنگام وفات پدرحدود 8ساله بودوپس از شهادتجانگدازحضرت رضا(ع)در اواخر ماه صفر سال 203هجربه مقام امامت منصوب شدند

این نوگل باغ ولایت وعصمت گرچه کوتاه عمر بودولی رنگ وبویش مشام جانها رابهره مندساخت.

ای رهبری که برهمه عالم سر آمدی……………هم  یادگارحیدر وهم سبط احمدی

از وجود بیکران .تو جوادلائمه ای……………..بابت علی ولی.توبنام محمدی

ای حجت  نهم که جمیع خصال تو………………بنهفته در تو چون زخللها مجردی

شاها به کربلایی محزون نظر نما………………چون منبع فتوت والطاف بی حدی

وارث پیغمبر:

ای راز نگهداردل زار کجایی………….وی برق مناجات شب تار کجایی

صحرای غمت پرشده از قافله عشق……ای قافله را قافله سالار کجائی

میراث نبی دین خدا بود که بردند………ای وارث پیغمبرمختار کجائی

از جمله کسانی  که بارها خدمت اربابمان.پناه مان .صاحب مان.حضرت بقیه ارواحنا فدا شرفیاب شده علامه بحرالعلوم (رحمت الله)است.

روزی بخلاف همیشه علامه بحرالعلوم را دیدند که در مقابل حرم مطهر حضرت امیرالمومنین (ع)ایستاده وبه جای

خواندن زیارت .با نوای دلنشین واشک روان وشوری در دل .این شعر را زمزمه می کند:

                                        “چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدن”

بعد از آن بز رگوار علت را جویا می باشد ایشان چنین می گوید:چون خواستم وارد حرم مطهر علی(ع)بشوم.چشمانم به وجود نورانی حضرت حجت(عج)افتاد که در قسمت بالاسرنشسته اندوبا صدای روح بخش.آیات کلام الله مجید را تلاوت می کنند.

چون آن نوای جانفزا را شنیدم.آن شع( چه خوش است صوت قران زتو دل ربا شنیدن)برزبانم مترنم شد وچون وارد حرم شدم حضرتش قرائت کلام الله را پایان دادند واز حرم تشریف اوردند.

                                      “مهدی افتاب عالم تاب.ص59″

نوای عاشقانه

یکی از  کسانی که خدمت حضرت امام زمان ارواحنا فداه شرفیاب شده مقدس اردبیلی است. یکی از شاگردان خاص  مقدس اردبیلی می گوید:یکی از شبها در صحن مطهر امیرمومنان علی (ع) در حالی  که شب از نیمه گذشته بود .خسته از مطالعات علمی قدم می زدم .ناگهان در آن فضای نورانی شیخی جلیل القدری را دیدم که به سوی حرم حضرت امیر المومنین روان است. در حالی که تمام در های حرم مطهر قفل بود.

با کنجکاوی او را تعقیب کردم دیدم او چون به در حرم نزدیک شد.قفلها باز ودر حرم گشوده شد .او به هر دری که دست می گذاشت باز می شد .تا اینکه با کمال وقار وسنگینی  کنار حرم مطهر امام علی ایستادوسلام کرد ومن جواب سلام اورا شنیدم سپس با همان صدا شروع به صحبت کرد.هنوز ان گفتگو تمام نشده بود که ان مرد خارج شد.من نیز او را تعقیب کردم تا اینکه

از شهر بیرون رفت وبه سوی مسجد کوفه سرازیرشد داخل محراب شد سپس با کسی به گفتگو نشست.سخنانش به اتمام رسید از مسجد خارج وبه سویشهر سرازیر شدنزدیک در وازه نجف که رسید تازه سپیده صبح دمیده بود واماده نیایش صبحگاهی می شدند.

ناگهان در طول راه عطسه ای به من دست داد نتوانستم جلوی آن را بگیرم آن مرد متوجه من شد وبرگشت چون به چهرهاش نگریستم دیدم استادم مقدس اردبیلی است.

پس از سلام وعرض ادب .به استادم عرض کردم که من از لحظه ورود به حرم امیرالمومنین تا کنون همراه شما بودم بفرمایید در حرم ومحراب با چه کسی سخن می گفتید؟

ابتدا از من قول گرفت تا این راز را تا زمانی در قید حیات است فاش نکنم.سپسفرمود:گاهی حل مسائل برای من دشوار استواز حل آن عاجزم خدمت امیرمومنان (ع) می روم وجواب آن را می گیرم وحضرت مرا به سوی امام زمان (عج) راهنمایی کرد وفرمود:مقدس اردبیلی فرزندم مهدی (عج) در مسجد کوفه است.نزد او برو ومسائلت را از او فرا گیر.

