✿مدرسه علمیه جوادالائمه آبدانان استان ایلام✿
 
 

✿جــــوادالائــــــمه آبــــــــدانـــــان✿


حدیث موضوعی





اوقات شرعی


روزشمار فاطمیه


جستجو


آخرین نظرات
  • مازیار در ​در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
  • یا کاشف الکروب  در برگزاری مراسم اربعین همراه با برگزاری نماز ونهار در مدرسه جوادلائمه"ع"خواهران
  • کامبیز در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • یا کاشف الکروب  در با پدر ومادر چگونه رفتار کنیم
  • یا کاشف الکروب  در نحوه شهادت شهید خرازی
  • یا کاشف الکروب  در عید غدیر از دیدگاه شیعیان
  • فرمانده در خیلی نگو من گناهکارم
  • شاهمرادی  در حدیث روز
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • گل نرگس  در جلب محبت ومعیت خدا باعدالت
  • فاطمه در ‌طریقه ختم دعــای مشــلول
  • سياحي‌  در حدیث
  •  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • عابدی  در حدیث
  • ام المومنین  در توصیه های استاد دولابی برای زندگی..
  • عابدی  در حدیث
  • مژگان در پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن!
  • گل نرگس  در حدیث روز
  • زكي زاده  در در تقوا وپرهیز از گناه..



آمار
  • امروز: 848
  • دیروز: 809
  • 7 روز قبل: 5807
  • 1 ماه قبل: 45142
  • کل بازدیدها: 991484

 



 


دستگاه تلویزیون یا دستگاه رادیو آموزنده باید باشد، قدرت بدهد به جوان های ما، جوان های ما را نیرومند کند نباید دستگاه تلویزیون جوری باشد که ده ساعت موسیقی بخوانند، جوان هائی که نیرومند هستند از نیرومندی آنها را برگردانند به یک حال خمار و خلسه مثل همان تریاک و… موسیقی با تریاک فرق ندارد، تریاک یک جور خلسه می آورد این یک جور خلسه می آورد. اینها باید تبدیل بشود. اگر بخواهید مملکت تان یک مملکت صحیح باشد، یک مملکت آزاد باشد، یک مملکت مستقل باشد، مسائل را از این به بعد جدی بگیرید، رادیو و تلویزیون را تبدیلش کنید به یک رادیو و تلویزیون آموزنده، موسیقی را حذف کنید نترسید از اینکه به شما بگویند که کهنه پرست شدید. باشد ما کهنه پرستیم. از این نترسید. همین کلمات نقشه است برای اینکه شماها را از کار جدی عقب بزنند. اینکه می گویند که اگر چنانچه موسیقی در رادیو نباشید، آنها می روند از جای دیگر موسیقی را می گیرند، بگذار بگیرند از جاهای دیگر، شما عجالتاً آلوده نباشید، آنها کم کم برمی گردند به اینجا. این عذر نیست که اگر موسیقی نباشد در رادیو، آنها می روند از جای دیگر موسیقی می گیرند. حالا اگر جای دیگر می گیرند ما باید به آنها موسیقی بدهیم؟! ما باید خیانت بکنیم؟! موسیقی خیانت است به یک مملکتی، خیانت است به جوان های ما، این موسیقی را حذفش کنید بکلی، عوض آن یک چیزی بگذارید آموزنده باشد، کم کم مردم را و جوان ها را عادت به آموزندگی بدهید، از آن عادت خبیثی که داشتند برگردانید.

 صحیفه نور جلد ۸ صفحه ۲۰۰

بیانات امام خمینی(ره) در جمع کارکنان رادیو دریا
مورخ ۱۳۵۸/۰۴/۳۰

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت






سخنرانی امام در6 شهریور 1359

ا گر احكام الهي دريك ملت پياده بشود، باطل از آن ملت كوچ مي كند و اگر در همه ملتهاي اسلامي ، احكام الهي - اخلاقي كه سفارش شده است ، اخلاق انساني ، عقايد ايماني پياده بشود، خود به خود باطل زاهق مي شود.

صحیفه امام خمینی(ره) جلد 13ص162
 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 

اندکی تفکر وکمی تامل


گرگی به گله های گوسفند  مردم روستا حمله می کرد. کدخدای روستا گفت با مذاکره با آقای گرگ مسئله رو حل می کند تا مردم گَله ی خود را بدون دغدغه حمله گرگ به چرا ببرند.
کدخدا با آقای گرگ توافق کرد به شرطی که به گله گوسفندان در زمان چرا حمله نکند؛ روزی یک گوسفند را داوطلبانه به او می دهند تا بدَرَد و بخورد، اسم توافق شد “برجاگ”
((برنامه روستا جهت امنیت گوسفندان!))
 مردم روستا شاکی بودند که چرا باید روزی یک گوسفند بدهند؛ اما کدخدا می گفت شما بی سوادید؛ با گرگ که نمیشه جنگید؛ باید از او امضا و تعهد بگیریم!
از روز بعد از “برجاگ"؛ علاوه بر روزی یک گوسفند اهدایی روستا به آقای گرگ؛ چند گوسفند دیگر از آغلها گم می شدند، همه شواهد  نشان میداد کار آقای گرگ است. وقتی مردم استخوانهای باقی مانده گوسفندان را برای کدخدا بردند ؛ کدخدا در جواب اعتراضات مردم گفت؛ با روح “برجاگ” تضاد داره نه خودش؛ چون در زمان چرا نبوده نميشه ایراد گرفت!
هر چه مردم گفتند  که طبیعت گرگ دریدن است؛ توافقی که گرگ امضا کند؛ جز قانونی شدن دریدن نیست؛ کدخدا قبول نکرد که نکرد. آخرین حرف کدخدا این بود:
من به “برجاگ” خوشبینم، به آقای گرگ بدبینم!

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




⚠️⚠️اطلاعیه مهم⚠️⚠️

 

 روزه گرفتن،روزدحوالارض برابر است باثواب 70سال روزه گرفتن

25ذیقعده(یکشنبه 1395/6/7)روز دحو الارض می باشدکه:(یکی از آن چهار روز است که درسال به فضیلت روزه ممتاز است ودر روایتی روزه اش مثل هفتاد سال است ودر روایت دیگر کفاره هفتاد سال است وهر که این روز را روزه بداردوشبش رابه عبادت سر آورد از برای او صدسال عبادت نوشته شودواز برای روزه داراین روزهرچه درمیان آسمان و زمین است استغفارکنندواین روزی است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده واز برای عبادت واجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاری است و…)
مفاتیح الجنان،قسمت اعمال ذیقعده

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 
قسمتی از وصیتنامه

با همین سوز که دارم بنویسید حســــــــــین

هرکه پرسید زیادم بنویسید
حسیــــــــــن

هرکه پرسید چــــــــــہ دارم مگر از دار جهان

همــــــــــه دار و ندارم بنویسید حســــــــــین

خانه آخرتم هست قدمــــــــــگاه حبــــــــــیب

سر در قــــــــــبر مزارم بنویسید
حــــــــــسین

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 

 

از کتاب  خصائص الحسینیه

نوشته ی مرحوم آیت الله شیخ جعفر شوشتری


در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام، در روایات آمده است که:


#زائر ایشان #شفیع ده ها یا صدها نفر قرار می گیرد و به او گفته می شود که دست هر کس را که #دوست_داری بگیر و وارد #بهشت کن.


#زائر ایشان در #عرش با حضرت حق تعالی هم سخن باشد.


#زائر ایشان ممکن است به این وسیله از ساقیان #کوثر باشد.

 

#زائر ایشان ممکن است که به واسطه زیارت به مقامی برسد که با #پیامبر صلی الله علیه واله وسلم همسفره شود و در بهشت با آن حضرت بر سر یک سفره بنشیند.