من به امر ان حضرت داخل مسجد کوفه شدم واز حضرت سوال کردم

                                                                                  منتهی الامال.ج2ص470

شب لیله الرغائب:

بدان که شب جمعه  اول ماه رجب  را لیله الرغائب می گویند واز برای آن اعمالی از حضرت رسول (ص)وارد شده روز پنجشنبه اول ان ماه را روزه می داری چون شب جمعه داخل شود ما بین نماز مغرب وعشا دوازده  رکعت نماز می گذاری هر دو رکعت از ان یک مرتبه حمد وسه مرتبه انا انزلناه ودوازده مرتبه قل هو الله احد می خوانی وچون فارغ شدی      از نماز هفتاد مرتبه می گویی:اللهم صل علی محمد النبی الامی وعلی اله پس به سجده  می روی هفتاد مرتبه می گوی:سبوح قدوس رب الملائکه والروح پس سر از سجده بر می داری هفتاد مرتبه می گویی رب اغفر وارحم وتجاوز عماتعلم انک انت العلی الاعظم

الهی دعا به درگاه تولجاج است        چودانی که بنده به چه محتاج است

لیله الرغائب است واگر دلتان با خداست ما را بی نصیب از دعا نکنید.

بسمه تعالی

در پی بیداری اسلامی و حرکات عظیم و خیزش مردم کشورهای مسلمان منطقه خاورمیانه که از مساجد و اماکن مقدس ائمه معصومین (ع) و صحابه آنان با شعارهای دینی و اسلامی (الله اکبر) شروع شد و همجنین قیام مردم کشورهای اروپایی علیه نظام سرمایه داری غربی ، اینک دشمنان قسم خورده اسلام ، آمریکا و بیش از آنها اسرائیل غاصب بشدت کمر به از بین بردن اعتقادات مردم و توهین به مقدسات نموده اند . حال با توجه به وقایع اخیر ، طلاب بسیجی این حوزه علمیه با تحصن در حوزه علمیه بمورخه 15/2/92 اقدام هتاکانه و توهین آمیز به صحابه پیامبراکرم (ص) ، ( حجربن عدی ) را محکوم و خواستار اقدام سازمان ملل در دستگیری عوامل مزدور شدند .

حوزه علمیه و پایگاه مقاومت بسیج طلاب جوادالائمه (ع)

قبل از غذاوبعد از غذا دست خود را بشوییم

پیامبر اکرم (ص)فرمودند:شستن دست قبل از غذا موجب رفع فقر.وبعد از موجب صحت چشم ورفع چشم درد می شود.

سعی کنیم هنگام راه رفتن چیزی نخوریم:

امام صادق(ع) فرمودند:در هنگام راه رفتن چیزی نخورید.مگرآنکه مجبور باشید.                                              روضه المتقین.ص524

نکات سر سفره

غذای  خود را با نام خدا آغاز کنیم وبا شکر او پایان دهیم

امام علی (ع) فرمودند: به هنگام غذا خوردن خدای را یاد کنید و از بیهوده گوئی اجتناب نمایید. زیرا که طعام، نعمت و رزقی از خداوند است و بر شماست که در آن خدای را یاد کرده و شکر گوئید.     فروع کافی ، ج6ف ص 296

بسم الرب الزهرا(س)

فرارسید ن  میلاد حضرت زهرا(س) ام ابیها.سوره کوثر.هستی احمد.خیر کثیر ایزد.وروز زن برتمام عالمیان مخصوصان مادران زحمت کش  مبارک باد

امروز نبی سپاس بی حد گوید………………برکودک یک روزه خوش آمد گوید

تبریک بهم.ولادت زهرارا…………………احمدبه علی.علی به احمد گوید

از عرش سلام  سرمدی آوردند…………….سرچشمه فیض ایزدی آوردند

باآمدن فاطمه از باغ بهشت………………..یک دسته گل محمدی آوردند

تقدیم به علی بن موسی الرضا(ع)