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت




 امام خامنه‌ای:

عقیده‌ی ما این است که امام زمان(ارواحنافداه) متوجه و ناظر بر رفتار و عمل ماست؛ اعمال ما بر او عرضه میشود. این جوان‌های مؤمن ما که در میدان‌های مختلف - چه در میدان معنویت و عبادت و معرفت، چه در میدان کار و تلاش، چه در میدان مبارزه و سیاست، چه در میدان جهاد؛ آن روزی که جهاد مورد احتیاج بود - این‌جور از خودشان اخلاص و شادابی نشان میدهند، امام زمان (سلام‌اللَّه‌علیه) را خرسند و خوشحال میکنند.

  ۱۳۸۴/۶/۲۹

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 

آب، گواراست و صدای آب هم آرام بخش است، اما آبی که زلال باشد، وگرنه آب گل آلود نه گوارایی دارد و نه آرامش می بخشد. من و تو مثل آبیم؛ اگر صاف و صادق باشیم، دیگران در کنار ما به آرامش خیال می رسند و در کنار ما راحت و آسوده اند و گرنه مایه ی رنج آنها خواهیم بود.

و چیزی که آدم را زلال و تصفیه می کند تقواست.

تقوا، یعنی نامردی نکن!بی انصاف نباش!حرف کسی را پیش کسی نبر!قرآن از ما همین را می خواهد:«اتقوا الله»

با تقوا باشید( آل عمران،102)


 مثل شاخه های گیلاس، محمدرضا رنجبر

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 
در فرهنگ اسلامی، فراغت به معنای بی کاری، بطالت و تنبلی وجود ندارد. انسان مسلمان نمی تواند وقت را به بیهودگی بگذراند. خداوند کریم به حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید:

«اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً، فاذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ اِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ»؛ همانا همراه سختی ها، آسانی و آسودگی است؛ پس هرگاه فراغت پیدا کردی، خود را به کار دیگری مشغول کن و تن پروری و تنبلی پیشه مکن و به سوی خدا و رضایت او رغبت کن.

 سوره الشرح/ آیه 7

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




  ۱۳۹۲/۱۰/۲۳

  امام خامنه‌ای:

  كارها و اقدامات فرهنگی همچون شمشیر دو دَم است، اگر همراه با محتوای خوب باشد، بستر اصلاح جامعه خواهد بود اما اگر با محتوای نامناسب باشد، بستر گسترش نابسامانی و كژی خواهد شد.

#کار_فرهنگی

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




 
 فردا رو از دست نديد…

بیست و پنجم ذیقعده، هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است. .
در برخی از روایات این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود(عج) معرفی شده و خاتم المحدثین، شیخ عباس قمی (ره) روز دحوالارض را از چهار روز معروفی ذکر کرده که روزه آن ثواب هفتاد سال عبادت را دارد. .
.
در کتاب شریف «المراقبات» روایت است که امام رضا ـ علیه السلام ـ فرموده اند:

در شب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسى (ع) متولد شده اند.
در این روز، رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله ـ به قصد حجة الوداع از مدینه با یكصد و چهار هزار یا یكصد و بیست و چهار هزار و حضرت فاطمه (ع) و تمامى اهل بیت خود از راه شجره به مکه عزیمت نمودند.

توبه، استغفار، عبادت و شب زنده داری از اعمالی است که در شب دحو الارض سفارش و تأکید بسیاری برای انجام دادن آنها شده است.
.
.
 اعمال دحوالارض

1. روزه داشتن که ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
2. احیا و شب زنده داری شب دحوالارض که برابر با یک سال عبادت است.
3. ذکر و دعا.
4. انجام غسل به نیت روزِ دحوالارض و نماز مخصوص آن.

 

موضوعات: مختلف  لینک ثابت




  حضرت علامه طباطبایی:

  خدای تعالی از اینکه انسان چیزی را بگوید که بدان عمل نمی‌کند به خشم می‌آید؛ چون این از نفاق است.

  تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۴۹

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 
ای عفو تو شامل گنهکاران
کوی تو پناه بی پناهان
ای مرهم قلب خسته من
ای راز دل شکسته من
برخسته دلان شفای دردی
محروم نکرده ای دردمندی
بنگر ز گنه چه تیره روزم
چون شمع به درگهت بسوزم
 

موضوعات: مناجات نامه  لینک ثابت




دلایل خوابیدن به سمت قبله وبر پهلوی راست ‼️
 

چون در جریان مغناطیسی زمین می خوابیم آهن بدن تنظیم شده و همیشه سالم می مانیم و…

  پیرامون زمین را میدان مغناطیسی که مغناطوکره نامیده می شود احاطه کرده است. البته قطب های میدان مغناطیسی زمین با قطب های جغرافیایی آن منطبق نیستند.
  هارولد بور از دانشگاه ییل برای اولین بار به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجود زنده پی برد. نزدیک به 70% از بدن ما را آب فراگرفته و مولکول های آب به صورت دو قطبی هستند و زمانی که ما در معرض یک میدان مغناطیسی خارجی قرار می گیریم این مولکولها در جهت آن میدان قرار می گیرند و این پدیده باعث به هم ریختگی نظم میدان مغناطیسی ما می شوند.
بر طبق تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین، اگر انسان در هر نقطه از زمین روبه قبله بایستد ، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق می گردد.

مستحب است رو به قبله بخوابیم 

  چون در جریان مغناطیسی زمین می خوابیم آهن بدن تنظیم شده و همیشه سالم می مانیم و به عوارض قلبی دچار نمی شویم . در غیر این صورت آهن در جدار رگها رسوب کرده و آهن بدن کم می شود ، سبب تصلب شرائین و عوارض قلبی گشته و به کبد به عنوان قسمت کننده ی آهن بدن لطمه ی شدیدی می زند. پس طبق سنت پیامبر صلی الله علیه و آله در جریان مغناطیس زمین بخوابید.

  یکی از نکات جالب اینکه در بدن زنان ماهی یکبار تغییر ولتاژ شدید ایجاد می شود و میدان مغناطیسی بدن به منظم ترین حالت خود می رسد به همین دلیل زنان نیازی ندارند که در این مدت نماز بخوانند.

  از طرفی بارهای زائدی که د راثر تحریکات الکتریکی اعصاب بدن به وجود می آیند که هم بر میدان بدن و هم بر امواج مغز اثر سوء دارند، در نواحی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند خطرات جدی تری هم ایجاد می کنند و باید هرچه سریع تر از آن نواحی دور شوند. این نواحی دقیقا نواحی شستشو شده در وضو می باشند. بهترین راه دفع این بارهای زائد استفاده از یک ماده رسانا آب می باشد. هر چه آب خالص تر دفع بارهای ساکن سریع تر انجام می گردد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسان سفارش شده این اثر را ندارد.

منابع : سایت انجمن فیزیکدانان جوان
کتاب طبیب خانواده

 

موضوعات: فرهنگی- اجتماعی - مذهبی  لینک ثابت




کوچه کوچه بنازم
 به عابری که نيامد
 شريک غربت ماکیست
 مسافری که نيامد
 به پلک پلک نگاهش
 دخيل خاطره بستم
 دعاکنيد بيايد
 مسافری که نیامد
 اللهم عجل لولیک الفرج 