دل درون سینه سنگینی می کرد وسعتی بی کرانه دل تنگی کرد.بی تاب بود باجان غریبگی می

کرد.گاهی زتپش می ایستاد بهانه گیری می کرد اما نه که از تن خسته چه می خواست دل که از درد

به هر دری می زد در حالی می خواست گفت زندانی تنت شده ام همه عمر به هر کجا که رفته ای به

پای تو دل کشان کشان کشیده ام خون دلم چکیده است دست به پای تو دامان تو او به پای تو تو به هر

کجا که خواسته ای قدم قدم دویده ام منم دلم …..خسته ام …….با تو دیگر نه …….دل افتاد بر

زمین از کی جداست بعد از این دل به دلت گشت گشت گشت بعد هر کجا رفت رفت رفت بعد بوی

خوش خوش غریبی به مشامش می رسید به سمت پنجره فولاد ……پنجره فولاد دل دلت دلت قصد

 پس کشیدن داشت حسی نداشت سرد سرد سرد  دل به زمین پای پنجره فولاد کمی آن طرف تر دل

را سپرد به امانت امام رضا (ع)

سمیه فتحی طلبه پایه اول مدرسه علمیه جوادلائمه خواهران آبدانان

آیا می دانید که:

1-اگرباآمدن آفتاب از خواب بیدار شویم……نمازمان قضاست

2-عالم محضرخداست…………درمحضرخدا معصیت نکنید

3-برایدستیابی به پیشرفت بایدسبک زندگیمان…………رااصلاح  کنیم.

4-چشمان هزاران شهید براعمال………… شما دوخته شده است.

5-هرگزهیچ کاری جزبرای………….خدا نکنیم

6-عید روزی است که گناه……………….نکنی.

7-آمده ام زندگی کنم تاقیمت پیدا کنم.نه آنکه به هرقیمتی ……..زندگی کنم.

8-وقت خواب قدری فکرکنم:امروز چه کرده ام که فردا…………..لایق زنده ماندن باشم.

9-گمنامی تنهابرای شهرت پرستان دردآوراست وگرنه همه اجرهادر………گمنامی است

10-اگر نمی دانم که چه باید بکنم. کارهائی را که ………………نبایدنکنم.

ناامیدی از رحمت خدا:

گفتم:خسته ام

گفتی:لاتقنطوامن رحمه الله:ازرحمت ناامیدنشید(زمر/53)

گفتم:هیشکی نمی دونه تودلم چی می گذره

گفتی:ان الله یحول بین المرء وقلبه:خداحائل هست بین انسان وقلبش(انفال/24)

گفتم:غیرازتوکسی روندارم

گفتی:نحن اقرب الیه من حبل الورید:ماازرگ گردن به انسان نزدیک تریم(ق/16)

گفتم:ولی انگاراصلا منوفراموش کردی.

گفتی:فاذکرونی اذکرکم:منویادکنیدتایاد شما باشم(بقره/152)

گفتم :تاکی باید باید صبرکرد؟

گفتی:وما یدریک لعل الساعه تکون قریبا:توچه می دونی:شایدموعدش نزدیک باشه(احزاب/63)

نفرینت می کنم:

آیت الله مرعشی نجفی هیچ وقت.محافظ قبول نمی کرد. فرمانده وقت سپاه قم.حاج آقای ایرانی دو مامورموتور سوار را موظف می کرد کرده بود که بدوناطلاع آقااز ایشان محافظت کنند.آقای ایرانی رافوری احضار کرده بودوگفتند:توبا این کارت توکل به خدا را از من می گیری.اگر این ها را از اینجانبردی به جدم نفرینت می کنم.بعد آقای ایرانی قبو ل کرد که آقا محافظ نداشته باشند.

آیت الله مرعشی نجفی.احترام خاصی برای والدین قائل بودند.خودشان می فرمودند:وقتی مادرم مرا فرستاد تا پدرم رابرای غذا صدا کنم..بعضی مواقع می دیدم پدرم به خاطر خستگی .در حال مطالعه خوابش  برده است.

دلم نمی آمد ایشان رابیدار کنم. همانطور که پایش دراز بود.صورت خودم را به کف پای پدرم می مالیدم تا ایشان بیدارمی شد.در این حال که بیدارمی شد.برایم دعا می کرد وعاقبت بخیری می خواست .من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر ومادردارم.

نمی گذارم انگلیسی ها مارا از درون تهی کنند.