موضوعات: شعر و دلنامه  لینک ثابت




در وزن 68 كيلو در مسابقات آموزشگاه ها يكبار ابراهيم همه حريف ها رو يكي پس از ديگري شكست داد تا رسيد به
نيمه نهائي، اگر اين مسابقه رو مي زد حتماً در فينال قهرمان مي شد.
اما آن سال با اينكه ابراهيم خوب تمرين كرده بود و اكثر حريف ها رو با اقتدار شكست داد. ولي توي نيمه نهائي خيلي
بد كشتي گرفت. بالاخره يكبار خاك شد و با همون يك امتياز بازي رو باخت.
اون سال ابراهيم مقام سوم رو كسب كرد. اما چند سال بعد توي جبهه و توي گروه اندرزگو همان پسري كه حريف
نيمه نهائي ابراهيم بود رو ديدم كه آمده بود به ابراهيم سر بزنه.
اون پسر شب رو پيش ما ماند و شروع كرد از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف كردن و همه ما گوش مي كرديم. تا
اينكه رسيد به ماجراي آشنائي خودش با ابراهيم و گفت: “آشنائي ما بر مي گرده به نيمه نهائي كشتي باشگاه ها توي
وزن 74 كيلو كه قرار بود با ابراهيم كشتي بگيرم".
اما هر چي مي خواست اون ماجرا رو تعريف كنه ابراهيم بحث رو عوض مي كرد و آخر هم نگذاشت ماجرا تعريف بشه. فردا وقتي اون آقا مي خواست برگرده دنبالش رفتم لب جاده وگفتم: “اگر ميشه قضيه كشتي خودتون رو براي من تعريف كنين". او هم يه نگاهي به من كرد و يه نفس عميق كشيد وگفت:
“اونسال من تو نيمه نهائي حريف ابراهيم شدم ولي يكي از پاهام شديداً آسيب ديده بود، به ابراهيم كه تا اون موقع
نمي شناختمش گفتم : “داداش، اين پاي من آسيب ديده هواي مارو داشته باش “، ابراهيم هم گفت: ” باشه رفيق، چشم".
توي مسابقه اصلاً سمت پاي من نيومد با اينكه شگرد ابراهيم فن هائي بود كه روي پا مي زد اما اصلاً به پاي من نزديك نشد ولي من با كمال نامردي يه خاك ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزي به فينال رفتم.
ابراهيم با اينكه راحت مي توانست مرا شكست بده و قهرمان بشه ولي اين كار رو نكرد. البته فكر مي كنم اون از قصد
كاري كرد تا من برنده بشم و از شكست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرماني براي اون تعريف ديگه داشت.
ولي من خوشحال بودم و خوشحالي من بيشتر از اين بود كه حريف فينال، بچه محل خودمون بود و فكر مي كردم
همه مرام و معرفت داش ابرام رو دارن.
اما توي فينال با اينكه قبل مسابقه به دوستم گفته بودم كه پام آسيب ديده دقيقاً با اولين حركت همون پاي آسيب
ديده من رو گرفت و آه از نهاد من بلند شد و بعد هم من رو انداخت رو زمين و بالاخره من رو ضربه كرد.
اون سال من دوم شدم و ابراهيم سوم اما شك نداشتم حق ابراهيم قهرمانيه.
از اون روز تا حالا باهاش رفيقم و چيزهاي عجيبي ازش ديدم. خدا رو هم شكر مي كنم كه چنين رفيقي رو نصيبم
كرده". صحبتهاش كه تمام شد خداحافظي كرد و رفت، من هم برگشتم به سمت مقر ولي توي راه فقط به صحبتهاي اون آقا فكر مي كردم.
يادم افتاد تو مقر سپاه گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمنده ها جمله اي نوشته شده بود و در مورد
ابراهيم نوشته بودند:

( ابراهيم هادي رزمنده اي با خصائص پورياي ولي.)

موضوعات: شهدا  لینک ثابت




تفکر نادرست از نگاه مار

شبی ماری بزرگ وارد کارگاه نجاری می شود برای پیدا کردن غذا همینطور که مار گشتی میزد بدنش به اره گیر میکند و کمی زخم میشود.
مار خیلی ناراحت می شود برای دفاع از خود اره را گاز می گیرد که سبب خونریزی دور دهانش می‌شود، او نمی فهمید که چه اتفاقی افتاده و از اینکه اره دارد به او حمله میکند و مرگش حتمی است تصمیم میگیرد برای آخرین بار از خود دفاع کرده و هر چه شدیدتر حمله کند، دور اره بدنش را پیچاند و هی فشار داد.

نجار صبح که امد، روی میز بجای اره لاشه ی مار بزرگ و زخم آلود دید که فقط و فقط بخاطر بی فکری و خشم زیاد مرده بود.

مراقب باشیم با تفکر نادرست مانند مار داستان نشویم.

 

موضوعات: داستان آموزنده  لینک ثابت




مهمترين خاطره كشتيِ ابراهيم بر مي گردد به قهرماني باشگاه ها در سال هاي آخر قبل از انقلاب كه مسابقات انتخابي
كشوري نيز به شمار مي آمد. ابراهيم در آن زمان در اوج آمادگي به سر مي برد و هركسي يك مسابقه از ابراهيم مي ديد
مي گفت :"امسال تو 74 كيلو هيچكس حريف ابراهيم نمي شه.”
مسابقات شروع شد و ابراهيم يكي يكي حريف ها رو از پيش رو برمي داشت و با چهار كشتي كه برگزار كرد به نيمه نهائي رسيد اكثر كشتي ها رو هم يا ضربه مي كرد يا با امتياز بالا مي برد.
با اون شور و حالي كه داشت گفتم: “امسال ديگه يه كشتي گير از باشگاه ما مي ره تيم ملي ” ديدار نيمه نهائي هم با اينكه حريفش خيلي مطرح بود ولي ابراهيم با اقتدار برنده شد و به فينال رفت. حريف پاياني او آقاي محمود .ك بود كه همان سال قهرمان مسابقات ارتش هاي جهان شده بود. قبل از شروع فينال رفتم رختكن پيش ابراهيم و گفتم: “من كشتي هاي حريفت رو ديدم.خيلي ضعيفه، از اين كشتي قبلي راحت تر مي توني ببري. فقط ابرام جون ، تو رو خدا خوب كشتي بگير، من شك ندارم امسال برا تيم ملي انتخاب مي شي ” ابراهيم هم بندهاي كفشهاش رو بست و در حالي كه مربي آخرين توصيه ها را به ابراهيم گوشزد مي كرد، با هم به سمت تشك رفتند. وقتي ابراهيم روي تشك رفت، من در بين تماشاگرها رفته بودم و داشتم نگاهش مي كردم، حريف ابراهيم داشت با او حرف مي زد و او هم سرش رو به علامت تائيد تكون مي داد. بعد هم حريف ابراهيم يك جائي رو بالاي سالن بين تماشاگرها به او نشان داد. من هم برگشتم و نگاه كردم. ديدم يه پيرزن، تسبيح به دست، اون بالاي سكوها نشسته.نفهميدم چي گفتن و چي شد ولي ابراهيم خيلي بد كشتي رو شروع كرد و همه اش دفاع مي كرد. بيچاره مربي ابراهيم، اينقدر داد زد و راهنمائي كرد كه صداش گرفت. ولي ابراهيم انگار هيچي از حرفاي مربي و حتي داد زدن هاي من رو نمي شنيد و فقط داشت وقت رو تلف مي كرد. حريف ابراهيم با اينكه اولش خيلي ترسيده بود ولي جرأت پيدا كرد و هي حمله مي كرد. ابراهيم هم با آرامش خاصي مشغول دفاع بود. داور اولين اخطار و بعد هم دومين اخطار رو به ابراهيم داد و در پايان هم ابراهيم باخت و حريف ابراهيم قهرمان 74 كيلو شد.
داور وقتي دست حريف را بالا مي برد ابراهيم مي خنديد و خوشحال بود انگار كه خودش قهرمان شده. بعد هم دو تا
كشتي گير يكديگر رو بغل كردند. حريف ابراهيم در حالي كه از خوشحالي گريه مي كرد خم شد و دست ابراهيم رو بوسيد. دو تا كشتي گير در حال خارج
شدن از سالن بودن كه از بالاي سكوها پريدم پائين و آمدم سمت ابراهيم و داد زدم: “آدم عاقل، اين چه وضع كشتي بود. بعد هم از زور عصبانيت با مشت زدم به 8بازوي ابراهيم ” و گفتم: “آخه اگه
نمي خواي كشتي بگيري بگو، ما رو هم معطل نكن". ابراهيم خيلي آرام و با يه لبخند هميشگي گفت: ” اينقدر حرص نخور” بعد هم سريع رفت تو رختكن و لباس هاش رو پوشيد و سرش رو انداخت پائين و رفت.
از زور عصبانيت كارد مي زدن خونم در نمي اومد، همينطور به دروديوار مشت مي زدم. نيم ساعت نشستم و وقتي كمي آروم شدم. راه افتادم كه برم بيرون.
جلوي در ورزشگاه همان حريف فينال ابراهيم رو ديدم كه با مادر و كلي از فاميلهاشان دور هم ايستاده بودن و خيلي خوشحال بودن. يكدفعه همان آقا من رو صدا كرد. برگشتم و با اخم گفتم:” بله ؟” آمد به سمت من و گفت: “من متوجه شدم شما رفيق آقا ابرام هستيد،درسته ؟ ” با عصبانيت گفتم:” فرمايش؟” ادامه داد: “آقا عجب رفيق با مرامي داريد. من قبل مسابقه به آقا ابراهيم گفتم شك ندارم كه از شما مي خورم، اما هواي ما رو داشته باش، مادرم وبرادرام اون بالاي سالن نشسته اند،مواظب باش ما خيلي ضايع نشيم “. بعد ادامه داد: “رفيقتون سنگ تموم گذاشت نمي دوني مادرم چقدر خوشحاله “، بعد هم گريه اش گرفت و گفت: “من تازه ازدواج كردم و به جايزه نقدي مسابقه هم خيلي احتياج داشتم، نمي دوني چقدر خوشحالم". من هم كه مانده بودم چي بگم كمي سكوت كردم و گفتم:
“رفيق جون ، اگه من جاي داش ابرام بودم، با اين همه تمرين و سختي كشيدن اين كار رو نمي كردم. اين كارا مخصوص آدماي بزرگي مثل آقا ابرامه". از آن پسر خداحافظي كردم و نيم نگاهي به اون پيرزن خوشحال و خندان انداختم و حركت كردم. بين راه به كار ابراهيم فكر مي كردم، اينجور گذشت كردن اصلاً با عقل جور در نمي ياد.
با خودم فكر مي كردم كه پوريايِ ولي وقتي فهميد كه حريفش به قهرماني تو مسابقه احتياج داره و حاكم شهر، اونها رو اذيت كرده، به حريفش باخت اما ابراهيم…
ياد تمرين هاي سختي كه ابراهيم توي اين مدت كشيده بود افتادم و به ياد لبخندهاي اون پيرزن و اون جوون،
يكدفعه گريه ام گرفت.عجب آدميه اين ابراهيم!