آیت الله مرعشی نجفی نقل می فرمود:از بازار نجف عبور می کردم.دیدم طلبه ها به یک مغازه ای خیلی رفت وآمدمی کنند.پرسیدم که چه خبر است گفتند:علمایی که فوت می کنند کتاب هایشان را از اینجا حراج می کنند.رفتم داخل دیدم که عده ای حلقه زده اندوآقایی کتاب ها راآورده وچوب حراج می زند وافراد پیشنهاد قیمت داده وهرکس که بالاترین قیمت راپیشنهاد می داد.کتاب را می خرید.یک عربی نشسته بود درکنارش.کیسه پولی بود وبیشترین قیمت رااو داده وکتاب ها را می خرید وبه دیگران فرصت نمی داد.

متوجه شدم که ایشان فردی به نام کاظم.دلال کنسولگری انگلیس در بغداد است ودر طول هفته کتاب ها را خریده وجمعه ها به بغدادبرده وتحویل انگلیسی ها می داد وپولشان را گرفته وبعد دوباره می آیدوکتاب می خرد.

ایشان ازآن موقع تصمیم می گیردکه نگذارد کتاب ها را انگلیسی ها به یغما برده وما را ازدرون تهی کنندوبعد از آن شب ها بعد از درس وبحث در یک کارگاه برنج کوبی مشغول کار می شود وباکم کردن وعده های غذا وقبول روزه ونماز استجاری.پول جمع کرده  وبه خرید وجمع آوری کتاب ها اقدام می کنند.

(خاطرات مرجع بزرگ آیت الله العظمی مرعشی از زبان فرزندش)

میهمان روی صندلی خودش روی زمین:

با مهیمان خیلی باملاطفت واحترام برخورد می کردند. یک بار قرار بود."هانری کربن"فیلسوف فرانسوی خدمت ایشان برسد.آقا قبلا در اتاق برای اوصند لی آماده کرده بودند.ولی خودشان روی زمین نشستند.هانری کربن به خاطر احترام به استاد از نشستن روی صندلی خوداری کرد.ولی استاد فرمودند:شما چون به صندلی عادت کرده اید ونشستن روی زمین برایتان مشکل است.دوست دارم  پیش من راحت باشید. حتی با این که ماه رمضان بود.خواست برایش چایی بیاورد.اما هانری کربن گفت که ماه رمضان است ولازم نیست چایی بیاورد.

مرحوم پدرو جواب دادند:پذیرایی از مهمان برای ما لازم است .چون شما مسافر هستید.اشکالی نداردوبه مسیحی  بودن او اشاره نکردند.

قال فاطمه زهرا(س):

“یشروجه المومن یوجب لصاحبه الجنه.وبشرفی وجه المعاند المعادی یقی صاحبه عذاب النار.

پاداش خوشرویی در برابرمومن بهشت است.خوشرویی باددشمن ستیزه جوانان را عذاب آتش باز می دارد.

                                                                                               بحارالانوار.ج75ص401

تقدیم به بی بی دو عالم فاطمه اطهر(س)

این شبها وروزها.زمین وزمان در مصیبت وعزای زهرا خون گریه می کند.یقینا کسی که در مجلس عزای اوبنشیند دست خالی از مجلس بیرون نخواهد رفت.

صدا زد:علی جون شبانه مرا غسل بده از روی پیرهن مرا بشوی.نیمه شب مرا به خاک بسپار.اسماء آب می ریزد علی بدن را می شوید.

               آن شب که خون از دامن مهتاب می ریخت      اسماء برای غسل زهراآب می ریخت

اسماء میگه:یه وقت دیدم آقا علی سر به دیوارگذشته گریه می کند.اشک می ریزد.گفتم:آقا جون.چراغسل راتمام نمی کنی؟فرمود:همین که داشتم بدن زهرا راغسل می دادم.دستم رسیدبه بازوی ورم کرده زهرا.دستم رسیدبه پهلوی شکسته زهرا.

خون در کفن پیچید آن خونین بدن را        خونین بدن نه.بلکه جان خویشتن را

چشم ازنگه.لب از نوا.نای ازسخن بست      بگشود دست وبست خود بند کفن را

نام زهرا عقده از دل می برد                   کشتی دل رابه ساحل می برد

کوثروطوبای پیغمبر تویی                        آفتاب خانه حیدر تویی