 

موضوعات: شهدا  لینک ثابت




 


 دانستنی های امام صادق (ع)

 امام صادق(ع) ، کسی است که خود ، به این گنج ها دست یافته است ، پس؛ نشانی هایش همه درست است ، با دقت ، پایت را جای پای امام خود بگذار و برو ، تا تو هم به این گنج ها دست یابی.

بسم الله

 امام صادق علیه السلام فرمودند: ⬇️

 ۱- طلبتُ الجنة، فوجدتها فی السخاء.
 بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم.

 ۲-طلبتُ العافیة، فوجدتها فی العزلة.
 تندرستی و رستگاری را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه گیری (مثبت و سازنده) یافتم.

 ۳- طلبت ثقل المیزان، فوجدته فی شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»
 سنگینی ترازوی اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهی به یگانگی خدای تعالی و رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) یافتم.

 ۴- طلبت السرعة فی الدخول الی الجنة، فوجدتها فی العمل لله تعالی.
 سرعت در ورود به بهشت را جستجو نمودم،پس آن را در کار خالصانه برای خداوند تعالی یافتم.

 ۵- طلبتُ حب الموت، فوجدته فی تقدیم المال لوجه الله.
 دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) برای خشنودی خدای تعالی یافتم.
(برگ عیشی به گور خویش فرست
کس نیارد ز پس، تو پیش فرست )

 ۶- طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها فی ترک المعصیة.
 شیرینی عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترک گناه یافتم.

 ۷- طلبت رقة القلب، فوجدتها فی الجوع و العطش .
 رقت (نرمی) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگی و تشنگی (روزه) یافتم.

 ۸- طلبت نور القلب، فوجدته فی التفکر و البکاء.
 روشنی قلب را جستجو نمودم،پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.

 ۹- طلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقة.
 (آسانی) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه یافتم.

 ۱۰- طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاة اللیل.
 روشنی رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب یافتم.

 ۱۱- طلبت فضل الجهاد، فوجدته فی الکسب للعیال.
 فضیلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگی زن و فرزند یافتم.

 ۱۲- طلبت حب الله عزوجل، فوجدته فی بغض اهل المعاصی.
 دوستی خدای تعالی را جستجو کردم، پس آن را در دشمنی با گناهکاران یافتم.

 ۱۳- طلبت الرئاسة، فوجدتها فی النصیحة لعباد الله.
 سروری و بزرگی را جستجو نمودم،پس آن را در خیرخواهی برای بندگان خدا یافتم.

 ۱۴- طلبت فراغ القلب، فوجدته فی قلة المال.
 آسایش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در کمی ثروت یافتم.

 ۱۵- طلبت عزائم الامور، فوجدتها فی الصبر.
 کارهای پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شکیبایی یافتم.

 ۱۶- طلبت الشرف، فوجدته فی العلم.
 بلندی قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش یافتم.

 ۱۷- طلبت العبادة،فوجدتها فی الورع.
 عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در پرهیزکاری یافتم.

  ۱۸- طلبت الراحة، فوجدتها فی الزهد.
 آسایش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسایی یافتم.

 ۱۹- طلبت الرفعة، فوجدتها فی التواضع.
 برتری و بزرگواری را جستجو نمودم، پس آن را در فروتنی یافتم.

 ۲۰- طلبت العز، فوجدته فی الصدق.
 عزت (ارجمندی) را جستجو نمودم، پس آن را در راستی و درستی یافتم.

 ۲۱- طلبت الذلة، فوجدتها فی الصوم.
 نرمی و فروتنی را جستجو نمودم، پس آن را در روزه یافتم.

 ۲۲-طلبت الغنی، فوجدته فی القناعة.
 توانگری را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت یافتم.
(قناعت ،توانگر کند مرد را
خبر کن،حریص جهانگرد را )

 ۲۳- طلبت الانس، فوجدته فی قرائة القرآن.
 آرامش و همدمی را جستجو نمودم،پس آن رادرخواندن قرآن یافتم.

 ۲۴- طلبت صحبة الناس، فوجدتها فی حسن الخلق.
 همراهی و گفتگوی با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخویی یافتم.

 ۲۵- طلبت رضی الله، فوجدته فی برّ الوالدین.
 خوشنودی خدای تعالی را جستجو نمودم، پس آن را در نیکی به پدر و مادر یافتم.
 


 مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۷۳ - ۱۷۴، ح ۱۳۸۱۰.

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 

دیوان #اشعار امام خمینی(ره)



خـــرّم آن روز كــه ما عاكف ميخانه شويم
از كف عقل، بــرون جسته و ديوانه شويم

بشكنيــــــــــــــم آينه فلسفه و عرفان را
از صنمخــــــــــانه اين قافله، بيگانه شويم

فارغ از خـــــــــانقه و مدرسه و دير شده
پشت پايى زده بر هستى و فرزانه شويم

هجرت از خويش نموده، سوى دلدار رويم
والــــــه شمع رُخش گشته و پروانه شويم

از همــــــــــــه قيد بريده، ز همه دانه رها
تا مگــــــــــــر بسته دام بت يكدانه شويم

مستى عقل ز سر برده و آييم به خويش
تا بهـــــــــــوش از قدح باده مستانه شويم

 

موضوعات: ادبیات شعری اهل بیت(ع)  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم